بخشی از مقاله

بررسی رابطه بین هوشهای چندگانه با مهارتهای زندگی دانش آموزان(مطالعه موردی: دبیرستان ها دولتی استان تهران)

چکیده
هدف از این تحقیق مطالعه رابطه هوش با مهارتهای زندگی دانش آموزان بود. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبسـتگی بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دبیرستانها پسـرانه دولتـی مناطق 6 و 12 شهر تهران که در سـال تحصـیلی 93 - 94 مشـغول تحصــیل بودنــد، تشــکیل داد .(N= 5962) بــا اســتفاده از فرمــول نمونهگیری کوکران تعداد 360 نفر بهعنوان نمونـه تحقیـق انتخـاب شدند. برای جمعآوری دادهها از دو پرسشنامه استاندارد هوشهـای چندگانه گاردنر (1990) و مهارتهای زندگی (فرم کوتاه) (یوسفی، (1383، استفاده شد. روایی هر دو پرسشنامه از طریـق متخصصـین به دست آمد و پایایی آنهـا نیـز از طریـق آزمـون آلفـای کرونبـاخ ســنجیده شــد کــه بــرای هــوشهــای هشــتگانــه ./86/2 و بــرای مهارتهای زندگی ./82/6 به دست آمد که نشان از سطح قابلقبول ابزار تحقیق بود. دادهها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین مؤلفههای هشتگانه هوش با مهارتهای زندگی دانش آمـوزان در سطح ./99 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین با استفاده از رگرسیون چندگانه مشخص شـد در کـل حـدود 44/5 درصـد از واریانس مهارتهای زندگی را مؤلفههای هشـتگانـه هـوش تبیـین میکنند و 55/5 درصد مربوط به متغیرهای دیگر است.

کلید واژگان:
هوش- مهارتهای زندگی- دانش آموزان.

مقدمه
هوش بهعنوان یکی از عوامل مهم در سازش یافتگی انسان با محیط و از عوامل مهم در تفاوت افراد بشر با یکدیگر تلقی میشـود (نیـرو، حاجی حسین نژاد و حقانی، .(1390 گستره هوش برحسب عوامـل تشکیلدهنده آن موضوعی است که موردتوجه صـاحبنظـران ایـن حوزه بوده است. برخی هوش را بهعنوان ماهیتی واحد معرفی مـی-کنند و برخی دیگر آن را دارای مقولههای مختلفی میداننـد . [19] دیدگاه سنتی برای هوش انسانی، ماهیتی ساده و تک عـاملی قائـل است و ریشه در کوششهایی دارد که بـهمنظـور شناسـایی عوامـل مــؤثر در موفقیــت تحصــیلی دانــشآمــوزان در اوایـل قــرن بیســتم انجامشده است .[35]

نظریه هوشهای چندگانه اولین بار توسط روانشناسـی بـه نـام هاروارد گاردنر (1983)، معرفی گردید که مفهوم قدیمی هوش که

هوشبهر یا آیکیو1 نامیده میشود را به چالش کشـید. در ایـن نظریه اعتقاد بر این است که هر فرد ظرفیت چندین توانش هوشـی رادار است .[4] چنـدین هـوش در هـر فـرد وجـود دارد کـه وی را مستقل از دیگری میسازد و میتـوان ایـن هـوش را بـا روشهـایی منطبق با افراد و فرهنگها شکل داد و ترکیب کرد. نظریه گاردنر به تفاوت افراد در فرایند یادگیری میپردازد و بر همین اساس هوش را بهصورت کلـی انـدازهگیـری نکـرده و آن را بـهصـورت بخـشهـای مشخص قابلاندازهگیری میداند .[1]

گاردنر، با بهکارگیری نتایج مشاهدات خود و نیز حوزههای دیگر همانند انسانشناسی، روانشناسـی، فیزیولـوژی، علـوم شـناختی و همچنین بررسی زندگینامهی افراد مختلف به این نتیجه رسید کـه حداقل هشت نوع هوش گوناگون وجود دارد. ازنظر وی این هوشها عبارتاند از: هوش کلامی- زبانی2، هوش منطقی- ریاضـی3، هـوش بصری - مکانی4، هـوش حرکتـی - جسـمانی5، هـوش موسـیقیایی6، هوش میان فردی7، هوش درون فردی8 و هوش طبیعتگـرا.[20] 9 نظریه گاردنر الزاماً به هشت هوش یا هشت توانایی محدود نمیشود. او معتقد است که احتمالاً بیش از هشت هوش وجود دارد و دریکی از آثار خـود (1991)، هـوش معنـوی10 و هـوش وجـود یـا هسـتی گرایانه11 را نیز مطرح کرده است. منظور گاردنر از طرح این هوشها اذعان به وجود تواناییهای اندیشـیدن دربـاره پرسـشهـای بـزرگ مربوط به معنای زندگی است .[18]

گاردنر با طرح این موضوع که هوش دارای انواع گوناگون است و تأکید بر این واقعیت که افـراد مختلـف دارای نـیمرخهـای هوشـی متفاوتی هستند؛ تحرکات فکری و عملی گستردهای را در نظامهـای آموزشوپرورش جهان ایجاد کـرد کـه بـا تأکیـد بـر مفهـوم هـوش چندگانه باعث ایجاد تنوع در برنامههای آموزشی خود شدهاند .[17] نظریه هوشهای چندگانه گاردنر میتوانـد بـهعنـوان یـک الگـو در راهبردهای ساختاری جهت موفقیت دانشآموزان به کار رود. زمانی

961

که دانشآموزان در فرایند یادگیری بهطور فعالانه درگیر میشوند، و به این موضوع اعتقاد داشته باشند که در فراینـد یـادگیری بـهطـور مؤثر و فعال شرکت دارند، بهخودیخود انگیزه آنان بـرای یـادگیری افزایش مییابد .[18]

نقش هوشهای هشتگانه در همه عرصههای علوم و مشاغل بر همگان آشکار است. یکی از مهمترین ایـن تـأثیرات را مـیتـوان در مهارتهای زنـدگی1 دانـشآمـوزان مشـاهده کـرد .[33] اصـطلاح مهارتهای زندگی به گسترهای از مهارتهـای روانـی- اجتمـاعی و بین فردی گفته میشـود کـه بـه افـراد کمـک مـیکنـد بـا اتخـاذ تصمیمات آگاهانه، بهطور مؤثر ارتبـاط برقـرار کننـد، مهـارتهـای مقابلهای و مدیریتی خود را گسترش دهند و زندگی سالم و باروری را داشته باشند؛ و نیز اعمال شخصی، اعمـال مربـوط بـه دیگـران و اعمال مربوط به محیط اطراف را طوری هدایت کنند که به سـلامت بیشتر منجـر شـود .[13] در تعریفـی دیگـر، مهـارتهـای زنـدگی دستیابی به سبک زندگی جدیدی میباشـد کـه بـا آمـوختن آنهـا میتوان زندگی موفقتری را تجربه کرد .[23]

این پژوهش ابعاد هوشهای هشتگانه گاردنر، را موردتوجه قرار داده است. ازآنجاییکه یکی از ابعاد موفقیت دانـشآمـوزان، چـه در تحصیل و چه در زندگی اجتمـاعی و شـغلی برخـورداری صـحیح از مهارتهای زندگی اسـت؛ لـذا پـژوهش حاضـر در راسـتای همـین تحقیقات به دنبال یافتن نقش هوشهای هشتگانه در مهارتهـای زندگی دانشآموزان است، تا از این طریـق سـهمی در معرفـی ایـن عامل مهم به دستاندرکاران آموزشوپرورش کشور ایفا نماید. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تأثیر هوشهای هشتگانه بـر مهارتهای زندگی دانشآموزان است. در این پژوهش تأثیر هر یـک از هوشهای هشتگانه بهصورت جداگانه بر روی مهارتهای زندگی دانشآموزان بررسی خواهد شد تا مشخص شود آیا بین برخورداری دانشآموزان از هوشهای هشتگانه بـا مهـارتهـای زنـدگی آنهـا رابطــه مثبــت و معنــادار وجــود دارد؟ همچنــین در ایــن پــژوهش مهارتهای زندگی بهصورت کلی در نظر گرفتهشـده اسـت و سـؤال اصلی تحقیق عبارت است از اینکه آیا بین تأثیر هوش با مهارتهای زندگی دانشآموزان ارتباط وجود دارد؟ سؤالات فرعـی را مـیتـوان بدین ترتیب عنوان کرد:

آیا بین هوش کلامی – زبانی با مهارتهـای زنـدگی دانـشآمـوزان رابطه مثبت وجود دارد؟

آیا بین هوش منطقی- ریاضی با مهارتهای زنـدگی دانـشآمـوزان رابطه مثبت وجود دارد؟

آیا بین هوش بصری- مکانی با مهـارتهـای زنـدگی دانـشآمـوزان رابطه مثبت وجود دارد؟

آیا بین هوش حرکتی- جسمانی با مهارتهای زندگی دانشآمـوزان رابطه مثبت وجود دارد؟

آیا بین هوش موسیقیایی با مهارتهای زندگی دانشآمـوزان رابطـه مثبت وجود دارد؟

آیا بین هوش میان فردی با مهارتهای زندگی دانشآمـوزان رابطـه مثبت وجود دارد؟

آیا بین هوش درون فردی با مهارتهای زندگی دانشآموزان رابطـه مثبت وجود دارد؟

آیا بین هوش طبیعتگرا با مهارتهای زندگی دانشآمـوزان رابطـه مثبت وجود دارد؟

مبانی نظری تحقیق
چندین هوش در هر فرد وجـود دارد کـه وی را مسـتقل از دیگـری میسازد و میتوان این هـوش را بـا روشهـایی منطبـق بـا افـراد و فرهنگها شکل داد و ترکیب کرد. نظریه گاردنر، به تفاوت افـراد در فرایند یادگیری میپردازد و بر همین اساس هوش را بهصورت کلـی انــدازهگیــری نکــرده و آن را بــهصــورت بخــشهــای مشــخص قابلاندازهگیـری مـیدانـد. در ایـن بخـش هـر یـک از هـوشهـای هشتگانه گاردنر موردبررسی قرار میگیرند .[4]

هوش کلامی- زبانی: هوش کلامی- زبانی شامل مهارتهـایی در نوشتن و زبان شفاهی است. مشخصه اصلی ایـن هـوش، توانـایی استفاده مؤثر از کلمات در خواندن، نوشتن و صـحبت کـردن اسـت. مهارتهای کلامی برای توضیح دادن، توصیف کـردن و گویـا بـودن مهم میباشند. این هوش همچنین استفاده از زبان بـرای بـه خـاطر سپردن اطلاعات، گفتن داستان یا لطیفه، نوشتن نامه یا شعر را دربر میگیرد. این هـوش اسـتفاده از اسـتعاره، تشـبیه و قیـاس و البتـه استفاده از نوعی خاص از قواعد و نحوه در نوشتن و صحبت کردن را دربر میگیرد 4]، .[5

هوش ریاضی- منطقی: هـوش ریاضـی-منطقـی بـه توانـایی ذهنی در تفکر منطقی و حل مسئله برمیگردد. این نوع هوش بیش از هر نوع هوش دیگری شناخته شـده اسـت. ایـن هـوش اغلـب بـه توانایی کلامی وابستگی ندارد؛ یعنـی ممکـن اسـت بـا یـک فراینـد ذهنی دقیق و البته سریع، نظم منطقی بین اجـزای یـک مسـئله را کشف کند و قبل از اینکه بخواهد مراحـل پـردازش ذهنـی خـود را توضیح دهد، مسئله را حل کـرده باشـد. افـرادی کـه دارای هـوش منطقی-ریاضی بالا هستند، بهطورمعمول علاقهمند به تفکـر و حـل مسئله هستند . در هـر مسـئله ای بـه دنبـال الگوهـا و الگـوریتم هـا میگردند و از تجزیهوتحلیل و آنالیز مسائل لذت میبرند. این افـراد بهشدت منطقی و واقعگرایند و در هـر مسـئلهای بـه دنبـال کشـف نظم، قاعده و قانون و روابط علت و معلولی هستند .[9]

هوش حرکتی- جسمانی: هوش حرکتی جسـمانی کـه از آن بهعنوان هوش بدنی-جنبشی نیز یاد میشود شامل مهارتهـایی در حرکات و ژستها است. این هوش افراد را قادر میسازد تـا افکـار و نظــرات خــود را بــا اســتفاده از حرکــات بدنشــان بیــان نماینــد؛ بهعبارتدیگر ازنظر گاردنر، هوش بدنی و حرکتی شامل استعداد کار با اشیاء و بهکارگیری حرکات ظریف انگشتان یا دستها و همچنین استفاده از کل بدن است .[35]




هوش بصری- مکانی: از هوش بصری- مکانی بهعنوان هـوش فضایی- تصویری یاد میشود. این هوش توانایی نشان دادن جهان از طریق تصاویر ذهنی و عبـارات هنـری و توانـایی درک پدیـدههـای بصری را در برمیگیرد. یادگیرندههای دارای این نوع هوش، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعـات نیـاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنهـا از نگـاه کـردن بـه نقشهها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم لذت میبرند 20]، .[21

هوش موسیقیایی: هوش موسیقیایی اولین هوشی است که در هر فردی پایدار میشود. این هوش شـامل حساسـیت بـه زیروبمـی صدا، طنین صدا و وجههای احساسی صدا مثل تحسین کـردن، آواز خواندن و نواختن ساز است .[34]

هوش میان فردی: هوش میان فردی بهعنوان ظرفیت پردازش اطلاعـات بــرای حـل مســائل یــا مواجهـه بــا چـالشهــای وظیفــه، مفهومسازی میشود. در جنبه کاملتر، هـوش بـین فـردی توانـایی تعامل مؤثر با مردم تعریف میشود. این هوش شـامل توانـایی درک دیگران، حساس بودن به احساسات، احوال، انگیزه و رفتـار دیگـران است .[17]

هوش درون فردی: ایـن هـوش، اسـتعداد شـناخت از خـود، امیال، ترس و تواناییهای خود و توانـاییهـای بـه کـار بـردن ایـن اطلاعات برای منظم کردن خود میباشـند؛ بـهعبـارتدیگـر یعنـی توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران. افرادی که از هوش درون فردی بالایی برخوردارند ویژگیهایی ازجمله: دیدن مسائل از دیدگاه دیگران (نقطهنظـر دوگانـه)، گـوش کـردن، همـدلی، درک خلـق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه بـه خلـقوخـو، انگیزهها و نیتهای مردم، رابطه برقرار کردن چـه از طریـق کلامـی چه غیرکلامی، اعتمادسازی، حلوفصـل آرام درگیـریهـا، برقـراری روابط مثبت با دیگر مردم .[33]

هوش طبیعتگرا: هوش طبیعتگرا آخرین نوع هوشـی اسـت که گاردنر آن را مطرح کرد. کسانی کـه دارای هـوش طبیعـت گـرا بالایی هستند، سازگاری بیشـتری بـا طبیعـت دارنـد معمـولاًبـه پرورش، کشف محیط و یادگیری درباره موجودات علاقهمندند. ایـن افراد بهسرعت از جزئیترین تغییرات در محیطشان آگاه مـیشـوند. این هوش افراد را قادر میسازد تا مهـارت در ردهبنـدی و فهرسـت بندی اطلاعات داشته باشند .[18]

یکی از عواملی که میتوانـد در موفقیـت دانـش آمـوزان تـأثیر بسزایی داشته باشد و ارتباط تنگاتنگی بـا هـوشهـای هشـتگانـه گاردنر دارد، مهارتهای زندگی است .[21] یکـی از مشـکلاتی کـه اکثر دانشآموزان چه در دوران تحصیل و چه زندگی اجتماعی با آن دستبهگریبان هسـتند، عـدم برخـورداری صـحیح از مهـارتهـای زنــدگی و درک ارتبــاط بــین مهــارتهــای زنــدگی و هــوشهــای هشتگانه است .[12]

اصطلاح مهارتهای زندگی به گسترهای از مهارتهـای روانـی-اجتماعی و بین فردی گفته میشود که به افراد کمـک مـیکنـد بـا اتخـاذ تصـمیمهـای آگاهانــه، بـهطـور مــؤثر ارتبـاط برقـرار کننــد،

مهارتهای مقابلهای و مدیریت خـود را گسـترش دهنـد و زنـدگی سالم و باروری داشته باشند. همچنین اعمال شخصی، اعمال مربوط به دیگران و نیز اعمال مربوط به محـیط اطـراف را طـوری هـدایت کنند که بهسلامت بیشتر منجـر شـود .[49] مهـارتهـای زنـدگی دستیابی به زندگی جدیدی است کـه بـا آمـوختن آنهـا مـیتـوان زندگی موفقتری را تجربه کرد .[12] مهارتهای زندگی را می توان به دو مقوله مهارتهای خود نظـارهگـری و مهـارتهـای اجتمـاعی تقسیم کرد. مهارتهای خود نظارهگری فردی، توانایی تصمیمگیری و حل مسئله، آگاهی از تأثیرات اجتماعی و مقاومت در برابـر آنهـا، مقابله با خشم و ناکامی، اضطراب و افسردگی، تعیـین هـدف، خـود جهتدهی، خود تقویت گری را شامل میشود. مهارتهای اجتماعی نیز برقراری ارتباط اجتمـاعی، مهـارت خـود بیـان گـری کلامـی و غیرکلامی، احترام گذاشتن و افـزایش اجتمـاعی را در برمـیگیرنـد .[23]

سازمان بهداشت جهانی1، در سال 1999، مهارتهای زندگی را توانایی رفتار مثبت و سازگارانهای تعریف میکند کـه افـراد را قـادر میسازد تا بهگونهای مؤثر بـا چـالشهـا و درخواسـت هـای روزمـره زندگی برخورد کنند. درواقع مهارتهـای زنـدگی بـه مهـارتهـای شخصی و اجتماعی گفته میشود که کودکان و نوجوانان باید آنهـا را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود، انسانهای دیگر و کل اجتماع بهطور شایسته، مؤثر و مطمئن رفتـار نماینـد .[16] طبـق دیـدگاه ســازمان بهداشــت جهــانی، آمــوزش مهــارتهــای زنــدگی بــرای آمادهسازی و تحول سالم کودک و نوجوان ضروری است. با توجه به تعریف فوق میتوان دریافت که مهارتهـای زنـدگی بسـیار متعـدد هستند و ماهیت و تعریف آنها نسبت به موقعیتها و فرهنـگهـا و جوامع گوناگون تغییر مییابد. ایـن مهـارت در قالـب سـاختارهایی چون عزتنفس، خود کارآمدی، تفکر انتقادی، توانایی حـل مسـئله، درک خود و مهارتهای اجتماعی تجلی مییابند و بهطور ضـمنی و آشکار از طریق نهادهای اجتماعی مثل: خانواده، مدرسه، معلمـان و رسانهها به کودکان و نوجوانـان آمـوزش داده مـیشـوند. آگـاهی از اصول مهارتهای زندگی یکی از راههای پیشـگیری از آسـیبهـای روانی و اجتماعی و اسـتفاده کامـلتـر و بهتـر از مواهـب و نعمـات زندگی گردیده و زندگی را مملو از تحرک، نشاط و شادابی میکنـد .[10]

عمدهترین مهارتهای زندگی را به ده مهارت خودآگـاهی، همـدلی، ارتباط مؤثر برقرار کردن با دیگران، تصمیمگیری، حل مسأله، روابط بین فردی، تفکر انتقادی، مقابله با هیجان، مقابله با استرس و تفکـر خلاق تقسـیمبنـدی مـیکننـد. در تقسـیمبنـدی دیگـری سـازمان بهداشت جهانی، 10 مهارت اصلی را بهعنـوان مهـارتهـای زنـدگی مطرح کرده و آنها را در 5 گروه (خودآگاهی- همـدلی)؛ (ارتبـاط-روابط میان فردی)؛ (تصمیمگیری- حل مسئله)؛ (تفکر خلاق - تفکر انتقادی)؛ (مهار کردن هیجانات- مقابله با استرس)، قرار داده اسـت. 6]، .[7

پیشینه پژوهش
در رابطه با دو متغیر هوشهای هشـتگانـه و مهـارتهـای زنـدگی پژوهشهـای چنـدی صـورت گرفتـه اسـت: فـرج اللهـی و بـدیعی (1392)، در پژوهشی با عنوان بررسی مقایسهای تـأثیر آمـوزش بـا رویکردهای یادگیری ترکیبی مرسوم و یادگیری ترکیبی مبتنـی بـر هوشهای زبانی و منطقی- ریاضـی گـاردنر بـر پیشـرفت تحصـیلی دانشآموزان هنرستانی نشان دادند که افزایش نمـرات پـسآزمـون، نسبت به پـیشآزمـون در گـروه آمـوزشدیـده بـه روش یـادگیری ترکیبی مبتنی بر هوش زبانی بهطـور معنـیداری نسـبت بـه گـروه کنترل بیشتر بوده است. اما افزایش نمرات پـسآزمـون، نسـبت بـه پیشآزمون در گروه آموزشدیده به روش یادگیری ترکیبی مبتنـی بر هوش منطقی-ریاضی، نسبت به گروه کنترل، تفـاوت معنـیداری نداشته است. بهعبارتدیگر در یادگیری ترکیبی که مزایای آمـوزش سنتی و یادگیری الکترونیکی را داراسـت، بـا راهبردهـای آموزشـی مبتنی بر هوشهای زبانی، میتوان به بهبود یـادگیری در فراگیـران کامپیوتر کمک نمود. نیرو، حـاجی حسـیننـژاد و حقـانی (1390)، پژوهشی با عنوان تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوشهای چندگانه گاردنر بر پیشرفت تحصـیلی ریاضـی دانـشآمـوزان اول دبیرسـتان انجام دادند. نتایج پژوهش آنها نشـان داد کـه آمـوزش مبتنـی بـر نظریه هوشهای چندگانه گاردنر، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در درس ریاضی را به دنبـال دارد. در نتـایج ایـن تحقیـق آمـده اسـت اثربخشی بیشتر این نـوع آمـوزش، بـر پیشـرفت تحصـیلی ریاضـی دانشآموزان، با هوش منطقی -ریاضی پایین، حذف شـکاف معمـول میان عملکرد ریاضی دو گروه را منجر گردید. بدین ترتیب، با احیـاء و بهرهجویی از دیگـر ابزارهـا و روشهـای برخاسـته از هـوشهـای چندگانه، دانشآموزان با هوش منطقی-ریاضی پایین نیز میتواننـد همپا با هوشمندان بالای منطقی-ریاضی، بـه حـل مسـائل ریاضـی بپردازند. هاشمی، بهرامی و کریمی (1387)، به بررسی رابطـه بـین هوش هشـتگانـه گـاردنر بـا انتخـاب رشـته تحصـیلی و پیشـرفت تحصیلی دانشآموزان پرداختند. نتایج ایـن پـژوهش نشـان داد کـه برخی از ابعاد هوشهای چندگانه گاردنر نقـش بیشـتری در تبیـین پیشــرفت تحصــیلی دارنــد. مطلــب زاده و منــوچهری ( 1388)، در پژوهشی به بررسی رابطهی هـوش چندگانـه بـا مهـارت خوانـدن و درک مطلب در آزمون بینالمللی زبان انگلیسی در فراگیران ایرانـی پرداختند. نتایج نشان داد که تنها هـوش منطقـی ریاضـی رابطـهی معنیداری با مهارت خواندن و درک مطلب آزمـون آی الـتس دارد (P>0/05) و هیچیک از انواع دیگر هوش با آن رابطهی معنـیداری ندارنــد. ایــن پژوهشــگران اعتقاددارنــد کــه در فراگیــران ایرانــی از مجموعهی هوشهای چندگانـه، تنهـا هـوش منطقـی- ریاضـی بـا مهارت خواندن و درک مطلب آزمون آی التس ارتبـاط معنـیداری دارد که به نظر میرسد به علت طبیعت مشترک ایـن نـوع هـوش و فعالیتهای موردنیاز به هنگام خواندن در زبان دوم باشد.

باس و بیهان (2010)، در پژوهش خود نشان دادند که دانـش-آموزانی که بـا روش مبتنـی بـر هـوش چندگانـه آمـوزشدیـدهانـد

موفقیت بیشتر و انگیزش بالاتری نسبت به دانشآموزانی داشـتهانـد که به روش مرسوم و سنتی آمـوزشدیـدهانـد. سـاریکاقلو و ارکـان (2009)، نیز بـه پـژوهش در زمینـه هـوشهـای چندگانـه گـاردنر پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که رابطههـای مختلفـی بـین انــواع هــوش و مهــارت خوانــدن در دانــشآمــوزان وجــود دارد. بهعنوانمثال نتایج پژوهش آنها نشان داد که بـین مهـارت گرامـر دانشآموزان و هوش فضایی و درون فردی رابطه منفـی وجـود دارد درحالیکه بین هوش موسیقیایی و مهارت خواندن رابطـه مثبـت و معنیدار وجود دارد. داگلاس و همکاران (2008)، پژوهشـی تحـت عنوان تأثیر روش تدریس بر مبنای هوشهای چندگانه بر پیشـرفت تحصیلی دانشآموزان در درس ریاضی انجام دادند. نتـایج پـژوهش آنها نشان داد که تدریس بر اسـاس نظریـه هـوشهـای چندگانـه گاردنر روش تدریسی مؤثر و اثربخش در درس ریاضی است. گمبـل (2006)، در پژوهشی با عنوان آمـوزش مهـارتهـای زنـدگی بـرای موفقیت دانشآموزان، در جهت بررسی مهارتهای زنـدگی در بـین دانشآموزان و اتصال آموزشوپرورش و مشاغل به یکـدیگر بـود. در این پـژوهش، تـأثیر آمـوزش مهـارتهـای زنـدگی را بـر موفقیـت دانشآموزان موردبررسی قرار دادهشده و این نتیجه به دست آمد که آموزش مهارتهای زندگی در انتقال موفقیتآمیـز دانـشآمـوزان از مدرسه به محیط دانشگاه و از دانشگاه به محیط کار، تأثیر مثبـت و معناداری ایجاد میکند. رونی (2010)، در پژوهشی بـا عنـوان حـل مشکل موفق، درصدد برطرف کردن مشکلات مهـارتهـای زنـدگی دانشآموزان ازجمله مهارت حل مسئله برآمد. وی در تحقیـق خـود بیان داشته که دانشآموزان دوره متوسطه اغلب نمیتوانند از دانش خود برای توضیح و پیشبینی پدیـدههـا اسـتفاده کننـد و در حـل مسائل جدید ناتوان هستند. در ادامه نتایج این تحقیق آمـده اسـت این مشکل ناشی از این واقعیت است که آموزشهای کلاسی، فاقـد راهبردهای کیفی موردنیاز برای استدﻻل دانشآموزان است. با توجه به مطالب ارائهشده، الگوی مفهومی تحقیق را بدینصورت مـیتـوان ترسیم نمود:

روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر برحسب هدف آن از نـوع پـژوهشهـای کـاربردی، و ازلحاظ نحوه گردآوری دادهها در زمـره تحقیقـات توصـیفی از نـوع همبستگی است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دبیرستانهـای پسرانه دولتی مناطق 6 و 12 شهر تهران که در سال تحصـیلی -94 93 مشغول به تحصیل بودند تشکیل داد .(N= 5962) با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 360 نفر بهعنـوان نمونـه تحقیـق انتخاب شدند. برای جمـعآوری دادههـا از دو پرسشـنامه اسـتاندارد هوشهای چندگانـه گـاردنر ( 1990) و مهـارتهـای زنـدگی (فـرم کوتاه) (یوسفی، ( 1383 استفاده شد. پرسشنامه هوشهای چندگانه گاردنر دارای 80 سؤال و هشت زیرمجموعه بود که برای هر مؤلفـه 10 سؤال در نظر گرفتهشده است. پایایی ایـن پرسشـنامه از طریـق آزمون آلفـای کرونبـاخ سـنجیده شـد کـه ضـریب ./86/2 نشـان از همسانی درونی بالای گویا بود. همچنین پایایی هرکدام از مؤلفـههـا بهصورت جداگانه بدینصـورت بـود: هـوش کلامـی- زبـانی ./75/9، هوش ریاضی- منطقی ./74/9، هوش بصری- مکانی ./81/4، هـوش حرکتی- جسمانی ./77/8، هوش موسـیقیایی ./88/2، هـوش میـان فردی ./85/6، هوش درون فردی ./82/6 و هوش طبیعتگرا ./80/7 و برای سنجش مهارتهای زندگی از پرسشنامه مهارتهای زنـدگی (فرم کوتاه)، که شامل 20 سؤال بـود اسـتفاده شـد و پایـایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ ./82/6 به دست آمد، که نشان از سطح قابلقبول ابزار تحقیق بود. روایی هرکدام از پرسشنامههـا از طریـق متخصصین دانشکده علـوم تربیتـی و روانشناسـی بـه دسـت آمـد. درنهایت دادهها با استفاده از آزمون ضـریب همبسـتگی پیرسـون و رگرسیون چندگانه (مدل اینتـر) از طریـق نـرمافـزار SPSS مـورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.

یافتهها و بحث
برخورداری از هردو عامل هوش و مهارت زندگی بـهعنـوان یکـی از مجاری درک جامعه جهانی و توسعه آن است. همچنـین درک ایـن مهم ضروری است که باید بیشازپیش ایـن دو عامـل موردتوجـه و اهتمام برنامهریزان کشور و دولت قرار گیرد. توجـه بـه هـوشهـای هشتگانه گاردنر و درک ارتباط صحیح آن با مهـارتهـای زنـدگی دانش آموزان میتواند در زمینههـایی ازجملـه آمـوزش و یـادگیری دانش آموزان، بهکارگیری روشهای متفاوت در آمـوزش بـه دانـش آموزان، توجه به تفـاوتهـای فـردی و ایجـاد فرصـتهـای صـحیح یادگیری به دانش آموزان مؤثر واقع شود. توجه به تحقیقاتی از ایـن قبیل منجر به ارتقای سطح آموزش نوین علوم و نیز عمومی کـردن علوم میتواند توسعه همهجانبه و پایدار را منطقیتـر و رسـیدن بـه اهداف آن را سریعتر کند. در ایـن بخـش هـر یـک از فرضـیههـای پژوهش موردبررسی قرار میگیرند .[26]

فرضیه اول: بین هوش کلامی- زبانی بـا مهـارتهـای زنـدگی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.

جدول :1 سنجش رابطه هوش کلامی-زبانی با مهارتهای زندگی

.
که بین هوش کلامی- زبانی با مهارتهـای زنـدگی دانـش آمـوزان رابطه معناداری در سطح .99 وجود دارد. ضـریب همبسـتگی .284 نشان میدهد که این رابطه مثبت و معنادار است، یعنی بـا افـزایش هوش کلامی- زبانی، مهارتهای زندگی دانش آموزان نیـز افـزایش پیدا میکند و برعکس.

فرضیه دوم: بین هوش منطقی- ریاضی با مهارتهای زنـدگی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.


با توجه به جدول 2، ضریب همبستگی پیرسون نشان مـیدهـد که بین هوش ریاضی- منطقی با مهارتهای زندگی دانـش آمـوزان رابطه معناداری در سطح .99 وجود دارد. ضـریب همبسـتگی .328 نشان میدهد که این رابطه مثبت و معنادار است، یعنی بـا افـزایش هوش ریاضی- منطقی، مهارتهای زندگی دانش آموزان نیز افزایش پیدا میکند و برعکس.

فرضیه سوم: بین هوش بصری- مکانی با مهارتهـای زنـدگی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.


با توجه به جدول 3، ضریب همبستگی پیرسون نشان مـیدهـد که بین هوش بصری-مکانی با مهـارتهـای زنـدگی دانـش آمـوزان رابطه معناداری در سطح .99 وجود دارد. ضـریب همبسـتگی .401 نشان میدهد که این رابطه مثبت و معنادار است، با افزایش هـوش بصری-مکانی، مهارتهای زندگی دانش آموزان مییابد.

فرضیه چهارم: بین هوش حرکتی- جسمانی بـا مهـارتهـای زندگی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید