بخشی از مقاله


Investigating of Role of Sport at Women Quality of Life During Feminine Pathes


Abstract
This study is a library research which investigate the quality of life and evaluate it in relation to physical activity so that a number of the latest research findings about quality of life, sport, medical and women in books and reliable domestic and foreign publications has been collected by the researcher and after translating and adjusting, it has become as the present paper which investigate the effect of exercise on women's quality of life in different periods experienced in life normally. Physical activity can be considered as a public health tool that can be used in prevention and treatment of many physical and mental disease such as depression and anxiety and consequently improve the quality of life. Women as half of population in Iran have their own needs and particular interest; however insufficient attention has been given to their exercise issue. Multiple roles that women usually are responsible for them- housekeeping, babysitting, job sponsibilities- can increase stress and led to increase rate of illness among them. Accumulation of impacts and consequences of these various tasks, is the
main determinant of women's health status. Thus, any analysis about women's health should consider the interaction between social, mental and biological factors.

Key words: quality of life, women, physical activity, adolescence, pregnancy, postmenopausal.

بررسي نقش ورزش در بهبود کيفيت زندگي زنان در گذرگاه هاي زنانه
چکيده
اين پژوهش که کيفيت زندگي زنان را مي پايد و آن را در ارتباط با فعاليت ورزشي مي سنجد از نوع کتابخانه اي مي باشد به طوري که يافته هاي شماري از تازه ترين پژوهش هاي حوزه کيفيت زندگي، ورزش ، پزشکي و زنان در کتاب ها و نشريات معتبر داخلي و خارجي، توسط محقق گردآوري و پس از ترجمه و تنظيم به صورت مقاله حاضر در آمده است که در آن تاثير ورزش بر کيفيت زندگي زنان در دوره هاي مختلفي که زنان ، به طور طبيعي، در زندگي تجربه مي کنند بررسي گرديده است . فعاليت جسماني به عنوان يک ابزار سلامتي عمومي در نظر گرفته مي شود که مي توان در پيشگيري و درمان بسياري از بيماري هاي جسمي و رواني مثل افسردگي و اضطراب و به دنبال آن بهبود کيفيت زندگي از آن بهره برد. زنان به عنوان نيمي از جمعيت ايران داراي نيازها و علايق خاص خود هستند با اين وجود تاکنون به مقوله ورزش آن ها توجه کافي نشده است . نقش هاي چندگانه اي که زنان معمولا بر عهده دارند- خانه داري، بچه داري، مسئوليت هاي شغلي- مي تواند فشار عصبي وارد بر آن ها را افزايش دهد و موجب بالا رفتن ميزان بيماري در ميان آن ها شود. انباشته شدن آثار و عواقب اين وظايف متعدد، اصلي ترين تعيين کننده وضعيت سلامتي زنان است .
از اين رو، هر تحليلي درباره تندرستي زنان بايد تعامل ميان عوامل اجتماعي، رواني و زيستي را مدنظر قرار دهد.
کليد واژه ها: کيفيت زندگي، زنان ، فعاليت ورزشي، بلوغ ، بارداري، يائسگي

مقدمه
زنان به اعتراف محققان و صاحبنظران ، سنگ بناي جامعه و در حقيقت ستون هر خانواده هستند. آنان با احراز نقش مادري مسئوليت هاي خطيري را به عهده مي گيرند که در نوع خود در هر خانواده مهم و اساسي است . زنان به عنوان نيمي از جمعيت ايران داراي نيازها و علايق خاص خود هستند با اين وجود تاکنون به مقوله ورزش آن ها، تسهيل دستيابي زنان به امکانات ورزشي، نهادينه سازي فرهنگ ورزش در ميان بانوان از طريق رسانه ها، نهادهاي آموزشي و محيط هاي کار توجه کافي نشده است به علاوه نظريه ها و مطالعات تجربي کيفيت زندگي عمدتا محصول جوامع غربياند اين مطالعات در کشورهاي درحال توسعه به طور قابل توجهي کم هستند همچنين ، عناصر عمده تاثيرگذار بر کيفيت زندگي مردم در کشورهاي درحال توسعه به گونه ي موشکافانه اي شناسايي نشده اند از اين روست که پژوهش در امر ورزش زنان به ويژه آن زمان که در ارتباط با کيفيت زندگي قرار بگيرد راه را براي برنامه ريزي و سياستگذاري کاراتر در اين زمينه باز کرده و روياي داشتن جامعه سالم را به حقيقت نزديک تر مي کند.
کيفيت زندگي ١ سازه اي است که از نيمه دوم قرن بيستم مورد توجه نظريه پردازان شاخه هاي مختلف علوم اجتماعي و مطالعات توسعه و مديران و کارگزاران سياست اجتماعي قرار گرفته است . امروزه سطح زندگي تنها به مفهوم وضعيت مادي نيست ، زندگي خوب بيشتر ناظر بر ارزش هاي اجتماعي و فرهنگي است نيز کيفيت زندگي به عنوان عنصري کليدي در سياستگذاري و بررسي سياست هاي حوزه عمومي مورد بحث قرار ميگيرد و روابط ميان عوامل عيني و ذهني، سطوح عملکرد، نيازهاي اجتماعي و ميزان دستاوردهاي آن براي افراد در زمينه هاي بهداشت ، آموزش ، رفاه اقتصادي، شادکامي، توانايي انجام کارها و کنترل داشتن بر موقعيت ها و فرصت هاي زندگي، توسط محققان با روش هاي مختلف مورد پژوهش قرار گرفته است . دراين راستا محققان علوم انساني ضمن تعريف مفهوم کيفيت زندگي تلاش نمودند ابعاد و شاخص هاي مختلف اين مفهوم را تعيين و مورد سنجش قرار دهند.
اگرچه تعريف مورد توافق واحدي از کيفيت زندگي سلامت محور وجود ندارد، کيفيت زندگي معمولا به عنوان عنصري مرتبط و وابسته به انتظارات فرهنگي يا شخصي و اهداف آنها ملاحظه ميشود. سازمان بهداشت جهاني کيفيت زندگي را بهزيستي در حوزه - هاي اجتماعي، رواني و فيزيکي مي داند و آن را چنين تعريف مي کند: کيفيت زندگي، ادراک فـرد از موقعيـت خـود در چـارچوب نظام هاي فرهنگي و ارزشي است که درآن زندگي مي کند و با اهداف ، معيارها و دغدغه هاي او رابطه دارد. ايـن امـر بسيارگسـترده است و به شيوه اي پيچيده تحت تأثير سلامت فيزيکي، حالت رواني و ميزان استقلال و روابط او با جنبه هاي مهم محيط وي قـرار دارد. اما منظور از کيفيت زندگي در اين نوشتار عبارت است از تندرستي در ابعاد عيني و ذهني آن در بعد عيني، سلامت فيزيکـي، فقدان درد، برخورداري از ساختار بدني قوي، اندام و ماهيچه هاي ورزيده ، چابکي، توانايي انجام اموري که منطقا از فرد انتظـار مـي رود و عملکرد مناسب و منظم غدد و هورمون هاست . در بعد ذهني امـا آرامـش فکـر و خـاطر، فقـدان تـنش ، اضـطراب ، اسـترس ، افسردگي، نااميدي و برخورداري از اعتماد به نفس ، خودباوري و رضايت از زندگي مد نظر مي باشـد.منظور از فعاليـت ورزشـي نيـز فعاليت بدني منظم فرد در يکي از رشته هاي ورزشي مانند شنا، ايروبيک ، پيلاتس ، دو، تنيس ، بسکتبال و غيره مي باشد که معمولا
1 - Quality of life (QOL)

در هفته سه روز انجام مي شود اين ورزش ها مي توانند در باشگاه ها و زير نظر مربيان کارآزموده يا بـا رعايـت پارامترهـاي توصـيه شده در منزل يا در مکان هاي عمومي نظير پارک ها صورت گيرد(اجکار و ديگران ،٢٠٠٣) (صانعي،١٣٩١).
تحقيقات فراوان نشان داده اند که ورزش بر ارتقاي سطح سلامت روحي و جسمي و در نتيجه ارتقاي کيفيت زندگي و شادکامي بسيار موثر است دليل احتمالي تاثير مثبت فعاليت بدني بر کيفيت زندگي را مي توان اين گونه توجيه کرد که فعاليت بـدني باعـث کاهش محدوديت فعاليت و افزايش توان انجام دادن کارها و ايفاي نقش گرديـده و در نتيجـه باعـث ايجـاد احسـاس خـوب بـودن ، توانمندي و اعتماد به نفس مي شود که از نشانه هاي بهبود کيفيت زندگي است . در مقابل عادت هاي زندگي کم تحرک به روشـني يک مشکل عمده در سلامتي عمومي ايجاد مي کند(دپارتمان سلامتي و خدمات انساني آمريکا:١٦٨،١٩٩٨).
مک نويل (٢٠٠٣)عواملي را در ايجاد شادکامي و سلامت رواني مهم دانسته که يکي از مهم تـرين آنهـا پـرداختن بـه ورزش و فعاليت هاي بدني است . فلاناگان معتقد است که اعضاي يک جامعه از اين نظر که کيفيت زندگي، تا چه حـد بـر آن هـا تـاثير مـي گذارد متفاوت هستند. اين اختلاف نظر بخصوص در ميان گروه هاي سني و جنسي قابل مشاهده است چون افراد از ايـن نظـر کـه کدام بعد اهميت بيشتري در کيفيت زندگي آن ها دارد متفاوت هستند. او در گروه بندي خود از ابعاد کيفيت زندگي بـه اجتمـاعي شدن و شرکت در فعاليت هاي سرگرم کننده نظير ورزش اشاره مي کند(سليماني،نوربخش ،عليجاني،١٣٩١)(صانعي،١٣٩١).
پارکر اذعان مي دارد که اوقات فراغت زنان نسبت به مردان کمتر و طيف فعاليت هاي تفريحي آنان نيز محدودتر است زيرا زنان کمتر از مردان به ورزش مي پردازن ).گرين و رجک به فعاليت هاي تفريحي هماهنگ با کار خانگي مانند تماشاي تلويزيون اشاره مي کند. اين جاست که زنگ خطر در نبود فعاليت جسماني به صدا در مي آيد. کوپر و همکارانش (١٩٨٩) نشان داده اند که تمرينات هوازي تاثير معناداري در افزايش ميزان شادي و لذت از زندگي افراد شرکت کننده در تمرينات و فعاليت هاي هوازي به وجود آورده است (سليماني،١٣٩١)(شفيعي و قادري،١٣٩٠).
نورول و بلس (١٩٩٧) به اين نتيجه رسيدند که شرکت در فعاليت هاي بدني موجب افزايش آمادگي قلبي و عروقي آزمودني هـا شده و اين بهبود در شاخص قلبي-عروقي، کاهش افسردگي، اضطراب و افزايش رضايت را به همراه دارد. نمونه اين پژوهش ٦٠ نفـر بوده که در سه گروه ٢٠ نفره ي ايروبيک ، ورزش در آب و کنترل تقسيم شدند. در اين پژوهش از فرم کوتاه ٢٦ سـوالي پرسشـنامه کيفيت زندگي سازمان بهداشت جهاني ١ استفاده شد. آن ها به اين نتيجه رسيدند که هم ورزش در آب و هم تمرينات ايروبيـک در افزايش کيفيت زندگي و شادکامي زنان ميانسال غير ورزشکار موثر بوده است به طوري که بين ميزان کيفيـت زنـدگي گـروه هـاي ايروبيک و ورزش در آب با گروه کنترل تفاوت معناداري وجود دارد، اما بين ميزان کيفيت زندگي دو گروه ايروبيـک و ورزش در آب تفاوت معناداري وجود ندارد(سليماني،١٣٩١).
اصلانخاني، محمدعلي و ديگران (١٣٨٩) تحقيقي با عنوان نقش تعاملي فعاليت بدني و ابعاد سلامت روانـي بـر کيفيـت زنـدگي زنان سالمند انجام دادند. نتيجه تحقيق نشان داد تفاوت معناداري در کيفيت زندگي و مولفه هاي سلامت رواني سالمندان زن فعال و غيرفعال وجود دارد و به طور کلي مي توان نتيجه گيري کرد که فعاليت بدني و ورزش تاثير مثبتي بر پارامترهاي سلامت رواني و
1 WHOQOL-26

کيفيت زندگي زنان سالمند داشته باشد. گودوين (٢٠٠٣) در پژوهشي نشان داد فعاليت جسماني منظم بـا کـاهش افسـردگي، استرس و اضطراب رابطه معناداري دارد. ديلورنزو ١و همکاران (١٩٩٩) به اين نتيجه رسيدند که تمرينات مناسب بـدني در افـزايش سطح سروتونين (هورمون موثر در اصلاح خلق و خو) تاثير بسزايي دارند. يافته هاي پژوهش کيفيت زندگي زنان باردار شـهر کاشـان نشان داد، بين ميانگين تمامي ابعاد کيفيت زندگي زنان باردار بجز عملکرد اجتماعي با جمعيت زنان ايران تفـاوت معنـاداري وجـود دارد(بيات ها،١٣٩٠)(سليماني،١٣٩١).
خانم ها معصومه ومحبوبه بيات (١٣٩٠) در مشهد درباره کيفيت زندگي زنان اين شهر مطالعه کرده انـد بـه ايـن ترتيـب کـه از بررسي يک نمونه ٣٢٠ نفري به اين نتيجه رسيدند که زنان مورد مطالعه در بعد عملکرد جسمي بيشترين نمره و در بعـد مشـکلات روحي کمترين نمره را داشته اند. در مطالعه کيفيت زندگي سالمندان زن آسايشگاه کهريـزک، کيفيـت زنـدگي در کـل و در ابعـاد فيزيکي، خودمراقبتي، اجتماعي و رضايت از زندگي در سطح خوب و در بعد افسردگي و اضطراب و بعد شناختي در سطح ضعيف به دست آمد.در مطالعه اي که تئومن ، ازکان و آکار انجام دادند دو گروه از زنان يائسه به عنوان گروه آزمايش و گـروه کنتـرل انتخـاب شدند که براي ارزيابي آمادگي جسماني و کيفيت زندگي آن ها، تست هاي آمادگي جسماني و پروفايل سلامتي ناتينگهام ٢ بـه کـار برده شد. گروه مورد مطالعه در يک برنامه ورزشي ٦ هفته اي که سه روز در هفته انجام مي شد شرکت کردنـد. بعـد از اتمـام دوره ، مقايسه گروه ها، تفاوت هاي مهم آماري در پارامترهاي توانايي، تحمل ، انعطاف پذيري و تعادل را بـين آن هـا نشـان داد همچنـين يک تفاوت آماري بسيار مهم ديگر به نفع گروه تمرين يافت شد و آن بهبود کيفيت زندگي بـود. در حقيقـت ايـن مطالعـه بـه ايـن نتيجه رسيد که سطح آمادگي و کيفيت زندگي زنان يائسه مي تواند با يک برنامه ورزشي ٦ هفته اي منظم و کنترل شده ارتقا يابد.
در مطالعه اي که توسط ساروي و همکاران با هدف مقايسه کيفيت زندگي زنان شاغل و خانه دار با يک نمونه ٢٢٠ نفـري در شـهر زاهدان انجام شد، آزمون تي نشان داد که زنان شاغل در تمامي سنجش هاي کيفيـت زنـدگي بجـز عملکـرد جسـماني از ميـانگين امتياز بيشتري برخوردار بودند و وضعيت سلامتي خود را در مقياس سلامت رواني و نشاط ، بهتر از خانه داران ارزيابي نمودنـد(بيات ها،١٣٩٠)(تئومن ،٢٠٠٤) (کرمان ساروي،منتظري،بيات ،١٣٩٠).
به اين ترتيب محقق به بررسي مراحل سه گانه بلوغ ، بارداري و پس از زايمان و يائسگي که بيشتر زنان آنها را تجربه مـي کننـد پرداخته ، مسائلي که زنان را در اين دوره ها دچار مي سازد برشمرده و آنگاه نقش فعاليـت ورزشـي را در تخفيـف ايـن مسـائل مـي سنجد پس به دو مشکل عمده که اکثر زنان را تهديد مي کند پرداخته مي شود که گرچه طبيعي محسوب نمي شوند اما بـه دليـل تاثير عميقي که بر سلامت و کيفيت زندگي زنان دارند در اين نوشتار مدنظر قرار گرفته انـد بـه ايـن ترتيـب تـاثير ورزش در مهـار عارضه چاقي و کنترل افسردگي لحاظ گرديده است .
1 Dilorenzo
2 Nttingham Health Profile(NHP

ورزش در دوران بلوغ
کودکان و جوانان بايد فعالانه براي کاهش مقدار زمان صرف شده در فعاليت هاي کم تحـرک تشـويق گردنـد.دختران در همـه سنين کم تحرک تر از پسران هستند.در دسترس بودن تجهيزات ، به گونه مثبتي با فعاليت جسماني دختران ، در دوران بلوغ و پيش از بلوغ ارتباط دارد.احياي کلاس هاي ضمن خدمت ، دقت در انتخاب معلمان شايسته ورزش و تربيت بدني، تشـکيل مجـدد کـانون هاي ورزش دانش آموزي، ضمانت اجرايي کافي براي برخي قوانين مسکوت مانده ماده درسي تربيت بدني در مدارس و اقدام جـدي و اساسي براي تجهيز مدارس ، دانشگاه ها و خوابگاه ها به اماکن و ابزارهاي ورزشي، مي تواند از پيشروي فزاينـده کـم تحرکـي، بـه ويژه در مدارس دخترانه بکاهد. افراد در دوره بلوغ بايد به عنوان قسمتي از فعاليت هاي سبک زندگي کلي، فعـال باشـند و بايـد بـه طور متوسط ، سه جلسه ٢٠ قيقه اي يا بيشتر از سه جلسه در هفته درگير ورزش قدرتي باشند(بيتس ،٢٠٠٦)(دپارتمـان سـلامتي و خدمات انساني آمريکا،١٩٩٨)(مرزبان پناه ،١٣٨٩).
هورمون رشد که هورمون سوماتوتروپ ١ يا سوماتروپين هم خوانده مي شود، از بخش قدامي هيپوفيز ترشح مـي شـود و تقريبـا روي بافت هاي بدن که قابليت رشد دارند، تـاثير مـي گـذارد. هورمـون رشـد عـلاوه بـر رشـد بـدن ، در سـوخت و سـاز مـواد سـه گانه (کربوهيدرات ، چربي و پروتئين ) و مواد معدني نيز نقش دارد، به طوري که در عمل پروتئين بدن را زياد، ذخاير چربي را مصرف و کربوهيدرات ها را حفظ مي کند. هورمون رشد در دوران کودکي و نوجواني عامل تحريک رشد استخوان هاي دراز(در دست هـا و پاها) و تنظيم کننده اصلي و نهايي قد است . اين هورمون همچنين رشد بافت هاي نرم عضـلات و تانـدون هـا را کنتـرل مـي کنـد.
عواملي مانند افزايش اسيدهاي چرب خون ، افزايش گلوکز خون ، افزايش کـورتيزول و چـاقي، غلظـت پلاسـمايي هورمـون رشـد را کاهش و غلظت پلاسمايي استراديول ، خواب عميق و فعاليت بدني، ترشح آن را افزايش مي دهد. سطح آمادگي بدن ، سـن و جـنس نيز از عواملي اند که بر ترشح اين هورمون اثر دارند. تحقيقات نشان مي دهد که کمبود هورمون رشد(GH) در دوره کودکي متفاوت از کمبود آن در دوران بزرگسالي است ، به طوري که در کودکان با کوتاهي قد، کاهش سرعت رشد و تاخير در مرحلـه بلـوغ همـراه است ، درحالي که در بزرگسالي به علت بسته شدن اپي فيزها، تاثيرات کمبود اين هورمون به شکل کاهش چگالي استخوان ، کـاهش عملکرد و کيفيت زندگي نمود پيدا مي کند. هنگام بلوغ افزايش سريعي در اندازه بدن و جثه فرد رخ مي دهد که همزمان بـا آن در نتيجه تغييرات پيچيده هورموني اين دوره ، حجم عضلات اسکلتي افزايش مي يابد. در ايـن دوران ترشـح تستوسـترون در پسـران و غلظت پلاسمايي خون در دختران زياد مي شود اين دو هورمون پس از تبـديل شـدن بـه اسـتراديول ، تـاثير هورمـون رهـا کننـده هورمون رشد را بر سلول هاي سوماتوتروپ هيپوفيز قدامي تقويت مي کنند و ترشح هورمون رشد را افـزايش مـي دهنـد. بنـابراين ملاحظه مي شود که ميزان ترشح هورمون رشد در دوران بلوغ به بيشترين حد مي رسد. پاسخ هورمون رشـد بـه تمـرين بـه طـور وسيعي، بررسي شده است و نتايج بيشتر تحقيقات انجام شده نشان ميدهد که غلظت هورمون رشد پلاسما با تمـرين افـزايش مـي يابد. عواملي همچون شدت و مدت تمرين و بازده کاري در طول آن ، توده عضله به کارگرفته شده طي تمرين ، آمـادگي فـرد و نـوع
2 تمرين ، ممکن است در پاسخ هورمون رشد به تمرين موثر باشد که از اين بين ، شدت و مدت تمرين نقش کليدي دارد.سـارتوريو و همکارانش (٢٠٠٤) تاثير جنس و سن و تفاوت هاي مربوط به سطح تمرين را بر پاسخ هورمون رشد در ٩٩ ورزشکار (٦١ مرد و ٣٨
1 Somatotrope
زن ) بررسي کردند و نتيجه اين تحقيق نشان داد که هورمون رشد هم در حالت پايه و هم بعد از ورزش در زنان نسبت به مردان بـه طور معناداري بيشتر بود(خسروي،١٣٨٨).
داده هاي پيمايش رفتار مخاطره آميز جواني در ١٩٩٠ نشان داد، بيشتر نوجوانان در رده هاي ٩-١٢ سال فعاليت منظم قدرتي انجام نمي دهند. فعاليت جسماني دربرابر پيشرفت بيماري هاي قلبي – عروقي همچنين به گونه مطلوبي ديگـر عوامـل خطرآفـرين بيماري هاي قلبي- عروقي، شامل فشارخون بالا، سطوح چربي خون ، ديابت و چاقي را اصلاح مي کند(دپارتمان سلامتي و خـدمات انساني آمريکا،١٩٩٨).
ورزش ، بارداري و پس از زايمان
بارداري از حساس ترين مراحل زندگي زنان است . حاملگي همچنين به نظر مي رسد که زمان آسيب پذيري براي افسـردگي و کاهش کيفيت زندگي مرتبط با سلامتي در مقايسه با دوره هاي ديگر زندگي زنان باشد. اين دوره با تغيير نيازهاي
روانشناختي(مانندافزايش اضطراب و افسردگي) و نيازهاي جسماني(مانند افزايش وزن و برون ده قلبي) همراه است . زنان بـاردار نسبت به زنان غيرباردار سطوح پايين تري از کارکرد فيزيکي، استقامت ، کارکردهاي اجتماعي و محدوديت هاي بيشتري کـه منجـر به مشکلات رواني مي شوند را گزارش مي کنند. حدود ٦٠درصد زنان حامله فعاليت ورزشي خود را حذف مي کننـد، در حـالي کـه بسياري از مطالعات نشان دهنده اثرات مفيد ورزش بر مادر و جنـين و گذرانـدن يـک حـاملگي بـدون مشـکل مـي باشـد. انجمـن متخصصين زنان و مامايي آمريکا در سال ٢٠٠٢ بيان مي کند که زنان حامله در صـورت فقـدان اخـتلالات پزشـکي و مامـايي مـي توانند در اغلب روزهاي هفته به فعاليت هاي ورزشي که عوارض بالقوه براي جنين نداشته و ايجاد صدمه مستقيم به شکم مادر نمي کند، با شدت متوسط و با زمان حدود ٣٠ دقيقه بپردازد. کاهش غلظت گلوکز خون مادران ديابتي، کاهش ميزان کمـردرد، افـزايش سلامت رواني و بهبود کيفيت زندگي، افزايش عملکردي جسمي مادر و بهبود وضعيت بدني زن باردار از جملـه اثـرات مـوثر انجـام ورزش منظم در زمان حاملگي هستند که در مطالعات مختلف تاييد شده اند. اما زنـان بـارداري کـه در طـول سـه ماهـه اول و دوم حاملگي ورزش مي کنند به طور قابل توجهي حالت افسردگي، اضطراب و استرس ويژه حاملگي ١ کمتري در مقايسه با نبود فعاليـت ورزشي گزارش مي کنند. هم چنين فقدان تمرين پيش از و در خلال حـاملگي بـا سـلامتي خـود ارزيـابي شـده ٢ ضـعيف و ضـعف کارکردهاي بدني در دوران بارداري ارتباط دارد(تندايس ،٢٠١١) (معماري و ديگران ،١٣٨٥).
پديده زايمان و تولد نوزاد براي مادر واقعه اي بالقوه استرس زاست ، تغييرات اين دوره مي تواند با تاثيرات نامطلوبي همراه باشد.
چنان که به دنبال برهم خوردن تعادل در سطح هورمون ها پس از زايمان ، مسئوليت مراقبت از نوزاد، پذيرش نقش جديد مادرانه و مراقبت از خانواده ، اغلب زنان (به خصوص زنان نخست زا) در اين دوره تغييرات بسياري را تجربه مي کننـد و در معـرض تجربيـات ناخوشايندي از جمله تغييرات الگوي خواب قرار مي گيرند. زناني که به تازگي مادر شـده انـد بـه طـور طبيعـي ٢٠درصـد افـزايش بيداري شبانه را در دوره پس از زايمان تجربه مي کنند. محروميت از خـواب سـبب ايجـاد تغييراتـي در عملکـرد سيسـتم ايمنـي، متابوليسم ، خلق وخو و کارايي مادر مي شود و حتي چگونگي رشد و نمو شيرخوار را تحت تاثير قرار مي دهد. از مهم ترين

پيامدهاي کيفيت ضعيف خواب بروز و شدت يافتن افسردگي پس از زايمان است انجام تمرينات ورزشي مـنظم در ارتقـاي سـلامت فيزيکي و ذهني در سراسر دوران زندگي حائز اهميت است ، به خصوص در دوره پس از زايمان ، زنـاني کـه فعاليـت فيزيکـي مـنظم دارند، به سطح بالاتري از سلامت و بهبودي دست مي يابند(ميرمحمدعلي يي،١٣٩١).
تغييرات الگوي خواب پس از زايمان به طـور عمـده ناشـي از تغييـرات هورموني(کـاهش پروژسـترون )، تغييـر سـطح هورمـون
1 ملاتونين و مراقبت از شيرخوار مي باشد که چرخه شبانه روزي خواب را تحت تاثير قـرار مـي دهـد. يافتـه هـاي مطالعـه هـانتر و همکاران نشان داد، بين تجربه محروميت از خواب مادر و در اثر تغييرات هورموني و مراقبت از شيرخوار با فرکانس امواج مغزي دلتا و تتا ارتباط وجود دارد. آنان لزوم به کارگيري مداخلات موثر را در بازگشت الگوي خواب ، مورد تاکيد قرار دادنـد. امـروزه تمرينـات ورزشي به عنوان يک روش غير دارويي با تاثير مثبت مورد توجه قرار گرفته و در تحقيقات متعددي به صـورت ورزش هـاي متنـوع مورد آزمون قرار گرفته اند ليکن سازوکار زيست شناختي تاثير ورزش بر کيفيت و الگوي خواب همچنان در تحقيقات گونـاگون بـه صورت ناشناخته باقي مانده ، ممکن است افزايش آمادگي جسماني به دنبال انجام ورزش که با افزايش امواج انسفالوگرافيک دلتـا در طول مرحله سوم و چهارم خواب همراه مي باشد و تحت تاثير قرار دادن سيستم نورواندوکرين به ويژه
تغييرات متابوليک در مغز با وضعيت مناسب تري از خواب و در نتيجه بهبود کيفيت خواب همراه باشد. در دوره پـس از زايمـان بـا توجه به موانعي که براي مادران وجود دارد به خصوص مسئوليت مراقبت از شيرخوار، انجام تمرينات ورزشي به صـورت خـانگي بـا سهولت دسترسي، نداشتن عوارض و موثر بودن مي تواند گام موثري در جهت بهبود کيفيـت خـواب مـادران و در نهايـت ، سـلامت شيرخواران و کل خانواده باشد(همان ).
نقش ورزش در کيفيت زندگي در دوران سالمندي
تقريبا در همه کشورهاي جهان اميد زندگي زنان بيش از مردان است . در عين حال ، ميزان ابتلا به بيمـاري نيـز در بـين زنـان ، مخصوصا در اواخر عمر، بيش از مردان است . زنان بيش تر به دنبال دارو و درمان مي روند و بيش از مردان بيماري خـود را گـزارش مي کنند تصوير کلي سلامتي زنان در دنياي در حال توسعه چنين است که زنان بيش از مردان عمر مي کنند، اما بيمارترند و عجـز و ناتواني بيشتري را تجربه مي کنند. با توجه به اين که امروزه به دلايل زيادي بيشتر افراد جامعه دچار فقر حرکتي انـد و پيشـرفت تکنولوژي باعث فراگير شدن زندگي ماشيني شده است ، اين خطر وجود دارد که زنـان ميانسـال غيـر ورزشـکار از نظـر فاکتورهـاي آمادگي جسماني وضعيت مطلوبي را نداشته باشند و نيز به دلايل کاهش متابوليسم بدن با افزايش سن ، اضافه وزن و چاقي از ديگـر مشکلات احتمالي است (سليماني ،١٣٩١)(گيدنز،١٣٨٩).
در دوره ميانسالي(٤٠ تا ٦٠سالگي) زنان غير ورزشکار با کاهش استقامت قلبي و تنفسي و به طور کلي کـاهش سـطح آمـادگي جسماني و نيز با آغاز دوره يائسگي روبرو هستند. با افزايش اميد زندگي در کشورهاي توسعه يافته اي چون ايـران ، پديـده يائسـگي نيز بيشتر ديده مي شود.بروز عوارض زودرس يائسگي مي تواند کيفيت زندگي اين زنان را به شـدت تحـت تـاثير قـرار دهـد(جهان فر،رمضاني تهراني،سادات هاشمي،١٣٨١)(سليماني،١٣٩١).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید