بخشی از مقاله

بررسی رابطه سبک های دلبستگی با رشد اجتماعی دانش آموزان

چکیده:
دلبستگی یک واژهی روانشناختی است که رابطه ی عاطفی اجتماعی کودک و مادر را بیان میکند. این پدیدهی روانی یکی از عوامل عمده در تحول اجتماعی و عاطفی کودک محسوب میگردد ،سبک دلبستگی محصول تجربه های واقعی فرد درمورد حساسیت، پاسخگو بودن و حضور فعال و منظم مادر در خلال سال های نوزادی، کودکی و نوجوانی می باشد. رشد اجتماعی، بخش مهمی از رشد همه جانبهی افراد است ، هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با رشد اجتماعی دانش آموزان مدارس متوسطه شهرستان اسلام اباد غرب است که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل بوده اند. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی می باشد، جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه شهرستان اسلام آبادغربکه تعداد کل آنها 4291 نفر (دختران 2316نفر و پسران 1975نفر) بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش دراین تحقیق شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی( کالینز و رید) و پرسشنامه فرم111 سوالی وایلند وبرایگردآوری وتجزیه وتحلیل داده ها برای رابطه بین سبک های دلبستگی و رشد اجتماعی از ضریب همبستگی پیرسون و برای تفاوت بین دانش آموزان در رشد و دلبستگی از آماره T مستقل استفاده شد. یافته های بدست آمده نشان می دهد که بین سبک دلبستگی ایمن با ابعاد رشد اجتماعی رابطه ای معنی دار وجود دارد.همچنین بین سبکهای دلبستگی اجتنابی با رشد اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه رابطهای معکوس وجهت دار وجود داردو بین سبک دلبستگی اضطرابی با رشد اجتماعی دانشآموزان دوره متوسطه همبستگی منفیومعناداری وجوددارد.بررسی تفاوت دخترانو پسران درسبکهای دلبستگی (ایمن/ناایمن، اجتنابی،اضطرابی) - نشانمیدهدکه تفاوتمعناداریدر دو گروه درسبک دلبستگی اجتنابی وجود دارد و میانگین نمره بدستآمده در پسرانبیشتر ازدختران بوده است ولیدر دلبستگیایمن/ناایمن و اضطرابی تفاوت معناداری یافت نشد.همچنین تفاوت معناداری دررشد اجتماعی دانش آموزان دختر وپسر مدارس متوسطه یافت نشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که سبک های دلبستگی نا ایمن و اجتنابی و اضطرابی تأثیری معکوس بررشد اجتماعی دانش آموزان می گذارد. لذا شیوه های تربیت و چگونگی بار آوردن فرزندان دردروان کودکی بسیار حائز اهمیت بوده و رشد اجتماعی نوجوانان و جوانان بستگی به سبک دلبستگی آنان در دوران کودکی داشته لذا آموزش خانواده ها در چگونگی برقراری ارتباط بات فرزندان ضروری و دارای اهمیت می باشد که توسط نهادهای ذیربط باید مورد توجه قرار گیرد.

کلمات کلیدی:

مقدمه

سبک دلبستگی ،رشداجتماعی

دلبستگی1 یک واژهی روانشناختی است که رابطه ی عاطفی اجتماعی کودک و مادر را بیان میکند. این پدیدهی روانی یکی از عوامل عمده در تحول اجتماعی و عاطفی کودک محسوب میگردد. همچنین دلبستگی کودک به مادرنتایج طولانی مدت را به دنبال دارد و شالودهی روابط بعدی کودک با والدین و مناسبات عاطفی واجتماعی او را بنا میکند. جان بالبی روان تحلیلگر بریتانیایی برای نخستین بار فرآیند شکلگیری دلبستگی نوزاد به مادررا تشریح کرد نشان دادکه چگونه سیستم احساسات ورفتارهای دلبستگی، نوزاد را به مادر نزدیک و ازخطر دورمیسازد و جدایی ازنگارهی دلبستگی(مادر) اضطراب ودرماندگی کودک رادر پیخواهدداشت. حساسیت، پاسخگویی و حضورفعال مادر ودسترسی منظم نوزاد به ویخطوط اصلی دلبستگی ایمن رادرکودک ترسیم میکنند. وقتیمادر طردکننده باشد مشخصه های دلبستگی برمحور فقدان اعتماد به خود و دیگران شکل میگیرند. بر این اساس سبک دلبستگی محصول تجربه

1

های واقعی فرد درمورد حساسیت، پاسخگو بودن و حضور فعال و منظم نگاره ی دلبستگی (مادر) درخلال سال های نوزادی، کودکی و نوجوانی می باشد(بالبی2،.(1982 اما در مورد اضطراب میتوانگفت که اضطراب کودک و اختلال های آن مبتنی براختلال های دلبستگی تعریف میشود. فرد همواره درجریان رشد خود با مسائلی روبه رو می شود که به تنهایی قادر به حل و فصل آنها نیست. اینجاست که متخصصین درقالب خدمات راهنمایی و مشاوره به یاری فرد میشتابند. اگرهدف از ارائهی خدمات راهنمایی را درقالب نظام آموزش وپرورش کمک به دانش آموزان به منظورسازگاری با محیط، حل مسائل و مشکلات شخصی، شکوفایی استعدادها ورشد و تکامل آنان بدانیم (صافی، .(1381 از بین تمامی سازمان هاییکه نقش کلیدی دراجتماعی کردن افراد دارند، مدرسه اولین جایگاه رسمی تجربه اجتماعی کودکان است و در این زمینه نقش تعیینکننده ای به واسطه فرایندآموزشی خود در قالب کتاب دارد.رشد اجتماعی، بخش مهمی ازرشد همه جانبهی کودکان است.این جنبه از رشد، ارتباط نزدیکی با ادبیاتکودکان دارد. بررسی های انجام شده نشان می دهدکه تقویترفتارهای مثبت اجتماعیکودکان به صورتمستقیم یا از راه پند و اندرز میسر نمیگردد، بلکه ارائه الگوهای مناسب درعمل و یا از طریق شخصیت پردازی های جذاب در داستان ها، اشعار، سرگذشت ها و ...در این زمینهی تأثیرگذاری بیشتری دارد. اما این اثر بخشی درصورتی امکان پذیراست که پدیدآورندگان آثارکودکان از روند جامعهپذیری آنانآگاه باشند، عواملمؤثردر این فرآیند را بشناسند،از مراحل وچگونگی رشداخلاقی کودکان اطلاع کافی داشته باشند واز انگیزه هایکودکان درانجام رفتارهای اجتماعی و اخلاقی با خبر باشند. تحقق این هدف مستلزم برنامه ریزی دقیق و متناسب با دورههای آموزش عمومی است. دربسیاری از موارد افراد غیرمتخصص، اقدام به راهنمایی دانشآموزان میکنند، اگرچه این کمکها همراه با حسن نیت صورت میگیرد، اما به دلیل آنکه ارائه این کمکها نیاز به مهارت، کاردانی و مسئولیت دارد همیشه مثمرثمرنیست. گاهی صدمات و آثار نامطلوب این اقدامات سالیان متمادی برجای میماند. لذا شایسته است تا برنامهریزی منظم ودقیقی صورتگیرد تا افرادی متخصص و مسئولیت پذیر به عنوان مشاور و روان شناس و درتمام دورههای تحصیلی مشغول بهکارشوند؛ زیرا مسائل مربوط به رشدعاطفی واجتماعی دانش آموزان مربوط به دورهای خاص نیست بلکه رشد، فرایندی است که به طور پیوسته ومداوم باید دنبال شود.استفاده ازخدمات راهنمایی ومشاوره برای رسیدن به هدف فوق، لازم و ضروری است. بههمین دلیل مشاو، امروزه یکی ازارکان اصلی نظام آموزشی محسوب میشود ودرکنار سایر عوامل به ارائهخدمات میپردازد.»نقش راهنمایی درآموزشوپرورش افراد به حدی جدی استکه عدهای از دانشمندان آن را مترادف با تعلیم و تربیت وبعضی دیگر، تکمیلکنندهی جریان تعلیم و تربیت میدانند (صافی ، .(1381 از طرفی دیگر، یکی از اهداف عالیه ی نظام رسمی آموزش و پرورش کشور، اجتماعی کردن صحیح کودکان و نوجوانان است . زیرا اجتماعی کردن کودکان موجب ارتقاء سازگاری و عملکرد تحصیلی درآنان میگردد .شواهد زیادی نیز وجود داردکه نشان میدهد ویژگیهای رفتار اجتماعی کودکان درسازگاری در مدرسه و عملکرد تحصیلی نقش دارد. پژوهشگران تأکید بسیاری برتأثیر، روابط دلبستگیدورانکودکی(ریگز و جاکوبیتر،(2002 و شیوه مراقبت دوران کودکی بررشداضطراب وروند اختلال های اضطرابی داشتهاند. رفتار مادرانه تأثیر مستقیم برواکنشهای اضطرابی نوزاد دارد. اضطراب جدایی دوران کودکی در نظریه رشدی اختلال اضطرابی بزرگسالی اهمیت بسیاری دارد با وجود اهمیت نظری رفتار والدینی در نظریه دلبستگی بررسیهای کمی دربارهی زمینه ارتباط میان دلبستگی در بزرگسالان و رفتار والدینی انجام شده است . کرکپاتریک وشیور (1992) درپژوهش خود به این نتیجه رسیدندکه دلبستگی ایمن وداشتن تصویرذهنی مثبت از خداوند، رضایت بالا از زندگی،کاهش اضطراب، کاهش درسطح افسردگی افراد وکمبود در بیماری های فیزیکی توأم بوده است. تصویر ذهنی افراد از خداوند می تواند با ویژگی های سلامت روانی آنان درارتباط باشد. بالبی معتقداستکه دلبستگی درطول زمان دارای ثبات نسبی است، به این معنی که نحوهی روابط بعدی فرد را با همسالان، دوستان همجنس وغیرهمجنس پیش بینی میکند و در رشد سالم و تامین بهداشت روانی فرداهمیت ویژهایدارد .ازطرف دیگر نوجوانی را دوره ی گذر ازکودکی به بزرگسالی و رویارویی با چالشهای این دوره تعریفکردهاند (لومن،(1997، دراین دوره موجود زندهی انسانی درقلمروی بینابین مرحلهی کودکی وبزرگسالی قرارگرفته، درحالیکه با فشارها وانتظارات هر دو دوره دست به گریبان است.لذا هدف این پژوهش بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با رشد اجتماعی دانش آموزان مدارس متوسطه شهرستان اسلام آبادغربدر سال تحصیلی 92-93 می باشد.

مبانی نظری پژوهش:

2

دوران نوجوانی از جمله فعالترین و هیجانآورترین اوقات در چرخه زندگی خانوادگی محسوب میگردد. چرا که سرشار از فراز و نشیب های متعددی است که در خانوادههای مختلف به صورتهای گوناگون بروز میکند. ممکن است برخی خانواده ها در تعیین حد و حدود، تعریف روابط و مراقبت صحیح از هر یک از اعضای خانواده دچار مشکل باشند و برای برخی همه چیز بروفق مراد باشد. دلبستگی مفهومی است که اولین بار توسط جان بالبیمطرح شد واشاره دارد به پیوند عاطفی و عشقی نوزاد با کسیکه ازاو حمایت میکند این پیوندمبتنی برتعاملات(بزرگسال اولیه)معمولاً مادرکه به کودک توجه میکند وبه اوباتجلیات و بیان صورت، تماسچشمی وتماسهای جسمی حینتغذیه نوزاد پاسخ میدهد. کارنزعنوان کرد که یک رابطهعلّی- معلولی میان الگوی دلبستگی تجربه شدهدرکودکیوسبکدلبستگی بالغین وجوددارد(کانز، .(2002 مطالعات استفان وبچمن نشان دادکه افراد دلبسته ایمن به خاطر اینکه نسبت به افراد ناایمن از لحاظ جنسی خود را بسیار محدود میسازند کمترممکن است دچار اعتیاد جنسی شوند.(استفان،.(1999 افرادی-که دلبستگی آنها توأم باترس واضطرابشدید است بسیار بیشترممکن است دچاراعتیاد جنسی شوند ارل وکرو تجارب کودکی منفی نظیر سوءاستفاده ، مورد غفلت قرار گرفتنوترک را به عنوان عوامل احتمالی مرتبط با اعتیاد جنسی تشخیص دادند. آنها معتقدند که به خاطر این تجارب، معتادین جنسی در تحولوگسترش مهارت ارتباط مناسب با دیگران دچارشکست می شوند(ارل و کرو، .(1998دلبستگی رابطهای گرم، صمیمانه و پایا بین مادر و کودک است که برای هر دو رضایت بخش بوده و تعامل مادر و نوزاد را تسهیل میکند. تحقیقات نشان داده که افزایش دلبستگی منجر به ایجاد رابطه پایداری میگردد که کاهش اضطراب مادر در آن حایز اهمیت است(ارل، کرو، » .(1998رشد یا تحول عبارت است از کلیه تغییرات کمی و کیفی که در طول زندگی انسان رخ می دهد . مانند افزایش قد و وزن، در آوردن دندان ، تحولات شناختی، عاطفی ، جسمانی، کلامی و...« (کارتلج و میلبرن، ترجمه نظری نژاد، .(1372 سرعت رشد در دختران بیشتر است. دختران معمولاً زود صحبت میکنند ، راه می افتند، به بلوغ می رسند و. جنسیت در رشد جسمانی تأثیر بسیاری دارد . اوج این تفاوت در دوران بلوغ است . سن اکتساب و نوع بلوغ دختر و پسر متفاوت است . شکل فعالیت دختر و پسر

متفاوت است و تغییرات حاصل شده ، تغییرات روانی و عاطفی است . تغییرات بلوغ در ابتدا ، تغییرات فیزیولوژیک است و منجربه یکسری تغییرات عاطفی و هیجانی می شود و این تغییرات در دختر و پسر متفاوت می باشند. البته از نظر شناختی تفاوت زیادی بین دختر و پسر وجود ندارد و به همین دلیل هر دو می توانند در یک کلاس تحت آموزش قرار گیرند. هر چند در برخی از جنبه های شناختی از قبیل تجسمی ممکن است بین دختر و پسر تفاوتهایی دیده شود .رشد اجتماعی به مجموعه متوازنی از مهارتهای اجتماعی و رفتارهای انطباقی فراگرفته شده مربوط است که فرد را قادر می سازد، با افراد دیگر روابط متقابل مطلوب داشته باشد، واکنشهای مثبت بروز بدهد و از رفتارهایی که پیامد منفی دارند، اجتناب ورزد.وجود مهارتهایی چون همکاری، مسئولیت پذیری، همدلی، خویشتن داری و خود اتکایی از مؤلفه های رشد اجتماعی به شمار می روند(کارتلج و میلبرن، ترجمه نظری نژاد، .(1372 در واقع رفتار دلبستگی کودک به تدریج در خلال تحول بهنجار، برای تضمین رو ابط عاطفی بین یک بزرگسال و بزرگسال دیگر بروز کرده و تجربه های فرد با چهره های دلبستگی درخلال سال های رشد نایافتگی دوره های کودکی و نوجوانی، مسیر رفتار و الگوهای دلبستگی وی را تعیین میکنند. بدین ترتیب روابط عاطفی فرد در سراسر زندگی، به چگونگی توسعه یافتگی رفتار دلبستگی درچارچوب شخصیت وی، وابسته است (دادستان،.(1383 حدود %90 از تحقیقات دلبستگی بر دلبستگی کودک به والد متمرکز بوده وکمتر مطالعه ای الگوی دلبستگی والد به کودک را بررسی کرده است (کندون،.(1993 وست وشلدونکلر، 1994، دلبستگی بزرگسال را روابط دو به دویی تعریف میکنند که درآن همجواری با یک شخص بخصوص، ترجیح داده میشود ومنجر به ایجادحس ایمنی می گردد. برمن واسپرلینگ، 1994، نیز دلبستگی بزرگسال را گرایش پایدارشخص، تلاش ویژه برای دست یافتن یاحفظ همجواری و ارتباط با یک یا چندشخص خاص که توانایی فراهم آوردن سلامت و امنیت جسمی و روانی وی را دارا هستند.گلدشتاین (1973) مهارتهای مربوط به رشداجتماعی را شامل مهارتهای برقراری ارتباط، مهارتهای مربوط به احساسات وعواطف، مهارتهای مربوط به پرخاشگری، مهارتهای مربوط به استرس ومهارتهای طرح ریزی می داند. همچنین، میتوان مهارتهای مذکور راشامل مهارتهای کلامی وغیرکلامی، داد و ستد، تعارفات اجتماعی، شناسایی حقوق سایرین، رفتار قاطعانه تعریف و قدردانی از خود ودیگران، تقاضاوردتقاضای غیرمنطقی، انتقاد و انتقادپذیری، مهارت پرسیدن سؤالات خصوصی، کنترل خشم، کنار آمدن با تحقیر، پرخاشگری وابزار وجود دانست (فتحی، .(1378 رشد اجتماعی همچون رشد جسمانی و ذهنی، کمیتی به هم پیوسته است که به مرور کمال می یابد.برای بیشتر افراد، رشد اجتماعی به تدریج در طول

3

زندگی و به طور طبیعی در برخورد با تجربه های گوناگون حاصل می شود که به اصطلاح، کمال یا پختگی نامیده می شود(وایتزمن، ترجمه نظیری، .(1365
پیشینه پژوهش:
درپژوهشیکه توسطدکترحدادیکوهسار ودکترغباری بناب((1385 بر روری دانشجویان علوم پزشکی ایران انجام شد که موضوع پژوهشآنها»رابطه افکار پارانوئیدی با انگاره ذهنی ازخدا و دلبستگی در دانشجویان« می باشد، این پژوهش، از نوع همبستگی و پس رویدادیعلّی( ـ مقایسهای) است، جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی تهران و علوم پزشکی ایران میباشند. از این جامعه تعداد پانصد و سیزده نفر به شیوه نمونهگیری طبقهای سهمی ازدانشکدههای مختلف انتخاب شدند. یافتههای تحقیقاتی نشان می دهدکه:(1 میانگین افکار پارانوئیدی در زنان نسبت به مردانودردانشجویان متأهل نسبت به افراد مجرد کمتر است و میانگین نمرات زنان در عوامل مذهبی سنتی، بینهایتی بیشتر از مردان و میانگین نمرات افراد متأهل در عوامل مذهبی سنتی، الوهیت پنداری بیشتر از دانشجویان مجرد میباشد. همچنین میانگین نمرات دانشجویان زن و افراد مجرد دردلبستگی اتکایی کمترازمردان وافراد متأهلمیباشد و میانگین نمرات دانشجویان متأهل در دلبستگی اضطرابی کمتر از دانشجویان مجرد میباشد.(2 بین افکار پارانوئیدی و بعد انتقامگیر در مقیاس مفهوم ذهنی از خدا همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. علاوه بر این همبستگی مثبت و معنی داری بین دلبستگی اضطرابی و افکار پارانوئیدی وجود دارد. (3 نتایج تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون چندگانه نشان داد که %31 واریانس تغییرات در افکار پارانوئیدی از روی متغیرهای کیفیت دلبستگی و انگاره ذهنی از خدا (بعد انتقام گیر پنداری) قابل تبیین است و مقدار رگرسیون در سطح خطای کمتر از یک صدم معنیدار شده است. ضرایب رگرسیون چندگانه نشان داد که افکار پارانوئیدی به طور کلی یکی از روی روابط دلبستگی اضطرابی، اتکایی (تکیه نمودن به شریک زندگی) و انگاره ذهنی ازخدا (انتقامگیر پنداری) قابل پیشبینی است. درتحقیقی که صفایی((1389با عنوان »رابطه سبک دلبستگی ورشد اجتماعی در کودکان نارساخوان و عادی«در دبستان های شهرستان سمنان انجام داد، فراتحلیل انجام شده توسط اشنایدر، اتکینسون وتردیف((2001 نشان دادکه بینکیفیتدلبستگیوسازگاریاجتماعیرابطه وجوددارد.میزان پرخاشگریورفتارضداجتماعی شاخصیاز ناسازگاری بود. همچنین بین دلبستگی ایمن و روابط مثبت با همسالان رابطه معناداری وجود دارد. یافته ها نشان داد که رابطه مثبتی میان سبک دلبستگی ایمن ورشد اجتماعی در هر دوگروه وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی اضطرابی و رشداجتماعی در هردوگروه ودلبستگی اجتنابی ورشد اجتماعی دردانشآموزان عادی رابطه منفی دیده شد. همچنین تفاوت معناداری از لحاظ سبک دلبستگی، رشد اجتماعی ورابطه این دردوگروه مشاهده شد.و به این نتیجه رسید که سبک دلبستگی می تواند رشد اجتماعی را درهردوگروه نارساخوان وعادی پیش بینی کند؛ به گونه ای که دلبستگی ایمن با رشد اجتماعی بیشتر همراه است. همچنین می توان گفت که روابط دلبستگی ایمن در ایجاد اعتماد کودکان برای کشف موقعیت های ناآشنای اجتماعی کمک میکند.این عوامل می تواند تاثیر چشمگیر در رشد اجتماعی و گسترش تعامل های اجتماعی داشته باشد. درتحقیقی که توسط رستگاری((1388 با عنوان بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سبک های دلبستگی و رشد اجتماعی در بین دانشآموزان پیشدانشگاهی شهر نیریز انجام شد یافته های این تحقیق نشان میدهدکه نتایج پژوهش نشان داد؛ کسانی که سبک دلبستگی ایمن را تجربه کرده بودند از هوش هیجانی بالاتری برخوردار بودند. هم چنین تفاوت هوش هیجانی در دختران و پسران درمقیاس خوشبختی و فشار روانی معنادار است. یعنی دختران احساس خوشبختی بیشتری نسبت به پسران داشتند ودرمقیاس فشار روانی پسران فشارروانی بیشتری گزارش کردند.همچنین دختران ازمسئولیتپذیری بیشتری نسبت بهپسران برخوردارند ولی درسایر مقیاسها تفاوت معناداری مشاهده نشد.درمورد سبکهای دلبستگی ورشداجتماعی درسبک دلبستگی اجتنابی تفاوت معناداری به دست آمد. یعنی پسران نمرات بیشتری کسب کردند ولی درسایرسبکهای دلبستگی ورشد اجتماعی تفاوت معناداری بین دختران و پسران مشاهده نشد. براساس نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که، بین هوش هیجانی و رشداجتماعی رابطه معنادار ومثبت وجود دارد. یعنی کسانی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند؛ رشد اجتماعی بهتری دارند.حال به بررسی روش پژوهش برروی دانش آموزاندوره متوسطه شهرستان اسلام اباد غرب می پردازیم.

روش پژوهش:


4

هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با رشد اجتماعی دانش آموزان مدارس متوسطه شهرستان اسلام اباد غرب است که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل بوده اند. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی می باشد، جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه شهرستان اسلام آبادغربکه تعداد کل آنها 4291 نفر (دختران 2316نفر و پسران 1975نفر) بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش دراین تحقیق شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی(کالینز و رید) و پرسشنامه فرم111 سوالی وایلند وبرایگردآوری وتجزیه وتحلیل داده ها برای رابطه بین سبک های دلبستگی و رشد اجتماعی از ضریب همبستگی پیرسون و برای تفاوت بین دانش آموزان در رشد و دلبستگی از آماره T مستقل استفاده شد، ابزار های گردآوری شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی (کالینز و رید) و رشد اجتماعی وایلند استفاده شده است. مقیاس دلبستگی بزرگسالان ابتدا در سال 1990 به وسیله کالینز و رید تهیه شد و در سال 1996 مورد بازنگری قرار گرفت. مبنای نظری این آزمون ، نظریه دلبستگی است. مقیاس دلبستگی بزرگسالان که چگونگی ارزیابی فرد از مهارت های ارتباطی و سبک رابطه صمیمانه ی وی را مورد بررسی قرار می دهد، دارای 18 عبارت است که پاسخ دهندگان در یک مقیاس لیکرت 5 درجه ای میزان موافقت یا مخالفت خود را با هریک از عبارات رابیان می کنند. این پرسشنامه دارای سه زیر مقیاس: وابستگی، که میزان اطمینان و تکیه کردن آزمودنی به دیگران را نشان میدهد، زیر مقیاس نزدیکی ، که میزان صمیمیت و نزدیکی عاطفی آزمودنی با دیگران را می سنجدو زیر مقیاس اضطراب که میزان نگرانی فرد ازطرد شدن رامورد ارزیابی قرارمیدهد به هریک از زیر مقیاسها 6 عبارت اختصاص یافته است. آزمودنیها برمبنای نتایج به دست آمده، در یکی ازسه گروه دارای سبک دلبستگی: ایمن، اضطرابی و اجتنابی جای می گیرند. سبکدلبستگی ایمن: افرادی که امتیاز آنها در زیر نزدیکی و وابستگی بالاتر از متوسط و در زیرمقیاس اضطراب کمترازمتوسط است. سبک دلبستگی اضطرابی: افرادی که امتیاز آنها در زیر مقیاس اضطراب بالاتر از متوسط و در مقیاس های نزدیکی و وابستگی متوسط است. سبک دلبستگی اجتنابی: افرادی که امتیاز آنها در هر سه زیر مقیاس پایین باشدوضریب پایایی باز آزمایی این آزمون برای هریک ازسه مقیاس نزدیکی، وابستگی و اضطراب به ترتیب %68و %71و %52 گزارش شده است. کولینز و رید((1990 نشان دادند که زیر مقیاسهای نزدیک بودن (C) ، وابستگی((D و اضطراب (A) در فاصله زمانی 2 ماده وحتی 8 ماده پایدار ماندند. با توجه به اینکه مقادیرآلفای کرونباخ درتمامی موارد مساوی یا بیش از %80 است، میزان قابلیت اعتماد به دست آمده ، بالا است ضریب پایایی اضطراب 0/75 و نزدیکی 0/57 و 0/47 را نشان می دهد. پرسشنامه رشد اجتماعی توسط ادگار وایلنددرسال 1953ساخته شد ودر سال 1965 مورد تجدیدنظر وی قرار گرفت. این آزمون آخرین بار در سال 1984 دوباره توسط اسپارو، بالاوسی چتی تجدید نظر شد. این مقیاس یکی از مقیاس های تحولی است که میزان توانایی فرد ر ا در برآوردن نیازهای عملی خود و قبول مسئولیت اندازه گیری میکند . گرچه این مقیاس،گستره سنی تولد تا بالاتر از 25 سالگی را دربرمیگیرد، تا دوازده سالگی برای هرسال ، سوال های مجزا دارد، اما از دوازده سالگی به بعد بین 12 تا 15 سالگی، 15 تا 18 سالگی، 18 تا20 سالگی، 20 تا 25 سالگی، و از 25 سالگی به بالا سوال های مشترک دارد . با این حال معلوم شده است که کارآمدی آن درسنین پایین تر، به ویژ ه در گروه های یک ساله بیشتر است. درهر ماده اطلاعات مورد نیاز ، نه از طریق موقعیت های آزمون ، بلکه از راه مصاحبه با والدین آزمودنی یا او به دست می آید. اساس مقیاس این است که فرد در زندگی روزمره توانایی انجام چه کارهایی را دارد. ماده های مقیاس به هشت طبقه خودیاری عمومی، خودیاری درغذاخوردن، خودیاری در لباس پوشیدن، خودفرمانی، اشتغال، ارتباط زبانی،جا به جایی،اجتماعیشدن تقسیم شده است. با توجه به نمره های شخص درمقیاس، می توان سن اجتماعی و بهره اجتماعی را محاسبه کرد. مقیاس واینلند درمورد 620 نفر در هریک از گروه های سنی شامل ده مذکروده مونث از تولد تا 30 سالگی، هنجاریابی وضریب اعتبار یا بازآزمایی 123 نفر، 92گزارش شده وفاصله بازآزمایی از یک روز تا 9 ماه بوده است(لاریجانی، .(1380سیما نظیری((1367 پایایی آزمون را به روش آلفای کرونباخ بین./81 تا 0/85 گزارشکرده است.

5

یافته های پژوهش :

جدول شماره (1) میزان همبستگی سبک های دلبستگی ایمن با رشد اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه

همان طور که از جدول شماره (1) قابل می باشد وبا توجه به ضرایب ارائه شده که نشان می دهدکه رابطه منفی و جهت دار بین سبک های دلبستگی ایمن و ابعاد رشد اجتماعی وجود دارد. ضریب ارائه شده در خودیاری عمومی R= -0/654 وسطح معناداری P<0/000 نشان میدهد که یک رابطه و همبستگی منفی با شدت متوسط بین خودیاری عمومی ودلبستگی ایمن در نوجوانان (دانش آموزان) وجود دارد. همچنین ضرایب ارائه شده در خودیاری در خوردن (R= -0/491) وخودیاری در پوشیدن (R= -0/496) وخودرهبری((R= -0/522 ومسائل شغلی و مشغولیت((R= -0/527 و جابجایی و حرکت و جنبش((R= -0/497و ارتباط و تقلید و خنده (R= -0/599) و اجتماعی بودن (R= -0/597) باخطای کمتر از 3 0/05 نشان می دهد که همبستگی معنادار می باشد.و با 0/99 اطمینان رابطه ای منفی و جهت دار بین آنها وجود دارد.

جدول شماره (2) میزان همبستگی سبک های دلبستگی اجتنابی با رشد اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه

همان طور که از جدول شماره (2)ا قابل مشاهده می باشد نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که خودیاری عمومی با ضریب (R= -0/713)وخودیاری درخوردن (R= -0/517)، خودیاریدرپوشیدن((R= -0/498، خودرهبری (R= -0/551)، مسائل شغلی و مشغولیت (R= -0543)، جابجایی و حرکت و جنبش (R= -0/513) و ارتباط و تقلید وخنده (R= -0/635)واجتماعی بودن((R= -0/614 و سطح معناداری 3 0/05 رابطه ای منفی و جهت دار بین این دو متغیر وجوددارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید