بخشی از مقاله


بررسی معماری بازار ایرانی از دیدگاه ساخت شناسی (تکتونیک)

چکیده

اصطلاح تکتونیک یا ساخت شناسی در دو دهه گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفت. ارتباط و هماهنگی، موضوع اصلی مبحث ساخت شناسی است و راهی است برای متعادل کردن جنبه های ساختاری و شاعرانه معماری. در این مقاله سعی بر این شد تا بر اساس تعاریف ارائه شده از ساخت شناسی، پارامترهای آن در بازار ایرانی، به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر معماری و شهرسازی بررسی شود. حاصل این بررسی به ما نشان خواهد داد که معماری سنتی ایران تا چه حد بر اصول این دیدگاه منطبق بوده و چگونه در معماری بازار ایرانی تبلور یافته است. در این راستا، علت پیدایش بازار و انواع آن، عناصر تشکیل دهنده و نوع ساختار بازار، گسترش بازار و نیز آثار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بازار مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه برآمده، بیانگر تاثیر این دیدگاه بر کیفیت فضا و پایداری بنا است که میتوان از نتایج پایانی این مقایسه در جهت بهبود کیفیت معماری امروز با در نظر گرفتن تکنولوژی روز، مفاهیم معماری ایرانی و خلق فضاهای جدید بهره برد.

واژگان کلیدی : ساخت شناسی ، معماری سنتی، بازار ایرانی


مقدمه

با بررسی معماری گذشته در می یابیم که آثار دارای یک بعد هنری، بعد نظام هندسی و مجموعه ای از نظام های سلسله مراتبی از تکنولوژی و تکنیک کار هستند، نما از تار و پود جدا نیست و زیبایی عملکرد فنی و اجرایی دارد . این نوع نگرش منطبق بر مبحث جدیدی در معماری با عنوان »ساخت شناسی« است. ساخت شناسی مبحثی است که در آن به لایه بندی و نگرش اجرایی و فنی و هم چنین زیبایی شناسی به طور همزمان پرداخته می شود و نه تنها در معماری بلکه در شهرسازی نیز قابل بررسی است و به چگونگی ارتباط و انتظام معماری با محیط پیرامون می پردازد، چراکه شهر نیز دارای لایه ها و سلسله مراتبی است که با معماری در رابطه است. از این رو رویکرد ساخت شناسی راهی است در جهت خلق معماری ارزشمند که نه تنها به ارزش های محیطی لطمه وارد نمی کند، بلکه ارزش های جدیدی را با توجه به عصر حاضر و نوع زندگی مردم می آفریند و بین کالبد و تمام اجزا وحدت، پیوستگی و انسجام به وجود می آورد.

ساخت شناسی چیست

واژه ساخت شناسی یا تکتونیک از کلمه یونانی تکتون (tekton) گرفته شده است که به معنای نجار یا بنا می باشد. بعد از گذشت زمان, کاربرد این کلمه تغییر یافت و معنای »پروسه خلق آثار هنری« را به خود گرفت. این معنا جنبه های مهارتی, متد و روش های طراحی, مصالح و حتی کانسپت را شامل می شود. (Yu-Tung,Chore-kheng,2005)

»موضوع فن آوری های نوین در طراحی و ساخت به ویژه از دهه 70 میلادی، مورد توجه معماران و شهرسازان قرار گرفته است که به موجب آن، تفکر high-tech یا شهرسازی و معماری با فن آوری عالی را شکل داده است. دهه 70 تا 90 میلادی، اوج گیری این رویکرد محسوب می شد، زیرا به موجب آن بیشترین تمرکز از طرف معماران و شهرسازان بر روی استفاده از High-Tech قرار گرفت و به جنبه های شکل دهنده بستر و به کالبد شهری توجه کمتری شد.

از دهه 90 میلادی، رویکرد تک بعدی استفاده از تکنولوژی در تفکر شهرسازی با فن آوری عالی شروع به تغییر نمود و تا به امروز نیز این تغییرات به ویژه در نوع برخورد با فضاهای شهری قابل مشاهده می باشد. در این تحولات، تفکر ساخت شناسی، رویکرد غالب در استفاده از تکنولوژی گردید، به طوری که معماران و شهرسازان، استفاده از تکنولوژی را نه به عنوان ایده اولیه خود در خلق فضاهای معماری و شهری، بلکه در جهت ارتقا کیفیت بصری و فضایی طرح های خود به کار بردند. از این رو است که ساخت شناسی در معنای کابردی خود، نه تنها به معنای استفاده از تکنولوژی های نوین در ساخت و نمایش آن اطلاق می گردد، بلکه به معنای زمینه ساز تفکری نو و نگاهی متفاوت در روند و فرآیند طراحی، بخصوص جهت خلق فضای معماری و شهرسازی می باشد« (اخلاصی، صدیقی ،.(1391

ساخت شناسی به استفاده مصالح سازه ای به عنوان ابزاری جهت نمایان ساختن نقش تکنولوژی در روند تولید و ساخت معماری تاکید می کند و این ترکیب مصالح با سازه طرح سبب خلق هارمونی در فضای معمارانه گشته و مبنایی برای ارزیابی میزان اصالت و نبوغ طراحی در روند تولید آن می گردد. این امر جز با برقراری ارتباط تفکیک ناپذیر بین معماری و ساخت شناسی محقق نمی شود. (Frampton,1995)

ساخت شناسی در معماری ساختمان

در سیر تطور معماری همواره دو بینش افراطی را می توان مطرح نمود. اولی معماریرا صرفاً به عنوان یک هنر تلقی می کند و دیگری ساختمان سازی را تنها برآورده کردن نیازها برمی شمارد. این در حالی است که با استفاده از ساخت شناسی به عنوان

چهاچوبی تئوریک در معماری می توان میان نگرش های ذکر شده نوعی تعدیل برقرار نمود. در روند طراحی ساختمان، ارتباطات بین کارفرما، مشاوران ، معمار، سازنده و صنعت بسیار پیچیده شده و نقش معمار تغییر کرده است. معمار روز به روز از تولید اولیه در محل ساختمان دور می شود و به جای ساخت عناصر معماری، اشیا صنعتی ساز را مونتاژ می کند. ساخت شناسی، این بهینه سازی و استاندارد شدن تولیدات ساختمانی را به چالش می کشد و بر روش تولید معماری و چگونگی روش ساخت قابل مشاهده در ساختمان تاکید می کند. بنابر این، ساخت شناسی به تعریفی مناسب برای استفاده مصالح و ساختار در روند طراحی نیاز دارد. ارتباط و هماهنگی، موضوع اصلی بحث ساخت شناسی است و به معنای راهی است برای متعادل کردن جنبه های ساختاری و شاعرانه معماری.


پارامترهای ساخت شناسی

ساخت شناسی دیدگاهی است که پروسه و چگونگی ساخت را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. در این دیدگاه برای یک اثر معماری فاکتورهایی در نظر گرفته شده است و آثار معماری از طریق این فاکتورها نقد می شوند. در مقاله ( (2004 Gao پنج عامل و فاکتور به طور خلاصه بیان شده است که عبارتند از : دیتیل/ اتصال، مصالح، اجزا ، سازه، ساختار.

فاکتورهای بیان شده بیشتر به تکنیک سازه وابسته است, در حالی که فاکتورهای دیگری از قبیل ادراک و توپوگرافی, رابطه بین معماری و سایت و نیز معماری و انسان ها، از مفاهیم دیگر موجود در ساخت شناسی هستند .( Frampton,1995) علاوه بر این توپوگرافی و محیط عاملی حیاتی در ساختار معماری است، بنابراین ، می توان این هفت عامل را به عنوان فاکتورهای ساخت شناسی در نظر گرفت: اتصال ، دیتیل، مصالح, اجزا , سازه , ساختار و بر هم کنش ( کنش متقابل)

تعریف هر یک از این عوامل به صورت مختصر این چنین است:
-1 اتصال: اساسی ترین و کوچکترین جزء ساختار معماری است. اتصال را می توان به عنوان مولد ساختار در نظر گرفت, زیرا اتصالات در سلسله مراتب مختلف اجزاء, مصالح و سازه تمام معماری را به هم متصل می کنند.

-2 دیتیل: تعریف و تشریح خصوصیات مصالح ساختار معماری است. دیتیل همچنین, فرم سنجش و اندازه گیری, جانمایی و ساخت است.

-3 مصالح: جزئی است که فرم و ترکیب ساختار معمارانه را به نمایش در می آورد.
-4 جزء یا اجزا: یک عنصر معماری است مانند ستون, دیوار, دال, در, پنجره و ... . اجزاء زیادی برای ایجاد کل معماری به کار گرفته می شوند.

-5 سازه: سبک کانسپت است. یک مجموعه یا پروسه انتقال نیرو. سازه همچنین یک متغیر مهم و بحرانی است که روی ساخت شناسی تاثیر می گذارد.

-6 ساختار: عملیات به واقعیت در آوردن کانسپت سازه است. ساختار همچنین یک رابطه سلسله مراتبی و پروسه منطقی است که اجزا معماری را از کوچک تا بزرگ جانمایی می کند.

-7 بر هم کنش: مطابقت و ارتباط بین سایت و معماری و مردم و معماری است. استفاده کردن از قابلیت توپوگرافی و ادراک . . ( Wan-ping,2003 )

البته واضح است که تمام فاکتورهای عنوان شده برای این دیدگاه در تمام معماری ها حضور دارد، اما چگونگی پاسخ دهی به این فاکتورها و ایجاد رابطه بین آنها موضوع مهم این دیدگاه را تشکیل می دهد. در مجموع , مطابق نظرات معماران می توان دانش ساخت شناسی را نوعی از ساخت و ساز معرفی کرد که در آن اتصالات سازه ای و جزئیات در ایجاد خلاقیت در طرح اهمیت ویژه ای دارد و سبب ایجاد نوعی نظم دلنشین در فرم های معمارانه می گردد. مطابق تفکر ساخت شناسی, تولید فرم های فضایی, رابطه ای بین مصالح,اتصالات, جزئیات و سازه می باشد که این ترکیب سازه با مصالح باعث تقویت معماری می شود.

3

ساخت شناسی و معماری سنتی ایران

معماری سنتی ایران بر هریک از عوامل و فاکتورهای ساخت شناسی تاکید ویژه ای داشته است. به عبارت دیگر پیش از این که واژه ای به نام ساخت شناسی در معماری معاصر ظهور پیدا کند, معماری سنتی ایران اصولی داشته که منطبق بر اصول ساخت شناسی است. اصول معماری ایرانی که توسط دکتر پیرنیا مطرح شده اند و عبارت هستند از: مردم واری, پرهیز از بیهودگی,نیارش, خود بسندگی و درون گرایی, به نوعی در برگیرنده هفت فاکتور عنوان شده می باشند. با توجه به تعاریف هر یک از این پنج اصل به بیان رابطه آنها با عوامل ساخت شناسی می پردازیم:
-1 مردم واری: » مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است. [...] آرایش معماری همواره به دست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه کار معماری را پی ریخته است.« (پیرنیا, محمدکریم- سبک شناسی معماری ایران- -1386 ص( 26 این اصل بیانگر رابطه معماری با انسان ها و طریقه زندگی و معیشت آنهاست و در واقع اثر متقابلی است که انسان ها و معماری بر یکدیگر دارند. از این جهت می توان این اصل بنیادی معماری ایران را قسمتی از عامل بر هم کنش و تاثیر متقابل دانست.

-2 پرهیز از بیهودگی: این اصل نشان می دهد که ایرانیان به ساختار معماری خود بسیار توجه داشتند و همیشه تلاش می شده کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و هر کاری که انجام می شده اعم از گره سازی با گچ و کاشی و ... بخشی از کار بنیادین ساختمان بوده است.

-3 نیارش : »نیارش به دانش ایستایی, فن ساختمان و مصالح شناسی گفته می شده است. معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آن را از زیبایی جدا نمی دانستند. آنها به تجربه, به اندازه هایی برای پوشش دهانه ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایه نیارش به دست آمده بود. پیمون اندازه های خرد و یکسانی بود که در هرجا, درخور نیازی که بدان بود به کار گرفته می شد. پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار را درباره نا استواری یا نازیبایی ساختمان از میان می برد.« (همان, ص(30 این تعریف از نیارش, تعاریف سازه, مصالح, دیتیل و اتصالات را در بر می گیرد.
-4 خود بسندگی: »معماران ایرانی تلاش می کردند مصالح مورد نیاز خود را از نزدیک ترین جاها به دست بیاورند. [...]بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شده است و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازوارتر در می آمده است.« (همان, ص(31 این اصل بیان کننده ارتباط معماری با سایت خود و برهم کنش است.

-5 درون گرایی: این اصل مربوط به باورهای مردم ایران است که به زندگی شخصی و حرمت آن بسیار احترام می گذاشتند. این اصل نیز نتیجه رابطه بین مردم و معماری است.

همان طور که مشاهده می شود معماری سنتی ایران در سال ها پیش از این تمام این عوامل را رعایت می کرده و دارای اصولی خاص بوده است. حال به منظور بهتر نشان دادن هریک از عوامل ساخت شناسی در معماری سنتی بازار هریک از عوامل آن را در معماری بازار اصفهان بررسی خواهیم کرد.

ساخت شناسی در بازار

اتصال در بازار

برای ایجاد یکپارچگی و وحدت در فضاهای گوناگون بازار تلاش بی نظیری شده است. نحوه اتصال فضاهای بزرگ و کوچک مانند مسجدها , تکیه ها , حمام ها و به خصوص سراها و تیمچه ها و کاروانسراها, فضاهای سرپوشیده و سرگشوده با همدیگر و با محور اصلی بازار یک مجموعه به هم پیوسته و یکپارچه منسجمی را پدید آورده است.

در بازار عناصر کالبدی متفاوت به وسیله »سقف« به یکدیگر پیوند داده شده اند. در این مورد تاثیر گذاری اقلیم و همچنین عوامل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید