بخشی از مقاله

فراموشی و حافظه
فراموشی چیست؟
همه ما در زندگی روزمره خود مواردی را سراغ داریم که نتوانسته باشیم مطلب ، اسم فرد یا مکان خاص و یا اطلاعات دیگری را یادآوری کنیم. شاید بسیار پیش آمده باشد که مدتها به دنبال دسته کلید یا وسائل شخصی دیگر خود گشته باشیم و خیلی موراد دیگر. همه اینها مواردی جزئی از اختلال در عملکرد حافظه را نشان می‌دهد که تحت تاثیر عوامل مختلف ممکن است بوجود بیاید. این عوامل هرچه باشد، آنچه که برای ما پیش آمده این است که نتوانسته‌ایم به اطلاعاتی که مطمئن از دانستن آنها هستیم، دست پیدا کنیم. به عبارتی حافظه نتوانسته به اطلاعاتی که قبلا ذخیره کرده‌ایم، دسترسی پیدا کند. پدیده‌ای که همه آن را با عنوان فراموشی می‌شناسیم که در بسیاری موارد هم نتایج ناگواری به بار می‌آورد، مثل کم شدن نمره امتحانی.


علل فراموشی
فراموشی به علل مختلفی ممکن است اتفاق بیافتد. اکثر فراموشی‌های عادی روزمره مربوط به مراحل حافظه می‌باشند. وجود مشکل در هر یک از مراحل ، یادآوری اطلاعات را با مشکل مواجه خواهد ساخت. نظریات جدید حافظه به این مطلب تاکید دارند و فراموشی را ناشی از احتمال خطا در یک یا چند مرحله از مراحل سه گانه حافظه می‌دانند. مراحل حافظه رمز گردانی ، اندوزش و بازیابی را شامل می‌شود و می‌دانیم که در مرحله رمز گردانی سپردن اطلاعات به حافظه اتفاق می‌افتد. در مرحله اندوزش نگهداری اطلاعات در حافظه و در مرحله بازیابی فراخوانی اطلاعات از حافظه. خطای حافظه در هر یک از این مراحل مشکل فراموشی را به بار خواهد آورد.
• چنانچه خطایی در مرحله رمزگردانی یا سپردن اطلاعات به حافظه اتفاق بیافتد، در واقع به این معنی است که حافظه شرائط لازم برای رمزگردانی اطلاعات به نحو مناسب نداشته است. ممکن است کمبود توجه در حین سپردن اطلاعات به حافظه عامل این خطا باشد. ما زمانی که می‌خواهیم مطلبی را به حافظه خود بسپاریم، به آن توجه می‌کنیم. توجه ما رمزگردانی و سپردن آن را به حافظه امکان‌پذیر می‌سازد. ما خیلی از مطالبی را که می‌شنویم، اما به آن توجه نمی‌کنیم، فراموش می‌کنیم. به عبارتی تنها مطالبی که مورد توجه ما قرار می‌گیرد، به حافظه سپرده می‌شود. در غیر این صورت حافظه ما در هر لحظه در مقابل سیلی از اطلاعات قرار می‌گرفت که چندان ضرورتی هم برای ما نداشتند.

• زمانی که خطا در مرحله اندوزش اتفاق می‌افتد، به این معنی است که اطلاعات به شیوه درست و کاملی ذخیره نشده‌اند و یا در جای مناسب خود قرار نگرفته‌اند. یکی از عواملی که اندوزش اطلاعات را میسر می‌سازد، مرور ذهنی است. مرور ذهنی به نیرومند شدن اطلاعات در حافظه کمک می‌کند و دوام آنها را در حافظه طولانی‌تر می‌سازد. بنابراین بدون مرور ذهنی اطلاعات از حافظه محو شده و دسترسی به آنها ناممکن می‌گردد.

 

عامل دیگر که در مرحله اندوزش اتفاق می‌افتد و فراموشی را سبب می‌شود، جانشینی است، زمانی که اطلاعات جدید جای اطلاعات قدیمی را می‌گیرد و علت آن اغلب به گنجایش حافظه به خصوص در حافظه کوتاه مدت مربوط است. گنجایش حافظه کوتاه مدت معمولا محدود است و برای استفاده حداکثر از آن شگردهایی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مثل روش تقطیع. در هر زمانی که اطلاعاتی که قصد اندوزش آنها را داریم، فراتر از گنجایش حافظه باشد، ذخیره نخواهد شد یا ناچارا اطلاعات قبلی را از بین خواهد برد.

• در مرحله بازیابی نیز عواملی مثل تداخل و عوامل هیجانی ، یادآوری اطلاعات را با مشکل مواجه می‌سازند. زمانی که در حافظه ما اطلاعات مختلفی با نشانه مشترکی ذخیره شده باشند، به هنگام استفاده از آن نشانه برای بازیابی یکی از اطلاعات اطلاعات دیگر به ذهن خواهند آمد و مزاحم بازیابی اطلاعات مورد نظر خواهند شد. برای مثال اگر شماره تلفن جدید دوست خود را یاد بگیرید، بعد از مدتی یادآوری شماره تلفن قبلی او برایتان مشکل خواهد بود. به این علت که نام دوست شما نشانه‌ای است که برای شماره تلفن فعلی او و شماره تلفن قبلی او نشانه مشترکی است و یادآوری یکی از آنها با این نشانه با مشکل همراه خواهد بود.


فراموشی به عنوان یک اختلال
فراموشی‌های مربوط به مسائل جزئی زندگی روزمره هر از چند برای تمام افراد اتفاق می‌افتد و جای هیچ‌گونه نگرانی ندارد، اما در برخی افراد شدت فراموشی یا موضوعات مربوط به فراموشی طوری است که نمی‌توان آن را حالتی طبیعی تلقی کرد.
• افراد افسرده و افراد مضطرب معمولا با درجات شدیدتری از فراموشی مواجه هستند و اغلب بیش از دیگران در مسائل روزمره زندگی دچار فراموشی می‌شوند. از ناراحتیهای اساسی آنها که نزد روانپزشک یا روان شناس از آن گله می‌کنند، مشکل حافظه‌شان است که مشکلات زیادی را برای آنها ایجاد می‌کند.
• گاهی اوقات فراموشی در اثر ضایعات مغزی اتفاق می‌افتد که معمولا به دنبال یک سانحه مثل تصادف است، دیده می‌شود. در این حالت بیمار ممکن است بخشی از اطلاعات مربوط به زندگی خود را فراموش کند. این فراموشی ممکن است فراموشی پیش گستر یا پس گستر باشد.

• در نوع دیگری از فراموشی که بسیار هم نادر است، هیچ علت جسمی خاصی وجود ندارد، ولی فرد با فراموشی گسترده‌ای مواجه است. بطوری که ممکن است فرد تمام اطلاعات مربوط به بخشی از زندگی خود را بطور کامل فراموش کند. این نوع از فراموشی معمولا دلایل روان شناختی دارد و به آن فراموشی روانزاد گفته می‌شود. گاه یک هیجان شدید ، یک شوک عصبی و ... دلیل این نوع فراموشی است.


• نوع دیگری از فراموشی تحت عنوان آلزایمر شناخته می‌شود که معمولا در سنین بالاتر اتفاق می‌افتد و علل ژنتیکی برای آن شناخته شده است.
درمان فراموشی
برای فراموشی‌هایی که به صورت روزمره اتفاق می‌افتند و یا برای جلوگیری از وقوع فراموشی در مطالب درسی و ... معمولا روشهای بهسازی حافظه مفید خواهد بود. در این روشها مواردی

آموزش داده می‌شود که فرد با استفاده از آنها می‌تواند مراحل رمزگردانی ، اندوزش و بازیابی اطلاعات را با دقت و سهولت بیشتری انجام دهد. زمانی که فراموشی به عنوان نشانه یک اختلال روانی دیگر مثل اضطراب و افسردگی است، معمولا با درمان این نوع اختلالات مشکل فراموشی نیز حل خواهد شد و برای اختلال فراموشی ناشی از ضایعات مغزی ، فراموشی روانزا و آلزایمر روشهای اختصاصی‌تر به صورت درمان پزشکی و روان درمانی استفاده می‌شود.
انواع حافظه
مقدمه
مطالبی را که یادآوری می‌کنیم با توجه به زمان یادآوری می‌تواند مربوط به دو نوع مختلف حافظه باشد. دانش آموزی را تصور کنید که در کلاس درس مطالبی را در مورد موضوعی یاد می‌گیرد، مثلا نام یک آتشفشان یا پایتخت یک کشور و ... . زمانی که بلافاصله و در همان کلاس درس سوالاتی از این مطالب از وی می‌شود، در پاسخگویی به آن از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می‌کند، ولی زمانی که سوالات در جلسه بعد و چند روز دیگر از او پرسیده می‌شود و او پاسخ می‌دهد، در واقع از حافظه دراز مدت خود استفاده کرده است. وقتی ما مطلبی را بلافاصله بعد از شنیدن آن به

خاطر می‌آوریم، یادآوری آن کار آسانی خواهد بود و به سهولت انجام خواهد گرفت، اما زمانی که مدتی از شنیدن مطلب می‌گذرد و تلاش می‌کنیم آن را یاد بیاوریم، با مشکل بیشتری روبرو خواهیم شد.
زمانی که ما بلافاصله مطالب را یادآوری می‌کنیم، در واقع از دانش فعال خود که هنوز در سطح هشیاری ما قرار دارد، استفاده می‌کنیم، ولی زمانی که مدتی بعد از شنیدن مطالب قصد یادآوری آنها را می‌کنیم، دانشی که از آن استفاده می‌کنیم، نافعال است. با این توصیف در تقسیم بندیهایی که از حافظه به عمل آمده، آن را به دو نوع حافظه کوتاه مدت و دراز مدت تفسیم بندی کرده‌اند. تفاوت این دو نوع حافظه عمدتا به مدت زمان نگهداری اطلاعات مربوط می‌شود. هرچند تفاوتهای دیگری نیز با یکدیگر دارند.
مطالعات نشان داده‌اند که آدمی انواع مختلفی از حافظه (Memory) را دارد. اینکه «اطلاعات برای مدت زمان کوتهی ذخیره می‌شوند یا برای مدت زمان بلند» باعث تقسیم حافظه به انواع «حافظه کوتاه ‌مدت» (Short-Term Memory) و حافظه بلند ‌مدت (Long-Term Memory) شده است. با وجود این تقسیم آنها برای ذخیره کردن اطلاعات مراحل سه‌گانه حافظه را اجرا می‌کنند، البته به شیوه‌ها و ساختارهای مختلف این کار را انجام می‌دهند. نکته دیگر آنکه در بعضی از مطالعات و منابع از حافظه نوع سومی نیز به نام «حافظه حسی» (Sensory Memory) صحبت می‌شود.
حافظه کوتاه مدت (S.T.M)
مهمترین ویژگی این نوع حافظه ، گنجایش محدود آن است که بطور متوسط بین هفت ماده به اضافه یا منهای دو ماده (2±7) است. بعضی افراد تنها 5 ماده و برخی تا 9 ماده را در حافظه کوتاه مدت خود نگه می‌دارند، اما بطور متوسط گنجایش حافظه کوتاه مدت اکثریت افراد 7 ماده است. این رقم فراخنای حافظه نامیده می‌شود.


ویژگی دیگر حافظه کوتاه مدت آن است که اطلاعات در آن به صورت صوتی ، دیداری (عمدتا به صورت صوتی) رمزگردانی می‌شوند، مثلا شخصی که مجموعه حروف RLBKSJ را شنیده و آن را به صورت صوتی رمزگردانی کرده است، در یادآوری ممکن است به جای حرف B ، حرف T را که صدای مشابهی با حرف B دارد، بیان کند.

بازیابی در این حافظه کم و بیش عاری از خطاس

ت، بطوری که اگر مطلبی در حافظه باشد، حتما قابل دسترسی است.
یک آزمایش ساده برای تعیین فراخنای حافظه
از دوست خود بخواهید فهرستی از کلمات مثل اسامی افراد ، مکانها یا ارقام را تهیه کند و برای شما بخواند. بعد از آن ببینید از فهرست خوانده شده ، چند نام یا رقم را می‌توانید به ترتیب به یاد بیاورید. رقمی که بدست می‌آورید، احتمالا بین 5 و 9 خواهد بود که فراخنای حافظه شما را نشان می‌دهد. در واقع حافظه کوتاه مدت مثل جعبه هفت خانه‌ای است. زمانی که این هفت خانه پر شود، به ناچار باید برخی از خانه‌ها خالی شوند تا اطلاعات جدید بتوانند در آنها قرا بگیرند. این مساله یکی از علل فراموشی است.
حافظه دراز مدت (L.T.M)
مهمترین ویژگی این نوع حافظه گنجایش نامحدود آن است، بطوری که مطالب زیادی را در آن می‌توان نگهداری کرد، بدون آنکه از بین بروند. به عبارتی اطلاعات در این نوع حافظه از بین نمی‌روند، هرچند ممکن است فراموش شوند. به عنوان مثال کتابخانه بزرگی را در نظر بگیرید که در آن دنبال کتابی می‌گردید که قبلا در آنجا قرار داده شده است. اگر نتوانید به کتاب مورد نظر دست پیدا کنید، به این معنی نخواهد بود که کتاب مورد نظر در آن کتابخانه وجود ندارد، یا از بین رفته است. ممکن است نحوه قرار دادن آن در محل مناسبی صورت نگرفته، یا پیگردی آن مناسب نیست.

 

رمزگردانی مطالب در این نوع از حافظه به صورت معنایی صورت می‌گیرد، برخلاف حافظه کوتاه مدت که از رمز صوتی و یا دیداری استفاده می‌کند. به عنوان مثال اگر فهرستی از کلمات به حافظه دراز مدت سپرده شوند، چند روز بعد از آن در حین یادآوری ممکن است کلمات هم معنی با آن کلمات یادآوری شوند، نه خود آن کلمات. اگر به فرض کلمه آفتاب در فهرست بوده، شخص ممکن است کلمه خورشید را یادآوری کند. این مساله را در یادآوری داستانها ، اخبار و مطالبی که می‌شنویم و مدتی بعد آنها را بازگو می‌کنیم، به وضوح می‌توانیم ببنیم. در حالی که موضوع داستان ، خبر یا مطالب دیگر بطور کامل ارائه می‌شود، اما لزوما از همان کلمات گوینده یا نویسنده کتاب استفاده نمی‌کنیم. از این مورد در روشهای بهس

ازی حافظه استفاده می‌شود، مبتنی بر اینکه مطالب را با توجه به معانی آنها یادسپاری کنیم.
بازیابی در این نوع حافظه برخلاف حافظه کوتاه مدت با خطا و اشکالاتی همراه است که گنجایش زیاد آن و اطلاعات نامحدود موجود در آن و گذشت زمان از دلایل آن می‌تواند باشد.


حافظه حسی
«حافظه حسی» نخستین مرحله به یاد‌سپاری و ذخیره کردن اطلاعات است. در این حافظه نسخه دقیقی از«اطلاعات حسی» ذخیره می‌شود. گنجایش این حافظه نامحدود است، اما مدت زمان ذخیره‌سازی اطلاعات بسیار کوتاه (حدود یک ثانیه) است. بعد از آنکه محرکی (از طریق گیرنده‌های حسی) وارد حافظه حسی شد، اگر مورد «توجه» (Attention) و دقت قرار گیرد، اطلاعات آن

محرک به حافظه «کوتاه ‌مدت» انتقال می‌یابد. این فرآیند دقت و توجه برای انتقال اطلاعات با حافظه کوتاه مدت بسیار مهم است، زیرا آدمی در هر لحظه تحت تاثیر محرکهای حسی فراوانی قرار دارد، که اگر قرار بود این محرکها «ادراک» (Perception) شوند، زندگی غیر ممکن می‌شد. آدمی از طریق توجه کردن به بعضی از امور (محرکها) و بی‌توجهی به بعضی دیگر تصمیم می‌گیرد، تا آنچه را که می‌خواهد، ادراک کند. این فرآیند برای آغاز یادگیری مهم است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید