بخشی از مقاله

چگونه مهارت هاي لازم براي صحبت در جمع را کسب کنيم

در زندگي همه ما مواقعي وجود دارد که بايد در حضور چند نفر راجع به مسئله اي صحبت کنيم. ممکن است اين صحبت در جلسه يا کنفرانسي باشد که رسميت داشته باشد و ممکن هم هست که در يک جمع خانوادگي يا در محيط کار بخواهيم براي دوستان يا همکارانمان صحبت کنيم. اگر مهارت هاي لازم را در اين زمينه داشته باشيم ، قطعاً روند کار با موفقيت بيشتري انجام مي شود و به نتايج بهتري مي رسيم.


يکي از مباحث مهمي که اکثر صاحب نظران درباره آن اتفاق نظر دارند، مقدمه اي است که ما براي گفتار خود انتخاب مي کنيم. برخي مي گويند اصل مطلب مهم است و مقدمه تأثير چنداني در روابط ندارد، در صورتي که اگر مقدمه جالب و دلنشين نباشد، دنبال کردن بقيه صحبت از جانب شنوندگان چندان قطعي نيست.
براي پرداختن به موضوع ، در صورت امکان مي توانيد از داستان هاي کوتاه، ضرب المثل ها و اطلاعات جالب ديگر براي حمايت از موضوع اصلي استفاده کنيد و بر جذابيت کلام و درک بهتر آن بيفزاييد.


پس سعي کنيد صحبت خود را هميشه با يک مقدمه آغاز کنيد و سپس به اصل بحث بپردازيد. و اما مقدمه ؛ بسياري افراد حتي در دوران تحصيل و براي نوشتن انشاء نيز براي پرداختن به مقدمه دچار مشکل مي شوند، اما با توجه به نکات زير حداقل از اصول کلي مقدمه آگاه خواهند شد:
- مقدمه بايد مختصر باشد، اما در عين حال هدف از بيان آن را مشخص کند تا شنونده بداند که قرار است به چه موضوعي پرداخته شود.


- مقدمه نبايد تنها اطلاعات خاصي را به شنونده منتقل کند، بلکه بايد شنونده را جذب کند و براي پيگيري کلام انگيزه لازم را در او به وجود آورد.
- مطالب بيان شده بايد مرتبط با يکديگر باشند، نه اين که در مقدمه به نکاتي پرداخته شود که در آخر بحث ، هيچ نتيجه اي از آنها گرفته نشود.
- در نهايت با نوع کلام خود سعي کنيد ارتباطي ميان خود و شنونده ايجاد کنيد که موج مثبتي ايجاد شود و فضاي دلنشين و مطلوبي به بحث شما بدهد.
و اما در پرداختن به مطالب اصلي کلام ، پس از مقدمه ،

نکات زير را در نظر داشته باشيد:
- از کلمات قابل درک و با معني استفاده کنيد.
- القاب ، عناوين و اصطلاحات فوق تخصصي، کمکي به درک بهتر موضوع نمي کند. البته هنگام نياز بايد به آنها اشاره کرد.
اما موضوع اصلي نبايد تحت الشعاع اين مسئله قرار گيرد، زيرا شنونده خسته مي شود. براي پرداختن به موضوع ، در صورت امکان مي توانيد از داستان هاي کوتاه، ضرب المثل ها و اطلاعات جالب ديگر براي حمايت از موضوع اصلي استفاده کنيد و بر جذابيت کلام و درک بهتر آن بيفزاييد. سعي کنيد حتماً از موضوع مورد نظر به اندازه کافي اطلاع و آگاهي داشته باشيد تا با تسلط کامل درباره آن صحبت کنيد.
- به ياد داشته باشيد هرچه بيشتر مطالعه کنيد، بيشتر خواهيد دانست و هرچه بيشتر بدانيد و بياموزيد، به جاهاي بهتري مي رسيد.
- وقتي از جنبه هاي گوناگون يک مسئله آگاه باشيد، با اعتماد به نفس بيشتري راجع به آن صحبت مي کنيد و اين حس مثبت خود را به شنونده نيز منتقل خواهيد کرد.
با نوع کلام خود سعي کنيد ارتباطي ميان خود و شنونده ايجاد کنيد که موج مثبتي ايجاد شود و فضاي دلنشين و مطلوبي به بحث شما بدهد.


- با اشاره به ارزش و اهميت موضوع ، علت انتخاب خود را در پرداختن به آن بيان کنيد و در صورت لزوم جزئياتي که مرتبط با مسئله باشند را نيز تشريح کنيد.
- ديگران را در بحث خود وارد کنيد و از نظرات آنها نيز مطلع شويد، چرا که اگر تا انتهاي بحث پيش برويد، امکان دارد نقاط کور و مبهمي براي شنوندگان ايجاد شده باشد و آنها فرصت ابراز عقيده يا سؤال در آن موارد را نداشته باشند.


- هرگز فکر نکنيد سکوت حضار دقيقاً به معناي تأييد و همراهي با گفته هاي شماست. حتي اگر سکوتي نيز حکمفرما شد، سعي کنيد با طرح برخي سؤالات در ارتباط با موضوع کلام آنها را به شرکت در بحث تشويق کنيد.
- از مکث هاي طولاني و توپوق زدن جدا بپرهيزيد؛ زيرا اين گونه موارد نه تنها حاکي از عدم تسلط و آگاهي کافي شما نسبت به موضوع است، بلکه هماهنگي و ارتباط ميان موارد را از ميان مي برد و در ضمن موجب حواس پرتي شنوندگان و خارج شدن رشته گفتار از دست شما مي شود؛ البته اين کار نياز به تمرين دارد، اما ضروري و ممکن است.


- توجه داشته باشيد حتي عامي ترين مردم نيز قادر به درک ميزان توانايي شما در بيان، کلام و نحوه گفتار هستند. مردم هميشه به خود افراد توجه دارند نه به مدرک و درجه تحصيلي شان. پس اگر عالي ترين مدارک تحصيلي را نيز داشته باشيد، اما در انتقال مفاهيم و مقاصد مورد نظر خود ناتوان باشيد، موفقيتي کسب نخواهيد کرد.
- موارد فوق، نکاتي ساده اما مهم را به شما يادآوري مي کنند که با وجود ساده بودن نياز به تمرين و صرف وقت دارند که ما اميدواريم شما نيز با رعايت آنها در زندگي اجتماعي و کارهاي خود، به موفقيت هاي روزافزون دست يابيد.


ازدواج آري، استرس نه
استرس، اختاپوس عصر حاضر است. حتي اگر خيلي قدرتمند و صبور باشي! اما آيا راه نجاتي وجود دارد؟با توجه به زندگي ماشيني و توسعه و پيشرفت ثانيه اي آن در جامعه امروزي، وجود استرس، تبديل به معضلي اجتناب ناپذير گرديده است. يادآوري اين نكته كه فشار بالاي رواني ناشي از اين زندگي ماشيني، همواره روي انسان اثر منفي مي گذارد و عواطف و احساسات او را به صورت جدي جريحه دار كرده و مانعي نامرئي براي كنترل اختيارش به دست خويش مي شود، بحثي است كه به كرات در اغلب رسانه ها بدان پرداخته شده است. به همين جهت هدف اصلي اين مطلب را به بحث پيرامون «استرس مثبت» يا استرس ناشي از رويدادهاي شادي آور نظير ازدواج اختصاص داده، ضمن آن كه به شرح عناويني مشخص از استرس پرداخته و در ادامه، راه هاي مقابله با اين استرس ها را عنوان خواهيم نمود.
استرس يعني چه؟
استرس حالتي است كه در آن فرد مجبور به كاري مي شود، يعني هنگامي كه فرد نتواند فشار رواني را كه بر او واقع گرديده است تحمل نمايد، دچار استرس يا تنش مي شود.به عبارتي علمي تر، استرس، يعني دوباره سازگار شدن فرد با شرايط و موقعيت هاي جديد. هرجا كه تغييري در

زندگي روي دهد، ما با يك استرس رو به رو مي شويم. ترس از عدم توانايي در تحمل شرايط پيش آمده، اضطراب و نگراني را در وجود انسان شعله ور مي سازد.به طور كلي مي توان گفت كه اضطراب و نگراني يك حس و حالت روحي ناخوشايند از نگراني و ترديد است كه براي مدتي تعادل و ثبات رواني فرد را برهم مي زند. استرس يا هيجان و دلهره ، در تمامي حالات زندگي و البته باتوجه به ظرفيت و توان تحمل افراد ممكن است به وجود آيد.


افراد مبتلا به استرس چگونه اند؟
افراد مبتلا به استرس، به نظم بيش از حد، سخت كوشي و جدي بودن، بسيار پايبندند. اگر قراري داشته باشند، زودتر از طرف مقابل، در محل مورد نظر حاضر خواهند شد. اگر قرار باشد كاري انجام دهند، با بي قراري به استقبال آن كار مي روند. غذا را سريع تناول مي كنند. در رانندگي، صحبت كردن، راه رفتن و در مجموع انجام كارهاي روزانه، بسيار عجله دارند. به زباني، افراد مبتلا به استرس، بسيار عجول و بي طاقت و نگران عمل مي كنند.


نقش خانواده در توليد و ريشه استرس
تظاهر استرس، يا هيجانات بالا مي تواند مربوط به زماني باشد كه فرد، دوران كودكي اش را طي مي كرده است، چرا كه شكل گيري و قوام شخصيت كودك به طور معمول، در چهار سال اوليه زندگي صورت مي پذيرد . چنانچه در ميان اين چهار سال، كودك را به لحاظ شيطنت هاي كودكانه اي كه دارد، سركوب نماييم و ترس را به او بشناسانيم و يا تنبيه مداومي را درباره اش به كار

ببنديم، كودك را در ضمير ناخودآگاهش، دچار استرس ذخيره شده و پايداري كرده ايم. همچنين، مشاجره هاي خانوادگي و اوضاع نابسامان و نامطلوب اقتصادي و تزلزل موجود در خانواده نيز از ديگر عواملي هستند كه كودك را دچار استرس پايدار خواهند نمود. البته هجوم ناراحتي ها، مسئوليت ها و معضلات گوناگون در سنين بالاتر را نيز به عنوان عوامل ديگر استرس زا، نبايد از ياد برد.
انواع استرس :


استرس هاي موجود در زندگي افراد بسيار گوناگون و متنوع اند؛ بدين لحاظ مي توان آنها را در يك طبقه بندي شديد تا خرد (كوچك)، مورد بررسي قرار داد:1- استرس هاي فاجعه آميز يا شديد. شامل: حوادث و فجايعي همچون؛ جنگ، آتش سوزي، زلزله، تصادفات، سيل و اتفاقات و پديده

هايي از اين دست كه موجب تغييرات و دگرگوني هاي بسيار شديد در زندگي فرد مي شود. زمان ناراحتي، اين نوع استرس ها مي تواند تا مدتهاي مديد، ادامه داشته باشد.2- استرس هاي عادي زندگي. اين نوع استرس، به طور معمول در زندگي همه افراد، رخ مي دهد، مانند: ازدواج، تولد نوزاد، اشتغال، از دست دادن عزيزان، مشكلات مالي، بيماري، امتحان و كنكور و استخدام و... البته اين

تكراري تر اتفاق مي افتند.3- استرس هاي خرد (كوچك). همان طور كه از عنوان اين نوع استرس مشخص است شدت آنها مي تواند بسيار كم و كوچك باشد، اما بروز و به وقوع پيوستن شان بسيار شايع و دايمي و فراوان است، مانند: دير رسيدن براي انجام كاري، معطلي و انتظار در صف هاي مختلف، تحمل صداهاي مزاحم (آلودگي صوتي)، نبود محيط مناسب براي تمركز فكر يا درس خواندن و انجام تكاليف درسي، سرد و گرم بودن كلاس درس و... اگرچه استرس هاي خرد، استرس هاي معمول و ظاهراً قابل توجهي نيستند، اما از آنجا كه تكرار و تحملشان دايمي مي تواند باشد، قطعاً باعث تخريب روحي و بروز مشكلات زيادي در زندگي افراد خواهند شد.
تقسيم استرس براساس كيفيت
1- استرس هاي منفي: اين استرس ها، حوادث و رخدادهاي ناخوشايندي هستند كه موجبات ناراحتي افراد را با درجات متفاوت، به وجود مي آورند. مانند: از دست دادن عزيزان يا مشكلات خانوادگي و طلاق و بيماري و...
2- استرس هاي مثبت: اين نوع استرس، در اثر اتفاقات و رويدادهايي رخ مي دهد كه خوشايند و شادي آور و مثبت، تلقي مي گردند. مانند: بچه دار شدن، ازدواج عزيزاني چون فرزند، خواهر، برادر، قبولي در كنكور و استخدام، خريد خانه، ازدواج خود فرد و موارد مشابه.
استرس در ازدواج
شايد يكي از بهترين تجارب به دست آمده در زندگي انسان، تجربه ازدواج باشد. ازدواج يكي از استرس هاي معمول و قابل تحمل در زندگي است. ازدواج از اين نظر استرس محسوب مي شود كه موجب به وجود آمدن تغيير و تحول در زندگي دخترو پسر، مي شود. به گونه اي ديگر، دختري كه تا قبل از ازدواج، فقط به تحصيل يا اشتغال در خارج يا داخل خانه مشغول بوده است و همه انتظار و توقع بسيار عادي از او مي داشتند، ناگهان بعد از رخدادهايي چون ازدواج، مي بايد وقت خود را به كارهايي به جز هميشه اختصاص دهد؛ يعني يك فعاليت چشمگير اجتماعي.مضافاً بر اين كه به

وظايف همسرداري بپردازد و كارهاي دوران تجردش را محدود سازد. همين طور درباره پسري كه تا قبل از ازدواج، تحصيل يا كار مي كرده و درآمدي براي مخارج يك نفر داشته، بعد از ازدواج بايد متحمل هزينه هاي كمرشكن مسكن و مخارج خانه و خانواده و دهها خرج غيرقابل پيش بيني شود و بيشتر اوقاتش را در كنار خانواده بگذراند و از معاشرت ها و دوستي هاي زمان تجرد، فاكتور بگيرد و چه بسا براي تأمين زندگي به شغل دوم روي بياورد. بدين ترتيب بسيار طبيعي است كه تغيير و

تحولات موجود، موجب بروز استرس شده و تعادل و ثبات رواني و جسمي فرد را برهم زند. كساني كه تصورشان از ازدواج فقط يك روياي شيرين، يا يك رويداد بدون استرس و ناراحتي است، ممكن است در برابر چنين تنگناهايي، متعجب شده و آنها را دور از ذهن دانسته و فشار ناشي از اين ناراحتي ها را ناشي از وجود و ورود همسرشان به زندگي به ظاهر آرام او، فرض كنند كه بديهي است در صورت چنين تفكري، سوءتفاهمات و اختلافات و ناراحتي هاي قابل توجه و چه بسا غيرقابل جبراني به وقوع خواهند پيوست!

پاسخ هاي شما به سؤالات نامزدتان چگونه است؟
طرح سؤال ، دريچه اي است كه به سوي شناخت از يكديگر گشوده مي شود. البته مهم اين است كه به سؤال ها چگونه پاسخ داده شود. نحوه پاسخ دادن به سؤال ها، تصويري از طرف مقابل در ذهن ديگري مي سازد. هرچه پاسخ ها واقعي تر و صادقانه تر باشند تصويري هم كه ساخته مي شود صحيح تر خواهد بود. اين امر كمك مي كند تا زن و مرد راه بهتري را در زندگي پيدا كنند، اين راه مي تواند به ازدواج و يا قطع رابطه و عدم ازدواج ختم شود. رسيدن به هر يك از اين راه ها در

صورتي كه عاقلانه و درست باشد به نفع زن و مرد است. البته بايد در نظر داشت كه هيچ پاسخي درست يا اشتباه نيست.هدف از طرح پرسش، اين است كه متوجه شويد در شرايط خاص مورد نظر، چه رفتاري داريد و درباره گذشته و آينده چگونه فكر مي كنيد. براي خشنود كردن نامزدتان پاسخ هايتان را تغيير ندهيد و از پاسخ هاي زيركانه اي كه بيانگر حقيقت نيستند خودداري كنيد. پاسخ

هاي غيرواقعي به منظور پيشگيري از جر و بحث، به نفع هيچ كس نيست. بهتر است به جاي نامزدتان هم پاسخ ندهيد و عقيده خاص خود را بيان كنيد. مثلاً: اگر از شما مي پرسند آيا بچه مي خواهي يا نه؟ پاسخ ندهيد كه نامزدم بچه نمي خواهد.
- سعي كنيد خصوصيات و خواسته هاي خود را كشف كنيد.
وقتي درباره خودتان به اين شناخت دست يافتيد، مي توانيد تصميم بگيريد كه آيا نامزدتان مي تواند در رسيدن به خواسته هايتان شريك زندگيتان باشد يا نه.

- پاسخ هايتان بايد روشن كند كه شما در زندگي مشترك چه انتظاراتي از همديگر داريد،
در ضمن با اين پاسخ ها مي توانيد اولويت ها و رفتارهايي را كه حاضر به ترك آن نيستيد، نشان دهيد. اگر در خانه شلخته هستيد و نمي توانيد خود را تغيير دهيد، بهتر است تا نامزدتان از اين خصوصيت شما آگاهي داشته باشد.


- به پاسخ هاي يكديگر گوش كنيد، اما دخالت نكنيد،
اين تمرين ها براي آن است كه درباره همديگر بيشتر بدانيد نه اين كه همديگر را تغيير دهيد. بهتر است فكر كنيد آيا مي توانيد با نامزدتان همين گونه كه هست و بي آن كه توقع داشته باشيد كه تغيير كند، زندگي مشترك تشكيل بدهيد؟
يكسان بودن پاسخ ها و پرسش هاي مطرح شده، كليد خوشبختي در زندگي زناشويي نيست، بلكه برخورد شما با تفاوت ها تعيين كننده است. وقتي شما و نامزدتان در پاسخ به يك پرسش اختلاف عقيده داريد، راهنمايي هاي پيشنهادي «در شيوه گفتگو درباره تفاوت ها» را به كار بگيريد

، زيرا به شما كمك مي كند تا اختلاف هايتان را به تدريج حل كنيد، وقتي دستتان را براي نامزدتان رو مي كنيد، آسوده مي شود. به او مي گوييد: «ظاهر و باطن، من اين هستم.» خودتان را صادقانه آشكار مي كنيد، باري از روي دوش خود برمي داريد و به اصطلاح توپ را در زمين بازي نامزدتان مي اندازيد و به او اين امكان را مي دهيد كه بدون هيچ فرض نادرستي تصميم بگيرد و شما را بپذيرد.
اما وقتي نظر او براي شما قابل قبول نيست چه بايد بكنيد؟ اگر با پاسخ هاي نامزدتان موافق

 

نباشيد، چه خواهد شد؟ پي بردن به تفاوت ها به معناي اعلام ختم رابطه نيست، هرگز عدم اختلاف نظر، راز موفقيت زندگي مشترك به حساب نمي آيد، اختلاف نظر با نامزدتان، فرصتي است تا مهارت هاي «مديريت تفاوت ها» را بياموزيد.


توجه داشته باشيد:
مديريت تفاوت ها و نه مديريت حل اختلاف . زيرا لزومي ندارد كه گفتگو درباره تفاوت ها به اختلاف منجر شود. طبيعي است كه از دست نامزدتان عصباني و دچار سردرگمي و سرخوردگي بشويد، احتمالاً از دست دوستتان، رئيس و حتي همسايه تان هم دچار همين حالات مي شويد. اما با كمي تلاش مي توان ديدگاه هاي متفاوت را بدون اين كه به مشاجره ختم شود به هم نزديك كرد، مگر آن كه به شدت ستيزه جو باشيد.
گذشته شما
توجه به گذشته خود و تأثير آن بر شكل گيري شخصيت شما و خواسته هايتان در زندگي، نخستين گام هاي آمادگي براي ازدواج است. معمولاً زندگي پدر و مادرها سرمشق زندگي ما مي شود و اگر از اين سرمشق خوشمان بيايد، كم و بيش مي دانيم كه شريك زندگيمان بايد چه خصوصياتي داشته باشد، اما اگر همان طور كه بزرگتر مي شويم، از رابطه پدر و مادرمان خوشمان نيايد، مي توانيم آن را با الگوي مد نظرمان عوض كنيم.به دقت به روابط افرادي كه شما و نامزدتان در كنار آنها بزرگ شده ايد، توجه كنيد. ويژگي هايي را كه موجب ايجاد روابطي استوار و شاد شده و آنها كه

سبب تلخي زندگي شده اند به ياد بياوريد، مشخص كنيد چه نگرش ها و رفتاري روابط اين افراد را تيره و تار مي كند. از اشتباهات و موفقيت هاي ديگران بياموزيد. اما توجه داشته باشيد كه خودتان را با آنها مقايسه و يا تشبيه نكنيد. تصميم بگيريد تجربيات مثبت را به كار ببنديد و از رفتارهاي منفي دوري كنيد.
اگر از موهبت داشتن پدر و مادري خوشبخت برخوردار هستيد، اين شانس را داريد كه بفهميد ازدواج موفق به چه عواملي نياز دارد. تك تك پرسش ها را با صداي بلند براي نامزدتان بخوانيد و هريك جداگانه بي آنكه حرف يكديگر را قطع كنيد به آنها پاسخ دهيد، سپس در اين باره صحبت كنيد كه آيا پاسخ هايتان بر زندگي مشتركتان تأثير خواهند گذاشت يا نه و تأثيرش چگونه است.
1- به عقيده شما چه عاملي پدر و مادرتان را در كنار هم نگه داشته است؟
2- دوست داريد چه ويژگي هايي از زندگي پدر و مادرتان در زندگي شما هم وجود داشته باشد؟
3- از چه ويژگي هاي زندگي پدر و مادرتان خوشتان نمي آيد؟
4- پدرتان چه رفتاري با مادرتان داشت؟ مادرتان چه رفتاري با پدرتان داشت؟
5- آيا شما و نامزدتان مي خواهيد كه همان رفتار پدر و مادرهايتان را نسبت به همديگر داشته باشيد؟ و ...
تأثير طلاق بر آينده فرزندان
پژوهش ها نشان داده است كودكاني كه پدر و مادرشان از هم جدا شده اند و بيشتر سال هاي رشد را فقط با پدر يا فقط با مادر گذرانده اند، به احتمال زياد در زندگي زناشويي خود نيز مشكل داشته باشند، اما اين به آن معني نيست كه نمي توان تغييري در اين تقدير ايجاد كرد. مي توانيد علل عدم موفقيت زندگي مشترك پدر و مادرتان را بررسي كنيد و با اجتناب از آن رفتارها، شانس موفقيت خود را در زندگي زناشويي افزايش دهيد.


در جستجوي همسر
نه تنها به دنبال شخصي مي گرديم كه آينده مان را با او سهيم شويم، بلكه فردي را مي خواهيم كه بخشي از گذشته مان نيز با او مشترك باشد. اگر پدر و مادر يا قوم و خويشي را تحسين مي كرديم كه مرفه بود، به احتمال زياد در پي همسري هستيم كه از نظر مالي تأمين باشد و احياناً كمبودهايي را كه در دوران كودكي و نوجواني، احساس مي كرديم پر كند. اگر احساس مي كنيد كه دوران كودكي و نوجواني تان بيش از حد جدي بوده است و خواهان شوخي و خنده بوده ايد، احتمالاً خواهان همسري هستيد كه شما را سرگرم كند و بخنداند.


پاسخ هاي شما به پرسش هاي مربوط به گذشته مهم هستند، زيرا موجب مي شوند تا بتوانيد وضعيت هاي نشاط آور و دردآور زندگي تان را تشخيص دهيد. با گفتگو درباره اين رويدادها مي توانيد تصميم بگيريد كه براي ايجاد يك زندگي خانوادگي شادمان، چه اقداماتي بايد انجام دهيد.
به هنگام مرور پاسخ هايتان نكات زير را به ياد داشته باشيد:
اگر بيشتر پاسخ هايتان مثبت و شاد است، با گذشته تان در صلح هستيد و احتمالاً خواستار زندگي مشتركي هستيد شبيه به فضايي كه در آن بزرگ شديد، چنانچه كل پاسخ هايتان منفي باشد، احتمالاً ناراحتي يا خشمي را از گذشته با خود حمل مي كنيد. درباره شيوه هاي رفع اين خشم، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما اين آزردگي چه تأثيري بر انتظارات شما از زندگي زناشويي مي تواند داشته باشد.وقتي از شما پرسيده شد كه دوست داريد زندگيتان شبيه به زندگي چه افرادي باشد آيا شما و نامزدتان يك زوج واقعي را مثال زديد يا شخصيت هاي يك فيلم را؟ آيا مدت ها با اين زوج معاشرت كرده بوديد يا فقط داستان آنها را بر صفحه تلويزيون ديده بوديد؟ الزامي ندارد كه همه الگوهاي خوب روابط در يك زوج وجود داشته باشند. شما مي توانيد اميدوار باشيد كه ويژگي هاي گوناگون زوج هاي مختلف را سرمشق قرار دهيد. براي نمونه مي توانيد مهر و محبت يك زوج و صرفه جويي زوج ديگر را آرمان خود قرار دهيد.


نقش پدر و مادر در ازدواج
تعداد كساني كه رها از پدر و مادر، زندگي زناشويي را آغاز مي كنند، اندك است. چه پدر و مادرتان را دوست داشته باشيد، چه از آنها دوري كنيد و حتي اگر هيچ گاه آنها را نشناخته باشيد، به هرحال بخشي از زندگي مشترك شما هستند و ميزان دخالت آنها در زندگي شما يكي از موضوع هاي معمول اختلاف و بگو مگوي شما و همسرتان خواهد بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید