بخشی از مقاله

پیشگفتار
بنای زیقورات چغازنبیل شاید برای همگان آشنا نباشد. در کتابها و منابع معتبر در رابطه با این بنا توضیحات جامعی وجود دارد. ولی من به دلیل علاقه و کنجکاوی نسبت به این مکان مقدس و تاریخی و همچنین نزدیکی این مکان به محل زندگی ام تصمیم به جمع آوری اطلاعاتی تقریباً میدانی از این بنا گرفتم.


برای جمع آوری این تحقیق به شهرستان شوش رفتم. از آنجا که اطلاعاتی مربوط به این بنا به صورت منسجم در دسترس مردمی که اطرافاین معبد مشغول به کار و یا زندگی اند نبود، به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان شوش رفتم. در آنجا با مدیر پایگاه چغازنبیل صحبت کردم. ایشان اطلاعات و بروشورهایی از بنای زیقورات در اختیار من گذاشتند. همچنین در محوطه ی بنا با دکتر مفیدی باستان شناس، آقای حیدرزاده کارشناس مرمت و چندی از راهنمایان صحبت کردم. تصاویری نیز از این معبد تهیه کردم. ولی به علت نزدیکی به ایام نوروز و مشغله کاری این عزیزان و همچنین تنگی وقت مطالب جمع آوری شده در حد یک کار جامع نبود. در نتیجه برای تکمیل آنها از سایت های اینترنتی و کتابهایی در این زمینه کمک گرفتم.


آنچه گردآوری شده به منظور گزارشی از کشفیات و واقعیاتی است که در مورد معماری ذیقورات چغازنبیل در شهرستان شوش واقع در استان خوزستان و بناهایی که اطراف این معبد در اثر کاوش های باستان شناسی کشف شده است.

محو طه ی باستانی چغازنبیل در جنوب غربی ایران، استان خوزستان، 35 کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش، درطول جغرافیایی 48 دقیقه و30 ثانیه وعرض جغرافیایی 32 دقیقه قرار گرفته است.


یکی از برجسته ترین آثار معماری دوران ایلامیان در40 کیلومتری جنوب شرقی شوش ودرکنار رودخانه ی دز مشاهده میگردد. این مکان که اکنون به نام محلی آن چغازنبیل یعنی تپه ی سبدی نامیده می شود دراواخر هزاره ی دوم قبل از میلاد به فرمان اونتاش ناپیریشا پادشاه ایلامی بنا گردید.


اونتاش ناپیریشاه درمرکز این شهر که در بعضی ازمتون میخی دور اونتاش به معنای قلعه ی اونتاش ودر بعضی دیگر آل اونتش(Aluntash )به معني شهر اونتاش معرفي گردیده است.معبد عظیم و مطبقی راکه زیگورات نامیده می شد برای2 خدا معروف ایلامیان یعنی اینشوشینک و نپيريش برپا کرد.
کلمه ی زیگورات از نام (کدی) این گونه معابد و از فعل زقارو به معنی برپا کردن و بر پا داشتن گرفته شده و در سایر زبان های بین النهرین باستان و ایلام باستان مورد استفاده قرارگرفته است.


تصویر 1
طرح اصلی زیگورات که هنوز هم حدود 2 طبقه از آن با بلندی تقریبی 25 متر از زمین پا برجاست مربعی با اضلاع حدود 105 متر است که گوشه های آن تقریباًٌٌ در 4 جهت اصلی شمال، جنوب، شرق و غرب قرار دارد.
تصویر 2


صدهاهزار خشت در ساخت بنای زیگورات و دیگر ساختارهای معماری موجود در مجموعه تاریخی چغازنبیل به کار رفته است.
تصویر 3
معماران ایلامی برای حفاظت هسته ی خشتی زیگورات از گزند رطوبت و باران های سیل آسای منطقه دور تا دور آنرا با دیوار آجری قطوری مهار کرده اند.
تصویر 4


علاوه بر دهها هزار آجر ساده آجرهای ویژه ای برای ایجاد سازه های خاص که دایره وار هستند و آجرهای لعابدار وکتیبه دار نیز در ساخت بنا به کار رفته اند.
تصویر 5
در میان بیش از 5000 آجر کتیبه دار که در دور انتاش بدست آمده تقریباُّ % 70 آنها دارای متن یکسانی است. اونتاش ناپیریشاه برای حفاظت بنای خود نفرین های بیشماری را به ایلامی و گاه اکدی بر تعدادی از آجرهای نقر کرده که هنوز صدای او پس از 3000 سال در فضای معبد طنین انداز است.
تصویر 6 و 7


«آن کس که تجاوز کند، دیوارهای حریم مقدس، آن که در آنها رخنه ایجاد کند . آجرهای کتیبه دار را بدزدد ، پیرهای درها را بسوزاند و دروازه ها را به روی دشمنان باز کند باشد که گرز مجازات خداوند ، نپیریش، اینشوشینگ و کریریشا بر او فرود آید باشد که او در زیر خورشید عقبه ای نداشته باشد.»
احتمالاً یکی از دلایل اصلی پایداری این بنای خشتی ـ آجری علارغم وجود باران های شدید در فصل زمستان را باید مدیون ناودان ها و آبراههای منظمی دانست که آب باران را از سطوح مختلف بنا به پایین هدایت و دفع می کردند . مسلماً تعداد و چگونگی این آبراهها با توجه به شکل و ابعاد قسمتهای مختلف بنا طراحی و ساخته شده و مجموعاَُ نظامی را تشکیل می دادند که کار آرایی مناسبی در جهت دفع آب باران ایفا نمایند ، ایلامیان در ساخت این سازه ها از ملات قیر برای جلوگیری از نفوذ رطوبت و آب به قسمتهای درونی این زیقورات بهره بردند .
تصویر 8 و 9


عمده ترین و بیشترین حفاری ها در محوطه ی باستانی چغازنبیل توسط رومن گیرشمن (Ghirshman roman) صورت گرفت . گیرشمن که سخت دلباخته ی تمدن ایلام بود در بخشی از گزارش خود چنین می نویسد : «من در سال 1329 تصمیم خود را گرفتم و از سال 1330 تا 1341 به موازات کاوشهای انجام شده در شوش 9 فصل حفاری پیاپی در چغازنبیل انجام دادم.» از نکات جالب گزارش گرشمن ، طول راهی است که کارگران جوان برای جابجایی خاک در محوطه ی چغازنبیل طی کرده اند که معادل طول خط استوای زمین بر آورد می شود .


گرشمن از طریق تونلی که در ضلع شمال غربی زیگورات احداث کرد به نتایج ارزشمندی دست یافت . مطالعات باستان شناسی نشان داد که در محل کنونی زیگورات ابتدا بنای معبد بزرگی به شکل چهار گوشه با خشت خام ساخته شده بود که هر ضلع آن حدود 100 متر طول داشت . در میان هر دیوار دری به حیاط مرکزی که احتمالاَُ محل برگزاری آیین های مذهبی در هوای آزاد بود گشوده می شد .


این مجسمه کوچک برنزی که از حفاری های شوش بدست آمده باز گو کننده ی نمونه ای از مراسم مذهبی در ایلام باستان است که اغلب اجرای تدعی نقش مهمی را در آن ایفا می کرده است .
تصویر10
اتاق اصلی معبد که به خدای اینشوشینک اهدا شده بود در ضلع جنوب شرقی بنا قرار داشت وبرای ورود به آن ابتدا وارد حیاط مرکزی و سپس از طریق حیاط به معبد وارد می شدند .
بعدها به فرمان اونتاش ناپیریشا این بنا به یک معبد مطبق یا به عبارت کهن آن به زیقورات تبدیل گردید . برای تغییر شکل بنا از معبد به زیقورات حیاط مرکزی آن با خشت خام پر شد و به این ترتیب طبقات بالایی زیقورات تشکیل گردید که محل زندگی خدایان در بالاترین قسمت آن قرار گرفت . با بر پا شدن حیاط مرکزی در ورودی معبد اینشوشینک نیز که در حیاط واقع شده بود مسدود شد . به همین دلیل معبد دیگری برای اینشوشینک در همین ضلع بنا ایجاد شد که در آن به طرف بیرون قرار داشت .


«به گفته ی دکتر بهزاد مفیدی( باستان شناس ) : ما از این جهت می دانیم که این معبد مربوط به اینشوشینک خدای اینشوشینک بوده که اونتاش نپریشاه سازنده ی این شهر تعداد زیادی آجر کتیبه دار تهیه کرده بوده ، روی این آجرهای کتیبه دار نوشته شده بوده که این آجر برای کدام معبد به کار می رود و اسم معابد و ساختمان های مختلف که ساخته شده بودند بر روی اینها ذکر شده درست مقابل در ورودی یک سکویی مشاهده می شود که به احتمال زیاد مجسمه ی این خدا در مواقعی که مراسم خاصی اجرا می شده مثل مراسم

سال نو از بالا به پایین آورده می شده و روی این سکو قرار داده می شده تا مردمی که در مقابل در ورودی ایستاده اند و مراسم را می بینند بتوانند مجسمه ی اینشوشینک را هم نظاره بکنند. بعد از اجرای مراسم به احتمال زیاد مجسمه یا به سکویی که در قسمت عقبی معبد بوده برده می شده و به احتمال زیاد در نهایت باز دوباره به معبد بالا که در حقیقت خانه ی اصلی این خدای ایلامی بوده حمل می شده این مراسم را ما با توجه به مشابهت هایی که بین مراسم های مذهبی ایلامی ها و بین النهرین هست اینگونه فرض می کنیم . دقیقاًٌ هنوز جزئیات آن را نمی شناسیم ولی در بین النهرین این مراسم توسط متون کتبی که آنجا پیدا شده اند بهتر شناخته شده است .»
تصویر 11 و 12 و 13 و 14


از آنجایی که پس از ایجاد طبقات زیقورات ، درب تمامی اتاق های پیرامون حیاط اولیه به دلیل پر شدن حیاط مسدود شده بودند . درهایی برای این اتاق ها در سقف آنها که در حقیقت سطح طبقه ی اول زیقورات بود ایجاد شدند تا ورود به این اتاق ها از طریق پله ی
باریکی از سقف امکان پذیر گردد .


راهیابی به سطح طبقه ی اول از طریق پلکانهایی در چهار سطح معبد امکان پذیر بود .
تصویر 15
در دو سوی پلکان پیکره هایی از جانوران مانند گاو کوها ندار با پاهای بلند قرار داشت که بیشتر آنها از بین رفته است .
تصویر 16 و 17


در صفه ی طبقه اول تنها پلکان سمت جنوب غربی به طبقه ی دوم کشیده می شود و رشته پلکانهای دیگر به همان صفه ی طبقه ی اول ختم می گردد .
در صفه ی طبقه ی دوم سعود به طبقات سوم و چهارم احتمالاَُ با رشته پلکان جدیدی در جبهه ی جنوب شرقی صورت می گرفته است . گریشمن معتقد بود به رغم ویرانی طبقات بالا با مطالعه ی بقایای بنا می توان فرض نمود که زیقورات دارای 5 طبقه بوده و در اصل حدود 52 متر ارتفاع داشته است .
تصویر 18


از معبدی که بر بالای زیقورات بر پا گردیده بود اثری بر جای نمانده اما بر اساس آجرهای کتیبه دار می توان دریافت که معبد بالای زیقورات متعلق به نپیریشا و اینشوشینک دو خدای بزرگ ایلام بوده است .
اونتاش ناپیریشا بر یکی از آجرهای کتیبه دار چنین میگوید : «من اونتاش ناپیریشا با آجرهای طلایی رنگ ـ نقره ای رنگ ـ سبز وسیاه این معبد را ساختم و آنرا به نپیریشا و اینشوشینک خدایان این محوطه ی مقدس هدیه کردم »


نپیریشا خدای توانا ، خدای بزرگی است که پادشاه تحت حمایت فره او قرار دارد . و اینشوشینک برای همه ایلامی ها حامی شهر شوش بود و وی را در اصل یکی از خدایان جهان زیرین می دانستند .


آشور بانیپال در شرح ویران کردن شوش می گوید : «من اینشوشینک خدای رازهای ایلامی ها را که در محلی اسرار آمیز زیست می کردند و هیچ کس هرگز مجاز به دیدن اعمال الهی وی نبود با خود به آشور بردم.»


دست کم بخشهایی از این معبد می بایستی با آجرهای لعابدار مربع شکل با یک زائده دستگیره مانند به رنگ فیروزه ای تزئین شده باشد .
تصویر 19
یک عامل معماری ـ مذهبی در چغازنبیل ، فرو رفتگی های درگاهی مانندی است که در برابر پلکان جنوب غربی ، چهار سوی سکوی گردی را تزئین می کردند ولی اکنون به صورت نیمه ، باز سازی شده است . دو سکوی مشابه دیگر آسیب زیادی دیده اند و جزئیات آنها دیده نمی شوند .
تصویر 20 و 21
همچنین در ضلع جنوب شرقی زیقورات دو ردیف سکو با آجرهای بزرگ ساخته شده اند که تشکیل هرم های کوتاه سر بریده را می دادند . در برابر سکوهای هرمی شکل که شاید برای هدایا استفاده می شده اند ،سکوی بزرگ چهار گوشه ی آجری وجود داشته که به احتمال برای شستشوی مذهبی بوده است .
تصویر 22


زیقورات به وسیله ی حصار درونی که هفت دروازه داشته احاطه شده است . بزرگترین دروازه در طرف جنوب شرقی واقع شده است . که حفار آن را دروازه ی شاهی نامگذاری کرده است . دروازه ی نزدیک گوشه ی جنوبی از الگوی کلی تبعیت نمی کند زیرا تنها این دروازه بوسیله ی سنگ های تراشیده شده مفروش و درز آنها با قیر پر شده است .
تصویر 23
شش دروازه ی دیگر با راههای آجر فرش همه به صورت مورب و غیر مستقیم به زیقورات می رسند . در جبهه ی شمال غربی حصار درونی معابدی برای خدایان ایلامی ، ایشنی قرب و نپیریشا و کریریشا بنا شده است .
در خارج از حصار درونی و در شمال شرقی زیقورات آثار معابد دیگری به چشم می خورد.
تصویر 24 و 25
مجموعه ی این معابد توسط حصار دومی احاطه گردیده است . هر چند که آجر نوشته ها معابد متعددی را میان این حصار و حصار درونی برای خدایان مختلف پیش بینی می کنند اما فقط 13 معبد آن ساخته شده است چرا که طرح اونتاش ناپیریشا قبل از وفات او تمام نشد و جانشینان او هم هرگز چیزی به آن نیفزودند .
تصویر 26


« به گفته ی دکتر بهزاد مفیدی : بر روی حصار دروازه های متعددی ساخته شده بوده که بزرگترین آن دروازه ای است که در قسمت جنوب شرقی واقع شده بازمانده های کمی از آن هنوز باقی است . این دروازه حدود 6 متر عرض داشته و عریض ترین دروازه ی این حصار را تشکیل می دهد . به همین دلیل ما می توانیم اینگونه تصور کنیم که در هنگامی که مراسم مذهبی انجام می شده و در آن جمعییت زیادی ، جمعییت انبوهی از مردم عادی شرکت داشتند احتمالاَُ این دروازه به روی مردم باز می شده تا مردم بتوانند از این دروازه وارد محوطه ی مقدس بشوند ودر آن مراسم شرکت بکنند .دروازه های دیگر این حصار خیلی تنگ تر هستند و احتمالاَُ استفاده از آنها ، کار برد آنها چیز دیگری بوده تا عبور کل جمعیت شرکت کننده در یک مراسم »


تصویر 27 و 28
حصار دوم ، 3 دروازه در سمت شرق ، جنوب شرق و جنوب غرب داشت .
«گفته ی دکتر مفیدی : از دروازه هایی که روی حصار میانی بودند ، مسیرهایی به طرف زیقورات ادامه داشتند که این مسیرها با آجرهای شکسته کف فرش شده بودند . این آجرهای شکسته مسلماَُ ضایعات کارهای ساختمانی اند که در اینجا انجام می شده و به این ترتیب از آنها استفاده می شده تا این مسیرها پوششی آجری داشته باشند . تا در زمستان که گل و لای احتمالاَُ سطح خاک را می پوشاند ، عبور و مرور با راحتی انجام شود.


تصویر 29
یکی از خصوصیات جناح شمال شرقی زیقورات وجود یک سکوی آجری است . که این فقط در این طرف وجود دارد و در جناح های دیگر چنین چیزی نداریم .
تصویر 30


این سوال پیش می آید که چرا این طرف زیقورات باید چنین سکویی ساخته باشند ؟ مسئله ی جالب توجه این است که دقیقاَُ در همین جناح یعنی جناح شمال شرقی دروازه ی عریض حصار میانی هم واقع شده که اگر قرار بوده جمعیت زیادی در این مراسم خاصی شرکت بکنند اینها از این دروازه می توانستند وارد محوطه ی مقدس بشوند و به طرف زیقورات بیایند .
تصویر 31 و 32


از طرف دیگر درست روبروی این جناح زیقورات محوطه ی بازی قرار دارد یعنی حصاری که زیقورات را در بر گرفته یک ذره عقب می نشیند و یک فضای بازی را ایجاد می کند که جمعیت زیادی می توانند در آن بایستند . امکان دارد که مراسم عمومی یا یک سری از مراسم عمومی روی این سکوها انجام می شده تا جمعیت بیشتری بتوانند آن را ببینند و از جزئیات ماجرا آگاه شوند .»
تصویر 33 و 34


گیرشمن موفق شد در خارج از حصار دوم در بخش چسبیده به زاویه ی شرقی دور اونتاش بقایای چند کاخ را که با خشت ساخته شده اند از زیر خاک بیرون آورد .
تصویر 35


طبق نظر او احتمالاَُ یکی از کاخ ها محل زندگی پادشاه بوده و به این ترتیب همسر او ناپیراسو می تواند کدبانوی این ساختمان وسیع بوده باشد . باعث تأسف است که اونتاش ناپیریشا در کتیبه های خود جزئیات بیشتری را راجب خانواده اش در اختیار نمی گذارد . ولی درباره ی همسر او می توان از طریق مجسمه ی برنزی اش که متأسفانه سر آن مفقود شده است به اطلاعات اندکی دست یافت . ملکه توام با وقار سلطنتی دستها را بر هم نهاده است ، لباسی فاخر شانه و سینه او را پوشانده و دامنش تا روی زمین کشیده می شود .
در کتیبه ایلامی این مجسمه جملاتی این چنین حک گردیده است : « من ناپیراسو هستم ، همسر اونتاش ناپیریشا » این اظهار نظر دقیقاَُ 2 بار تکرار شده است .
تصویر 36


ناپیراسو ممکن است به معنی نظیر ماه باشد . کتیبه با نفرین به هرشخصی که مجسمه را بدزدد ، آنرا ذوب کند ، کتیبه ی ملکه را دست کاری کند و یا نام او را محو کند ادامه می یابد . این مجسمه که در شوش پیدا شده بیش از 1800 کیلوگرم وزن دارد و نشان می دهد که برنز ریزان ایلامی نه تنها از نظر هنری بلکه از نظر فنی نیز بسیار ماهر بوده اند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید