بخشی از مقاله

کاربرد روانشناسی اجتماعی در زندگی روزمره



کریس ( chris ) از پایان ترم ترس دارد . به عنوان یک دانش آموز موقت , کریس برای پذیرش در دانشگاه جدید و همراه برنامه درسی بسیار مشکل پیش رفتن , تلاش کرده است . البته برخی چیزها مشابه بود : خواندن تکالیف بیش از حد بود, همه امتحانات در یک زمان برنامه ریزی شده بود و استادها به نظر میرسد که از یک دنیای متفاوت اند که گویی بسیار متفاوت از دانش آموزان بودند . تلاش بی وقفه ای برای فهمیدن ابنکه چگونه باید در دانشگاه جدید , نقشی ایفا کرد, صرف شد .


اما دیگر چالشها جدید و مضطرب کننده بود . کریس احساس تنهایی و حتی کمرویی می کرد این تجربه غریب و ناخوشایند. در دانشگاه کریس, چهرهای آشنا و دوستان قدیمی برای تسهیل سازگاری با زندگی در کالج بودند, اما اکنون, دو راز محیط آشنا, این"مدرسه بهتر" با کمال تعجب, دور افتاده بود. کریس احساس غربت و کمی سر درگمی میکرد. پیشنهادات کلاسها ومطالعه را تحمل می کرد اما بی هیچ جهت و خوش بینی نا آن زمان ( تا زمانیکه ) لی ( lee ) آنجا بود . از اولین هنگام ]آنها در کلاس روان کنار یکدیگر نشستند. کریس ولی به آسانی سر صحبت را باز کردند . لی فعالانه در کلاس شرکت می کرد و به راحتی با دیگر دانش آموزان گفتگو می کرد- یک راحتی اجتمایی واعتماد به خود که کریس به آن غبطه می خورد و تحسین می کرد. لی بیشتر از کریس در دانشگاه تجربه داشت ونظرات خوبی درباره غلبه کردن وسازگار بودن ارایه می دلد. جایی که کریس مرتبا احساس کمرویی میکرد , لی

آرام و خود انگیخته به نظر می رسید. کریس زرنگتر ( دانشمند تر ) بود ولی برای مطالعه بهتر کمک می کرد. آنها متوجه شدند که چیز های مشترک زیادی دارند. دروس مشبهی را دوست داشتند , در لطیفه هایی که درباره خصیصه های فردی برخی از اساتید بود, سهیم بودند , واز ورزش ها وفیلم های مشابهی لذت می بردند . هر دو آنها ÷یاده روی و فعالیت

های خارجی را دوست داشتند . به دلیل سهیم بودنشان در گفتگو زمان و سرگرمی , آنها به زودی دوستان نزدیکی شدند . آنها از تفاوت هایشان برای کمک به یکدیگر استفاده می کردند . کریس فهمید که لی همواره راحت نیست بلکه بیشتر به نظر میرسد که خیلی از همکلاسی ها آشنا هستند . لی فعالانه در کلاس روان شرکت میکرد . زیرا دروس دوره

راهنمایی , م وضوع را بسیار آشنا ( راحت ) کرده یود . لیکن وقتی هر دو آنها را شعر نو انتخابی کردند,لی سکت بود و این کریس بود که بیشتر شرکت می کرد و لی را به بحث جلب می کرد با کمک به یکدیگر , آن به هم نزدیکتر می شدند پس از گذشت ها , آنها همچنین احساس کردند که از لحاظ شخصیتی به یکدیگر جذب شده اند و به زودی دوستی شمامل نزدیکی عاطفی گردید . لی و کریس دوستنان جدا نشدنی شدند . کریس احساس اطکینان و راحتی اجتماعی میکرد. لی از موفقیت تحصیلی لذت نمی برد و کمتر در مورد نمرات نگران بود. تفاوت های ظاهری دوستی آنان را جالب کرده بود اما میتوانست برای دیگران تعجب برداشتن انگیز باشد. لی سخنگو لی بود , داستان هایی می گفت و می خندید کریس ساکت

بود و کمتر توی حرف کسی می پرید اما توجه دقیق می کرد . دوستان آنان را " زوج عجیب " می نامیدند و به "جذابیت متضاد " اشاره می کردند استاد ها به دلیل برخی دلایل به روش های مختلفی با این دو نفر رفتار می کردند . اما علی رغم برخی عادت های متقابل و ویژگی های متفاوت – یا شاید هم به خاطر آنها – اکنون کریس و لی احساس رضایت وجود بودنمی کردند . آنها نسبت به زمانی که جدا بودند , با همدیگر بهتر به نظر میرسند .


اما به نزدیک شدن تابستان , کریس فهمید که ناگفته های فراوانی باقی است , به زودی کریس و ولی از هم جدا می شدند و در جهت های مختلف برای خانه ها و کارهای تابستنی , سفر می کرند . به تعبیری فقط چند ماه جدا از یکدیگر بودند دیگر ( به تعبیر دیگر ) این برابر با نصف زمانی بود. که آنها را قبلا با هم بودند . ملاقاتها بسیار ارزشمند بود , به طوری که آن مجبور بودند به e- meil و مکالمات تلفنی اکتفا کنند. کریس , بازگشت و زندگی در خانه . کار سخت به خاطر مشغول بودن ندیدن لی و از دست دادن برخی از اعتماد به نفس هاییی که اخیرا به دست آورده بود را به تصویر می کشید . در حالیکه کریس اخم کرده و ناراحت به فکر فرو رفته , فقط با صدای آشنای لی به خود می آید " یهی , منو نمی بینی , دوباره اسم تو

را صدا کردم, غرق در فکری , ببینم موضوع چیه ؟ مثل اینکه بهترین دوستت را از دست دادی ." کریس با فکر خوانی آشکار لی مبهوت می شود , می خندد و اکنون از دست مشغولیت خلاص می شود . آن ها به قصد خوردن قهوه قدم میزنند . کریس می اندیشید « اکنونن ممکن است بهترین زمان برای صحبت کردن درباره آن باشد – اما من بسیار احساس خوبی می کنم از داشتنن یک مکالمه طولانی , چرا زمان ( لحظه ) به هم می ریزد ؟ »


• چه چیزی مردمی مانند کریس و لی را در اولین مکان به سوی با هم بودن سوق میدهد ؟
• چه عواملی دلیل استقرار روابطی مانند رابطه لی و کریس است ؟
• چیزی درباره اینکه چگونه حواسش از لحاظ فیزیکی ( بدنی ) به سوی هم جذب می شوند گفته نشد . جذابیت فیزیکی در گسترش روابط شخصی چه اهمیتی دارد ؟
• نگرانی درباره تاثیر جدایی تابستان در روابط آنها , درباره نیازهای عاطفی کریس برای ما بگوئید.


• آیا در این مورد با کریس موافق اید که به نظر می رسد اساتید و دانش آموزان متفاوت از یکدیگر فکر می کنند و در دنیایی متفاوت هستند ؟ در این صورت ممکن است که شما در صورت بدست آئردن بینشی نسبت به اختلافات بین دیدگاه های دانش آموزان و کادر آموزشی , از لحاظ تحصیلی بهره مند شوید ؟
• کریس و لی اسامی رایجی برای زنان و مردان می باشد . این توسیف , به ع مد, هیچ نشانه ای مبنی برداشتن انکه کریس و لی , زوج دلخواه جنسی اند , دو مرد یا دو زن , در اختیار نمی گذارد آیا شما برداشتن حسب نتیجه روی این موضوعات فکر می کنید چرا بله و چرا نه ؟


ران شناسی اجتماعی به طور مفید می توان در هر قلمرو شخصی و اجتماعی قابل تصور زندگی به کار رود . در فصل 4 , تفاوت بین دخالت شخصی و دخالت برنامه ای ( به طور مثال برنامه ها ) مشخص شد . در عوض فصول باقیمانده از این کتاب برداشتن دخالت های برنامه ای در قلمرو های مختلف زندگی تمرکز دارد. ( به طور مثال , تمرین واقع بینانه , سلامتی , سازماندهی ) . تمرکز این فصل ارتباط شخصی مستقیم زمینه روان شناسی اجتماعی نسبت به افراد است . بنابراین تمرکز ( توجه ) بر روی دخالت های شخصی است , درباره اینکه چگونه افراد می توانند از علم روان شناسی اجتماعی برای بهبود زندگی های روزمره مثال , استفاده کنند . هدف مطالب این فصل کمک به شما برای درک ارتباط مستقیم این زمینه به زندگی مردم است . در نزدیک تر کردن کار برد روان شناسی اجتکاعی به شما , این فصل به دو وظیفه روزانه اغلب دانشجویان کالج , توجه دارد : روابط شخصی آنها و زندگی های

تحصیلی آنها . شما با روابط و مدرسه تجربه زیادی دارید , با این وجود , شما از وقتی که بچه بودید با این دو حوزه از زندگی سر و کار داشته اید . با این وجود جنبه های روابط و مدرسه ممکن است برای شما گیج کننده و یا عجیب بوده باشد . این فصل ممکن است پاسخ هایی برای برخی از این عجایب ( نادانسته ها ) برای شما فراهم کند. شاید , با زندگی اجتماعی و زندگی تحصیلی شما اندکی آسانتر در آینده رابطه بر قرار کند .


روابط شخصی
ماجرای کریس و لی , همان طور که کریس می پذیرد , نوعی رابطه عالی که طرح خوب یک فیلم را می سازد , نیست عشق آنها با درستی آغاز می شود نه با نگاه های سنگین و دسته های پر شوری که توسط هنر پیشه های خوبی در صحنه وصف شده است . لحظات خوب آنها نوشته نشده است . خنده های آنها نه شامل شوخ طبعی بزرگ و نه طنز بافره بود . و چالشی که آنها در جدا شدن تعطیلات تابستانی با آن مواجه بودند مایه سختی از تراژدی شکسپیر بود .


بسیاری از ما زندگی های جارویی شخصیت های افسانه ای را باور نداریم . تجربیات رومانتیک ما ممکن است به اندازه شخصیت های فیلم ها و کتاب ها مهیج و وحشتناک نباشد . اما عشق و دوستی لزوما برای ما مهم است و تا حدودی توضیح هیدهد که چرا تراژدی ها و کمدی های رمانتیک اینقدر برای حضار زیاد جالب است , مانند کریس و لی و مانند رومئو و ژولیت , شما نیز در زندگی خودتان به شور و نزدیکی نیاز دارید . شما همچنین خطر چالش , مشاجره و نا امیدی را قبول می کنید ( شکل 1-5 ) .


برای به کار گیری روانشناسی اجتماعی در تجربیات رابطه ی شما, با تشخیص ( شناخت ) دو واقعیت علمی شروع کنید . اول , انسان ها موجوداتی اجتماعی اند که نمی توانند بدون نزدیکی به دیگران زندگی کنند . دوم , مهارت هایی که ما برای موفقیت در روابط نیاز داریم به طور طبیعی به وجود نمی آیند مانند دیگر مهارت های اجتماعی , رفتارهای ارتباط باید فرا گرفته شود . این بدین معنی استکه تلاش ها , اشتباهات و آزمایش و خطا هم مقدار مشخصی از بخت هستند . این بخش – جایی که روابط معمولا خودشان آغاز می شوند – با

احتیاط شدید انسان به وابستگی و نزدیکی به دیگران آغاز می شود . سپس برسی می کند که ایین چه معنی میدهد که فقط افراد خاصی احساس می کنند که جذب شده اند . در طول طفولیت , فرآیند دوستی ممکن است , طرح کلی ما برای بهبود [ گسترش ] بعدی ما در نزدیکی بزرگسالی شود چه ویژگی ها و تجربه هایی است که ما را به سوی دیگران جلب می کند ؟ چه چیزی باعث جذابیت دیگران می شود ؟ و سپس ما چگونه نزدیک تر می شویم ؟


گاهی اوقات شرایط مردم را یه سوی هم می کشد . سازگاری ساده ای مانند ثبت نام در کلاسی مشابه , کلاسی که فرد دیگری ثبت نام کرده و فقط به طور اتفاقی نشستن در کنار او ( مذکر یا مونث ) , می تواند موجب تععامل و دوستی , سرانجام دوستی و احتمالا حتی عشق شود , روان شناسای اجتماعی چندین روش [ اصل ] برای توضیح چنین تغییراتی و پیشنهاد می کند . منسجم ترین درس روان شناسی اجتماعی " توان نفوذ موقیتی " است شما زندگی خود را در بافت اجتماعی می گذرانید , وقایع و شرایطی را که شما را احاطه کرده اند را بررسی کرده و نسبت به آنها واکنش نشان میدهید . در انسان تجربیات , افکار, احساسات و اعمال شکل می گیرند و حداقل تا حدودی توسط محیط فیزیکی و اجتماعی

روابط شصی منحصرا توسط شخصیت و قصد و نیت , مشخص نمی شوند . کریس و لی با شرایط مشترک ( به طور نمونه دانشگاه کوچک , کلاس مشابه ) به یکدیگرفشار می آوردند و باعلاقه های متقابل به سوی هم کشیده می شدند ( به طور نمونه : پیمودن بردن به علایق مشترک در زنگ تفریح , گسترش دوستی مشترک ) چه شرایطی باعث ایجاد رابطه شما با دیگران می شود ؟ چگونه ادراک اجتماعی و حتی افکار باطل شما زندگی اجتماعی را به صورتی که امروزه هست , شکل داده است ؟


احتیاج به نزدیکی
تا چه اندازه به روابط بها می دهید ؟ چقدر برای شما نزدیکی به دیگران مهم است ؟ به جول 5.1 نگاه کنید. لیستی شامل چندین جفت از شرایط فردی . اگر شما می توانستید فقط یکی از این ویژگی ها در هر جفت را دارا باشید , کدامیک را انتخاب می کردید ؟ قبل از ادامه دادن انتخاب کنید . این وظیفه " انتخاب اجباری " محتاج این است که شما رشته ای از تصمیمات را اتخاذ کنید که ممکن است در برخی مو.ارد مشکل باشد . همه این ویژگی ها ویژگی های مطلوبیی هستند , اما یک ویزگی در هر جفت تشخیص موقیت اجتماعی زادی را منعکس می کند ., یعنی علاقه بیشتر در ارتباط با دیگران ( به طور مثال مهربانی ) نسبت به پیشرفت [ بهبود ] توانایی مشخصی ( به طور مثال قدرت ) [ البته در زندگی واقعی دلیلی مبنی برداشتن اینکه چرا شما نباید هر دو ویژگی یک جفت را گسترش دهید , وجود ندارد , و دلایل بسیار خوب و دیگری برای انجام آن وجود دارد ]


برای ارزیابی خوتان در این بخش ساده علایق اجتماعی , یک نمه برای انتخاب هر یک از موارد زیر به خودتان دهید : مهربان , باگذشت , دوستانه , حاضر به خدمت و دلسوز , هریک از این ویژگی ها به شریک یا گیرنده احتیاج دارد – کسی که شما می توانید نسبت به او مهربان یا با گذشت باشید , این ویژگی ها را فقط در موقیت های اجتماعی می توان بیان کرد . اگر شما دور همه یا اکثر این ویزگی ها را خط کشیده باشید , این ارزیابی تشخیص موقیت اجتماعی قوی تری را نسبت به موقعی که شما دور هیچ کدام و یا تعداد کمی از آنها را خط کشیده باشید نشان میدهد .


برخی از مردم نسبت به دیگران در تعادل اجتماعی بسیار پر مهارت اند , اما همه انسانن ها موجوداتی اجتماعی هستند ( آرونسون B1999 ) انسانها برای بقای انفرادی به وجود نیامده اند . اولین نیاکان بشر ما به صورت گروهی زندگی می کردند , در تلاش برای بدست آوردن غذا و پناه و افزایش فرزندانشان , مشارکت می کردند . بدون جماعتت یا اجتماع , ما آسیب پذیر , بی پناه و گرسنه بودیم , به همین دلیل عمل پیشینیان برای تنبیه مجرم با تبعید , اغلب حکم مرگ بود.


به عنوان موجوداتی ( حیوانات ) اجتماعی , انسانها به روابط اجتماعی نیاز مندند . آبرهام ماسلو در تئوری کلاسیکش درباره سلسله مراتب نیاز ها و انگیزه ها , روان شناس انسانی , تعلق داشتن را به عنوان سومین انگیزه بسیار مهم , بعد از نیاز های روان شناسی و امنیتی , بیان کرد ( ماسلو 1970 ) بنابراین علاوه برداشتن غذا , آب و امنیت نزدیکی فرد به دیگران برای بقاء و سعادت فرد امری حیاتی است .


قبل از این , مردم دوستی ها و روابط ویژه ای شکل می دادند , آنها مشارکت دیگران , چه غریبه ها چه آشنایان را می خواستند . حضور هر بدن گرمی می توانست دلگرم کننده و آرامش بخش به نظر برسد . شما تنها نیستید , شما بخت خود را با همنوعان خود روان شناسی به روان شناسی می کنید . پیوستن [ دل بستگی ] همچنین پاداش های منفردی فرهم می کند شامل اطلاعاتی درباره وقایعی که رخ می دهد , روش هایی درباره چگونگی رفتار و چه باید کرد , مصاحبت و تفریح . یک گفتگوی اتفاقی و لطیفه ای را تصور کنید که می تواند بین مردمی که در اتاق انتظار دندانپزشگی نشسته اند , روی دهد صداهای ترسناکی که مریض تنها را می ترساند می تواند باعث ترویج لبخند و حمایت اجتماعی در گروه شود اگر چه افراد همدیگر را نشناسند . STANLEY SCHOCHEER ( نام فرد ) بررسی کرد که ایا ترس . میل به پیوستن را افزایش میدهد , SCHCHEER ( 1959 ) زنان حاضر در دانشگاه فیستوا را به عنوان شرکت کننده ها عضو گرفتن . دانش آموزان در یکی از دو گروهی که به طور تصادفی مشخص شده بودند با آزمایش کننده ( ملبس به کت آزمایشگاه به همراه گوشی )

ملاقت کردند . ( آزمایش کننده : فردی که روش را توضیح داد ) . آزمایش کننده توضیح داد که این مطالعه اثرات شوک الکتریکی است . هر داوطلب مجموعه ای از شوک های الکتریکی دریافت میکرد و تاثیرات فیزیکی ائازه گیری می شد . زنان در شرایط با ترس کم اطمینان خاطر یافتند که شوک ها ملایم بوده , بیشتر قلقلک یا مورمور . اما به زنان در شرایط با ترس زیاد مخص.صا هشدار داده شد که شوک ها سخت است به اینمعنی است که شوک ها دردناک و صدمه خواهند داشت . به محض اینکه زنان از آنچه که روی می داد آگاه شوند از آنان

خواسته شد در جای دیگری منتظر بمانند در حالیکه تجهیزات وحشتناکی ایجاد شد . سپس از هر زن خواسته شد تا در نوشته ای یکی از این سه ترجیح را مشخص کند ) ترجیح به انتظار کشیدن به صورت تنها , شخصا در اتاق های راحت خودشان B ) ترجیح به انتظار , با برخی دیگر از زنان در اتاق انتظار بزرکتر C ) بی هیچ ترجیحی در حقیقت , در اینجا آزمایش پایان یافت و هیچ شوکی وارد نشد همانطور که اشاره شد ازمایش SCHACHEER (1959) تاثیات شوک را مورد آزمایش قرار نداد بلکه بیشتر تاثیرات ترس را در ترجیح برای پیوستن مورد برسی قرار داد. نتایج نشان داد که به راستی ترس رفتار وابستگی را تحت تاثیر قرار میدهد . 63 درصد از زنان در شرایط با ترس زیاد , ترجیح دادند که با دیگران منتظر بمانند در حالیکه

فقط 33 درصد از آنها ددر شرایط با ترس کم ترجیح دادند که با دیگران منتظر بمانند . تاثیر در حکمتی آشنا جمع بندی شد « ناراحتی همراهی را دوست دارد » . SCHACHEER (1959) نتیجه گرفت که ترس , افراد را بای وابستگی به دیگران تشویق می کند . یقینا نتایج وی با عقیده ای که ما از پیوستگی با دیگران بدست آوردیم , مطابق است . پیوستگی احساس تنها بودن را کاهش میدهد . ایجاد راحتی میکند و حتی شرح می دهد که چگونه دیگران گره یک ترس مشترک را باز می کنند . همه ما لحظاتی از اضطراب و ترس داریم و این لحظات وقتی است که بسیاری از ما با افراد اطرافمان – حتی اگر غریبه باشند – احساس بهتری می کنیم . اگر شما یک روش دردناکی در مطب دندانپزشکی را انتظار دارید , آیا میخواید تنها باشید یا با دیگران در اتاق انتظار سهیم باشید ؟ برای برداشتن آوردن نیاز های اجتماعی خودمان , ما به دیگران وابسته می شویم و سعی می کنیم با برخی از آن ها نزدیک شویم .


جاذبه
وابستگی جستجوی یک بدن گرم است . در مقابل : جاذبه به فرآیندیی ایرادگیر است . احساس جذب ب یک فرد بدین معنی است : دانستن اینکه یک فرد درست انجام نخواهد داد: آیا شما به ویؤه می خواهید که آن شخص مخصوص باشید ؟ چه چیزی شما را به سوی فرد دیگری جذب می کند ؟ اصطلح جاذبه , نیروی فیزیکی را پیشنهاد می کمند که با قدرت شما را به سوی فرد دیگری می کشد بدون توجه به خواسته و شرایط هشیار شما , در حقیقت , برخی عوامل در جاذبه میان فردی موضوع علاقه یا انتخاب نیست . آنها را ممکن است کمانند تاثیرات " بیرونی " به نظر برسند تقریبا مانند مغناطیس یا جاذبه . عواملی از قبیل مجاورت و آشنایی , درس روان شناسی اجتماعی را برداشتن مبنای قدرت موقعیت ها شرح میدهد , بیایید به طور خلاصه این عوامل را در جاذبه بررسی کنیم و دروس آنها را در زندگی روزمره به کار ببریم .


مجاورت و آشنایی
اغلب روابط با مجاورت فیزیکی آغاز می شوند یعنی نزدیک بودن یا قابل حصول به یکدیگر . در توضیحی که این فصل با آن آغاز شد کریس به اولین ملاقات با لی هنگامی که آنها را در کلاس کنار یکدیگر نشستند , می اندیشید نزدیک بودن به یک نفر برخورد چشمی را ساده تر کرده و گفتگو را طبیعی می کند . دو نفر به قدر کافی نزدیک به یکدیگر می نشینند برای یادگیری چیزهای درباره همدیگر – سلیقه های لباسشان , صدا و لهجه شان , کی و چگونه می خندند .. کلاس های دیگری که ممکن است انتخاب کنند و مانند آنها . شروع رابطه ای و کریس , مجاورت آنها را فراهم کرد. یعنی رابطه و نزدیکی مداوم آنها – و بنابراین آنچه که آنها می توانند دربارهه هم فرا گیرند مجاورت , با مجاورت , تعامل و امکان رابطه وجود دارد , مانند بسیاری از دانش آموزان ممکن است شما تاثیرات مجاورت را در تشکیل رابطه توسط بررسی دوستی تان , کشف کنید . درباره دوستانتان به ویزه دوستنا دوران بچگی فکر کنید . فورا حرف اول نام خانوادگی آنها را یادداشت کنید آیا بسیاری از آنها که نام خانوادگی آنها در یک ردیسف از حروف الفباست مانند حرف اول نام خانوادگی شماست ؟ در این صورت مجاورت, برخی از دوستی های شما را تعیین کرده است , در مدرسه و بعد از آن .


اغلب برداشتن اساس الفبا صندلی های کلاس به دانش آموزان اختصاص داده می شود شما افرادی را بهتر می شناسید که نزدیک شما بنشینند , مثلا TS , RS, SS, US, VS, را می بینند نه AS, BS, یا CS را . بنابراین ممکن است مچاورت روابط اولیه یا حتی روابط دائمی را تحت تاثیر قرار دهد .


تاثیر مجاورت – تمایل به نزدیکی فیزیکی برای افزایش دوستی بین فردی – در تحقیقی کلاسیک توسط فستینگر و دوستانش ( فستینگر , . SCHACHEER و بک 1959 ) مشخص نشده است . در یک مجتمع مسکونی بزرگ دانشگاه , محققان از دانش آموزان پرسیدند که نزدیک ترین دوستانشان کیست ؟ اگر چه مکانهای زندگی دانش آموزان به طور تصادفی تعیین شده بود با این وجود آنها به طرز چشمگیری ] دانش آموزان را به عنوان دوستانشان یقیین کردند که نزدیک تر به آنها زندگی میکرد و مشخصی که آنها بیشترین رابطه و تماس مکرر را داشتند , بیشتر از کسانی که همشهری بودند . برخی موقعیت ها مردم را نسبت به دیگران خوش برخورد تر و دوست داشتنی تر می کند . برای مثال , اگر شما نزدیک خروجی یا آسانسور زندگی کنید , نسبت به زمانی کهه شما در یک گوشه دور از سالنن زندگی کنید , مردم زیادی از در خانه شما عبور خواهند کرد حتی چنین تعامل های تصادفی دوست داشتن مردم نسبت به دیگران را زیاد میکند . این نزدیکی مردم به خروجی نیست که آنها را دل انگیز می کند , بلکه واقعیت این است که استفاده از خروجی باعث تماس منظم این مردم با دیگران می شود .


بکار گیری تاثیر مجاورت : این تحقیق یک کاربرد آشکار تاثیر مجاورن را بیان می کند . اگر میخواهید با مردم ملاقات کرده و ایجاد دو.ستی کنید سعی کنید محل زندگی , محل کار و حتی محل پارک اتومبیل را که باعث برخورد زیاد شما با مردم می شود , مصون سازید , حداقل برخی مردم ممکن است عابر همیشگی باشند و تماس های مکرر آنها می تنواند اغاز روابط ( دوستی ها ) باشد . در واقع شما می توانید با استفاده خوب از موقعیت های مکرر از قدرت موقعیت استفاده کنید سپس از بهر های اجتماعی تاثیر موقعیتی لذت ببرید .


آشنایی : سبب رضایت . چرا مجاورت و تماس , برخی از افراد در اولاین موضع دوست داشتنی می کند ؟ ایندر همیشه در این صورت نیست . برخورد بیشتر شما با شخص بی ادب برابر با تنفر بیشتر شما از او – تاثیری که به عنوان خراب شدن محیطی شناخته شده است . ( ابسون , KONECNICKJES 1976 ) ابسون و دوستان ( 1976 ) از ساکنان یم مجتمع مالکیت مشترکم سوال کردند که آنها جچه اندزه ساکنان را دوست دارند یا از انها نفرت دارند ؟ لیست افردی که پاسخ دهنده ها دوست داشتند یا از آنان متنفر بودند , همسایگانی را که در بخش مشابهی ازمجتمع زندگی می کردند به عنوان پاسخ دهنده ای که زندگی میکرد , مشخص کرد . موقعیت افزایش یافته نسبت به یک فرد عموما احساسات پیشین نسبت به آن فرد را افزایش میدهد خواه این احساسات منفی باشد خواه مثبت ( 1968 ZAJONC ) در صورت عدم وجود هر پیش داوری , لیکن معمولا تماس مکرر تاثیر مثبت را افزایش میدهد , این

ممکن است مموقعیت صرف , آشنایی یک فرد را افزایش دهد – ویژگی که اغلب مردم آنرا دلگرم کننده و مطلوب می دانند , چهره های آشنا آرامش بخش اند مردم آشنا قابل پیش بینی به نظر می رسند , حتی بعذ از یک تماس ظاهری و قابل پیش بینی بودن احساس نظم و کنترل را به وجود می آورد – تجربه ای از توانمندی در طول دوره تردید و اضطراب .


نماس مکرر همچنین آشننای درک شده را افزایش میدهد ( 1982 moreland ) . تصور کنید که شما برای یافتن مقاله مجله از کتابحانه دیدن می کنید و می بینید که دانش آموز دیگری در پیمودن یافتن همان مقاله است شما برخورد چشمی می کنید , اشاره سر و می خندید اما صحبت نمی کنید , روز دیگر به کافی شاپ مورد علاقه تان میروید و متوجه می شوید که همان دانش آموز کنار میز مطالعه نشسته است و روز دیگر به سینما می روید و میبینید که همان دانش آموز در صف همان فیلم ایستاده است . در این زمان شما فرض می کنید که شما و آن غریبه چندین چیز مشترک دارید . – درس مشابه , ترجیح رستورانی و سلیقه در فیلم ها . غریبه در نظرتان کمتر عریبه به نظر میرسد هر زمان که او را می بینید احساس راحتی بیشتری می کنید , در احوالپرسی گرم تر ( صمیمی تر ) و به ایجاد مکالمه نزدیک ترید .


بکار گیری تاثیر آشنایی
چگونه می توان در زندگی خودتان تاثیر آشنایی را به کار گیرید ؟ اگذر می خواهید غریبه ای دانش آموزان انگیز شما را دوست داشته باشد به طرقی خود را آشنا کنید . او را تعقیب نکنید بلکه وقتی فرصت دارید تماس چشمی ایجاد کنید . قبل و بعد کلاس پرسه بزنید و اطمینان حاصل کنید که آن شخص به شما توجه می کند . وقتی آن شخص نیز تماس چشمی پیدا کرد لبخند بزنید اما او را از خود نرانید . اگر کنش متقابل دارید آنرا مطلوب بسازید . شما می خواهید در همه ی چیزهایی خوب که درباره آشنایان وجود دارد سهیم باشید – قابل پیش بینی , ایمنی , اعتقاد و ماندن این ها . همانطور که ( 1968 ) zajonc و ابسون و دوستان ( 1976 ) ذکر کردند , موقعیت ( نمایش ) می توتاند مانند دیدگاه های مثبت , دیدگاه های منفی هیجانی را نیز افزایش دهد . آشنایی به راستی می تواند سبب رضایت شو.د . اما فراموش نکنید که رایج ترین پالت یآمد آشنایی , دوست داشتن است ( 200 zajonc ) . آشنایی برای نزدیکی کافی نیست اما اولین قدم حیاتی در صمیمت است . آشنایی معمولا سبب رضایت نمی شود بلکه سب نوعی خشنودی می شود و زمینه را برای روشی جهت تعامل و گفتگوی واقعی آماده می کند .


جذابیت فیزیکی :
به محض اینکه با فردی تماس پیدا کردید , چگونه پی می برید که این همان رابطه ای است که شما در پیمودن آن بودید ؟ علاوه برداشتن کلمات و رفتار , اغلب مردم تا حدی درباره یکدیگر به وسیله جذابیت فیزیکی متفاوت می کنند . این اتکا به نگاه ها ( چهر ها ) می تواند مشکلی از تا ثیر تقدم باشد – به تمایلی اشاره دارد که به ویژه با اطلاعاتی که ابتدا ارائه شد . تحت تاثیر قرار کرفته است . ظاهر فیزیکی معمولا نخستین اطلاعاتی است که شما درباره فردی که دیده اید اما هنوز بال او ملاقات نکرده اید بدست می آید , حتی اگر شما قبل از دیدن شخصی صدای او را بشنوید , مثلاا بوسیله ایجاد تماس تلفنی قبل از ملاقات , بسیار وسوسه انگیز است که تصور کنید آن شخص چه شکلی است .
اما اگر به جای تشکیل عقیده ای مبتنی بر اطلاعات نا چیز , فرصت اولیه ای برای شناختن فرد داشته باشید آن وقت چه ؟ آیا تعامنل ساده به تقدم چهره غلبه می کند ؟ برای پاسخ به این پرسش , محققان تا حدودی در این واقیت تجدید نظر کرده اند تا این حد که زمان های پیش روان شناسی با تعاملی مبتنی برداشتن چیزی غیره از ارزیابی جذابیت فیزیکی یکدیگر , مواجه شوند .


مطالعه تاریخ کامپیوتر
نزدیک به چهل سال پیش , محققان در دانشگاه miesota دلایل قرار های عشقی را با دعوت دانش جویان جدید به رقص welcome week ( هفته خوش آمد ) ( 1966 walscer و anonsan و abrahans ) بررسی کردند صدها نفر از دانشجویان سال اولی برای حضور به کار گرفته شوند [ از دانشجویان استفاده شد ] . به آنها گفته شد که کامپیوتر از اطلاعات شخصی هر دانشجو برای عملی کردنم بهترین جفت او برای عصر , استفاده می کند در هنگام رفتن دانشجویان جفت شدند . در تبادل برای تفریح و نوشابه و الکلی , از شرکت کنندگان خواسته شد در طول رقص برای تکمیل فرم ها مشخصات بدهند در این پرسشنامه از دانشجویان خواسته شد تا خود سنجی ( به طور مثال درباره عزت نفس خودشان ) و سنجش شریک شان ( به طور مثال درباره جذابیت فیزیکی شان و اینکه آنها را جگونه بیشتر خوشان هستند ) را فراهم کنند . در پایان عصر , شرکت کننده ها به طور خصوصی گزارش دادند که آیا آنها مایل اند که بار دیگر همتای عشقی خود را ببینند ؟


وقتی همه اطلاعات تجزیه و تحلیل شد , فقط یک متغیر پیش بینی کرد که آیا شخص مورد نظر مایل به دیدار دوباره جفت خود هست یا نه : نه مهارت های گفتگوی دوست , نه عزت نفس پاسخ دهنده ها و نه مشابهت افراد به یکدیگر , بلکه جذابیت فیزیکی دوست [ دختر یا پسر ] . این یافته تعجب انگیز ( در آن هنگام ) که ترجیح انسان برای ظواهر بیش از دیگر ویژگی ها را تصدیق می کرد ع زمانه هابی طولانی در امتحانات و کلاس های روان شناسی گزارش شد .


در طول دهه های متمادی از زمان مطالعه جفت کامپیوتری , قدرت چهره ها در انتخاب رفیق و دوست , حمایت شده است ( 1989 spanser و 1986 spanser , htfied ) اگر چه برخی شرایط برای نمونه به نظر می رسید که مردان بیشتر از زنان به جهره اهمیت میدهند . سپس ( 1986 spanser و 1990 feingold ) . منعی جذابیت برای ما چیست ؟ چرا مهم است ؟
اهمیت چهره ها مردم جذاب فرض می شود که دارای دیگر شرایط مطلوب مانند مهربانی , قوی بودن , هیجان باشند ( 2000 langlast etal ) و اگر این چیزها نباشد , مردم جذاب , حداقل برای نگاه کردن مطلوب اند . جذابیت حتی ممکن است رتبه اجتماعی شما را بوسیله دیده شدن با فرد خویش چهره افزایش دهد . برای مثال , کار فرمایی که سوابق شغلی مشابهی از دو نفر می خواهد , یکی خوش منظر است و چهره دیگری نه عموما ترجیح میدهد که متقاضی کار جذاب را جذب کند , با استنباط او کارمند خوبی خواهد بود به طور نمونه ( 1994 , hamermesh 8 biddle )


تمایل قاطعی برای زیبایی وجود دارد . مردمم جذاب انتظار میرود که تنها برداشتن مبنای چهر هایشان , مدم بهتر می باشند
- حساس , پا جنسی , جالب , اجتماعی و مانند آن ( 1972 dien berschid 8 waclsttr ) . چنین تصورات قلبی رایجی , جذابیت فیزیکی را کلیشه ای میکند , یعنی انتظار کلی این است که فردی که از نظر فیزیکی جذاب است , شرایط مثبت داشته باشد , در حالیکه فردی که جذاب نباشد شرایط منفی دارد تصور قالبی جذابیت فیزیکی نتایج قوی به دنبال دارد . مردمی که به نظر می رسد جذاب نباشند ممکن است برای دوستی یا پیشرفت کاری نادیده گرفته شوند و حتی ممکن است فرض شود که این افراد بیشتر مستعد رفتار جنایتکاررانه باشند . ( 1984 hafied و 1998 webscer 8 esses 1974 ey efna )


اما تمایل یکم قانون نیست و در مورد تصور قالبی جذابیت فیزیکی , درست نیست . تحقیق امپل ( ample ) نشان می دهد که علیرغم انتظارات , برای هر ویژگی و صفتی که به صورت عملی سنجیده می شود ( به طور نمونه , هدفش دوستی , صداقت ) مردم خوش چهره بهتر یا بدتر از مردمی که دارای چهره معمولی اند , نیستند . ( brehm 2002 perlmau 8 compbell miller ) . هنوز سهم تصور قالبی , یک تمایل قوی است , همانطور که توسط مطالعه رقص جفت کامپیو تری شرخ داده شد . فقط باید مردم جذاب برنده و رقابت نزدیکی شوند ؟ ظاهرا نه . موضوع چهره ها , اما در یک دوره طولانی , یک فرد نمونه , آنقدر که برای جفت ( دوست ) در نظر گرفته می شود برای جایزه مد نظر نیست .


تاثیر همتا ابی : درباره برخی از مشاهیر ملی و وحلمی – ستارگان سینما , سیاستمدران , قهرمانان , نویسندگان و مانند آن – فکر کنید و چندین نفر از انان ر

ا که به طرز فوق العاده ای از لحاظ فیزیکی جذاب در نظر میگیرید را لیست کنید . از شماره 1 ( خیلی زشت ) تا 10 ( خیلی جذابب ) برای هر یک از مشاهیر یک درجه بندی تعیین کنید . اکنون , شما چه درجه بندی به خودتان میدهید ؟ اگر به مشاهیر بیشتر از میانگین درجه داده اید اما خودتان کمتر ( با آنها مقایسه شده ) , چه احساسی می کنید ؟ فرصت ( شانس ) شما برای جذابیت از آن نوع از افراد که شما فرض می کنید از لحاظ فیزیکی بسیار جذاب اند , چیست ؟


می تواند برای بسیاری از ما تامل بر انگیز باشد فهمیدن این موضوع که گاهی اوقات چهره های ما با چهره های مردمی که ما مطلوب می دانیم , برابری نمی کند . اگر به خودتان نمره 5 بدهید- امکان دارد در یک روز خوب این نمره 6 باشد – شما چگونه می نوانید نظر 9 یا 10 که می شناسید و چیز های مشترکی با او دارید , را جلب کنید , برای مثال یک همکلاسی بسیار خوش جهره ؟ خوشبختانه , علیرغم هر ترجیح تحولی برای زیبایی , اکثر مردم در پیمودن دوستانی دائمی ( دوره طولانی ) هستند , کسانی که زیبایی شان بیشتر نباشد بلکه سطوح ادراک شده آنها از جذابیت را دوست داشته باشند . اگر شما 5 ( از نظر جذابیت ) از شماره 10 تقاضای دوستی کند , چه چه شانسی مبنی برداشتن پذیرش این دوستی از

طرف 10 وجود دارد؟ بسیار متحمل است که اگر هدف شما بسیار بالا باشد طرد ( رد ) شود اما اگر فکر کنید که خیلی پا ناید و می توانید بهتر باشید , ناامید و نا خشنود خواهید بود (ئ همراه بودن با دوستتان تاثیر همتا یابی , یا وقتی که شخصی ترجیح می دهد یک شریک طولانی مدت که در چهره شبیه خود اوست , فرصت های طرد یا نا خشنودی را کاهش دهد ( carli , ganly 8 pio )


تاثیر همتا یابی را به وسیله قرار دادن چهره خوب در زوج های طولانی مدتی که می شناسد , بیازماید .آیا آنها از لحاظ ظاهر به یکدیگر متعلق اند ؟ اکنون نظری به زوج هایی بیفکند که به همان اندازه با یکدیگر نمبوده اند آیا برر مبنای اینکه آیا سطوح زیبایی آن ها با هم جور است , می توانید پیش بینی کنید که آیا احتمال دلرد آنها به ودتی با یکدیگر بمانند ؟
کاربرد دروس چهره ( ظاهر ) : تحقیقات و رشته های فراوانی درباره قدرت ظاهر فیزیکی انجام شده است یعنی غیر ممکن است یک کاربرد مجزا را انتاخاب کرد . با دانستن موضوع چهره ها , شما باید جدا هر زمان ظاهر خود را حفظ کنید تا دیگران شما را ارزیابی کند – به عنوتان رفیق با لقوه , دوست , شریک یا کارمند , اگر شما درباره ظاهر فیزیکی تان به کمتر از 10 فکر می کنید , دیگر شرایط خوب خود را مشخص کنید و بروی آنها تاکید کنید . آنها را مشهود کنید , آنها را یاد آوری کنید و طبق آنها اقدام کنید . برای مثال : مهربانی , بذله گویی , فداکاری , کمک , وفاداری , شجاعت و شوخ طبعی خودتان را شرح دهید .
اهمیت چهره ها را در مناظر در نظر بگیرید . ممکن است تحول ترجیح کلی کمی برای چهره های خوب نوعی خاص را شکل دهد اما رفتار انسانی پیچیده است , با زیست شناسی تحت تاثیر قرار می گیرد نه با کار کردن با غریزه , چهره ها و شرایطی که مردم آنرا جذاب می دانند در میان فرهنگ های دنیا متفاوت است . برای مناظر , پوسته فرهنگ را ببینید تا متوجه شوید که جاذبه میان فردی چگونه از فرهنگی به فرهنگی دیگر فرق می کند .
پوسته فرهنگی : جاذبه میان فردی و فرهنگ
به چه کسی دل بسته اید ؟ لیست ترجیحات شما ممکن است شخصی و منحصر به تاریخ نیاز ها و علایق شما به نظر رسد . اما اکثر آن چیزهایی که درباره شخصی دیگر مطلوب می دانید با فرهنگ شما مشخص می شود – آنچه که شما برای ارزیابی و جستجو یاد گرفته اید , انتخاب رفیق به طور ( بیشتر ) قوی با فرهنگ یک نفر سر و کار دارد تا با جنس ( زن یا مرد ) جنسیت ( مردانه یا زنانه ) فرد( 1999 gooodwin ) .
مال ما, جایی که پیشرفت ها و موفقیت های شخصی سنجیده می شوند , فرهنگی فرد گرایانه است . ما برندگان را دوست داریم , افرادی که مشهور اند , افرادی که دیگران به آنها ارزش زیاد قائل اند , آنها را تحسین می کنند و حتی آرزوی آنها را دارند ( آرزو می کنند که جای آنها باشند ). اما مجموعه متفاوتی از ارزشها در فرهنگ ها مشکل می گیرند که پیشرفت فردی , موفقیت گروهی را ارزش می نهند . در فرهنگ های جمع گرایانه از قبیل چین و هند به مشارکت جمعی بیش از تفاوت فردی ارزش نهاده می شود و رفیق بالقوه به ویژه برای فضیلت های عملی از قبیل دارا بودنن پول و مهارت های مدیریت خانواده , ارزش زیادی قائل می شود . ( Goodwin atog … ) ارزش های خانوادگی و اقتصادی فرهنگ ها ,

ارزش های روابط را تحت تاثیر قرار میدهد , در فرهنگ های متغیر و شهری از قبیل آنها که در ایالات متحده و کاندا هستند , افراد معین دنبال دوست یا شریکی هستند که دارایی مشترک زیادی در دسترس داشته باشند و احتمالا رفاه انتخاب داشته باشند و در عوض افراد در مناطق دور افتاده و روستایی انتخاب کمتری دارند . در چنین ناحیه هایی روابط نزدیک خیلی زیاد به مجاورت و دسترسی بستگی دارد و بنابراین , برای جایگزینی سخت اند . برای شخصی با اقتصاد و ضعیف و کشت مبنا یک ازدواج برنامه ریزی شده نه تنها با تحقیر مواجه شده بلکه بیشتر با حق شناسی مواجه می شود . اگر برای برنامه بنا شده این فرد چگونه دوست می یابد ( 1993 8 warnghs taylor , meghddam ) . در این مفهوم , فرهنگ صورت معیار بزرگی از تاثیر موقعیتی بر انتخاب ها ی رابطه است . اگر ازدواجی برنامه ریزی شده به به شما پیشنهاد شود چه عکس العملی نشان میدهد ؟ احتمالا عکس شما تصدیق مناسبی تا حدی که ما به راستی فرآورده های فرهنگهایمان هستیم را ارائه میدهد .


دلبستگی :
آیا تا به حال دلتان شکسته است ؟ فقدان رابطه ی نزدیک به طور دردناک است . چه احساسی می کنید و چطور رفتار می کنید ؟ عکس العملی معمولی , پریشانی , خشم , ناراحتی و یاس است. شما احتمال دارد که خواب یا توانایی تمرکز رااز دست بدهید . شاید بحث کرده و گریه کرده اید . این عکس العمل ها را با اعکس العمل هایی که یک کودک که مادرش او را ترک کرده , مقایسه کنید , حتی به صورت خلاصه . کودک درون سبد یا در آغوش پرستار بچه است و دور شدن مادرش را مشاهده می کند . ( اگر تا کنون از خواهر یا بردار هم بیشتر خود یا دیگر بچه ها مواظبت کرده اید , ممکن است در آن سناریو جنایتکار باشید ) . بچه گریه می کند , با ناراحتی ظاهری جیغ می کشد یا در آنچه که یقینا بیشتر عصبانی به نظر میرسید , داد نمی کشد . در این تعامل ها چه چیزی رخ میدهد ؟ بچه نسبت به جدایی عکس العمل نشان میدهدد یعنی از دست دادن مهمترین فرد در زندگی اش . در فرآیند

دلبستگی نوزاد انسان در خوشنودی احتیاج مسرت با یک یا دو نفر ویژه دیگر شرکت دارد ( 19698982 bowlby ) . سال ها بعد , یک انسان بزرگسال مشابها" یک شرکت خصوصی را برای سعادت و خوشبختی و دلبستگی به آن فرد , ضروری میداند و اگر آن رابطه پایان یابد بزرگسالان را از مثانه هابی اندوه جدایی کودکانه بیان میکند .یعنی توجه برداشتن از دست دادن دیگری و ناراحتی فوق العاده در غیر قابل حصول بودن فرد, تمرکز یافنه است ( 1975 , weiss )


بساری لز روانشناسان نشان داده اند که طرح کلی برای روابط زندگی بعدی وقتی پیمودن ریزی می شود که شما هنوزز یک کودک بودید با اولین تجربه تان از ماقبت از دوستانتان به ویژه مادرتان یا اولین مراقبتان . برای تغذیه کردن , نوازش و محافظت کردذن شما باید مطمئن شوید که مراقب شما نزدیک بوده یا نیاز هایتان را را به آن فرد نشان میدهید . از دست دادن چهره دل بستگی تان , موجب محموعه ای از رفتارهای دلبستگی می شود – در پی فردی بودن , درخواست تماس , حرکت به سوی آن فرد وابسته شدن برای ممانعت از ترک و مانند آن ( 1994 shaver shazan ) این الگی عمل به عنوان موثرترین روش برایمراقبت غیر دوستانه توسعه یافته است .
روش های دلبستگی :


افراد در اینکه آنها چگونه ناراحتی جدایی را بیان می کنند , متفاوت اند . لیکن به دلیل همه تفاوت های آنها رفتارهای دلبستگی افراد را در الگوهای اصلی می توان ذکر کرد . فهم این الگوها – الگوهای خوتان هم چنین دیگران می تواند به شما برای بهبود روابط رضاییت بخش تر کمک کند .


دلبستگی کودک : تحقیق روان شناس رشد , ماری انیسورث و دوستانش آشکمار کرد که بین کودکان , سه الگوی رفتار دلبستگی را میتوان مشخص کرد ( 1978 wacrrwall , blehars , ain swerth ) کودکان بوسیله سبد از مادرشان جدا شدند یا به شخص غریبه یا محیط نا آشنا معرفی شدند – همه موقعیت های موجب ناراحتی های جدایی مشد . اگر چه موقعیت عامل برای همه کودکان یکسان بود , عکس العمل های یک روش از دل بستگی مطمئن و دو روش از دالبستگی نا مطمئن را نشان داد .


1. روش دلبستگی مطمئن : همه ( اغلب ) بچه ها در حالی که چهره دلبستگی دور بود , ناراحت بودند اما وقتی که او برای برمی گشت به سرعت آرام می شدند .
2. روش دلبستگی نا مطمئن: اضطراب / تردید : کودکان هنگام جدا بودن ناراحت بودند اما وقتی مادر برمی گذشت هنوز سهم ناآرام و سمج بودند .
3. روش دلبستگی نا مطمئن . گریز : کودکان نا مطمئن طوری رفتار کردند که گویی آنها درباره حضور یا غیبت مادر , بی اعتنا هستند ( آنها وقتب مادر رفت جیغ نکشیدند و وقتی که او بازگشت از رفتن به سوی او و تماس با او امتناع کردند ).


چرا اختلافات ؟ اگکوهای دلبستگی بچه ها بسیار محتمل است که از ترکیب تاثیرات بیولوؤیکی ( مانند ویژگی های ارثی , سرنوشت ) و فراگیری اجتماعی ( کمانند حساسیت چهره دلبستگی به عمل بچه مانند توجه نا کافی ) گسترش یافته است . بچه ناخوش یا عصبی با والدین عصبی یافته , احتمال ندارد که توجه کافی دریافت کند که در روش نامطمئن سهیم است ( شاور و هازان 1994 ) . با قرار دادن مناسب در اوان زندگی مقوله های دلبستگی در روابط بزرگسالان را تحمل می کند . کودکان مطمئن بزرگسالان مطمئن می شوند با اتخاب های رابطه متفاوت ۀآشکار و تجربزیاتی که مورد بررسی قرار دادیم .


دلبستگی بزرگسالان :
دلبستگی کودکی شما موضوع انتخاب نبوده است , شما در تربیت خانوادگی ویژه ای متولد شده اید , اما در مقام یک بزرگسال , دوستان و رفیقان برای شما تعیین نشده اند , شما باید آنها را انتخاب کنید , به عنوان بزرگسالی که چنین انتخاب هایی می کند . می دانید که هر رابطه خطراتی در پیمودن دارد . برای نزدیکی به فردی دیگر شما در خطر بزرگ پیش روان شناسی دارید : طرد و خیانت . شخص دیگر ممکن است شما را رد کند یعنی , از نزدیک شدن به شما اجتناب کند , یا شخص دیگری که به شما نزدیک است ] ممکن است به شما خیانت کند یعنی شما را گول زده یا با نتایج دردناکتری به شما صدمه بزند که اگر هرگز به او نزدیکنبودید چنین صدماتی نمی دیدید . ایا صمیمیت ارزش چنین خطراتی را دارد ؟ برداشتن

مبنای تجربه معتقدید که می توانید به مردم اعتقاد کنید یا با آنها مظنون شوید ؟ اگر درباره عشق خوش بین هستید آیا انتظار دارید که دیگران شما را دیر یا زود طرد کنند ؟ الگوی متمایز دلبستگی کودک یا دوران بچگی و بعد از آن ادامه می یابد . این الگو ها عکس العمل بزرگسالان به عشق , ترس و از دست دادن تجربیات رماتنیک شان , را نشان می دهد . مشاوره ای زان و دوستانشان از بزرگسالان دعوت کردند تا توصیفاتی از رفتارهای دلبستگی در پاسخ به پرسشناه های روزنامه درباره زندگی , عشق و کار فراهم کنند . الگوهای دلبستگی شرکت کننده های آنها به الگوهایی شبیه آن دسته از الگوهای کودکان نامطمئن , قابل تقسیم بود . ( hazans shaner ) در همان زمان مین , کاپلان و کسیدی ( 1985 ) از مصاحبه ها برای سنجیدن روش های دلبستگی والدین و ارتباط دادن این ها به روش های پاسخ کودکان انها استفاده کردند . با ت رکیب چنین وشهایی محققان دلبستگی تاکید کردند که در روابط بزرگسالی ما , ما الگوهای اوان زندگی را که با نزدیکی , جدایی و از دت دادن سرو کار دارند , دوباره فرهم میکنیم . batholomew ( 1990 ) روش های ارزیابی بسیار پیچیده را گسترش داد که نه تنها سه روش بلکه چهار روش دلبستگی بزرگسالان را مشخص می کند .


قبل از تحقیقات تکمیلی ( مطالعه کامل تر ) برای بررسی تجربیات روابط خودتان , یک دقیقه فکر کنید اکنون بنابر اندیشه های خودتان جدول 502 را بررسی کنید و الگوهای متفاوتی را که در دیدگاه های مهم نسبت به نزدیکی یافت می شود , مطالعه کنید یک الگو را که به بهترین نحو روش ویژه شما را نسبت به نزدیک بودن , جمع بندی می کند, انتخاب کنید . سپس ما بررسی خواهیم کرد که چگونه انتخاب های شما را تفسیر کنیم .
چهار الگوی لیست شد , در جول 502 به چهار الگوی روش دلبستگی بزرگسال که به وسیله bartholowew ( 1990 ) مشخص شده اشاره دارد .
1. مطمئن : اعتقاد, احساس راحتی با نزدیکی و هم بستگی
2. پریشان : ضرورت نزدیکی , نگانی درباره طرد شدن
3. نگران: ترس از رد شدن , نا مطمئن , کمرو
4. گم نگشته : متکبی به خود , مستقل , دلبسته در خصوصی بودن


هر یک از این روشها و دلبستگی بزرگسالان دیدگاه مردم درباره خودشان ودیگران , را موازنه می کند . افراد مطمئن , دیدگاه هایمثبتی درباره خودشان و اعتبار افراد نزدیک دیگر دارند . افراد پریشان, نظرات ضعیفی درباره خودشان دارند اما می خواهند نسبت به دیگران نزدیک باشند . مردم نگران, با خودشان خوشحال نیستند و به نزدیکی اعتقاد ندارند , و افراد گم نگشته خودشان را به عنوان فردی مقبول می بینند و به ویژه اگر آنها نسبت به نزدیکی به دیگران راحت باشند.


بکار گیری دروس دلبستگی : می توانید تحقیق درباره دلبستگی را بوسیله بررسیس پویایی ترکیبات مختلف روش های دلبستگی , بکگار گیرند . فرض کنید یک زوج, [ یک زوج را در نظر بگیرید ] زن, روش دلبستگی پریشانی را گسترش داد در حالیکه شریک مذکر او بسیار گم نگشته است . او در جستجوی حضور اوست ( حضور مرد ) دست به سوی او میبرد و برای زمان با هم بودن طرح هایی می ریزد , اما او ( مرد ) با نزدیکی زیاد احساس ناراحتی میکند و برای اینکه خیلی احساس استقلال می کند , دور می شود . وقتی مرد اینگونه رفتار می کند , با کسل کردن برنامه ها یا رفتار سرد, زن احساس خطر و احتیاج می کند . زن بسیار سمج می شود , امید صمیمیت و برحورد دارد – اما مرد فقط از او دور می شود هر دو ناشاد هستند اما شاید قادر نیستند که شرح دهند چرا یا چگونه با این مسئله برخورد کنند .


در زندگی خودتان , شما می توانید در تشخیص اینکه چه چیزی نیاز دارید و چگونه به بهترین نحو با دیگران کنش متقابل داشته باشید , فعالتر باشید . احساساتتان را درباره خود و دیگران مشخص کنید و درباره اینکه چگونه نیاز های خودتان و نیاز های پیچیده دیگران را برطرف کنید . واقع گرایانه باشید با صداقت در تعامل های اولیه شروع کنید و نیاز ها و اهدافتانرا به بهترین مشکلی که می توانید بیان کنید . اگر در روابط تان به دلگرمی نیاز دارید به دوست یا شریک تان بگوئید انتظار نداشته باشید که شخص ذهن شما را بخواند به دقت به آنچه که دوست شما می گوید و می خواهد گوش کنید . چطور به دوستی مناسب قادر به پاسخ گویی به شخصی خواهید بود که اطمینان خاطر نیاز دارد و چیزهای بین شما دو نفر درست

است ؟ ترکیب یا رویارویی دو روش شما نیز مفید است . اگر یکی از شما احتیاج به اطمینان خاطر داته باشد و دیگری حتی احساس نیاز به تماس چشمی هم نداشته باشد , هر دوی شما رنج خاهید برد . فرض کنید که شما زندگی را با روش دلل نامطمئن آغاز کرده اید اما می خواهید احساس راحتی بکنید و مطمئن عمل کنید . آیا تغییر ممکن است ؟ در طول زمان نگرفتن ممکن است , اما برای تغییر الگوهایتان شما ابتدا باید بدانید که با توجه به روابط شما ایستاده اید ؟ کجا می خواهید بروید ؟ و چگونه فاصله را نزدیک می کند ؛ این سفر با خودآگاهی آغاز می شود , بنابراین به خاطر بسپارید که شما و شخصی دیگر به دلبستگی ها نیاز دارید و تجربه زندگی شما روش مجزایی در شکل دادن آنها , آموخته است .


فرآیند انتخاب [ گزینش ]
جذابیت فیزیکی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفت زیرا این جذابیت اساسا" به تصویر میکشد که مردم چگونه ابتدائا" یکدیگر را به عنوان دوست, رفیق و معشوق انتخاب می کنند. در کنار جذابیت فیزیکی , دیگر عوامل نیز مطالعه شده و نتیجه گیری شده که در تعیین ایینکه مردم چه چیزی را در یکدیگر جذاب می یابند , مساوی یا بسیار مهم بوده است : تقابل یادوست داشتن کسانی که دوستتان دارند ( surtis…. ) به طور مشابه در دیدگاه ها ,ارزش ه , و در شخصیت اجتماعی و شخصی ( botwin…. ) وقتی برای زندگی مانند عدم پذیرش والدین و موانعی برای غلبه برداشتن باهم بودن, مانع ایجاد می کند . برای برخی رسم ها , تجربیاتی که می توانند موجب خواسته های شدید متقابل , حداقل برای مدتی شوند . ( brehm8 ) .


ترکیب عوامل هر چه که باشد , اغلب مردم حداقل برخی از افراد دیگر را جذاب می یابند و سپس با مانع بعدی مواجه می شوند – ایجاد نزدیکی واتقعی , یعنی تعامل یا رابطه که برای هر دو طرف واقعی بوده و تصوری در خاطر یک نفر که احساس مکند به دیگری جذب شده است , نیست . جلب جاذبه تان به سوی خودتان , شما را به جایی نمی رساند . همین طور پیدا کردن شخصی که برای نگاه کردن مطلوب باشد , بدون درک اینکه آیا دو نفر شما ارزش های مهم مشترکی دارید , چیزهایی زیادی برای انجام دادن باقی می گذارد . شما باید با مطلوبیت نزدیکتر شدن مواجه شده , رابطه متقابل داشته و آنرا ارزیابی کنید . این فرآیند رد یا احتمال فهمیدن جذابیت بیشتر را به خطر بیندازد زیرا , " آنجا چیزی نیست " , شما چطور شروع می کنید ؟


مطالعه shert – t : حتی قبل از اینکه اینترنت امکان ملاقات و یاد گیری درباره یکدیگر را در ساییرا سپس به دو روش و وب سایت های همتا یابی ناشناس را فراهم کند , مردم معمولا برداشتن دیگر روش ها متکی بودند – اطلاعات نسنجیده توصیه های دوستان , آگهی شخصی , و مانند آن . آلان گروس و دوستانش ( دوستش ) ایندیا فلیمینگ مطالعه بدیعی از ملاقات اولیه بین اطلاعات محتمل , ترکیب روش های دو منبع رایج اطلاعات را ایجاد کردند : آگهی شخصی و آگهی گروه ها ( 1983 gress ) . شرکت کنندگان زنان مردان کالج بودند که ابتدا اطلاعات شخصی درباره چندین موضوع از قبیل دوستان کالج آنها , مذاهب , ورزش ها و علایق موسیقی , عادت های نوشیدن و سیگار و ویژگی ها , فراهم کردند . 200 تن از شرکت کنندگان حاضر شدتد هر کدام با به تن کردن یک تی شرت ( shirt- t ) ( تی شرت خانم ها زرد و تی شرت آقایان آبی ) . عادت هایشان در آگهی پشت تی شرت چاپ شده و به هر کدام یک شماره اختصاص داده شده بود . برای مثال احتمال داشت روی تی شرتی این نوشته ها باشد : شماره اختصاص داده شده بود . برای مثال احتمال داشت روی تی شرتی این نوشته ها باشدد : شماره 19 – الکس , روانشناسی , اسکواش ( ورزش ) جاز , شوخ طبع, سیگار ممنوع .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید