بخشی از مقاله

آموزش بستر ارتقای فرهنگ ترافیک


چکیده

مقاله حاضر با عنوان آموزش بستر ارتقای فرهنگ ترافیک که ابتدا با بیان مقدمـهای بـه نقـش انـسان بـهعنـوان یکـی از مهمترین عامل تاثیرگذار در ترافیک که خود سازنده ماشین، جاده و واضع قوانین و مقررات است پرداخته و همین انسان وقتی در فرآیند آموزش قرار میگیرد میتواند تغییر باور و رفتار داده و برای مشکلی که خود بهوجود آورده چـارهاندیـشی کند در ادامه مقاله به تعریف واﮊه فرهنگ از نظر دهخدا و سایر صاحبنظران ادبی پرداخته و در بخـش بعـدی بـه انتقـال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر و از جامعهای به جامعه دیگر اشاره شد و در ادامه بـه جامعـهپـذیری و فرهنـگپـذیری در سراسر زندگی بهعنوان یک فرآیند توجه نموده است. نگارنده مقاله به دیدگاه اسلام درخصوص آموزش و تربیت پرداخته و با توجه به آموزههای دینی، اعتقاد بر این است که با تقویت باورهای دینی و پرورش افراد معتقد و پایبند به قوانین دینـی امکان کاهش ناهنجاریهای رفتاری با استفاده از روش خود کنترلی میسر خواهد بود.

و در پایان مقاله پیشنهادات در جهت ارتقای فرهنگ ترافیک و در پیوست خلاصـه نظرسـنجی انجـام شـده در خـصوص انیمیشنهای معاونت راهنمایی و رانندگی ناجا که از ۶۸۸ نفر از افراد بالای ۲۱ سال تهرانی اجرا شده، ارایه گردیده است.

واﮊههای کلیدی : فرهنگ - ترافیک - توسعه – خود کنترلی – انیمیشن


۱- مقدمه

اصطلاح ترافیک به معنی رفت و آمد خودروها در معابر عمومی است. ما نیز در این نوشتار به چنین مفهومی توجـه داشـته و به بررسی ابعاد گوناگون ترافیک از منظر یک موضوع اجتماعی که با زندگی انسان معاصر عجین و ممزوج شده اسـت، خـواهیم پرداخت.زندگی شهری الزاما شرایطی را ایجاب می کند از جمله آنها ، مسئله عبور و مروراست.

در عرصه عبور و مرور با چند عامل عمده سروکار داریم که عبارتند از :

انسان، خودرو، جاده، قوانین و مقررات. بهسامان کردن هریک از این عامل راهکارهای خاص خـود را دارد. لـیکن از آنجـا کـه باموجودی به نام انسان روبرو میشویم که خود، سازنده ماشین، جاده و واضع قوانین و مقررات است، میتوانیم نتیجـه بگیـریم که علتالعلل این مشکلات فرد انسانی است، شاه کلید حل مشکل نیز در دست اوست. اما همین نتیجهگیری کار متولیـان امـر ترافیک را مشکل کرده است. در مورد انسان و نقش آن در ترافیک به عنوان علت محدثه و حتی علت تامه مـشکلات ترافیکـی، جای حرف و صحبت بسیار است.


اما مهمترین نکته اینجا است که همین فرد انسانی با همه توانمنـدیهـایی کـه دارد، وقتـی در فرآینـد آمـوزش قـرار گیـرد میتواند تغییر باور و رفتار داده و از استعداد خدادادی خود برای حل مشکلی که خود بهوجود آورده است، چارهجویی نماید. اگر

 

بهترین جاده و خودرو را در اختیار داشته باشیم و از عالیترین قوانین موضوعه و مقررات برخوردار باشـیم، لـیکن نقـش عامـل انسانی را فراموش نموده و یا به آن بهای بایسته را ندهیم، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. دنیای جدید نیز تکیـهگـاه اصـلی اقدامات برای به سامان کردن معضلات ترافیکی را بر محور آموزش و فرهنگسازی قرار داده است.

در همین راستا استفاده از عالیترین سطوح فناوری در تولید انواع خودرو و ساخت و ساز جاده و خیابان با برترین معیارهـای مهندسی و وضع قوانین جامع و همه سو نگر، اصلاح فرهنگ ترافیکی جامعه و آموزش کـاربران و اسـتفادهکننـدگان از خـودرو توجه جدی ند و این آموزش و فرهنگسازی را بهعنوان یک اقدام ملی و فرابخشی در دستور کار تمامی متولیـان امـر فرهنـگ آموزش جامعه قرار داده اند.


۲- شناخت ترافیک

بهرهگیری انسان از راه و وسیله نقلیه برای تحقق هدفهای اقتصادی و اجتماعی، ترافیک را بهوجود میآورد و ماننـد تمـامی مظاهر تمدن، انسان نمیتواند بهدلیل معایب آن، از محاسن و منافعی که برای او دارد چشمپوشی کند، اما میتوانـد بـا اجـرای صحیح قوانین و مقررات وضع شده معضلات ناشی از ترافیک را به حداقل ممکن کاهش دهد و ترافیک را به صورت یک پدیـده

ثمربخش و یک عامل کمککننده در خدمت جامعه قرار دهد.

هنگامیکه به این اصل معتقد شدیم که باید با بهرهگیری از یک سلسله قوانین، ضوابط و مقررات، ترافیک را بهعنوان یک عامل کارساز در خدمت خویش درآوریم باید بهمنظور یافتن بهترین طرق اصلاح وکنترل ترافیک به پژوهش و بررسی علمی بپردازیم.

بررسیها، نشان داده است که بهترین راه کنترل ترافیک و بهمفهوم دیگر به حداقل رسانیدن ضرر و زیان ناشـی از آن، اسـتفاده از سه گروه عواملی است که شاید بتوان آنها را به صورت سه نوع دارو، جهت بهبود ترافیک بیمار در این جامعه تجویز نمود :

۱- مهندسی ترافیک

۲- اجرای مقررات

۳- آموزش

در مهندسی ترافیک راهها و تقاطعها بهمنظور سهولت عبور و مرور احـداث مـیگردنـد، چـراغهـا و تابلوهـای راهنمـایی نـصب میشود و خطکشیهای موردنیاز انجام میگیرد. ولی اجرای مقررات بهمنظور حفظ نظم و انضباط در امـر عبـور و مـرور بـوده.
همچنین پروانههای لازم مثل گواهینامه رانندگی و کارت مشخصات اتومبیل و غیره توسط سازمانهای مسوول صادر میشود و نسبت به شمارهگذاری و معاینه وسایل نقلیه اقدام و از تخلفات عبور و مرور جلوگیری بهعمل میآید.

ابعاد دو عنصر مذکور ((مهندسی ترافیک و اجرای مقررات)) محدود بوده و کـاربرد آنهـا در چهـارچوب مشخـصی خلاصـه میگردد اما بعد آموزش بسیار وسیع و گسترده فراگیران است که چون با فرهنگ و نگرش اجتماعی آحاد یـک جامعـه ارتبـاط مییابد.

برای این امر یعنی آموزش و ارتقای فرهنگ ترافیک اهمیت ویژهای قایل هستم و بر این مهم تاکید دارم که آمـوزش مقـررات و ترافیک به تمامی طبقات جامعه اعم از مردم عادی و مسوولان و مجریان امر، نقش بسیار اساسـی در اصـلاح و رفتـار ترافیکـی خواهد داشت. زیرا لازمه زندگی شهری و ماشینی، آشنایی و آگاهی کامل مردم آن جامعه به فرهنگ زندگی در چنین جامعهای است.

اما چرا نسبت به آموزش بیشتر تاکید داریم و آن را در مقام اولویت قرار میدهیم، به این علت اسـت کـه اگـر در جامعـهای بهترین و مدرنترین و مجهزترین انواع وسایل نقلیه و بهترین راهها وجود داشـته باشـد و همچنـین مقـررات بـسیار صـحیح و دقیقی نیز برای اجرا در آن جامعه اعمال گردد، لیکن مردم آن جامعه اعم از عابر پیاده، راننده، پلیس راهنمایی و مجری قـانون آموزشهای لازم و کافی در جهت برخورد با دو عامل اول را نداشته باشند ترافیک آن جامعه به علت عدم آگاهی مـردم نـسبت به شیوههای استفاده صحیح از راه و وسیله نقلیه، یک ترافیک نابسامان، و غیر قابل قبول است. وقتی پذیرفتیم کـه آمـوزش در این رابطه نقش اساسی دارد باید ببینیم آموزش را از کجا و از چه مرحلهای و بر روی چه عواملی شروع کنیم.

به عقیده نگارنده، آموزش باید از نخستین عامل تشکیلدهنده ترافیک آغاز گردد. نخستین عامل تشکیلدهنده ترافیک یعنی

» انسان.« یک انسان قبل از این که راننده باشد یا مسوول و مجری قانون، خود به عنوان یک عـابر پیـاده بـرای جامعـه مطـرح است.

عابر پیاده باید از آن چنان آموزشی برخوردار باشد که آمادگی کافی برای برخورد با عناصر دیگـر تـشکیلدهنـده ترافیـک را داشته باشد. عابر پیاده را نه بهعنوان اولین عنصر بلکه بهعنوان یکی از مهمتـرین عناصـر شـکلدهنـده ترافیـک حـایز اهمیـت میدانیم. بنابراین هنگامیکه عابر پیاده در یک جامعه از فرهنگ و آموزش کافی بهرهور باشد و نسبت به مقررات و ضوابطی که قانون برای او تعیین کرده آگاهی کامل داشته باشد و در برخورد با سایر عوامل آگاهانه و با تکیه بر فرهنگ و بیـنش اجتمـاعی عمل نماید، نیمی از ناهنجاریهای ترافیک که معلول عدم آگاهی و شناخت اولیه نیروی انسانی اسـت بـهخـودی خـود منتفـی میشود. چون سخن از قوانین و مقررات و ضوابط برای عابر پیاده بهمیان آمد باید عرض کنم کـه جزییـات شـرایط ویـژه عبـور عابرین از معابر عمومی در حالات مختلف در کنوانسیون وین بهطور مشروح تدوین شـده کـه در بـسیاری از کـشورهای جهـان دقیقاﹰ بهمورد اجرا گذارده میشود.

در رابطه با اولین عنصر تشکیلدهنده ترافیک که انسان است باز هم با عامل دیگری به نام یک انسان راننده است یک راننده باید اولاﹰ فرهنگ استفاده از وسیله نقلیه خود و کاربرد آنرا بهخوبی بداند و بشناسد تا بتواند به صورتی رانندگی کنـد کـه خـود انتظار دارد دیگران رانندگی نمایند.

 

همه میدانیم که فرهنگ ترافیک از فرهنگ عمومی جامعه جدا نیست. ما دارای فرهنگ غنـی و پـر بـاری از قـرون و عـصار گذشته هستیم لکن در کاربرد آن در همه زمینهها بهخصوص در امر ترافیک، فقیریم. این که ما اصـولا در زمینـه ترافیـک فقـر فرهنگی داریم شک نیست. ما میدانیم که تجاوز به حقوق دیگران گناه و حتی جرم است و برای آن مبارزه کردهایم هنـوز هـم پای اینگونه تجاوزات سینه افروختهایم لکن در زمینه ترافیک هر روز دامنه تجاوز به حقوق دیگران شدیدتر میگردد.

ما میکوشیم که خود را هر چه زودتر به هدف و مقصد خود برسانیم و در این مقصود از هیچ خلافی فروگذار نمیکنیم. اغلب نمیدانیم که ابزار ترافیک جزو اموال عمومی است نه شخصی. هنوز نمیدانیم که این همه علایم نصب شده در خیابانها بـرای تزیین نیستند. هنوز نحوه استفاده صحیح از بوق، چراغ، چراغ راهنما را نمیدانیم تا چه رسد به نحوه استفاده از کمربند ایمنی.

هنوز نمیدانیم کلیه قطعاتی که در یک اتومبیل نصب میگردد و برای آن مبلغی به قیمت اتومبیل اضـافه مـیشـود بـیدلیـل نیست و اثر کاربردی هر یک آزمایش گردیده است.

ما اغلب با خرید یک دستگاه اتومبیل (بخصوص برخی از افرادی که امکان خرید اتومبیل گرانتر را دارنـد) در مواقـع راننـدگی بیش از طراح و سازنده آن بخود میبالیم.

آموزش فرهنگ ترافیک در دو مرحله باید دنبال شود:

در کوتاه مدت و یا بهبود اضطراری، بهمنظور جلوگیری از توسعه و گسترش وضع نابسامان کنونی که در ایـن مرحلـه اصـلاح قوانین و مقررات مربوطه و اجرای جدی آن بسیار حایز اهمیت است. باید همه قوانین و مقررات مربوطه و اجرای جدی آن حایز اهمیت باشد.

باید طرحهای همهجانبه و سازگار با خصوصیات اجتماعی تهیه و پس از طی مراحل قانونی به اجرا گذاشته شـود تـا حـداقل فعلاﹰ این بیماری در حال احتضار را نجات داد و بهبودی بخشید. در دراز مدت باید به فکر آموزش بنیادی و اساسی بود بـه ایـن صورت که طرحهایی تهیه گردد که آموزش فرهنگ ترافیک را در خانه، مدرسه (ازکودکستان تا دانشگاه) اداره، کارخانه، مزرعـه در شهر و روستا دنبال و پیگیری نماید. آموزش فرهنگ ترافیک خاص جوامع شهری و یا شهرهایی که بـا وسـایط نقلیـه زیـاد سروکار دارند نیست بلکه آموزش باید در روستاها نیز سهم بهسزایی داشته باشد تا در موقع آمدن روستاییان به شـهرها مـساله

 

ای ایجاد نگردد، چون این موضوع خود در امر ترافیک شهرها اثر زیادی دارد. باید قبول کرد که عدم آموزش فرهنگ ترافیـک و بهعبارت دیگر فقر فرهنگ ترافیک دشواریهای زیادی برای همه فراهم آورده است و راه حل چنین مشکلی مستلزم همکـاری و مشارکت همه جانبه مردم کشور با دستگاههای اجرایی است. بدیهی است که واحد یا سازمانی که مسوولیت آموزش ترافیـک را بهعهده خواهد گرفت (یا عهده دار است) باید طرحهای جامع و قابل اجرا و متناسب با مقاطع مختلف سنی تهیه نماید. ضمناﹰ برنامهریزی دراز مدت در امر آموزش فرهنگ ترافیک تنها راه درمان نیست و همانطوری که در مقدمه بحث اشاره شد مـسایل دیگری چون کنترل جمعیت شهرها که نه تنها در امر ترافیک بلکه در زمینه آلودگی هوا، مسایل محـیط زیـست، مـسکن، آب، برق، تلفن، تراکم جاده و خیابانها، خدمات آموزشی و درمانی نیز تاثیر بهسزا دارد.

برنامهریزی شهری و لزوم تغییر فرم خدمات شهری مثل پرداخت بهای آب و برق مصرفی یا خدمات پستی و غیره نیـز بایـد مورد توجه قرار گیرد. ما ازنظرفرهنگ ترافیک سطح قابل قبولی در جهان برخوردار نیستیم و نیاز مبرمی بـه اصـلاح رفتارهـای ترافیکی داریم.

باید برای سبک کردن مشکلات موجود و برنامهریزیهای بنیادی به پا خیزیم. بدیهی است هیچ اجتماعی برای مدت طولانی نمیتواند بدون اجرای قانون دوام بیاورد. بنابراین باید تمام امور مربوط به ترافیک را یکجا و هماهنگ مورد بررسی قرار داد چه مسایل اجتماعی، جمعیتی، آموزشی و اجرایی و بازتاب هر یک بر دیگری باید مورد توجه قرار گیرد. شناخت همه جانبه و اتخاذ تدابیر و تصمیمات و ارایه راه حل منطقی و قابلاجرا در امور ترافیک ضرورت تام و تمام دارد.

۳- فرهنگ قابل آموزش است

افراد جامعه از مراحل ابتدای زندگی با دو جریان جامعهپذیری و فرهنگپـذیری روبـهرو هـستند و ایـن دو جریـان از طریـق آموختن و بهکار گرفتن هنجارهای اجتماعی و فرهنگ جامعه صورت میپذیرد.

خانواده، محیط نهادهای مذهبی، فرهنگی، آموزشی و غیره هر یک به شکلی در آموزش فرهنگ به آحاد جامعه سهیماند.

جامعهپذیری و فرهنگپذیری در سراسر زندگی افراد جریان دارد. کسانیکه مرحله نوینی از زندگی خـود را آغـاز مـیکننـد، کسانیکه نقش و پایگاه اجتماعیشان دستخوش تغییراتی میشود، کسانیکه در جامعـه خـود بـا تغییـرات اجتمـاعی عمیـق و ناگهانی روبهرو میشوند، ناگزیر از آموزش و بهکارگیری انتظارات نوین فرهنگی هستند. همچنین با توجه به این که هر وسیله و ابزار جدید راه و رسم کاربرد صحیح خود را بههمراه دارد، فراگیری این راه و رسم که خود جزیی است از فرهنـگ، مـیتوانـد و باید پیوسته و هر بار که قرار است وسیله جدیدی مورد استفاده قرار گیرد صـورت پـذیرد. از ویژگـیهـایی کـه بـرای فرهنـگ برشمردیم آنچه که در این بحث بیشتر مورد توجـه ماسـت و بـا پـسافتـادگی فرهنگـی در ارتبـاط اسـت قابلیـت آمـوزش و انتقالپذیری فرهنگ ترافیک است. در صحبت از انتقالپذیری دیدیم که اجزایی از فرهنگ بهویـژه اجزایـی از بخـش مـادی آن آسانتر است و سریعتر از دیگر اجزا از جامعهای به جامعهای دیگر منتقل میشوند. با جهانی شدن بازار عرضه و تقاضا، وسایل و ابزار نوین کار و زندگی شگلهای نوین خانهسازی و شهرسازی که بیشتر با وسایل و ابزار نوین متناسبند از جوامع متحـول بـه جوامع در حال رشد یا کم رشد به سرعت منتقل میشوند. خیابانهای عریض و طویل، بافت شهرهای سـنتی ایـن جوامـع را از هم میشکافند و گاه بزرگراههایی از کنار یا میان شهرها و آبادیها گذشته دو یا چند شهر یا مرکـز بـزرگ اقتـصادی را بـههـم متصل میکنند. وسایط نقلیه جدید جانشین درشکهها، گاریها و کاروانها میشـوند و در خیابـانهـا، کوچـههـا و جـادههـای بینشهری به حرکت در میآیند. اگر راه و رسم استفاده از وسایل جدید این وسایل را همراهی مـیکـرد و بـا همـان سـرعت و سهولتی که وسایل مورد قبول و استفاده قرار میگیرند پذیرفته و بهکار بـسته مـیشـدند. در ایـن زمینـه جـایی بـرای گفتگـو

»پسافتادگی فرهنگی« نبود ولی متاسفانه انتقال و بهکار بستن این دو جز مادی و غیرمادی فرهنگ همزمان صورت نمیگیرد.

هر چه ارزشهای بزرگ به طرف شهرهای کوچک و کوچکتر و از آنجا بهسوی روستاهای شهر شده حرکت کنـیم ایـن وضـع بیشتر به چشم میخورد.

 

اگر در مراکز بزرگ شهری ضوابط و مقررات رانندگی تا حدودی رعایت میشود و فیالمثل اتومبیـلهـا و موتورسـیکلتهـا و پیادهها بیشر در محل خود حرکت میکنند در شهرهای کوچک و روسـتاهای شـهر شـده در اسـتفاده از امکانـات آمـد و شـد ضابطهای نیست. پیادهرو محل پارک اتومبیل و وانتبار و عبور و مرور موتورسیکلت است و پیادگان در کـف خیابـان در آمـد و شدند و ناآگاهی از ضوابط و مقررات که جلوهای از پسافتادگی فرهنگی در ایـن زمینـه اسـت بـه حـدی اسـت کـه ایـنگونـه خلافکاریها کاملا عادی مینماید.

البته این به آن معنا نیست که رفتارهایی از این دست در شهرهای بزرگ صورت نمیگیرد. ولـی از آنجـا کـه پـسافتـادگی فرهنگی موردنظر در شهرهای بزرگ بههر حال کمتر از شهرهای کوچک و روستاهای شهر شـده اسـت و نیـز بـهدلیـل حـضور سازمانها و نهادهای نظارتکننده، میزان آن با توجه به حجم ترافیک در کلیه ابعاد، کمتر است.

اگر مقررات و ضوابط مربوط به ترافیک را از جمله هنجارهای اجتماعی قلمداد کنیم رفتارهـایی کـه بـرخلاف آنهـا صـورت میگیرد هنجارشکنی است. این هنجارشکنی همانند هنجارشکنی در دیگر زمینههای اجتماعی، تا جایی که از حدی کم و بیش شناخته شده تجاوز نکند، امری است عادی چه جامعهای نمیتوان یافت که هیچگونه خلافی در آن صورت نگیرد.

ولی هر گاه شمار هنجارشکنیها در جامعهای و در زمینهای از میزان متعارف فراتر رود علل و نقایصی در کار اسـت کـه بایـد در پی رفع آنها برآمد .تلاش در راستای جامعهپذیری و فرهنگپذیری افراد که از طریق آموزش هنجارهای اجتماعی به آنان و نظارت دستگاهها و نهادهای مسوول بر رفتارهای آنان صورت میگیرد فعالیتی است که جامعه با اسـتفاده از امکانـات مختلـف خود بهمنظور به هنجار کردن اعضای خود صورت میدهد.

نتیجه آنکه افزایش غیرعادی میزان هنجارشکنی در یک جامعه بازگو کننده ناتوانی آن جامعه در بهعهده گرفتن دو وظیفـه اصلی خویش یعنی آموزش هنجارها و نظارت بر رفتار افراد است.

۴- فرهنگ را میتوان از نسلی به نسل دیگر انتقال داد

انتقال از نسلی به نسل دیگر و از جامعهای به جامعه دیگر و این جریانی است که امروزه و بهویژه در پـی توسـعه و گـسترش امکانات جابهجایی و وسایل ارتباط جمعی شتابی چشمگیر یافته است. فواصل زمانی و مکانی که جوامـع مختلـف را از یکـدیگر جدا میسازد کاهش یافته است و داد و ستد میان فرهنگهای مختلف در پی این کاهش رو به افزایش است و داد و ستد آنچه که سریعتر و آسانتر انتقال مییابد اجزا و عناصری است که در بخش مادی فرهنگ قرار میگیرد.

۵- دیدگاه اسلام در خصوص آموزش و تربیت

از دیدگاه مبین اسلام برای درونیکردن رفتارهای فرد عوامل متعددی وجود دارد که استفاده از باورهای دینی از کارسازترین آنهاست، و این به معنای نگاه ابزاری از دین نیست. در اصل ما با تقویت باورهای دینی ایجاد افزایش ظرفیتهای درونی کـرده و این قابلیت موجب تعامل و هماهنگی بیشتر با جامعه میگردد. یکی از نکات برجسته در باورهای دینی توصیههای اخلاقـی و

 

اجتماعی در خصوص احترام به حقوق دیگران است که اگر افراد جامعه فقط به همین یک موضوع پایبند باشند بهطـور قطـع و یقین در تعاملات اجتماعی مخصوصاﹰ در فرهنگ ترافیک از بسیاری کشورهای توسعه یافته که در حـال حاضـر مـدعی فرهنـگ بسیار غنی ترافیکی هستند جلوتر خواهیم بود.

مضافاﹰ اینکه در یک جامعه اسلامی و دارای باورهای دینی افراد معتقد و پایبند به قواعد دینـی کـه هـر کـدام در درون خـود الزامات بسیار جدی را حساس میکنند که بدون حضور ماموران کنترل بیرونی، فرد با احـساس گنـاه در ارتکـاب عمـل خـلاف شئونات اخلاقی اجتماعی سعی در عدم انجام آن را دارد و در حقیقت با اسـتفاده از روش خـود کنترلـی سـعی در عـدم انجـام اعمال خلاف هنجارها را مینمایند. از سوی دیگر در اسلام مصالح جامعه و افراد مطرح است و نه خواسته و تمایل مطلق آنهـا لذا اگر چه در یک جامعه اسلامی اکثریتی خواستار اقدامی خلاف و مغایر با شئونات باشند، عقلای جامعـه آنـان را متـذکر مـی شوند که خواسته خود را اصلاح ومطابق با هنجارهای دینی وجامعه تنظیم کنند. دوم اینکه در آموزههای دینی افراد به گذشت و ایثار نسبت به دیگران توصیه میشوند و این به معنای گذشت از حق خود و یا بی تفاوتی نیست بلکه تقدم مصالح دیگران بـر منافع فردی و بهتر بگویم ترجیح منافع دیگران به خود میباشد. سوم اینکه در احکام دین به موضوع جاهل و قاصر توجـه لازم شده بهطوری که اگر فردی هنجارهای مقبول اجتماعی را زیرپا گذاشت و با علم و آگاهی و از سر تعمد اقدام کنـد مـیبایـست ابزارهای الزامآور قانونی با وی برخورد کنند.

چهارم از دیگر دستورات تربیتی دین اسلام توصیه موکد بر تربیت فرزندان با خلق نیکو و پسندیده میباشند زیرا عمل واقعی به این پند بزرگ میتواند جامعه را از بسیاری ناهنجاریها مصون و ایمن نگهـدارد، و شـاهد جامعـهای سرشـار از افـراد قانونمنـد وپایبند به اصول ارزشی و اخلاقی که نه تنها در فرهنگ ترافیک بلکه در ابعاد مختلف فرهنگی سرآمد جوامع جهان باشد.


۶- نتیجهگیری و پیشنهاد

با نگرش به بررسیها و تحقیقات انجام شده اجمالا پیشنهادات زیر ارایه میگردد:

ما از فرهنگ ترافیک قابل قبولی در جهان برخوردار نیستیم و نیاز مبرمی به اصلاح رفتارهای ترافیکی داریم.

باید برای سبک کردن مشکلات موجود و برنامهریزیهای بنیادی به پا خیزیم. بدیهی است هیچ اجتماعی بـرای مـدت طـولانی نمیتواند بدون اجرای قانون دوام بیاورد.

بنابراین باید تمام امور مربوط به ترافیک را یک جا و هم آهنگ مورد بررسی قرار داد چه مسایل اجتماعی، جمعیتی، آموزشی و اجرایی و بازتاب هر یک بر دیگری باید مورد توجه قرار گیرد.

۱) با توجه به تجربیات بدست آمده از اقدامات فرهنگ ترافیک راهنمایی و رانندگی ناجا و تایید این اقدامات توسط شـهروندان کــــه از طریــــق نظرســــنجیهــــا و بررســــیهــــای علمــــی بــــهدســــت آمــــده توصــــیه مــــیگــــردد تولیــــد برنامههای آموزش ترافیک با نگاه طنز استمرار پیدا کند. (نمودار نظر سنجی پیوست)

۲/۱) با توجه به بالا بودن هزینههای ساخت فیلم های رئال با صحنههای ویـژه (تـصادفات، واﮊگـونی، آتـشسـوزی و ...) تولیـد برنامههای کوتاه انیمیشن با توجه به قابلیتهای آن در ساخت صحنههای خاص کمهزینهتر و جذابتر میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید