بخشی از مقاله

بررسی نگاره های استاد محمود فرشچیان با استناد به غزلیّات حافظ

 

چکیده

غزل های خواجه حافظ شیرازی با مضامین عارفانهوعاشقانه، مُعرّفِ خوبی از اندیشه ی فلسفی او ست. وی با تفکّر ظریف خود، همه هست و نیست کائنات را در قلب خود، احساس کرده و در بیانی زیبا، عالَم موجود میانِ دنیای مادّی و ماوراء را در قالب شعر به قلم

درآورده است.
در زمان معاصر نیز چنین دیدگاهِ عالمانه ای نسبت به جهان پیرامون، در وجود استاد محمود فرشچیان، دیده می شود. نگرش ژرف و تفکّر زیبای این هنرمند در خصوص رسیدن به حقیقت، اساسِ فکریِاو را تشکیل می دهد و با تأمل در آثار او،دیده می شود که مضامین

ادبی مانند اشعار حافظ را نیز سرلوحه ی کار خود قرار داده است.
هدف از نگارش این مقاله، بررسی همخوانی چهار غزل از دیوان حافظ با چهار نگاره از آثار استاد فرشچیان است. هر دو در جستجوی کمال هستند؛ یکی با سرودن شعر، و دیگری از طریق نگارگری. این دیدگاه چنان در وجود آنهانقش بسته است که جهان پیرامون و طبیعت آن را به گونه ای دیگر می نگرند. آنها این جهان را نه جهانی مادّی بلکه ماورائی می دانند و به همین دلیل هر جزء آن را نشانه

ای از سوی خالق و تعمّق در آن را راهی برای رسیدن به ترقّیِ ذات خود می دانند.
همانندیِ دیدگاه این دو بزرگوار نسبت به عشق زمینی و عشق الهی، محقّق را برآن داشت که مطالعه ای بر روی آثار هردو انجام داده و به مواردی مشابهدر هر دو زمینه اشاره کنم، از جمله: ستایش معشوق، که زیبایی او نیز، جلوه ای از جمال و کمالِ الهی است؛ توجه به

طبیعت و بازیابی روح مقدّسِ نهفته در آن؛ و عروج از عشق زمینی به عشق آسمانی.

کلید واژهها: غزل، حافظ، نگارگری، محمود فرشچیان.

1


1. مقدمه

دکتر بهادر باقری در نخستین نشست حافظ شناسی چنین مطرح می کند: »اگر از حافظ بپرسیم دلیل این همه محبوبیت چیست؟ بهترین پاسخی که به ما میدهد این است که این جذابیت و محبوبیت و حال و هوای ویژه شعر من، لطف خداست و همان طور که در قرآن کریم میخوانیم"هذا من فضل ربی"، "حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ/ قبول خاطره و لطف خدادادست". در بین این همه، نقاش فقط یکی استاد فرشچیان میشود؛ اگر همه نقاشان مانند استاد فرشچیان بودند که دیگر مینیاتور اینقدر جذابیت نداشت و این، لطف ویژهای است که خداوند در حق برخی از بندگانش دارد و حافظ خدا را به خاطر این نعمت شکر میکند. "شکر خدا که از مدد بخت کارساز/ بر منتهای همت خود کامران شدم" و بر آنچه میخواستم، دست یافتم.«

نقاشی های استاد فرشچیان، آمیزه ی دلپذیری از اصالت و نوآوری است. وی با خطوط روان و ترکیب بندی های ظریف و مدوّر، راز و رمزها و اشارات درونیِ نهفته را در آثار خود به وجود می آورد (اسعدی، .(14 :1383

ل. زینچوک، درباره ی استاد می فرماید: »تنها، هنرمندی که نشانی از خداوند بخشنده ی مهربان در اوست، می تواند شاهکارهایی این چنین بی مانند بیافریند (اسعدی، .(38 :1383

گستره ی درونمایه ها و فضاهای آثار فرشچیان، پهناور است و او در نقاشی های خود به یاری خطوط باوقار، تمام عیار و خلسه آور، جهان دیگری را فرا می خواند (اسعدی، .(53 :1383

هنر، کمال انسانیّت است و انسان را به کمال و طبیعت رهنمون می کند. هنرمند کسی است که با ظرافت طبع و هنر ذاتی، عقل خویش را در انتخاب بهترین تجارب زندگی به کار می برد و نتیجه این گزینش را در معرض قضاوت عامه قرار می دهد (دانشگر، .(573 :1376

زنان در تابلوهای استاد محمود فرشجیان، جایگاه خاصی دارند و همیشه به فراسو می نگرند . چنین جایگاهی را، در اشعار حافظ نیز میتوانیم مشاهده کنیم. در هر دو زمینه،بانوان با تَبحر یو ژه ای توصیف شده اند، چه از لحاظ عاطفی و عشق زمینی، چه از منظر دستیابی به باورهای الهی و سوق به عرفان.

غزل های حافظ، از عواطف و احساسات شخصیِشاعر حکایت می کند. شعرها یی که مقصود از آفرینش آنها، بیان هنری تصویرهای احساسی و عاطفی است و بیشتربا درونِ آدمی سروکار دارد . برداشتِ مخاطب از دیدن نگاره ها و خواندن اشعار، به یک سو کشیده می شود و آن وجود عشق و رازهای درونیِآن است.

2. حکایت عشق
عشق که موضوع عمده ی غزل است، گاه از عشق جسمانی به عشق روحانی تصعید می شود (حاکمی،.(50 :1386 این کشاکِشانِیمعشق آدمی به انسان و عشق آدمیبه خدا در هر دو موضوعِ شعر و نگارگری دیده می شود. در ادامه ی مقاله 4 نگاره، همراه با 4 غزل را انتخاب کرده و هر نگاره که از نظر توصیفی، هم خوانیِخوبی با یکی از غزل های حافظ دارد، در کنار

آن قرار داده و مجموع نتایج بدست آمده از تحلیل هردو را، ذکر می کنیم. .1-2 غزل 388

به شادیِرخ گل، خِبیغمز دل برکَن بهار و گل، طرب انگیز گشت و توبه شکن

ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن رسید باد صبا غنچه در هواداری

2

به راستی طلب، آزادگی ز سرو چمن طریق صدق بیاموز از آب صافیِ دل

شکنج گیسوی سنبل ببین به روی سمن ز دستبرد صبا گرد گل کلاله نگر

به عینه دل و دین میبردبه وجه حَسن عروس غنچه رسید از حرم به طالع سعد

برای وصل گل آمد برون ز بیت حزن صفیر بلبل شوریده و نفیر هزار

به قول حافظ و فتوی پیر صاحب فن حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو

-1 نگاره ی بهار طرب انگیز عُرفا غالباً به ظرافت طبع و زیبا پسندی معروفند و این خوی و سرشت را در همگان ستوده، از آنان می خواهند تا اوقات

شادمانی و فصل جوانی و ایام دلکش بهاران را غنیمت شمرند (یثربی، .(445 :1380
انسان،آن هم با طبع لطیف و ژرف نگریِ هنرمندانه و نازکی خیال، این همه زیبایی را که خالق بخشنده و مهربان در اختیار او نهاده و به اطرافش پراکنده است به دیده دل می نگرد و در آثار خویش از آنها بهره می گیرد. (دانشگر، (321 :1376 طبیعت با همه صداقت و زیبایی اش به صورت های مختلف و در فصل های گوناگون، همواره الهام بخش هنرمندان بوده است و طبیعی ست که پرندگان و سایرموجوداتِ جهان با مشاهده گل های زیبای بهاری، سرخوش از شبنم صبحگاهی و

لطافت هوای آن بر کنار جویباران، نغمه پویایی حیات، یعنی عشق و عاشقی سر بدهند.
بهار، نماد معانی گوناگونی است که همگی دلالت بر اموری مثبت می کند (تاجدینی، .(143 : 1388 هنرمند ایرانی با روشن بینی و نکته سنجیِ بسیار نسبت به طبیعت پیرامون خویش، همواره به آن صورتی معنوی و ملکوتی بخشیده و طبیعت را بهشت گونه و مثالی کرده است (شریفی، .(61 :1392

بهار، نوید زیباییو جمالِ خالقیکتاست. همی شه بهار بودن طبیعت، تمثیلی است از بهشت بر روی زمین. درخت و گل، نماد عناصر تشکیل دهنده بهشت هستند و گلزار، تمثیلی است از باغ معرفت دل (شریفی، .(43 :1392

عشق و علاقه به زیبایی های طبیعت، نقاش ایرانی را بر آن داشت که در نمودهای خود اغلب دیدگاهی همیشه بهار را ارائه کند؛ گل و برگ و سبزه های با طراوتی که در اثر پراکنده اند نه تنها با زیبایی خود کیفیتی زینت بخش به آن می دهند، بلکه میان عناصر مختلف اثر، ارتباط برقرار کرده و احساسی از تعادل به اثر می بخشند (خلج امیرحسینی،.(8 :1389

با تأمل در طبیعت، سؤال های زیادی درباره ی خلقت هستی برای انسان به وجود می آید. توجه حافظ شیرازی و استاد فرشچیان به گل های بهاری و جزئی پاتِرامونِی آن، از روح بزرگ و عارفانه ی آنها خبر می دهد. اشاره به بهار، طبیعت، گل و شادی و مستی ناشی از آنها، نشان دهنده ی گرایش این دو بزرگوار به معنویات است.


3


بسیاری از افراد پارسا و زاهد برای رسیدن به درجات عالی و شریف، با غوطه ور شدن در دل طبیعت، این محیط معنوی و خدادادی، مراحل سلوک را طی می کنند.

شادی حاکم بر فضای نگاره و نبود غم و اندوه در چهره ی پرسوناژ همواره یادآور جهانی مثالی است (شریفی، :1392 .(39 طبیعت زیبا + بانوی زیبا + خالقی زیبا که حاصل آن عشقی زیبا می باشد.

با وزیدن باد صبا، چنان شوری در دل طبیعت برپا میشود که گلهای بی قرار و خوشحال، یکی یکی شکفته شده و بلبل که نمادی از عاشق شیداست نیز از رؤیت آنها به وجد می آید. هر گل نماد تولد و شکفتن است. نو شدن در اندیشه و تفکری جدید نسبت به عالم هستی، نشان از خاص بودن شخصیت و شیوه ی زندگی فرد دارد.

دریافت همه یاحساساتِ خوب از طبیعت بهاری، گلهای شاد، نسیم خوش بو، غنچه های رنگارنگ، جویِآب زلال، درختان سبز و خرم و آوای زیبای بلبل، همگی سرودی نشاط انگیز به جان آدمی ابلاغ میکنند که درکِ واقعی آن، موجب

خِردمندی و اندی شه کردن در رازهای پنهان و تعادلِنهفته می ان آفرینش های خداوندگار است. .2-2 غزل 396

صبحست ساقیا قدحی پر شراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را زِ جام باده ی گلگون خراب کن

خورشیدمِی ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عشق می طلبی، ترک خواب کن

روزیکه چرخ از گِل ما کوزه ها کند زِنهار کاسهی سر ما پُر شراب کن

مامرد زُهد و توبه و طامات نیستیم با ما به جامِ باده ی صافی خطاب کن

کار صواب باده پرستی ست حافظا برخیز و عزم جزم به کار صواب کن

-2 نگاره ی اشراق با برآمدن آفتاب باید بساط و سامان خوشدلی و شادیرا جُست و خواب را رها کرد.

شمسه تداعی کننده ی خداوند سبحان است که در هر چیزی هست، ولی از جنس آن چیز نیست و در همه جا موجود است و حاضر. اینگونه صفات را نیز می توان براینور، مدّ نظر گرفت که چون می تابد، در همه چیز رسوخ می کند ولی از جنس آن چیز نمی شود و در همه جا موجود است؛ پس چنین است که خداوند یکی از اسماء خود را در غالب نور، بیان می کند و هنرمندان نیز برای اشاره به این اسم مبارک از منبع تمام نورها یعنی خورشید »شمسه«در آثار پُرمغز خویش استفاده

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید