بخشی از مقاله

عزت و کرامت نفس، وسیله سربلندی جوانان در دنیا و آخرت
751
جوانان، جوانه‏های سبز زندگی
خوش آمد گل وز آن خوش‏تر نباشد که در دستت به جز ساغر نباشد
زمان خوش‏دلی دَریاب و دُریاب که دایم در صدف گوهر نباشد
حافظ
جوانی، بهار عمر و جوانان، جوانه‏های سبز زندگی و نمونه‏های ناب سازندگی‏اند. اگر عمر آدمی طلاست، اوقات جوانی کیمیاست و اگر زندگی روزی بیش نیست، جوانی صبح سپید و پگاه پاک آن خواهد بود و جوانان رهبران فردا و آیینه آینده‏اند. از این رو، آموزه‏های آسمانی که از دل و دیده ارباب عظمت تراوش یافته است، توجه و تأکید فراوانی بر ذخیره‏های امروز جامعه کرده است تا

جوانان را بیداردلانی فرهیخته کند و آیینه‏ای از اندیشه‏های روشن نسبت به کسب فضیلت‏های انسانی و رسیدن به عزت نفس در رواق وجودشان بنشاند.
رونق عهد شباب است دگر بستان را می‏رسد مژده گل بلبل خوش‏الحان را
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
حافظ
پیام متن:
جوانان، ارزش‏ها و ذخیره‏های جامعه‏اند.
عزت نفس و جایگاه آن در اسلام
عزت نفس، عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساس‏ها عواطف و تجربه‏های ما در طول زندگی ناشی می‏شود. همه افراد، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند. عزت نفس بر همه سطوح زندگی انسان اثر می‏گذارد. بررسی‏های گوناگون روان‏شناسی، حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، به‏ویژه در جوانان، نیازهای گسترده‏تری نظیر نیاز به خلاقیت و ابتکار، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می‏ماند.


عزت، به معنای ارجمندی، سرافرازی و گرامی شدن نیز هست. به قول راغب اصفهانی:
«واژه عزت، به معنای حالتی است که نمی‏گذارد انسان شکست بخورد و مغلوب واقع شود».
در برابر عزت، ذلت قرار دارد که به معنای نبودِ حالت شرافت و بزرگی در آدمی است، به گونه‏ای که انسان به سادگی پذیرای شکست و مغلوب دیگران می‏شود. در آموزه‏های دینی، عزت، در ثروت، تجمل‏گرایی و بهره‏مندی از امکانات مادی خلاصه نمی‏شود، بلکه عزت در بندگی، معنویت‏گرایی و رهایی از قید و اسارت و شهوت و دنیاگرایی تفسیر می‏شود. از این رو، امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:


الهی کَفی بی عِزَّا أَنْ أکُون لَکَ عبدا و کَفی بی فخرَا أن تَکونَ لی رَبّا.
خداوندا، برای من این عزت بس که بنده تو باشم و این افتخار مرا بس که تو خدای من هستی.
پیام متن:
1. معنای عزت نفس؛
2. نیاز به عزت نفس در تمام لحظه‏های زندگی.
رسالت انبیا، پرورش عزت‏مندی در جوانان
بزرگان دین، جوانی را یکی از نعمت‏های پرارزش الهی و از سرمایه‏های بزرگ سعادت در زندگی بشر معرفی کرده‏اند و این موضوع را با عبارت‏های مختلفی به مسلمانان خاطر نشان ساخته‏اند. رسول گرامی اسلام فرموده است:


در قیامت هیچ بنده‏ای قدم از قدم بر نمی‏دارد تا به این پرسش‏ها پاسخ دهد: اول آنکه عمرش را در چه کار فانی کرده است و دوم آنکه جوانی‏اش را چگونه و در چه راه تمام کرده است.
از رسالت همه انبیا و رهبران الهی، توجه به دوران جوانی و پرورش عزت‏مندی در آنها و مبارزه با عوامل عزت‏زدا بوده است. شعار آنان این بوده که عزت از آن خداست و خداوند به مؤمنان عزت

می‏دهد؛ «مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً و... .» (فاطر: 10) در روایت‏های اسلامی، اهمیت عزت نفس به خوبی بیان شده است. امام صادق علیه‏السلام در حدیثی فرمود: «خداوند، همه امور مؤمن را به خودش واگذار کرده است، جز آنکه اجازه نداده است خود را ذلیل کند.» از پیامبر گرامی اسلام نیز نقل است: «لا یَنْبَغیِ لِمؤمِنَ أَن یُذِلَّ نَفسَهُ؛ بر هیچ مسلمانی جایز نیست که خود را ذلیل کند».


و هم ایشان فرمود: «هر که پذیرای ذلت شود، از خاندان ما نیست».
اسلام با فراخوان عمومی به ایجاد عوامل عزت‏آفرین، با عوامل ذلت به مبارزه پرداخته است تا فضایی عزت‏مند به وجود آورد که در این صورت، انسان‏ها می‏توانند پله‏های رفیع کرامت را بپیمانید.
پیام متن:
رسالت انبیا مبتنی بر پرورش عزت‏مندی.
عزت نفس و بزرگی
حضرت علی علیه‏السلام به فرزند خود سفارش می‏کند که نفس خود را از هر پستی و دنائتی دورنگاه دارد: «اَکرِم نَفسَک عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ».
دوری از پستی، برای روح‏های بزرگ چنان با اهمیت است که مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح می‏دهند. حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام در این مورد می‏فرماید: «مَوتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ من حَیاةٍ فی ذُلًّ؛ مرگ در عزت، بهتر از زندگی در خواری است».


در روایتی از حضرت علی علیه‏السلام می‏خوانیم:
اَلمَنِیَّةُ و لاَ الدَّنیَّةُ و التَقَلُّلُ ولا التَّوسَّلُ.
مرگ آری، اما پستی هرگز. کم داشتن و فقر آری، اما حاجت نزد دیگران بردن هرگز!
گاه بین مرگ باعزت و زندگی در پستی، تعارض پدید می‏آید و زمانی دیگر حفظ آبرو با درخواست ذلت بار از دیگران، رودرو می‏ایستد. در چنین شرایطی علی علیه‏السلام ترجیح مرگ را بر زندگی و همچنین تحمل فقر را بر اظهار حاجت ذلیلانه تأکید می‏کند.
البته باید نیازهای زندگی را تأمین کرد و نمی‏توان به دلیل عزت نفس، از برآوردن خواسته‏های خود و خانواده سر باز زد، ولی باید در این موارد با حفظ عزت نفس اقدام کرد و به توصیه پیامبر گرامی اسلام توجه داشت که فرموده است: «اُطلُبُوا الحَوائجَ بِعزَّةِ الأنْفُس؛ حاجت‏های خود را با حفظ عزت نفس برآورده سازید».


اگر در جریان برآوردن نیازها، قرار باشد عزت نفس انسان خدشه‏دار شود، برآورده نشدن آن برای آدمی بهتر و تحمل‏پذیرتر است؛ همچنان که علی علیه‏السلام می‏فرماید:
فوتُ الحاجةِ اَهْوَنُ مِن طَلَبِها إِلی غیر اَهلِها.
برآورده نشدن حاجت، از عرضه کردن آن نزد افراد ناشایست آسان‏تر است.
پیام متن:
1. اظهار نکردن حاجت از روی ذلت؛
2. خدشه‏دار نشدن عزت نفس.
کرامت نفس و پرهیز از شهوت‏ها


یکی از آثار کرامت نفس، آن است که انسان بتواند به سادگی از امیال نفسانی خود چشم بپوشد.
حضرت علی علیه‏السلام در این مورد فرموده است:
مَنْ کَرُمَت علیه نَفْسُهُ هانَت عَلَیه شَهَواتُه.
کسی که نفس خود را ارزشمند بداند، رها کردن شهوت‏ها برایش آسان است.


از نمونه‏های قرآنی مبارزه با شهوت‏ها، حضرت یوسف علیه‏السلام است. چنان‏که می‏دانیم، آن حضرت در موقعیتی دشوار و لغزنده قرار گرفت؛ موقعیتی که شاید بسیاری از انسان‏ها در آن اختیار نفس را از کف بدهند و ارزش انسانی خویش را زیرپا نهند، ولی آن حضرت بر کرامت انسانی‏اش پای فشرد و

نلغزید. او را به خاطر عفت نفس و بزرگی روح متهم کردند و سال‏ها به زندان افکندند. اولین نتیجه و پاداش این بزرگواری او، قدرت «تعبیر خواب» بود که بعدها، عزت و حکومت دنیوی نیز بدان افزوده شد. در زمان ما نیز برای بسیاری از جوانان، احتمال قرار گرفتن در چنین شرایطی وجود دارد. از این رو، باید متوجه بود که خداوند راه حلال را بر انسان نبسته است و پاکی و درایت آدمی، او را سرافراز از هر موقعیت دشواری خواهد رهاند.


برای کسی که در حال حاضر، دست‏رسی به حلال مقدور نیست، راه عاقلانه آن است که عفت و کرامت نفس پیشه کند؛ زیرا این‏گونه موقعیت‏ها صحنه زورآزمایی بی‏بندوباری، با کرامت و پاکدامنی است.
به درستی که بهای آدمی بسی بیشتر از یک لحظه لذت‏جویی است.
حضرت علی علیه‏السلام فرمود:
آیا آزاده‏ای هست که این نیم‏خورده، یعنی دنیا را برای اهلش واگذارد؟ همانا برای نفس‏های شما بهایی جز بهشت نیست. پس، نفس خود را به غیر آن نفروشید.
انسان کریم، قانع است؛ چشمش به دنبال اموال مردم نیست؛ انصاف دارد؛ حقوق دیگران را رعایت می‏کند؛ با گذشت و متواضع است و در لغزشگاه‏ها، از عفت و شرافت نفس خود پاسداری می‏کند.
پیام متن:


1. چشم‏پوشی از شهوت‏ها، در سایه کرامت نفس؛
2. ارزش آدمی برابر با بهشت است، نباید آن را به قیمت ناچیز فروخت.
برداشت‏های اشتباه از عزت نفس
برخی، تکبر و خودپسندی را با عزت نفس اشتباه می‏گیرند. در عزت نفس، انسان به دنبال کسب فضیلت‏هایی است که او را بزرگ می‏سازد. شخص با عزت، احترام دیگران را در حد لازم و بالاتر از معمول نگه می‏دارد. ولی افراد متکبر، نزد دیگران حقیر می‏شوند؛ زیرا خود را به ناحق همواره برتر از دیگران می‏شمارند.
برخی دیگر به نام عزت نفس، از ابهام‏ها و پرسش‏های علمی خود سرباز می‏زنند و تصور می‏کنند با پرس‏وجوی علمی، ضعف دانسته‏های آنان آشکار می‏شود و نزد دیگران کوچک خواهند شد. در حالی که اعتراف به ندانستن، نشانه کرامت نفس است و سعی بر کسب دانش، کرامت والاتری است؛ زیرا با نپرسیدن، آدمی در نادانی باقی می‏ماند و از ارزش او کاسته می‏شود.
به تعبیر سعدی:


بپرس هر چه ندانی که ذُلّ پرسیدن دلیل راه تو باشد به عز دانایی
بعضی برای رفع فقر، به هر راه ممکنی روی می‏آورند، در حالی که، انسان نباید زیر بار خواهش و ذلت برود و با هراس از فردای ذلت بار، امروز خود را به خواری بیفکند.
حضرت علی علیه‏السلام در سخنی می‏فرماید: «النّاسُ مِنْ خَوْفِ الذُّلِ فی ذُلّ؛ مردم از ترس خواری، خود را به خواری می‏افکنند».

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید