بخشی از مقاله

پرورش گوسفند

مواد معدنی
علی رغم وجود تعداد زیادی عناصر معدنی مختلف فقط 15 عنصر از نظر تغذیه حیوانات ضروری می باشند . عناصر معدنی که نقش آن ها در متابولیسم بدن مشخص شده است ، عناصر معدنی ضروری نامیده می شوند . بنابراین احتمال اینکه در آینده برخی عناصر معدنی دیگر ضروری تشخیص داده شوند وجود دارد . براساس میزان تراکم عناصر معدنی ضروری در بدن حیوان و یا مقدار مورد نیاز آن ها در جیره غذایی به دو گروه پر مصرف و کم مصرف تقسیم می شوند :


عناصر پر مصرف : مقدار این عناصر بیش از 50 میلی گرم در کیلو گرم وزن بدن است و شامل کلسیم ، فسفر ، پتاسیم ، سدیم ، کلر ، گوگرد و منیزیم می باشند که در مجموع 69 درصد از عناصر معدنی بدن (خاکستر ) را تشکیل می دهند .
عناصر کم مصرف : مقدار این عناصر در هر کیلوگرم وزن بدن در حالت طبیعی کمتر از 50 میلی گرم می باشد و شامل آهن ، روی ، مس ، مولیبدن ، سلنیوم ، ید ، منگز و کبالت بوده و مجموعا 15 درصد مواد معدنی بدن را تشکیل می دهند .


محل اصلی ذخیره مواد معدنی ، پلاسمای خون و بافت های بدن می باشد . اگر حیوان برای مدتی با جیره های نامتعادل از نظر مواد معدنی (کم یا زیاد ) تغذیه شود ، مقدار آن ها در بدن تغییر می کند که زیاد شدن آن ها سبب مسمومیت و کاهش آن ها سبب پیدایش علائم کمبود می شود .


مهمترین عوامل موثر بر احتیاجات گوسفند و بز از نظر مواد معدنی عبارت از میزان و نوع تولید ، سطح غذای مصرفی، ترکیب شیمیایی عنصر معدنی ، فعالیت فیزیولوژیکی و هورمونی ، مرحله زندگی (حیوان شیرده ، آبستن ، خشک ، پرواری ) آب و هوا ، سن ، جنس ، نژاد ، ناحیه پرورش و نسبت عناصر معدنی دیگر در جیره می باشد . به دلیل وجود عوامل فوق ممکن است یک میزان معین از مواد معدنی در یک شرایط بخصوص سبب کمبود در دامها و در شرایط دیگر سبب مسمومیت آن ها شود . لذا تعادل مواد معدنی در جیره غذایی مصرفی و یا ارزیابی میزان مواد معدنی در علوفه های مراتع برای اطمینان از مقادیر کافی این عناصر باید مورد توجه قرار گیرد . در مورد نقش هر یک از این عناصر به طور مختصر مطالبی به شرح زیر توضیح داده می شود .

 

کلسیم
در بین مواد معدنی موجود در بدن ، بیشترین میزان مربوط به کلسیم است و 99 درصد آن در ساختمان استخوآنها و دندانها و یک درصد آن در مایعات و بافت های بدن وجود دارد . ظهور علائم کمبود کلسیم کند و بطئی می باشد . زیرا بدن از کلسیم ذخیره شده در استخوان ها استفاده می نماید . اگر میزان کلسیم از 9 میلی گرم در 100 سانتی متر مکعب پلاسمای خون کمتر شود ، از علائم کمبود مزمن است . لذا برای جلوگیری از کمبود نباید درصد کلسیم علوفه مورد استفاده گوسفند از 32/0 – 24/0 درصد کمتر باشد . در بره های پرواری که

بیشتر جیره غذائی آن ها را دانه غلات تشکیل می دهد ممکن است دو عرضه مختلف یعنی ایجاد سنگ در مجاری ادراری (به دلیل عدم رعایت نسبت بین کلسیم و فسفر ) و کزاز دیده شود . لذا در جیره های غنی از دانه های غلات باید از مکمل های کلسیم استفاده نمود . همچنین بیماری زایمان (فلجی پس از زایمان یا تب شیر ) به علت کاهش شدید کلسیم بدن گوسفند و بز می باشد . دامهای مبتلا به این عارضه برای مدت 48-4 ساعت حرکات ناهماهنگ ، لرزش عضلانی و تنفس سریع نشان می دهند .همچنین سر به طرف زمین خم شده و پاهای عقب از هم باز می شود و دام فبج می گردد . در نهایت زبان دام بیرون آمده ، ضربان نبض بسیار تند و ضعیف ، ضربان قلب نامنظم ، نفخ شدید و دام بیهوش می شود . اگر

حیوان در این حالت درمان نشود پس از 14-12 ساعت تلف می شود . بیشتر محققان کاهش شدید کلسیم خون را در هنگام زایمان به علت کاهش جذب کلسیم از روده و عدم استفاده از کلسیم ذخیره موجود در بدن می دانند . اگر چه دلایل زیادی برای این کاهش وجود دارد ولی استفاده مقادیر زیاد جیره های غنی از کلسیم (نظیر یونجه خشک ) در روزهای قبل از زایمان یک عامل مهم آن می باشد . زیرا مصرف مقادیر زیاد کلسیم از طریق جیره غذایی سبب کاهش فعالیت غدد درون ریز (نظیر هیپوفیز ، فوق کلیوی و پاراتیروئید ) شده و آزاد شدن کلسیم ذخیره را دچار اختلال می نماید . خروج مقادیر زیاد کلسیم از طریق شیر و کاهش کلسیم جیره نیز از عوامل تشدید کننده این عارضه می باشند .


بهترین روش درمان این عارضه تزریق ترکیبات کلسیم دار (نظیر بروگلوکونات کلسیم ، گلوکونات کلسیم ، مپتاگلوکنات کلسیم ) به همراه املاح منیزیم ، فسفر و گلوکز است . تزریق وریدی محلول 20 درصد بوروگلوکنات کلسیم به میزان 300-200 سانتی متر مکعب از بهترین شیوه های درمان است و اثر آن پس از 30-15 دقیقه ظاهر می شود . اگر پس از 3-1 ساعت علائم بهبودی مشاهده نشود ، باید پس از 6 ساعت دیگر تزریق را تکرار کرد و در صورت لزوم به مدت 3 روز ادامه داد .


برای پیشگیری از این عارضه باید در 6-4 هفته قبل از زایمان به تعادل کلسیم و فسفر جیره غذائی توجه نمود. در این زمان بهترین روش عبارت از کاهش میزان کلسیم و افزایش میزان فسفر جیره غذایی است . لذا باید نسبت کلسیم به فسفر جیره غذایی معادل 1 به 1 و یا حداکثر 5/1 به 1 باشد . این نسبت سبب افزایش جذب کلسیم از استخوانها می شود . تزریق عضلانی ویتامین d3 حدود یک هفته قبل از زایمان نیز یک روش پیشنهادی برای پیشگیری از این عارضه است .


چون جذب کلسیم در گوسفند بالغ با زیاد شدن مقدار آن در جیره افزایش نمی یابد ، لذا جیره غذائی میشها در اواخر آبستنی باید با اطمینان از تامین احتیاجات میش از نظر کلسیم متعادل شود .


این میزان برای میش های دوقلو و تک قلوزا در ماه چهرم آبستنی به ترتیب 50 و 36 میلی گرم و در ماه پنجم آبستنی 71 و 50 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن زنده در روز می باشد . احتیاجات میش های شیرده به کلسیم حدود دو برابر بیش از مقادیر فوق است . تحقیقات نشان می دهد توانائی میش هایی که با سطوح زیاد کلسیم در زمان آبستنی تغذیه می شوند ، نسبت به میش هایی که کلسیم کمتر مصرف می کنند ، در حفظ سطوح مناسب کلسیم در زمان زایمان و شیردهی کمتر است .
بیماری های دیگری نظیر نرمی استخوان در دامهای جوان (ریکتز ) ، نرمی استخوان در دامهای بالغ (استئومالاسی )و پوکی استخوان (استئوپوروزیس ) از جمله عوارضی هستند که به سبب نارسایی در سوخت و ساز کلسیم ، فسفر و ویتامین D حادث می شوند .


حبوبات و علوفه یونجه منابع غنی از کلسیم هسستند . ولی ارزانترین منبع کلسیم سنگ آهک خرد شده است که دارای 38 درصد کلسیم می باشد و به عنوان مکمل استفاده می شود .

فسفر
بعد از کلسیم فراوانترین عنصر معدنی موجود در بدن فسفر می باشد و 85-80 درصد آن در ساختمان استخوان و دندانها می باشد . کمبود فسفر بیش از سایر عناصر معدنی سبب ایجاد اختلالات تغذیه در حیوانات (بویژه در مرتع ) می شود . بروز کمبود فسفر در گاو بیشتر از گوسفند و بز است . زیرا گوسفند و بز به هنگام چرا بر حسب عادت خود قسمت های جوان خود و در حال رشد گیاه را که از نظر فسفر غنی است مصرف می نمایند . فسفر نیز مانند کلسیم برای تشکیل استخوانها لازم است و کمبود آن در حیوانات جوان و مسن به ترتیب سبب بیماری ریکتز و استئومالاسی می شود . همچنین در بیشتر موارد عارضه گنده خواری یا پیکا را نتیجه کمبود فسفر می دانند . در این بیماری حیوان فاقد اشتها بوده و به جویدن چوب ، استخوان ، پارچه ، پلاستیک و سایر اجسام خارجی تمایل دارد .


اگر میزان فسفر خون کمتر از 4 میلی گرم در 100 سانتی متر مکعب پلاسمای خون شود ، نشانه های کمبود آن ظاهر می شود . برای جلوگیری از این امر علوفه مورد مصرف گوسفند در زمان آبستنی و شیردهی باید به ترتیب دارای 24/0 و 29/0 درصد (براساس 100 درصد ماده خشک ) باشد . همچنین باید نسبت مناسب بین کلسیم و فسفر جیره مورد توجه قرار گیرد . اگر نسبت کلسیم به فسفر برای مدت زیادی کمتر از 2 باشد ، سب تشکیل سنگ در دستگاه ادرار می شود .


سایر علائم کمبود فسفر عبارت از کاهش چربی انرژی مفید بدن (بعلت نقش فسفر در ساختمان ATP و متابولیسم انرژی ) کندی رشد ، کاهش اشتها ، افسردگی ، ناتوانی ، کاهش میزان شیر ، تولید نوزاد ضعیف و ظاهر ژولیده می باشد .
دانه های غلات و فرآورده های فرعی آن ها ، برگ علوفه ها ، پودر ماهی و شیر بهترین منابع فسفر هستند ولی مقدار آن در علوفه و انواع کاه بسیار کم است . برای استفاده از مکمل های فسفر (نظیر مونو و دی کلسیم فسفات ) برای دامهایی که در مرتع چرا می کنند ، می توان آن ها را با نمک مخلوط کرد و در اختیار دامها قرار دارد .

کلرو سدیم
یون سدیم ، کاتیون اصلی مایع خارج سلول است . سدیم به آسانی از دستگاه گوارش جذب شده و دفع آن از طریق ادرار و به مقدار کم از طریق مدفوع و پوست می باشد . دفع سدیم از راه کلیه ها به شکل کلرور یا فسفات است . مهمترین وظیفه سدیم در بدن ، تنظیم فشار اسمزی و انتقال آب در مایعات داخل و خارج سلول است . بطوریکه با کاهش میزان سدیم ، آب بدن کاهش یافته و با افزایش آن ، آب بدن زیاد می شود . بنابراین کمبود سدیم در جیره غذایی سبب کاهش فشار اسمزی و کاهش آب بدن می شود . همچنین کاهش رشد ، کاهش مصرف انرژی و کاهش تجزیه پذیری و مصرف پروئتین های هضم شده است . به همین دلیل در اکثر جیره های غذائی دارای نمک کم عامل اصلی محدود کننده سدیم است و کلر نقش کمتری است .


کلر آنیون اصلی مایع خارج سلولی است . دفع کلر از بدن از طریق ادرار و بخشی نیز از طریق مدفوع ، ترشحات پوستی و شیر است . کلر همچنین به صورت اسید کلریدریک و نمک کلراید نقش مهمی در ترشح اسید معده برای هضم مواد مغذی دارد . اسهال و استفراغ سبب کاهش آب بدن و یون کلر می شود . منبع اصلی و مکمل دو عنصر کلر وسدیم نمک طعام می باشد . کمبود نمک در جیره غذایی سبب کاهش مصرف غذا و آب گردیده و در نتیجه تولید شیر و سرعت رشد نیز کاهش می یابد . در صورت کمبود شدید نمک ممکن است دامها به هرزه خواری عادت نموده و گیاهان سمی را مصرف نمایند . تجربه نشان می دهد مصرف مقادیر زیاد نمک در ماه پنجم آبستنی در گوسفند و بز سبب سقط جنین و در زمان فحلی باعث عدم آبستنی می شود . هر چند این دو موضوع از لحاظ علمی ثابت نشده است ولی در زمان مصرف نمک در این مراحل حساس باید جانب احتیاط را حفظ نمود . تعیین میزان دقیق نمک مورد نیاز با توجه به شرایط فیزیولوژیکی و فعالیت حیوان مشکل است . برای تامین احتیاج دامها از نظر نمک موارد زیر توصیه می شود :


در شرایط چرای آزاد نیاز روزانه هر میش 10 گرم می باشد .
در شرایط تغذیه دستی مقدار مناسب نمک 0/5 درصد ماده خشک جیره است . در تغذیه بره های پرواری بهتر است نمک به میزان 1 درصد به کنسانتره اضافه شود .
معمولا در پرورش سنتی پودر نمک هر چند روز یک نوبت در آخور روی تخته چوب و یا ورقه های فلزی در اختیار دامها قرار داده می شود و مخلوط نمودن نمک با جیره غذائی مرسوم نیست . این عمل بهتر است هر دو روز یک نوبت انجام گیرد تا دامها به میزان مورد نیاز نمک مصرف کنند . در مرتع و چراگاه نمک بر روی تخته سنگ های صاف و تمیز در اختیار دامها قرار

می گیرد . لذا در هنگامی که نیاز به جمع آوری سریع دامها برای واکسیناسیون و سایر عملیات بهداشتی باشد ، می توان از این روش برای سهولت جمع آوری دامها استفاده نمود . تجربه نشان می دهد بهترین روش استفاده از نمک در تغذیه دامها قرار دادن سنگ نمک در آخور دامها و یا محل استراحت آنها در مرتع می باشد . زیرا هر دام به میزان نیاز بدن نمک مصرف می نماید . در روش های دیگر ممکن است دام به میزان کم و یا زیاد نمک دریافت نماید که در هر حال سبب اختلال در وضعیت طبیعی بدن می شود . البته اگر در هنگام مصرف زیاد نمک آب به میزان کافی در اختیار دامها قرار داده شود ارضه خاصی ضاهر نمی شود . برخلاف تصور استفاده از سنگ نمک سبب شکستگی دندان نمی شود .

پتاسیم
این عنصر کاتیون اصلی مایع درون سلول است . پتاسیم مورد نیاز دامها از غذا تامین می شود و جذب آن نیز از دیواره روده انجام می گیرد . پتاسیم جذب شده از طریق خون به کبد منتقل می شود . ولی بیشترین مقدار آن در ماهیچه می باشد . مهمترین وظیفه پتاسیم تحریک در بعضی از سلول ها بویژه سلول های ماهیچه است . میزان این تحریک بستگی به میزان پتاسیم داخل و خارج سلول داشته و برای تحریک رشته های عصبی در ارتباط نزدیک کلسیم می باشد .یون پتاسیم در تشکیل و تجزیه انرژی زیاد ترکیب های فسفات ، نقش مهم دارد . همچنین شرکت در سوخت وساز ساکاریدها ، تنظیم فشار اسمزی درون سلول ، تعادل اسید و باز ، تقسیم سلول و ایجاد کشش طبیعی در ماهیچه از دیگر وظایف پتاسیم است .
به علت تراکم زیاد پتاسیم در گیاهان و غلات به ندرت عوارض کمبود آن مشاهده می شود .
ولی احتمال کمبود آن در اواخر فصول خشک ، زمستان و خشکسالی ها وجود دارد . با کاهش میزان پتاسیم در خون ، پلاسما و گلبول های قرمز علائم کمبود آشکار می گردد. این علائم شامل کاهش مصرف غذا ، کاهش وزن ، عدم حساسیت به تنش ها ، تشنج ، فلجی و مرگ است .


میزان پتاسیم مورد نیاز برای رشد بره های شیر خوار و پرواری 0/5 درصد ماده خشک جیره است . به علت دفع پتاسیم از طریق شیر مقدار احتیاجات دامهای شیرده بیشتر و معادل 0/8-0/7 درصد ماده خشک جیره است که ه هنگام تنش تا دو برابر حالت عادی توصیه می شود . میزان پتاسم موجود در اکثر غلات و علوفه های جوان به ترتیب حدود 0/4 و 1 درصد می باشد ولی این مقدار در علوفه های دارای رشد کامل و همچنین زمانی که قسمت عمده جیره غذایی بره های پرواری را دانه غلات تشکیل می دهند ، استفاده از مکمل های پتاسیم (نظیر کلرور پتاسیم و سولفات پتاسیم ) توصیه می شود .

 

گوگرد
عنصر گوگرد حدود 0/15 درصد وزن بدن را تشکیل می دهد . و عمدتا در ساختمان اسید آمینه های دارای گوگرد (یعنی متیونین ، سیستین و سیستئین ) ، بعضی از ویتامین های گروه B (نظیر بیوتین و تیامین ) و کوانزیم A موجود می باشد . چون عمدتا گوگرد مورد نیاز از طریق مصرف پروتئین تامین می شود ، لذا کمبود گوگرد می تواند در اثر کمبود یک پروتئین باشد . جذب سولفات معدنی از دستگاه گوارش بسیار کم است . لذا گوگرد معدنی موجود در بدن کم است . گوگرد معدنی برای جلوگیری از افزایش نیاز به اسید آمینه های ضروری گوگرد دار مورد نیاز است که نسبت ازت آن به گوگرد معادل 14 به 1 می باشد . برای این منظور باید مقدار ازت قابل تجزیه در شکمبه در عدد 0/07 ضرب شود . تحقیقات نشان می دهد استفاده از گوگرد در هنگام استفاده از ازت غیر پروتئینی سبب افزایش مصرف و هضم غذا ، رشد پشم و مو و افزایش وزن می شود .


مقداری از گوگرد که از طریق متیونین برای بدن تامین می شود بیشتر از سایر مکمل های گوگرد دار است . سولفات گوگرد و سولفات سدیم در رتبه های بعد از متیونین قرار دارند . بطوریکه میزان گوگردی که از سولفات سدیم مورد استفاده قرار می گیرد 80 درصد گوگرد متیونین است . چون جذب گوگرد معدنی از دستگاه گوارش کم است لذا مصرف زیاد گوگرد سبب مسمومیت می شود . بطوریکه مقدار 0/4 درصد سولفات سدیم در ماده خشک جیره حداکثر مقداری است که گوسفند در برابر آن مقاومت می کند .

منیزیم
بعد از پتاسیم مهمترین کاتیون داخل سلول است و رابطه نزدیک با سایر عناصر معدنی جیره نظیر کلسیم ، فسفر ، سدیم ، پتاسیم و ازت دارد . بطوریکه افزایش مقدار این عناصر در جیره سبب کاهش مقدار منیزیم می شود . منیزیم در بسیاری از واکنش های آنزیمی ، انجام وظایف فیزیولوژیک اندام های عصبی ، سوخت و ساز چربیها و کربوهیدرات ها نقش دارد و در غیاب آن فسفریلاسیون اکسیداتیو کاهش می یابد . میزان طبیعی منیزیم در سرم خون گوسفند و بز به ترتیب حدود 0/8 و 0/7 میای مول در لیتر است و اگر میزان آن کمتر از 0/4 میلی مول در لیتر شود علائم کمبود آن ظاهر می شود .
کزاز علفی در اثر کاهش شدید منیزیم بویژه در گله های مرتع حادث می شود . این بیماری بخصوص در 6-4 هفته ابتدای شیردهی بعلت تولید شیر زیاد و کم بودن ذخایر منیزیم بدن و اغلب در میش های مسن و دوقلوزا دیده می شود . اولین علامت شیوع این بیماری در گله مرگ ناگهانی یک یا چند میش است . عواملی نظیر تنش حاصل از فعالیت ، حمل و نقل ، حضور سگها و افراد ناشناس و تغییر ناگهانی جیره بروز کزاز علفی را تشدید می کند . علائم این بیماری شامل کاهش اشتها ، عصبی بودن ، تلو تلو خوردن سریع ، لرزش بویژه در ماهیچه های صورت ، وجود کف در دهان ، جاری شدن بزاق زیاد و سرانجام مرگ است . در کالبد گشایی بره های پرواری ، کلسیمی شدن بافتهای نرم (نظیر کلیه و کبد ) مشاهده می شود .
برای پیشگیری از کمبود منیزیم باید علل کاهش سطوح منیزیم بدن مورد توجه قرار گیرد . این کاهش ممکن است به علت کاهش منیزیم جیره و یا کاهش جذب آن توسط عوامل دیگر باشد .
احتمالا مهمترین علت بروز بیماری مربوط به زیاد بودن پروتئین جیره غذا ، کم بودن مواد فیبری جیره و کم بودن ماده خشک علوفه های جوان است . از مکمل های دارای مقادیر زیاد پتاسیم نباید در مراتع و چراگاه ها (بخصوص در هنگام بهار ) استفاده شود . زیرا مقدار زیاد پتاسیم علاوه بر کاهش مقدار منیزیم علف مرتع ، سبب کاهش جذب و مصرف منیزیم علوفه نیز می شود .


این عنصر می تواند بصورت ترکیبات سولفات منیزیم ، کربنات منیزیم و اکسید منیزیم مورد استفاده قرار گیرد . بهترین روش مصرف آن ، استفاده از گرم اکسید و یا کربنات منیزیم برای هر راس میش است که به صورت مخلوط با کنسانتره مصرف می شود . این مقدار باید در اوایل شیردهی و با اطمینان از توزیع صحیح کنسانتره در گله تامین شود . زیرا مصرف بیشتر از این مقدار سبب عدم ذخیره آن و تاثیر در جذب سایر مواد معدنی می شود . برای تامین منیزیم در گله های موجود در مرتع استفاده از بلوک های لیسیدنی توصیه می شود.
در اغلب موارد کمبود منیزیم (هیپومنیزیم ) با کمبود کلسیم (هیپو کلسیم ) همراه است . اگر میش های بیمار به موقع تشخیص داده شوند با تزریق وریدی ترکیبات حاوی کلسیم و منیزیم بهبودی سریع حاصل می شود . برای این منظور تزریق وریدی سولفات و یا کلراید منیزیم 15-10 درصد به میزان 300-200 سانتی متر مکعب و تکرار آن پس از چند ساعت توصیه می شود . همچنین استفاده از بوروگلوکونات کلسیم و منیزیم نیز مفید می باشد .


مواد غذائی غنی از منیزیم عبارت از سبوس گندم ، مکمل های پروتئینی ( نظیر کنجاله کتان و پنبه دانه ) می باشند به طوریکه مقدار آن 1/32 – 0/28 درصد ماده خشک است . غلات از نظر میزان منیزیم فقیر می باشند و مقدار آن 0/22 – 0/13 درصد ماده خشک است . مقدار منیزیم شبدر و یونجه نسبت به سایر علوفه ها بیشتر است .

 

مس
مس به عنوان یک عنصر ضروری و کم مصرف در کلیه بافت های بدن وجود دارد و در تشکیل گلبول های قرمز خون و تولید رنگ و جعد پشم میش دارد . مس در ساختمان اکثر پروتئین های خون (نظیر سرولوپلاسمین و اریتروکوپرئین ) وجود دارد که به ترتیب در آزاد کردن آهن از سلول ها و انتقال آن به داخل پلاسما و متابولیسم آهن نقش دارد . همچنین مس یکی از اجزای سیتوکروم اکسیداز است که در فسفریلاسیون اکسیداتیو نقش آنزیمی دارد .


کمبود مس ممکن است به علت کمبود آن در جیره و یا به علت وجود مقادیر زیاد دو عنصر مولیبدن و گوگرد باشد . زیرا این عنصر با مس ترکیب شده و از جذب آن جلوگیری می کنند . تحقیقات نشان می دهد اصلاح خاک از طریق افزودن آهک سبب افزایش تراکم مولیبدن و گوگرد خاک وگیاه شده و لذا کمبود مس را تشدید می کند .
در حالت کمبود شدید مس گردن به سمت عقب و ناهماهنگی در حرکت اندامهای عقب مشاهده می شود . این عارضه در بره و بزغاله پشت نوسانی ( پشت جنبانک ) نام دارد . این عارضه به علت نارسایی در فعالیت اندام های عصبی (مغز و نخاع ) می باشد . اگر مقدار مس جیره غذائی دامها در اواخر آبستنی در حد کافی نباشد به علت نقص در لایه های میلین سیستم عصبی ، بره های متولد شده فلج و همچنین کور و کر می باشند که قابل درمان نیز نمی باشد . لذا تنها راه پیشگیری از این عارضه اطمینان از وجود مقادیر کافی مس در جیره غذائی حیوانات در ماه پنجم آبستنی است . اگر بره ها بعد از زایش به این عارضه مبتلا شوند ، ممکن است به علت کمبود میزان مس موجود در جیره مصرفی و یا شیر مادر باشد . این حالت با تزریق کمپلکس های مس قابل درمان است . سایر نشانه های کمبود مس عبارتند از :


چون مس در سیستم آنزیمی ساخت کراتین که پروتئین اصلی پوست و مو می باشد نقش دارد لذا کمبود آن سبب بروز اختلال در رشد پشم و مو و کاهش مقدار کیفیت آن ها می شود . در این حالت پشم و مو خشک و شکننده و فاقد جعد می شود .
به علت عدم تبدیل اسید آمینه تیروزین به رنگدانه سیاه ملانین رنگدانه سیاه پشم و مو از بین می رود . این تبدیل در حالت طبیعی توسط آنزیم دارای مس (یعنی تیروزینار ) انجام می گیرد .
چون مس در متابولیسم آهن و همچنین کمک به جذب آن از اندام های گوارش نقش دارد کمبود آن سبب کاهش غلظت آهن خون (هیپوفریمی ) ، کم خونی ، کاهش باروری و افزایش فاصله فحلی می شود .
کمبود مس را می توان با افزودن 0/5 درصد سولفات مس به نمک مصرفی دامها برطرف نمود . مصرف مس در هنگامی که میزان مولیبدن جیره کم باشد به شدت سبب مسمومیت می شود . لذا با در نظر گرفتن مقدار مولیبدن جیره مقادیر مس توصیه شده در مراحل مختلف به شرح جدول می باشد .

مقادیر مس توصیه شده در جیره غذائی میش ها

مقدار مولیبدن در جیره غذائی ( میلی گرم در کیلوگرم) میزان توصیهشده (میلی گرم در کیلوگرم )
رشد آبستنی شیردهی
1
3 10-8
21-17 11-9
23-9 8-7
17-14

ارقام فوق نشان می دهد استفاده از مقدار مس کافی در جیره در زمان آبستنی بیشتر از مقدار آن در زمان شیردهی اهمیت دارد . زیرا همانطور که توضیح داده شد درمان بره هایی که بصورت مادرزاد دچار عارضه پشت نوسانی هستند ، ممکن نیست . ولی اگر بره های متولد شده دارای ذخیره کافی مس در بدن باشند از آن استفاده نموده و علائم کمبود را دیرتر نشان می دهند .
در بعضی مراتع ، گوسفند همزمان با کمبود مس ، به اسهال سیاه مبتلا می شود که اصطلاحا تارت نام دارد و ممکن است حدود یک هفته وجود داشته باشد . این عارضه را بیشتر به مقادیر زیاد مولیبدن جیره نسبت می دهند . زیرا مقادیر زیاد مولیبدن سبب ناسازگاری بین دو عنصر می شود . تفاوت مقادیر مس مورد نیاز گوسفند و بز و میزانی که سبب مسمومیت می شود بسیار کم است . لذا مقادیر خلی کم مس که بیش از نیاز دام باشد باعث مسمومیت می شود . علائم مسمومیت با مس شامل همولیز گلبول های قرمز خون ، زرد شدن مخاطات (یرقان ) و وجود هموگلوبین در ادرار است . در کالبد گشایی حیوانات رنگ کبد و کلیه کاملا تیره می باشد . زیرا بیشترین تراکم مس در کبد می باشد . در زمان مسمومیت مقدار ذخیره مس در کبد به بیش از 500 میلی گرم در کیلوگرم می رسد . لذا به دلیل خطرات زیادی که در مسمومیت با مس وجود دارد به هیچ وجه نباید از بلوک های معدنی حاوی مس برای جبران کمبود مس استفاده کرد .
دانه های غلات و محصولات فرعی آن ها منابع غنی از مس هستند ولی مقدار آن درکاه این محصولات کم است . میزان مس موجود در علوفه خشک مرتع حدود 8-4 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک است . برای پیشگیری از کمبود مس می توان میزان مس خاک و گیاه را با پاشیدن 6-5 کیلوگرم سولفات مس در هر هکتار افزایش داد .

کبالت
کبالت به عنوان قسمتی از ساختمان ویتامین B12 شناخته شده است . لذا نشانه های کمبود آن مشابه کمبود ویتامین B12 است . بنابراین بای درمان حیوان مبتلا به کمبود کبالت و با ویتامین B12 می توان کبالت را از طریق خوراکی و یا تزریق ویتامین B12 تامین نمود . مصرف کبالت از طریق تزریق به علت آنکه مقدار بسیار کمی از آن در اختیار میکروارگانیسم های شکمبه قرار می گیرد موثر نیست . کبالت را از طریق آشامیدن به میزان 200 میکروگرم در 15 سانتی متر مکعب آب می توان برای دامها تامین نمود .
علائم کمبود کبالت در گوسفند و بز شامل عدم اشتها ، بی حالی و لاغری زیاد ، کم خونی ، کاهش فعالیت های فحلی ، کاهش میزان پشم و تمایل به جویدن آن ، کاهش وزن و در حالت کمبود شدید ریزش اشک زیاد از چشم ها می باشد . همچنین ساخت ویتامین B12 کاهش می یابد و به دلیل نقش ویتامین B12 در سوخت و ساز اسید پروپیونیک مقدار چربیهای کبد کاهش می یابد .


در مراتعی که مقدار کبالت علوفه آن کم باشد ، بره و بزغاله ها علائم کمبود را زودتر از دامهای بالغ و گاو نشان می دهند . این بیماری بیشتر در فصل بهار دیده می شود و اصطلاحا به آن بیماری ناخوشی نمک می گویند . علائم کمبود این بیماری مشابه علائم مس است . مقدار کبالت مورد نیاز گوسفند و بز حدود 0/1 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک جیره است . دامهای جوان و شیرخوار به مقدار بیشتری از کبالت نیاز دارند .


برای پیشگیری از کمبود کبالت را می توان با مصرف خوراکی گلوله های فشرده خوراکی اکسید کبالت که در نگاری قرار داده می شوند ، درمان نمود . این حبه ها در نگاری باقی مانده و بطور ثابت در مدت چند ماه میزان کبالت لازم را برای تولید و ساخت ویتامین B12 در اختیار میکروارگانیسم ها قرار می دهند .
در شرایط طبیعی احتمال مسمومیت با کبالت وجود ندارد . زیرا کبالت اضافی به سرعت از بدن حیوان دفع می شود . گوسفند به کمبود کبالت حساس تر از است . بطوریکه میزان سمی بودن آن 200 میلی گرم در جیره مصرفی روزانه می باشد .


به بره های خیلی جوان گلوله های کبالت داده نمی شود و بهتر است این گلوله ها را برای میش های مادر مصرف نمود تا مقادیر کافی ویتامین B12 در شیر برای بره ها تولید شود که این مقادیر حداقل برای شیر خوردن بره ها کفایت می نماید .

آهن
بخش عمده آهن موجود در بدن بصورت ترکیب با پروتئین و آنزیم ها می باشد . مهمترین این ترکیب ها هموگلوبین ، ترانسفرین ، فریتین ، هموسیدرین می باشند که حدود 0/35 – 0/34 آن ها را آهن تشکیل می دهد . همچنین آهن در ساختمان آنزیم کاتالاز ، پراکسداز و فنیل آلانین هیدروکسیلاز وجود دارد و به همین دلیل در تنفس سلولی نقش اساسی دارد . بخش عمده آهن از دوازدهه و بصورت دوظرفیتی (یعنی فرو Fe++ ) جذب می شود . جذب آهن در محیط اسیدی بیشتر از محیط قلیایی است . در تبدیل آهن فرو به فریک (Fe +++) اسید اسکوربیک و سیستئین نقش دارند . بسیاری از عناصر کم مصرف نظیر روی ، منگنز ، مس و کادمیم سبب کاهش جذب آهن می شوند . زیرا این عناصر در مخاط روده برای اتصال به

جایگاههای فعال پروئتین با آهن رقابت می کنند . دامهای جوان و آبستن مقادیر بیشتری از آهن نیاز دارند . در شرایط طبیعی آهن موجود در غذا می تواند نیاز دام ها به آهن را برطرف نماید ولی در شرایط خاص (نظیر خونریزی ، یا آلودگی دامها به انگل های خونخوار مانند قوزل قورت ) احتمال کمبود آهن وجود دارد . در این موارد علائم کمبود شامل رشد کم ، کم خونی ، افزایش سرعت تنفس ، کاهش مقاومت در مقابل بیماری ها و تلفات است .


چون میزان آهن شیر در تمام گونه ها کم است .لذا نوزادان شیر خوار در صورت مصرف زیاد شیر دچار کم خونی می شوند . در برخی سیستم های پرواربندی فقط از شیر برای تولید گوشت سفید استفاده می شود . در این روش به علت کمبود آهن ، میوگلوبین ماهیچه و هموگلوبین خون کم شده و گوشت با رنگ روشن تولید می گردد . به همین دلیل به این دامها ، بره یا گوساله های گوشت سفید می گویند .


کمبود آهن در دامهای شیرخوار را می توان با تزریق عضلانی 200-150 میلی گرم آهن دکسترین در دو نوبت به فاصله 3-2 هفته درمان نمود . علوفه های تازه ، غلات و فرآورده های آن ها حاوی مقادیر مناسبی از آهن می باشند . لذا علیرغم غیر قابل جذب بودن تمام ترکیب های آهن می توانند احتیاج دام را از نظر آهن برطرف نمایند . بهمین دلیل تاکنون کمبود غذایی آهن در گوسفند و بز مشاهده نشده است . در صورت کمبود آهن می توان از مکمل های سولفات فرو ، کربنات فرو ، اکسید و کلرور فریک استفاده نمود . میزان آهن مورد نیاز برای سنین مختلف 30 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک جیره می باشد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید