بخشی از مقاله

مقدمه
فرهنگ مردمی ، موسیقی مردم پسند وسواد رسانه ای
لازمه ی مطالعه موسیقی مردم پسند ،مطالعه ی فرهنگ مردمی است بسیاری از مقالاتی که در مورد موسیقی مردم پسند نوشته می شوند به آن دریچه ای جدا از ادبیات عمومی ای که در آنجای گرفته می نگرند توجه اصلی در اینجا به ماهیت کلی ونقش فرهنگ مردمی به عنوان یک پدیده ای اجتماعی خاصه در جامعه ی معاصر و نیزگسترش تاریخی آن است.با یک چنین حوزه ی گسترده ای توجه معطوف به مسئله ی ماهیت و تولید فرهنگ مردمی پذیرش اجتماعی و مصرف آن ارزش مطالعه برروی فرهنگ مردمی وشیوه هایی است که چنین

مطالعاتی می توانند به بهترین نحو دنبال شوند.مردمی واژه ای مجادله انگیز است برای عده ای به صورت ساده به مفهوم مردم پسنداست حال آنکه برای سایرین به معنی چیزی مردمی یا متعلق به مردم می آید مورد نخست به اشکال تولید فرهنگ مردمی در بازار اشاره دارد ولی دومین به اشکال فرهنگ عامه ی مردم که به تولید محلی و نقش پیشه وران

خودوابسته است محدود خواهد ماند برای مثال با نگاهی به موسیقی مردم پسند این تمایز همان تفاوتی است که درمیان موسیقی محلی خاصه از نظر گاه آکوستیک و محصولات مرتبه بندی شده ی شرکت های ضبط دیده می شود با این همه خواهیم دید چنین جداسازی ای هر ر وز ناپذیرفتنی تر می شود . تمامی شاخه های فرهنگ مردمی در ارتباط با رسانه های گروهی نیست هر چند که ارتباط متقابلی بین این دوبرقرار است رسانه ی گروهی شامل مقیاس وسیعی از تولید توسط واحدهای بزرگ اقتصادی برای توده ای هر چند ناهمگن در بازار

است واژه ی رسانه های گروهی به چاپ وابزار ارتباط شنیداری و دیداری به کلی گسترده بنگاههای نشر مطبوعات ،رادیووتلویزیون فیلم وویدئو صنعت ضبط وارتباطات راه دور اگر هدفمان اشاره به آشکارترین زمینه ها در تولید ونشر بوده باشد اطلاق می شود .اگر مردمی را به عنوان یک صفت به کار ببریم نشان دهنده ی چیزی –فرد محصول تولیدی یک تجربه یا یک

اعتقاد است که مشترکا توسط گروه یا عامه ی مخاطبان مورد توجه وتایید قرار گرفته است .کاربرد آن برای رسانه ها به معنی برنامه ی خاص تلویزیونی ،فیلم ،صفحه،کتاب و مجلاتی است که در مقیاس بالایی مصرف دارند .میزان محبوبیت آنها از طریق ارزیابی ها،درآمد گیشه وارقام فروش مشخص می شود .تا حدودی این تعریف از مردم پسندی به شی ء شدگی متون فرهنگ مردمی می انجامد وآنها را به کالاهایی که در بازار خرید وفروش می شوندوشیوه ی اجتماعی مصرف شان باید همواره مد نظر قرارگیرد فرو می کاهد چنین بررسی ای

مردمی رابا تجاری واشکال فرهنگی سرگرمی یکی گرفته وبه بازار به عنوان بعدگریز ناپذیر فرهنگ مردمی می نگرد. مردم پسندی نکته ای مرکزی در فرهنگ مردمی است چون تولیدات مختلف و شخصیت ها رضایت و پذیرش عمومی را به دست می آورند از یک نگاه عقیده ای آشنا در اینجا باز به میان می آید :آنچه مردمی است تودهای است وآنچه توده ای است مردمی .برای نشان دادن زمینه ای ملی فرهنگ های مردمی توجه ما را درجه ی اول متوجه فرهنگ معاصر است که تولید کننده ی قسمت اعظم محتوای رسانه های گروهی می باشند در حالی که باید بدانیم قسمت اعظم فرهنگ عامیانه از طریق رسانه های گروهی انتقال می یابد.


فرهنگ و مردمی
استفاده ازواژه ی فرهنگ این استدلال را کنار میگذارد که هر چیزعامیانه ی را نمی توان بنابه تعریف فرهنگ دانست .با آنکه وجه تمایز فرهنگ متعالی وپست هنوز به شدت در طرز تلقی عمومی مردم از فرهنگ نهفته است .برداشت سنتی از فرهنگ متعالی و فرهنگ پست دیگر ارزش خود را از دست داده است هنر جدی به طور روز افزون کالا گونه و تجاری می شود .در حالی که برخی شکل های فرهنگ مردمی نیز هر چه بیشتر قابل احترام شده بودجه ی دولتی برای شان در نظر گرفته می شود ونقدهای قابل قبولی ینز از آنها به عمل می آید با این وجود هنوز تمایز وسلسله مراتب فرهنگی که در بعضی از اشکال فرهنگ به حداقل خود هم نرسیده از سوی تولید کنندگان و مصرف کنندگان به قوت خودباقی مانده است.
ابتدا به بررسی زمینه های موسیقی مردم پسند می پردازیم :
هنر
آنچه امروزه در دنیا به عنوان (هنر) شناخته می شود شکل های مختلفی دارد: ترکیب کلمات ،ترکیب اصوات،ترکیب رنگ ها وغیره .در کشورهای آسیایی ،آفریقایی و حتی بخش هایی از استرالیا هنوز این شکل های هنری در مدحوده جغرافیایی خودبه کار می روند ومانند هنر اروپایی وآمریکایی شناخته نشده اند.


پژوهشگران اروپایی در اوایل 1992در سفری تحقیقی به شمال استرالیا با انسان هایی بسیار بدوی روبه رو شدند که مانند انسان های اولیه زندگی می کردند آنها با وجود زندگی ابتدایی شان کارهایی دستی داشتند و ترکیب حیرت آوری از رنگ ها را در نقاشی هایشان به کار می برند .هنر آنها بیانی بسیار جدید داشت که نمونه آن را در نزد هنرمندانی چون پیکاسو می توان یافت. در سرزمین ما هرجریان هنری به تنهایی حرکت می کند .هنر ترکیب رنگ ها در قالی بافی که امروزه تحسین جهانیان را برانگیخته است هنوز به صورت جریانی

فرهنگی در نیامده است نقاش ها وهنرمندان دیگر ما از این ترکیب رنگ ها تاثیر نگرفته اندوهریک راهی جداگانه برا ی خودمی جویند به بیان دیگر چون ترکیب رنگ ها، اصوات والفاظ هر یک به راه خود رفته اند جریان فرهنگی مشترکی شکل نگرفته ا ست. بعد از دوره رنسانس در اروپا آفرینش هنری در قالب ها و سبک هایی شکل گرفت که زمینه ساز دوره باروک ،کلاسیک،رمانتیک وجدید شد.مثلا جریان هنری باروک در معماری ،شعر،موسیقی،تئاترو... به حرکتی فرهنگی انجامید به گونه ای که امروزه برای شناخت ابعاد هنری باروک باید سیر تاریخی‌ آن را مطالعه کرد.


بررسی موسیقی مردم پسند در دو حوزه ایران وغرب:
الف) بررسی موسیقی مردم پسند در ایران
شناخت موسیقی ،جزئی از شناخت عمومی فلسفه بوده و فیلسوفانی مانند ابن سینا با آن آشنا بودند این موسیقی مبنای علمی داشته و به دلیل ظرایف محاسبات و استدلالات از حد درک عامه خارج بود. در شروع بررسی تاریخچه موسیقی استناد ما به زمان قاجار است.در این دوره نوعی موسیقی وجود داشت اما چگونگی آن مشخص نیست. در برخی نقوش دیواری این دوره با اینکه سازهایی در مجالس تفریحی دیده می شود اما نوع مشخصی از موسیقی در دست نیست .در نوشته های تاریخی به موسیقی مذهبی و غیر مذهبی اشاره

شده است .در این نوع موسیقی مذهبی است در مکان هایی به نام تکیه مراسم عزاداری برگزار می شد.نمایش مذهبی تحت عنوان تعزیه صورت می گرفت واشعار تعزیه در رثای مبارزات برحق امام حسین وشهادت او بود .در این مراسم تعزیه گردانان به تناسب قطعاتی رزمی یا مرثیه را در دستگاه های موسیقی مانند همایون ،چارگاه و غیره به آواز می خواندند که تاثیر بیشتری در تماشاچی به جای می گذارد واین ضرورت شناخت دستگاههای موسیقی را افزایش داد.


موسیقی مردم پسند مذهبی
شکل موسیقی مذهبی در ایران که تا امروز هم به صورت ابتدایی باقی مانده است به شکل تک خوانی آواز در مراسم سوگواری روزهای به خصوص سوم و هفتم وچهلم است .تعزیه خوانی که نمایش آیینی از وقایع قیام امام حسین (ع) می باشد وهم چنین مولود خوانی در تولد ائمه اطهار یا اعیاد مذهبی و مراسم سوگ به مناسبت وفات ائمه می باشد .ترتیل قرآن که به خصوص با صوت انسانی صورت می گیرد نوع دیگری زاز موسیقی مذهبی است. تعزیه خوانی هم نوعی موسیقی مذهبی است که آوازهای مذهبی همراه با اجرای نمایش های مذهبی خوانده می شد بازیگرهای نمایش لباس های مخصوص می پوشند وبا آواز ودکلمه نمایش اجراء می کنند.


علل تکامل نیافتن این نوع موسیقی به شرح زیر است:
1-موسیقی مذهبی با غیر مذهبی آمیخته نشد چون فقط موسیقی مذهبی در نظر بود. در حالیکه در اروپا اختلاط به نوعی صورت گرفت چنانچه یوهان سباستیان باخ که موسیقی دانی متعصب و مذهبی است تم های غیر مذهبی در موسیقی را همراه با ذهنیت خود به کار گرفت .


2-زمان علمی شدن موسیقی و ثبت آن در ایران بسیار کوتاه است.
3- بسیاری از آوازخوان های مذهبی تعلیم موسیقی دیده بودند وآواز مذهبی خود را در دستگاهی از موسیقی می خواندند . نوعی تعلیم که با نت بیگانه بود وآواز خوانی به صورت دلخواه (بدهه سرایی)اجرا می شد.


4-ازآلات موسیقی نا به جا استفاده می شد ازآنها فقط برای اطلاع رسانی استفاده کردند .مثلا طبل با ریتمی ساده زده می شد و ترومپت فقط برای دمیدن و تولید صدا بود که هر فردی بی نیاز از آموزش قادر به نواختن با این سازها بود.
5- اغلب موسیقی مذهبی به شکل موسیقی عرضه نمی شد چون ذهنیت موسیقیایی در این روش نبود بلکه با استفاده از اصوات انسانی (که نوعی سازاست) اجرا می شد. برای همین وجو سازی در این نوع موسیقی لازم نبود.


6- در موسیقی مذهبی سازی نتوانست جانشین صدای انسانی شود وحتی جایگاهی در این شکل پیدا کند.
7- با ورود فرهنگ موسیقی غرب به ایران وتاثیر آن در موسیقی مذهبی ،موسیقی غیر مذهبی شکل گرفت .به عبارت دیگر موسیقی غیر مذهبی از درون موسیقی مذهبی بیرون آمده وبا شکل خاص خود همراه با انواع سازها به اجرا در می آمد. موسیقی مذهبی تاانقلاب اسلامی فقط در محدوده خاصی به کار گرفته می شد واز این تاریخ به بعد هم زمان با تحولات اجتماعی ،موسیقی شکل مذهبی –سیاسی به خود گرفت .این موسیقی غیر از تداوم راه اولیه از جهت رشد وتکامل به مرحله مطلوب وجدیدی نرسیده است.


موسیقی غیر مذهبی
موسیقی از دروس مدرسه دارالفنون بود که متاثر از موسیقی مذهبی وبه شکل موسیقی غیر مذهبی ازآن جدا شد وشکل خاص خود را پیدا نمود با توجه بیشتر به این موسیقی در سال 1302مدرسه موسیقی به طور مستقل تاسیس گردید .با افزایش هنرجویان نیاز به ارتقای سطح تعلیم وتعلم احساس می شد. پس عده ای برای تکمیل دانش موسیقی به خارج از کشور عزیمت کردند تا با بهره گیری از موسیقی غرب موسیقی ایران را تدوین کنند. با اشاعه موسیقی غرب در ایران موسیقی کلاسیک طرفدارانی پیدا کرد وتعدادی جذب موسیقی کلاسیک شدند . در نتیجه دو شکل موسیقی در دوران پهلوی در جامعه ایران رشد کرد که تا شروع انقلاب اسلامی در ایران ادامه داشت.


آواز خوانی وتصنیف
آوازخوان های تعزیه از افرادی خاص بودند که صدای رسایی داشتند تا در نقاط دورتر مجلس صدایشان شنیده شود .این شکل در موسیقی غیر مذهبی هم ارائه شد.مشخصه آن ارتعاش اوج صدا بود که از عهده هر کسی ساخته نبود در موسیقی علمی غرب هر صوت انسان جایگاه خود را دارد .دو صدای زیر وبم مرد دو صدای زیر وبم زن .اما آواز خوانی در موسیقی ایرانی با صدای بم شروع می شود و اوج می گیرد تا بالاترین نقطه صدا وسپس به نقطه اول فرود می آید. در موسیقی کلاسیک غرب خواننده با صدای بم زیر نمی خواند

.سازهای کلاسیک هم برهمین اساس پایه ریزی شده اند وهر سازی وسعت صدایی خود را دارد اما آواز خوان ایرانی مجبور است از بم ترین تا زیر ترین اصوات را تولید و در فواصل مختلف صدای خود را مرتعش کند. وجالب اینکه اصوات با سلیقه واحساس شخصی خواننده به کشش در می آید باید توجه شود که اصول آواز خوانی با ارگان های تولید صوت مثل حنجره

هماهنگ باشد .چون صدای انسان مانند سازی است که شعر را درآواز خوانی همراهی می کند. از لحاظ فیزیکی هوا به تارهای صوتی می رسد وصوت تولید می شود .صدای تولید شده در محفظه های صوتی سر (سینوس ها) تقویت می شود و به دهان می رسد تا خارج شود .دهان خاصیت تغییر صوت رادارد اگر نوازنده وخواننده اصول درست تولید صدا را ندانند دچار صدمات جسمی خواهند شد.این مشخصه موسیقی آوازی در ایران و دشواری های آن است .
تنصیف خوانی
در کنار موسیقی بدون ریتم (آواز خوانی) موسیقی دیگری شکل گرفت که همراه با اشعار ریتم دار است وبه نام تنصیف خوانی معروف گشت در ابتدا از اشعار کوتاه متقدمان برای تنصیف سازی استفاده می کردند. اما چون آن اشعار وصف حال نبود شاعرانی به زبان حال شعر سرودند واساس تنصیف خوانی گذاشته شد .این جریان به خصوص بعد از دوره مشروطیت رواج یافت وبرخی شاعران انقلابی حتی موسیقی شعرشان را هم خود مینواختند .تنصیف های اولیه به علت نبودن نوازنده با یک سازوگاهی دویا سه ساز به اجرا در می آمد .به تدریج

با تربیت نوازنده ها و استفاده از نت اهمیت وجود ارکستر در جامعه روشن شد وبا شکل گرفتن ارکستر ،اشعار کوتاه با موسیقی کوتاه و تنصیف خوانی رواج یافت .در آغاز این نوع شعر و موسیقی بیان کننده اشعار حماسی ،مبارزه جویانه ،سیاسی وزبان ناگفته های توده ها بود .موسیقی تنصیف خوانی تا کودتای سال 1332جریان کندی داشت و اگر چه با تاسیس رادیو گسترش بیشتری یافت اما در تکامل موسیقی از جهت شناخت علمی سهمی ناچیزی داشت.مثلا ارکستر تشکیل می شد ولی نوزاندگان صدای واحدی تولید می کردند.کاری که از ساز تنها برمی آمد .نواختن ساز تنها یک صدا بوده که به ارکستر تبدیل شد وگاهی ارکستر وساز سلو با هم می نواختند.


انواع آهنگ سازی
1- تاثیر پذیری موسیقی از شعر
موسیقی کنونی ایران همراه با اشعار وگاهی تک نوازی اجرا شده و شکل گرفته است.در خلق اثر هنری ،هنرمند از موضوعی متاثر می شود واحساس خود را در قالب های هنری ،موسیقی ،شعر،نقاشی ،نویسندگی ،تئاتر وغیره بیان می کند. مسائل اجتماعی ،سیاسی ،تاریخی وگاهی تاثیر متقابل از اثری هنر ی مانند موسیقی برنقاشی می تواند زمینه ساز تاثیرگذاری برهنرمند باشد.حتی گاهی هنر از ماده هنری تاثیر میگیرد.مانند نقاشی از ترکیب رنگ ها وموسیقی از ماده موسیقی و غیره که شناخت این نحو تاثیر کمی پیچیده تر است.

وقتی نقاشی از ترکیب خود رنگ ها متاثر می شود این تاثیر برای جامعه مفهوم نیست. زیرا فقط تاثیر ذهنی نقاش است.اما اگر موضوع نقاشی ،طبیعت ویا اشیای شناخته شده باشد حتی اگر تصویر کمی پیچیده باشد شناخته می شود در موسیقی هم چنین است .با توجه به این که اصوات مشخصه تصویر را ندارد اگر موسیقی از مسئله ای اجتماعی متاثر شده باشد بیشتر درک میشود تا این که موسیقی از ماده موسیقی تاثیر پذیرد مثل موسیقی جدید قرن بیستم در اروپا پس هر هنرمندی که توانایی شناخت هنر خود را داشته باشد آن را درقالب اندوخته های خود بیان می کند.


2- تاثیر پذیری شعر از موسیقی
موسیقی همانند شعر ریتم دارد .براساس موسیقی با ریتم منظم و هرنتی که با سیلابی از کلمه ای متناسب باشد شعری ساخته می شود به عبارت دیگر همان طور که شعر دارای وزن است موسیقی هم دارای ریتم می باشد همانطور که موسیقی از تاثیر شعر ،اوزان شعر رعایت می شود همین طور شعر باید از ریتم موسیقی پیروی کند .البته آزادی فکری هم در عرضه کار دخالت دارد.گاهی روی چند نت امکان آوردن یک کلمه نیست که در حالت خاصی مثل ها ،ها،ها(وکال) باید استفاده شود .به این ترتیب شعر برروی موسیقی گذارده می شود. اما اگر موسیقی از مواد موسیقی متاثر باشد بیشتر مسئله فنی و فیزیکی موسیقی شکل میگیرد که درباره آن بحث شد.
3- تاثیر پذیری از ابنیه تاریخی

 


گفته شد که زبان هنری متاثر از جریان های فرهنگی،سیاسی،اجتماعی و هنری است واشاره شد که خلق موسیقی از شعر به علت داشتن ریتم بسیار ساده است اگر موسیقی از بناهای تاریخی تاثیر پذیرد باید چگونگی آن را نمایان سازد .طبیعی است در این حالت عرضه موسیقی بسیار مشکل خواهد بود زیرا از طرفی هنرمند باید با ذهنیتی خلاق،از این بنای تاریخی ریتم وملودی بسازد و از طرفی دیگر مسئله تعهد در قبال تاریخ است.باید توجه کرد که شاید زمانی درآینده اثری از بنا باقی نمانده باشد وتنهاشاهد تاریخی همان موسیقی باشد.گاهی تاثیر پذیری هنرمند از یک بنا و ارایه اثری هنری از آن بنا می تواند در بهبود بنا و توجه دادن به مسئولان موثر باشد .ل.نونو آهنگ ساز مدرن ایتالیایی در قطعه ای از موسیقی خود که متاثر از تخریب یکی از بناهای قدمت دار روم شده بود چنان تاثیر در جامعه گذارد که هشداری برای مسئولان گردید و به ترمیم آن پرداختند.


صدای انسانی
صدای گفتگو – آواز .بعد از دوران طفولیت ،کودک که به سن بلوغ می رسد تغییراتی در اصوات را ایجاد می شود این تغییر طبیعی است ودر پسرها رشد حنجره بسیار سریع می باشد وبطور طبیعی دوبرابر حنجره دخترها رشد می کند.(در اصطلاح موسیقی فاصله اصوات بین صدای دختر وپسر یک اکتاو است اما در دخترها یا رشد نمی کند و اگر کرد بسیار کم است یعنی یک فاصله درجه سوم . تقریبا یک سوم پسرها بعد از بلوغ دارای صدای تنورشده وصدای دوسوم آنها با ریتون یا باس می شود با ظاهر شدن ارتعاش جدید در صدا،صدا تغییر کرده

و وسعت آن فشرده می شود که به شکست صدا معروف است بطور معمول این شکست صدا در سن 16 سالگی صورت می گیرد (البته حنجره در سنین بالاتر هم رشد می کند ولی رشد آن خیلی کم است) در این دوران رشد صدای گفتاری یا زبان بیان فرم می گیرد واصوات آوازی کمی دیرتر (تقریبا 25سالگی) که به تکامل می رسد.


موسیقی قدیم ایران
اولین مدارک تاریخی از سابقه موسیقی ایران به حدود سه هزار سال پیش می رسد.
سازهایی همچون نی سفال وکرنای فلزی که در حفاریهای باستان شناسی کشف شده اند وجود موسیقی ویژه ای را در ایران پهناور آن روز ثابت می کنند. در کتابهای تاریخی نوشته ایرانیان و غیرایرانیان اشاره های فراوانی به کاربرد موسیقی در مراسم مختلف وجود دارد .عده ای ریشه و اصل موسیقی ایران را از سرود خوانیهای مذهبی در زمان موبدان زرتشتی میدانند. گات خوانی (خواندن اوستا یا کتاب مقدس زرتشتیان) هنری توام با موسیقی بوده است وبقایای آن هنوز هم بین موبدان یزد و کرمان دیده می شود .در آثار تاریخی سنگ

نبشته ها وبسیاری مدارک دیگر نیزمی توان ردپای موسیقی ،سازها،سرودها و آهنگ هاو موسیقی دانان ایران پیش از ظهور اسلام راباز یافت. بعد از ظهور اسلام موسیقی ایران به اطراف دنیای اسلام تمدنهای عربی وتمدنهای بین النهرین پراکنده شد واساس امروز موسیقی مشرق زمین غیر از هندوستان تماما از ایران است البته از زمان امیر خسرو دهلوی

،شاعروموسیقی دان ایرانی موسیقی ایرانی وتعدادی از سازهای آن به هندوستان برده شد که منجر به تکامل موسیقی هند گردید. فواصل وگامهای موسیقی ایران در تمام موسیقیهای مشرق زمین شنیده می شودو این نکته ای است که دانشمندان ارجمند ایران و اروپا دریافته اند .موسیقی ایران در قرن های چهارم تا هشتم هجری به اوج کمال علمی و عملی رسید. دانشمندان بسیاری که به همه علوم زمان تسلط داشتند کتابهای با ارزشی در زمینه موسیقی نوشتند که اکنون پایه علوم نظری موسیقی ایران محسوب می شود ابن سینا وفارابی از نخستین دانشمندانی بودند که در زمانی نزدیک به هزار سال قبل برای موسیقی رساله های علمی نوشتند وخود به عمل وفن اجرای موسیقی نیز وارد بودند. هم اکنون

در کتابخانه های معتبر جهان فهرست مفصلی از رساله های موسیقی نوشته دانشمندان ایرانی موجود است که عموم دانشمندان جهان جملگی به علوم آنان اجماع دارند. شاخه علمی ونظری موسیقی از اوایل دوره صفویه ضعیف وکم کار شدواین خاموشی تا حدود همین سالها ادامه داشت ولی شاخه اجرایی وعملی آن حفظ گردید ودر دوره صفویه تا قاجاریه نوازندگان استادو چیره دستی ظهور کردند که روح موسیقی ایرانی را در اجراها و آموزشهای خود زنده نگهداشتند.


از موسیقی کیهانی تا موسیقی شعر
شاید هیچ کس از فلاسفه و متفکران ایرانی واسلامی توفیقی را که اخوان الصفا در کشف نظام موسیقائی جهان یافته اند نداشته باشد اصل اندیشه و اعتقاد به نوعی هارمونی ونظم در سراسر کیهان فکری نیست که با اخوان الصفا آغاز شده باشد متفکران یونانی از دیرباز به این اندیشه رسیده بوده اند و در گفتار متفکرانی از نوع مارکوس اورلئوس (180-121م) اشاره به این فکر نمونه های بسیار دارد و در تمدن اسلامی نیزآثار چنین اندیشه ای سوابق دیرینه تری دارد اما حقیقت امراین است که اخوان الصفا سریان موسیقی در کائنات ویا به تعبیر بهتر بگویم تبیین نظام موسیقایی جهان را بهتر از هر کس درآثارخویش منعکس کرده اند ودرین قلمرو پهناوربسیار طبیعی است که نظام موسیقائی کلام و شعر نیز به عنوان بخشی از کل جهان تفسیر شود.اخوان در چند رساله از رسائل خویش به تبیین این نظریه پرداخته اند مرکز اصلی این بحث در رسائل ایشان همان رساله پنجم بخش ریاضی است که ویژه

صناعت موسیقی است اما در رساله ششم همین بخش که ویژه بحث درباب نسبت های عددی و هندسی است بازهم این مساله را ادامه داده وبا نمونه ها ومثالهای متعددی آن را بازگو کرده اند در دیگر بخشهای رسائل ایشان بازهم مطالبی درین باب می توان یافت که گاه تکراری می نماید از قبیل آنچه در بحث اختلاف لغات و عبارات آ مده که عینا تکرار عبارات رساله موسیقی است وشاید این از خطای کاتبان ونسخه نویسان باشد.مهمترین نکته ای که در کار اخوان الصفا قابل ملاحظه است تکیه و تاکید بیش از حد وچشم گیرایش است

درباب هارمونی جهان و حکومت نوعی نظام موسیقائی در کائنات.براساس تعریف ایشان نسبت عبارت است از (اندازه یکی از دو مقدار در برابر دیگری) اینان نسبت را در سه نوع بررسی کرده اند: کمیت ،کیفیت ،کیفیت و کمیت.نسبت درکمیت را نسبت عددی می نامندو نسبت در کیفیت را نسبت هندسی و نسبت کمی و کیفی با هم را نسبت تالیفی وموسیقائی.


سپس ازقول علمای نجوم حتی سعدونحس کواکب را نیز در نسبت موسیقائی آنها می دانند وچنانکه ملاحظه می شود.(موسیقی) در اصطلاح اخوان الصفا هر نوع بحث از نسبتهاست در هر حوزه ای از حوزه های وجود که باشد ومحدود به مطالعه نسبت نغمه ها والحان نیست وازین چشم انداز سخن ایشان یادآور گفتاری است که از گوته جای دیگر نقل کردیم که گفت: (من معماری را موسیقی منجمد می خوانم).
ابن سینا وموسیقی شعر
در تمدن اسلامی بویژه از رهگذر جستجوهای فلاسفه وموسیقی دانان ایرانی رسالات و کتب بسیاری درباب علم موسیقی که یکی ازبخشهای علوم ریاضی به شمار می رفته است نوشته شده است از عصربنی موسی آثار توجه به موسیقی را در تالیفات فلاسفه اسلامی می توان ملاحظه کرد فارابی درآغاز قرن چهارم موفق به تالیف یکی از بزرگترین کتابهای این فن شد وپس از فارابی بخش موسیقی رسائل اخوان الصفا می تواند از مهمترین تالیفات فلاسفه اسلامی در موسیقی به شمار آید وشاید بتوان گفت که ابن سینا بهترین اثر را در این زمنیه بوجود آورده است .ابن سینا در جوامع علم الموسیقی ظاهرا به کتاب خاصی نظر نداشته واز مجموعه دانش موسیقائی خویش که گاه وارد علم عروض وزمانی وارد مباحث مربوط

به مخارج حروف می شود بهره مند بوده است وبه همین دلیل از ارزش واعتبار این اثر نباید غافل شد. شاید مهمترین کاری که وی درین اثر انجام داده است کوششی باشد که برای نوعی طبقه بندی بحور عروضی براساس ساختمان کلمات و نظام اصامت ها ومصوت ها انجام داده است ودرآن شیوه ای خاص برای طبقه بندی اوزان بوجود آورده است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید