بخشی از مقاله

پرسشی در باره دروغ

به‌نظر مي‌رسدكه دروغ در جامعه ما امري نهادينه، يا هنجاري عمومي شده است و تقريبا در همه سطوح اجتماعي مي‌توان لايه‌هاي متنوعي از آن را مشاهده كرد. همچنين به‌نظر مي‌رسد كه توصيه‌هاي مذهبي و اخلاقي براي كاستن از اين موج فزاينده تاثيري نداشته است. اكنون پرسش‌هايي كه در اين مورد مي‌توانم طرح كنم عبارتند از:
1- آيا دروغ گويي براي پيشبرد امور زندگي چيزي لازم، ضروري و مفيد است؟


به عنوان نمونه، مي‌توانم از كساني ياد كنم كه نياز به شغل دارند. به‌نظر مي‌رسد اكثر كساني كه در سال‌هاي گذشته و اكنون، براي استخدام شدن در يكي از ارگان‌هاي رسمي كشور خود را آماده مي‌كردند، تجربه‌اي از دروغ گويي را در مصاحبه‌هاي استخدامي و سودمندي آن را در مورد استخدام شدن داشته باشند.
همچنين، بسياري از مردم عادي و خرده‌پا كه به‌نحوي با پرداخت ماليات‌هاي مستقيم با دولت سر وكار دارند سودمندي دروغ گفتن را در ميزان پرداخت ماليات تجربه كرده‌اند. بسياري از دختران كه خود را نيازمند داشتن دوست پسر مي‌بينند و ارتباط پنهاني با دوست پسر برقرار مي‌كنند، در صورتي كه خطر آشكار شدن روابط پنهاني پيش آيد، دروغ گفتن به والدين و مربيان را سودمند تشخيص مي‌دهند. اين‌ها نمونه‌هايي آشكار از نياز به دروغ گفتن است. بگذريم از كساني كه مثلا به نماز خواندن اعتقادي ندارند اما براي مصلحت شغلي، خانوادگي، و اجتماعيِ خويش نماز مي‌خوانند.


2- اگر فرض اول را بپذيريم، كه دروغ در پاره‌اي موارد سودمند و ضروري است و در سرنوشت و زندگي فرد تاثيري جدي و انكار ناپذير دارد، اكنون مي‌توان اين پرسش را طرح كرد كه كدام بخش از اجتماع، و كدام گروه سني، و كدام طبقه‌ي اجتماعي نياز شديدتري به دروغ گويي دارد؟
شايد به‌ آساني و بدون يك پژوهش ميداني، نتوان گفت كه كدام گروه سني و كدام طبقه‌ي

اجتماعي نياز بيشتري به دروغ گفتن دارد، اما به‌نظر مي‌رسد كه با تعريف تشخيص نيازهاي ابتدايي براي هر انساني، و موانع برآورده شدنِ آن نيازها، ضرورت دروغ گفتن آشكار مي‌شود. به‌تعبير ديگر، همانگونه كه در هنگام ضرورت، خوردنِ مردار(اكل ميته) امري جايز دانسته شده است، دروغ گفتن ممكن است براي بخشي از مردم فرو دست و درمانده يك اضطرار باشد. اما اين اضطرار براي كدام گروه سني و كدام گروه اجتماعي است؟
3- عوامل باز دارنده‌اي كه از راست‌گويي افراد پيشگيري مي‌كند كدام است؟
مثلا شاگرد مدرسه‌اي كه در هنگام امتحان تقلب مي‌كند، چنانچه مراقب جلسه به او مشكوك شود و او را متهم به تقلب كند، براي شاگرد دو راه در پيش است، اگر دروغ بگويد و تقلب خود را انكار كند به‌هرحال نمره‌اي كم يا زياد خواهد گرفت اما اگر راست بگويد و اقرار كند كه تقلب كرده است معمولا با نمره صفر مواجه مي‌شود. دختر يا پسري كه روابط خود را با جنس مخالف پنهان مي‌كند هنگامي كه مورد پرسش قرار گيرد اگر راست بگويد ممكن است مورد سرزنش يا تنبيه قرار بگيرد در صورتي كه اگر دروغ بگويد اين سرزنش و تنبيه به‌سراغش نخواهد آمد. آيا عوامل بازدارنده‌ي راست‌گويي را مي‌توان از اين دست دانست؟


4- به‌نظر مي‌رسد كه هميشه هم دروغ گويي به عنوان يك ضرورت در حد خوردن گوشت مردار به هنگام ضرورت (اكل ميته) نيست، يعني ممكن است گروه‌هايي، يا طبقه‌ي اجتماعيِ خاصي در جامعه باشد كه نه براي برآورده كردن نيازهاي ابتدايي بلكه براي برآورده كردن اميال ديگري دروغ مي‌گويند كه شايد اين اميال در مناسبات انساني و در پيشگاه خردِ جمعي محكوم باشد. مثلا مانند ممكن است كساني مانند مسئولان و مديران رده‌هاي بالا، يا صاحبان قدرت و صاحبان سرمايه‌هاي كلان، براي حفظ موقعيت خود، يا براي به‌دست آوردن موقعيتي فراتر به دروغ گويي متوسل شوند. براي ورود به اين قسمت از بحث، مي‌توان با انجام يك پژوهش ميداني، مشخص كرد كه آيا از نظر مردم عادي، به ويژه از نگاه نسل جوان، اني گونه كسان، راستگو تلقي مي‌شوند يا دروغگو؟.
5- آيا دروغ گويي در اين شرايط كه ما در آن هستيم آسيب زا هم هست؟ و اگر هست آسيب هاي ناشي از آن چيست و متوجه چه بخش از جامعه خواهد بود؟
6- اگر مشخص شود كه دروغ‌گويي به‌هر‌حال آسيب‌هايي هم دارد، به اين معني كه زيانمنديِ آن بيش از منافع آن است، بنا براين نمي‌توان در برابر آن بي‌تفاوت ماند. ممكن است اين آسيب‌ها رواني باشد، يا ممكن است اقتصادي، سياسي و اجتماعي باشد. فرض كنيد دختري روابط خود ر

ا با دوست پسري كه دارد از پدر و مادر پنهان كند و به بهانه كلاس يا خريد به ديدار دوست پسرش برود، آيا اين دوستيِ پنهان آسيب بيشتري خواهد داشت؟ يا برملا كردن آن، شفاف بودن و تحت مراقبت و تربيت والدين قرار گرفتن آن روابط؟. همچنين، هنگامي كه افرادي براي استخدام شدن در يك نهاد دولتي، خود را ناگزير از دروغ‌گويي مي‌بينند، بعدا سازو كارِ آن نهاد به چه وضعي در خواهد آمد؟. آيا مديران و مسئولان مي‌دانند كه كارمندانشان به‌آنها دروغ هم مي‌گويند، و مطابق اين دانسته‌ها برنامه ريزي مي‌كنند؟.
××××××
پرسش‌هاي فوق، هنوز خام و غير كارشناسانه است و صرفا براي توجه دادن مخاطب به برخي ابعاد مسئله مي‌باشد. شما هم كمك كنيد تا اين پرسش‌ها دقيق‌تر و سنجيده‌تر شود. آنچه بنويسيد در بخش نقد و نظر اين سايت گنجانده خواهد شد و پاسخ به‌اين پرسش‌ها نيز بيشتر به‌عهده‌ي عالمان ديني، معلمان اخلاق، و كارشناسان و پژوهشگرانِ علوم اجتماعي و روانشناسي خواهد بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید