بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

 

oبازی" من بدو آهو بدو" نوعی تعقیب و گریز مخرب در رقابت ناسالم است.
در این بازی افراد برای تامین نیازها و پرداخت بدهی های خود ناچارند، دائما برای کارفرما کار کنند، تا بتوانند بدهی های خود را پرداخت نمایند.
متاسفانه افراد در مدرسه راجع به پول در آوردن و خرج کردن آن هیچ چیزی یاد نمی گیرند، تمام تلاش آنها درمسیر کار تنها برای کارفرماو صاحبان شرکت ها سودمند است.

oتنها راه رهایی از چرخه" بازی من بدو آهو بدو" تسلط به حسابداری و سرمایه گذاری است.

اسلاید 2 :

oافراد باید خودشان را از "چرخه من بدو آهو بدو" و کارکردن برای کارفرما و پول بیرون بکشند.
در حالی که کار بسیاری از بانکداران و تاجران خرید و فروش انواع دارایی‏هاست ،آنان مشکل می توانند به این نکته بیندیشند که هر معامله ای روی سرمایه ی در گردش آنها تاثیر می گذارد.
یک حسابدار با وجود گذراندن تعدادی واحد حسابداری در دانشگاه، پس از اتمام تحصیلات نمی تواند از آن در زندگی عادی استفاده کنند.

 

اسلاید 3 :

 

oافراد باید به سراغ رشته مورد علاقه خود بروند، نه رشته ای که شرکت های گوناگون می پسندند و در قبال آن پول خوبی می دهند.

o با درک این نکته می توان دریافت که دیگر افراد نگران امنیت شغلی و بازنشستگی نخواهند بود.
با وجود تغییر و تحولات پیرامون، متاسفانه شیوه های تربیتی، متناسب با این تحولات تغییر نکرده اند .
کودکان ما سالهای سال در یک نظام آموزشی کهنه و از کار افتاده وقتشان را برای یادگیری موضوعاتی تلف می کنند، که هیچ نقشی در زندگی آینده آنان نخواهد داشت.
برای فراهم نمودن آینده مالی برای فرزندانمان نباید از آنان توقع داشت، همان قوانین کهنه قدیمی را به کار گیرند، چرا که این کار حقیقتا خطرناک است.

اسلاید 4 :

oفرزندان ما نیازمند آموزشهایی کاملا متفاوت برای شناخت قوانین مختلف دنیایند.
آموزش پایه موفقیت است، به همان اندازه که مهارت های تحصیلی برای انسان ضروریست، مهارت های مالی و اقتصادی نیز برای او مهم است.

اسلاید 5 :

oرابرت و پدر پولدار و پدر بی پول او 

oرابرت دو پدر داشت، یکی پولدار و دیگری بی پول ،پدر بی پول او بسیار تحصیلکرده با هوش و دارای مدرک دکترا و پدر پولدار او کلاس هشتم را هم تمام نکرده بود.
هر دو در کارشان موفق بودند و در آمد قابل توجهی داشتند، با این همه ،یکی تمام عمر برای پول در آوردن زحمت می کشید و در نهایت نیز صورت بدهی‏هایی را که باید پرداخت می کرد را به ارث گذاشت و دیگری یکی از ثروتمندان هاوایی شد و وقتی مرد، میلیاردها دلار ارث برای خانواده و امور خیریه باقی گذاشت.
هر دو قوی خوش وجهه و با نفوذ بودند، هر دو رابرت نصحیت می کردند، اما نصیحتهایشان با هم فرق داشت، هر دو معتقد بودند ،که باید تحصیلات عالیه داشته باشد، اما رشته هایی را که پیشنهاد می کردند یکی نبود.
پدر بی پول ولی تحصیلکرده رابرت او را به در س خواندن و استخدام در شرکت تشویق می کند،در حالی که پدر پولدار او را به تاسیس و ایجاد شرکت تشویق می کند.
برای هر دو پدر کار نیازمند تحصیلات بالا بود ، ولی رشته های تحصیلی هر یک از دو کار، کاملا متفاوت با یکدیگر است.

اسلاید 6 :

oپدر تحصیلکرده، رابرت را تشویق می کرد که آدم با هوشی باشد، ولی پدر پولدار او را به استخدام آدم های باهوش تشویق می کرد.
دیدگاههای پدران او نسبت به پول با یکدیگر تفاوت بسیاری داشت.
به دلیل داشتن دو پدر توانست اطلاعات گوناگونی را کسب کند، بنا براین ناچار به گوش سپردن به حرفهای هر دو آنها بود تا بتواند از میان حرفهای آنان چیزهایی را که در زندگی آنان تاثیرات مثبتی گذاشته است را گزینش کند.
پدر بی پولش همیشه می گفت : نمی تواند از پس هزینه های زندگی برآید ،او همواره در برابر هزینه ها تسلیم می شد، در حالی که پدر پولدارش این جور جمله ها را ممنوع می کرد و دائما می گفت چطور می توان از پی هزینه های زندگی بر آمد؟ لذا راههای رسیدن به هدف را در ذهن او مطرح می ساخت.

اسلاید 7 :

oپدر پولدار او معتقد بود تکرار جملات منفی ذهن را فلج

    می کند و انسان را از تفکر سالم و منطقی دور می کند، لذا با طرح سوال، ذهنش را به فعالیت وادار می نمود.
او درباره تفکر و فعالیت مغز تعصب عجیبی داشت، او معتقد بود مغز بزرگترین کامپیوتر دنیاست و می گفت : مغز روز به روز قوی تر می شود بنا براین هر چه ذهن قوی تر شود پول بیشتری به دست می آید.

اسلاید 8 :

oپدران من هردو سخت کار می کردند، با این تفاوت که یکی از آنها به محض روبه رو شدن با مشکلات مغزش را تعطیل می کرد و پدر دیگرم در این شرایط مغزش را به فعالیت وادار می نمود،این طور شد که در دراز مدت روز به روز پولدارتر شد.

oدو پدر من دارای تفکرات متضادی بودند، بدین شکل که پدر بی پولم معتقد بود پولدارها باید مالیات بیشتری را بپردازند و پدر پولدارم معتقد بود مالیات گرفتن در واقع نوعی تنبیه برای تولید کننده و پاداش برای کسانی است که در تولید نقش ندارند.
پدر بی پولم معتقد بود که در صورت داشتن پول، آن را محکم بگیرم و با آن ریسک نکنم، در حالی که پدر پولدارم معتقد بود، باید یاد گرفت که با پول چه طور ریسک کرد.

اسلاید 9 :

oبرای پدر بی پولم حمایت شغلی واستفاده از مزایای آن گاهی از خود شغل مهم تر بود، در حالی که پدر پولدارم به خود اتکایی کامل در مسایل مالی اعتقاد داشت.

oیکی از پدرانم برای به دست آوردن چند دلار جان می کند و دیگری ......

oاگر دوست دارید ماجرای این دو پدر بی پول و پولدار را دنبال کنید با ما همراه باشید تا شما هم بتوانید برای زندگی خود راه یکی از این دو پدر را انتخاب کنید .

اسلاید 10 :

oرابرت کیوساکی نویسنده این کتاب پر فروش می گوید: علت عمده ای که باعث می شود اغلب مردم در تنگناهای مالی به سر ببرند این است که آنها سالهای زیادی از عمر خود را در مدارس می گذرانند اما در خصوص پول ، چیز زیادی یاد نمی گیرند. نتیجه این است که مردم فقط یاد می گیرند برای پول کار کنند ، اما هیچ گاه یاد نمی گیرند چه کنند تا پول برایشان کار کند!

o« مردم کم در آمد و اقشار میانی ، برای پول کار می کنند اما برای پولدارها ، این پول است که برای آنها کار می کند.

o« اکثر مردم به دلیل ترس و حرص در چرخه زندگی گرفتار می شوند. چرخه ای که شامل بیدار شدن ، سر کار رفتن ، بیدار شدن ، سر کار رفتن ، پرداخت مخارج و... است.

o« علت اصلی فقر و نابسامانی مالی ، ترس و جهل است نه اقتصاد یا دولت و یا ثروتمندان.

o« اکثر مردم، تمام عمرشان را به دلیل احساس ترس به دنبال شغل ثابت، کسب حقوق، افزایش درآمد و امنیت کار می گردند.

o« پولدارها دارایی می اندوزند، حال آنکه بی پول ها و اقشار متوسط، بدهی می اندوزند و به اشتباه تصور می کنند که دارایی است.

oدوراه 1- مسیر داخلی(چرخه دورانی زندگی)    2- مسیر خارجی (میان بر)

oافراد باید بتوانند بین ترازنامه مالی خود تعادل ایجادکنند.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید