بخشی از مقاله

علی از نگاه تاریخ

نام: علي (ع)
القاب: امير المؤمنين، مرتضي، وصي، حيدره، يعسوب المؤمنين، يعسوب الدين.
كنيه ها: ابوالحسن، ابولحسين، ابوالسبطين،ابوالريحانتين، ابوتراب.
نام پدر و مادر: ابوطالب- فاطمه بنت اسد.
زمان ومحل تولد: سيزدهم رجب ده سال قبل از بعثت داخل كعبه معظمه متولد شد.
دوران امامت: 30 سال كه چهار سال و نه ماه آن را عهده دار خلافت بود.
زمان و محل شهادت: صبح روز 19 رمضان سال چهل هجري در محراب عبادت، در مسجد كوفه توسط ابن ملجم مرادي ضربت خورد و در شب 21 ماه رمضان در سن 63 سالگي به شهادت رسيد.
مرقد شريفش: در نجف اشرف در كشور عراق است.

جراحات سخت علي (ع)
علي در جنگ احد شصت و يك زخم برداشت و حضرت فاطمه زهرا (ص) به معالجه آن حضرت پرداخت اما چيزي نگذشت كه با نگراني به خدمت پيامبر رسيده و عرضه داشتند كه وضع بدن علي طوري است كه هر زخمي را مي بنديم ديگري گشوده مي شود و زخمهاي تن او آنچنان زياد و خطر ناك است كه نگرانيم.
پيامبر )ص( و جمعي از مسلمانان به عنوان عيادت به منزل علي )ع( وارد شدند، در حاليكه بدن او يك پارچه زخم و جراحت بود. پيامبر با دست مبارك خود بدن او را مسح مي كرد و مي فرمود: كسي كه در راه خدا اين چنين ببيند آخرين درجه مسئوليت خود را انجام داده است. و زخم هايي كه پيامبر دست روي آنها مي كشيد به زودي التيام مي يافت.
علي )ع( در اين هنگام گفت: الحمد الله كه با اين همه، فرار نكردم و پشت به دشمن ننمودم. خداوند در آياتي از قرآن مجيد به كوششهاي او و فداكاريهاي مجاهدان ديگر اشاره كرده است.

مقام و منزلت علي عليه سلام
جابربن عبدااله انصاري گفت: ما در كنارخانه خدا در خدمت رسول خدا ()ص() نشسته بوديم كه علي به سوي ما آمد. هنگامي كه چشم پيامبر )ص( به او افتاد فرمود: برادرم به سراغ شما مي آيد. و سپس رو به كعبه كرد و گفت: به خداي اين كعبه قسم كه اين مرد و شيعيانش در قيامت رستگارند.
بعد رو به كرد و فرمود: او قبل از همه شما به خدا ايمان آورد، و قيام او به فرمان خدا بيش از همه شماست، وفايش به عهد الهي از همه بيشتر، قضاوتش به حكم الله نزديكتر مساواتش در تقسيم بيت المال از همه زيادتر، عدالتش درباره رعيت از همه فزون تر، و مقامش نزد خدا از همه بالاتر است.
جابر گفت در اينجا آيه ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه نازل شد و پس از آن هنگامي كه علي )ع( مي آمد اصحاب پيامبر )ص( مي گفتند: بهترين مخلوق خدا بعد از رسول الله آمد.

زهد علي عليه السلام
سويد بن غفله گفت: بعد از آنكه امام علي )ع( به خلافت رسيد، به محضر ايشان وارد شدم، ديدم امام )ع( روي حصير كوچكي نشسته اند و در خانه ايشان جز حصير چيز ديگري نديدم. عرض كردم يا امير المومنين بيت المال در دست شماست ولي از مايحتاج چيزي در اين منزل نمي بينم!
فرمود: اي سويد شخص عاقل در خانه اي كه از آنجا كوچ خواهد كرد اثاث تهيه نمي كند، براي ما خانه امني است(آخرت) كه بهترين مطاع و اثاث و كالاي خود را به آنجا فرستاديم و ما هم به همين زودي به آنجا رهسپار خواهيم شد.

رشوه يا هديه ؟
اشعث بن قيس براي پيروزي بر طرف دعواي خود در محكمه عدل علي (ع) متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفي پر از حلواي لذيذ به در خانه علي ()ع() آورد و نام آن را هديه گذاشت علي (ع) برآشفت و فرمود: سوگواران بر عزايت اشك بريزند، آيا با اين عنوان آ‚ده اي كه مرا فريب دهي و از آئين حق بازداري؟ بخدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنجه در زير آسمانهاي آنهااست به من دهند كه پوست جوي به ظلم از دهان مورچه اي برگيرم، هرگز نخواهم كرد، دنياي شما از برگ جويده اي در دهان ملخ براي من كم ارزش تر است، علي را با نعمتهاي فاني و لذتهاي زودگذر چه كار؟

نهج البلاغه
كتاب شريف و ارزشمند نهج البلاغه، مجموعه سخنان برجسته امام علي )ع( است كه سيد رضي متولد 359 هجري قمري از دانشمندان بزرگ شيعي مي باشد آنها را انتخاب و جمع آوري نموده است و به آن نام نهج البلاغه يعني راه و روش بلاغت داده است. نهج البلاغه را اخ القران گفته اند. كتاب نهج البلاغه داراي سه بخش مي باشد كه عبارتند از:
1- بخش خطبه ها: در اين بخش علاوه بر خطبه ها، قسمت هاي مهمي از سخنان برگزيده آن حضرت كه به منزله خطبه است گرد آوري شده است. تعداد اين خطبه ها را طبق تنظيم سيد رضي 239 و طبق شماره گذاري ديگر 241 خطبه نوشته اند.

2- نامه ها: در اين بخش نامه هاي امام علي عليه السلام به فرمانداران و استانداران و بعضي اشخاص گرد آوري شده است. تعداد نامه ها و عهد نامه هاي نهج البلاغه 79 عدد مي باشد.
3- كلمات قصار(كوتاه و حكمت آميز): در اين قسمت 480 جمله كوتاه و حكمت آميز درباره موضوعان مختلف گرد آوري شده است.

• مصدر روايت: پيامبر اسلام (ص)
• راوي: ابان از سليم
• زمان: سالهاي سكوت
• مكان: مدينه
• موضوع: فضائل علي (ع)
• فضايل علي: مقام و منزلت او نزد خدا و رسول و امت اسلامي
• ولايت علي متمم و مكمل ايمان است، ايمان در ظرف ولايت قوام و دوام مي يابد.

متن
ابان از سليم بن قيس نقل كند كه گفت: شنيدم كه علي )ع( مي گويد: از رسول خدا مرا ده مقام و منزلت است كه هر كدام شان مرا بي نهايت خوشحال مي سازد.
به حضرتش گفته شد: اي امير مؤمنان! آنها را براي ما بيان كن!

فرمود: رسول خدا )ص( به من فرمود:ّ اي علي! تو برادري، دوست همدمي، تو وصي تو وزيري، تو جانشين من در خاندان و مالي و در هر چه و هر جا كه نباشم هستي. مقام تو نزد من مانند مقام من نزد پروردگارم است، تو جانشينم در ميان امتم هستي، دوست تو دوستم است و دشمن تو دشمنم، تو امير مؤمنان و سرور مسلمانان پس از من هستيّ . سپس علي )ع( به اصحابش رو كرد و فرمود: اي گروه ياران! به خدا سوگند در هيچ كاري پا جلو ننهادم مگر به آنچه رسول خدا در آن با من عهد بسته بود. خوشا به حال كسي كه دوستي ما خاندان در قلبش جاي يافته است تا با دوستي ما ايمان در قلبش همچون كوه احد پا برجا و استوار شود و هر كس دوستي ما را در دل نداشته باشد ايمان در دلش محو مي شود آن گونه كه نمك در آب حل مي گردد.

به خدا سوگند و باز هم به خدا سوگند! در ميان جهانيان يادي از ياد من براي رسول خدا دوست داشتني تر نيست و نماز بر دو قبله چون نماز من نيست چرا كه هنوز كودك و نابالغ بودم كه نماز مي خواندم، و فاطمه پاره تن رسول خدا )ص( همسرم است، فاطمه اي كه در زمان خويش چون مريم دختر عمران در زمان او است. و نكته سوم را به شما بگويم كه : حسن و حسين فرزندان اين امت هستند، آن دو نسبت به محمد )ص( مانند دو چشم نسبت به سر مي باشند و من جاي دو دست براي بدن را دارم و فاطمه جاي قلب را در بدن دارد. ما همانند كشتي نوح هستيم كه هر كس بر آن درآيد نجات يابد و هر كس از آن عقب ماند غرق گردد.
- اين روايت در منابع زير نيز آمده است:

صدوق/خصال. باب 10،ح6،7،8+ صدوق/امالي48+ طوسي/ امالي 85+ بحار39/352،337،338



• مصدر روايت: پيامبر اسلام (ص)
• راوي: ابان از سليم از سلمان، ابوذر و مقداد
• زمان نقل: سالهاي سكوت (سال 16ه)
• مكان: مدينه
• موضوع: فضائل علي (ع)
• قلمر و آگاهي و دانش رسول خدا
• خويشاوندي پيامبر و علي
• فضائل علي
• مباني امامت علي و آل (ع)

متن
ابان بن ابي عياش از سليم بن قيس و او از سلمان و ابوذر و مقداد نقل كند كه : گروهي از منافقان گرد هم آمدند و گفتند : محمد دارد ما را از بهشت و نعمتهايي كه خداوند براي دوستان و بندگان فرمانبردارش آماده كرده و از دوزخ و خفت و خواري كه خداوند براي دشمنان و بندگان نافرمانش فراهم ساخته خبر مي دهد، اگر راست مي گويد ما را از پدران و مادران ما خبر دهد و بگويد كه بهشتي هستيم، يا دوزخي و از آنچه كه دير يا زود در همين دنيا روي خواهد داد.

اين سخن به رسول خدا )ص( رسيد، به بلال فرمود كه نداي نماز جماعت دهد، مردم بسيار گرد آمدند تا كه مسجد انباشته شد و جا بر آنان تنگ آمد. رسول خدا )ص( خشمناك بيرون شد و در حالي كه دستها و پاهايش از پيراهن برون زده بود بر منبر شد، سپاس و ستايش خداي گفت و فرمود: اي مردم! من هم آدمي مانند شما هستم كه فقط پروردگارم به من وحي مي كند و مرا به آنجام رساندن پيامش مخصوص گردانيده و به نبوتش برگزيده و بدين سان مرا بر همه فرزندان آدم برتري داده و مرا هر آنچه بخواهد از غيب آگاه مي كند، پس هر چه مي خواهيد از من بپرسيد.

مردي مؤمن و خدا و رسول دوست، برخاست و گفت: اي پيامبر خدا! من كه هستم؟ فرمود: تو عبدالله بن جعفر هستي، رسول خدا ))ص(( او را فرزند پدرانش دانست. آن مرد خوشحال برجايش نشست.
سپس مردي منافق و بيمار دل و دشمن خدا و رسولش برخاست و گفت: اي رسول خدا! من چه كسي هستم؟
فرمود: تو فلاني پسر فلاني، چوپان بنوعصمه كه بدترين شاخه قبيله ثقيف هستند مي باشي. آنان نافرماني خدا كردند، خداوند هم خوارشان نمود. آن مرد نشست و بدين سان خداي خوارش نمود و در برابر چشم همه رسوايش كرد، چرا كه مردي پيش از اين شكي نداشتندكه وي از دلاوران و بزرگان قريش است.

سپس فرد سومي برخاست كه منافق و بيماردل بود گفت: اي رسول خدا! بهشتي ام يا دوزخي؟ فرمود: دوزخي هستي! آن مرد نشست و خداوند خوارش نمود و در برابر همه رسوايش كرد.
عمر بن خطاب برخاست و گفت: ما خوشنوديم كه خداوند پروردگار ما و اسلام دين ما و تو اي رسول خدا پيامبر ما هستي، و به خدا پناه مي بريم از خشم او و رسولش، از ما در گذر اي رسول خدا خداي از تو در گذرد، عيب ما را بپوشان خداي تو را بپوشاند. رسول خدا فرمود: خوب! بعد از اين حرفها، سئوالي هم داري؟ عمر گفت: اي رسول خدا! خواهان عفو امت هستم.
علي بن ابي طالب ))ع(( برخاست و گفت: اي رسول خدا! نسبم را بفرما كه من چه كسي هستم تا مردم خويشاوندي مرا با تو بدانند.

فرمود: اي علي! تو و من از دو شط نور خلق شديم كه از زير عرش تابيده بودند و تقديس خداي مي كردند، و اين دو هزار سال پيش از آفرينش خلق بود، سپس از آن دو شط نور دو قطره آب زلال سپيد به هم پيچيده پديد آمد و سپس آن دو قطره آب زلال در اصلاب بزرگوار و ارحام پاكيزه و پاك منتقل گرديد تا كه نيمي از آن در صلب عبدالله و نيمي در صلب ابوطالب قرار گرفت و من شدم و تو شدي و اين فرموده خداوند است كه :ّ او است خدايي كه آفريد از آب بشري را، و او را داراي سبب و نسب كرد، پروردگارت توانا استّ. اي علي! تو از مني و من از تو، گوشت تو با گوشتم، خون تو با خونم در آميخته، تويي رابطه ميان خدا و خلقش پس از من هر كس ولايت تو را انكار كند رابطه ميان خويش و خدا را بريده است و از دوزخيان است، اي علي! خداوندجز به وسيله من و سپس به وسيله تو شناخته نشود، هر كس ولايت تو را انكار كند پروردگاري خداوند را انكار كرده است، اي علي! تو پس از من نشانه بزرگ خداوند در زمين هستي، تو ركن اكبري در قيامت، هر كس در سايه تو پناه گيرده رستگار است، زيرا بندگان خدا را تو حساب رسي، ميزان ميزان تو است، صراط صراط تو است، جايگاه جايگاه تو است، حساب حساب تو است، هر كس به تو رو كند نجات يابد و هر كس با تو مخالفت كند تباه و هلاك شود، خدايا گواه باش، خدايا گواه باش. سپس حضرتش از منبر به زير آمد.
- اين روايت در منبع زير نيز آمده است:

بحار22/147

• مصدر روايت: پيامبر اسلام (ص)
• راوي: ابان از سليم از ابوذر
• زمان نقل: سالهاي سكوت
• مكان: مدينه
• موضوع: فضائل علي (ع)
• كيفيت: روايت تبليغاتي راديكاليزم دوره حضور
متن

ابان بن ابي عياش از سليم بن قيس نقل كند كه گفت: به ابوذر گفتم: خداي بيامرزدت، شگفت انگيزترين سخناني را كه از رسول خدا درباره علي بن ابي طالب شنيده اي برايم تعريف كن. گفت: شنيدم كه رسول خدا مي فرمايد: ّ پيرامون عرش نود هزار فرشته اند كه تسبيح و عبادتي جز فرمانبري از علي بن ابي طالب و بيزاري از دشمنانش و طلب آمرزش براي پيروانش ندارند.ّ
گفتم: خداي بيامرزدت، جز اين، گفت: شنيدم كه مي فرمود: خداي جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را به اطاعت از علي و بيزاري از دشمنانش و آمرزش براي پيروانش، مخصوص گردانيده استّ
گفتم: خداي بيامرزدت جز اين، گفت: شنيدم كه رسول خدا مي فرمود:ّ خداوند هماره در هر امتي كه پيامبري مرسل داشته، بر آنان به حقانيت علي احتجاج مي كند، هر كدام شان كه علي شناس تر باشند، بزرگترين مقام را نزد خداوند دارندّ

گفتم: خداي بيامرزدت، جز اين، گفت: چرا، شنديم كه رسول خدا )ص( مي فرمود: اگر من و علي نبوديم، خداوند شناخته نمي شد، اگر من و علي نبوديم خداوند عبادت نمي شد، اگر من و علي نبوديم ثواب و عقابي نبود، ميان خدا و علي پرده و پوششي در كار نيست، علي پرده و پوشش ميان خدا و خلقش استّ.

سليم گفت: سپس از مقداد پرسيدم و گفتم: خداي بيامرزدت، برترين سخني را كه از رسول خدا درباره علي بن ابي طالب )ع( شنيده اي برايم تعريف كن. گفت: شنيدم از رسول خدا )ص( كه مي فرمود: خداوند در قلمرو قدرت و حكومت خويش يكي است، انوارش را كه پيشوايان معصوم باشند به بندگانش مي شناساند، سپس امر خويش را به آنان واگذار مي كند و بهشت خويش را بر آنان مباح ساخته است. هر كس از انس و جن را كه بخواهد قلبش را پا گرداند ولايت علي بن ابي طالب را به وي مي شناساند، و هر كس را كه بخواهد قلبش را تيره و تار گرداند او را از شناخت ولايت علي بن ابي طالب محروم مي سازد، به آن كه جان به دست او است سوگند! آنچه باعث شد تا خداوند آدم را بيافريند و در او از روح خويش بدمد و توبه اش را بپذيرد، و او را به بهشتش بازگرداند، فقط نبوت من و ولايت علي بن ابي طالب بود.

به آن كه جانم به دست او است. به خاطر نبوت من و اقرار به ولايت علي پس از من، ملكوت آسمانها و زمين به ابراهيم نشان داده شد. به آن كه جانم به دست او است سوگند. به خاطر نبوت من و شناخت علي پس از من بود كه موسي در گهواره سخن گفت و عيسي بر جهانيان معجزه نشان داد. به آن كه جانم به دست او است سوگند! هيچ پيامبري به نبوت نرسيد مگر بر اثر شناخت خداوند و اقرار به ولايت ما و هيچ آفريده اي شايستگي شناخت خدا را نيافت مگر با اعتراف و اقرار به عبوديت براي خدا و اقرار به ولايت علي پس از من!.

مقداد خاموش شد، گفتم: خداي بيامرزدت، جز اين؟ گفت: چرا، شنيدم كه رسول خدا ))ص(( مي فرمود: علي معيار ديانت اين امت وگواه بر آن وسرپرست حساب رسي آن است. علي است آن قله بزرگ و شاهراه روشن حق و راه راست خداوند پس از من، به وسيله او از گمراهي راه يابند و از ناداني آگاه شوند و نجات يابند و به هنگام مرگ آرام گيرند و از هراس بياسايند و بديها پاك شود و عذاب برطرف گردد و رحمت نازل شود. او چشم بينا و گوش شنوا و زبان گوياي خدا در ميان خلقتش است، دست گسترده رحمت خدا بر سر بندگانش است، جلوه او بر گستره آسمانها و زمين است، ريسمان نيرومند و استوار او است، عروه الوثقاي ناگسستني او است، دروازه او است كه از آن درآيند، خانه او است كه هر كه درآيد در امام باشد. در رستاخيز نشانه او برصراط است، هر كس او را شناسد به بهشت درآيد و هر كس او را انكار كند به دوزخ درافتد.
- اين روايت در منبع زير نيز آمده است: بحار 40/95

• مصدر روايت: سلمان فارسي
• راوي: ابان از سليم از سلمان
• زمان نقل: سالهاي سكوت (سال 15ه)
• مكان: مدينه
• موضوع: فضائل علي (ع)
• كيفيت: رويات تبليغاتي راديكاليزم دوره حضور

متن:
ابان از سليم بن قيس نقل كند كه گفت: شنيدم كه سلمان فارسي مي گويد:
ّ همانا كه علي دري است كه خداوند آن را گشوده است، هر كه در ان درآيد در امان باشد و هر كه از آن در شود كافر باشد.ّ
- اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
كليني/كافي 2/388،389+ارشاد القلوب 179+ بحار 40/97،76

• مصدر روايت: پيامبر اسلام (ص)
• راوي: سليم از جابر بن عبدالله
• زمان حادثه: سالهاي حيات رسول در مدينه
• مكان حادثه: مدينه، مسجد پيامبر
• زمان نقل: سالهاي سكوت
• مكان: مدينه
• موضوع: فضائل علي (ع)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید