بخشی از مقاله


به شکلی که بتوان به صورت قانونی از آن حفاظت کرد بیان شود. بنابراین، قبل از آنکه یک خالق بتواند ادعای بر اثر خود داشته باشد، نامه باید نوشته شود، منظره باید ترسیم شود، نقاشی کشیده شود، و آهنگ در حالت موسیقیایی یادداشت یا ضبط شود.

بیشتر کتابها بیش از یک حق چاپـ حق چاپ در محتوای ادبی )نوشته( ـ دارند. اگر کتاب شامل نقاشی، عکس، یا طرح باشد، هر یک از کارهای هنری یک حق چاپ دارند. هر یک از این حقوق مشروط بر این است که توافقنامههای قراردادی اجازة تولید دوباره و انتشار آن را بدهند، و در جایی کهیک ناشر خودش به صورت قراردادی این حقوق را به دست نمیآورد، مجوزی برای استفاده از این آثار بگیرد. بنابراین، ناشر میبایست بهخوبی از انواع مختلف قراردادی که تمامی این حقوق را پوشش میدهد، آگاه باشد.
ناشر باید بداند که حق او بیش از فردی است که فقط اطالعات را بستهبندی و آنها را از منبع خالقانه به بازار عرضه میکند. مهمتر از آن این است که ناشر به اثر استحکام بخشیده و بر ارزش آن میافزاید؛ بنابراین ناشر یک حلقه ارتباطی حیاتی در زنجیرة ارزش کتاب است.

هنوز بسیاری از ناشران احساس ناامنی عمیقی از دارایی معنوی دارند. ناشران میدانند که دارایی معنوی بخشـی حیاتی از کسب و کارشان اسـت. اما این دارایی معنوی موضوعی پیچیده است و در صورت بیاحتیاطی میتواند منجر به مشکالت بسیاری بشود. ناشران کتاب باید سامانة دارایی معنوی را همچون ابزار کسب و کار مشخصی برای بهینهسازی استراتژیک و ماهرانة کسب و کار خود در نظر بگیرند و قدردان دارایی معنویشان باشند؛ زیرا این دارایی از کل ساختار دانش و صنایع اطالعات، که صنعت نشر بخشی از آن است، پشتیبانی میکند.

بنابراین، در هر کشوری ناشران باید از قانون حق تألیف ملی کشور خود و راههایی که کشور آنها بر داراییهای معنوی نظارت میکنند، آگاه باشند. از باب مثال، در حالی که رویههای عمومی

97

تابستان1392 شماره نهم

مفاهیم اولیة مالکیت معنوی

فـصلنــا مه تحلیــــــلی پـــژوهشی کــتـاب مهر

قانون حق تألیف در سرتاسـر جهان اعمالشـدنی اسـت، قانون مربوطه در هر کشور با کشور دیگر متفاوت است. برخی از قوانین بینالمللی رایج، برای پرهیز از تعارض بین قوانین کشوری مختلف، که در عصر اطالعات امری رایج است، ضروری به نظر میرسد.

بنابراین، ناشران باید با مفاهیم قانون مالکیت معنوی آشنا شوند؛ چون ناشر برای انجام کسب و کار به کسب حقوق انحصاری بازنشر توزیع نیاز دارد ـ که در سطح بینالمللی با عنوان قرارداد برن برای محافظت از کارهای هنری و ادبی3 )مجمع برن( و با در نظر گرفتن نشر در محیط دیجیتال قانون حق تألیف دبلیوآیپیاُ )دبلیوسیتی(4 شناخته میشود.

به هر حال، قانون قرارداد بین نویسنده و ناشر طبق قوةمقننه همان کشور گذاشته میشود. در بعضی کشورها قوانین محدودی در این باره وضع شده است. در برخی از کشورهای دیگر نیز قوانین جزئی دربارة شکل قرارداد نشر و محتوای مربوط به آن وجود دارد.

دارایی معنوی یک عبارت کلی جهانی است که آفرینشهای ذهنی افراد را تعریف میکند. هر داستان، آواز، یا اختراعی میتواند مواردی از این آفرینشها باشد. مجموعه قوانین دارایی معنوی ـ حق اختراعها، عالمت تجاری، و قانون حق چاپ ـ چهارچوب قانونی و تجاری هستند که بر اساس این آفرینشها ساخته شدهاند.

قوانین دارایی معنوی این توانایی را به نویسندگان میدهند که از سهم خود دفاع و استفاده از آثار خود را از جانب دیگران کنترل کرده، یا مجوز استفاده از آن را به دیگران بدهند.

ناشران کتاب معموالً مجوز استفاده از کارهای افراد دیگر را میگیرند. عالوه بر اینکه خود ناشـران میتوانند حق چاپ را از آفرینندهها با اسـتفاده از انتقال قانونی مجوزهای یک اثر به دسـت آورند، قادرند توافقهای چاپی را نیز با تعداد زیادی از مالکان حق قانونی انجام دهند. این توافقنامهها یا گواهیها آنچه راکه ناشران انجام میدهند تعیین، و محدودیتهایی را که مالک هر حق مشخص


9 8

تابستان1392 شماره نهم

مفاهیم اولیة مالکیت معنوی

فـصلنــا مه تحلیــــــلی پـــژوهشی کــتـاب مهر

میکند، تعریف میکنند. همچنین غیر از قرارداد بستن با خالق محتوا راههای دیگری نیز برای یک ناشر وجود دارد، که بتواند صاحب محتواییک اثر شود. در برخی از کشورها انتقال قانونی حق چاپ ممکن نیست و فقط مجوز آن داده میشود.

ارزش نام یک ناشر یا برند میتواند درخور توجه باشد؛ بهخصوص در کسب و کار که در طی سالهای متمادی ایجاد شده است. زمانی که خانههای چاپ ادغام شد، یا یک کسب و کار صاحب کسب و کار دیگری میشود، ارزش برندهای مجزا یا برندهای ادغامشده میتواند مهم باشد. یک نوشته یا عالمت تجاری آشـنا ممکن اسـت به ارزش یک شرکت تازهتأسیس اضافه شود. با کمک نشانة یکسان، یک عالمت تجاری جدید میتواند با یک کمپین عمومی رشد کرده و به چشم بیاید؛ اگرچه برخی از ناشران این موضوع را در نظر نمیگیرند.

در بررسی عمیقتر بر مفهوم چاپ، این سؤال مطرح میشود که حق چاپ چیست؟ حق چاپ مفهومی است که حقوق دادهشده به خالقان اثر را برای کارهای هنری و ادبی آنها ـ کتاب، موسیقی، کارهای هنرهای زیبا مانند نقاشی و مجسمهسازی، و همچنین کارهای مبتنی بر فناوری، مانند برنامههای کامپیوتری و پایگاههای دادههای الکترونیکی ـ توصیف میکند. نیازی نیست برای محافظت از یک اثر آن را منتشر کرد یا در دسترس عمومی قرار داد. زیرا از ابتدای آفرینش یک اثر، این اثر محافظت میشود.

همان گونه که قبالً بررسی شد، قانون حق تألیف فقط بیان ایدهها را محافظت میکند، نه خود ایدهها را. برای آنکه یک اثر واجد شرایط قانون حق تألیف شود، باید اصل5 باشد. یک اثر اصل اثری است که بیانش از نویسنده ناشی میشود؛ یعنی کاری که جداگانه ایجاد شده و از کار دیگران یا از مفاهیم کلی به وجود نیامده است. معنی دقیق اصل بودن تحت قانون حق چاپ در کشورهای مختلف فرق دارد. در قانون حق تألیف، اصل بودن به شکل بیان مربوط میشود، نه به ایدة شکلدهندة آن اثر.

9 9

تابستان1392 شماره نهم

مفاهیم اولیة مالکیت معنوی

فـصلنــا مه تحلیــــــلی پـــژوهشی کــتـاب مهر

قانون حق چاپ دستهای از حقوق انحصاری را دربارة کار آفریننده، برای یک زمان محدود ولی طوالنی، به نویسنده یا خالق یک اثر میدهد. این حقوق نویسنده را به کنترل استفادة اقتصادی از کار خود، با استفاده از روشهایی برای دریافت پول، که همان حق تألیف است، قادر میکند.

حقـوق قانونـی که به آفریننده یا مالک اجازة جلوگیری یا مالکیت حقوق دیگر را میدهد، فعالیتهای زیر هستند.

تولید مجدد کپی نسخههای یک اثر

توزیع کپیهای یک اثر در دسترس عموم

ارتباط یک کار به جامعه )مثل نمایش، اجرا، پخش، یا به صورت تعاملی در دسترس بقیه قرار دادن(

قرض دادن و اجاره دادن کپیهای یک اثر

ترجمه کردن یا انجام اصالحاتی بر یک اثر قرار دادن کار در اینترنت.

استفادة نویسنده از تصور و تالش او است که میتواند کاری اصلی ایجاد کند، و این فعالیت معنوی است که ارزشمند است و میتواند همچون شکلی از دارایی معامله شود؛ مثالً به یک ناشر فروخته شود، یا با کمک یک شرکت فیلمسازی به فیلم تبدیل شود. قانون حق تألیف همچنین حقوقی را ایجاد میکند که عبارتاند از:

قانون اصل )قانون ادعای مالکیت یک اثر(، و

قانون امانت )قانون اعتراض به هر گونه تغییر شکل یا تحقیر اثر.)

قوانین اخالقی فقط به موافقت نویسندگان حقیقی مربوط میشوند، و شرکتها نمیتوانند مالک قوانین حقیقی باشند. به این دلیل یک شرکت انتشاراتی نمیتواند ادعای حقوق اخالقی داشته باشد.

100

تابستان1392 شماره نهم

مفاهیم اولیة مالکیت معنوی

فـصلنــا مه تحلیــــــلی پـــژوهشی کــتـاب مهر

معموالً با ایجادیک اثر، آن اثر به خالق اثر تعلق دارد، و او اولین مالک حق تألیف است. بنابراین، نویسندگان اولین دارندگان حق چاپ هستند. البته مواردی وجود دارد که گروهی از نویسندگان مالکان آن به شمار میروند؛ مثل پروژة یک فرهنگ لغت یا دایرةالمعارف، که هر یک از نویسندگان سهم کوچکی از کل اثر را دارند ـ البته این موضوع بر اساس قوانین هر کشور متفاوت است.
مالک حق چاپ ایجاد شـده به وسـیله کارکنان، به عنوان )در حوزه( وظایف کارکنان، به صورت معمول کارفرما اسـت. زمانی که یک فرد کاری را طبق یک قرارداد خدمت چاپ میکند )یعنی بخشی از کار فرد این است(، حق چاپ به کارفرما تعلق میگیرد؛ مگر آنکه کارفرما و کارمند به صورت قراردادی بر موضوع دیگری توافق کرده باشند.

معموالً تصور میشود وقتی انجام یک کار و اثر بر اساس قرارداد واگذار میشود، تمامی حقوق آن به فردی که انجام آن کار را واگذار کرده و بابت انجام آن پولی میپردازد، میرسد ـ اگرچه این موضوع به قوانین هر کشور بستگی زیادی دارد و در بیشتر رژیمهای حقوقی نویسنده مالکِ حق چاپ اثر خود است؛ مگر آنکه با استفاده از قرارداد آن را واگذار کرده باشد.

مالکیت یک نوشته از مالکیت حق چاپ اثر برجستهشده در یک نوشته مجزا است؛ مگر آنکه توافقی برخالف آن شده باشد و حق چاپ به ناشر واگذار شود. یک نوشته میتواند متعلق به نویسنده باشد؛ ولی حق انتشار به ناشر برسد.

بر اساس قرارداد برن، حداقل زمان حق تألیف دوران حیات نویسنده و پنجاه سال پس از مرگ او است. در اروپا و امریکا، این زمان به هفتاد سال پس از مرگ نویسنده، یا حتی در مواردی به بیش از این زمان افزایش یافته است.

برای ناشران کتاب، اطالع از زمان حق چاپ مهم است؛ زیرا در کشورهای مختلف دوره های حق تألیف متفاوت است و قوانین ملی تحت قانون برن منحصر به قانون مقایسة دورهها شده است.

101

تابستان1392 شماره نهم

مفاهیم اولیة مالکیت معنوی

فـصلنــا مه تحلیــــــلی پـــژوهشی کــتـاب مهر

بر این اسـاس، اگر کشـورِ مبدأ یک اثر کمتر از کشوری که از همان اثر بهرهبرداری میکند، دورة محافظتی بدهد، این کشور از دوران کمتری استفاده میکند. دورههای مشخصی را میتوان برای آثاری مشخص، مثل آثار بینام یا آثاری با نام مستعار، به کار برد. هر ناشر باید قانون حق تألیف محلی را برای تعیین کامل دورة حق تألیف استفاده کند.

در این بخش این موضوع بررسی میشود که آیا برخی از آثار بدون حق چاپ هستند؟ در زیر مواردی را میخوانیم که نیازی به داشتن حق چاپ ندارند.

اگر فردی بخشی از کاری را، که تحت قانون حق چاپ نیست، استفادهکند، دیگر نیازی به داشتن حق چاپ ندارد. مثالً، استفاده از واقعیات یا ایدهها، به جای استفاده از عبارات نویسنده در اثر، تحت حفاظت قانون حق چاپ نیست.

اگر کار در «مالکیت عمومی6» باشد.

اگر استفادة شما با مفهوم «استفادة منصفانه7» یا «رفتار منصفانه8» یا با کمک یک محدودیت یا استثنا، که به طور مشخص در قانون حق چاپ کشور شامل شده است، پوشش داده میشود. مالکیت عمومی فقط به معنی در دسترس عموم بودن نیست. زمانی که دوران قانونیِ حق چاپ یک اثر به اتمام برسد، گفته میشود که آن اثر در معرض عموم است و میتواند استفاده، اصالح، یا از

سوی ناشری دیگر منتشر شود. مثالً، نوشتههای مارک تواین، شکسپیر، و دیگران میتواند بدون داشتن مجوز بازتولید شود.

بسـته به اختیار قانونی، حقوق مشـخصی مانند حق تخصیص و دیگر حقوق اخالقی میتواند باقی بماند. وانگهی، یک نویسنده میتواند تصمیم بگیرد که مجوز کارش را با یک طرح مشارکتی ـ مانند طرح کرییتیو کامنز9 )شرکتی غیر انتفاعی که تعداد زیادی از محافظتها و آزادیها را برای نویسندگان، هنرمندان، و تعلیمدهندگان فراهم میکند، که اجازة استفاده و توزیع مجدد را در قالبهای


102

تابستان1392 شماره نهم

مفاهیم اولیة مالکیت معنوی

فـصلنــا مه تحلیــــــلی پـــژوهشی کــتـاب مهر

مختلفی میدهد ـ واگذار کند.

کارهای بینام یا با نام مسـتعار ـ که نمیتوانهویت نویسـنده را در آن آشـکار کرد؛ مانند آوازهای الالیی ـ میتوانند تحت قانون حق چاپ در نظر گرفته شوند. در برخورد با کارهای بینام، بسته به قانون کشور، شیوة رایج این است که پنجاه سال پس از آفرینش عمومی این آثار، استفاده از آنها برای عموم آزاد است؛ مگر در صورتی که هویت نویسنده آشکار شده، یا نویسنده خود در این دوران هویتش را آشکار کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید