بخشی از مقاله


ایجاد ظرفیت جذب براي ساماندهی نوآوري باز در SMEها

 

چکیده

نوآوري یکی از استراتژيهاي مهم رقابت هم براي کارخانههاي کوچک و هم براي کارخانههاي بزرگ است. SME ها با مشکلات عجیبی مواجهاند که در تضاد با فعالیتهاي نوآورییشان است. SMEها همیشه کمتر قادر به تحقیق و استفاده از دانش کدگذاري شده هستند که آنها را وادار میکند بیشتر بر راههاي شخصی تبادل این دانش و " یادگیري به وسیله انجام دادن و تعاملات" تکیه کنند.صنایع سنتی که عمدتاً با حضور SMEها وصف می شوند شدت تحقیق و توسعه و ظرفیت نوآوري محدودي را نشان می دهند. در واقع صنایع سنتی کمتر قادر به تشخیص ارزش فرصت هاي بیرونی، شناسایی و تحلیل دانش ها و نحوه بکارگیري آنها در ارتقاي کسب و کار هستند.

چنین محدودیت هاي و موانع نوآوري دربنگاه ها را می توان به دو دسته درونی وبیرونی تقسیم نمود. در مورد موانع درونی نوآوري "عدم وجود ظرفیت جذب" در بنگاه ها یکی از موانع کلیدي نوآوري است. توانایی بنگاه براي تشخیص ارزش چیزهاي جدید، اطلاعات خارجی، جذب و انطباق آن و بکارگیري آن در جهت اهداف تجاري، براي فعالیت هاي نوآوري آنها مهم و حیاتی است. توانایی ارزیابی و استفاده از دانش بیرونی تابع منابع دانش، سطح دانش اولیه مرتبط و وابسته به توانایی بنگاه در گرفتن این دانش خارجی براي خودست. این توانایی ها در مجموع ظرفیت جذب یک بنگاه نامیده می شود.

در این مقاله ظرفیت جذب SMEهاي استان مرکزي و اثر آن بر فعالیت هاي نوآوري مورد مطالعه قرار گرفته است و راهکارهاي ارتقاي ظرفیت جذب SMEها ارائه می شود. مطالعات حاکی از پایین بودن ظرفیت جذب صنایع استان حتی در سطح اولیه ظرفیت جذب یا همان شناسایی دانش بیرونی است. در ادامه سیاست ها و برنامه هاي منطقه اي در ابعاد مدیریتی، نیروي انسانی و ... براساس نتایج مطالعات میدانی و الگوبرداري از سایر کشورها ارائه شده است.

واژههاي کلیدي: نوآوري، ظرفیت جذب، دانش بیرونی

 

1


-1مقدمه

بنگاهاي کوچک و متوسط قلب اقتصاد جهان امروز هستند. اهمیت بنگاههاي کوچک و متوسطSME)3ها)، در توسعه صنعتی و اقتصادي کشورها از یک سو و چالشهاي جدي بر سر راه گسترش این صنایع از سوي دیگر، سیاستگذاران اقتصادي و صنعتی کشورها را بر آن داشته است تا براي ایجاد و تقویت این بخش حیاتی از ساختار صنعتی و اقتصادي خود، برنامهها و سیاستهاي ویژهاي تنظیم کنند.امروزه تردیدي در نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط براي رشد و توسعه اقتصادي کشورها وجود ندارد و هر دو گروه، کشورهاي صنعتی و در حال توسعه با سیاستگذاري و برنامه ریزي لازم در صدد ساماندهی، رفع موانع و مشکلات و بهبود فضاي کسب و کار و فراهم ساختن زمینه لازم به منظور بهرهگیري هر چه بیشتر از این صنایع در راستاي توسعه کارآفرینی، حل معضل بیکاري، افزایش ارزش افزوده و صادرات صنعتی، توسعه منطقه اي و کمک و بهبود و توزیع درآمد در جامعه و مواردي از این قبیل میباشند.

کشورها و شرکت هاي پیشرو بر این باورند که توانایی حرکت همگام با دیگران و پیشی گرفتن از آنها در گرو مهارت هاي نوآوري است. اغلب شرکتهاي داراي عملکرد برتر در عرصه رقابت با سایر شرکتها، بخش عمده موفقیت خود را مدیون فعالیتهاي نوآورانه هستند.

طارق خلیل نوآوري را شامل خلق کالا، خدمت یا فرایندي می داند که براي یک سازمان جدید است. نوآوري به اولین بار استفاده کردن از یک ایده توسط یک سازمان اطلاق میشود، لازم نیست نوآوري براي دنیا تازه و جدید باشد بلکه باید بازاریابی و تجاري گردد. باید گفت نوآوري هرگونه تلاش اثر بخش در جهت معرفی یک کالا یا خدمت جدید، روش تولید جدید، دستیابی به بازار جدید، تهیه مواد اولیه و کالاي نیم ساخته و یا ایجاد یک سازمان جدید می باشد. [1]


-2 بنگاههاي کوچک و متوسط(SMEها)

بنگاه هاي کوچک و متوسط(SMEها واحدهاي تولیدي- تجاري هستند که در طبقه بندي شرکت ها به لحاظ اندازه در مراتب پایین تري نسبت به شرکتهاي بزرگ قرار می گیرند. مهمترین و متداولترین شاخص جهت تعریف اندازه SMEها، تعدادکارکنان بنگاه است. اگرچه این شاخص در کشورهاي مختلف دنیا به لحاظ تعداد متفاوت می باشد، اما بیشتر کشورها بنگاه هاي کوچک و متوسط را از لحاظ تعداد شاغلین در طیف معینی از یک تا دویست و پنجاه کارکن تعریف می نمایند.

در ایران وزارتخانهها و موسسات تعریف یکسانی از بنگاههاي کوچک و متوسط ندارند و مرکز آمار ایران، مطابق کتاب آمار سال (2006) 1385 کسب و کارها در بخش صنعت را به سه گروه طبقهبندي کرده است، صنایع 10 -49 نفر کارکن، 50 -99 نفر کارکن و 100 نفر و بیشتر البته باید توجه داشت در ایران 98/4 درصد از کسب و کارها از نوع بنگاههاي با نیروي کار 1 تا 9 نفر کارکن (خرد) میباشند.

بنگاههاي کوچک و متوسط و صنایع خرد سهم ویژهاي در توسعه اقتصادي و صنعتی کشورهاي توسعه یافته و یا در حال توسعه دارند. آنها رکن اصلی بخش خصوصی را تشکیل میدهند. بیش از%90 بنگاههاي اقتصادي جهان کوچک ومتوسط میباشند وبیش از50 تا 60 درصد اشتغال توسط این بخش ایجاد میشود.[2]

نوآوري یکی از استراتژيهاي مهم رقابت هم براي کارخانههاي کوچک و هم براي کارخانههاي بزرگ است. SME ها با مشکلات عجیبی مواجهاند که در تضاد با فعالیتهاي نوآورییشان است. SMEها همیشه کمتر قادر به تحقیق و استفاده از

 

2


دانش کدگذاري شده هستند که آنها را وادار میکند بیشتر بر راههاي شخصی تبادل این دانش و "یادگیري به وسیله انجام دادن و تعاملات" تکیه کنند. صنایع سنتی که عمدتاً با حضور SMEها وصف می شوند شدت تحقیق و توسعه و ظرفیت نوآوري محدودي را نشان می دهند. در واقع صنایع سنتی کمتر قادر به تشخیص ارزش فرصت هاي بیرونی، شناسایی و تحلیل دانش ها و نحوه بکارگیري آنها در ارتقاي کسب و کار هستند.

چنین محدودیت هاي و موانع نوآوري دربنگاه ها را می توان به دو دسته درونی وبیرونی تقسیم نمود. در مورد موانع درونی نوآوري "عدم وجود ظرفیت جذب" در بنگاه ها یکی از موانع کلیدي نوآوري است.


-3ظرفیت جذب

Chesbrough و Crowther دو نوع نوآوري که بنگاه ها بکار می گیرند را تعریف می کنند: نوآوري باز درون سازمانی و برون سازمانی. در مورد نوآوري باز درون سازمانی، شرکت ها محیط بنگاه را براي منبع یابی تکنولوژي و دانش علاوه بر R&D داخلی، رصد می کنند. در این مقاله بر نوآوري باز درونی که مستلزم وجود "فرایند هاي جستجو" در فعالیت هاي شرکت است، متمرکز می شویماین. فرایند جستجو عموماً به "ظرفیت جذب" معروف است. Cohen and Levinthal ظرفیت جذب را بدین صورت تعریف کرده اند: "توانایی یک بنگاه براي تشخیص ارزش چیزهاي جدید، اطلاعات بیرونی، جذب و تطبیق سازي آن و بکارگیري آن براي اهداف تجاري"

ظرفیت جذب از اجراي فعالیت هاي R&D درون شرکت منتج می شود یا با فرستادن کارکنان به آموزش تکنولوژي هاي پیشرفته فراهم می شود. ظرفیت جذب بنگاه به افرادي بستگی دارد که در محل تقاطع بنگاه و محیط بیرونی قرار گرفته اند. [6 ]

Cohen and Levinthal معتقدند که توانایی بنگاه براي تشخیص ارزش چیزهاي جدید، اطلاعات خارجی، جذب و انطباق آن و بکارگیري آن در جهت اهداف تجاري، براي ظرفیت نوآوري آنها مهم و حیاتی است. لذا مفهوم ظرفیت جذب در درك نوآوري باز درونی موفق که بر اساس تکیه بر دانش خارجی تعیین می شود، کلیدي است. مطابق نظر Cohen و Levinthal توانایی ارزیابی و استفاده از دانش بیرونی تابع منابع دانش، سطح دانش اولیه مرتبط و وابسته به توانایی بنگاه در گرفتن این دانش خارجی براي خودست. این توانایی ها در مجموع ظرفیت جذب یک بنگاه نامیده می شود. اهمیت R&D داخلی براي ایجاد ظرفیت جذب، بخشی از ساختن دانش اولیه و وابسته به محیط یادگیري است. ظرفیت جذب در سطح بنگاه از طریق روش هاي مختلفی ایجاد می شود: با سرمایه گذاري در R&D ، به عنوان محصول فرعی عملکردهاي ساخت و تولید در بنگاه یا به وسیله فرستادن پرسنل به آموزش تکنولوژي هاي پیشرفته. بخشی از ظرفیت جذب در سطح سازمانی قابل دسترسی است. روش برقراري ارتباطات در سطح درون سازمانی یک عامل مهم است.

Zahra (2002) ظرفیت جذب را به صورت مجموعه اي از فرایند ها و روال هاي کاري روزمره تعریف می کند که به وسیله آن بنگاه دانش را تحصیل، جذب، انتقال و بهره برداري می کند تا قابلیت سازمانی پویایی را ایجاد کند . این چهار بعد بنگاه را قادر می سازد تا دوباره به منابعش شکل دهد و آن را با شرایط بازار در حال تغییر منطبق سازد و به مزیت رقابتی دست یابد. آنها ظرفیت جذب بالقوه را شامل "اکتساب" و "جذب" و ظرفیت جذب واقعی را شامل "تبدیل" و "بهره برداري" تعریف کردند. [7]
Cassiman and Veugelers دو بعد براي ظرفیت جذب تعریف کردند: توانایی تعیین بازار تکنولوژي و توانایی جذب تکنولوژي کسب شده. اولی یعنی توانایی تعیین محیط بیرونی مستلزم دانش علمی و یا تکنولوژیک پیچیده اي نیست اما باید تکنولوژي هاي مورد استفاده در بنگاه ها و روند کسب و کار را بشناسد. ظرفیت جذب هم چنین به بنگاه اجازه می دهد تا دانش بیرونی، پیچیده و جسم نشده را در فعالیت هاي خودش مجتمع کند و با فعالیت هاي تحقیقاتی خودش مرتبط سازد.

3

ظرفیت جذب بالقوه: قابلیت هاي آگاهی یابی و جذب را ظرفیت جذب بالقوه می گویند که در بر دارنده تلاش هاي بنگاه براي دانستن ارزش، پیدا کردن و جذب دانش جدید بیرونی است.

ظرفیت جذب بالفعل: شامل تبدیل و کاربرد دانش است که نشان از توانایی بنگاه در تغییر ساختار دانش موجود داخلی و دانش جدید جذب شده و یکپارچه سازي آن هاست و شامل ترکیب دانش تغییر یافته در سیستم ها، فرایندها، روندهاي روزانه و عملکردهاست. نه تنها براي اصلاح دانش و شایستگی هاي موجود بلکه براي ایجاد عملکردها و شایستگی هاي جدید است. ظرفیت جذب بالقوه از طریق انعطاف پذیري مدیریت و توسعه منابع و قابلیت ها بر مزیت رقابتی اثر می گذارد. در حالی که ظرفیت جذب بالفعل با توسعه محصولات و فرایندهاي جدید همان اثر را نشان می دهد. گرچه تبدیل و کاربرد منابع اولیه نوآوري هستند، نوآوري متداوم نیازمند نوسازي پایه هاي دانش و جذب آنها به چارچوب دانش بنگاه است.

این دو مولفه جدا از یکدیگر اما به صورت مکمل، عمل می کنند. بنگاه ها نمی توانند دانش بیرونی را بدون پیدا کردن و بدست آوردن آن بکار بندند. به نحو مشابهی، سازمان هایی ممکن است توانایی پیدا کردن و جذب کردن دانش بیرونی را داشته باشند، اما قادر به انتقال و بکارگیري این دانش براي تبدیل به مزیت رقابتی نباشند.

توانایی بنگاه براي استفاده از دانش موجود در محیط بیرونی از طریق سه فرایند متوالی:

-1 تشخیص و فهم دانش جدید بیرونی که داراي ارزش بالقوه است از طریق دانستن اکتشافی -2 جذب دانش جدید با ارزش از طریق یادگیري انتقالی

-3 استفاده از دانش جذب شده براي خلق دانش جدید و دستاوردهاي تجاري از طریق یادگیري استخراجی زمانی که دانش بیرونی با الگوي شناختی شرکت منطبق شود، جذب دانش محقق شده است که مستقیماً منجر به

بهره برداري و کاربرد آن می شود. در مقابل وقتی که دانش یا ایده هاي بیرونی با ساختار هاي دانش درون شرکت منطبق نباشد، دانش یا ایده ها فقط انتقال یافته اند.

هر گاه یک بنگاه تصمیم به کسب یک تکنولوژي می کند، دانش باید فهمیده شود، فراگرفته شود، تحلیل و تدوین گردد. زیرا دانش از فرهنگ سازمانی، سیستم ها و شیوه هاي بسیار متفاوت، می آید. [8 ]

-1-3ابعاد ظرفیت جذب

ابعاد

اکتسابAcquisition

جذبAssimilation


تغییرTransformation

بکارگیريApplication

جدول :1 ابعاد ظرفیت جذب [8 ]

تعریف

ظرفیت اکتساب، توانایی یک بنگاه براي موقعیت یابی، شناسایی، ارزش گذاري و بدست آوردن دانش بیرونی که براي عملکردها مهم و حیاتی است.

ظرفیت جذب اشاره به ظرفیت یک بنگاه براي جذب دانش بیرونی است یا فرایندها و روند هاي کاري که به دانش و اطلاعات جدید کسب شده اجازه می دهد تا تحلیل و پردازش شده، تفسیر و ترجمه، فهمیده، داخلی و طبقه بندي شود. ظرفیت تغییر، ظرفیت یک بنگاه براي توسعه و اصلاح روندهاي داخلی است که انتقال و ترکیب دانش قبلی را با دانش جدید کسب یا جذب شده تسهیل می کند.

تغییر ممکن است با اضافه یا حذف دانش یا با تفسیر و ترکیب دانش موجود از روش هاي مختلف نوآورانه انجام شود. ظرفیت بکارگیري یا بهره برداري حاکی از ظرفیت هاي سازمانی بر پایه روندهایی است که بنگاه را قادر می سازد تا دانش کسب شده و جذب شده و تغییر یافته را در روندهاي کاري و عملیات ها ادغام سازد. نه تنها اصلاح، تکمیل و توسعه فرایندها، روندها و دانش موجود بلکه ایجاد فرایندها، روندها و دانش، کالاها و شکل اي سازمانی جدید جدید


4

جدول :2 ظرفیت جذب بالقوه [8 ]

جدول :2 ظرفیت جذب بالفعل [8 ]

پیشتازي تکنولوژي توانایی پاسخ گویی به نیازهاي طرف تقاضا یا فشارهاي رقابتی به جاي نوآوري کردن


5

-4فعالیت هاي ایجاد ظرفیت جذب توسط مراکز تحقیقاتی اشتراکی بلژیک

بلژیک داراي مراکز تحقیقات اشتراکی (CRC ) متنوعی می باشد. CRC نهادهاي واسط تکنولوژي هستند، آنها فعالیت هاي مرتبط با (R&D Related) R&D متنوعی را اجرا می کنند.

فعالیت هاي مرتبط با R&D را به عنوان فعالیت هاي انتقال تکنولوژي می نامیم که حاکی از انتشار دانش به جاي جستجوي دانش است. برخی مراکز زمان بیشتري را در فعالیت هاي مرتبط با R&D صرف می کنند.

• فعالیتهاي مراکز تحقیقاتی اشتراکی براي ایجاد ظرفیت جذب:
 آزمایشگاه R&D براي استفاده شرکت

 خدمات مشاوره اي تکنولوژي
 تحریک نوآوري تکنولوژي

 اطلاعات برنامه هاي اروپایی R&D

 دسترسی به کتابخانه فنی

 تهیه پرسنل شایسته

 خرید تجهیزات
 حقوق مالکیت معنوي

 ارائه مشاوره به طرفهاي خارجی داخل بخش

 ارائه مشاوره به طرفهاي خارجی و شرکتهاي فعال بیرون بخش

 ارائه مشاوره به طرفهاي خارجی، سازمانهاي دیگر (دانشگاهها، طرفداران)

این خدمات به بنگاه هاي عضو کمک می کند تا توانایی تعیین و رصد تکنولوژي، به عنوان یکی از ابعاد ظرفیت جذب، را در خود ایجاد کنند. CRC ها بایستی به طور گسترده در فعالیت هایی که خدمات مشورتی تکنولوژي نامیده می شود، فعال باشند. هدف مشاوره هاي تکنولوژي به طور عمده فراهم کردن مشورت ها و آگاهی هاي تکنولوژي و برانگیختن نوآوري است. علاوه بر آن چنین مشاورانی در انتشار نتایج تحقیقات از بالا به پایین ( دانشگاه ها، شرکت در کنفرانس ها و غیره) و هم چنین دستاورد هاي CRCها فعال هستند. یک مشاور تکنولوژي تمام وقت به طور میانگین سالانه از 50 بنگاه مراجعه دارد که در این میان به طور متوسط 35 مشاوره نوآوري تکنولوژي می دهد. بیش از 80درصد این بنگاه ها SMEها هستند. 75 تا 80 درصد از هزینه هاي نیروي انسانی مشاوران تکنولوژي توسط بودجه اي منطقه اي تامین می شودمشاوران. تکنولوژي عموماً افرادي متخصص با سابقه تکنولوژیکی هستند. آنها بنگاه هاي عضو را سرکشی می کنند، فرایندهاي تولید را بررسی کرده، راجع به اصلاح و بهینه سازي در محصولات بحث می کنند و پتانسیل استفاده از تکنولوژي هاي جدید را شرح می دهند. آنها در تماس نزدیک با تامین کنندگان دانش و تکنولوژي می باشند. با داشتن تخصص و پشتوانه تکنولوژیکی، آنها مهارت هاي لازم براي جذب اطلاعات و توزیع آن در مرکز یا در بین اعضا را دارا می باشند. هم چنین این مشاوران تکنولوژي اغلب نه تنها در مشاوره تکنولوژي فعال هستند بلکه در تحقیقات اشتراکی و قراردادي که CRC انجام می دهد نیز نقش دارند. آنها هم چنین نقش دروازه بان را براي بنگاه هاي عضوي که ظرفیت جذب کافی ندارند را بازي می کنند.

پس از نقش مشاوره تکنولوژي، CRCامکان دسترسی به کتابخانه هاي فنی ( از طریق حضوري، وب سایت، خبرنامه) و تامین پرسنل شایسته براي رفع معضلات خرد (trouble shouting) را فراهم می کند. این فعالیت ها منطبق بر بعد همگون سازي ظرفیت جذب است. همان گونه که در جدول 3 قابل مشاهده است آیتم مربوط به پرسنل شایسته و دسترسی به کتابخانه هاي فنی به طور روشن فقدان ظرفیت جذب در بنگاه ها را اثبات می کند و اتکا و استفاده از CRC به عنوان آژانس دانش و مخزن دانش . با نگاهی به امتیاز میانگین در جدول 6 ، CRC هم چنین ایجاد انگیزش در نوآوري تکنولوژي می کنند و بنگاه ها را به شبکه هاي متخصصان تکنولوژي مرتبط می کنند. بعلاوه دسترسی به آزمایشگاه هاي R&D (براي تست و

7

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید