بخشی از مقاله

چکیده

در سه دهه پیش به ظاهر معماران در طراحی ساختمانهای بزرگ دولتی از یک الگوی خاص پیروی می کردند که تا به حال توجه ای به این موضوع نشده است. از این روی برای نمونه یکی از مهمترین بناها که توانسته در عرصه داخلی و چه در خارج از کشور، مقامهایی را کسب کند را مورد بررسی قرار داده ایم. مجتمع فرهنگی دزفول کاری از فرهاد احمدی بی شک یکی از موفق ترین کارهای معماری ایران پس از انقلاب اسلامی می باشد که توانسته رتبه نخست(همایش ملی معماری و طراحی شهری) در سال 1386 و همچنین طرح منتخب از سوی همایش دو سالانه ی کشور نروژ در سال 1998 میلادی را بدست آورد. آقای احمدی اعلام می کند نگاهی مفهومی به فضا، متن گرایی و گرایش به مفاهیم بنیادی معماری پایدار جزو دغدغه های طراحی های معماریشان می باشد که این تفکر دقیقا با آرمان های سبک پست مدرن یکی می باشد. روش بکار رفته در این مقاله توصیفی -تحلیلی است که با مطالعات کتابخانه ای در مورد فرهنگسرای دزفول، معماری پایدار و دیدگاهای فکری و نظری فرهاد احمدی و با مطالعات میدانی به صورت حضور مستقیم در بنای مذکور سعی در بررسی و مطالعه ویژگی های معماری این بنا دارد و نهایتا این بنا را در دوره اول معماری حرفه ای فرهاد احمدی دسته بندی می نماید.

واژههای کلیدی: هویت، فرهاد احمدی، فرهنگسرای دزفول، معماری پایدار، دزفول

-1 مقدمه

این مرکز در سال 1366 طراحی گردید و اجرای آن که از سال 1367 آغاز شد، پنج سال به طول انجامید. مساحت زیربنای این مرکز در حدود ده هزار مترمربع است. اسکلت ساختمان ترکیبی از فولاد و بتون مسلح می باشد که در بخشهای داخلی به صورت نمایان گذارده شده. در نمای داخلی از سیمان سفید و کاشی و سنگ و در نمای خارجی از آجر، سیمان سفید کاشی، سنگ سفید و سنگ رنگی استفاده شده است.

شکل–1 فرهنگسرای دزفول

برای سازمان دادن فضا و طرح جزئیات از هندسه ناب و ترفندهای معماری سنتی مدد گرفته است. منظور از ترکیب این عوامل ضمن پاسخگویی به برنامه عملکردی ساختمان بیان مفاهیمی بوده است که به این ترتیب با مبانی و افکاری که به معماری این مرز و بوم جهت و شکل داده اند، پیوند ایجاد کند. مرکز فرهنگی سینمایی دزفول عمدتا از چهار بخش متمایز تشکیل شده است که به ترتیب اولویت و اهمیت عبارتند از:

اول: بخش ارائه آثار، شامل دو تالار کوچک و بزرگ نمایش، فضای انتظار و صحنه نمایش نمایشگاهها؛ دوم: بخش اطلاعات، شامل کتابخانه و اطلاع رسانی؛ سوم: بخش آموزش، شامل دو مدرسه هنرهای سنتی و هنرهای تصویری؛

چهارم: بخش خدمات، شامل فروشگاهها، چایخانه سنتی، نمازخانه، فضاهای عمومی جهت گردهمایی هنرمندان و هنردوستان

شکل–2 پلان زیرزمین و همکف فرهنگسرای دزفول

-2 فرهنگسرای دزفول

بخش اول حلقه مرکزی است و بخشهای دیگر حلقه های پی یابی را شکل داده اند. زیر نقش پیوند دهنده فضاها یک منحنی حلزونی است که بر مرکز درونی آن یک شمسه با زمینه هشت نهاده شده است و در نقطه انتهایی بیرونی آن یک مربع تکیه زده. مربع مظهر جهان خاکی و بیرونی است و آن مکانی است که از آنجا نظاره گر بیرون این تشکل هستیم . پس از سیر در طول مسیر حلزونی، در انتها به سطح هشت ضلعی می رسیم که مظهر جهان ماورا، بی جهت، بدون کشش و واجد مرکزیت است، که درست در قلب فضا و در درونی ترین نقطه آن قرار گرفته است در این مسیر از سوی عملکردهای مادی به سوی بخشی که تمرکز و خلاقیت در آن حضور دارد رهسپار می شویم: یک مارپیچ کوچک و قابل درک در مسیر مارپیچ بزرگ با جهتی فرو رونده مخاطب را به درون سوق می دهد و بدین ترتیب تمثیلی از کل را ارائه می دهد. با وجودی که مخاطب از سطح خاک منتزع شده و به درون فرو می رود ترفیع پره های نقش شمسه هشت در آسمان در انتهای مسیر، ذهن را با مخروطی معکوس به سوی آسمان بی انتها پرتاب می نماید. در این فضا بیرون و درون در هم آمیخته اند، گویی شکل مارپیچ در حرکت از نقطه درونی به سوی بیرون پشت و رو می شود، و این مرز را غیرقابل ادراک می سازد و سطح افق محور تعادلی است مابین آنچه از حجم که در درون بستر فرو رفته است و آن بخش که سر به آسمان می ساید تا تقارن مابین خاک و آسمان، برون و درون جهش و فرورفتگی را فراهم سازد.

شکل–3 نماهایی از فرهنگسرای دزفول

-2-1 تشریح فضا

در بدو ورود به مرکز از طریق یک دروازه که به شکل قوس ساخته شده است. وارد حیاطی چهارگوش می شویم که در چهار جهت اصلی بنشسته است. درست در امتداد ورودی چشم انداز گنبدی وجود دارد که تنها در این مرحله برای اولین بار قابل رویت است اما دسترسی بدان ممکن نیست . این منظره به گونه ای متشابه هشتی ورودی اغلب فضاهای با حرمت همچون مساجد، مقابر یا مدارس در معماری سنتی ایران را به ذهن می آورد که بدون امکان دسترسی مستقیم، حیاط، ایوان و گنبد اصلی ساختمان را به گونه ای دست نایافتنی در پیش روی قرار می دهد. در این مرحله در حیاط بیرونی که اولین مقام در فضا، و مکانی جهت تحول حال است با دو جوی که از پاشویه های یک حوض مرکزی منشعب می شوند دو مسیر جهت حرکت به سوی چپ و راست ارائه می گردد. یکی از مسیرها به صورت مستقیم و دیگری با چرخش از میانه فضاهای گوناگون نهایتا به فضای زیر گنبد می رسند.

شکل–4حیاط مرکزی فرهنگسرای دزفول

در زیر این گنبد که ملهم از گنبدهای رک مطبق خوزستان است، تالار اصلی سینما جای داده شده است. در مسیر چپ یا غیرمستقیم که حول یک حیاط مرکزی می چرخد، بازارچه ای قرار گرفته که دارای هفت حجره است. در این بازارچه عملکردهای فرهنگی انتفاعی جای می گیرند. مسیر گذر از این بازارچه منظری درونی از فضا را در پیش چشم قرار می دهد.

بر روی پوسته ساختمان، فضاهای باز عمومی در هئیت باغ و حیاط شکل گرفته اند و به صورت مکانی جهت برخورد مردم در می آیند . سقف پله ای تالار نمایش کوچک همچون باغ تحت، سطوحی مطبق برای نشستن و نظاره به وجود می آورد، که پس از گذر از برجهای بادگیرها که با احجام کشیده، رو به زاگرس(شمال شرق) قرار گرفته اند به دست اندازی مشبک می رسد و از ورای آن به حیاط مرکزی که قلب مجموعه است چشم انداز می یابد.

در نقطه عطف گذر بازار که با سایبان پوشانیده شده است، ورودی به نمازخانه، که با یک سقاخانه و مناره مشخص گردیده، قرار داده شده است. پس از پیچشی در سمیر، در بدو ورود به درون مرکز درونی با نقشی ملهم از صفحه آرایی کتب خطی بر روی مخاطبین گشوده می شود و مخاطبین را در سه جهت هدایت می نماید: اولی به سوی چایخانه ای سنتی که در دو طبقه با تختها و سکوها حول یک حوضخانه شکل گرفته اند؛ راه می برد.

دومی به سوی آموزشگاه هنرهای تصویری و نمایشی راه می گشاید که با الهام از مدارس سنتی در حول حیاط مرکزی مطبق در قلب مجموعه شکل یافته است؛ در این مدرسه فضاهایی جهت کلاس در دو طبقه، کتابخانه، دفتر، صدا و مونتاژ، آرشیو، انبار و سرویسها در نظر گرفته شده است. یک ایوان سرباز که به صورت طبقه دوم حیاط مرکزی در جداره مدرسه قرار گرفته است، در صورت لزوم همچون تکایای سنتی نشیمنگاهی مشرف به صحن حیاط خواهد شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید