بخشی از مقاله

چکیده :
سعی ما در این تحقیق بر آن است به بررسی علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی بپردازیم. هدف ما از این تحقیق این است که بدانیم چه عواملی در کم و کیف این علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی تأثیر دارد. جامعه آماری ما 60 نفر از جوانان منطقۀ ابهر می باشند. گروه نمونه 30 نفر شامل جوانان باشگاه توحید ابهر و 30 نفر شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور ابهر بودند.

 

روش ما در این تحقیق :
براساس هدف کاربردی است و از آمار توصیفی استفاده شده است.
مقدمه :
در عصر ما کشورهای در حال توسعه، آگاهانه و ناخودآگاه تحت تأثیر شدید جهان غرب قرار گرفته و اغلب در مقابل سلطۀ علمی و قدرت صنعتی مغرب زمین خودباخته و مرعوب شده اند، استقلال فکری خویش را از دست داده اند و شخصیت معنوی خود را فراموش کرده اند مسائل را از دیدگاه غرب می بینند نیک و بد را با معیارهای غرب می سنجند و به رفتار غریبان چشم دوخته و به گفتارشان گوش فرا داشته و از اعمال و روشهای آنان پیروی می کنند.


کسانیکه الگوهای غربی برای آنها الگوهای مطلوب قرار می گیرد ابتدا به تقلید و همانندسازی با ظاهر و قیافۀ مشهود غربی می پردازند. در این حالت فراتر از تقلی ظواهر فردی که خود را همانند او می سازند و با او احساس یگانگی می کنند. به این هماهنگی و تقلید همه جانبه را نشانۀ روشنفکری و مایۀ سربلندی و افتخار خود می پندارند «غر بزرگی» در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران نمونه ای از خود باختگی است. خود باختگان در برخورد با غرب چنان شیفته مزایای قدرت و ثروت آن می شوند که هویت خود را فراموش می کنند و فقط به این می اندیشند که همانند غربیها شوند بی آنکه به اقتضای جامعۀ خود توجه داشته باشند.


طرح مسأله :
رفتار جمعی هنگامی اتفاق می افتد که شیوه های عمل سنتی در سعی دیگر کافی نباشد رفتار جمعی با الگوهای بدون ساختار خود انگیختۀ عاطفی و پیش بینی ناپذیر مشخص می شود.
در یکی از این رفتارهای جمعی می باشد. بسیاری از جوانان بر این باورند که با رفتارهای متفاوت و یا نو می توانند برای خودشان وجهه ای به دست آورند. «حد یا بدعت» به یک چنین رفتاری اطلاق می شود که در یک دوره نسبت کوتاه رواج می یابد. مدگر چه با بدعت همانند است. «ولی» به رسومی اطلاق می شود که به گونه ای دوره ای تغییر می یابند» شیوع بقهای؟ اجتماعی مانند هیپسیم و پانکسیم در غرب و نمونه های رفتار عمری خلاف عرف و یا تقلید از سبک زندگی شخصیتهای معروف و مردم پسند در بیشتر نقاط جهان مثالهای

بدعت و حد به شمار می آیند و رواج حدهایی که هر چند سال یک بار عوض می شوند نمو و شیوع حد را در جامعه نشان می دهد و در مورد حد دیدگاههای مختلفی وجود دارد. یکی از این دیدگاهها می گوید بسیاری از مردم تصور می کنند که اگر به شویه متفاوت یا جدیدی رفتار کنند ممکن است جایگاه بهتری به دست آورند. هوس «یا رسم دروغین» به تغییر

زودگذر در رفتار اجتماعی اطلاق می شود به تعبیر دیگر مد اجتماعی پر شور و زودگذر را هوس اجتماعی می نامند و دیدگاهی دیگر می گوید. مد عبارت است از : «هماهنگی خاص در لباس، نحوۀ صحبت کردن، آرایش ظاهری و آرایش مو و صورت. رفتارهایی مانند خندیدن و ... که از ضروریات زندگی اجتماعی است و در یک جامعۀ مدنی به بهترین نحو و کاملترین شیوه ایجاد شود به ویژه برای جوانان که به دلیل تحیرها، هیجانات و کم تجربه گی ها بیش از دیگران به ابزار ثبات سکون روانی و فکری احتیاج دارند». و به تعبیر دیدگاهی دیگر از نکات بسیار

آموزنده و عبرت آموز روزگار ما این است که به خاطر غلبۀ جهان نسبی انسان بر اذهان و عقول، تنها زیبایی که در جهان مورد توجه و علاقه است زیبایی بیرونی است و آنچه که به رواج بی سابقه و بیش از حد مد و مدپرستی کمک کرده همین است. انسانها تنها چشم ناظری که در این جهان دیده اند. چشمان انسانهای دیگر است که ناظر آنها است و این انسانها جز بیرون ما را نمی بیند و به همین خاطر همۀ همّت ما مصروف این شده است که خودمان را در چشم دیگران زیبا کنیم. مصرف بیش از حد و بی سابقۀ لوازم آرایش در دنیای کنونی و معاصر از علایم بسیار چشمگیر تفکر انسان مرکزی است.


یکی از دلایل گرایش جوانان به مد توجه قرار گرفتن و پاسخگویی به نیازهای روانی آنهاست. جوانان به دلیل داشتن روحیه ی تأثیر پذیر، آمادگی بیشتری برای پدیده های نو دارند. دلیل دیگر هم می تواند سرخوردگی ها و نداشتن اعتماد به نفس و چشم و همچشمی باشد که افراد را به سوی مدهای مختلف می کشاند. البته عده ای هم هستند که هیچ دلیلی خاصی برای تبعیّت از مد را ندارند و فقط به خاطر این که این پدیده در جامعه رواج پیدا کرده است. از آن استقبال می کنند. از طرف دیگر می توان گفت : افرادی که خرید کالاهای مد روز را انتخاب می کنند، می خواهند جای خود را در میان اطرافیان و همین سالهای خود باز کنند. بابت آن هزینه های بسیاری را تقبل می کنند حتی اگر برایشان مشکل باشد.


انسان مد زده خود ا از سایر افراد اجتماع جدا می بیند. قوانین اجتماعی را نمی فهمند و مشکل اجتماعی را درک نمی کنند، التهاب و فشار درونی به او مهلت نمی دهد که آرام بنشیند و آرامش گمشده ی او ابدی است آیا جوانان ما قادر به مقابله با این پدیده ناهنجار فرهنگی خواهند بود.
اهمیّت مسأله :


دو نسل بعد از انقلاب همان گونه که شاهد آن هستیم کم کم به ارزش هایی خود را پایبند نشان می دهند که فاصله فکری و ذهنی آنها را روز به روز از خانواده و جامعه شان بیشتر می کند و از جمله ی آنها پایبند شدن به ارزشهای زودگذر و غیرمنطقی در اکثر موارد و از جمله در انتخاب نوع پوشش می باشد این ارزشهای غیر منطقی و زودگذر را در انتخاب و نوع پوشش طرز صحبت کردن و آرایش و تحت عنوان مدگرایی بررسی می کنیم که اگر همین گونه ادامه یابد فرهنگ اصیل ایرانی به فراموشی سپرده خواهد شد. البته نمی توان مدگرایی

را به عنوان عمومی گذرایی که عیناً شاهد آن هستیم فی نفسه منفی ارزیابی کرد زیرا مدگرایی با بینش و خط مشی های جدید چه بسا عاملی برای ایجاد تفکر؟ جدید نیز می باشد.
امّا آنچه در جامعه شاهد آن هستیم پیروی و تقلید کورکورانه از ظواهر گاه در حد افراطی آن است این یعنی یک فاجعه برای جامعه زیرا که در این مسیر جامعه و فرهنگ عادی و معنوی خود را از دست می دهد و با از دست دادن آنها هر چه سریعتر راه هلاکت و نابودی خود را می پیماد و هیچ دیوار و سپاه و لشکری جلودار ورود مد نیستند فقط باید چشم و گوشمان را باز کنیم و مواظب باشیم تا هویّت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما را ویران نسازد و گذشته و اصالت را از جوانان ما نگیرد. و از آجائیکه ورود هر مد همراه با انبوهی از پیامها و

محتوا است، فرد مدگرا ممکن است علاوه بر قبول مد محتوای فرهنگی و شرایط اجتماعی و شرایط اجتماعی آن را هم به عنوان یک ایده آل بپذیرد که این خطرناک ترین حالت مدگرایی است و جامعه را از درون تهی می کند و در قع جوانان و نوجوانان را از جامعه ربوده و در اختیار غرب می گذارد هر چند که به ظاهر در وطن خویش زندگی می کنند.


کارشناسان معتقدند که «مد» یک رفتار اجتماعی و نوظهور است؛ به یک باره به صورت تغییر سلیقه های ناگهانی در افراد شکل می گیرد. در حالی که با فرهنگ و رسوم جا افتاده ی آن جامعه که افراد بر حسب سابقه و قدمت از آن پیروی می کنند تناقض دارد. در یک تقسیم بندی می توان مدگرایی را به سه دسته؛ 1 ) فردی، 2 ) خانوادگی، 3 ) اجتماعی تقسیم کرد.


کارشناسان علوم اجتماعی مدگرایی؛ «پناه بردن به آرامش ظاهری» تعبیر کرده اند و برای آن عوامل مختلفی را بیان نموده اند وقتی که خود دار شرایطی باشد که نیازهایش برآورده نشود و الگویی مناسب برای تقلید نداشته باشد در این صورت این افراد جذب گروههایی می شوند که کشش به تولید؟! «الگوبرداری» در آن گروههای بیشتر باشد. امروزه افراد تلاش می کنند تا خواسته های کاذب خود را که ثمرۀ مدگرایی است پوشش دهند این شیوۀ رفتار آنها را مدام بدهکار کرده و مرتّب آیندۀ خویش را پیش فروش می نمایند به گونه ای که برای این رها و رد مدگایی به ناچار به امضای چک و سفته می پردازند. بنابراین باید این واقعیّت را پذیرفت که یک نوع آسیب اجتماعی به خود خواهد آمد.


از نظر فرهنگی معمولاً علیرغم اشتراکات زیاد در دو جنس زنان به لحاظ احساسی بودن واکنش هایشان نسبت به محیط عاطفی تر می باشد و بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند. بنابراین تقلید و گرایش به الگوهای برتر با طبیعت بیولوژیکی زمان متناسب بیشتر دارد.


لازم به ذکر است که مدگرایی محدود به قشر و یا سن و سال نیست امّا طبیعی است که جوانان بیشتر در معرض آسیب هستند «زیگموند برن فعلید» معتقد است؛ «تغییرات جسمی جوانان باعث می شود جوان به نظام ارزشی جدید حساس تر شد و در این اثنا بای تسکینِ دلواپسی های خود به ناچار ادامه می یابد و در دوره های مختلف این کار ادامه می یابد و محوریّت پیدا می کند. و به جای اینکه الگوی مناسبی برای جوانان و نوجوانان داشته باشیم این رفتار برای آنها الگو می شود به مسئله بعدی برای خود فرد است و آن انرژی و هزینۀ

مالی است که این افراد برای مدل مو و لباس صرف می کنند این رفتار در بین اقشار مختلف مردم دارد و جوانانی که از وضعیّت مالی مناسبی برخوردار نیستند دچار ناهنجاری مالی می شوند و برای پاسخ به این ناهنجاری به دنبال دزدی و غیره می روند. و از طرفی از سوی جامعه و نگاه مردم ترد شده و دچار گوشه گیری می شوند که در نتیجه افراد انزوا طب شده و در نهایت اجتماع پذیری این افراد دچار مشکی می شود. «دکتر اقلیمای نیز در این باره می گوید : «باید از این افراد بپرسید که این آرایش و هزینه کردنها چه سوی دارد و آیا با فکر کردن دست به این کار می زنند یا نه و او در ادامه می گوید اگر دلیل آنها این بود که همه این کار را انجام می دهند و سپس ما هم انجام می دهیم نتیجه بی فکری و تقلید است و خانواده ها مسئول هستند زیرا که آنها را راهنمایی نکرده اند».


اهداف تحقیق :
هدف کلی :
هدف کلی ما از این پژوهش، بررسی علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی و رواج مدگرایی در بین جوانان می باشد که به عنوان یک معضل اجتماعی در جامعۀ حیات فرهنگی جوانان ما را تهدید می کند.
اهداف ویژه (جزئی) :
1 ) تعیین رابطه بین جنسیت و میزان گرایش جوانان به مد و مدپرستی


2 ) رابطه بین سطح تحصیلات جوانان و میزان گرایش جوانان و به مد و مدپرستی
3 ) رابطه بین رواج و اشاعه مدلهای غربی و فرهنگ بیگانه و میزان گرایش جوانان به مد و مدپرستی
4 ) رابطۀ بین سطح اجتماعی والدین و خانواده جوانان و گرایش آنان به مد و مدپرستی.
الف ) جنسیت جوانان
ب ) سطح تحصیلات جوانان


ج ) تقلید تز مدلهای غرب یتوسط جوانان
د ) سطح اجتماعی والدین


فرضیه ها :
1 ) بین مدگرایی و بیکاری جوانان ارتباط معنی داری وجود دارد.
2 ) بین تهاجم فرهنگی و مدگرایی جوانان رابطه مسقیمی وجود دارد.


3 ) میان ابزارهای تبلیغاتی و مدگرایی رابطه معنی داری وجود دارد.
4 ) میان استقلال طلبی و نوگرایی جوانان با مدپرستی ارتباط معنی داری وجود دارد.
5 ) میان عدم اعتقادات مذهبی و مدگرایی ارتباط معنی داری وجود دارد.
تعاریف نظری :


1 ) مد : یک پدیدۀ اجتماعی است که افراد را یکدیگر همرنگ می کند و موجب شادی، نشاط و نوگرایی زندگی انسانها است و از طرفی موجب متفاوت بودن و جوا بودن از سایر افراد است. (منبع مبانی جامعه شناسی، منصور وثوقی، علی اکبر نیک حق).
2 ) تهاجم فرهنگی : هجوم باورها و مجموعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تازه ای را به زود به قصد جایگزینی با فرهنگ و باورهای محلی آن ملت وارد کشور می شود. (مبانی جامعه شناسی، منصور وثوقی، علی اکبر نیک حق).


3 ) ابزارهای تبلیغاتی : عبارت است از دستکاری کردن، کشاندن افکار عمومی در جهت یک هدف و نظر خاص ما به بکارگیری وسایلی مانند زبان، خط، تصویر و غیره. (منطق اجتماعی، ریمون بودن، عبدالحسین نیک گهر).


4 ) استقلال طلبی و نوگرایی : خصیصه ای است که انسان را همیشه به سمت نو شدن سوق می دهد. و از تغییرات اساسی در دوران بلوغ می باشد. (منبع جامعه شناسی عمومی، دکتر منوچهر محسنی).


5 ) بیکاری : فقدان کار برای جمعیّت دارای توان فعالیت و بنا بر تعریف دفتر بین المللی کار تمامی افراد که در یک زمان معین در پی به دست آوردن کارند و به رغم توان کار موفق به دست آورذن نمی شوند و بیکار به حساب می آید. مد (مدکاری اجتماعی، عزت الله سنام آرام).
6 ) باورها و اعتقادات دینی : پیروی از مذهب و دین مشخصی که پیروی از دین اسلام و شیعه و عمل به این اعتقادات. (تفسیر المیزان، محمّد حسین طباطبایی).
تعاری عملیاتی :


متغییرها تعریف متغییرها
1 ) بیکاری : نبود توان کارکردن، بیکار بودن بنابر اخراج شدن از کار، بیکاری به دلیل دقت کم کار
2 ) تهاجم فرهنگی : حمله به فرهنگ غنی جامعه، رسوخ یک قدرت در بین یک ملت دیگر
3 ) ابزارهای تبلیغاتی : رادیو، تلویزیون، ویدئو، سیدی، ماهواره، مطبوعات
4 ) استقلال طبی و نوگرایی : حس اعتماد به نفس، تمایل حس نوشدن، حس مورد توجه قرار گرفتن
5 ) باورها و اعتقادات مذهبی : اعتماد به مسائل دینی، عمل به فریضه های دینی، معتمد بودن، مفید بودن به سنت مذهبی.

فصل دوم :
الف ) ادبیات تحقیق
ب ) پیشینۀ تحقیق


ادبیات تحقیق :
جوان بودن خصوصیات خاص خود را دارد که هیچ گونه گریزی از آن نیست یکی از نیازهایی که به شکل مستقیم با سن همجوانی ارتباط دارد نیاز به آراستگی است. به طوری که کلیه جامعه شناسان و روان شناسان منطق القول هستند که جوانان درستی خاص نیاز به پوشیدن انواع خاصی از لباس و آرایش مو دارند که حس خودنمایی آن را تا حد زیادی مرتفع ساخته و از طرفی دارای رنگ های شاد و جذاب باشد.


از طرفی دین مبین اسلام همواره بر آراستگی تأکید کرده و به آن توجهات خاصی داشته است. امّا مرز بین آراستگی و آنچه به عنوان خودنمایی غیر معقول شناخته می شود چیست.
هر کدام از سال تمایل داریم تا ضمن آنکه از دیگران تقلید کنیم، وجوه و شاخصه های خود را نیز داشته باشیم و بر همین اساس است که مدّتها مدّتی مورد پذیرش قرار گرفته می شود و بعد از مدّتی دیگر با اقبال عمومی مواجه نشده را به اصطلاح دوره می شود و این اتفاق زمانی می افتد که یک مد بسیار فراگیر شود. بدین ترتیب که ابتدا طرح یک لباس و یک نوع

آرایش به تبعات بالای جامعه نفوذ کرده و سپس به سرعت بدل های آن به طبقات پایین تر می آید آنگاه است که طبقۀ بالا برای حفظ برتری خود به یک مد جدید روی می آورد خوب یابد نمی توان انکار کرد که همواره یکی از امتیازهای افراد به شمار رفته است. «دکتر نسرین صالحی» جامعه شناس در این خصوص می گوید، همیشه مد را طبقه مرفه جامعه تعیین می کنند و آنها به دلیل داشتن منابع مالی و امکانات بیشتر می توانند از مدهای جدید استفاده کنند. طبقه دیگر جامعه نیز این گروه را برتر از خود دانسته و سعی دارد خود را با آن هماهنگ کند. جوانان نیز به دلیل حس تنوع طلبی و زیاده خواهی نسبت به گروه های سنی دیگر بیشتر سعی دارند خود را به این طبقه برسانند.


2 ) بیسوادی :
اشخاص درس نخوانده و بیسوارد در معرض تقلیدهای کورکورانه هستند و براساس فقدان معلومات زمینۀ مسائدی برای منابهه و محاکات دارند در جامعۀ درس خوانده منابهه و محاکات کمتر است و اغلب روش دیگران را تجزیه و تحلیل می کند و جهات خوب و بد را می سنجد و امّا پس از بررسی و تحقیق تأیید جاهلانۀ فراوان دیده می شود اگر در آن محیط یک یا چند نفر عمل مهمی را انجام دهند دیگران به آسانی تحت تأثیر واقع می شوند و چشم بسته و ناآگاه از پی آنها می روند و بدون رویه و سنجش آن عمل را فرا می گیرند و همانند آنها رفتار می نمایند (فلسفی 1364).
3 ) خودباختگی روحی :


خودباختگی روحی نیز از جمله علمی است که می تواند آدمی را به پیروری ناآگاهانه و تقلدیهای کورکورانه وادار سازد. افراد بالغ و عاقل و تحصیل کرده آنچنان عظمت و بزرگی کسی معتقد می شوند و مسخّر و مقهور وی می گردند و با تمام وجود مجذوب و مسهورش می شوند و همواره به او می اندیشند و در گفتار و رفتارش دقّت می کنند تا جایی که بتوانند آگاهانه و با توجّه کارهایش را سرمشق خود قرار می دهند و از آنها تقلید می نمایند اینان مقتدا و محبوب خود را از جهتی که در نظر دارند موجودی کامل می دانند و آرزو دارند تا خود را همانند او سازند و به وی تشبیه کامل پیدا کنند و به همین جهت روش هایی را به کار می بندند و از اعمال وی پیروی می نمایند تا بدین وسیله مدارج تعالی را طی کنند و بر سر منزل بزرگیی و کمال قدم گذارند در اثر این خوباختگی روحی و محبّت شدید و عشق سوزان عقل تیره می شود و آدمی کور و کر می گردد و بدیها را نمی بینند و زشتیها توجّه نمی کند و محبوب و مدل خویش را از هر نقص و عیبی منزه و مبرّا می داند.


و امّا تقلید از الگوهای غربی و تسلیم محض در مقابل عظمت ظاهری غرب و اطاعت کورکورانه از آنان منجر به از دست دادن سرمایه های معنوی جامعه می شود و انسان را به اقتباس از کارهای مضر و خطرناک دیگران وادار ساخته و موحبات سقوط و بدرگی انسان را فراهم می آورد. خانواده و والدین، خودباختگی روحی «همانندی ناآگاه»، تلقین و رشد تکنولوژی غرب و بیسوادی هوس و مد و تبلیغات از عوامل عمده و مؤثر در گرایش جوانان به الگوهای غرب و مدهای بی پایه و اساس که از غرب رسیده است که در ذیل به آنها می پردازیم.


1 ) خانواده و والدین :
پدر و مادر از لحاظ و ارتباط عاطفی نزدیکترین رابطه را می توانند با فرزندان خویش داشته باشند و علاوه بر آن الگویی در دسترس اقتباس و زندان محسوب می شوند. (شرفی 1372).
خانواده های دو قطبی آن دسته از خانواده های متعارفی هستند که تضادها را بیرون می ریزند و اختلافات را به صحنه می آورند و در تصمیم گیری ها نیز به جایی نمی رسند و دو نوع تصمیم و تدبیر برای ادارۀ خانواده به مرحلۀ اجرا درمی آورند کودکان و نوجوانان در چنین خانواده های دو قطبی همانند سربازانی هستند که جبهۀ جنگ مصلح اند و از دو مرکز فرماندهی

به آنان دستورهایی صادر می شود. دستورهایی که با یکدیگر متضادند و یکدیگر را تکذیب می کنند. لذا کمترین آسیبی که به این سربازان می رسد آشفتگی روان و بلاتکلیفی است. و در عظمت وضعیّت کودک و نوجوان به مرحله ای خواهد رسید که از هیچ قطبی پیروی و تبعیت نخواهد کرد و خانواده نیز در این صورت اساس بی ارزشی تضعیف نقش و پایگاه عاطفی خواهد بود. و اینجاست که میدان برای تبعیت از الگوهای کاذب غربی باز می شود و نوجوانان و جوانان گرایش به تقلید از بیگانگان پیدا می کنند و تصوّر می کنند تا با این عمل از حقارت و پستی رهایی می یابند.


4 ) تبلیغات :
تبلیغات عبارت است از دستکاری کردن و کشاندن افکار عمومی در جهت یک هدف و نظر خاص، با به کارگیری وسایلی مانند، زبان، خط، تصویر و غیره (بروس کوئن) تبلیغ و عظمت او چیزی نیست ججز اشاعۀ الگوهای مفهومی رفتار با استفاده از رسانه های گروهی (در روزنامه، رادیو، تلوزیون، ماهواره) با هدف قبولاندن این الگوها به مردمی که مخاطب قرار می دهد به عبارت دیگر هدف تبلیغ در اغلب موارد برانگیختن اشخاص یا گروهها به عمل است (نیک گهر 69).
در جامعۀ مدرن، تبلیغات به مکانیسم اصلی بازسازی افکار عمومی مبدل شده است. همین طور در دنیای صنعتی، (مد) را از تبلیغات بازرگانی به عنوان مکانیسم اصلی، ایجاد و هدایت، و برآوردن آرزوها استفاده می شود.
تبلیغات اغلب هنگامی به خوبی مؤثر واقع می شود تا با مسائلی که از اهمّیت ها دو آنی برخوردار است سروکار داشته باشند. کسانی که تحصیلات بالایی ندارند و یا جوانانی که حساس هستند در برابر تبلیغات آسیب پذیرند. بویژه وقتی که تبلیغات با ارزشهاء احساسها و یاورهایشان سازگار باشد. «دیوید رایزمن» استفاده از تبلیغات و از مختصات دوران پیدایی انسان «دگر راهبر» می داند که دوران ظهور وسایل ارتباط جمعی در تاریخ انسان است. پدیده هایی چون هدایت از راه دور، بتواره پرستی شئ سروری و همراه با آنان از خود بیگانگی در آن مطرح است.
در این دوران، عده ای با استفاده از وسایل ارتباط جمعی موفق می شوند توده ها را تحت تأثیر قرار دهند و از تنوع حیات انسانی بکاهند و الگوهای خاص فکری و مصرفی پدید می آورند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید