بخشی از مقاله


ارزیابی تطبیقی مطلوبیت فضاهای عمومی شهری با رویکرد جنسیت مبنا

چکیده:

فضای شهری بستر حیات مدنی شهر است که به تبع کارکردهای اجتماعی باید امکانی برابر برای حضور یکایک افراد را در خود فراهم آورد. اگرچه فضاهای شهری بر اساس بسیاری از تعاریف با ویژگی عمومیت و مطلوبیت برای همگان، معنا مییابند؛ اما در بسیاری از موارد سطح مطلوبیت فضا به تبع شرایط خاص حاکم بر آن و یا شرایط اجتماعی، اقتصادی و ایدئولوژیکی استفاده کنندگان، برای گروههای مختلف یکسان نیست. به نظر میرسد جنسیت استفادهکنندگان یکی از عوامل تأثیر گذار بر ادراک آنان از فضا باشد؛ به طوریکه ممکن است در بسیاری از موارد سطح رضایتمندی از فضای شهری برای زنان در مقایسه با مردان نتیجه متفاوتی را در پی داشته باشد. در این راستا مقاله حاضر ضمن مروری بر مفاهیم، تعاریف و ابعاد مرتبط بر عمومیت و مطلوبیت فضای شهری در قالب ادبیات تحقیق، به تبیین و ارزشگذاری معیارهای تأثیر گذار بر مطلوبیت این فضاها با رویکردی جنسیت مبنا میپردازد. براساس نتایج حاصل از پژوهش، اگرچه میتوان ابعاد مرتبط با رضایتمندی از فضاهای شهری را در قالب دو گروه عمده از عوامل فردی و محیطی جای داد که بر میزان استفاده زنان و مردان موثر است، اما شدت همبستگی میان این ابعاد و سطح مطلوبیت فضا در میان گروههای جنسی مختلف، متفاوت میباشد به طوریکه رضایت در استفاده از فضا برای زنان، تأثیرپذیری بیشتری را از عواملی همچون آسایش، امنیت ذهنی و حس تعلق به مکان که منتج از ادراک ذهنی آنان است، در مقایسه با مردان داراست.

کلمات کلیدی: فضای عمومی، برنامه ریزی شهری، جنسیت، پارک شهری

-1 مقدمه :

فضاهای شهری جزء اصلیترین ساختارهای شهر هستند که شکلگیری آنها در بستر شهرها صرفنظر از جایگاهی که در ساختار کالبدی شهرها دارند نقش مهمی را توسعه شهر به ویژه در ابعاد اجتماعی ایفا میکند. فضای شهری در عین دارا بودن ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه، ظرف فعالیت های شهری و ضرورت های مترتب بر آن نیز محسوب میگردد .(Gehl,1987) به واقع فضاهای عمومی، فضاهای اجتماعی هستند که در آنها روابط میان افراد شکل میگیرد از این رو رویکرد برنامه ریزی برای این فضاها باید به گونه ای باشد که امکان استفاده، فعالیت و سطح مطلوبیت یکسانی را برای همه گروه ها به وجود آورد. ویژگیهای شخصیتی افراد مختلف بر نوع بهرهگیری از فضا ومیزان مطلوبیت آن تأثیرگذار است. اما در میان ویژگیهای فردی، جنسیت افراد از جمله عواملی که در ادراک انسان از فضا نقش مهمی را داراست. با توجه به اهمیت موضوع، بخش ابتدایی پژوهش حاضر به تعاریف و تبیین ارتباط میان جنسیت و فضا و رویکرد های مرتبط با فضاهای شهری مطلوب پرداخته و بخش دوم نیز به ارزیابی تطبیقی تابع مطلوبیت پارک های شهری در میان زنان و مردان و تبیین عوامل موثر بر ادراکات و درنتیجه رضایت هر یک از این گروه های جنسی از این فضاها اختصاص یافته است.

-2 روش تحقیق

در هر تحقیق، تعیین چارچوب علمی باعث می شود روند کار پژوهشی شفافتر شده و میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، افزایش یابد. از این رو در بخش دیدگاههای نظری و مروری بر مطالعات پیشین، روش توصیفی بکار گرفته شده است. براساس ماهیت پژوهش در گام اول به بررسی کتب و اسناد مرتبط با مفاهیم و ادبیات موضوع از طریق مطالعات اسنادی اقدام گردیده، در مرحله بعدی به منظور تبیین تدقیق شاخصهای تأثیرگذار بر مطلوبیت فضای شهری از دیدگاه زنان از بحثهای مشارکتی در قالب گروههای کانونی استفاده شده و در آخر نیز تحلیل نمونه مورد مطالعه از طریق تحلیل پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام پذیرفته است.

-3 فضای عمومی شهری؛ تعاریف، مفاهیم و کارکردها

1-3 تعاریف و کارکردها :

فضای عمومی موضوع مطرح شده در ادبیات علمی بسیاری از رشتههاست که طیف وسیعی از علوم اجتماعی و علوم انسانی را در بر میگیرد. از این رو هر دانشی فضای عمومی را با دیدگاه خاص خود تعریف میکند. به عنوان مثال دانشمندان علوم سیاسی، بر روی دموکراسی و حقوق بشر در فضای عمومی تأکید دارند در حالیکه،جغرافیدانان بر حس مکان و تعلق در فضا و حقوق دانان به مباحث مرتبط با مالکیت و دسترسی به فضای عمومی میپردازند .(Georgiana 2011: 25)

براساس تعریفی که کارمونا از فضای عمومی ارائه میدهد: "فضای عمومی معمولا فضاهایی از شهر نظیر خیابان ها، پارک ها، میادین، و اماکن عمومی را شامل می شود که به روی عموم گشوده هستند و در دسترس همگان قرار دارند(برخلاف فضای خصوصی که دسترسی همگان به آن محدود است)" .(Carmona,2003) پاساگولاری نیز فضاهای عمومی را به عنوان مکانی برای رفع نیازهای روزمره و زندگی عمومی در شهرها تعریف می کند. که در طول زمان و بر اساس شرایط اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی تغییر مییابند(رضازاده،.(105 : 1388

فضاهای عمومی، فضاهای اجتماعی هستند که در آنها روابط میان افراد شکل می گیرد و شکلگیری این روابط، انواع و شدت آنها بسته به ویژگیهای فضا، مدت زمان استفاده از آن و دفعات شکلگیری تعاملات اجتماعی ممکن است متفاوت باشد. فضای عمومی به عنوان منابع فراهم کننده کیفیت زندگی و پایداری نقش مهمی در بستر اقتصادی، اجتماعی و محیطی شهرها دارند. از دید جامعتر وجود شهرها وابسته به تأثیرات فاکتورهای اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی آن هاست از این رو وجود شهر به عنوان یک مکان جمعی نیازمند وجود فضاهای عمومی می باشد. (2012:2Talaveraera,)


فضاهای شهری محفلی برای فعالیت های مختلف هستند. در تعریفی ساده فعالیت های بیرونی در فضای عمومی در سه دسته قرار می گیرند، هر مکانی با خواست های متفاوت در یک محیط کالبدی شامل این فعالیت ها خواهد بود. این فعالیت ها عبارتند از فعالیت های ضروری و اجباری، فعالیت های انتخابی و فعالیت های اجتماعی (رضازاده،.(106 : 1388 فضای شهری مفهومی متعالی تر از یک فضای معمولی و ساده دارد به گونه ای که علاوه بر در بر گرفتن خصیصه های کلی یک فضا، معیار های زیبایی شناختی و ارزش های متفاوت اقتصادی و اجتماعی را نیز شامل می شود. یک فضای شهری متناسب با نیاز های جامعه، ممکن است موفق یا ناموفق جلوه کند. فضای شهری می تواند، بسته به میزان همخوانی و همنوایی کارکردی با اهداف مورد انتظار، مقیاس و حجم روابط، تطابق و تناسب با نیاز های روزمره گروه های اجتماعی و همخوانی با کلیت ساختار شهر، از میزان مطلوبیت بالاتری برخوردار شود. فضاهای شهری در عین دارا بودن ارزش های اجتماعی و فرهنگی جامعه، ظرف فعالیت های شهری و ضرورت های مترتب بر آن نیز محسوب می شوند(سیفایی،.(1384
2-3 عمومیت فضاهای شهری:

عرصه عمومی مطابق با نظریات هابرماس (Habermas,1984,1989) و آرنت (Ardent,1985) با مفهوم دسترسی بی قید برای همگان تعریف می شود. (مدیری، (13: 1385 براساس تعریف هینس یکی از مزایای فضاهای عمومی شهری این است که مکانی برای تمامی افراد قلمداد می شود، بدین معنا که برای تمامی ساکنان جامعه محلی، در نظر گرفته شده و گروه های مختلف مردم با فعالیت های متنوع خود می توانند در آنجا گرد هم آیند. علاوه بر این شکل ظاهری فضای عمومی هم بر استفاده کنندگانش اثر گذار است. (Hines,2001)

هنگامی که تمامی مفاهیم مربوط به فضای شهری را مورد بررسی قرار می دهیم، می توان ادبیات مرتبط با عمومیت در این فضاها پنج خوشه موضوعی گروه بندی می شوند. اولین شاخص کلیدی فضای عمومی به "مالکیت" این فضا ها مرتبط می شود. یک فضای عمومی هنگامی بیشترین عمومیت را از نقطه نظر مالکیت داراست که متعلق به عموم مردم باشد و به صورت عمومی گزینش شود. رایج ترین مثال ارائه شده از اینگونه فضاها "اگورا" به عنوان فضای عمومی ایده آل یونانی است. امروزه، بسیاری از جوامع، آرزوی آفرینش چنین فضای ایدهآل و دموکراتیکی را دارند. از این رو فضای عمومی تر جایی است که متعلق به عمومی آحاد جامعه است و برای انتفاع عموم و پاسخگوی نیاز تمامی اعضای جامعه باشد. .(Georgiana ,2011:56)

ویژگی دوم استخراج شده از تعاریف و ایدههای فضای عمومی مرتبط با "شکل کالبدی و فیزیکی فضا" میباشد. برای مثال بران 3(2003) شناسایی فضاهای عمومی شهر را شامل: میدان های رسمی، دسترسی ها و خیابان ها، زمین های خالی، و حتی برخی لبه های شهری یاد می کند در حالیکه تیبالدز (1992) فضاهای عمومی را در طیف گستردهتر تعریف میکند که تمامی خیابان ها، پارک ها و میادین یک شهر و فضاهایی در میان ساختمان محصور است را شامل می شود. شکل فیزیکی در دو سطح مورد توجه است: طراحی در سطح کلان - رابطه فضا با محدوده پیرامونی آن نظیر مسیرهای منتهی به فضا و ارتباطات آن با محیط اطراف آن (بر فضا) – طراحی در سطح خرد - ویژگی های طراحی خاص درون فضا (در فضا) (Hillier, 1996, p. 42)

یک شاخص متفاوت که بر اساس نظریه های اجتماعی و مردم شناسی در ادبیات تعاریف مرتبط با فضای عمومی یافت می شود؛ ویژگی" سرزندگی و اجتماع پذیری" فضای عمومی است. بر این اساس فضاهای عمومی بستری برای رویارویی و شکلگیری آزادانه تعاملات اجتماعی در بین افراد یک جامعه و عرصه کالبدی فعالیتهای کارکردی، مراسم مذهبی و تشریفات آیینی یک جامعه است که می تواند به صورت کارهای روزانه زندگی عادی و یا در قالب جشن ها و آیین های دوره ای صورت می پذیرد. با توجه به ویژگی سرزندگی فضای عمومیتر است که شامل طیف متنوعی از کاربران، دامنه گسترده ای از فعالیتها می باشد. بر این اساس هرچه تعداد و تنوع استفاده کنندگان ( به لحاظ سن، جنس، قومیت و ...) از فضا بیشتر باشد در نتیجه فضا عمومیتر است. همچنین هرچه فعالیت های انجام شده متنوع تر باشد، بستر مناسبتری برای ایجاد فضای سرزنده تر زندگی اجتماعی قوی تری وجود دارد. است و جامعه سالم تر است. جامعه است. .(Georgiana ,2011:58)

بعد چهارم عمومیت "کنترل" نامیده میشود. بسیاری از نویسندگان نظیر کار و دیگران (1992) گودسل (2003) ایجاد یک فضای دموکراتیک را یکی از مختصه های اصلی فضاهای عمومی میدانند که ابزار کنترل منجر به کاهش عمومیت در فضاها می گردد. بر این اساس ایمن سازی فضاها از دو طریق مدیریت فضای عمومی و طراحی فضای عمومی صورت می پذیرد. مدیریت فضا شامل کلیه سیاست ها و ابزاری است که در جهت کاهش خطر پیامدهای ناشی از حضور افراد مختلف و برخوردهای غیر منتظره و آزادی بیان می باشد. علاوه بر مدیریت فضا ابزارهای طراحی که به "معماری ترس" در کنترل فضا بکار گرفته می شود معروف است. حصارها و نردهها، استفاده از نیرو های امنیتی، استفاده از دوربین، پخش صداهای آزار دهنده و .... از جمله ابزارهایی است که برای کنترل آزادی در فضا و ایجاد امنیت به کار گرفته می شود. ( .(Frank and Paxson,1989

پنجمین ویژگی که در میزان عمومیت فضا تأثیر گذار می باشد عبارتند از "پاکیزگی و نظافت فضا" می باشد که شامل کلیه عناصری است سبب یک فضا را صمیمیتر، دعوت کنندهتر و جذابتر می سازد. ( نظیر وجود فضای سبز، سطل آشغال، سرویس بهداشتی و ...). براین اساس، وجود عناصر طبیعی، فضای سبز نگهداری شده، نور کافی در شب، عدم وجود زباله و ... در فضا موجب افزایش عمومیتر شدن فضاها می گردد.(همان)


-4 جنسیت و فضای عمومی شهری :

دورینگ4 و ریگلی5 معتقدند هویت جنسیتی به عنوان یک بخش اصلی از هویت اجتماعی میباشد و بنابراین به عنوان یک ساخت اجتماعی، به شدت با سازمان "فضا" مرتبط است. در واقع این ساختار اجتماعی، مانند هر ساختار اجتماعی دیگری، به "فضا" متصل شده، زیرا "جنسیت" خود بخشی از نظام اجتماعی و نظام اجتماعی یک بعد مهم از "فضا" را تشکیل میدهند. بنابراین در ارتباطات متقابل بین دو بعد فیزیکی و اجتماعی از "فضا" در حالی که فضای فیزیکی "فضا" توسط قدرت های اجتماعی ـ و درنتیجه جنسیت ـ ساخته میشود بنابراین از جهت دیگر این فضای فیزیکی نظام اجتماعی و درنتیجه هویت جنسیتی را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین میتوان گفت هویت جنسیتی توسط فضا تولید میشود درحالیکه همزمان فضا را نیز میسازد. روابط متقابل بین "فضا" و "هویت" است، که تأکید بر جنب های فیزیکی است. وی معتقد است " فضای شهری ظرف هویت نیست بلکه یک عنصر ساختاری در آن است. (سیفایی،(1384 فضا "جنسیت زده" است و تفاوت قدرت میان مردان و زنان را تقویت می کند. فضاها، معناهایی را در بر دارند که با فعالیتهای اصلی که در درون آن ها صورت میگیرد مرتبط هستند یک جامعه باز به نقشهای جنسیتی فرصت کمرنگ شدن، سازگاری و جابجایی میدهد(باندز،.(376: 1390 فضاهای عمومی حامل معانی متعدد و متنوع بر مبنای فعالیتهای روزانه مردم میباشد. به دلیل وجود تفاوت بین زن و مرد، از نظر جنسی و جنسیتی، زنان و مردان نیازهای متفاوتی دارند، در واقع جنسیت بیانگر نوعی رابطه است که بر مبنای این واقعیت زنان و مردان تجارب متفاوتی در مسیر زندگی دارند. بدین ترتیب مسئله جنسیت در شهر تنها این مسئله نیست که چه نوع بدنی در خیابان قدم میگذارد، بلکه محیطهای اجتماعی و فیزیکی است که در آن ساکن میشوند و آن را باز تولید میکنند. به این معنی خیابان است که جنس یا جنسیت یافته است نه شخصی که از آن استفاده می کند(پارسی، (148: 1390

مدنی پور در کتاب طراحی فضاهای شهری می نویسد: فضاهای شهری همان هیجانی راکه برای مردان دارند برای زنان ندارند، می تواند مکانی باشد ترسناک تر و بیگانه تر و به این دلیل الیزابت ویلسون (1991) با نارضایتی خاطرنشان میسازد که بسیاری از نویسندگان فمینیست، ضدشهر هستند. به لحاظ تاریخی شهرهای ما را مردان می سازند و اداره می کنند در فرآیند برنامه ریزی و سامان دهی فضای شهری هم نظیر دیگر حوزههای زندگی زنان در حاشیه قرار دارند. (مدنی پور،(124: 1384

عوامل متعددی حضور زنان در فضاهای شهری را محدود میکنند، عوامل کالبدی و طراحی فضاها و هنجارهای غالب اجتماعی و فرهنگی از این دست عوامل هستند. که قلمروهای متفاوتی برای زنان و مردان متصور می شود، و در عین حال ساخت شهرها که غالبا به وسیله مردان صورت میگیرد، نیازهای مرد متوسط را مورد توجه قرار می-دهد که به خلق فضاهای جنسیتی منجر میشود. کریستین دی بر اساس مطالعه فضاهای عمومی و میزان استفاده زنان از این فضاها، محدودیت های زنان را در استفاده از این فضاها شناسایی کرده است. وی در تعریف خود از محدودیت بیان نموده که محدودیت ها شامل عواملی می شوند که میان فعالیت های زنان در فضاهای عمومی و تجارب آن ها از یک طرف و رضایت استفاده از فضاهای عمومی (شامل لذت، ترجیح، مشارکت و معنا) فاصله می اندازد. این محدودیت ها شامل : محدودیت منابع (مانند محدودیت های مالی و غیره)، احساسات منفی (ترس و استرس)، مسئولیت های بازدارنده (کارهای خانه و مراقبت از کودکان)، شرایط و هنجارهای محدود کننده (هنجارهای جنسیتی محدود کننده، برنامه و طرح های افراطی)است (رضا زاده، (109 : 1388
مدنی پور (1384) می نویسد: آنچه که کارپ، استن و یولز "ماهیت جنسیشده فضای شهری" مینامند را می توان در نحوه عمل فضای شهری برای محدود کردن تحرک پذیری زنان مشاهده کرد، که این محدودیت را به لحاظ فیزیکی با القا الگوهای حرکت و رفتار بر پایه ترس و دسترسی محدود شده، اعمال میکند و به لحاظ اجتماعی، با انگاره هایی درباره نقش زنان در جامعه شهری و درنتیجه آزادی حرکت زنان در شهر به روش های متعددی محدود میشود که موانعی را بر سر تحرک و جنب و جوش آن ها در شهر پدید میآورد ( مدنی پور، .(126 :1384

تحقیقات نشان میدهد به رغم همزیستی مسالمت آمیز فضایی، مردان و زنان، نه تنها به شیوههای متفاوتی از فضا استفاده میکنند، بلکه تجربه آنها در رابطه با فضا نیز تا حدودی متفاوت است. به عنوان مثال، زنان فضاهای شهری را به فضاهای "امن" و "ناامن" تقسیم میکنند. این امر باعث میشود که زنان در برخی از فضاهای شهری بتوانند به تنهایی حرکت کنند؛ در حالیکه ترجیح میدهند برخی از فضاهای شهری تنها به همراه دیگران و یا توسط خودرو عبورکنند. برای مثال در مطالعات انجام شده در حوزه علوم رفتاری و جنسیت در 4 شهر ( Beraeda, Dordrechet, (Maastricht , Vlissingen در الگوی استفاده از فضاهای شهری تا هنگامی که مراکز خرید و خدماتی باز هستند، هیچ تفاوتی بین زنان و مردان نمیباشد اما به محض تعطیلی مغازهها حضور زنان در فضاها کمرنگتر می شود بنابراین حضور زنان در فضا محدودتر شده و کاهش می یابد چون در این بازههای زمانی کمتر احساس امنیت می-کنند به واقع دیدن و دیده شدن به طور همزمان سبب ایجاد حس امنیت در زنان می گردد(.(Koch,2009

ترس زنان موضوعی است که هم با رفتار انسانی از بعد فرهنگی و هم با شکل شهر در رابطه است. به این معنی که روابط قدرت مرد سالارانه ی جنسی که به صورت های مختلف در فضا نمود پیدا می کند و همچنین عدم توجه به گردهمایی زنان در طراحی شهری باعث تشدید ترس زنان در فضاهای شهری می شود. طراحی فضاهای باز و بزرگ بدون فضاهای بسته و بدون دسترسی و همچنین عدم وجود نشانه ها و علایم راهنمایی ، نبود نور کافی و ...

از جمله ی این موارد است.

هویت مذهبی نیز ظرفیت دسترسی زنان به فضای عمومی را تحت تاثیر قرار دهد. این فرآیند از دو طریق صورت می پذیرد: یکی، بواسطه نوشتارهای فرهنگی مرتبط با جنس زنان، دیگری، همچنین جوامعی که احساس خود را در معرض خطر و تهدید می بینند تحرک زنان در فضاهای عمومی را کاهش می دهند . در دو دهه گذشته، جامعه مسلمان در هند به طور آشکار و نهان در معرض خطر حملات های جمعی و برنامه ریزی شده بوده است. این معانی مهمی برای زنان در ارتباط با حضور در فضاهای شهری در بردارد است.

بر مبنای آنچه که گفته شد سنجش میزان موفقیت یا شکست برنامه ریزی شهری در آفرینش یا تغییر فضاهای عمومی باید از طریق ارزیابی ادراکات زنان و مردان استفاده کننده از فضا که دارای ویژگی های شخصیتی گوناگون هستند صورت پذیرد. همانطور که بررسی تنوع فعالیتها و تعاملاتی که در این فضاها شکل می گیرد، در سنجش میزان مطلوبیت و کارآمدی فضا مؤثر خواهد بود. هنگامی که فضاهای عمومی نتایج رضایت بخش در هر دو رابطه بدست دهند میتوانند کمک مهمی را در افزایش تعاملات اجتماعی و کاهش جدایی گزینی که ریشه در تفاوت بین طبقات اجتماعی، قومیتی، سن یا جنس دارد، می شود .(Garcia-Roman,2004,216)


-5 عوامل موثر بر کارآمدی فضاهای شهری :

فضای شهری و روابط جاری در آن با هم ارتباط متقابل داشته و از هم تأثیر میپذیرند. انسان از طریق روابط اجتماعیـ فرهنگی به فضا، فرم و عملکردآن اهمیت می بخشد و سازماندهی فضا به نوبه خود به تغییر شکل این روابط می انجامد. بنابراین ساخت و طراحی فضاهای شهری بر پروسه زندگی اجتماعی تأثیر میگذارد و می بایست از نظر جسمی و روانی برای شهروندان کارایی داشته باشد( سیفایی،(1384

سنجش رضایت نه فقط بر اساس محیط عینی، بلکه همچنین بر پایه ادراک افراد از محیطی که به آن تعلق دارند، صورت میپذیرد. به طور کلی ضروری است ترکیبی از شاخصهای عینی و ذهنی در این فرآیند مورد استفاده قرار گیرد . شاخصهای ذهنی حصول آگاهی از میزان رفاه و رضایتمندی افراد و نیز آنچه را که از نظر مردم مهم تلقی می شود، امکان پذیر میگرداند. این شاخصها نشان دهنده وابستگی افراد به محیط سکونت خویش و وجود حمایت و پشتیبانی عمومی از محیط هستند. شاخصهای عینی برای سنجش آن دسته از جوانب محیطی که ارزیابی آنها به دشواری صورت می گیرد، مورد نیاز است. این شاخصها نقطه عزیمتی برای سیاست گذاری محیطی محسوب می شوند و ضامن اعتبار معیارهای ذهنی هستند (رفیعیان، .(240 :1388

فضای شهری، دارای ابعاد و کارکردهای متفاوتی است و متناسب با نیازهای زمانی و مکانی افراد جامعه، ممکن است خصلت مطلوب یا نامطلوب پیدا کند .(golany,1996: 81) بر این اساس یک فضای شهری با توجه به گستردگی مفاهیم و ویژگیهای مرتبط با آن طیف وسیعی از کارکردها را شامل خواهد شد. بر مبنای این گستردگی، در بررسی معیارهای موثر بر کارآیی در میان نظریات مرتبط با ادبیات این موضوع شاخص ها و عوامل مختلفی اشاره شده که بیشک ارائه مدلی جامع که بتواند تمامی این ابعاد را مد نظر قرار دهد کاری بس دشوار است.

بنتلی ایان در کتاب محیطهای پاسخگو، در سال 1985 ، هفت معیار برای ارزیابی کیفیت محیط های شهری عنوان می کند که عبارت اند از : نفوذپذیری، خوانایی، تنوع، غنا، مقتضیات بصری، وسعت و پرمایگی وادراک شخصی می باشند (صادقی و دیگران، .(84 :1391

جین جیکوبز در سال 1961 بر 4 اصل برای به وجود آوردن فضاهای شهری سرزنده و شهر دارای حیات تأکید میکند: حجم بالای جمعیت و فعالیت، اختلاط فعالیتهای اصلی، بلوکهای ساختمانی کوچک و در مقیاس انسانی به همراه منظر شهری مناسب، نگهداری ساختمانهای قدیمی در کنار ساختمانهای جدید(.(kiavar, 2011, 24

گرین در مقالهای با عنوان شکل شهر در سال1992، برای کیفیت شهر و فضاهای آن، چهار مولفه اصلی بازشناسی مینماید که هر یک از مولفهها، خود متشکل از عناصر متعددی به شرح زیر هستند(.(Green, 1992: 182
-1 عملکرد شامل: ارتباط ، امنیت ، آسایش اقلیمی و تنوع -2 نظم شامل: انسجام ، وضوح ، پیوستگی و تعادل -3 هویت شامل: شکل دادن به کانون ها ، وحدت ، شخصیت و خاص بودن -4 جذابیت شامل: مقیاس ، تناوب بصری و عملکردی ، سر زندگی و هارمونی محققین موسسه PPS با بررسی بیش از 1000 فضای عمومی در سراسر جهان، دریافتند که موفق
ترین و کاراترین فضاهای عمومی دارای 4 کلید کیفیتی اند: این فضاها در دسترس هستند6، افراد در
آنها درگیر فعالیت میشوند7، راحت بوده و دارای مناظرزیبایی هستند8، و در نهایت مکانی اجتماعی9هستند؛ یعنی جایی است که افراد میتوانند همدیگر را ملاقات کنند. "دیاگرام مکان" را بعنوان ابزاری جهت قضاوت مردم در ارزیابی یک مکان خوب و یا بد، به کار میرود

حسین بحرینی((1383 ماهیت و چگونگی فعالیتهایی که در فضاهای شهری صورت میگیرند ، به طور کلی تحت تأثیر دو عامل عمده فرهنگ و محیط (خصوصیات فضایی- کالبدی) می داند. با این توصیف که نحوه و میزان تأثیر این دو بر نحوه وقوع فعالیتها که همان رفتارها و یا به عبارت صحیحتر الگوهای رفتاری باید باشد، یکسان نیست (رفیعیان،1388 به نقل از بحرینی، (1383

براساس مطالعات رفیعیان و خدایی (1388) در بررسی و ارزیابی رضایت استفاده کنندگان از فضاهای شهری ساختار ارزیابی باید مواردی همچون: نظافت و پاکیزگی، دسترسی، جذابیت، راحتی، جامعیت، سرزندگی و پویایی، عملکرد، تمایز، ایمنی و امنیت، نیرومندی و سلامتی را در برگیرد.


بر اساس یافته های صادقی و دیگران در سال 1391 هفت پارامتر دسترسی، امنیت، آسایش، پویایی و جذابیت، هم آوایی با طبعیت، رمزگرایی و ابهام و رویداد پذیری در ایجاد انگیزش هر چه بیشتر زنان برای حضور در عرصه عمومی و برقراری تعاملات اجتماعی موثر می باشند.

بر اساس مطالعات انجام شده مطلوبیت فضای شهری تابع طیف گستردهای عوامل و کیفیات است که با توجه به مقتضیات زمانی، مکانی و نیز شرایط استفاده کنندگان از فضا درجه و اهمیت وزنی هر یک از این ویژگی ها متفاوت خواهد بود. از این رو برای تحدید و تدقیق مناسب متغییرهای مورد ارزیابی منطبق با شرایط بومی مورد پژوهشی، در این مرحله بر مبنای یافته های مطالعاتی اولیه پژوهش به بازشناسی این معیار ها در بستر مکانی مورد مطالعه اقدام گردیده است. در این راستا با پرسش از 150 نفر از زنان و مردان شهر قزوین در قالب گروههای کانونی به شناسایی عوامل موثر بر مطلوبیت و عدم مطلوبیت پارک ها پرداخته شده است. نمودار 3 الگوی استخراج شده از مطالعات اسنادی و تجربی است که 9 معیار: دسترسی، امنیت، تنوع و فعالیت، اجتماع پذیری و سرزندگی، منظر و پاکیزگی، طراحی و مسائل کالبدی،آسایش و راحتی و حس تعلق به فضا را در ادراکات عینی و ذهنی استفاده کنندگان به دست داده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید