بخشی از مقاله

مقدمه

در هر قالی گذشته از روش ها اقلیم بافت و تأثیرات جغرافیایی ِهر منطقه به طور کلی دو عامل طرح و رنگ مورد توجه است. رنگ هر قالی عاملی مهم و تأثیرگذار در شناساندن هویت قالی است. مرغوبترین قالی ها اگر با اتکا به طرح های خطی و بهصورت سیاه و سفید طراحی شوند به خطوط نازک و ظریف در درون پهنهای سفیدرنگ بدل می شوند. در حقیقت، رنگ آمیزی درون این پهنه های خطی است که بخش اصلی نمود قالی را تشکیل می دهد.

برای بررسی رنگها و نحوه بهکارگیری آنها نظریه های مختلفی وجود دارد، اما رنگ در قالی بهعلت ویژگی پراکندگی طرح و رنگ در قالی بهسختی از طریق این نظریات قابل توجیه است. درواقع، فرایند رنگ و رنگآمیزی طرحهای قالی ایران از آن حیث که به بررسی جغرافیای رنگ و رعایت اسلوب و شیوه های مبانی رنگ مربوط میشود میدان پژوهشی محدود و اندکی را به خود جذب کرده است و مقایسه و تطابق کاربرد مبانی رنگ با قالی مسئلهای است که کمتر بدان پرداخته شده است.

پیش از این، درخصوص رنگها در قالی ایران مطالعاتی انجام شده است، ولی تا به حال درخصوص مطالعه اختصاصی و بررسی نحوه رنگآمیزی قالی های ایرانی با توجه به زمینه و متن در قالی ازنظر نحوه ایفای نقش رنگها و تأثیراتشان بر قالی مطالعه منسجمی انجام نشده است. تحلیل تناسبات رنگی در قالی بدون درنظرگرفتن تأثیر فیزیکی رنگها بهسادگی امکانپذیر نیست. لذا پژوهش حاضر نه به رنگهای موجود در بستر یک قالی بلکه به نسبت عناصر سازنده این رنگها با اتکا به رنگهای نور توجه کرده است. فرضیه اصلی این پژوهش بر این اصل استوار است که این رنگهای نوری و التقاط آنهاست که بر نحوه دیدهشدن رنگها در قالی تأثیرگذار است. یعنی نسبتها در نظام سنجش رنگی نور را جایگزین عناصر رنگی در گستره قالی خواهیم کرد.

این مقاله در پی شناسایی و کشف چگونگی عملکرد رنگ در قالی با دو پرسش مهم روبه روست:

ـ چه نسبتهای رنگی ای در رنگآمیزی قالیهای اصیل ایرانی به کار می رود؟

ـ آیا می توان این تناسبات رنگی را در قالب نظریه رنگی مخصوص برای قالی تکوین کرد؟

هدف پژوهش حاضر درک نسبت های درون قالی بدون حذف تأثیرات رنگی بر یکدیگر از طریق تحلیل رنگها و در نهایت تولید ابزاری برای سنجش شیوه ترکیب بندی رنگ در قالی است. ازآنجاکه رنگهای قالی ها با یکدیگر متفاوتاند، هدف مقاله دستیابی به نظریهای عمومی درباره کاربرد رنگ در قالی ها نیست، بلکه نحوه چینش این رنگها درکنار یکدیگر مورد توجه است و از این طریق به معرفی روشی قابل تعمیم برای سنجش تناسبات

رنگی درون قالی میپردازد. پژوهش از نوع کاربردی به روش تجربیـآزمایشی و شیوه گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای و میدانی است.

در این بررسی، یکچهارمِ سه نمونه از قالیهای موجود در موزه فرش ایران بررسی شده است. هدف از انتخاب یکچهارمِ قالی رسایی بیشتر روش در مشخص کردن قابلیت های رنگی درون قالی است. گزینش رنگ در قالی صرفاً تصادفی نیست، بلکه فرایندی کاملاً آگاهانه است و با نگاهی اجمالی به برآیند کلی مجموعه رنگی در کلیت قالیها معلوم میشود که قالی های برخی نواحی به تیرگی و برخی دیگر به روشنی تمایل دارد. این گرایش را نمیتوان صرفاً محصول اندیشه و باورهای دینی بافندگان دانست، زیرا قالی هنری کاربردی و مردمی و برای استفاده روزمره مردم بوده است. »اگر بخواهیم بدانیم دانش مبانی رنگ قابلیت انطباق با رنگآمیزی قالی ایرانی را دارد یا خیر باید بگوییم کاربرد رنگ در قالی ایران از جهات بسیار با اسلوب شناختهشده مبانی رنگ قابل انطباق است، ولی بدیهی است که این مسئله به بوته آزمایش و پژوهش های میدانی سپرده نشده است.

البته این امر مطلق نبوده و برای تمامی قالیها مصداق ندارد و در این میان قالیهای بسیاری هستند که ترکیب رنگ در آنها کاملاً تصادفی و بر حسب اتفاق انجام شده است« (دریایی،۷۸۳۱: ۷۶۱). به طور کلی رنگ بندی در قرون نهم و دهم خصوصاً از عهد صفوی به بعد تغییر کرده و روز به روز تیرهتر شده است. همچنین رنگبندی قالی از روی نقاشی مینیاتور مشخص میکند که قالی هر منطقه دارای رنگبندی مشخصی بوده است« (تناولی، ۸۶۳۱: ۵۲۱).

در این پژوهش قالی های دوران صفوی بهدلیل غنای رنگ و طرح و نیز اهمیت از نظر گستردگی ابعاد به لحاظ پراکندگی رنگی بررسی شدهاند. با درنظرگرفتن کاربرد رنگها مبتنی بر نظریه رنگهای نوری برای انجام آزمایش ها از نرمافزار تحلیل رنگِ ایمیج جی١ استفاده شده است و همزمان کانال های رنگ چاﭖ نیز مورد توجه قرار گرفته است. درضمن عناصر ثابت رنگ یعنی خلوص روشنی و فام بهعنوان عواملی مهم در ترکیب نوری و تعیین نسبت ها برای دستیابی به نور سفید در دایره رنگ مورد توجه است. برای سنجشِ تناسبات نرم افزار ایمیج جی که به بررسی سنجش زینه های رنگی تاریک و روشن و زینه تاریک و روشن و سنجش میزان زینه و اشباع می پردازد بهعنوان ابزار تحلیل معرفی شده است.

نظریه های سنجش رنگ

کاربرد رنگ در قالی مانند سایر هنرهای ایرانی از فام های خاص رنگی با شدت رنگی متناسبی تبعیت می کند. »البته همه طیفهای رنگی در قالی استفاده میشود و محدودیت خاصی در این مورد وجود ندارد، لیکن رنگهای تند و با

فصلنامه علمی- پژوهشی نگره


تصویر ۱. نمونه تصویر فرشهای مورد آزمون بههمراه یک چهارم هر فرش، ماخذ: گنجینه موزه فرش ایران.


شدت زیاد معمولاً در قالی ایران کمتر دیده میشود. از طرف دیگر به طور معمول طیف های رنگی مورد استفاده با موضوع و مفهوم طرح و نقش ارتباط و انطباق دارند و رنگها با هماهنگی در کنار هم قرار می گیرند« (دریایی، ۷۸۳۱: ۴۵۱). با دقت بر قالی های مرغوب می توانیم تأثیر استفاده از اصول و مبانی رنگ را در قالی تشخیص دهیم. نوع رنگ، درجه اشباع و درخشندگی آن و استفاده از تضادهای مختلف رنگی که ناشی از شناخت گامهای متفاوت رنگ است هر یک مباحث مربوط به مبانی علمی رنگ را متذکر می شوند که با نحوه رنگ آمیزی نقوش و طرح قالی قابل انطباق است. »جای رنگ، جهت رنگ، وسعت سطوح رنگی و روابط تضاد رنگها با یکدیگر از ارزشهای بیانی رنگ در ترکیب بندی برخوردار است. بدیهی است که با علم و شناخت مبانی رنگ طرح و نقش قالی با کیفیت بهتری رنگ آمیزی می شود« (دریایی،۵۸۳۱). »نظریه های مربوط به رنگ را می توان به دو گروه طبقه بندی کرد:


گروه اول درباره انتخاب مرجع و نظام رنگ و گروه دوم اصول و معیارهای ایجاد هارمونی رنگ است. عوامل گریز از خلوت رنگی، استفاده از تراکم محدوده های رنگی و مبادله تراکم ها، تعادل درخشش و پرهیز از شدت رنگی و تقسیم طرح و نقش قالی به سطوح رنگی با توجه به وسعت سطوح دلایلی محکم برای جستوجو و انطباق علمی مبانی کاربردی رنگ در قالی است« (همان).

ازمیان نظریه های بنیادین درخصوص رنگ نظریه رنگی ایتن از این فراتر نمی رود که تمامی روابط درون رنگها مناسبات میان رنگهای گوناگون هستند (ایتن، ۸۸۳۱ : ۷۵-۶۲). طبق این نظریه رنگها در قالی از ارزش بیانی برخوردارند و همین عوامل می تواند در ترکیببندی رنگی مؤثر باشد. جای رنگ، جهت رنگ در قالی، وسعت سطوح رنگی و روابط رنگها با یکدیگر از آن جملهاند. اما این نظریه درخصوص قالیها تعمیمپذیر نیست، زیرا
در قالی نسبتهای رنگی بهصورت یک کل منسجم مورد
۳۵

شماره۶۲ تابستان۲۹

سنجش تناسبات رنگی در قالی ایرانی (مطالعه موردی: قالی صفوی)


تصویر ۲. آزمونهای ۱، ۲، ۳ و۴ در فرش اصفهان طرح ترنجی شاهعباسی


استفاده قرار نگرفته است. این نظریه مبنا را بر پذیرش رنگهای اصلی آبی قرمز و زرد می گذارد که بنا بهنظر پژوهشگران ایرانی با اصل رنگها در قالی متفاوت است. » رنگ در قالی با فرم و فضا و شخصیت فرد نیز ارتباط دارد و القاکننده دوری و نزدیکی است. رنگها می توانند با تیره و روشنی اشباع سردی و گرمی و وسعت سطح خود دوری و نزدیکی را القا کنند.

رنگ زمینه هم به نوعی دیگر در نشاندادن فاصله مهم است. حتی بین رنگها می توان نسبتهای طلایی پیدا کرد. رنگهای روشن بر زمینه تیره جلو آمده و هرچه تیره تر شوند عقب تر می روند. رنگ روشن بر زمینه روشن عقب میرود و در صورتی که رنگ تیره باشد بر زمینه روشن جلوتر می آید. در میان رنگهای گرم و سرد چنانچه درجه روشنایی آنها یکسان باشد رنگهای گرم جلوتر می آیند و رنگهای سرد عقب مینشینند. همچنین رنگ خالص نسبت به رنگ ناخالص با درجه روشنایی یکسان جلوتر دیده میشود.

در علم مبانی رنگ تلفیق رنگها با یکدیگر ناشی از شناخت گامهای رنگی است. در هماهنگی رنگها از طریق گامها همیشه یک رنگ غالب سرد یا گرم وجود دارد و در هماهنگی رنگهای کاملاً موزون یعنی رنگهایی که دارای گام واحد سرد یا گرم هستند حضور یک یا چند رنگ ناموزون ضروری است تا با تضادی که ایجاد میشود گام غالب جلوه بیشتری پیدا کند... رنگهای گرم سنگینی دارند و مبین نزدیکی و حرکتاند و رنگهای سرد سبکی و دوری را القا میکنند (دریایی، ۷۸۳۱: ۶۵۱و ۷۵۱). رنگهای گرم احساس نزدیکی و رنگهای سرد احساس دوری را القا می کنند، زیرا طول موج رنگهای گرم بلند و رنگهای سرد کوتاه است. رنگهای سرد تمایل به روشنی و رنگهای گرم تمایل به تیرگی دارند (پارامون، ۱۷۳۱: ۸۱۱-۲۹).

ازآنجاکه در قالی اصل فام رنگی در ترکیب با سیاه و سفید به درجات ملایم رنگی نزدیک می شود، اشباع رنگ

یا میزان خلوص نسبی آن نیز در این نظریه از اهمیت برخوردار است. »کاربرد خاکستری یا سیاه رقیقشده از خلوص رنگ می کاهد. بههمین دلیل این رنگها که رنگ چرک هم نامیده میشوند درخشش کمتری دارند. رنگهای اشباعشده حامل بار عاطفی بیشتری بوده و تندترند.

میزان درخشندگی رنگ تأثیری در روشنی و تیرگی آن ندارد، چون تاریکی و روشنی رنگ همیشه ثابت است« (آلبرز، ۸۸۳۱ : ۲۱). همچنین تضادهای رنگی یکی از مهمترین مباحث انتقال معنی در مبانی رنگ است. »انواع تضادهای رنگی در قالی به هفت گونه تقسیم شده است: تضاد فام رنگی، تیره و روشن، سرد و گرم، مکمل همزمانی، اشباع یا خلوص و ناخالصی رنگ، و تضاد وسعت سطوح« (دریایی، ۷۸۳۱: ۷۵۱).

برخی دیگر از رنگشناسان مانند نیکلاس رود باوجود تقدم زمانی بر ایتن سعی کرده اند برای توجیه ماهیت نور

ﻭ رنگ، خواص رنگهای نور و رنگهای مادی را در قالب دیسک های چرخان بررسی کنند و تأثیرات متقابل رنگها در حالت ترکیب را نیز مشاهده کنند. نتیجه این بررسی ها دستیابی به پدیده رقابت مضر و غیرمضر در کاربرد رنگهای دارای فواصل رنگی گوناگون است. بهنظر رود، در مجموعه رنگی موجود در طبیعت نوعی تسلسل نورپردازی طبیعی وجود دارد که درنتیجه تابش نور به اشیاست و این امر حتی در نقاشی های صرفاً تزیینی نیز کاربرد دارد. اما در نقوش تزیینی که قالی را نیز شامل میشوند رنگهای با فاصله زیاد را می توان کنار هم قرار داد که در شرایطی معین قادرند بدون آسیب رساندن به یکدیگر پیوند یابند ودر رقابت غیرمضر قرار گیرند.

رود نمونه اول را دارای غنای احساسی مملو از منابع طبیعی دانسته که حتی بدون مطالعه آگاهانه رنگ بازهم بهواسطه غنای طبیعی خود بر ذهن بیننده تأثیر می گذارد
ﻭ این امری است که بسیاری از نقاشان می کوشند آن را در آثارشان به نمایش بگذارند. در نمونه دوم رنگها

فصلنامه علمی- پژوهشی نگره


تصویر ۳. آزمونهای ۱، ۲، ۳ و۴ در فرش اصفهان طرح قابقابی

روی شبکیه ترکیب شده و رنگهای دیگری را مشابه تأثیر دیسک های چرخان پدید می آورند و باوجود ترکیب ناقص رنگها نوعی درخشندگی ناشی از درک ناقص اجزای اصلی پدید می آید که به رنگ نوعی بُعد می بخشد. رود این شیوه ترکیبی را درخصوص نقوش تزیینی بسیار مهم می داند و عقیده دارد که این شیوه در رنگآمیزی موجب تغییریافتن دیدگاه ما در مقایسه آن با واقعگرایی شده و باعث می شود که تأثیر کلی این رنگها را نوعی مبدأ برای درک کمال و فضیلت بدانیم (رود، ۶۸۳۱: ۶۲۳-۹۱۳). این نمونه دوم در قالی بهعنوان یک طرح تزیینی بسیار حایز اهمیت است.

نظریه متأخرتر درباره نور رنگی آن را ماحصل بازتابش از سطح اجسام نمی داند بلکه آن را پدیده ای توأم با حرکت مولکولی می داند. ازاینرو رنگ را جزوی از خصوصیات ثابت جسم نشمرده و آن را منوط به نحوه حرکت مولکول ها درآن شرایط خاص می شمارد ,Pasnau) ٢٠٠٩: ٣٥٣-٦٠). راستای این نظریه نیز فرانس گریتسین منحنی رنگی جدیدی را ارائه می دهد که در آن به رنگ از دیدگاه نور پدیدهای فیزیکی و ابزاری هنری نگریسته میشود. مطالعه او بر انواع تصاویر سیاه و سفید و رنگی انجام گرفته است و امکان درک جنبههای گوناگون رنگ در این عرصه رافراهم می آورد. روش او بر پایه نظریات رنگی نیوتن مانسل مکسول و... شکل گرفته است(,Gerritsen
.(1998: 43-76

بر اساس نظریه گریتسین، »همه رنگها با توجه به قوانین ادراک رنگ، زینه رنگی روشنایی و اشباع، مرتب شدهاند. بنابراین در نمودار ادراکی فضای رنگی شش رنگِ زرد قرمز آبی سیان ماﮊنتاو سبز در امداد یک نوار رنگی هستند که از پایین به سیاه و از بالا به سفید ختم می شوند. اساس نظریه گریتسین بر فرایند نحوه ادراک رنگها در چشم بیننده استوار است. این ایده تبارزایشی١ حساسیت رنگی را به فیزیکدان اروین شرودینگر٢ نسبت می دهند

که در ۴۲۹۱ اصل منحنی حساسیت رنگی در چشم را به منظور درک بهتر از روانشناسی رنگ مطرح ساخت«
.(Gerritsen, 1983: 123-167)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید