بخشی از مقاله

چکيده : آثار نقاشي ايران از دير باز تاکنون مملو از تزئينات متنوع بوده است . اين تزيينات هم براي زيبايي ظ اهري اثر و هم زيبايي معنايي به کار رفته است . در اين پژوهش سعي شده است ، با توجه به قدمت تصويرسازي درايران قبل و بعد از اسلا م ، به تصويرگري هاي دهه ٥٠و تزئينات آن پرداخته و با بررسي تصويرگري اين دهه و مقايسه آن با دوره هاي مطرح شده با استفاده از روش ميداني ، هدفمند بودن نقوش تزييني و شناساندن آن و انتقال نقوش تصويري گذشته به کودکان و ايجاد علا قه بيشتر آنها براي مط العه کتاب ،به چالش کشيده شود.
واژگان کليدي : نقوش تزييني ، تصويرسازي ، کتاب کودک، ايران دهه ٥٠

.مقدمه
تزيينات در هنرايران به صورت هاي مختلفي تجلي پيدا کرده است . نقوش منحني اسليمي و گياهي ، نقوش هندسي و گره چيني ، نقوش کتيبه و خط نگاره ها، نقوش حيواني و انساني اساسي ترين عناصر الفباي تزيينات هستند. هنرمندان اين نقوش را به صورت منفرد و يا با ترکيب آن ها در حوزه وسيعي از هنر هاي کتاب آرايي ، کاشي ، آجر، گچبري ، سنگ ، چوب ، آلا ت فلزي ، سفال ، پارچه ، قالي و... به کار گرفته اند.
هنرمندان هر نقشي را به مقتضاي مفهوم آن با درايت تمام براي مکان خاص استفاده مي کرده اند و حتي گاهي نقوش جانداراني را که داراي مفاهيم نمادين مذهبي هستند، در تزيينات اماکن مذهبي همراه با نقوش اسليمي و مذهبي به کار برده اند.
در واقع نقوش جلوه هايي از توانايي هاي فرهنگي و مذهبي جامعه اي است که هنرمند در آن زندگي کرده است و از اين طریق هنرمند توانسته است مفاهيم فرهنگي و مذهبي را با زبان نمادين طرح ها و نقش ها بيان کند. سوق داده شده اند. در حقيقت اين آثار انعکاسي از جهان بيني وتفکر فلسفي جامعه اي است که هنرمند بر اساس آن ، سنت هاي هنري دوره هاي قبلي را تعديل کرده است .
به عنوان مثال در بيشتر تصوير گري هاي علي اکبر صادقي در دهه ٥٠ جنبه هاي تزييني تذهيب و تشعير ديده مي شود. حتي شاهد استفاده از عناصر بومي و نمادهاي ايراني در تصوير گري هاي نورالدين زرين کلک به صورتي زيبا و کودکانه هستيم .
به جرات مي توان گفت که تغييرات مذهبي ،اجتماعي و فرهنگي تاثير مستقيمي در آثار هنري مخصوصا نقوش تزييني داشته اند.چنانکه تاثير سبک نقاشي سقاخانه اي را در تصوير گري هاي بهمن دادخواه ،و يا استفاده از نقوش هندسي و اسليمي را در تصويرگري هاي نور الدين زرين و نسرين خسروي شاهديم .
. روايت تصويري در ايران
انسان نخستين با هر انگيزه اي که به تصوير گري بر ديوار غارها و بدنه سفالينه ها پرداخته باشد، خواه برخاسته از حس جادو و خواه تزئين محيط زندگيش ، تاريخ مصوري پديد آورده که انسان امروز مي تواند از طریق آن ،به پيشينه نياکان خود پي ببرد.
کهن ترين آثار هنري بازمانده از ايران باستان ،از منط قه کوهدشت لرستان گرفته تا سيلک کاشان ، تاريخ تصويري شگفت انگيزي است که ما را به سرزمين باور ها ،اسط وره ها، افسانه ها و انديشه هاي نخستين ساکنان سرزمين ايران هدايت مي کند. تصاوير جانوران گوناگوني مانند بز کوهي و گوزن ،پيکره هاي کوچک گلي سفالينه هاي خوش نقش با ديرينگي ٤ تا ٦ هزار ساله ؛ نشانه ها سادگي و انتزاع گاه دشواري دارد که هنوز هم تازگي و ط راوت خود را حفظ کرده است . (اکرمي ، ١٣٨٣، ١٦)
پس از کشف فلز انسان به سطوح ماندگار تر براي بيان حس هاي دروني و هنري خود دست يافت و با ساختن ظ رف ها ،سکه ها و مهره هاي فلزي ،به سطوح تصويري تازه اي دست يافت . نقوش برجسته ديوار ها و سنگ نبشته هاي تخت جمشيد ،يکي ديگر از کتاب هاي مصور تاريخي است که وضعيت سياسي ،اجتماعي و فرهنگي زمان خود را در عظمتي شايسته باز مي نماياند. نقش برجسته دوران ساساني نيز روي جام ها و صخره ها ،جنبه روايي و توصيفي دارد و تاريخ مصوري از مراسم شکار ،جشن شاهانه ، جنگ ها و تاج گذاري هاست که در کنار تصاوير موجودات افسانه اي و خيال انگيز، رسم شده اند.(همان ،١٤)
در مورد نخستين نمونه هاي کتاب هاي مصور اط لا عاتي در ايران موجود نيست ، به جاست ابتدا از اوستا کتاب مقدس ايرنيان باستان ، سخن برانيم که پيش از آشنايي ايرانيان با صنعت کاغذ شکل گرفته است . متن هاي ديني اوستا، ابتدا روي هزاران پوست گاو نوشته مي شد و با آب طلا و گوهر هاي گران بها تزيين مي گرديد که اين کار بعدها و در دوران هنر ايران پس از اسلا م ، به زيبايي ادامه يافت . ايرانيان باستان ، افزون بر پوست گاو ،از سط ح صيقلي فلزات ، گل واره ها و ديوار هاي سنگي براي طرح نوشته ها و تصوير هاي خود استفاده مي کردند.
از ماني پيامبر نيز مي توان در حکم يکي از نخستين تصوير گران و هنر مندان برجسته در تاريخ نگاري ايران نام برد. کتاب ارژنگ ، که ترکيبي از باورهاي آيين بودا ،زرتشت و مسيح بود، بيشتر از طریق نقاشي تبليغ مي شد و حضور تصوير در کنار متن ديني ، به آن ويژگي خاصي بخشيد که سبب شد هنر تزيين کتاب در دوره ماني به اوج خود برسد.
بعدها ،هنر تذهيب و گل و بوته سازي در کتاب نگاري ،به پيروي از ويژگي ارژنگ شکل گرفت و سبک تصوير گري مانويان در پيدايش مکتب هاي گوناگون تصوير گري ، در دوره پس از اسلا م ،تاثير فراواني بر جاي گذاشت .(همان ، ١٦)
. تصويرگري دهه ٥٠ و هنرمندان آن
ادبيات کودک در دهه ٥٠ را بدون شک ادامه منط قي دهه ٤٠ مي توان به شمار آورد. با آنکه خيلي از ناشران در اين دهه پس از انقلا ب اسلا مي ايران کنار گذاشته شدند يا فعاليت آنها کمتر شد، مانند انتشارات فرانکلين ، شرکت سهامي سازمان کتاب هاي جيبي و ... ناشراني چون کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان امير کبير، سروش ، دفتر فرهنگ حضور خوبي داشتند. به ويژه که در سال ١٣٥٣ جايزه اندرسن ، بزرگترين جايزه معاصر ادبيات کودک به آثار تصوير گري فرشيد مثقالي تعلق گرفت و تصويرسازي پا به دوران درخشان و پايدار گذاشت . رويداد انقلا ب ٥٧ باعث شد ادبيات کودک در اين دهه به دو دوره متفاوت پيش از انقلا ب و پس از آن تقسيم شود. (همان ،١٦٣)
کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان با تلا ش هاي چشم گير تري نسبت به گذشته کار خود را در اين دهه دنبال کرد. تصويرگران اين دهه همان چهره هايي بودند که در دهه ٤٠ فعال و پر کار بودند. در اين ميان سيمين شهروان ، فوزي تهراني ، مهنوش شيري ، نفيسه رياحي ، صادق صندوقي ، بهرام خائف ،نسرين خسروي ، محمد رضا دادگر، جمال الدين خرمي نژاد و هوشنگ محمديان به عنوان تصويرگران نسل دوم کار خود را در اين دهه آغاز کردند و برخي از آنان در دوره هاي بعد نيز به چهره هايي پيگير و پر کار تبديل شدند.تصوير گراني چون فرشيد مثقالي ،بهمن دادخواه ، علي اکبر صادقي ، نورالدين زرين کلک و نيکزاد نجومي از تصوير گران مسلط دهه ٥٠ بودند که در دهه ٤٠ نيز فعاليت چشمگيري داشته اند. (همان ، ١٦٤)
دهه ٥٠ را بايد نقط ه اوجي در تصويرگري کتاب کودک دانست . تصوير گري در اين دوره نظ م و استمراري منط قي داشت . به ويژه کسب جوايزي چون اندرسن توسط فرشيد مثقالي در سال ١٣٥٣ و جايزه هاي سيب ط لا يي براتيسلا وا براي کتاب کلا غ ها با تصوير گري فرشيد مثقالي و توکايي در قفس با تصويرگري بهمن دادخواه بارها جايزه ديپلم افتخار بولوينا را به همراه بهرام خائف و نيکزاد نجومي دريافت کرده اند.در اين دهه فرشيد مثقالي را بايد هنرمند پيشرو در تصويرگري انتزاعي و بهمن دادخواه را هنرمند پيشرو در تصوير گري واقع گرايانه و فيگوراتيو به شمار آورد
. همچنين نخستين نشانه هاي گرايش به انتزاع و تخيل در تصويرگري در آثار مثقالي ديده مي شود. وي از تاثيرگذارترين تصوير گراني است که آثارش هنوز هم در آثار تصويرگران امروز به چشم مي خورد. از ط رف ديگر شيوه تصوير گري بهمن دادخواه به دليل استفاده درست از نسبت هاي درست و ط راحي فيگوراتيو به روش هاي واقع گرايانه براي تصويرگري کتاب هاي ادبيات غير تخيلي مناسب است و کمتر مورد توجه تصويرگران نسل بعدي قرار گرفته است .
(تصوير١ ب )
- تصوير ١: بهار در شعر شاعران ايران (بهمن دادخواه ، ١٣٥٢ ه ، ش )
يکي از افرادي که تحت تاثير تصويرسازي هاي بهمن دادخواه قرار گرفته است بهرام خائف است که آثار وي در زمينه ادبيات ديني و تاريخي در دهه هاي ٦٠ و ٧٠ جايگاه ويژه اي دارد.
تصوير گري کتاب هاي ديني بيشتر با کارهاي علي اکبر صادقي آغاز شده که بيشتر جنبه نمادي تزئيني دارد. تذهيب و تشعير در کارهاي وي ديده مي شود.(تصوير ٢)
- تصوير ٢:الف : گردآفريد، تصويرگر: علي اکبر صادقي ، ١٣٥١ ه . ش .
- تصوير ٢ب : پهلوان پهلوانان ، تصويرگر: علي اکبر صادقي ، ١٣٥١ ه . ش .
129 استفاده از ويژگي هاي نگارگري در آثار نورالدين زرين کلک و علي اکبر صادقي با رويکردهاي متفاوت ديده مي شود.
در آثار زرين کلک ويژگي هاي نگارگري با خطوطی ساده و کودکانه مشخص شده است . (تصوير٣)
- تصوير ٣: زال و سيمرغ ، تصويرگر: نورالدين زرين کلک، ١٣٥١ ه . ش .
اما در کارهاي علي اکبر صادقي با نقش مايه هاي پر کار و پر رنگ و لعاب همراه است .(تصوير ٤)
- تصوير ٤: پهلوان پهلوانان تصويرگر: علي آکبر صادقي ١٣٥١ ه .ش .
در اين دوره به زيبايي ظ اهري کتاب هاي توليد شده در ميان ناشران اهميت بيشتري داده شد. تصويرگري کتاب هاي کودکان در سال هاي قبل از انقلا ب و دوران کوتاه پس از آن از ويژگي هاي واقع گرايي استفاده کرده است و بيشتر به ط بقات محروم و عدالت خواهي پرداخته و از ويژگي هاي تصويري آن استفاده از خط ،ط راحي فيگوراتيو و سادگي در رنگ گذاري مي باشد. بيشتر طرح ها سياه و سفيد است و حالت گرايي در تصاوير ديده مي شود. رنگ گريزي شايد به دليل حضور سادگي در کنش هاي انقلا بي ، شتابزدگي در چاپ و دوري از هزينه هاي غير ضروري صورت گرفته است .(همان ١٩٥و١٩٦ )
.نقش و نقش مايه
در حيط ه هنرهاي تجسمي هنگامي مي کوشيم نقشمايه را تعريف کنيم ، مط لوب چنان است که پرگويي پالا يش يابد تا به مرز نقش مجرد کامل و روشن برسد و ط بيعي است که هنرمند براي صيقل دادن چهره سنگ تا به صورت آينه در آيد به عوامل بسياري از جمله استعداد، آگاهي و تحصيل ، صبر و تحمل و رنج فراوان نياز دارد و سرلوحه همه اين عوامل عشق و علا قه و ايمان به زيبايي نهفته در دل سنگ است . بي گمان نقشمايه هاي اصيل چنين پديد آمده اند.
متاسفانه نقوش در ادوار مختلف به دلا يل گوناگون دچار ضايعات و درهم ريختگي هاي متعدد شده اند و استناد اينجانب بر اساس اشکال ساده و پر مايه اي است که بر جاي مانده است .
اشکال را به طور کلي مي توان به سه دسته تقسيم کرد که البته در متون و رشته هاي مختلف اين قضيه متفاوت است .
١- نقش هاي تزئيني با فرم بسته
٢- نقش هاي ملهم از جانوارن
٣- نقش هاي تزئيني گسترش پذير (افتخاري ،١٣٨٢، ١٢) شايد بيهوده نباشد که در اينجا واژه « تزئيني » صرفا به عادت مرسوم آمده است . و درست تر آن است که بگوئيم همه اين نقش ها که نام تزئيني بر خود گرفته اند براستي حس و حال از بند رها شده هنرمنداني است ،وارسته که اصولا مفهوم زينت و زينت آرايي صرف جايي در ذهنيت آنها نداشته است و يا گفته شده است که محدوديت هاي خاصي که در شبيه سازي در ايران اعمال مي شده صورتگران را به ساده کردن و يا خلا صه کردن و هندسي کردن نقش ها کشانده است .(همان ، ١٢)
اين نظ ر از جهتي در خور اعتنا است . اما جهت ديگري نيز که شايد بتوان آن را علت اصلي پرداختن به اين نقش هاي شگفت انگيز دانست وجود دارد. يعني اعتقاد جدي شخص صورتگر به معني چيزي که او همواره از آن ياري گرفته و حاصل نقشهايي است که در کمال خلوص و بدون هيچگونه تکلف و افزون گويي ، پيام تجسمي شان را بيان مي کنند.
در آخر به دو تعريف ازنقش مايه و تزئين بسنده مي کنيم و در ادامه به انواع تزئينات در دهه ٥٠ در ايران مي پردازيم .
« نقش يا نقش مايه ،مايه اصلي و بارز در يک اثر هنري عنصر و يا ترکيبي از عناصر بصري است که در يک ترکيب بندي هنري تکرار مي شود.»(پاکباز،١٣٨٣، ٥٨٩)
« تزئين در کار هنري به نقوش و رنگهايي گفته مي شودکه خودشان هويت مستقل ندارند صرفا به منظور تلطيف اثر به کار برده مي شوند.» (همان ،٥٨٩)
در تقسيم بندي ديگر نقوش تزييني آنها را به دو صورت ديگر که در اين مقاله کاربرد بيشتري داشته ، نيز مي آورند.
١. نقوش غير متعين (هندسي )
نقوش مجرد: اسليمي ها،ختايي ها و گره ها
نقوش مشخص : دايره ،مربع ،مثلث ،لوزي
٢. نقوش متعين (غير هندسي )
. نقوش حيواني ، انساني ، نباتي وخيالي
در اين قسمت چون با واژه هاي تذهيب و ختايي برخورد مي کنيم واين نقوش برخي از نقوش تزئيني غير متعين را در بر مي گيرند، بنابراين به چند تعريف از اين نقوش و واژه هاي مرتبط با آن مي پردازيم .
- نقش هاي اسليمي :عبارتند از گردشها و پيچ و خم هاي مدور تکراري اغلب با قرينه و گاه بي قرينه که بيشتر يادآور پيچش ساقه يک گياه مي تواند باشد. طرح اسليمي با گردشهاي متفاوت خود در نقوش تزئيني ايران نقش پايه اي دارد. اسليمي يا اسلا مي ، اسليمي کامل مانند اجزاء يک گياه شکل مي گيرد و مشتمل است بر تخمه و ساقه و جوانه و برگ و گل که به چنگ تبديل مي شود. (افتخاري ،١٣٨٢، ١٣)
- نقش هاي ختايي : نقش هايي گياهي و گل و بته مانند هستند که با ظرافت و نازکي در لا به لا ي نقوش اسليمي در حرکت هستند. گلهاي شاه عباسي يا گل اناري ،گل پنج پر و ديگر انواع گلهاي ريز ظ ريفي که در ط بيعت يافت مي :شوند.
- شمسه : شکل کامل دايره که با نقوش اسليمي و ختايي تزئين مي شوند و در مرکز طرح تذهيب جا مي گيرد.
- گره : گره يا نقش گره نقشي است هندسي منظم و غير منظم که بسيار دقيق ترسيم مي شودو با پيچش هاي در هم و اشکالي گره مانند به يکديگر متصل مي شوند. (همان ، ١٦-١٤)
- شرفه : نوعي تزئين در کتب و اوراق خط ي که خط وط ظ ريفي در حاشيه بيروني صفحات تذهيب شده ، رسم مي کند. گويي شعاع هايي از نور خورشيد را نمايش مي دهد و نيز مثلث ها يا مربع هايي نزديک به هم در بالا ي کاخ يا ديوار گردا گرد قلعه و ديگر بناها به وجود مي آورد. (همان ،٢٨٥)
.نقوش تزئيني در دهه ٥٠
- نقوش تزييني غير متعين هندسي
همانگونه که قبلا گفته شد عناصر تزئيني شامل نقوش هندسي و غير هندسي است . نقوش هندسي که صرفا براي تزئين به کار برده مي شده ، در حال حاضر نيز استفاده زيادي دارد. نقوش هندسي جزء نقوش غير متعين هستند که از ميان نقوش غير متعين هندسي نقش هاي مجردکه شامل اسليمي ها، ختايي ها و نقوش گره هستند،کاربرد بيشتري در تصوير گري داشته اند،تا نقوش غير متعين هندسي با نقش هاي مشخص که شامل دايره ،مربع ،مثلث و لوزي است .
دسته ديگر نقوش ، متعين يا غير هندسي اند که شامل نقش هاي حيواني ،جمادي ، انساني ، نباتي و خيالي مي شوند.
پس از بررسي هاي انجام شده بر روي بيش از ٣٠ کتاب تصوير سازي شده کودک و نوجوان دهه ٥٠ که عناصر تزئيني بيشتري داشتند،خلا صه اي از نتايج زير حاصل گرديد: دهه ٥٠ که دوران چاپ تک رنگ را پشت سر گذاشته بود ولي باز خصوصيات چاپ تک رنگ را در آثار مي توان ديد. بخصوص در دهه هاي نخست . استفاده از رنگ هاي کم و خط وط فراوان از جمله اين خصوصيات است . البته اين را به تمام تصاوير نمي توان نسبت داد. چرا که هنرمندان نقاش زيادي در اين دوره به کار تصويرگري مي پرداخته اند که از رنگ استفاده خوبي مي کردند.
بيشتر عناصر تزئيني در اين دوره شامل نقوش هندسي غير متعين مجرد است و از ميان آنها نقوش اسليمي زياد ديده مي شود. از هنرمندان اين دوره که آثارشان جنبه هاي تزئيني بيشتري داشته اند ،مي توان به علي اکبر صادقي که تصويرگر کتاب هاي ديني نيز بوده و جنبه هاي نمادي و تزئيني در کارش بسيار ديده مي شود، اشاره کرد. (اکرمي ،١٣٨٣، ٢١٦) تذهيب و تشعير نيز از جمله خصوصياتي است که در هنرش ديده مي شود. ديگر نورالدين زرين کلک است که از نقشمايه هاي سنتي و تزييني استفاده مي کرده و به نگارگري گذشته علا قه اي خاص داشته است .(همان ، ٢١٢)
پرويز کلا نتري نيز از جمله هنرمنداني است که عناصر بومي و نمادهاي ايراني را بسيار استفاده کرده است . وي ازنقوش هندسي کمک زيادي گرفته است و ط رحها و تصاويرش يادآور گليم ها و گبه هاي عشايري ايران است اين هنرمند واقع گرايي کودکانه را با عناصر و نقوش ايراني تزئين مي کرده است .(همان ، ٢٠٤)
از جمله نقوشي که بسيار در آثار هنرمندان اين دوره ديده مي شود فرم هاي اسليمي است . چنانکه اين فرم ها در عناصر اصلي به گونه اي حل شده که خود جزئي از آن به حساب مي آيد. همانطور که مي دانيم اسليمي ها از نقوش دايره اي هستند که پارتيان آنها را پشت بر پشت هم گذاشته و از مجموع آنها عنصري تزئيني ابداع کردند که بعدها آن را اسليمي خواندند. (افتخاري ،١٣،١٣٨٢)
اين نقوش به صورت منظم و غير منظم در اين دوره استفاده زياد مي شده است . به عنوان مثال اسليمي هاي کامل که طرح فرش را در ذهن تداعي مي کنند را مي توان در ابزارهاي جنگي ، موي سر، عمامه و لباس در کتاب « گردآفريد » با تصاويري از علي اکبر صادقي ديد. اين تزئينات ساده به گونه اي روي عناصر ط راحي شده اند که خود به نوعي تشکيل دهنده فرم آن مي شوند.(تصوير٢)
همچنين فرم هاي پيچان و اسليمي هاي دايره اي شکل در کارهاي بهمن دادخواه نيز مي توان ديد. پر شدن سطوح عناصر اصلي مانند مرغ با اين فرم ها از خصوصيات کارهاي بهمن دادخواه است که گاهي اين فرم ها قسمتي از حروف نستعليق را در ذهن تداعي مي کنند که ما را به ياد نقاشي خط هاي هنرمندان سقاخانه اي در همين دوره مي اندازد.
(تصوير٥)

- تصوير ٥ الف : اثري از فرامرز پيلا رام ، ترکيب بندي با حروف ١٣٥٠ ه .ش .
- تصوير ٥ ب : بهار در شعر شاعران ايران ، تصويرگر: بهمن دادخواه ، ١٣٥٥ ه .ش .
نقوش اسليمي را در ابرهاي پيچان ، کمربند، لباس ، عمامه روي سر (به صورت خط ي ) در نگاره هاي قديم ايران نيز مي توان ديد. به غير از نگاره ها ، اين نقوش اسليمي در حجاري ها و گچ بري هاي گذشته نيز به کار رفته است .
گچ بري هاي برجسته کاخ کيش در عهد ساساني و سر ستون هاي مارپيچ کرخه ميش در سده دوازدهم (ق . م ) از نمونه هاي آن است .
نورالدين زرين کلک نيز از هنرمنداني است که از خط وط منحني فراوان استفاده کرده است . وي در کتاب زال و سيمرغ از فرم هاي اسليمي در بال و پر سيمرغ و امواج استفاده کرده است . گاهي از فرم ها نيز بر روي يقه لباس بهره جسته است . (تصوير٦)
- تصوير ٦ الف : نگاره اي از نسخه خاوران نامه (مرقوم فرهاد) شيراز ٨٨١ ه .ق .
- تصوير ٦ ب : زال و سيمرغ ، نورادين زرين کلک، ١٣٥١ ه .ش .
- تصوير ٦ ج : سرستون مارپيچ ، کرخه ميش ، ١٢ ه .ق .
نقوش منحني و اسليمي را به صورت نيم دايره هاي پشت سر هم نيز بسيار مي توان ديد. اين فرم ها، مارپيچ هاي منظمي هستند که روي يراق و تزئينات اسب ديده مي شود. نمونه قديمي آن را مي توان در تزئينات گچ بري هاي کاخ کيش عهد ساساني ديد. (تصوير٧)
از ابرهاي پيچان نگارگران قديم نيز استفاده شده است . علي اکبر صادقي در تصاوير « گردآفريد» خود از اين ابرها به صورت کامل استفاده کرده است . (تصوير ٨)
گاه اسليمي هاي به وجود آمده با تقسيم بندي هاي رنگي مشخص شده اند مانند تصاوير اسليمي و حرکات مواج آب دريا و ابرهاي پيچان تصويرهاي کتاب نوروزها و بادبادک ها. اين اسليمي ها مانند در ايران باستان براي امواج آب استفاده شده است . (تصوير٩)
- تصوير ٧ الف : گچ بري کاخ کيش ، ساساني
- تصوير ٧ ب : گردآفريد، تصويرگر: علي اکبر صادقي ، ١٣٥١ ه .ش .
- تصوير ٨ الف : گردآفريد، تصويرگر: علي اکبر صادقي ، ١٣٥١ ه .ش .
- تصوير ٨ ب : نگاره اي جداشده از شاهنامه ، منسوب به سلطان محمد، حدود ٩٢٥ ه .ق .
- تصوير ٩ الف : نوروزها و بادبادک ها، نورالدين زرين کلک، ١٣٥٤ ه .ش
- تصوير ٩ ب : ط رحي از سيني سمين عهد ساساني
فرم هاي دايره اي شکل که در ريش نقش برجسته هاي هخامنشي به کار رفته است در تصاوير کتاب گيلگمش (منوچهر زاده ) روي موي سر و ريش ديده مي شود. (تصوير ١٠)
- تصوير ١٠ الف : گيلگمش ، تصويرگر: منوچهر صفرزاده ، ١٣٥١ ه . ش .
- تصوير ١٠ ب : نقش برجسته مربوط به هخامنشيان .
نقوش گل هاي قالي ،ختايي ها و گره ها و گل هاي شاه عباسي نيز در تصويرسازي هاي اين دوره به خصوص در آثار علي اکبر صادقي به وفور ديده مي شود. مي توان اين نمونه را در کتاب هاي « گرد آفريد و پهلوان پهلوانان » اين هنرمند، در يقه لباس ، شلوار، سپر و سر آستين بسيار ديد. (تصوير ١١)
- تصوير ١١ الف : گردآفريد، تصويرگر: علي اکبر صادقي ، ١٣٥١ ه . ش .
- تصوير ١١ب : پهلوان پهلوانان ، تصويرگر: علي اکبر صادقي ، ١٣٥١ ه . ش .
- تصوير ١١ج : نمونه اي اسليمي
همچنين نورالدين زرين کلک نيز در کتاب « قصه گل
قالي » از اين نقوش استفاده کرده است .(تصوير ١٢)
- تصوير ١٢ الف : مرقع مربوط به دوران صفوي ، اصفهان ، ١٠٧٥ ه . ق .
- تصوير ١٢ ب : قصه گل هاي قالي ، تصويرگر: نورايدن زرين کلک، ١٣٥١ ه . ق .
بته جقه نيز از ديگر نقوش غير متعين هندسي مجرد است که در تصويرسازي هاي اين دوره بسيار است بخصوص در کتاب « قصه دوستي » که نسرين خسروي بر روي پشتي و لباس زن آن را به کارمي برد . در قديم نقش بته جقه يکي از تزئينات لباس و زير انداز و .. بوده است . (تصوير ١٣)

- تصوير ١٣ الف : قصه دوسني ، تصويرگر: نسرين خسروي ، ١٣٥٢ ه .ش .
- تصوير ١٢ ب : نسخه اي از هزارويک شب ، ابوالفضل غفاري ، ١٢٧٥ ه . ق .
به غير از نقوش منحني و مارپيچ ، خط نيز از نقوش تزئيني به کار رفته در اين تصاوير است . نيره تقوي از هنرمندان تصوير گري بود که از عنصر خط استفاده فراوان کرده است . وي در «کتاب ماهيگير و دريا» از خط وط شکسته ، مايل وصاف استفاده زيادي کرده است . (تصوير١٤ الف ) استفاده از خط حتي به عنوان تزئين در نگاره هاي ايراني نيز ديده مي شود.حتي گاهي در نگاره ها از خط وط براي تزئين لباس نيز استفاده کرده اند. استفاده ازخط را در کتاب «وقتي که من بچه بودم » به تصوير گري « فرهنگ زرين کلک» به روي پارچه روميزي نيز مي توان ديد. (تصوير١٤ب )

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید