بخشی از مقاله

سيري در آيات حجاب

حمد و سپاس بيكران خداي را كه جهان را هستي بخشيد و چرا عقل را در آدمي بر افروخت او را با سرمايه علم و فطرت امتياز بخشيد و استعدادهاي نهتفته اش را با الهامات فطري و پيروي از ره آورد پيامبران الهي شكوفا ساخت. حياء را در نهاد او به وديعت نهاد و لباس و پوشاك را در لابلاي نعمتهايش به بشر ارزاني داشت. اشتياق دروني زن را به پوش در شرايع الهي محكم ساخت تا گوهر هستي زن در صدف پوشش صيانت گردد و جامعه از فروافتادن به گرداب فساد و تباهي نجات يابد.


با كمال تاسف در اوج شكوفايي علم و صنعت در جهان معاصر الهامات دروني زن لگمال هوسهاي زودگذر و سود جوييهاي اقتصادي گرديد و قانون الهي حجاب ناديده گرفته شد و به نام آزادي فرهنگ خود آرايي و بي بند و باري ترويج گرديد. در نتيجه نظام خانواده از هم گسسته شد و التهابات روحي افزايش يافت و ماراض جسمي فزوني گرفت.
آري نهضت آزادي زنان اگر چه محدوديتهايي را در جهان غرب از زن برداشت ولي بدبختي‌هاي فراواني را براي زن و جامعه بشريت به ارمغان آورد. غم انگيزترين فاجعه آن است كه به تدريج خودآرايي ‹ ارزش › شد و وسيله پيشرفت قلمداد گرديد و حجاب ارتجاع نام گرفت و علامت عقب ماندگي معرفي شد و متاسفانه كشوهاي اسلامي هم با روي باز از راه و رسم دشمن استقبال نمودند.

معيار پوشش مناسب از ديدگاه قرآن
قبل از آنكه به ديدگاه قرآن و سنت در اين ارتباط بپردازيم شايسته است مقداري در ارتباط با واژه ‹ حجاب › در لغت و اصلاح بحث كنيم.

حجاب در لغت
‹ حجاب › واژه اي است عربي با معاني متعدد مانند پوشش، وسيله پوشيدن، حايل و ... در كتاب لسان العرب درباره معاني آن چنين آمده است:
" حجاب به معناي پوشش است زن محجوبه يعني زني كه به وسيله اي پوشيده شده است. هم چنين حجاب نامي است براي آنچه بدان خود را مي‌پوشانند. آنچه ميان دو چيز حايل گردد نيز حجاب ناميده مي‌شود. جمع آن حُجُب است كلام خداوند متعال كه مي‌فرمايد: ( و من بنينا و بنيك حجاب ... ) بدين معناست كه ميان ما و شما حاجز و فاصله اي در نحله و دين وجود دارد . "


در زبان فارسي با توجه به اينكه اين واژه عربي است معاني متفاوتي را براي آن نقل شده است. در فرهنگ معين براي ‹ حجاب › معاني ذيل ارائه شده است :
‹ پرده، ستر، نقابي كه زنان بدان خود را بپوشانند، روي بند، برقع، چادري كه زنان سرتاپاي خود را بدان بپوشانند›
از مجموع اين كلمات مي‌توان نتيجه گرفت كه واژه ‹ حجاب › در لغت اغلب به معناي پرده و حايل استعمال شده است و پوشش زن را به اعتبار پشت پرده واقع شدن حجاب ناميده اند.
اما به طور مسلم امروز و به ويژه معناي مصطلح واژه حجاب به معناي پوشش مخصصو زنان به كار مي‌رود و از معناي پرده منسلخ شده است.
از اين رو در كلمات فقها و مفسرين ممتاخر و نويسنگدان معاصر به جاي كلمه ستر يا پوشش زنان از واژه حجاب استفاده مي‌شود.

پوشش در اسلام
بي شك پوشش زن در برابر مردان بيگانه يي از ضروريات دين اسلام است كه نمي تواند در باره آن ترديدي به خود راه داد. همه اديان الهي در پاسخ به نداي دروني فطرت پوشش را بر همه زنان واجب دانسته اند.


اسلام كه آخرين و بالطبع كاملترين اديان الهي است و براي هميشه و همه بشريت از طرف خداوند عالم نازل شده است لباس را هديه الهي معرفي نموده و موجب پوشش زنان را باتعديل و انتظام مناسبي به جامعه بشري ارزاني داشته است از انحرافات و يا افراط و تفريطهايي كه پيرامون پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشريع قانون حدي متناسب با غرايز انساني را در نظر گرفته است.


در حجاب اسلامي سهل انگاري‌هايي مضر و سخت گيري‌هايي بي مورد وجود ندارد پوشش اسلامي آنگونه كه غرب تبليغ مي‌كند به معناي حبس زن در خانه نيست و همچنين بمعناي پرده نشيني و عدم شركت در مسائل اجتماعي، بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با بيگانگان موي سر و اندام خويش را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد. با توجه به غريزه آتشين جنسي در بشر دستورات اسلام تدابيري است در جهت تعديل و رام كردن و هم چنين ارضاي صحيح اين غريزه، حرمت چشم چراني كه بين زن و مرد مشترك است و يا وجوب پوشش كه مختص زنان است از همين حقيقت سر چشمه مي‌گيرد. از آنجا كه ميل به خود نمايي و خود آرايي مختص زنان است و در هيچ جاي دنيا سابقه ندراد كه مردان از لباس‌هاي بدن نما و آرايش‌هاي تحريك كننده استفاده كنند و ... دستور پوشش نيز براي آنان مقرر شده است.


پوشش در آيات قرآن
آيه اول: قُل المومنينَ يَغُضوُّ مِن اَبصارِهِم و يَحفظُو فروجَهُم ذلک ازکي لهُم اِن الله خبيرٌ بما يَصنَعُون وَ قُل للمومناتِ يَغضُضنَ مِن ابصارهِنَّ و يَحفظنَ فروجهُن و لايُبدينَ زينتهنُّ الا ما ظَهَرَ مِنها و ليضربنَ بِخُمُرِ‌هِنَ علي جيو بِهِنَّ وَ لا يُبدينَ زينتهُنَّ‌ الا لِبُعُو لَتِهُنَّ اوُ ابائِهِنَّ‌ او اباءِ بِعِولَتِهِنَّ او ابنائهِنَّ او ابنا بُعُولَتِهِنَّ او اِخوانِهِنَّ او بَنِي اخوانِهِنَّ او بني اخواتِهِنَّ‌ او نسائِهِنَّ‌ او ما ملکلت ايمانُهنَّ‌ اوالتا بعينَ غَير اولي الربة من الرجال اوالطفل الذين لَم يظهَروا عَلي عوراتِ النساءِ ولا بِاَرجُلِهِنَّ لِيُعلمَ ما يخفينَ مِن زينَتِهنَّ وَ تُوبوُا الي الله جَميعاً ايها المومنون لَعَلَّکٌم تُفلِحون .
ترجمه :


به مومنان بگو چشمهاي خود را بپوشانند و فروج خود را حفظ کنند اين براي آنها پاکيزه‌تر است خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است .
به زنان با ايمان بگو چشم‌هاي خود را « از نگاه کردن به هوس آلود » فرو گيرند و دامن خويش را حفظ کنند و زينت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمايند و روسري‌هاي خود را بر سينه خود افکنند «گردن و سينه با آن پوشانده شود » و زينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان و يا پسرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرشان يا برادرانشان و يا پسر برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان هم کيششان يا بردگان « کنيزانشان » يا افراد سفيه که تمايلي به زن ندارند يا کودکاني که از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند آنها هنگاه راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهاني‌شان دانسته شود و همگي به سوي خدا بازگرديد اي مومنان تا رستگار شويد .

شان نزول :


در کتاب کافي در شان نزول نخستين آيه از آيات فوق از امام باقر(ع) چنين نقل شده است که جواني از انصار در مسير خود با زني روبرو مي‌شود و در آن روز زنان مقنه خود را پشت گوش‌ها قرار مي‌دادند « و طبعاً گردن و مقداري از سينه نمايان مي‌شد » چهره آن زن نظر آن جوان را جلب کرد و چشم آن را به او دوخت هنگامي که زن گذشت جوان همانگونه با چشمان خود او را بدرقه مي‌کرد در حالي که راه خود را ادامه مي‌داد تا وارد کوچه تنگي شد و باز همان طور پشت سر خود را نگاه مي‌کرد ناگهان صورتش به ديواري خورد . تيزي استخوان يا شيشه اي که در ديوار بود صورتش را شکافت هنگامي که زن گذشت جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جاري است وبه لباس و سينه اش ريخته است « سخت ناراحت شد» با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پيامبري مي‌روم واين ماجرا را بازگويي مي‌کنم هنگامي که چشم رسول خدا به او افتاد فرمود چه شده است « جوان ماجرا را نقل کرد در اين هنگام جبرئيل نازل شد و آيه ذيل را آورد :


« وَ‌قُل للمومنين يَغُضُّو مِن ابصارهِم»
در آيه 31 خداوند به شرح وظايف زنلن در اين زمينه مي‌پردازد نخست به وظايفي که مشابه مردان دارند اشاره کرده و ميگويد به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را فرو گيرند « از نگاه به نامحرم خودداري کنند » و دامام خود را حفظ کنند سپس به مسئله پوشش از ويژگي زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده است :
1-آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبعتاً ظاهر است، وَ لا يُبدينَ زينَتَهُنَّ اِلّا ما ظهر منها ،‌در اين که از زينتي که زنان بايد آن را بپوشانند و هم چنين زينت آشکاري که در اظهار آن مجازند چيست. در ميان مفسران سخن بسيار است:


« بعضي زينت پنهان را به معني زينت گرفته اند زيرا آشکار کردن خود زينت مانند گوشواره، دستبند و بازوبند به تنهايي مانعي ندارد اگر ممنوعيت باشد مربوط به محل اين زينتهاست يعني گوشها و گردن دستها و بازوان.


بعضي ديگر آن را به معني خود زينت آلات گرفته اند در حاليکه روي بدن قرار گرفته و طبيعي است که آشکار کردن چنين زينتي توام با آشکار کردن اندام است که زينت بر آن قرار دارد»
اين دو معني در حقيقت برگشت به يک واقعيت دارند و نتيجه در هر دو يکسان است.


حق اين است که ما آيه را بدون پيشداوري و طبق ظاهر آن تفسير کنيم که ظاهر آن همان معناي دوم است بنابر اين زنان حق ندارند زينتهايي که معمولاً پنهاني است آشکار سازند هر چند اندامشان نمايان نشود و به اين ترتيب آشکار کردن لباس‌هاي زينتي مخصوصي را که در زير لباس عادي يا چادر مي‌پوشند مجاز نيست چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنين زينتهايي نهي کرده است .


در روايات زيادي که از اهل بيت عليه السلام نقل شده است نيز همين معني ديده مي‌شود که زينت باطن را به قلاده ( گردنبد)، دملج ( بازوبند)، خلخال (‌پاي برنجن همان زينتي که زنان عرب در مچ پا‌ها مي‌کردند) تفسير شده است .


2- دومين حکمي که در آيه بيان شده است اين است که « آنها بايد خمارهاي خود را بر سينه بيافکنند وَليَضربنَ بِخِمرِ هِنَّ جيوبهنَّ » خُمر جمع خِمر بر وزن حجاب، در اصل به معناي پوشش است ولي معمولاً به چيزي گفته مي‌شود که زنان با آن سر خود را مي‌پوشانند « روسري »


جيوب جمع جيب بر وزن غيب ، به معني يقه پيراهن است که از آن تعبير به گريبان مي‌شود و گاه به قسمت بالاي سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اتلاق مي‌گردد .
از اين جمله استفاده مي‌شود که زنان قبل از نزول آيه دامنه روسري خود را به شانه‌ها يا پشت سر مي‌افکندن به طوري که گردن و کمي از سينه آنها نمايان مي‌شد قرآ» دستور مي‌دهد روسري خود را به گريبان خود بفکنند تا هم گردن و هم قسمتي از سينه که بيرون است مستور بماند « از شان نزول به خوبي اين معني استفاده مي‌شود».
3- در سومين حکم مواردي که زنان مي‌توانند در آنجا خود را بر گيرند و زينت پنهان را آشکار نمايند بيان مي‌کند که با اين عبارت شرح مي‌دهد «‌ وَلا يبدينَ زينَتِهُنَّ» نبايد زينت خود را آشکار نمايند. مگر براي دوازده گروه « که در ترجمه ذکر شد».


4- بالاخره چهارمين حکم را بيان مي‌کند «‌ آنها به هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانشان دانسته شود»، «‌ صداي خلخال که دارند به گوش رسد وَلايَضربنَ با رجُلِهنَّ لِيعُلمَ ما يُخفينَ مِن زينَتهنَّ »

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید