بخشی از مقاله

چکیده:
مطالعات بسیاری درباره علل شکست یا عدم موفقیت مدیریت استراتژیک انجام شدهاست که اغلب آنها تمرکز اساسی خود را تنها به نتایج حاصل از استراتژی معطوف داشتهاند. در مقابل، عدهای نیز علل و عوامل موفقیت یا شکست استراتژی را در

خود استراتژی، محیط و مدیریت اجرای استراتژی ارجاع دادهاند. بعضـی از محققـان نیـز تـرجیح دادهانـد تـا عوامـل موفقیـت و شکست را در قالب دو مرحله تدوین استراتژی و اجرای استراتژی دستهبندی نمایند. ایـن مقالـه بـه بررسـی عوامـل شکسـت و موفقیت استراتژی از دیدگاههای مختلف پرداخته و به این نکته اشاره دارد که حتـی برخـی از اسـتراتژیهـای خـوب هـم دچـار
شکست میشوند. در ادامه عوامل کلیدی موفقیت و شکست استراتژی در ارتباط با اجزای مـدل و فراینـد مـدیریت اسـتراتژیک

بررسی میشود. بهعلاوه، اشاره خواهیم کرد که با توجه عوامل مذکور، چه اقداماتی میتوانـد باعـث موفقیـت شـده و یـا محـور شکست استراتژی باشد.


واژههای کلیدی: مدیریت استراتژیک برنامهریزی استراتژیک، عوامل موثر بر موفقیت و شکست استراتژی


2

.1 مقدمه
موضوع و اصطلاح مدیریت استراتژیک، مبحث جدیدی نیست و کاربرد استراتژی در عرصه کسب و کارسماً در دهـههـای 60 و
70 میلادی با رویکرد برنامهریزی و سیاستگذاری مطرح گردید، و البته طی سه-چهار دهه بعد از آن تاریخ، موضوع بسیار متحول

شد(ولز، .(2000 برخلاف دیدگاههای اولیه که رویکرد برنامهریزی داشتند، برخی صاحبنظران متـاخر مـدیریت اسـتراتژیک را ایـن
گونه معرفی کردهاند: فرایندی که بر مبنای خطوط راهنمای آن، اعضای سازمان میتوانند درباره آینده سـازمان خـود تصویرسـازی کرده و اقدامات و رویههای موردنیاز برای رسیدن به آن آینده را پرورش دهند(گودستین و دیگران، .(1992

اما، مدیریت استراتژیک مفهومی انتزاعی نیست بلکه نگاهی سیستمی و توصیههای متناظر اجرایی برای جهتگیریهای و تحرکات سازمانی دارد. مدیریت استراتژیک، تفکرات عالی و ایدههای آینده را در قالب برنامهریزی استراتژیک و الگوهای تصمیمگیـری، بـا اقدامات و عملیات جاری سازمان پیوند میزند(گولوک و دیگران، .(1982 اما، انتقال مفاهیم و اندیشههـای اسـتراتژیک بـه سـمت برنامهریزی و اقدامات اجرایی، ملازم با ایجاد تغییر است و این خود موجب بروز مسایل و دغدغههـای عملـی دربـاره موفقیـت و شکست آن میشود.بنابراین، باید مراقب بود که چه عواملی در کدام مراحل از تدوین یا اجرا، باعث موفقیـت یـا شکسـت فراینـد استراتژی در سازمان میشوند؟ همچنین تنها شناختن این عوامل کافی به نظر نمیرسد، بلکه باید در گامی عملیاتیتـر، اقـداماتی را

موجبات موفقیت و شکست استراتژی را در هر گام فراهم میآورند، شناسایی و بر آنها تمرکز نمود.
.2 مبانی نظری

.2,1 ماهیت استراتژی
همانطور که اغلب نویسندگان و پژوهشگران اشاره کردهاند، استراتژی ریشه تاریخی در امور نظامی و جنگ دارد. میتـوان سـابقه

مستند استراتژی را حداقل تا حدود 320سال پیش از میلاد تعقیب نمود؛ یعنی زمانی که استراتژیست معروف چینی، سان تزو کتاب »هنر جنگ« را به نگارش درآورد(هاسِی،.( 1998 اما به کارگیری مفهوم استراتژی و مدیریت استراتژیک در عرصه کسب و کـار بـه شکل نظاممند و علمی از دهه 1960 آغاز شد. در همایشی که سال 1963 در دانشکده کسب و کار هاروارد برگزار شد، صاحبنظری
به نام کوک گفت بیانیه »سیاست کسب و کار« بر موضوع حیات و ممات سازمان -به عنوان موضوع مـورد توجـه مـدیران ارشـد-

تمرکز دارد و به مدیران ارشد کمک میکند تا با این موضوعات به صورتی اثربخش، حرفهای و اخلاقی برخورد نماینـد(مکگـی و
دیگران، .(2005 از آن زمان تا امروز رویکرد، مفاهیم، ادبیات و روشهای مورد استفاده تکامل یافتهاست. عنوانی که امروزه مدیران

ارشد برای بیان جامع مسایل و دغدغههای اساسی سازمان در بستر زمان، پسندیده و استفاده میکنند، استراتژی است.
مینتزبرگ استراتژی را طرح، جهتگیری، راهنما، راهی بهسمت آینده یا مسیری که میخواهیم به سمت آن حرکـت کنـیم، تعریـف
نمود(مکگی ودیگران، .(2005 اسکولز و جانسون معتقدند استراتژی جهت و محدوده فعالیت سازمان در بلندمـدت اسـت کـه بـا

سازماندهی منابع و بررسی محیط غیرقابل پیشبینی برای رفع انتظار ذینفعان، برای سازمان مزیت رقـابتی مـیآفرینـد(سـیروس و
صبورطینت، .(1387 استراتژی را بههر شکل تعریف کنـیم، از منظـر تمـام رویکردهـای مـدیریتی، »اسـتراتژی« از جـذابتـرین و

3

بحثبرانگیزترین موضوعات محسوب میشود که توافق کاملی درباره آن وجود ندارد(مکگی و دیگران، .(2005 در همـین رابطـه،

اصطلاح مدیریت استراتژیک به فرایندهای مدیریتی مرتبط با دو وظیفه اصلی تعریف اهداف سازمان برای خلـق و توزیـع ارزش و
طراحی راه و روش ایجاد، ساختاردهی و هماهنگی در تعقیب اهداف برای خلق و توزیع ارزش اشاره دارد(سانچز و هین، .(2004

.2,2 مدلهای تدوین استراتژی

برای تدوین استراتژی مدلها و روشهای متعددی هست که نقاط اشتراک متعدد و نقاط افتراقی دارند. از آنجا که هـدف بررسـی
عوامل شکست در مدلی عمومی و مشترک است، پس از اشاره به برخی از مختلـف مـدلهـای رایج(مینتزبـرگ، 1994؛ سـانچز و

هین، 2004؛ برایسون، 1998؛ مکگی و دیگران، (2005 چارچوب مشترک و عمومیتری را به عنوان مبنای کار خود ارایه میکنیم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید