بخشی از مقاله

بررسی فقهی غش در معاملات


چکیده:


غش در معامله یکی از کار هایی است که به سلامت اقتصاد جامعه آسیب فراوان وارد می نماید. و از مصادیق بارز اکل مال غیر می باشد که آیات قرآن مسلمانان را از این عمل منع می فرماید. علاوه بر آن از جمله کارهایی است که زندگی انسان را به تباهی می کشاند واموال پاک و عمل انسان را نیز پلید و زشت می گرداند.غش از نظر لغوی به معنای حیله – نیرنگ – خیانت – گول زدن به کار رفته و در واقع غش به فروختن جنسی که با چیز دیگر مخلوط است در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده نگوید مانند فروختن شیر که آن را با آب مخلوط کرده باشند. برخی از فقها مفهوم غش و تدلیس را دو مفهوم مترادف دانسته اند.از نظردین اسلام غش مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته،در این مقاله غش در معاملات از نظر فقهی بررسی شد. حکم تکلیفی و وضعی غش،اقسام و برخی از مصادیق آن نیز آمده تاابهامات موضوع رفع گردد.

کلید واژه ها:غش – ادله حرمت – حکم وضعی-حکم تکلیفی–فقه.


.1مقدمـه:

در طول تاریخ تجاوز به اموال دیگران مذموم تلقی شده است. گر چه این تجاوز در اعصار مختلف با شیوه های مختلف صورت می گرفته، لیکن تغییر روش ها از قبح عمل تجاوزگرانه به اموال دیگران کم نکرد.همچنین آموزه های قرآنی بر نظام حقوقی اسلام تاثیر گذار بوده وبسیاری از روابط و آداب حاکم بر جامعه در چار چوب آن پدید آمده است. از نظر این تعالیم بازار مسلمانان باید محلی باشد که هیچ کدام از فروشنده و خریدار احساس نگرانی نداشته باشد و هر کدام بر این باور نباشند که طرف مقابل قصد گول زدن او را دارد. مردم باید از اطمینان و آرامش بر خوردار باشند و مشتری بدون دغدغه کالای مورد نیاز خود را تهیه نماید. از جمله اعمالی که سبب از بین رفتن اطمینان وآرامش افراد جامعه می شود،همچنین به اقتصاد وروابط انسانی آسیب فراوانی وارد می کند،غش،فریبکای ،خدعه ونیرنگ در معامله می باشد. غش در واقع همان در هم آمیخته شدن جنس ادنی با جنس اعلا به منظور فریفتن مشتری وفروختن به قیمت جنس اعلااست که دین این عمل را بسیار نا پسند شمرده است.

مجموعه ی موجودبا توجه به اهمیت موضوع و با عنایت به کثرت مصادیق موضوع مورد بحث در جوامع امروزی و خصوصاً جامعه اسلامی و این که متأسفانه بررسی پیرامون این مسأله به صورت بحث علمی، تخصصی به طور جامع یافت نمی شود و جامعه امروزی می طلبد کهعمیقاًمسأله غش وفریبکاری با تبعاتی که به دنبال دارد مورد عنایت

خاص قرار گیرد و تا آحاد جامعه به حقوق خود آگاهی یابند و نیز قلمرو ضمانت اجراء آن را در یابند.


در این مقاله سعی شده بامراجعه به کتب و منابع معتبر فقهی وقانونی جنبه های فقهی غش (ادله حرمت و حکم

تکلیفی و وضعی)مورد بررسی قرار گیرد. از آنجاییکه قرآن بر پیامبر نازل شده تفسیر و تبیین آن به وی واگذار شده و خود قرآن فرموده است که ما قرآن را بر تو فرستادیم تا آن را برای مردم تبیین نمایی(و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس)نحل44/ بنابراین مطالعه آموزه های قرآنی بدون مراجعه به آن حضرت امکان ندارد. وانگهی گفتار خود پیامبر در زمینه احکام و مقررات دینی به منزله آموزه های قرآنی است ونمی توان آن را به این عذر که در قرآن نیامده هد نظرقرار نداد زیرا قرآن کریم در مورد حضرتش می گوید که او از روی هوی وهوس سخن نمی گوید بلکه گفتار او بر گرفته از وحی است (ما ینطق عن الهوی ان هو الا محی یوحی) نجم3و4واز آن جا که فرزندان آن حضرت عدل قرآن هستند و پیامبر فرمودند(ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا)حر عاملی19/18آنچه از آنان به ما رسیده به عنوان منبع استنباط حکم در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.

.2مفهوم شناسی


غش:باید توجه داشت که گروهی از فقها غش را به معنی در هم آمیختن جنس ادنی با جنس اعلا می دانند به قصد فروش اعلا که در این صورت، غش مترادف با تدلیس به شمار می آید.

غش در لغت:غش در لغت به معنای متعددی آمده است. مصدر عربی است به معنی ظاهر کردن خلاف آنچه در دل باشد، خدعه کردن، خیانت کردن، گول زدن، آراستن خلاف مصلحت، آمیزش شیء کم بها در زر و نقره و مشک و شراب. (ابن منظور، سال1405 هـ ق، ص (196

صاحب تاج العروس می فرماید: فضه مغشوشه یعنی مخلوطه بالنحاس، یعنی نقره ای که با مس مخلوط و آمیخته است و غیر خالص است و همچنین می فرمایند: غش کننده کسی است که نصیحت در او اثر نمی کند و خلاف

واقع را نشان می دهد. در لغت به معنی غیر واقعی، کینه، حسادت آمده است. (حسینی زبیدی، 1414 هـ ق باب غش)


در مجمع البحرین به معنی ناخالصی آمده استناد به آیه ای از قرآن کریم و حدیث نموده است. و فی القرآن »و
(شیخ طریحی، سال 1410 هـ ق، ص (312غش به معانی عدم خیرخواهی و خبث باطن داشتن و تقلب و تزویر و به هم آمیختگی حق و باطل و شبهه ناک بودن و حقه هم بیان شده است. و د رمعنای اسم به شخص ناکس و فریبنده و خائن هم اطلاق می گردد. (صفی پور، س1417ج 2، باب غش)غش به معنای نیرنگ، حیله، کینه، تاریک دلی، تیرگی و پوشش آمده است. و به معنی اخیر در قرآن آمده است سپس با عذاب سنگین آنها را پوشانید.

پس به وضوح روشن است که این کلمه با تدلیس هم معناست و در واقع از مصادیق بارز تدلیس به شمار می رود. کلمه ی غش در بیشتر موارد با کلمه غلّ«» توامان به کار می رود که برای تقریب بهتر مطلب معنای لغوی واژه ی غلّ را نیزمختصراًبیان می نماییم.»غل« به معنی داخل کردن در چیزی، بر گرفتن چیزی در نهان و آن را در متاع خود پنهان کردن، منحرف شدن از راستی، کینه داشتن، رشک بردن و خیانت و حیله و فریب و ... آمده است.

غش در فقه:در فقه غش در معانی مختلف نزدیک به هم به کار رفته است و در تعریف آن گفته اند که غش عبارت از اظهار غیر حقیقی است همچنین به خلط و آمیزش چیزهای کم بها به اشیاء گران بها نیز غش گفته اند . به بیرون رفتن از حسن نیت لازم در معاملات هم غش اطلاق شده است .فروختن جنسی که با چیز دیگر مخلوط است در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید غش می باشد.


غش در حقوق: غش درحقوق به فعل همراه با سوء نیت به قصد اضرار به حقوق دیگران گفته می شود که از مصادیق بارز تدلیس به حساب می آید .در حقوق فرانسه از این اصطلاح به "fraude" تعبیر می شود که از اصل واژه لاتینی "fraus" و "fraudis" گرفته شده است ومفهوم عام آن سوء نیت ونیت خیانت آمیز است . البته در معانی ویژه تری نیز از قبیل فعل همراه با سوء نیت " خدیعه و نیرنگ و حیله نیز به کار رفته که عبارت از عملی است که به قصد اضرار به حقوقی که احترام به آنها واجب است انجام داده می شود . غش به این مفهوم گاهی ناشی از اراده فرد است و گاهی هم چند کس برای انجام آن توافق می کنند .همچنین از تصرفات غیر قانونی با به کار گرفتن وسایل غیر قانونی نیز غش اطلاق شده است .( کاشانی ، سال 1369، ص ( 30

.3ادله حرمت غش


در حرمت غش خلافی نیست در عین حال ما برای اثبات حرمت آن بر ادله اربعه استناد می کنیم.


.3,1 کتاب (قرآن کریم):گرچه در قرآن کریم در مورد غشصریحاًآیه ای نازل نشده است ولی چون غش مصداق بارز مکر و نیرنگ با خلق خداست و معامله ای است که در آن رضایت قلبی نیست لذا به عنوان مؤید آیات در این زمینه ذکر می کنیم.

-1قرآن کریم در سوره ی بقره می فرماید:
سوره ی مبارکه بقره،آیه .(9 می خواهند خدا و مومنان را فریب دهند (ولی)جز خودشان را فریب نمی دهند اما نمی فهمند. لازم به ذکر است آیات قبل و بعد آن در صدد بیان ویژگی های منافقین است و یکی از ویژگی های منافقین خدعه و نیرنگ است چرا که خدعه آن است که در ظاهر به طرف مقابل احسان می کنی ولی در باطن به او بدی می نمایی و این در مورد غش مصداق دارد که با ظاهر سازی مشتری بیچاره گمان می کند که چقدر نسبت به او لطف داری غافل از اینکه در کارت غش و خدعه است. و نتیجه می گیریم که خدعه با مومنین در ردیف نفاق است. در سوره ی دیگر قرآن کریم می فرماید ِاینها همه به خاطر آن بود که در زمین استکبار جستند و حیله گری های سوء داشتند اما این حیله گری های سوء تنها دامان صاحبانشان را می گیرد. (سوره ی مبارکه فاطر، آیه (41 بدین معنی که مکر نیرنگ کننده به خودش بر می گردد زیرا هر مکری سبب ذلت و تنزل مکر کننده و عزت مکرشده در دنیا و آخرت خواهد شد و در ادامه آیه آمده که »این از سنت الهی است« در آخرت که مطلب مبرهن است که همه ما با حسب الحاسبین سر و کار داریم که به قول خودمان مو را ازماست بیرون می کشند و حتی اگر از حق خود بگذرد از حق الناس نمی گذرد و می فرماید: این حق مردم است و به من ارتباطی ندارد تا من ببخشم و غش از مصداق بارز حق الناس است که اگر در دنیا طلب حلالیت ننماید در آخرت آمرزیده نخواهد شد و باید تقاص پس بدهد و اما در دنیا نیز چه بسیار مکر کننده عقوبت عملش را ببیند و این مطلب آنقدر واضح است که ضرب المثل شده است: مَن»ئراًبحَفَرلِاَخیهاَوقعهُ االله فیه.« کسی که برای برادر مومنش چاهی بکند خداوند او را در آن چاه بیفکند.این حکایت را که مصداق بارز مکر با مومنین می باشد ذکر می کنیم.

حکایت کرده اند: مردی گاوی داشت و هر وقت آن را می دوشید آب را با شیرش مخلوط کرده به عنوان شیر به مردم می فروخت در یکی از روزها سیل آمد و گاو را با خود برد و صاحب گاوشدیداًناراحت شد. فرزندش که شاهد ماجرا بود گفت: پدر جان ناراحت نباش آب هایی که در شیر ریخته بودی امروز تبدیل به سیل شد و گاو ترا برد.

-2در جای دیگر قرآن کریم می فرماید: »یا ایها الذین آمنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل اِلّا تَکُونُأَ نتِجارعهًن تراضٍمِنکُم).«سوره مبارکه نساء، آیه »(29ای کسانی که ایمان آوردید اموال یکدیگر را به باطل نخورید مگر اینکه تجارتی باشد که از روی رضایت شما انجام گیرد.« و غش از مصادیق بارز اکل به باطل بوده و حرام می باشد.

.3,2سنت:مهم ترین مستند ما در حرمت غش سنت و روایات وارده از معصومین علیهم السلام است و روایات در این زمینه به مرحله تواتر رسیده است.صاحب جواهر می فرماید: »ان النصوص مستفیضه او متواتره فیه« (نجفی،س1366، ص(111 روایت هایی در این باب وارد شده مستفیض یا متواترمی باشد.شیخ انصاری در این زمینه می فرماید: »والاخباربهِمتواتره « اخبار در این زمینه متواتر است.(انصاری، س1366 هـ ش، ص(136


با توجه به مطالب فوق برخی از روایات که در اثبات حرمت غش به کار می رود را ذکر می

کنیم:

.1عن ابی جعفر علیه السلام:
»

(حر عاملی، س1383 هـ ق، ص(209از امام باقر علیه السلام نقل گردید که دید که پیامبر صلی االله علیه و آله در بازار مدینه از کنار طعامی می گذشتند و به صاحب طعام فرمودند طعام تو بسیار خوب و پاکیزه است پس خداوند به پیامبر صلی االله علیه و آله وحی نمود که دستش را داخل طعام نماید سپس پیامبر صلی االله علیه و آله این عمل را
انجام داد و طعام بدی را خارج نمود سپس به صاحبش فرمود: نمی بینم تو را مگر اینکه قصد خیانت و غش مسلمانان را داری!

لازم به توضیح است که با توجه به اینکه وحی الهی در موضوعات پر اهمیتی بر پیامبر نازل می شد و نزول وحی در این قضیه حتی اگر »وحی« را به معنی عام آن یعنی »الهام« نمودن بگیریم اهمیت و زشتی غش و خیانت به مسلمانان را نزد خداوند می رساند.

.2عن ابی عبداالله علیه السلام قال: »دخل علیه رجل یبع الدقیق فقال علیه السلام ایاک و الغش فانهمَنغش، غش فی ماله فان لم یکن له مال غش فی اهله.« (حر عاملی، سال1383 هـ ق ،ص(209حضرت صادق علیه السلام به مردی که آرد فروش بود فرمود: از غش کردن بپرهیز زیرا هر کس با دیگری غش کند در مالش غش می شود و اگر مالی نداشته باشد با اهلش غش خواهد شد.

این روایت تأییدی بر سخنان گذشته ما در بحث قرآن، که مکر غش کننده به خودش بر می گردد و از اینکه در روایت آمده اگر مال نداشته باشد با اهلش غش می شود. شاید منظور حضرت مسائل ناموسی و بی عفتی خانواده اش باشد.

.3عن النبی صلی االله علیه و آله: مَن» غش مسلما فی بیع او شراء فلیس منا ویَحشر مع الیهودو یوم القیامه لانهمَن غش الناس فلیس بمسلم الی ان قال ومَنغشنا فلیس منا قالها ثلاث و » «...هر کسی با مسلمانی در فروش یا خرید چیزی غش کند از ما نیست و در روز قیامت با یهود محشور می شود به خاطر اینکه هر کس با مردم غش نماید مسلمان نیست.« (العاملی، سال1383،ص( 208 تا آنجا که پیامبر صلی االله علیه و آله فرمودند که هر کس خیانت کند از ما نیست و این جمله را سه بار تکرار فرمودند سپس فرمودند هر کس به برادر مسلمانش خیانت کند خداوند برکت روزی او را بر می دارد و امر معیشت او را فاسد نموده و او را به خودش وا می گذارد.
با دقت در مفاد روایت مذکور به وضوح حرمت فهمیده می شود. اینکه غش کننده از ما نیست و با یهود محشور می شود و تکرار جمله فوق سه بار و عقوبت و سختی که برای عش کننده ذکرنموده اند دلالت دارد که نه تنها غش فعل حرام است بلکه حرمتش بسیار شدید است.

.4عن ابی عبداالله علیه السلام قال: »نهی النبی صلی االله علیه و آله یشاب اللبن بالماءلِلبیع« (حر عاملی، سال 1383 هـ ق ،ص.(208
امام صادق علیه السلام فرمودند: پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله از ممزوج کردن شیر با آب برای فروش نهی فرمود. شکی نیست که نهی پیامبر صلی االله علیه و آله در اینجا نهی تحریمی بوده و این عمل فعل حرامی می باشد.
.5سألت ابا عبداالله علیه السلام عن الرجل یکون عنده لونان من الطعام سعرهما بشیء واحدهما اجودمِنالآخر و یُخلطهما جمیعاث ُمیبیعهما بسعر واحد فقال علیه السلام لا یصح له ان یغش المسلمین حتییُبینه.« (انصاری، س1366
هـ ش ،ص(137راوی می گوید از امام صادق سئوال کردم در مورد مردی که دو نوع متفاوت از طعام دارد که قیمتشان متفاوت است و یکی از دیگری بهتر است آیا می شود آن دو را با هم ممزوج کرده و به یک قیمت بفروشد. امام علیه السلام فرمود: نه روا نیست که با مسلمانان غش نماید مگر اینکه بیان کند.

از این روایت ضمن اینکه حرمت غش استنباط می شود از فراز پایانی روایت فهمیده می شود اگر فروشنده به مشتری واقع را اعلان نماید از مصادیق غش به شمار نمی آید و حرام نیست.

.6در روایتی از امام حسین علیه السلام نقل شده که ایشان شدیداً غش و تدلیس در معاملات را حرام اعلام کرده


است و فرموده اند:لَیس» مَناِنﱠغشﱢناالبیعَ«و »الضلالِ غشﱢ و الغشﱡ لا یَحِلﱡ.« (حر عاملی ، س1385،ص.(595

7در جای دیگر امام حسین علیه السلام می فرمایند: پیامبر صلی االله علیه و آله عمل کسانی را که در شیرهای خود آب ریخته و آنها را زیاد نشان می دادند نهی کرده نَهَیَاند.» رسولُ االله علیهصلیوا آله اَن یَشابَ اللَبَنِ بالماءِ للبیعِ).«حر عاملی، 1383 هـ ش ،ص(595


.8از امام کاظم علیه السلام نقل شده که ایشان از میان دینارهایی که در مقابلشان ریخته شده بود دیناری را برداشتند که آن دینار تقلبی و مغشوش بود سپس آن را به دو نیم کرده و فرمودند این دینارها را در چاه بیاندازید تا به چیزی فروخته نشود و در او غش و خیانت است.( انصاری، س1366،ص(137

.9و فی روایه هشام بن الحکم قال: »کنت ابیع السابری فی الظلالفَمرﱠ بی ابوالحسن الاول فقال لی یا هشام ان البیع فی الظلال غش و الغش لایحل).«انصاری،منبع پیشین)در روایت هشام بن حکم آمده که گفته است: من در تاریکی سابری می فروختم سپس امام کاظم علیه السلام بر من گذرنمودند و فرمودند: ای هشام همانا بیع در تاریکی غش است و غش حلال نمی باشد. در این حدیث شریفصریحاًحرمت غش بیان شده است و اینکه فروختن در تاریکی چون موجب عدم تمیز مشتری است شاید استنباط شود اگر فروشنده چراغ های متعددی روشن نماید و قصد او ظاهر سازی و زیبا جلوه دادن جنس معیوب باشدجزو مصادیق غش به حساب می آید.

».10و فی روایه الحلبی قال سالت ابا عبداالله عن الرجل یشتریطعاماًفیکون احسن له و انفق له ان یبله من غیر ان یلتمس زیادته، فقال علیه السلام ان کان بیعا لا یصلحه الا ذلک و لا ینفقه غیره من غیر ان یلتمس فیه زیاده فلا باس و إن کانإنّمایغش به المسلمین فلا یصلح.« (حر عاملی، سال 1383 هـ ق،ص(412در روایت حلبی آمده است که


گفت از امام صادق علیه السلام سئوال کردم از مردی که طعامی می خرد پس بهتر برای آن طعام این است که آن را


خیس کند بدون اینکه به دنبال زیادی وزن آن طعام باشد. پس امام علیه السلام در جواب فرمودند که اگر مبیع به


گونه ای است که جز به خیس کردن اصلاح نمی شود و بازار مبیع جز با این عمل رونق نمی یابد پس در این

صورت اشکالی ندارد. ولی اگر مقصود وی این است که به وسیله مرطوب ساختن به مسلمانان خیانت کند حلال


نیست.
از این روایت فهمیده می شود غش دائر مدار نیت شخص است و در واقع »الاعمالبالنبیّات.« بنابراین اگر عملی شائبه غش در آن است چنانچه نیت شخص غش و گول زدن دیگران نباشد حرام نیست. این روایت اگر چه ظهور در حرمت ندارد ولی از قرائن می توان حرمت را فهمید چرا که کلمه »باس« در روایتغالباً در حرمت ظهور دارد.


.11داود بن سرحان قال: کان معی جرابان من مسک احدهما رطب و الاخر یابس فبدأت بالرطبفَبِعته ثم اخذت الیابس ابیعه فاذا انا لا اعطی بالیابس الثمن الذی یسوی و لا یزیدونی علی ثمن الرطب فسالت ابا عبداالله علیه السلام عن ذلک ایصلح لی ان اندیه قال اِلّالا ان تعلمهم قال فندیته ثم اعلمتهم قال لا بأس.(العاملی،منبع پیشین)در روایت داوود بن سرحان آمده: با من دو ظرف مشک وجود داشت که یکی از این دو تر و دیگری خشک بود پس من از مشک تر شروع کرده آن را به راحتی فروختم. پس اقدام به فروش مشک خشک نمودم کسی آن را به قیمت مناسب نمی خرید و از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید