بخشی از مقاله

چکيده
مقدمه : يکي از بارزترين گروه افراد داراي ناتواني، معلولين کم بينا و نابينا هستند که وجود معلوليت و نقص بينايي وضعيت کيفيت زندگي آن ها را به شدت تحت تأثير قرار مي دهد. اين مطالعه به ارزيابي رابطه نقص عملکردهاي بينايي و کيفيت زندگي معلولين نابينا و کم بينا پرداخت .
مواد و روش ها: مطالعه توصيفي- تحليلي حاضر در سال ١٣٩١ و در شهر زاهدان انجام شد. روش نمونه گيري به صورت سرشماري بود و ١٢١ نفر از معلولين نابينا و کم بيناي عضو سازمان بهزيستي شهر زاهدان که بالاي ٧ سال سن داشته و معلوليت ديگري نداشتند، مورد بررسي قرار گرفتند. ابتدا معاينات بينايي شامل بررسي حدت بينايي، ديد محيطي و ديد عمق انجام شد. سپس اطلاعات با استفاده از دو پرسش نامه دموگرافيک و پرسش نامه کيفيت زندگي نابينايان (که در سال ١٣٨٦ به فارسي ترجمه شده بود و در دانشگاه علوم پزشکي اصفهان تدوين و پايايي آن به روش آزمون مجدد برآورد و مقدار همبستگي آن ٠.٨٩ به دست آمده بود) جمع آوري شد. در نهايت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ٢٠ تجزيه و تحليل گرديد.
يافته ها: ميانگين کيفيت زندگي در زنان پايين تر از مردان بود. نتايج آزمون t اين اختلاف را معنيدار نشان داد (٠.٠٠١ > P). نتايج آزمون Mann-Whitney U نشان داد که افراد بدون ديد عمق در بعد فراغت (٠.٠٠٩ = P) و اجتماعي (٠.٠٠٣ = P)، و افراد داراي ديد تونلي در بعد خودمراقبتي و تحرک (٠.٠٠١ > P) به طور معنيداري نسبت به افراد طبيعي نمره کيفيت زندگي پايين تري داشتند.
نتيجه گيري: نقص ديد محيطي، ديد عمق ، جنسيت و سطح تحصيلات اثر قابل توجهي بر کيفيت زندگي نابينايان در اين منطقه دارد. با توجه به نتايج پژوهش ، لزوم آموزش و ارايه برنامه هاي اجتماعي و تفريحي براي معلولين به خصوص زنان و همچنين انجام پژوهش هاي بيشتر بسيار ضروري است .
کليد واژه ها: کيفيت زندگي، عملکرد بينايي، نابينا، کم بينا

مقدمه
نقص بينايي و نابينايي نمايانگر وجود مشکلات سلامتي، اقتصادي و اجتماعي براي کشورها به خصوص کشورهاي در حال توسعه است (١). طبق نظر سازمان جهاني بهداشت (World Health Organization يا WHO) نزديک به ٣٧ ميليون نفر در سراسر جهان ، نابينا و حدود ١٢٤ ميليون نفر در دنيا دچار انواع نقص هاي بينايي هستند (٢). بيش از ٩٠ درصد از کل افرادي که از نظر بينايي ناتوان و يا نابينا هستند، در مقاله حاضر حاصل طرح تحقيقاتي شماره ٤.١٣٠ د.٢٦.پ دانشگاه علوم پزشکي تهران و تحت حمايت مالي اين دانشگاه انجام شد. کشورهاي در حال توسعه زندگي ميکنند (٣). سازمان جهاني بهداشت اعلام نمود که در صورت ادامه روند کنوني، هر ساله يک تا دو ميليون نفر به جمعيت نابينايان دنيا افزوده خواهد شد؛ به طوري که تا سال ٢٠٢٠ تعداد نابينايان به دو برابر افزايش خواهد يافت (٤). در دهه اخير، ارزيابي مراقبت هاي سلامتي و بينايي به طور فزاينده اي بر روي معيار کيفيت زندگي به عنوان معياري براي نتايج برنامه هاي مراقبتي متمرکز شده است (٥). در واقع شاخص کيفيت زندگي ميتواند نشان دهد که اقدامات تخصصي، مداخلات درماني و همکاريهاي بين بخشي تا چه حد در درمان و ارتقاي سطح زندگي شخصي و اجتماعي اين گروه از معلولين مؤثر بوده است . مطالعات اخير نشان داده اند که نقص بينايي کيفيت زندگي فرد را تحت تأثير قرار داده و فعاليت هاي اجتماعي و استقلال او را کاهش ميدهد (٧، ٦).
Hassell و همکاران نشان دادند که نقص بينايي باعث ميشود سطح کيفي زندگي افراد در ابعاد اجتماعي، تحرک و فراغت در مقايسه با ابعاد خودمراقبتي و عاطفي بيشتر کاهش يابد (٨). Brenner و همکاران طي مطالعه اي نشان دادند که کاهش بينايي ارتباط خطي و مستقيمي با کاهش کيفيت زندگي فرد دارد (٩). مطالعه Lamoureux و همکاران نيز نشان داد که افراد داراي کم بينايي شديد در ابعاد تحرک، اجتماعي و عاطفي محدوديت بيشتري دارند (١٠). Finger و همکاران طي مطالعه اي گزارش کردند که افراد داراي معلوليت بينايي از نظر تحرک، وضعيت عاطفي و محدوديت فعاليت هاي اجتماعي داراي کيفيت زندگي پايين تري نسبت به افراد سالم هستند (١١). افتخار و همکاران نيز در مطالعه اي رابطه بين حدت بينايي و کيفيت زندگي را معني دار گزارش کردند که در آن افراد کم بينا و نابينا در بعد تحرک به طور معنيداري نسبت به افراد سالم دچار کاهش سطح کيفي زندگي بودند (١٢).
بررسي رابطه و ميزان تأثير نقص عملکردهاي بينايي بر فعاليت هاي روزمره ، حالات رواني، مشارکت اجتماعي و تحرک فرد، ميتواند در برنامه ريزيها و نحوه ارايه خدمات مناسب بسيار مثمرثمر باشد. از آن جايي که شرايط اجتماعي و اقتصادي، ويژگيهاي فردي، ارزش ها و هنجارهاي بومي و راهکارهاي محلي بر روي بيماري و نقص سلامتي در فعاليت هاي روزمره و وضع کيفي زندگي افراد به شدت مؤثر است (١٣)، بنابراين تعيين تأثير نوع نقص بينايي در وضعيت کيفي زندگي در افراد کم بينا و نابينا در کشورهاي مختلف و با فرهنگ هاي متفاوت بسيار ضروري و حايز اهميت خواهد بود تا ارايه برنامه هاي توان بخشي و سازماندهي امکانات در جهت کاهش عوامل تأثيرگذار در وضعيت کيفي زندگي اين افراد هدايت شود. از آن جا که در مناطق محروم کشورمان با وجود شرايط فرهنگي و اجتماعي متفاوت مطالعه اي در اين زمينه انجام نشده است ، از اين رو پژوهشي در اين زمينه و با هدف بررسي رابطه بين نقص عملکردهاي بينايي و کيفيت زندگي نابينايان انجام گرفت .
مواد و روش ها
در پژوهش حاضر که يک مطالعه توصيفي- تحليلي و از نوع مقطعي بود، کليه معلولين نابينا و کم بيناي تحت پوشش سازمان بهزيستي شهر زاهدان (مرکز استان سيستان و بلوچستان ) مورد مطالعه قرار گرفتند. روش نمونه گيري به صورت سرشماري بود که در آن همه افراد واجد شرايط تحت پوشش سازمان بهزيستي از نمونه هاي مورد مطالعه بودند.
معيار ورود، داشتن سن بالاي ٧ سال و معيار خروج از مطالعه ، وجود معلوليت ديگر به همراه نابينايي در فرد بود. پس از هماهنگي با مسؤولين سازمان ، معلولين واجد شرايط براي مطالعه مشخص شدند. ابتدا توسط پژوهشگر، افراد در مورد اهداف طرح توجيه و پس از اعلام موافقت آن ها جهت همکاري اعلام شد و جمع آوري داده ها صورت گرفت . سؤالات مربوط به پرسش نامه نيز توسط پژوهشگر به صورت شفاهي از معلولين سؤال شد و پاسخ ها ثبت گرديد. اطلاعات اخذ شده محرمانه و تنها جهت بررسيهاي آماري مورد استفاده قرار گرفت . جهت بررسي عوامل مرتبط با عملکرد بينايي شامل : ميزان حدت بينايي، وضعيت ميدان بينايي و ميزان ديد عمق ، معلولين به مرکز چشم پزشکي الزهراء (س ) زاهدان ارجاع شدند و معاينات لازم توسط اپتومتريست انجام گرفت .
ميزان حدت بينايي دور فرد (ديد مرکزي) پس از بهترين اصلاح در هر چشم به صورت مجزا و با استفاده از Snellen chart و بر اساس پايين ترين خطي که در آن فرد اکثريت حروف را به درستي تشخيص دهد، اندازه گيري شد.
حدت بينايي محيطي نيز با استفاده از Goldmann perimeter و تارگت 4e.III بررسي شد که در نهايت افراد به دو گروه نابينا (ديد ٢٠.٢٠٠ درجه و کمتر در چشم بهتر و ديد محيطي ٢٠ درجه و کمتر در چشم بهتر) و کم بينا (ديد بين ٢٠.٢٠٠ و ٢٠.٦٠ درجه در چشم بهتر و ديد محيطي بيشتر از ٢٠ درجه ) تقسيم شدند. ميزان ديد دور نيز به ٥ گروه شامل : ديد بين ٢٠.٢٠٠ و
٢٠.٦٠ درجه ، ٢٠.٢٠٠ درجه و کمتر، ديد در حد شمارش انگشتان (Count finger يا CF)، ديد در حد تشخيص حرکت دست (Hand motion يا HM)، ديد در حد تشخيص نور (Light perception يا LP) و ديد بدون درک نور (No light perception يا NLP) تقسيم شدند. اندازه گيري ديد عمق با استفاده از آزمون Random dot stereo butterfly در فاصله ٤٠ سانتيمتر انجام شد و افراد به دو گروه داراي ديد عمق (افرادي که تصوير پروانه را به درستي تشخيص ميدهند، کمتر و يا مساوي ٢٠٠٠ ثانيه بر کمان ) و بدون ديد عمق (افرادي که تصوير پروانه را نميتوانستند تشخيص دهند، بيشتر از ٢٠٠٠ ثانيه بر کمان ) تقسيم بندي شدند. پس از انجام معاينات بينايي، اطلاعات مربوط به هر يک از افراد از طريق پرسش نامه دموگرافيک و پرسش نامه مخصوص کيفيت زندگي نابينايان جمع آوري شد.
جهت بررسي وضعيت کيفيت زندگي معلولان در اين پژوهش از «پرسش نامه کيفيت زندگي نابينايان » که با استفاده از پرسش نامه Impact of vision impairment( IVI) تهيه شده ، استفاده شد. اين پرسش نامه در سال ٢٠٠٠ در بيمارستان چشم و گوش رويال ويکتوورين استراليا (Royal Victoria Eye and Ear Hospital) توسط Frost و همکاران (١٤) تهيه شد و شامل سؤالاتي مخصوص نابينايان و کم بينايان است و در سال ١٣٨٦ توسط توکل و همکاران به فارسي ترجمه و با تأييد ١٢ نفر از اعضاي هيأت علمي دانشکده پرستاري و مامايي دانشگاه علوم پزشکي اصفهان تدوين و پايايي آن به روش آزمون مجدد برآورد گرديد و مقدار همبستگي آن ٠.٨٩ به دست آمد (١٤). اين پرسش نامه شامل ٤٦ سؤال در پنج بعد خودمراقبتي (٩ سؤال )، فراغت (٨ سؤال )، تحرک (٨ سؤال )، بعد عاطفي (١٣ سؤال ) و بعد اجتماعي (٨ سؤال ) است .
معيار درجه بندي سؤالات به صورت «هيچ گاه ، کمتر مواقع ، متوسط اوقات ، بيشتر مواقع و همه مواقع » ميباشد که از ٠ تا ٤ امتيازبندي شده است ؛ به طوري که براي سؤالات مثبت از راست به چپ و براي سؤالات منفي از چپ به راست ميباشد. کيفيت زندگي بر اين اساس به چهار طبقه «نامطلوب ، نسبتا مطلوب ، مطلوب و کاملا مطلوب » تقسيم ميشود؛ به طوري که به عنوان مثال در بعد عاطفي کسب امتياز ١٣-٠ به معناي کيفيت زندگي نامطلوب ، امتياز ٢٦-١٤ به معناي کيفيت زندگي نسبتا مطلوب ، امتياز ٣٩-٢٧ به معناي کيفيت زندگي مطلوب و امتياز ٥٢-٤٠ به معناي کيفيت زندگي کاملا مطلوب است . در مورد کيفيت زندگي کلي هم کسب امتياز ٤٦-٠ به معناي کيفيت زندگي نامطلوب ، امتياز ٩٢-٤٧ به معناي کيفيت زندگي نسبتا مطلوب ، امتياز ١٣٨-٩٣ به معناي کيفيت زندگي مطلوب و امتياز ١٨٤-١٣٩ به معناي کيفيت زندگي کاملا مطلوب ميباشد. سؤالات مربوط به پرسش نامه هاي دموگرافيک و کيفيت زندگي به صورت شفاهي براي هر يک از معلولين به طور انفرادي قرائت شد و اطلاعات ثبت گرديد.
به منظور تجزيه و تحليل داده هاي آماري پژوهش ، از شاخص هاي آمار توصيفي نظير درصدها، ميانگين و انحراف معيار استفاده شد و براي آزمون فرضيه هاي پژوهش پس از بررسي نرمال بودن داده ها توسط آزمون Kolmogorov-Smirnov از آمار تحليلي و آزمون هاي t و ANOVA (در صورت نرمال بودن متغيرهاي مورد پژوهش ) و از آزمون Mann-Whitney U (در صورت نرمال نبودن متغيرهاي مورد پژوهش ) استفاده شد.
ابزار تجزيه و تحليل داده ها در اين پژوهش نرم افزار SPSS نسخه ٢٠ (Chicago, IL ,SPSS Inc. ,٢٠ version) بود.
يافته ها
افراد مورد بررسي شامل ١٢١ نفر (٥٣ نفر زن و ٦٨ نفر مرد) بودند. ميانگين سن مردان ٢٦.٣٢ سال و ميانگين سن زنان ٢١.٤ سال بود. ٩٦ نفر از افراد (٧٩.٣ درصد) نابينا و ٢٥ نفر (٢٠.٧ درصد) کم بينا بودند. افراد مورد مطالعه از نظر وضعيت تحصيلي در سه گروه ديپلم و زير ديپلم ، فوق ديپلم و گروه ليسانس و بالاتر تقسيم شدند که بيشترين فراواني مربوط به افراد با سطح تحصيلي ديپلم و زير ديپلم (٨٠.٢ درصد) و کمترين فراواني در افراد با گروه فوق ديپلم مشاهده شد (٧.٤ درصد). ساير اطلاعات در جدول ١ آمده است . از نظر ميزان حدت بينايي، بيشترين فراواني مربوط به افراد با ديد در حد شمارش انگشتان (٣٦.٤ درصد) و کمترين فراواني در گروه افراد با حدت بينايي بدون درک نور (١٠.٧ درصد) گزارش شد (نمودار ١).
نتايج پژوهش نشان داد که اکثر افراد مورد پژوهش (٥٢.١ درصد) داراي زندگي نسبتا مطلوب بودند. در بعد تحرک، اکثر افراد (٥٤.٥ درصد) داراي زندگي نسبتا مطلوب ، در بعد فراغت اکثريت افراد (٦٣.٦ درصد) داراي زندگي نامطلوب و در بعد خودمراقبتي اکثر افراد (٦٤.٥ درصد) داراي زندگي کاملا مطلوب بودند (جدول ٢). بررسي تحليلي نتايج نشان داد، زنان ميانگين نمره کيفيت زندگي (٧٩.٨٣) کمتري نسبت به مردان (١٠٥.٦٦) داشتند. با توجه به نتايج به دست

آمده از آزمون t، متوسط نمره کيفيت زندگي در بين مردان و زنان از نظر آماري اختلاف معنيداري داشت (٠.٠٠١ > P).
در بين گروه هاي تحصيلي مختلف نيز بررسي آزمون ANOVA اختلاف معنيداري را بين گروه تحصيلي ليسانس و بالاتر با افراد با گروه تحصيلي ديپلم و زير ديپلم نشان داد (٠.٠٠١ > P) (جدول ٣).
با توجه به غير نرمال بودن توزيع داده ها در زيرمجموعه ابعاد مختلف کيفيت زندگي، براي مقايسه وضعيت افراد داراي مشکل ديد عمق و ديد محيطي با افراد نرمال در ابعاد کيفيت زندگي از آزمون Mann-Whitney U استفاده شد. با توجه به نتايج اين آزمون مشخص شد که افراد داراي مشکل ديد عمق در بعد فراغت (٠.٠٠٩ = P) و اجتماعي (٠.٠٠٣ = P) به طور قابل توجهي نسبت به افراد بدون مشکل ، کيفيت زندگي پايين تري داشتند. همچنين افراد داراي ديد محيطي کمتر از ٢٠ درجه در بعد خودمراقبتي و تحرک به طور معنيداري نمره کيفيت زندگي پايين تري داشتند (٠.٠٠١ > P) (جدول ٤).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید