بخشی از مقاله

بررسی نقش زمینه گرایی در معماری

(نمونه موردی: موزه مردم شناسی قوم لر با رویکرد زمینه گرایی)


چکیده

معماری زمینه گرا که بر زمین مداری و پیوند محیط با فضا تاکید دارد و با درک پیام بستر خود شکل میگیرد و در واقع پیامی را که بستر معماری به او انتقال داده به عینیت رسانده و طراحی میکند. در نتیجه ساختمان جزکوچک از طبیعت پیرامون خواهد بود. در این نوع معماری هر بنایی بر اساس زمینههای فرهنگی اجتماعی تاریخی و کالبدی اقلیمی و شرایط خاص آن سایت و ساختمان طراحی و اجرا میگردد،بنابراین زمین اطراف موزه را میتوان به عنوان یک بخش ضمیمه به کار گرفت و در فاصله مناسبی از موزه بخشهای تجهیزاتی و خدماتی را بنا کرد . روش تحقیق این پژوهش را می توان، تحقیقی دانست که با نگاه به داشته های کهن یک شهر با پیشینه کهن درصدد توصیف یک مجموعه و به دنبال آن، در آینده ارائه راهکاری برای باززنده شدن هویت وتحلیل روند این امر دانست.(روش تحلیلی-توصیفی و تاریخی) بی شک وجود موزه به عنوان یک نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است فرهنگ هر جامعه یک مفهوم کلی است و تمامی ارزشها و یافتههای معنوی مردمان آن جامعه را در بر میگیرد. پس فرهنگ، میراث هر قومی است که از پیشینیان بر گرفته شده و در آن تغییراتی داده شده و به نسلهای بعد انتقال یافته است. هر زمان که تصمیم به ساختن موزه ای گرفته می شود مساله اساسی ومقدماتی که باید به آن پرداخت ، انتخاب محل است ، جایی که امکانات مختلفی را دارا بوده که هر یک به سهم خود باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد .

حال باید دید که آیا این محل در وسط شهر یا خارج از آن باشد . تا بیست یا سی سال پیش به خاطرتسهیلات رفت و آمد ، مرکز شهر ترجیح داده می شد . اما با افزایش تدریجی سرعت و استفاده از وسایط نقلیه خصوصی و عمومی وسهولت رسیدن از نقطه ای به نفطه دیگری از شهر ، چنین تشخیص داده شد که استقرار موزه در مرکز شهر دیگر چندان اهمییتی در بر نخواهد داشت .موزه باید همیشه از همه نقاط شهر با وسایط حمل و نقل همگانی ، قابل دسترسی باشد ودر صورت امکان بتوان پیاده به آن رسید و حدالمقدور در جوار مدارس ، کالجها ، دانشگاهها و کتابخانه ها باشد،که موزه ما در شهر خرم آباد جوابگوی موارد فوق می باشد و دسترسی مطلوبی به عناوین عنوان شده دارد. امروزه موزه ها بیش از پیش به عنوان ( مراکز فرهنگی ) تلقی می گردند . اما باید یاد آور شد که تنها دانشجویان از آنها بازدید نمی کنند ، بلکه افرادی با زمینه های مختلف به بازدید از آنها روی می آورند و البته این در صورتی است که موزه کاملا در دسترس و در فاصله نزدیک بوده و آمدن این افراد به موزه حتی به عنوان گذراندن کمترین زمان از اوقات خویش نوعی تفریح آموزشی خواهند بود . موزههای منطقهای، یا محلی، که به معرفی همه جنبههای (طبیعی، تاریخی و هنری) یک استان یا ولایت میپردازند.

واژه های کلیدی : موزه های منطقه ای ، نهاد فرهنگی ، زمینه گرایی


مقدمه

انسان، گذشته و حال خود را به امانت می گذارد تا به طور مرتب به آن مراجعه کند و به آینده خود بیاندیشد...
همراه با تحولات زمانه موزه ها و علم موزه داری نیز شیوه های نو و متفاوتی را با گذشته، به منظور حفاظت از میراث فرهنگی وطبیعی، اختیار کرده و بنا به ویژگی هایی که موزه ها دارند پیش از پیش با معماری عجین شده است، ودر این میان نیز با علوم اجتماعی و محیط زیست عجین شده است.در این تحقیـق بـه بررسـی سـاختار وشکل گیری و الگو های مختلف عملکردی موزه ها می پردازیم، و دیگر تلاش ما برای پـرداختن بـه یکـی از دیدگاه های رایج در شهرسازی یعنی زمینه گرایی می باشد.

این دیدگاه زمینه را به مثابه رویدادی تاریخی می پندارد، که عناصر شهر در آن، شناخته، پرداخته و سـاخته مـی شوند .دیدگاه مزبور ابتدا به جنبه های صرفا کاربردی تا کید داشت، اما به تدریج به ابعاد انسانی گراییده وحوزه مطالعات خود را به وجوه اجتماعی – فرهنگی جامعه گسترش داد.با توجه به این دیدگاه ما سـعی بـرآن داریـم موزه مردم شناسی را در شکل دادن به کالبد شهر خرم آباد به کار گیریم.

هر ملت با هویتی، گذشته ای غنی و متنوع دارد که فرهنگ ها و مردمی را که در آن می زیسته انـد را مـنعکس می کند. این حقیقت، سرمایه کلیدی آن ملت است که به آن هویت مـی بخشـد و آن را از دیگـر همسـایگانش متمایز می سازد. لیکن، حفاظت از این سرمایه وظیفه آن ملت است. با این حال، فرهنگ و تاریخ چند هزار ساله ایران آنگونه که شایسته است، مورد توجه قرار نگرفته است و این امر سبب گسستگی پیوندهای جامعـه مـا بـا گذشته، بخصوص در زمینه معماری شده است. معماری ایران به زعم بسـیاری از اهـل نظـر و فعـالان در ایـن عرصه دچار نوعی اغتشاش و سردرگمی ناشی از بحران بی توجهی به هویت و فرهنگ اسـت، بـه نحـوی کـه باعث می گردد برآیند معماری موجود در قالبی مشخص و تعریف شده قرار نگیرد، معماری در کشور ما نه تنها در زمره ارکان فرهنگ بلکه حتی در ردیف عناصر درجه دوم آن هم به شمار نمـی آیـد... تصـویر معمـاری مـا آنقــدر مغشــوش و متزلــزل اســت کــه اصــولاً قــادر بــه تثبیــت معنــی و تعریفــی از معمــاری بــرای خــود نیست.(هاشمی،1371،.(4 معماری سنتی و ریشه دار ما به سمت فراموشی می رود و معمـاری معاصـر نیـاز بـه سازماندهی و توجه بیشتری دارد. چرا که معماری انعکاس زمان و تاریخ نگار رخدادها و واقعیت هـای جامعـه است، معماری که یکی از شاخصه های هویت و فرهنگ است(هر چند متاثر از سایر حوزه ها، خود مـی توانـد در جهت فرهنگ سازی و بازیابی هویت و اعتلای آن عمل کند) در جایگاهی قرار گرفته که فاقد چنین وجـه و قدرتی است.

زمینه گرایی

زمینه در لغت به معنای مجموعه شرایط یا واقعیتهای است که یک موقعیت یا شرایط را در بر میگیرد و همچنین به معنای شرایطی که چیزی در آن اتفاق میافتد و به شما کمک میکند تا آن را درک کنید. مراد از زمینه همان متن بستر و محیطی است که معماری در آن شکل میگیرد و هم محتوا وشکل را در بر میگیرد. هرپدیده در محیط پیرامون خود تاثیر میگذارد واز آن تاثیر میگیرد ودر تعامل با یکدیگر هستند. به طور کلی زمینه گرایی سازگاری با زمینههای کالبدی تاریخی و اجتماعی فرهنگی است.

زمینه گرایی در معماری

معماری زمینه گرا به ضرورت توجه به محیط پیرامون اثر معماری تاکید دارد و بر این باور است که توازن میان معماری ومحیط میتواند هم برای خود اثروهم برای زمینه عاملی موثر وتقویت کننده باشد. زمینه گرایی الگویی است برای خلق محیط مطلوب تر لذا شناخت وآگاهی بیشتر ودرکی عمیقتر نسبت به زمینه ومحیط برای معماران وطراحان امری ضروری واجتناب ناپذیر است. معماری زمینه گرا تلاشی است برای نشان دادن توان محیط مطلوب بصری در مقیاسی کلان تر از معماری پیام معماری زمینه گرا ضرورت توجه به محیط کالبدی پیرامون اثر معماری است.در معنای کلی میتوان گفت که آغاز زمینه گرایی محله است اما زمینه گرایی در دو جهت خرد وکلان بسط میابد. زمینه گرایی در مقیاس کلان به منطقه گرایی میرسد ودر مقیاس خرد به حال و هوای درونی بنا میرسد. اما وجه جهانی منطقه گرایی نیز از حد منطقه فراتررفته وبعدی جهانی مییابد بدین سان معماری زمینه گرا خود را اگرچه عمیقا در مکان فرو میبرد اما حضور خود را تا دوردستها تا شهرها و کشورها تا جهان وکیهان برمی افرازد.

معماری زمینه گرا

بر زمین مداری و پیوند محیط با فضا تاکید دارد و با درک پیام بستر خود شکل میگیرد و در واقع پیامی را که بستر معماری به او انتقال داده به عینیت رسانده و طراحی میکند. در نتیجه ساختمان جزکوچک از طبیعت پیرامون خواهد بود. در این نوع معماری هر بنایی بر اساس زمینههای فرهنگی اجتماعی تاریخی و کالبدی اقلیمی و شرایط خاص آن سایت و ساختمان طراحی و اجرا میگردد.

زمینه گرایی کالبدی

عناصری چون فرم وشکل- مقیاس - تناسبات- جزیات مصالح- بافت- رنگ ها- هندسه- دسترسی ها- جهت گیری- چشم اندازها و پرسپکتیو- توپوگرافی محل- وضعیت پوشش گیاهی- بافت شهری شامل میزان تراکم بناها- خیابانها وپیاده روها و نسبت آنها با یکدیگر- جنس مصالح- ترکیب بندی مصالح- ترکیب احجام و فرمها در کنار یکدیگر – سازماندهی فضاها- همجواری بناها با یکدیگر- پیوند بناهای قدیمی و جدید- خط آسمان- خط زمین و نوع اتصال به زمین و بسیاری از این مسایل را دربرمی گیرد.


زمینه گرایی تاریخی

شواهد تاریخی معماری وشهرسازی گویای این است که در گذشته معماری وشهرسازی در توازن با محیط زیست شکل می گرفته معماری سنتی با گرایش به سمت پایداری بوم شناختی و اجتماعی با احترام و توجه به منابع طبیعی و خفظ آن برای آیندگان شکل گرفته است. توجه به نیروهای زوال ناپذیری همچون آفتاب و باد و استفاده از آنها برای بهبود بخشیدن به شرایط حرارتی فضای زیستی از دیرباز معمول بوده است.

زمینه گرایی اقلیمی

توجه به اقلیم زمینه وفاکتورهای اقلیمی که در آن معماری میکنیم میتواند سکوی پرشی برای پرواز به سوی معماری پایدار باشیم. دقت به این مهم راه برای استفاده از نیروی طبیعی نظیر خورشید باد و آب وغیره میکند و استفاده از منابع فسیلی را به حداقل میرساند لذا توجه به فاکتورهای اقلیمی منطقه نظیر خصوصیات اقلیمی هر زمینه باد- باران- تغییرات دمای هوا در شب و روز – دمای هوا- جریان هوا- وضعیت آسمان- آفتاب تابش و غیره امری ضروری می باشد .

بیان مسئله اساسی تحقیق

همانگونه که می دانیم از دست دادن هویت و فرهنگ و عدم توجه به معیارهای بومی مکان، سبب خسران و به ورطه نابودی کشیده شدن جوامع خواهد بود. پس لازم است که انسان در ابتدا به نوعی شناخت شناسی دست پیدا کند و سپس به بازتولید گنجینه های نهان شده در لایه های زمان خود اقدام کند. در دنیای امروز که با سرعتی روزافزون در حال جهانی شدن است و شبکه های گسترده اطلاعاتی، هر چه بیشتر فرهنگی یکسان را در جهان ترویج می کنند، بحث هویت در کشورهایی که در روند جهانی شدن، نقش مصرف کننده را ایفا می کنند و بازیگرانی فعال در عرصه جهانی نیستند، اهمیتی گسترده یافته است. شناختی درست از هویت، برای مردم هر کشوری، نقطه آغاز اعتماد به نفس و فعالیت است تا ضعف ها و نقاط قوت خود را هر چه بیشتر بشناسند و با نگاهی بصیر برای رشد خود بکوشند. لذا ضرورت بحث از هویت در این است که داشتن تعریفی از خود اولین قدم نه تنها در ایفای نقش که از مقدمات انسان بودن است. ما برای درک درست شرایط فرهنگی سیاسی هر کشور نیاز به آگاهی درست از تاریخ آن کشور داریم. از این رو در مورد مسائل فرهنگی شایسته است پژوهش و تحلیل های دامنه دار تخصصی انجام گیرد تا بتوان دریافت، فرهنگ ما به طور کلی بر چه بنیان هایی استوار است و چه عواملی در آن نقش آفرین بوده و ریشه های باستانی آن چیست و از آن جا که گذشته هر ملتی بخشی از فرهنگ و تاریخ آنها را تشکیل می دهد، شناخت بیش از پیش آن، وسیله رشد اجتماعی جامعه را بیشتر فراهم می کند. واضح است که شناخت و حفظ هویت و فرهنگ و سنت های ارزشمند هر جامعه و ظهور آنان در آثار جدید در دنیای امروز از عوامل تاثیر گذار در مطرح شدن فرهنگ ها و جوامع در دهکده جهانی و حفظ میراث گذشتگان و انتقال به آیندگان خواهد بود. در نتیجه دستیابی به این مهم امری خطیر و سرنوشت ساز است. برای توضیح بیشتر بایستی به موشکافی هویت و فرهنگ پرداخت: هویت عبارتست از تشخص و همین معنی میان حکیمان و متکلمان مشهور است، هویت: ذات باریتعالی، هستی و وجود، آن چه باعث شناسایی شخص باشد (دهخدا،349،.(1378 مراد از هویت آن قسمت از شیئیت شیء است که به اختیار تشخص، هویت نامیده می شود(پاکزاد، 1375،(101 و فرهنگ عبارت است از عواملی که تحت تاثیر مستقیم هویت و مذهب شکل می گیرند و متاثر از سنت ها و منش مردم در هر بوم می باشند، عوامل فرهنگی، عواملی هستند که از گذر زندگی مشترک اجتماعی و تحت تاثیر نوع روابط انسانی حاکم بر جوامع و متاثر از همه عوامل اقلیمی، سیاسی، تاریخی و اقتصادی، ایجاد می شوند. این تاثیرات در صورت تداوم تاریخی، زمینه های پیدایش نوع خاص از جهان بینی، اعتقادات، زبان مشترک، هنر و سنن و آداب و آیین های اجتماعی منحصر بفرد را فراهم می آورند. این عوامل بدلیل اینکه در زمانی نسبتاً طولانی ایجاد می شوند، به همان نسبت ماندگارتر و مستحکم تر از عوامل دیگر هستند و بخش اصلی از هویت اجتماعی انسان را شکل می دهند. عوامل فرهنگی به مرور زمان تغییر شکل می دهند و ممکن است تضعیف و یا تقویت شوند، اما بن مایه های آنها دچار تحولات آنی و دوره ای می شود. بسته به اینکه انسان در هنگام تولد در کدام حوزه هویتی قرار گیرد، طبیعتاً احساس هویت اجتماعی او دارای مشخصه های منحصر بفرد همان حوزه در آینده می شود.
این مشخصه ها، با انسان و رشد اجتماعی او، از طرف محیط زندگی، محیط آموزش، محیط کار و مجموعه روابط اجتماعی، به وی، خودآگاه و ناخودآگاه، تزریق می شوند(پهلوان، 1382،(92


اهمیت و ضرورت تحقیق

معماری ایرانی هم اکنون، دچار نوعی بحران هویت و فرهنگ است از اینرو شناخت معماری و شهرسازی بومی قومیت ها و مطالعه در خصوص تاریخ اقوام مختلف نه تنها یک ضرورت بلکه به منزله ی به ظهور رساندن واقعیت های حیات فرهنگی و هویت یک ملت است. با توجه به این موضوع فضاهایی همچون موزه ها، که نقش بسزایی در شناساندن، حفاظت و انتقال ارزشهای فرهنگی و حفظ هویت دارند، می توانند به ما در مطالعه بررسی این ارزشها و یافتن تکیه گاه فرهنگی با ارزش و ماندگاری برای جامعه، کمک شایانی برسانند. موزه ها را می توان به نوعی حافظ گذشته، سازنده حال و برنامه ریز آینده دانست و آنها را خانه دیروز، امروز و فردای فرهنگ بشر به شمار آورد. موزه ها نمایانگر ارزشهای از میان رفته جوامع بشری هستند و ارزشهای طبیعی دائمی آنها را که در عصر حاضر در معرض تهدید می باشند، مورد توجه قرار می دهد. موزه ها این ارزش ها را به عنوان میراث برای مردم مشخص می کنند و شناخت این میراث، نقش بسزایی در تداوم فرهنگ هویت دارد. از این رو پس از مطالعات تاریخی و بررسی مسائل اجتماعی – فرهنگی- هنری و سیاسی قوم لر، موضوع پژوهش فوق به لرها اختصاص داده شده است، در این راستا بر آن هستیم همراه با پژوهشی گسترده به انجام طرحی بپردازیم که باعث شود این قوم و فرهنگ آن مورد توجه بیشتری قرار گیرد. با توجه به پژوهش های صورت گرفته، موزه مردم شناسی اقوام لر می تواند نقشی مفید در جهت شکوفایی حرکت های نوین فرهنگی و اندیشه پرور ایفا کند. در هر حال آگاهی از تاریخ و فرهنگ لرها، دستیابی به گنجینه تاریخ و فرهنگ ایرانی است.

موشکافی مقوله هویت و توجه به بومی سازی در خلق یک اثر معماری که بتواند شاخصه های هویتی و آثار ارزشمند گذشتگان را عرضه نماید در بستر شهری با پیشینه تاریخی از چند جهت حائز اهمیت است:


1. احیاء و باززنده سازی هویت با ایجاد یک مرکز شهری و معماری به کمک طراحی موزه مردم شناسی شهر خرم آباد.

2. ایجاد پیوند بین تاریخ و هنر معماری ایران با دستاوردهای فرهنگ مدرن جهانی در کنار حفظ و اشاعه ی ارزشهای فرهنگ ایرانی.

3. حفاظت از ارزش ها و مفاهیم نهفته در معماری سنتی از طریق انتقال و تداوم بخشیدن به آنها در معماری معاصر.

4. تاثیری که ساختمان جدید درکیفیت بافت اطراف و زنده سازی آن دارد.

5. ارتقای سطح اگاهی از هویت فرهنگی.


اهداف اختصاصی تحقیق

امروزه بیشتر کشورهای در حال توسعه از تاریخ و فرهنگی کهن بهره مندند، حفظ اصالت و ویژگی های موروثی برای آنها از اهمیت خاصی برخوردار است، این ویژگی ها از جمله مظاهر فرهنگی و هنری هر کشور در جهت انتقال تاریخ و فرهنگ آن به دیگر کشورهاست. احداث موزه مردم شناسی که یک موسسه فرهنگی می باشد، علاوه بر پاسخگویی به نیاز گسترده و ژرف شهروندان به فضاهای فرهنگی، تفریحی و ایجاد تشکیلات مسئول جهت آموزش و تربیت افراد متخصص و ...به عنوان بخشی از یک مجموعه توریستی و تفریحی با اهداف زیر طراحی می گردد:

هدف اصلی و کاربردی: احیاء و باززنده سازی هویت با ایجاد یک مرکز شهری و معماری به کمک طراحی موزه فرهنگ شناسی شهر خرم آباد.

هدف فرعی: طراحی معماری موزه مردم شناسی شهر خرم آباد. اهداف کلی تحقیق را به شرح زیر می توان عنوان کرد :

- ارائه پیام فرهنگی طرح که ابدی بودن فرهنگ ایران است و کوشش بر تداعی نمودن این ابدیت تاریخی در اذهان در قالب دستاوردهای فرهنگی موزه
- ارائه میدان گسترده ای در جهت پژوهش دانشگاهیان و محققین منفرد
- ارتقاء بخشیدن به سطح فرهنگی جامعه و پاسخگویی به نیازهای جامعه امروز و پر کردن بسیاری از خلاء های فرهنگی جامعه
- ارتقای سطح آگاهی از هویت ملی
- اهمیت دادن به مشارکت افراد جامعه در فعالیت های موزه

- ایجاد پیوند بین جامعه امروز و میراث گذشته
- ایجاد پیوند بین معماری معاصر و سنتی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید