بخشی از مقاله

نقش زنان مسلمان در جبهه


الف ـ مشاركت زنان صدر اسلام در جنگ
زناني كه در جبهه شركت كرده اند فراوانند و تاريخ نام چند نفر از آنان را به اين عنوان ثبت كرده است . اينك به چند مورد از آنان اشاره مي شود .
1. امّ عطيّه :
وي از زنان انصار بود و علاقة شديدي به شركت در جنگ و حضور در جبهه ابراز مي كرد . امّ عطيّه در هفت غزوه شركت كرد و مداواي مجروحان از جمله خدمات وي در جبهه به شمار مي آيد .


2. نسيبه دختر كعب ، مشهور به امّ عماره :
وي از زنان فداكار و شجاعي است كه رشادتهاي وي در غزوة احد معرف شخصيت او مي باشد . فداكاري نسيبه ، به اندازه اي حساس و ضروري بود كه پيامبر اكرم (ص) به فرزند او عماره فرمود : «امروز مقام مادر تو از مردان جنگي ـ نام دوتن از مردان دلير را مي برد ـ والاتر است» زيرا آن دو از ترس جنگ و كشته شدن ، پيامبر خدا را تنها گذاشته ، فرار كردند ؛ ولي نسيبه با احساس خطر نسبت به پيامبر (ص) وظيفة عادي خويش را رها كرد و همگام با ساير رزمندگان ، از وجود گرامي پيامبر (ص) به دفاع پرداخت .
عماره فرزند نسيبه گويد : « در جنگ احد ، بازوي چپم زخمي شد. مردي به تنومندي درخت خرما ضربتي به بازويم زد و بي توجه به راه خود ادامه داد . خون همچنان سرازير بود و باز نمي ايستاد .


پيامبر اكرم (ص) فرمود زخم را ببند . آنگاه مادرم آمد و با پارچه هايي كه آماده كرده بود آن را بست . پيامبر مي نگريست . پس از بستن زخمها ، مادرم گفت :« پسرم ! بپا خيز و جنگ كن»

3. امّ ابيه
وي ، يكي از شش نفري بود كه عده اي زير نظر وي به معالجة مجروحين جنگي در جبهه ها اشتغال داشتند. امّ ابيه با همراهانش راهي خيبر شدند . پيامبر اسلام (ص) با اطلاع از آمدن ايشان ، فردي را فرستاد و با احضار آنان فرمود : «به دستور چه كسي به اينجا آمده ايد ؟» امّ ابيه گويد : «چون آثار غضب را برچهرة آن حضرت مشاهده كرديم ، گفتيم : يا رسول الله ! ما با مقداري دارو به منظور مداواي مجروحين آمده ايم . آنگاه حضرت با ماندن ما موافقت فرمود . شغل ما در اين جنگ مداواي مجروحان و پختن غذا و طعام بود .
4. امّ ايمن


يكي ديگر از زناني كه نامش زينت بخش تاريخ جنگهاي اسلام شده ، امّ ايمن است . وي زني بسيار شريف و مؤمن بود . همواره در كنار زنان مجاهد در راه خدا ، در جبهة جنگ به مداواي مجروحان مي پرداخت .
5. حمنه دختر جحش


حمنة از زنان بسيار صبور و مقاومي بود كه در جنگها افتخار حضور داشت با اينكه دايي و برادر و شوهرش در جنگ احد شركت كدند به فوز عظيم شهادت نايل آمدند ، خود نيز با كمال رشادت وشهامت ، همگام با ساير رزمندگان به مداواي مجروحان مي پرداخت و به آنان آب مي رساند .
6. ربيع دختر معوذ
وي از زنان انصار و بسيار محترمه و از صحابة پيامبر اكرم (ص) به شمار مي رفت ، همراه حضرت (ص) در جنگها شركت داشت و مجروحان را درمان مي كرد .
7. امّ زياد


وي از خاندان اشجع و از جمله شش نفري بود كه به سرپرستي عده اي از زنان به خيبر رفته بودند.
8. اميه دختر قيس
اميه از جمله زناني بود كه پس از هجرت به مدينه مسلمان شد و با پيامبر (ص) بيعت نمود و در جنگ خيبر شركت كرد .
اميه گويد : « با عده اي از زنان بني غفار به حضور پيامبر اسلام (ص) رسيده ، عرض كرديم : يا رسول الله مايل هستيم در خدمت شما براي معالجة مجروحان و كمك به رزمندگان ، به سوي خيبر حركت كنيم


پيامبر (ص) به نشانة رضايت و موافقت فرمود: با عنايات الهي حركت كن .»
9. ليلاي غفاريه
وي شير زني بود كه در خدمت رسول اكرم صلي الله عليه و آله در جنگها شركت مي كرد و به پرستاري و ياري مجروحان مي پرداخت . عبدالله بن عمر ، از ليلاي غفاريه نقل كرده است كه مي گفت :«من زني بودم كه با پيامبر (ص) براي مداواي مجروحين به جنگ مي رفتم.»
10. امّ سليم
وي در جنگ اخد شركت داشت و به تشنگان آب مي داد و مجروحين را درمان مي كرد . در جنگ حنين با اينكه حامله بود از شركت در جنگ خودداري نكرد.
11. معاذه غفاريه


به تعبير اعلام النساء ، وي از زنان دانشمند عصر خويش به شمار مي رفت و با محضر پيامبر (ص) انس داشت در جنگها شركت مي كرد وبيماران را پرستاري و مجروحين را معالجه مي كرد .
12. ام سنان اسلميه
وي زني با محبت ، دوستدار اهل بيت عصمت و در جهاد با كفار ، صاحب همت و شجاعت بود ، هنگامي كه رسول خدا (ص) عازم خيبر بود ، به حضور پيامبر (ص) آمد و عرض كرد : « يا رسول الله دوست دارم با شما حركت كنم و در ميدان جنگ به معالجة مجروحين و مداواي بيماران و ياري مجاهدان پرداخته ، از وسايل ايشان محافظت نمايم و تشنگان را سيراب كنم .» حضرت فرمود : رواست ؛ با زوجة من امّ سلمه حركت كن .
ب ـ پرستاري بيماران


دومين مسئوليتي كه زنان عهده دار آن بودند ، وظيفة پرستاري از بيمارن جبهه است . پيامبر اكرم (ص) همة نيروهاي كار آمد را در جبهه به كار مي گرفت و زناني چون : ام عطيه ، معاذه غفاريه ، ليلاي غفاريه ، و
ام سنان را به جبهه مي برد تا علاوه بر مسئوليت معالجة مجروحين ، وظيفة پرستاري بيماران را نيز عهده دار باشند .
ج ـ تداركات و پشتيباني جبهه


يكي از مسايل حساس جبهه ، وجود سازمان قوي و منظمي است كه تأمين كننده نيازهاي تداركاتي جبهه باشد هنگامي كه مردان مشغول رزمند ؛ زنان مي توانند بدين مهم اقدام كنند ؛ همچنان كه در جنگهاي صدر اسلام با تمام تلاش خويش و به خوبي انجام وظيفه كردند. اينك مواردي از مشاركت زنان در تأمين نيازهاي تداركاتي و پشتيباني جنگهاي معصومين عليهم السلام را مي آوريم .
1ـ انتقال و حمل آب و غذا به جبهه


در جنگ احد ، بسياري از نيروهاي مسلمانان فرار كرده بودند . و پيامبر اسلام با تني چند از ياران نزديك خود ، در برابر هجوم دشمن مقاومت مي كرد . وضعيت سختي پيش آمده بود كه چهارده تن از زنان مسلمان براي ياري رزمندگان روانه جبهه احد شدند .
واقدي مي نويسد : «محمد بن مسلمه ، همراه زنان به جستجوي آب پرداختند . اينان چهارده نفر بودند كه فاطمه(س) دختر پيامبر اكرم (ص) نيز با ايشان بود. زنان آب و غذا را بر شت خويش مي بردند وبه درمان مجروحان مي پرداختند و به آنان آب مي دادند.
عمربن الخطالب دربارة ام سليط گويد : كه وي در جنگ احد مشكهاي آب را براي ما حمل مي كرد .
2ـ آبرساني


در متون تاريخي نام شش تن از زنان مسلمان به عنوان ساقيان رزمندگان به چشم مي خورد كه علاوه بر درمان مجروحان عهده دار آبرساني و سقايت رزمندگان جبهه نيز بوده اند . اينان عبارت بودند از : ام ايمن ام سليم ام كثير ، ربيع دختر معوذ ، حمنه و نسيبه .


نسيبه دختر كعب و مادر عماره و همسر عزيه بن عمر ، به همراه شوهر و دو پسر خويش ، در جنگ احد شركت كرد. در آغاز نبرد ، مشك آبي را برداشت و مجروحين را سيراب مي كرد . آنگاه با وضعيت استثنايي جنگ به نبرد پرداخت و دوازده زخم از شمشيرها و نيزه هاي دشمن بر او وارد آمد.
ام كثير ، از دانشمندان عصر خود بود كه در نبرد قادسيه شركت كرد. وي مي گويد:«چون از مراحل پاياني جنگ اطلاع يافتيم، چادرها را به كمر بستيم و چماقها و چوبدستيهاي خود را به دست گرفتيم و به خطوط مقدم جبهه شتافتيم . هر يك از مجروحان را كه مي يافتيم آب مي داديم و از زمين بلند مي كرديم و مي نشانديم ..»
3ـ آشپزي
تهية غذاي گرم براي رزمندگان ، يكي از بهترين خدماتي بود كه توسط زنان قهرمان صدر اسلام ، در جبهه هاي نبرد حق انجام مي شد و پيامبر اكرم (ص) هم هيچگونه مخالفتي با شركت آنان نكرد .
ام عطيه گويد :« با رسول خدا در هفت جنگ شركت كردم و يكي از وظايفم تهية غذا براي رزمندگان بود»
4ـ نگهداري وسايل رزمندگان :


هنگامي كه رزمندگان اسلام ، به سوي دشمن حمله ور مي شوند ، حفاظت و نگهداري اشياء و وسايل آنان بايد به عهدة افرادي گذاشته شود . در صدر اسلام ، گروهي از زنان با پيشنهاد خودشان ، همراه پيامبر اسلام در جبهه حضور مي يافتند و انبارداري و كارهاي ديگر جبهه را بر عهده مي گرفتند .
ام عطيه گويد:« در هفت جنگ شركت كردم و يكي از وظايف من حراست از وسايل سربازان اسلام بود»
ام سنان اسلميه نزد پيامب

ر آمد و به منظور شركت در جبهه و كمك به رزمندگان و محافظت از وسايل آنان تقاضاي موافقت حضرت براي شركت در جنگ را كرد و پيامبر پذيرفت .
5ـ تهيه دارو
تهيه دارو از كارهاي بسيار ارزشمند و حياتي زنان بود كه در صحنة جنگ انجام مي شد . ام ابيه گويد:«يكي از كارهاي ما در جنگ خيبر تهية دارو و براي معالجة رزمندگان مجروح بود»
6ـ رسانيدن مهمات به رزمندگان


يكي ديگر از وظايفي كه تاريخ براي زنان قهرمان صدر اسلام ثبت كرده ، رسانيدن مهمات به خطوط مقدم نبرد است . ام ابيه ضمن بر شمردن فعاليتهاي خود در جنگ خيبر ، گويد :
« و نناول السهام » يعني تيرها را براي رزمندگان فراهم مي كرديم . همچنين گويد : « نرد لهم السهام » يعني تيرها را به آنان باز مي آورديم .
در جملة اول ، سخن از آوردن تيرها و مهمات براي رزمندگان اسلام به خطوط مقدم است ؛ ولي در جملة دوم ممكن است جمع آوري تيرهاي پرتاب شده از سوي دشمن منظور باشد ، تا جنگجويان تيرهاي دشمن را عليه خود او به كار گيرند.
7ـ تعمير تجهيزات آسيب ديده


يكي از مسايل پشتيباني ، تعمير تجهيزات آسيب ديده است . وجود يگاني به منظور راه اندازي مجدد ابزار و تجهيزات آسيب ديده و از كار افتاده ، موجب برتري توان رزمي نيروهاست .
ام سنان اسلميه يكي از زنان قهرماني است كه در جنگ خيبر حضور يافت . هنگامي كه از حركت پيامبر اكرم (ص) به سوي خيبر آگاه شد ، نزد رسول خدا امد و گفت :«اي پيامبرخدا! بسيار مايلم كه در اين نبرد در معيت شما باشم تا مشكهاي آسيب ديده را تعمير و اصلاح كنم ..»
ام سليط از زنان انصار است كه در جنگهاي مختلف شركت داشت .در جنگ احد به تعمير وسايل و تجهيزات لشكريان اسلام مي پرداخت .
8ـ انتقال مجروحان به پشت جبهه


زنان مسلمان ، در جنگهاي صدر اسلام ، مسئوليت انتقال مجروحان را نيز به عهده داشتند.آنان مجروحان را از صحنة درگيري به پشت جبهه مي رساندندو اگر نياز بيشتري به درمان و استراحت داشتند ، آنان را به مدينه انتقال مي دادند .
ربيعه دختر معوذبن عقراء از زنان متعهدي است كه چنين مسئوليتي را عهده دار بود. وي گويد:«آنگاه كه با رسول خدا در جنگي شركت مي جستيم به رزمندگان خدمت كرده ، آنان را سيراب مي كرديم و مجروحان را به مدينه انتقال مي داديم» و نيز دربارة حمنه دختر جحش آورده اند كه وي از زنان مهاجر بود ودر جنگ احد حضور يافت . تشنگان را سيراب مي كرد و حمل مجروحان و معالجة آنان را بر عهده داشت .

9ـ تخلية شهدا
يكي ديگر از وظايفي كه زنان مسلمان در صدر اسلام عهده دار بودند تخلية شهدا بود. آنان به هنگام درگيري و يا در پايان نبرد ، به انتقال پيكرهاي پاك شهدا مبادرت مي كردند . در انجام اين مسئوليت ، با اينكه مكن بود هر لحظه با پيكر پدر يا فرزند يا همسر يا برادر خويش روبرو شده ، مضطرب شوند ، ولي با كمال رشادت و شجاعت ، شهدا را به پشت جبهه انتقال مي دادند . حتي برخي از زنان ، با اطلاع از شهادت عزيزان خود ، با كسب اجازه از محضر رسول خدا ، پيكرهاي آنان را براي خاكسپاري به مدينه حمل مي كردند.
ربيعه دختر معوذ مي گويد : «با رسول خدا عازم نبرد مي شديم … و شهدا را به مدينه انتقال مي داديم »
انسيه با كسب اجازه از محضر پيامبر اكرم (ص) فرزند شهديش را از جبهة احد به مدينه حمل كرد و او را در آنجا به خاك سپرد.
برخورد زنان قهرمان با فراريان


از بهترين و شيرين ترين يادگارهاي تاريخ دربارة زنان قهرمان صدر اسلام ، برخورد خشن آنان با مردان فراري است . اين برخورد ، گاهي به اندازه اي خشن بود كه فراريان را تحت تأثير قرارداده . آنان را به جبهة جنگ باز مي گردانيد .
روايات زير بيانگر چگونگي اين برخوردهاست.
1ـ صفيه
او دختر عبدالمطلب و از زنان فداكار و قهرماني است كه در جنگ احد شركت داشت. شجاعت و شهامت و صبر و مقاومت وي در تاريخ جنگهاي صدر اسلام از درخشش خاصي برخوردار است . هشام از پدرش نقل مي كند كه وقتي صفيه به محل درگيري و زخمي شدن پيامبر اسلام رسيد مسلمانان را در حال فرار ديد. اين منظره براي صفيه دور از انتظار بود . از اين رو ، نيزه اي برداشته آن را به صورت فراريان مي زد و مي گفت «از پيامبر خدا فرار كرده ايد؟»
2ـ برخورد خشن نسيبه به هنگام فرار فرزند خويش


يكي از كساني كه در جنگ احد در كنار رسول الله ماند و استقامت كرد نسيبه دختر كعب مازينه بود . به دنبال فرار مسلمانان و خالي گذاردن ميدان درگيري ن فرزند نسيبه نيز ارادة فرار كرد ؛ ولي در همان حال با عكس العمل شديد مادرش روبرو شد . نسيبه با حمله كردن به او گفت :« أي فرزند كجا فرار مي كني ؟ آيا از خدا و رسولش گريزاني؟» و بدين ترتيب وي را از فرار منصرف كرد و به سوي نبرد برگردانيد. در همين حال ، مردي به فرزندش حمله كرد و او را كشت . نسيبه بدون كوچكترين سستي ، شمشير فرزندش را گرفت و قاتل فرزند خويش را با يك ضربت سخت بر رانش از پاي در آورد و به هلاكت رسانيد .
3ـ نسيبه در جنگ حنين
هنگامي كه مسلمانان در جنگ پا به فرار گذاشتند ، نسيبه خاك بر مي داشت و به صورت فراريان مي پاشيد و مي گفت : «فرار مي كنيد؟ آيا از خدا و رسولش مي گريزيد؟»
4ـ ام سليم


دختر ملحان ، به منظور سيراب كردن رزمندگان و درمان مجروحان ، در جنگ احد شركت داشت . همچنين با وقوع جنگ حنين شمشير به كمر بست و با اينكه عبدالله فرزند ابو طلحه را حامله بود ، آمادة نبرد با دشمن شد.
ام سيلم ، وقتي اهداف خود را نسبت به شركت در جنگ و مسلح شدن بر مي شمارد ، مي گويد :« ..و آناني كه از ترس كشته شدن شما را تنها گذاشتند و فرار كردند ، به همانگونه كه تو(أي پيامبر) كفار را مي كشي آنان را به قتل مي رسانم زيرا آنان سزاوار چنين عقوبتي هستند.»
5ـ ام حبيب


يكي از زنان مجاهدي است كه محضر مبارك پيامبر اسلام(ص) را ردك كرد و در جنگ يرموك حضور فعال داشت و رزمندگان را به جنگ تشويق مي كرد . وقتي سپاه اسلام به فرماندهي عمروبن العاص با لشكر روم روبرو شد ، عمرو و نيروهايش تا اردوگاه خودي عقب نشيني كردند. در اين هنگام ، زنان از روي تپه به طرف اردوگاه آمدند و با چوبدستيهايي كه در دست داشتند به صورت مردها مي زدند. يكي از آنان ام حبيت بود. وي درحالي كه پيشاپيش مسلمانان حركت ميكرد ، به مردان فراري گفت:«خداوند چهرة آن مرد را زشت گرداند كه در برابر همسرش از جبهة نبرد فرار نمايدو خداوند زشت گرداند چهرة آن مردي را كه از


خانواده اش فرار كند» مسلمانان به ديدن زنان و گفتار آنان به خط مقدم باز گشتند و با تجديد سازمان به سوي دشمن حركت كردند و به نزديك مواضع قبلي خويش برگشتند ودر آنجا مستقر شدند.


نقش زنان مسلمان در تشويق رزمندگان
يكي از مسئوليتهاي سرنوشت ساز زنان مسلمان در جنگهاي صدر اسلام تشويق و بسيج نيروها به سوي جبهه هاي نبرد ، حتي در قالب ايراد خطابه ها و شعرهاي شورانگيز بوده است. تأثير عميق اين تشويقها به اندازه أي بود كه موجب مي شد شنوندگان ، عواطف و علقه هاي شخصي و خانوادگي را كنار گذارند و مردان را به رزم با دشمنان بكشانند. برخي از اينان ، با شعر و خاطبه ن رزمندگان اسلام را به رزم با دشمن ترغيب مي كردند و برخي ديگر با تشويق آنان در صحنه هاي نبرد . اينك به طور مختصر ، مطالبي پيرامون تأثير سخن و رفتار آنان مي آوريم .


الف) خطابه ها و اشعار شورانگيز
1ـ بكارة هلاليه
وي يكي از بانوان شجاع و قهرماني بود كه در جنگ صفين به جانبداري از حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) و بر ضد معاويه خطبه هاي آتشيني ايراد مي كرد و مردم را قهرمانانه به تهاجمات و حملات وسيع دعوت مي كرد . بكاره دوران كهولت را مي گذرانيد . يكي از روزها ، در حالي كه با همراهي و كمك دو خدمتكار خود راه مي رفت ، بر معاويه وارد شد و بر او به عنوان خليفه سلام كرد. معاويه پاسخ او را به گرمي گفت و اجازة نشستن به وي داد .
مروان بن حكم و عمروبن عاص نزد معاويه نشسته بودند و شاهد ورود بكاره بودند . از اين رو وقت را مناسب ديدند كه با يادآوري اقدامات بكاره در جنگ صفين معاويه را تحريك كنند.
ابتدا مروان گفت: « اي اميرالمؤمنين! اين زن را مي شناسي؟» معاويه گفت: « اين زن كيست؟» مروان پاسخ داد «وي همان زني است كه در صفين مردم را بر ضد ما تحريك مي كرد و اشعار مهيج مي سرود»


آنگاه ، يكي پس از ديگري ، سخناني درباره وي گفتند و ساكت شدند.
بكاره لب به سخن گشود و گفت : « يا معاويه! سگهايت به يكباره هجوم آوردند و هر يك به نوبت پارس كردند. به خدا سوگند! فرد مورد نظر اينان من بودم و حرفهايشان را هرگز تكذيب نمي كنم . پس ، هركاري كه مي خواهي انجام ده ، زيرا پس از شهادت اميرالمؤمنين علي (ع) هيچ خوشي در زندگي يافت نمي شود »
2ـ ام الخير


از ياران حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بود . معاويه وي را از كوفه به شام احضار كرد و پرسيد :« هنگام كشته شدن عماربن ياسر چگونه سخن مي گفتي؟» ام الخير پاسخ داد : « معاويه ، به خدا سوگند! من آن سخنان را هرگز آماده نكرده بودم و پس از آن ، تاكنون نيز آنها را يادآور نشده ام و به خاطر ندارم . آنها هنگامي بر زبانم جاري شد كه سيلي بر صورتم نواختند . بنابراين ، اگر از من سخن ديگري را مي خواستي مي گفتم» معاويه به اطرافيان خود گفت:« كدام يك از شما سخنان اين زن را به ياد داريد؟» مردي از آنان گفت: «امير من

برخي از سخنانش را به ياد دارم » معاويه خواست آن سخنان را بازگو كند . وي گفت : «گويا اكنون مي نگرم كه وي در بين دوقطعه لباس بسيار درشت بافت بود و بر شتر خاكستري نشسته و تازيانه أي كه نك آن مانند موهاي بافته از هم باز شده بود در دست داشت و مانند شتر نر دمادم نعره مي زد مي گفت أي مردم! از خدايتان بهراسيد زيرا قيامت امر بسيار بزرگي است وخداوند متعال حق را براي شما روشن فرموده و دليل و راهنما را آشكار كرده است و راه را ارائه داده و نشانه ها را بر سر راهها گذارده است و هرگز شما را در گمراهي و جهالت تاريخ رها نساخته است . پس كجا مي رويد ؟ درود خدا بر شما باد . آيا از خدمت اميرالمومنين عليه السلام فرار مي كنيد و يا ميدان جنگ را خالي كرده پشت به دشمن مي

كنيد يا از دين اسلام رويگردان شده ايد و يا از جبهه سرپيچي نموده وادي تاريك ارتداد را پيش گرفته ايد ؟! آيا فرمان حضرت حق جلت عظمه را نشنيده ايد كه فرموده :«همواره شما را در بوتة آزمايش مي گذاريم تا مجاهدان و بردباران شما را باز شناسيم و بهترين شما را به بلا و امتحان خويش گرفتار كنيم » آنگاه سر به سوي آسمان بلندكرد و گفت : پرودرگارا! ديگر كاسة صبر لبريز شده ، يقين رو به ضعف نهاده و رغبت و علاقه به جهاد و مبارزه در راهت كم شده و فروكش كرده است. پروردگارا! اينك جمع كردن اراده هاي آهنين و زمام دلها به دست توست. بار الها! همة مسلمانان را بر محور تقوي قرارده و دلها را به هدايت الفت بخش و حق را بر اهل آن بازگردان .


اي خدايتان شما را در رحمت خويش غرق فرمايد؛ به سوي امام عادل و مورد خشنودي خدا و پرهيزگار و بزرگترين شاهد و صديق اكبر اين امت روي آوريد . بدانيد كه اين جنگ معلول كينه هايي است كه دشمن از جاهليت و نبردهاي بدر و احد به دل گرفته است و امروز ، معاويه از غفلت مردم استفاده كرده به خونخواهي فرزندان عبدالشمس ت كه در جنگهاي بدر و احد به دست مسلمانان و بالاخص حضرت علي بن ابي طالب كشته شده اند ، دست يازيده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید