بخشی از مقاله

اهمیت و ویژگی کانسپت درفرآیند طراحی معماری

(مطالعه موردی دانشجویان کارشناسی ارشد معماری آموزش عالی پردیسان )

 

چکیده:

کانسپت آغازگر فرآیند طراحی است که ویژگی هایی را که در ذهن طراح وجود دارد برای شکل گیری در طرح وی به عینیت می رساند. نوع کانسپت و شیوه ی برانگیختن کانسپت در آثار معماران متفاوت است و این موضوع از،نوع اندیشه و برداشت های طراح از مسئله طراحی،نیازهای طرح و اهداف وی نشات می گیرد. مقاله حاضر با بیان تعاریف و ویژگی های کانسپت به تبیین اهمیت آن درروند طراحی می پردازد. سپس با ارائه پرسشنامه ای در بین دانشجویان کارشناسی ارشد معماری موسسه آموزش عالی پردیسان میزان اهمیت کانسپت و همچنین شیوه دریافت و ارائه و ویژگی های آن را در طراحی این افراد مورد بررسی قرار می دهد.پس از تحلیل نتایج بدست آمده، مشخص گردید که اکثر این دانشجویان به طور فعالانه به دنبال کانسپت دهی عملکردی هستند که بتواند شکل و فرم طرحشان را صورت دهد.


واژه های کلیدی: کانسپت،طرحمایه، طراحی، فرآیندطراحی، طراحی معماری

 

مقدمه

کانسپت تجسمی است از تفکرات حاصل از ادراکات و یافته های ذهن خلاق معمار که سعی دارد تا عناصر و ویژگی های مختلفی از نیازها و پتانسیل های پروژه را در یک کل مشخص بیان کند. عبور از مقوله ذهنی و مجرد به پدیده ای عینی، لحظهای جادویی است که سرنوشت یک پروژه در مراحل مختلف طراحی و ساخت، رقم می زند. (علی خیابانیان (1388

طرح مایه اندیشه ای است که دغدغه اش شیوه تلفیق و ترکیب کردن عناصر یا ویژگی های مختلف در یک چیز واحد است. در معماری، یک طرح مایه همچنین چگونگی ترکیب وجوه مختلف نیازهای طراحی در یک اندیشه مشخص را تعریف می کند و لذا طرح

مایه مستقیماً بر شکل گیری طرح تأثیر گذار است.

بنابراین طرح مایه ها تصاویر مبهمی از راه حل نهایی طراحی ارائه جمع می کنند.زمانی که این تصاویر مبهم ، از ذهنیت طراح به عینیت میرسد و طراحی را شروع و برای حرکت و به تکامل رسیدن آن نقش دارد همان کانسپت است. این موضوع که کانسپت به چه معناست ؟ چه کاری در طراحی انجام می دهد؟ چه نقشی در آثار معماران دارد از مسائلی که امروزه در طراحی پژوهی به آن اهمیت دارد،زیرا طراحی فعالیتی با اندیشه ای درست پیش می رود. و اولین گام کانسپت دهی که طراحی را آغاز می کند.

کانسپت، واژه شناسی و مفاهیم

((کانسپت))در لغت به معنی فکر ،عقیده،تصور کلی و مفهوم کانسپت نوعی تعمیم سازی یا مجردسازی و ساخته شده از یک نمایش ذهنی است.کانسپت چیزی است که در ذهن امکان پذیر و تصور کردنی است. فرهنگ آکسفورد در تعریفی کلی کانسپت را به عنوان ایده اصلی تعریف می کند که در پیوند با چیزی مجرد باشد. (کامل نیا، تغابنی،(1388

کانسپت را مقدم بر فرآیند طراحی دانسته اند به طوری که می تواند در هر سطح از موضوعات کلی تا جزئیات جهت دهنده باشد و هدایت طراحی را بر عهده بگیرد . پنج کلمه ای که در پی می آید مترادف هایی برای جستجوی کانسپت هستند که توسط بسیاری از معماران بیان می شود .

1. اندیشه های معمارانه

2. نگاره ها


3. ایده های فراسازنده

4. سارتی

5. ایکمن(فن معمارانه). (فاتح،داریوش (1388

وهمچنین ادوارد وایت نیز کانسپت یا همان مفهوم را حاوی موضوعاتی می داند مانند:ایده کلی ابتدایی،پیکره اولیه که بعدها پیچیده تر

می شود ،تدبیر اولیه جهت همراهی با روند طراحی و...


نقش کانسپت در فرآیند طراحی

کانسپت یا طرحمایه را شاید بتوان به هسته یا دانه گیاه تشبیه کرد که همه اطلاعات مربوط به ویژگی های شکلی و مراحل رشد آن گیاه را به صورت یک کل واحد در خود ذخیره دارد. طرحمایه همان کاری را انجام می دهد که در بیان هیلی بر وهمکارانش انتظام دادن به مساله طراحی و به عنوان پیش نیاز حل مساله دانسته شد. (ندیمی)برخی معماران نقش کانسپت را با این تعریف مشخص می کنند: برای اینکه عملکرد ساختمان در سطح مطلوب کارایی خود قرار گیرد، باید به لحاظ کالبدی نیز به گونه ای ساماندهی شده باشد که امکان بهره گیری از سطح مطلوب عملکردی را فراهم سازد. کانسپت ها، دیاگرام هایی هستند که روابط سازماندهی شده ی ایده آل را نمایش می دهند. یک کانسپت را می توان برای سطوح مختلف یک طرح سازماندهی کرد، چنانکه در فعالیت برنامه دهی و طراحی این کانسپت ها می توانند از ابعاد کلان تا خرد مطرح گردند. برای مثال، کانسپت در سطح کلان برنامه دهی را"طرح مایه" (ایده ی کلی)، و کانسپت در سطح خرد برنامه دهی را که به جزئیات فضا می پردازد را "کانسپت برنامه دهی" می نامند.کانسپت ها را می توان برای کل طرح(طرحمایه) یا برای هر یک از بخش های مختلف عناصر آن،مانند یک موضوع یا جنبه خاصی اجرا کرد. (سید امیرسعید محمودی(1389

کانسپت و روشهای طراحی

همانطور که کریستوفر الکساندر می گوید با درنظرگرفتن پیچیدگی مسئله طراحی درفرآیند خودآگاه، ممکن است باعث شکستن خوردن طراح در طراحی شود.( کریستوفر الکساندر(1384حال طراحی به هر صورت امکان پذیرد.چه به صورت ترکیبی – تحلیلی چه به صورت مشارکتی و چه به صورت طرحمایه-آزمون ازنقطه ای آغاز می شودکه به آن کانسپت(طرحمایه) می گویند.

حال تفاوت های اساسی درشیوه دریافت وتوجه کانسپت به مسئله خاص درطراحی است بگونه ای که طراحی درشیوه تحلیلی- ترکیبی ازشناسایی مسئله و پاسخ دهی به آن آغاز و با ترکیب مسائل بدست آمدوارائه پاسخ درقالب کانسپت ارائه می گردد اما


درفرآیندمشارکتی کانسپت ها با طرح مسائل و خواسته هایی که کارفرما ارائه می دادآرام آرام و با توجه به ایده های ارائه شده توسط معماربه این خواسته ها دریک کل ارائه می شد. ازطرفی درفرآیند طرحی، آزمون این موضوع مشهودتراست بگونه ای که کانسپت ازارائه راه حل که معمار ارائه می دهدنمایش داده می شود. با نگاهی درارائه کانسپت های درفرآیندطراحی است می توان گفت که کانسپت ازتجزیه وتحلیل موضوعات ونیازها موضوع یا بستر طراحی،ازدرخواست ومحدودیت ارائه شده توسط کارفرما، همچنین ارائه حل که به دانش و شیوه ی نگرش و فردیت خاص که طراحی ارائه می دهد بستگی دارد.

کانسپت در طراحی معماران

استفاده مکرر از کانسپت ،مواد و مصالح یا تکنو لوژی های خاص ،می تواند به پیش فرضهای نامناسب و غلط برای مسئله منجر می شود.بسیاری از طرحان خلاق ،مرتبا مفاهیم طراحی پذیرفته شده را مورد بررسی و آزمایش قرار می دهند. (پل لازیو1386 )با نگاهی در آثار معماران مطرح جهان می توان این موضوع را دریافت که تفاوت اساسی در کارهای ارائه شده از سوی آنها با کانسپتشان ارتباط زیاددارد.نقش وموقعیت کانسپت درکارمعماردردوره های مختلف متفاوت بوده است به گونه ای که برخی معماران درارائه فرم و فضا با کانسپت خود برای خلق این مواردمی کوشند یا برخی دیگرکانسپت را همانطورکه مفهوم می دانند به ارائه مفهومی در پس طرح خود تلاش می کنند.

کانسپت ها ممکن همانگونه که معماران دوره مدرن تلاش می کردند به مسائل عملکردی پاسخ مناسبی دهد درهر صورت اگر طراح هر کدام از مسائل را در نظر بگیرد و به ارائه کانسپت تلاش نماید مسائل دیگر خود به خود شکل می گیرد و یک معمار خلاق و با تجربه این موضوع برایش کاملا مشهود است که در هر صورت باید مسائل دیگر نیز پاسخ دهد زیرا معماری یک کار تک جنبه نیست بلکه باید جنبه های مختلفی را در نظر بگیرد همین مسئله بعدها خود را در طرحها بروز می دهد که ضعف آنرا در موضوع شاید بتوان به سر منشا آن تعمیم داد که کانسپت است که مسائل مختلف را در نظر نگرفته یا اینکه هماهنگی را دریک کل ارائه شود و یا در مقیاس خردتر نتوانسته ارتباط با هم را دیگراجزا طرح را ایجاد نموده باشد.

تفاوت در کانسپت ها را می توان در کارهایی با موضوع مشترک مشاهده کرد بطوریی که موزه هنرهای معاصراثردو معمار به شیوه متفاوتی شکل می گیرد واین از کانسپت متفاوت آنها صورت می پذیرد یا برای دو موضوع کاملا متفاوت یک کانسپت به نحوی پاسخ دهنده ی موضوع است. در تصویر (1) این موضوع بطور مثال در استادیوم بیگ آی ژاپن و مرکز تحقیقات دانشگاه والنسیا با اینکه چشم کانسپت طراحی فرم است ولی شکل و فرم این دو بنا متفاوت از هم است و هر کدام به نحوی دیگر پاسخ گو مسئله طراحی است. این موضوع برای ما مشخص می کند که هر موضوع کانسپت خاص خود را می طلبد و یا اگر کانسپت موضوعی مشابه بوده باز هم تفاوتی در شیوه ی ارائه آن پدید می آید.


تصویر((1 استادیوم بیگ آی مرکز تحقیقات دانشگاه والنسیا

دریافت کانسپت

تادائو آندو در باره طراحی خود می گوید:هنگامی که من روی طرح شروع به کار می کنم همیشه تصویری در ذهنم دارم این تصویر مانند یک احساس یا درک اولیه است (خسرو افضلیان(1389 حال دیگر طراحان چگونه به دریافت کانسپت تلاش می کنند؟ادوارد دی وایت دریافت کانسپت را به دو جریان فعالانه و منفعلانه نسبت می دهد. او جریان می گوید طراحان به دریافت فعالانه تمایل دارند. دلایل این امر می توان در فردیت طراح در طراحی امروز، روش های آموزشی که به طراحان آموزش داده می شود و همچنین نیاز به تحلیل اطلاعات به دلیل گستردگی موضوعات و رفع ابهام از موضوع طراحی می داند همچنین استفاده از رایانه در طراحی امروزی از دیگر دلایل است. برای برانگیختن و ساخت کانسپت مواردی مورد استفاده قرار می گیرد که عبارتند از:

1. بررسی نمونه ها مشابه ایده ها و ویژگی مثبت و منفی آنها

2. مرور فهرست موضوعات مسائل کلیدی در طراحی ساختمان

3. استفاده از تفکر گرافیکی و تبدیل موضوعات ذهنی به ترسیم نمودار و الگوها

4. الهام گرفتن از نمونه ها مشابه در طبیعت، شعر، موسیقی و هنر و...

5. تعریف مجدد از پروژه به زبان خود

6. استفاده از کلمات کلیدی و...

7. در نظر گرفتن بستر و عوامل مربوط به مسئله (ادوارد ت. وایت(1388

البته منفعلانه بودن دریافت کانسپت همه می توان به ضمیر ناخودآگاه فرد نسبت داده شود که عوامل در ذهن طراح موجود بود و به یکباره برای ارائه کانسپت ظهور پیدا می کند این عوامل را با تجربه طراح، علایق هنری، نگرش و دانشی که در ضمیر نا خودآگاه اوست بوده برای طراحی ارائه می گردد.

انواع کانسپت:

به طور کلی پنج نوع کانسپت وجود دارند : کانسپت های قیاسی (نگاه به دیگر چیزها) – استعاری ( نگاه به انتزاعات) جوهری ) essences نگاه به ماورای نیازهای برنامه) – برنامه ای ( نگاه به نیازها و اهداف خواسته شده) – ایده آل گرا ( نگاه به ارزش های مطلق) (فاتح،داریوش(1388
قیاسی باشد (analogies) ، که به معنی الگو گیری از ویژگیهایی که برای طرح مفیدند ، مثل الگو گیری از روابط معماری گذشته برای یک طرح یا مقیاس قرار دادن چیزی که برای ارائه طرح مناسب است.

البته دانا پی دورک در کتاب برنامه دهی معماری قیاس ها را به چهار دسته قیاس مستقیم،شخصی،نمادین و رویایی تقسیم می کند: در قیاس مستقیم مانند ارائه طرح دانشکده و طراحی محیط مانند بدن انسان و الگو برداری از مغز و سیستم اعصاب برای بخش های آموزشی، سیستم گوارش برای سیرکو لاسیون و...

در قیاس شخصی ، شخص خود را در موقعیت شی فرض می کند و راه حل و اهداف را ارئه می دهد. قیاس نمادین بسیار کلی است برای مثال شبیه دو کف دست است که به شکل فنجان جمع شده اند...اپرای سیدنی ها وس مانند کشتی بادبانی است که در بندرگاه حرکت می کند.


تصویر((2قیاس نمادین،قیاس شخصی


قیاس رویایی از شرایط ایده آل و عالی استفاده می کند تا ایده هایی را برای راه حل های جدید به وجود آورد.بخش زیادی از داستان های علمی تخیلی از این راه حل استفاده می کنند.که تنها راه دستیابی به آن رسیده به فن آوری مدرن است.مثل سفینه های فضایی با در های خودکار که به ورود انسان حساس اند.

استعاری و تشبیهی باشد ( : (metaphors and similes استعاره در فرهنگ لغت شکلی از کلام که در آن چیزی به چیز دیگر و متفاوت از آن، تشبیه شودطوری که از این شباهت صحبت می شود که دیگری بوده است. (سید امیرسعید محمودی(1389مثلا استفاده از یک عنصر معماری برای به یاد آوردن یک مساله خاص و یا به صورتی که عنصری را بتوانیم به موضوعی تشبیه کنیم مثل قاب سازی به دعوت. که خوداین نوع کانسپت به دو نوع محسوس و نامحسوس می باشد.کانسپت محسوس مانند پرنده و چشم در آثار کالاتراوا و نامحسوس مانند کانسپت آرامش برای طراحی.گاهی اوقات کانسپت استعاره ای می تواند هم محسوس و هم نامحسوس و بصورت ترکیبی باشد.

تصویر((3 مسجد طراحی شده توسط گروه مانچو_استعاره محسوس

(استعاره با قیاس فرق دارد به این صورت که قیاس مقایسه دقیق و جز به جز است در حالی که استعاره برای خلق روحیه (ویا فرم و شکل)یک چیز در مسئله طراحی به کار می رود.)

جوهری باشد ( (essences توجه به جوهره درونی فضای معماری مثلا طراحی یک فضا با حس روحانی و تفکر برانگیزدارد، همچنین بیانیه ماهیت جنبه های نمادین باطنی یک طرح_جوهره و روحیه طرح_را آشکار می شود.این مسئله را باید در شناسایی ریشه هر موضوع شناخت مانند برخی آثار آندو ،کان ،زومتور و... که جوهره ماده و فضا را در برگرفته ومعنا اثر را آن گونه که این معماران مد نظر دارند عرضه می دارد. (سید امیرسعید محمودی(1389

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید