بخشی از مقاله

عشق و محبت در خانواده
دفتر زندگی با كلمه عشق و مهرورزی آغاز شد و جلوه های گوناگون جمال و كمال در كل هستی پدید آمد . انسانها هم كه جزئی از نظام كلی هستی هستند با عشق متولد می شوند با دلدادگی به تلاش و كوشش می پردازند و در آخرین لحظات زندگی سرشار و لبریز از عشق و دلدادگی چون حبابها به اقیانوس هستی و ابدیت می پیوندند . پس آغاز و سرانجام زندگی و هستی از مهر و محبت آكنده است و آنان كه از عشق و دلدادگی خبری ندارند نامشان دردفتر و جریده انسانها ثبت و ضبط نمی شود.

بنیان نهادی آدمی بر پاکی وطهارت بنا شده است وطبع انسان میل به آراستگی به سجایای اخلاقی وزیباییهای ظاهر وباطن دارد.اسلام به عنوان آخرین دین الهی وپیامبرعظیم الشأن آن به عنوان خاتم پیامبران،تأکید برحفظ وتقویت آن وسوق گرایشهای فکری به سمت کمالات وجودی انسان دارد. اسلام،آیین پاک عشق ومهرورزی است،

آنان که به دستورات پر مهرش جامعۀ عمل بپوشانند واخلاق ورفتاروکرداروگفتارخویش را همرنگ وهماهنگ با تعالیم مهرآفرینش نمایند،به توفیق الهی نمونه ای جامع وکامل از عشق وترحم وملاطفت شده،قلب آنان مالامال از رحمت وعطوفت ومهرورزی خواهد شدوآنان که از خورشیدعالم تاب حقایق نورانی آن فرهنگ کامل روی بگردانندوخودرامحروم ازفیوضات معنوی والهی وروحانی آن نمایندوسنگدلی وتندخویی راسرلوحۀ اخلاق ورفتارخود قراردهند،صفات حیوانی وشهوات نفسانی برآنان غالب شده،اخلاق بهیمیت،مقدم برعقلانیت آنان خواهد شد وازمقام انسانی تنزل یافته است.


اگر مایل هستیم از زندگی لذت و بهره بگیریم ,می خواهیم خانواده استواری داشته باشیم، اگر می خواهیم كودكان ما با نشاط و خرمی زندگی كنند ، اگر می خواهیم استعدادهای خداداد در آنان شكوفا گردد و اگر می خواهیم روح امید و اعتماد و تلاش و كوشش در آنان زنده شود باید زندگی خانوادگی را از مهر و محبت لبریز و سرشار نماییم و در و دیوار خانه را با صفا و صمیمیت آذین بندی كنیم .


رسول خدا ( ص ) می فرمود : هیچ بنایی در نزد پروردگار محبوب تر از بنای خانوادگی نیست.
خانواده به عنوان هسته اولیه و مهمترین كانون زندگی انسان، دارای اهمیت ویژه ای در ساختن شخصیت اوست .خانواده جایگاه اصلی تربیت فرزندان صالح و مذهبی است و مسجد و مدرسه تکمیل کننده این تربیت هستند.


خانواده قلب جامعه است . خانواده نخستین جامعه ای است که فرزندان در آن روابط اجتماعی و ارتباط برقرار کردن با دیگران را می آموزند.
چنانچه زن و مرد بتوانند براساس دستورات حیاتبخش اسلام، این هسته اولیه زندگی اجتماعی را سرشار از مهر و عطوفت و گرمی و شادابی نمایند سعادت دنیوی و اخروی خود و فرزندانشان را فراهم كرده اند.
همان گونه که مهرورزی ومحبت در ایجاد خانواده ای سالم و بالنده موثر است ، می توان گفت افرادی که در خانواده محبت را تجربه کرده اند ، مهرورزی به دیگران را آموخته اند و بهتر میتوانند آن را عرضه کنند .


دین مبین اسلام پایه زندگی زن و شوهر را بر اساس مودت و رحمت می‌داند و تمام جنبه‌های مورد نیاز زندگی موفق و سالم را به زیبایی و سادگی بیان كرده است.
نقش محبت در خانواده را بسیار كلیدی است و تنها بودن دو نفر در كنار یكدیگر نمی‌تواند محبت را به معنی واقعی بیان كند بلكه آن چیزی كه محبت را برای ما معنی و مفهوم می‌بخشد رفتار ما در شرایط مختلف و ابراز این محبت در زمان مناسب است كه منجر به تضمین سلامت خانواده می‌شود. محبت به عنوان یك اصلی كه اعضای خانواده را به هم نزدیك می‌كند و منجر به نوعی انسجام، هماهنگی و همكاری در خانواده می‌شود.
دین اسلام برای حفظ و زیباسازی و مهرورزی و استحكام بنیان خانواده اهمیت خاصی قائل شده است.


«و من ءایته ان خلق لكم من انفسكم ازوجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم موده و رحمه ان فی ذلك لایا ت لقوم یتفكرون؛ از نشانه های خداوند این است كه برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا بوسیله آنان آرامش و سكون یابید و در میان شما و همسرتان دوستی و مهربانی قرار داد. مطمئناً در این امر برای اهل اندیشه و تفكر، نشانه ها و عبرت هایی وجود دارد.»


طبق این بینش قرآنی، خانواده نشانه ای از رحمت، عطوفت وحكمت اوست. و شایسته است صفات رحمت وجمال حضرت پروردگار در یك خانواده سالم خودنمایی كند و در محیط آن نشانه ای از عدالت، رحمت، علم و حكمت، خداوند و سایر صفات الهی در آن به نوعی نمایان گردد.
بنابراین بنیان خانواده كه مهم ترین عامل در ساختار شخصیت افراد و جلوه ای از رحمانیت پروردگار است باید همواره همچون دژی مستحكم در برابر انحرافات، لغزش ها و آفات و آسیب های مهم اجتماعی تقویت گردیده و ارتباط اعضای آن براساس رحمت، مودت بویژه رابطه قلبی و عاطفی میان زن و شوهر استحكام یابد .


آیات و احادیث منتخب در مورد محبت و مهرورزی
پيامبر اسلام (ص):
ان حسن الخلق ذهب بخير الدنيا و الاخره ) جامع السعاده/ ج 1 ص 273(
حسن خلق نيكي دنيا و آخرت را به دنبال دارد
امام صادق (ع):
لاعيش اهنأ من حسن الخلق( علل الشرايع / ج2/ ص 246)
هيچ زندگاني گواراتر از حسن خلق نيست
امام صادق (ع):
من ساء خلقه عذّب نفسه ( جامع السعاده/ ج 1 ص 271)
هركس بداخلاق باشد خودرا عذاب مي دهد
امام علی (ع):
حسن الخلق خير الرفيق ( بحار الانوار/ ج77/ص 396)
خوش اخلاقي بهترين رفيق آدمي است
قرآن كريم:
انك لعلي خلق عظيم ( سوره قلم / آيه 4)
همانا بدرستيكه تو داراي اخلاق نيكو هستي


محدثين در باره اخلاق پيامبر اسلام نوشته اند:
آن حضرت با مردم انس مي گرفت و هيچكس را زا خود نمي راند. بزرگان هر قومي را مورد احترام قرار مي داد اگر كسي تقاضايي از آن حضرت ميكرد اجابت مي نمود و اگر ميسر نبود با نهايت محبت اورا قانع ميكرد. با مردم به گشاده روئي برخورد مي نمود. براي خدا غضب ميكرد ولي هيچگاه براي خودش خشمگين نمي شد. هميشه لبخند بر لب داشت . تند خووسختگير نبود . هرگز دشنام و سخن زشت از دهانش بيرون نمي آمد. از كسي عيبجويي نمي كرد.


امام صادق:
از مانيست كسي كه هنگام خشم ، خويشتندار بوده و با همنشينان و دوستان خود خوش اخلاق و خوش رفتار نباشد. ( الامام الصادق والمذاهب الاربعه ج2 ص 350)
پيامبر اسلام(ص):
خوش اخلاق باشيد زيرا سرانجام آن خواه ناخواه بهشت است و از بدخلقي بپرهيزيد كه خلق بد خواه ناخواه در آتش است. ( وسايل الشيعه / ج2/ ص221)
پيامبر اسلام(ص):
انكس نزد من از همه محبوبتر و روز قيامت ازهمه به من نزديكتر است كه اخلاقش نيكو تر و تواضعش بيشتر باشد.( قرب الاسناد / ص22)
امام علي(ع ):
في سعه الاخلاق ، كنوز الارزاق. ( سفينه البحار/ج1/ ص411)

اسلام، دين حكومت است. آموزه‌هاي ديني ما بروشني دليل بر اين مدعاست اما بررسي دقيق و موشكافانه متون اسلامي نشان مي‌دهد كه اسلام بيشتر از انكه بر تن‌ها حكومت كند و سلطه‌ي بر مردم رااقتار سياسي پيشه نمايد در پي حكومت بر دلهاست.


اصول اين نوع حكومت و كشورداري همان مباني سياسي حكومتي اسلام است و مباني سياسي نظام علوي، چيزي جز مباني مديريت اسلامي نيست.
اسلام، ‌آيين نامه‌ي تكامل مادي و معنوي انسان است بنيادي ترين عنصر اين آيين نامه محبت است نقش محبت در تحقق حكومت اسلامي و برنامه‌ايي كه دين الهي براي پيشرفت جامعه انساني رقم زده است به حدي است كه امام محمدباقر(ع) دين اسلام را جز محبت نمي‌داند و مي‌فرمايد: هل الدين الا الحب؟ ايا دين داري، جز محبت ومهرورزي است؟

از نگاه علي(ع) نيز ستونهاي اصلي اسلام واصول برنامه‌هاي تكامل آفرين آن بر پايه‌ي محبت خداوند است چنان كه مي‌فرمايد: اسلام دين خداوند است كه آن را براي خود برگزيد و به ديده‌ي عنايت خويش، آن را بپروريد و بهترين آفريدگان خود را ويژه‌ي آن ساخت و ستون‌هاي آن را بر دوستي خود استوار داشت. پيشوايان ديني و رهبران راستين سياسي امت اسلامي، جلوه‌هاي محبت مردم به آفريدگارند و مهرورزي مردم به آنان مهرورزي به خداست

. بر اين اساس، پايگاه اصلي حكومت اسلامي، فراتر از بيعت و راي مردم است حكومت اسلامي ريشه در عشق و محبت مردم دارد. و اين است راز آيين مذهبي، منش ملي، آداب اخلاقي و باورهاي فرهنگي به ما آموخته است كه همه‌ي اسنانها با فطرت پاك الهي متولد مي‌شوند: «گل مولود يولد علي الفطره الا ان ابواه يهودائه او ينصرائه او يمجسائه» هر ذره‌اي با فطرتش متولد مي‌شود الا اينكه پدر و مادر او يهودي يا مسيحي يا زرتشتي است. اما شرايط خاص حاكم بر جامعه تحت تاثير عوامل سياسي، فرهنگي،‌اخلاقي و... مي‌تواند اين فطرت سالم را دستخوش تغيير و تحول كند و يا سبب انحراف يا اضمحلال اين فطرت سالم گردد.


«محبت» نيز از جمله عناصر وجودي انسان است كه با او متولد مي‌شود و تحت تاثير عوامل مختلف اجتماعي شكل مي‌گيرد. اگر اين عوامل در جهت مثبت باشد، محبت ماندگار و پايدار مي‌ماند در غير اينصورت اثر وجودي خود را از دست مي‌دهد. خانواده به عنوان نخستين محيط اجتماعي نقش موثري در شكل‌گيري محبت دارد.

كودك در خانواده علاوه بر آداب معاشرت، اخلاق، ‌نزاكت، ‌وفاق و همدلي، همياري و دوستي، هنر مهرورزيدن و محبت به ديگران را نيز مي‌آموزد. براي آموزش محبت به كودكان يا ترغيب و تشويق آنان به مهرورزي، بهتر است به او فرصت دهيم تا محبت را به طور غيرمستقيم و عملي بياموزد. زير آموزشي كه از راه غير مستقيم و عملي صورت گيرد، بي‌شك پايدارترين،‌ماندگارترين و موثرترين نوع يادگيري است. معلم و مدرسه نيز نقش موثري در شكل‌گيري محبت در كودكان، نوجوانان و جوانان ايفا مي‌كنند. معملان علاوه بر اموزش علوم و فنون و پرورش ذهن، به رشد و تعالي صفات و روحيات كودكان، نوجوانان و

http://www.mehr6.blogfa.com/Photo/mehr6.jpg آيين مذهبي، منش ملي، آداب اخلاقي و باورهاي فرهنگي به ما آموخته است كه همه‌ي اسنانها با فطرت پاك الهي متولد مي‌شوند: «گل مولود يولد علي الفطره الا ان ابواه يهودائه او ينصرائه او يمجسائه» هر ذره‌اي با فطرتش متولد مي‌شود الا اينكه پدر و مادر او يهودي يا مسيحي يا زرتشتي است. اما شرايط خاص حاكم بر جامعه تحت تاثير عوامل سياسي، فرهنگي،‌اخلاقي و... مي‌تواند اين فطرت سالم را دستخوش تغيير و تحول كند و يا سبب انحراف يا اضمحلال اين فطرت سالم گردد.


«محبت» نيز از جمله عناصر وجودي انسان است كه با او متولد مي‌شود و تحت تاثير عوامل مختلف اجتماعي شكل مي‌گيرد. اگر اين عوامل در جهت مثبت باشد، محبت ماندگار و پايدار مي‌ماند در غير اينصورت اثر وجودي خود را از دست مي‌دهد. خانواده به عنوان نخستين محيط اجتماعي نقش موثري در شكل‌گيري محبت دارد.

كودك در خانواده علاوه بر آداب معاشرت، اخلاق، ‌نزاكت، ‌وفاق و همدلي، همياري و دوستي، هنر مهرورزيدن و محبت به ديگران را نيز مي‌آموزد. براي آموزش محبت به كودكان يا ترغيب و تشويق آنان به مهرورزي، بهتر است به او فرصت دهيم تا محبت را به طور غيرمستقيم و عملي بياموزد. زير آموزشي كه از راه غير مستقيم و عملي صورت گيرد، بي‌شك پايدارترين،‌ماندگارترين و موثرترين نوع يادگيري است. معلم و مدرسه نيز نقش موثري در شكل‌گيري محبت در كودكان، نوجوانان و جوانان ايفا مي‌كنند. معملان علاوه بر اموزش علوم و فنون و پرورش ذهن، به رشد و تعالي صفات و روحيات كودكان، نوجوانان و جوانان نيز كمك مي‌كنند. تاثير شخصيت معلم بر روي دانش‌آموزان قابل انكار نيست او مي‌تواند با اعمال، رفتار، سخنان و برخورد خود، محبت را در وجود دانش‌آموزان متجلي كند و تا هميشه اين احساس مقدس را در آنان زنده نگه دارد.


با توجه به عوامل موثر در آموزش محبت، موانع متعددي در اين زمينه وجود دارد كه بهاختصار مي‌توان به ذكر برخي از اين موانع پرداخت:
1ـ‌عدم شناخت و مطالعه و دقت در زندگي بزرگان دين به خصوص انبياء و اولياء و ائمه‌ي معصويمن(ع) كه بهترين معلمان اخلاق بوده‌اند و مردم را به محبت سفارش كرده‌اند.
2ـ عدم آموزش صحيح «مهرورزي» در خانواده، مدره و اجتماع: كودكان، نوجوانان و جوانان هرگز محبت را به عنوان يك موضوع آموزشي نياموخته‌اند و برخورداري از اين رفتار پسنديده را ضروري تشخيص نداده‌اند.


3ـ‌ احساسات و عواطف همواره در تكوين شخصيت افراد نقش موثري داشته است و مهرباني و احترام به شخصيت افراد به خصوص نسل جوان سبب ترغيب اين قشر به ارزشها و باورهاي مبتني بر جامعه است، ر حالي كه قشر جوان و نوجوان ما بيشتر مورد حقارت قرار مي‌گيرد تا احترام. به همين دليل او بسياري از رفتارهاي خود از جمله محبت و مهرورزي را پنهان ميكند تا مبادا مورد توبيخ و سرزنش قرار گيرد.
4ـ‌مشكلات اقتصادي، اجتماعي، ‌سياسي و.... از جمله عواملي است كه متاسفانه سبب خمود و تگراني در بين خانواده‌ها شده است. به همين دليل معمولاً پدر و مادر خانواده كه براي بهبود وضعيت اقتصادي تلاش مضاعف مي‌كنند با چهره‌اي خسته، غمگين و افسرده در خانواده ظاهر مي‌شوند و فرصتي براي ابراز محبت ندارند كه كودكان و نوجوانان بتوانند محبت را از آنان بياموزند. فرزندان كمتر چهره‌ي شاداب و متبسم آنان را ديده‌اند و كمتر سخنان پر مهر انان را شنيده‌اند.


5ـ‌ سنت نسلهاي گذشته‌ي ما مبتني بر محبت و مهرورزي بوده است و اين در آثار به جاي مانده‌ي گذشتگان كاملاً مشهود است اما فرزندان امروز اين مرز و بوم دچار نوعي از خود بيگانگي شده‌اند و با آثار كهن پيشينيان قطع ارتباط كرده‌اند و هيچ تمايلي به مطالعه‌ي اينگونه آثار كه سرشار از سفارش به محبت است ندارند.
6ـ‌ نسل امروز ما تصور درستي از محبت و دوستي ندارد و اين رفتارهاي پسنديده را حاصل كسب منافع ديگران مي‌بيند. او به محبت و دوستي ديگران اعتماد ندارد و پايان همه‌ي محبتها و دوستي را ناخوشايند مي‌پندارد.


آيين مذهبي، منش ملي، آداب اخلاقي و باورهاي فرهنگي به ما آموخته است كه همه‌ي اسنانها با فطرت پاك الهي متولد مي‌شوند: «گل مولود يولد علي الفطره الا ان ابواه يهودائه او ينصرائه او يمجسائه» هر ذره‌اي با فطرتش متولد مي‌شود الا اينكه پدر و مادر او يهودي يا مسيحي يا زرتشتي است. اما شرايط خاص حاكم بر جامعه تحت تاثير عوامل سياسي، فرهنگي،‌اخلاقي و... مي‌تواند اين فطرت سالم را دستخوش تغيير و تحول كند و يا سبب انحراف يا اضمحلال اين فطرت سالم گردد.


«محبت» نيز از جمله عناصر وجودي انسان است كه با او متولد مي‌شود و تحت تاثير عوامل مختلف اجتماعي شكل مي‌گيرد. اگر اين عوامل در جهت مثبت باشد، محبت ماندگار و پايدار مي‌ماند در غير اينصورت اثر وجودي خود را از دست مي‌دهد. خانواده به عنوان نخستين محيط اجتماعي نقش موثري در شكل‌گيري محبت دارد. كودك در خانواده علاوه بر آداب معاشرت، اخلاق، ‌نزاكت، ‌وفاق و همدلي، همياري و دوستي، هنر مهرورزيدن و محبت به ديگران را نيز مي‌آموزد. براي آموزش محبت به كودكان يا ترغيب و تشويق آنان به مهرورزي، بهتر است به او فرصت دهيم تا محبت را به طور غيرمستقيم و عملي بياموزد. زير آموزشي كه از راه غير مستقيم و عملي صورت گيرد، بي‌شك پايدارترين،‌ماندگارترين و موثرترين نوع يادگيري است.


نقش محبت در زندگي خانوادگي
نظام هستي بر اساس مهر و محبت پروردگار به انسان پديد آمده است اگر محبت نبود ، نه طلوعي بود و نه غروبي . نه بهاري بود و شكفتن گلها و نه نغمه هاي شورانگيز بلبلان . نه كوهساري وجود داشت و نه آبشاري ، نه امواج غلطان درياها به چشم مي خورد و نه ستارگان در آسمانها چشمك مي زدند .
اگر عشق و دلدادگي نبود شوريدگان به دنيا نمي آمدند و اشعار نغز و زيبا سروده نمي شد. اگر سوز و گداز دلدادگان نبود كوه بيستون شكافته نمي شد و ذوق و هنر هرگز تولد نمي يافت ، ديگر معلم شوريده دلي پيدا نمي شد و كلاسهاي درس تعطيل مي گرديد .


دفتر زندگي با كلمه عشق و محبت آغاز شد و جلوه هاي گوناگون جمال و كمال در كل هستي پديد آمد . انسانها هم كه جزئي از نظام كلي هستي هستند با عشق متولد مي شوند با دلدادگي به تلاش و كوشش مي پردازند و در آخرين لحظات زندگي سرشار و لبريز از عشق و دلدادگي چون حبابها به اقيانوس هستي و ابديت مي پيوندند . پس آغاز و سرانجام زندگي و هستي از مهر و محبت آكنده است و آنان كه از عشق و دلدادگي خبري ندارند نامشان در دفتر و جريده انسانها ثبت و ضبط نمي شود .


اگر مي خواهيم خانواده استواري داشته باشيم اگر مايل هستيم از زندگي لذت و بهره بگيريم ، اگر مي خواهيم كودكان ما با نشاط و خرمي زندگي كنند ، اگر مي خواهيم استعدادهاي خداداد در آنان شكوفا گردد و اگر مي خواهيم روح اميد و اعتماد و تلاش و كوشش در آنان زنده شود . زندگي خانوادگي را از مهر و محبت لبريز و سرشاز نماييم و در و ديوار خانه را با صفا و صميميت آذين بندي كنيم .


رسول خدا ( ص ) مي فرمود : هيچ بنايي در نزد پروردگار محبوب تر از بناي خانوادگي نيست بديهي است كه منظور خانواده اي است كه لبريز از مهر و محبت باشد . در گفتار ديگري فرمود . مرد مسلمان پس از اسلام فايده اي برتر و والاتر از همسري مسلمان به دست نياورده است . همسري كه هر گاه به او مي نگرد سراسر وجودش از شادي و سرور لبريز مي گردد . هر گاه از او چيزي را طلب مي كند از او اطاعت مي كند و درغيبت شوهرش با همه وجود از ناموس و مال او پاسداري مي نمايد . پرواضح است كه اين گونه ارتباط استوار و صميمي جز در پرتو مهر و محبت زن و شوهر به يكديگر امكان پذير نيست . پيوندهاي عاطفي است كه زن و شوهر را به وحدت و يگانگي سوق داده هر دو يكي مي شوند و دوگانگي و اختلاف و درگيري از ميان برداشته مي شود . در برخي از روايات اسلامي از همسر به انيس موافق تعبير شده است.


پيشوايان ديني با انتخاب چنين كلماتي به همه خانواده ها گوشزد مي كردند كه زن و مرد در محيط خانوادگي بايد با يكديگر دوست و صميمي و مونس و همدم يكديگر باشند . واضح است كه وصول به اين هدف جز در پرتو دوستي و صميميت خالصانه امكان پذير نيست . رسول خدا (ص) مي فرمود : من از دنياي شما سه چيز را دوست دارم اول بوي خوش ، دوم زنان و سوم نماز را كه نور چشم من است . هدف اساسي پيامبر بزرگوار اين بوده است كه براي همه زنان و مردان اين واقعيت را تبيين كند كه كانون خانوادگي بايد از مهر و محبت لبريز باشد تا زندگي مفهوم واقعي خود را از دست ندهد .


در تاريخ اسلام آمده است كه رسول خدا (ص) قبل از تولد فاطمه موظف شد مدت چهل روز از خديجه كبري فاصله بگيرد و به اعتكاف بپردازد . خديجه كبري در اين مدت از شوق و عشق رسول خدا ( ص ) بي تاب شده ، اشكهاي فراواني از ديده فرو مي ريخت ، رسول خدا برخي از مؤمنان را نزد خديجه فرستاد و يپام داد كه اين فراقت و دوري به دستور پروردگار مي باشد ومهر و محبت ايشان به او كماكان گرم و سوزان است . با توجه به مقدمات ذكرشده اين حقيقت آشكار مي شود كه زندگي جز در پرتو مهرورزي و محبت كردن امكان پذير نمي تواند باشد .


در اينجا اين سئوال مطرح مي شود كه زن و شوهر چگونه بايد با يكديگر برخورد داشته باشند تا كانون خانوادگي از مهر و محبت لبريز گردد . در پاسخ مي گوييم كه هيچ معلومي بدون علت تحقق نمي يابد . براي ايجاد صفا و صميميت بايد رفتارهاي خاصي در محيط خانوادگي حاكميت داشته باشد تا صفا و يگانگي فراهم آيد به همين مناسبت به رفتارهايي كه موجب ايجاد صفا و صميميت مي شود اشاره مي كنيم .


اولين عاملي كه موجب پديد آمدن صميميت مي شود خوش اخلاقي است . بديهي است که منظور از حسن خلق نرمي وملايمت و تحمل و شكيبايي است . زن و مرد بايد سعي كنند در ارتباط با همديگر روحيات انساني را در حد كمال مراعات كنند و از تندي و تيزي وعصبانيت و حساسيت ها جداً پرهيز نمايند .
- دومين عاملي كه صفا و صميميت را در محيط خانوادگي فراهم مي آورد خوش زباني است. زن ومرد خانواده بايد از ابراز هر نوع كلمات و الفاظ زننده و كوبنده اجتناب كنند و هرگز نسبت به يكديگر زخم زبان نزنند زيرا هيچ عاملي همانند نيش زدن به صميميت خانواده لطمه وارد نمي كند . رسول خدا در طول زندگي خود در ارتباط با مسائل شخصي و خانوادگي هرگز زبان به انتقاد نگشود و اگر اعتراض و انتقادي مي كرد در انحصار مواردي بود كه به حدود و قوانين الهي تجاوزي به عمل آمده بود و در غيراين صورت با سكوت و ناديده گرفتن گذشت مي كرد .


سومين نكته كه بسيار حساس است و در ايجاد و حفظ صميميت ها نقش مؤثر را عهده دار است خوش برخوردي است . همه افراد علاقه دارند كه ديگران با آنان برخورد خوبي داشته باشند . بنابراين زن و مرد هم از اين قاعده كلي مستثني نيستند. هر مردي دوست دارد وقتي به خانه قدم مي گذارد همسرش با چهره اي خندان و با گشاده رويي با او برخورد كند

. چنانكه زن خانه نيز متوقع است وقتي مرد وارد خانه مي شود سختي ها و دشوارهاي زندگي را فراموش كند و با چهره اي متبسم و خندان با همسرش مواجه شود . فراموش نكنيم كه برخوردهاي اوليه افراد بسيار مؤثر و نقش آفرين است . به عنوان مثال سبقت گرفتن در سلام را و افشاي سلام در برخوردها تأثير بسزايي در ديگران دارد و روحيه ها و رفتارها را تغيير مي دهد . به اعتقاد ما يكي از نشانه هاي بارز خردمندي در زن و مرد خوش برخوردي است عده كمي هستند كه از اين توانايي برخوردارند . اين گونه افراد در اولين برخورد با ديگران اعم از خردسال و بزرگسال آنان را شيفته و مجذوب خود مي كنند و در برابر اين عده بسياري از مردم نيز برخوردي خشك و ساده دارند.


نكته چهارم كه در ابقاي صميميت ها بسيار مؤثر مي باشد اين است كه در زندگي خانواگي، زن و مرد احترام يكديگر را حفظ كنند و در برابر اعضاي خانواده و بيگانگان رفتارشان با يكديگر آنچنان گرم و صميمي باشد كه همه گمان كنند آن دو از كثرت گذشته به وحدت و يگانگي واقعي رسيده اند . در انجام امور خانوادگي و فاميلي از تك روي پرهيزنمايند و تا رضايت و تمايل طرف مقابل را به دست نياوره باشند به اظهار نظر قانع اقدام نكنند . البته ممكن است كه در مواردي زن و مرد بدون در نظر گرفتن نظر و رأي همسرش يك جانبه به گرفتن تصميماتي اقدام كند به اعتقاد ما چنين رفتارهايي از طرف مرد وزن بزرگترين بي احترامي به حرمت و تخفيف طرف مقابل است .


نكته پنجم اينكه زن و مرد موظف هستند يكديگر را تأييد و تثبيت كنند و اين كار علاوه بر اينكه عملاً انجام مي گيرد بايد در گفتار و رفتار هم انعكاس يابد به عبارت ساده تر زن و مرد رسماً بايد اعتراف كنند كه منهاي طرف مقابل قادر به زندگي كردن نيستند . اين تأييد و پذيرش موجب افزايش صفا و صميميت خواهد بود از رسول خدا نقل شده است كه فرمودند : وقتي مردي به همسرس مي گويد تو را دوست دارم اين جمله هرگز از قلب همسرش زائل نمي شود . بايد توجه داشته باشيم كه همه انسانها اعم از مرد و زن در تمام دوران زندگي از شك و ترديد بركنار نيستند و اين ترديد و شك در رفتار و كردارشان نيز منعكس مي شود لذا وقتي مورد تأييد ديگران قرار مي گيرند جان و توان تازه اي بر آنان دميده مي شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید