بخشی از مقاله

باززندهسازي و احیاء بافتهاي فرسوده در رویکرد مشارکتی (مطالعه موردي بهسازي بافت فرسوده شهر آسیلا- مراکش)

چکیده:

یک توسعه شهري خودکفا در حالی »پایدار« خوانده می شود که علاوه بر حمایت از محیط زیست و ایجاد فرصتهاي مناسب، قادر به ادامه فعالیت و تامین مالی خود بعد از حذف کمک هاي بیرونی باشد. یکی از راهکارهاي اجرائی براي رسیدن به این هدف بهرهگیري از مشارکت مردمی در توسعه هاي شهري بخصوص در نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده است. اگر بخواهیم تعریفی از بافت فرسوده ارائه دهیم میتوان گفت قسمتی از بافت شهر است که وجود عوامل مختلف در آن، سبب کاهش ارزش کیفی و کمی زندگی شهروندان شده و با پایین آمدن ارزشهاي سکونتی، نوسازي و احیاي بافت انجام نشده و ساکنان کم کم مهاجرت میکنند.

بنابراین حضور ساکنان بومی در بافت و ارتقاء حساسیت آن ها نسبت به محل زندگیشان یکی از فاکتورهاي مهم براي بهسازي و نوسازي پایدار بافتهاي فرسوده است. با توجه به شعاري بودن اکثر پروژههاي مشارکتی در ایران در بهسازي و نوسازي بافتهاي فرسوده، براي ارتقاء این گونه پروژهها به پروژههاي مشارکتی محدود و پروژههاي مشارکتی واقعی نیاز به بررسی و آموختن از

تجربههاي موفق پروژههاي بازسازي و بهسازي با رویکرد مشارکتی است. یکی از این نمونهها که برنده جایزه آقاخان در سال 1989 شده است، تجربه تجدیدحیات بافت کهن شهر آسیلا- Asilah در مراکش از طریق تزریق فعالیتهاي جدید است. اجراي این پروژه

منجر به ابقا و ارتقاي هویت شهر شده و در واقع امري مفهومی و روانی بوده است. در این تجربه کوشش شده است با حداقل هزینه و حداقل مداخلات و با استفاده از نیروي حیاتی موجود در شهر حیات مجدد به بافت کهن آن باز گردانده شود. در این پروژه مرمت شهر چیزي فراتر از اقدامی کالبدي و فضایی است و عملی فرهنگی است که می تواند فرهنگ ساز باشد.

کلمات کلیدي:

بهسازي و نوسازي بافت فرسوده، پایداري، مشارکت مردمی، آسیلا، مراکش.
□ مقدمه:

به یقین هیچ شهري تاریخ داري نیست که بافت فرسوده نداشته باشد . بیش از این ، هیچ شهر بزرگ و پیچیده اي نیست که چندین بافت فرسوده در درون و حاشیه خود سراغ نداشته باشد . این فراز ، نشان از رودررویی با کاري سترگ در چشم انداز توسعه شهر دارد ، که خواهان چالش ها و چاره اندیشی هاي فزاینده و بسیار است . نپرداختن به بافت فرسوده شهري ، چه به جاي مانده از شهرنشینی دوران باشد و چه انباشته از جریان هاي نابه سامان ، رشد شهر را به پیرامون سوق می دهد و این حکایت از آن دارد که همراه نا به سامانی ها ، ثروت هاي شهري بسیاري در دل شهرها رها می شود و هزینه هاي هنگفت بناکردن بافت هاي دیگر بر گرده شهر ها نهاده می شود و معضلات اجتماعی و ناهنجاري هاي بافت هاي رها شده شهر بر کل شهر تاثیر نامطلوب و ویرانگر و مخرب داشته و هزینه هاي بسیار اجتماعی – اقتصادي و زیست محیطی بر شهر تحمیل می نماید . بازگرداندن زندگی امروز در بافت فرسوده هم البته پرهزینه است اما ونه چندان که بنا نهادن بافتی دیگر . گذشته از این نوگرایی ارزشی والاست اما نه در نبودانگاري از تاریخ شهر و با گسستن از اصالت ها و به فراموشی سپردن یادها. به هر رو ، بافت فرسوده از هرگونه که باشد ، گره ناگشوده اي است در حیات شهر . آنچه از بافت فرسوده شهري رها شده می ماند، تنها در همان بافت رسوب نمی کند و به همه شهر بازتاب می دهد و از آن فراتر بر پیشانی شهر می نشیند و آن را از یک آینده پایدار محروم مینماید (هامانی،.(5 :1388

اگرچه به نظر میرسد که پایداري واژهاي باشد که به تازگی در حوزه معماري و شهرسازي نفوذ کرده باشد اما در واقع پدیدهاي جدید نبوده بلکه و در واقع بازگشت به مبانی فکري قبل از مدرن و البته متناسب با نیازهاي روز است. از این رو در هر منطقه باید متناسب با اصول فکري گذشته خود تعریف و تنظیم شود. شهرهاي تاریخی براي هر مدت زمانی که وجود داشته اند، تنها به این دلیل بوده که یک رابطهي تعادلی را بین جامعه درونی و فعالیتهاي اقتصادي و مسائل محیطی اطراف خود، حفظ کنند. در جوامع سنتی، این طرز برخورد، علاوه بر نیازي بر تضمین بقا، به عنوان ارزش دینی و مذهبی نیز قلمداد میشده است. بسیاري از شهرهاي سنتی جهان این امر مشاهده میشود که میتوان با استفاده از این پتانسیلها اقدام به بهسازي و نوسازي آن ها به خصوص در کشورهاي درحال توسعه نمود. این شهرهاي سنتی خود الگوهاي مناسبی را در اختیار طراحان و برنامه ریزان شهري قرار می دهند و زمینه مناسب را براي ایجاد یک محیط پایدار را در اختیار دارند. منظور از الگوهاي مناسب تنها الگوهاي کالبدي نیست بلکه الگوهاي مناسب اجتماعی براي به کارگیري مشارکت مردمی در فرآیند بهسازي و نوسازي نیز مدنظر میباشد. یکی از تجربه هاي موفق بهسازي و نوسازي با استفاده از مشارکت مردمی در شهرهاي تاریخی، تجربه تجدیدحیات بافت کهن شهر آسیلا1 در مراکش است. در این تجربه کوشش شده است با حداقل هزینه و حداقل مداخلات و با استفاده از نیروي حیاتی موجود در شهر حیات مجدد به بافت کهن آن بازگردانده شود. درواقع مرمت شهر چیزي فراتر از اقدامی کالبدي و فضایی بوده است. با توجه به وجود سابقه تاریخی زیاد شهرهاي ایران و وجود چندین هکتار بافت فرسوده و باارزش در شهرهاي ما نیاز به بررسی تجارب بهسازي و نوسازي در بفت هاي فرسوده مشابه در سایر کشورها میتواند مفید فایده قرار گیرد. از این رو بررسی این تجربه موفق که برنده جایزه آقاخان نیز شدهبه است میتواند تجر آموزندهاي براي طراحان و برنامهریزان شهري ایرانی در فرآیندهاي تجدیدحیات در شهرهاي سنتی ایران باشد.

□توسعه پایدار:2
مفهوم توسعه پایدار امروزه به طور گسترده اي به معنی ارائه راهحلهائی در مقابل الگوهاي فانی کالبدي، اجتماعی و اقتصادي توسعه میباشد که بتواند از بروز مسائلی همچون نابودي منابع طبیعی، تخریب سامانههاي زیستی، آلودگی جهانی، تغییر اقلیم، افزایش بیرویه جمعیت، بیعدالتی و پائین آمدن کیفیت زندگی انسانها جلوگیري کند. این مفهوم با اجراي همزمان چهار مسئولیت قابل جمع است که شامل موارد زیر می باشد:
-1 آیندهگرائی:3 یعنی مسئولیتی براي رفع نیازهاي نسلهاي آینده
-2 محیطگرائی:4 به معناي مسئولیتی براي حمایت و مدیریت منابع محیطی و زیستی
-3 عدالتگرائی:5 یعنی مسئولیتی براي در دسترس قرار دادن منابع در تمام مقیاس ها بر اساس عدالت
-4 مشارکتگرائی:6 به معناي مسئولیتی براي جامعه و مدیران بر پایه مشارکت مردمی (یمانی، .(18 :1388
مشارکتگرائی جزء لاینفک مفهوم پایداري است. امروزه تقریبا توسعههاي شهري تنها در صورتی پایدار خواهند بود که به نحوي مردم و شهروندان در آنها دخیل باشند.

مفهوم توسعه پایدار مفهومی بسیار اساسی و مهم است، زیرا دربرگیرنده ایدهآلها و اصولی است که درك، شناخت و تحقق آنها آینده اي روشن را نوید میدهد و عدم توجه و جهل نسبت به آنان، اضمحلال و نابودي محیط و بشریت را به همراه خواهد داشت. در توسعه پایدار به رشد اقتصادي و تحقق استاندارد هاي بهتر زندگی بدون از دست دادن منابع کمیاب طبیعی توجه میشود. توسعه پایدار، تلاش براي حمایت از آینده، در زمان حال است (زاهدي، .(1382

□ نفوذ مفهوم توسعه پایدار در معماري و شهرسازي:

به دنبال معضلات ناپایداري شهري و نیز طرح مباحث محیطی، معماران و طراحان و برنامهریزان شهري همانند متخصصان سایر رشتهها در پی رفع مشکلات شهري و جلوگیري از سرایت چنین تبعاتی به توسعههاي آینده، برآمدند. در این راستا آنان به ارائه الگوهایی جهت انطباق فعالیتشان در چارچوب توسعه پایدار پرداختند. این تلاشها تحت عناوین گوناگونی نظیر "طراحی پایدار"، "طراحی سبز"، "طراحی اکولوژیک"، طراحی فضاهاي زمینی" و غیره مطرح گردید که آنها بر حفاظت همزمان از محیط طبیعی و محیط انسان ساخت تاکید شده است (گلکار، .(1379 به نظر میرسد درابتدا پایداري در معماري و شهرسازي مفهومی زیستمحیطی نزد معماران و شهرسازان داشته است. در حالیکه امروزه مفهوم پایداري علاوه بر مفاهیم زیستمحیطی در گرو مفاهیم اجتماعی نظیر مشارکت مردمی، هویت، حس تعلق و... میباشد.

امروزه طراحی شهري پایدار بر سه عنصر اصلی منابع محیطی، مهارت هاي طراحی و فناوري و ارزشهاي اجتماعی برپا میشود.
محورهاي فوق، مورد توافق اکثر کارشناسان مرتبط با توسعه پایدار شهري قرار دارد. میتوان این عناصر را در نمودار زیر نشان داد:


تصویر – 1 طراحی شهري پایدار (منبع: یمانی، (1388

همانطور که در تصویر نیز مشاهده می شود ارزش هاي اجتماعی ترجیحا در راس هرم قرار گرفته است تا بیانگر اهمیت زیاد این عنصر در طراحی شهري پایدار باشد.

□ اهمیت و ضرورت توجه به بافت کهن شهري بر اساس توسعه پایدار:

در اکثر شهرهاي امروزي میتوان ردپائی از وقایع و نیز دورههاي تاریخی که آن شهر سپري نموده است را مشاهده نمود. محلهها و بافتهاي یک شهر از امکانات و و عوامل رشد مساوي در طول زمان برخوردار نبوده و نیستند و همین امر سبب بوجود آمدن تفاوتهاي آشکار در سیماي شهرها شده است. در حالی که شهر پایدار و توسعه یافته شهري است که در حین رشد، توسعه و ایجاد فضاهاي جدید، ارتباط منطقی و منسجم بین فضاهاي جدید و قدیم برقرار نموده و یکپارچگی و هویت شهر را حفظ و تقویت نماید. یکی از مهمترین مشکلات بافت هاي کهن و فرسوده شهري، بی هویتی و کاهش حس تعلق ساکنین آن به این گونه بافتهاست (حبیبی، 1386 .(15:
بافت قدیمی شهرها بنا بر دلائل اقتصادي – اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته و به دلیل آمیختگی نادرست با فرهنگ زندگی جدید به تدریج هویت خود را از دست میدهند. از مسائل عمدهاي که در بیهویتی بافتهاي فرسوده موثر است میتوان به عدم وجود نظم ساختاري که دست ساکنین را در اعمال دخالت در سیماي محل سکونت خود باز میگذارد اشاره نمود. این امر چهرهبه اي بیهویت اینگونه بافتها بخشیده است. لازمه نظم ساختاري و کالبدي هر منطقهاي، هویت آن است که آن را از گزند آسیبها دور نگه داشته و باعث زنده ماندن و پویایی چنین بافتهایی میگردد(همان .(17:

به طور کلی مشکلات عدیده اي که فرسودگی محله هاي شهري براي مدیریت شهري و مسئولان پیش آورده ، در درجه اول از فرسودگی کالبدي و نارسایی ابتدایی ترین زیرساخت هاي شهري ناشی می شود ،و در پی آن ، جا به جایی جمعیت و جایگزین شدن جمعیت مهاجر و ناهمگن ، و به طور کلی جایگزین شدن اقشار نازل اجتماعی در این محله هاست که گسترش ناهنجاريهاي اجتماعی، بالا رفتن آمار ارتکاب جرم و مفاسد اجتماعی ، و مشکلات فرهنگی و گاه مشکلات سیاسی ، از پیامد هايکهعمده اياند جملگی در فرسودگی و ناکارآمدي بافت هاي شهري ریشه دارند. بی توجهی هاي چندین ساله به این محله ها ، به بروز مشکلات بسیاري انجامیده که امروزه دولت و مدیریت شهري رابا مشکل حاد اقتصادي – اجتماعی و فرهنگی مواجه کرده است . دامنه فرسودگی غالب این محله ها چندان است که با وقوع یک زلزله حتی با قدرت متوسط ، وقوع فاجعه اي بزرگ دور از انتظار نیست .

عناصر و فضاهاي بافت شهري عمري محدود دارند و با گذشت زمان دچار تغییر و فرسودگی می شوند . به عبارتی دیگر هیچ فضایی و بنایی بدون توجه ، مرمت و بدون نوسازي و بهسازي نمی تواند دوام و بقاي طولانی داشته باشد . به طوري که عناصر شهري چه در اثر فرسودگی تدریجی ناشی از آب و هوا و چه در اثر حوادث طبیعی مثل زلزله یا حرکات زمین ، سیل یا تخریب ناشی از موجودات زنده به ویژه تخریب هاي ناشی از کارهاي انسان همیشه نیاز به توجه و مرمت داشته و دارند . رشد جمعیت شهرها ، گسترش شهرنشینی، توسعه شهري و کاهش زمین براي سکونت و خدمات توجه به بافتهاي فرسوده شهري را به عنوان پتانسیل بالقوه توسعه روشن می سازد. از انجا که توسعه هاي جدید شهري در حومه ها صورت پذیرفته و نیز سرعت تغییرات تکنولوژي ، بافت هاي شهر زودتر از گذشته کارایی خود را از دست می دهند و نیاز به بهسازي و نوسازي و مرمت انها بیش از پیش دیده می شود و فرصت هاي جدیدي بر توسعه هاي مجدد شهر و نوزایش شهري می باشند.

یکی از راه هاي بازگرداندن هویت به هر محلهاي که مورد نوسازي یا بهسازي قرار میگیرد، استفاده از مشارکت مردمی در فرآیند مداخله در بافت است. تا از این طریق هم مردم در جریان پروژه اي که قرار است، محل زندگی وي را تحت تاثیر قرار دهد، قرار گیرند و هم باعث افزایش حس تعلق آنها به محل زندگیشان گردد. مشارکت مردم درپروژههاي شهري درهمه زمینهها موثر خواهد بود. این مقاله سعی خواهد کرد تا با بررسی تجربه بهسازي و نوسازي شهر آسیلا که با رویکرد مشارکت مردمی صورت پذیرفته است اثرات مشارکت گرفتن از مردم را در لایه هاي مختلف اثرات پروژه بررسی نماید.

□ تجربه بهسازي و نوسازي شهرآسیلا (مراکش)

یکی از پروژههاي بهسازي و نوسازي که در آن تلاش شده است تا با استفاده از مشارکت مردمی به مفهوم توسعه پایدار نزدیکتر شود، تجربه بهسازي و نوسازي شهر آسیلا در کشور مراکش است که توانسته با استفاده از متد مناسب، جایزه آقاخان7 سال 1989از را آن خود کند. در واقع هدف این پروژه تجدید حیات و تجدید حیثیت یک بافت کهن از طریق تزریق فعالیتازهاي جدید و استفاده مشارکت مردم بومی محل بوده است.

در شهر آسیلا کوشش شده است با حداقل هزینه و حداقل مداخلات به ایجاد شرایط زیست بهینه منجر شود و با استفاده از نیروي حیاتی موجود در شهر حیات مجدد را به ساکنان آن باز گرداند. در این پروژه مرمت شهر چیزي فراتر از اقدامی کالبدي و فضایی است و عملی فرهنگی است که می تواند فرهنگ ساز باشد.

دستاندرکاران این پروژه به فرهنگ به عنوان یک منبع درآمدي براي یک جمعیت محلی اعتقادبازتوانیداشتهاند. در واقع پروژه شهر با ایده اصلی برگزاري فستیوال فرهنگی و تلاش دو نفر از افراد محلی، همراه با مشارکت ساکنین صورت گرفته است . مشارکت مردمی و اهمیت به نقش توریسم و حفاظت از عناصر تاریخی، از نکات کلیدي و قابل توجه در این پروژه است.
اوضاع جغرافیایی شهر:8
ساحل شهر آسیلا، به مساحت 9 هکتار، دراقیانوس اطلس و در شمال غربی مراکش واقع شده است و در 42 کیلومتري جنوب شرقی شهر تانگیر9واقع شده است. اطراف این شهر را کشتزارهاي وسیعی احاطه کرده است. این شهر به لحاظ کاربريهاي شهري به گونهاي میباشد که هیچ گونه کارخانه و صنایع سنگینی در آن وجود ندارد. و از لحاظ مورفولوژي شهري این شهر به بندرگاه طبیعی اش متصل است.


تصویر –2 منظر شهر آسیلا (منبع: گزارش دبیرخانه جایزه معماري آقاخان)

اوضاع تاریخی شهر:
تاریخ شهر به دوران فینیقی ها یعنی به 1500 سال قبل ازمیلاد برمیگردد که با نام قدیم زیلی10 شناختهشد می . در قرون وسطی این شهر مکان تجارت پرتغالیها بود که دیوار دفاعی پرتغالیها در همان سالها ساخته شد و تا به امروز باقی مانده است . این شهردر قرن 19 توسط عربها و نرمنها اشغال شد.

شهر آسیلا از لحاظ تامین منابع آب و برق به شهر تانگیر وابسته است . کابلهاي برق که از شهر تانگیر به این شهر کشیده شده است، توسط اسپانیولیها در سال 1926 نصب شده و در سال 1980 دوباره بازسازي شده است . و نحوه توزیع آب توسط 2 منبع آب به
شهر توزیع می شود.

در سال 1978اوضاع شهر درون حصار رو به ویرانی بود که مسئولین شهر به صرافت افتادند. گروهی براي تجدید حیات شهر آسیلا

مشغول به کار شد. این گروه با استفاده از تمهیدات ساده و با هزینه اندك و با درگیر ساختن هنرمندان چهره شهر را دگرگون ساخت.

این گروه اعتقاد داشتند فرهنگ یک منبع با ارزش براي جامعه است.
امروزه، این شهر به عنوان یک بندرگاه ، بازار عرضه ، مکانی فرهنگی و پاتوقی تابستانی محسوب می شود و میراث معماري آن با ابتکار گروهی خلاق شامل وزیر فرهنگ و شهردار شهر دوباره احیا گردیده است.

اوضاع کالبدي شهر:

2 نوع معماري محلی در این شهر به چشم می خورد که در داخل دیوار شهر و خارج دیوار شهر ساخته شده اند. در داخل دیوار شهر

خانههاي حیاطدار متراکم با بافت شهري ارگانیک با خیابانهاي باریک هستند . تاثیر اسپانیایی ها در نمايخارجخانهها دیده می شود در از دیوار شهر حسی از معماري بومی جدید کنترل شده با پلانهاي دو طبقه و اتاق هایی در اطراف حیاط کوچک وجود دارددر. خانهها
وسیعطول خیابانهاي 20-8 متري بههايخیابان 6-3 منتهی میشوند.

اوضاع اجتماعی –اقتصادي شهر:
مردم شهر در سطح بسیار ساده اي زندگی میکنند.11 طبق آمار 1982 جمعیت شهر از 18000 به 25000 ساکن و جمعیت شهر قدیم بین 4500-4000 نفر تخمین زده شده است. به طور کلی درآمد ساکنین شهر از راههاي زیر تامینشود می :

عدهاي با فعالیتها و خریدوفروش تابستانی و عدهاي دیگر با تجارت بین ساکنین محلی و حومه ها در بازارهاي روز و هفتگی روزگار میگذرانند. افرادي نیز هستند که در شهرهاي بزرگ اطراف کار میکنند و درآمد خانواده خود را تامین میکنند.

مشکلات شهر قبل از تجدیدحیات:

فرسودگی سبب شده است محلههاي شهر به طور مشخصی از عدم وجود نظافت و پاکیزگی رنج ببرد. وجود موش و زباله هاي متعدد در خیابان و بیماري و مرگ و میر بر اثر تب تیفوئید و ... از مشکلات عمده کثیفی شهر است.

خدمات شهري و زیرساختی نمیتواند پاسخگوي تقاضاي ساکنین شهر باشد. سیستم فاضلاب و تخلیه فاضلاب به اقیانوس اطلس و آلودگی بندرگاه نیز از دیگر مشکلات عمده این شهر میباشد. و در نهایت ساکنین اصلی از شهر به دلیل فقدان شغل شروع به مهاجرت کردهاند و افراد غیربومی به دلیل وجود مسکن ارزان جاي آنها را در محدوده میگیرند.

اهداف و راهکارها:

با دست بهکار شدن گروه تجدید حیات شهر آسیلا، اهداف و راهکارهایی را براي احیاء این شهر تدوین شد. هدف اصلی بازتوانی شهر با مشارکت مردم خصوصا کودکان با استفاده از آموزش حس مسئولیت پذیري به ساکنین و اینکه آنها چه نقش مهمی میتوانند براي بازسازي شهرشان داشته باشند مدنظر قرار گرفت. سپس راهکارهاي زیر براي رسیدن بدان هدف تببین گردید:
- ایجاد محیطی بهداشتی و سالم
- پیشرفت مداوم شهر و زندگی نو بخشیدن به شهر و ساکنان آن

- ارتقاء شهر و تبدیل آن به مرکز برجسته فرهنگی در مراکش
- ایجاد صنایع فرهنگی مانندو کوزهگري، انتشارات ... و همچنین تمرکز زدایی در شهر
- ارتقائ کالبدي و فرهنگی شهر از طریق بالا بردن سطح آگاهی و تحرك اجتماعی مردم

مراحل اجراي پروژه:

مراحل اجراي پروژه در 3 فاز صورت گرفته است :
-1پاکسازي شهر از آلودگی، توسعه زیباسازي منظر شهري به کمک مردم از طریق نقاشیهاي دیواري و با کمک هنرمندان مختلف تا هم این امر هم ارزان تمام شود و هم حس تعلق ساکنین نسبت به محله بالا برود.
-2همکاري با شهرداري در کارهاي زیرساختهاي شهر از جمله سنگفرش کردن خیابانها.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید