بخشی از مقاله

بررسی و تحلیل معماری پست مدرن در آثار ریچاردمیر

چکیده

معماری مدرن با شعار کم بیش است سادگی خاصی دارد که در جهت عملکردگرایی و مدرن کردن شهرها شکل گرفته است. اینسبک را معمولاً سبک عقلانی مدرنیته معرفی می کنند که در جهت رفع نیاز و پیشرفت شکل گرفته و از دستاورهای صنعتی استفاده کرده است. معماری پست مدرن در واکنشی علیه معماری مدرن شکل گرفته که احساس را نادیده می گیرد و به نوعی کثرت انگاری را در خود دارا میباشد. این امر به دلیل قائل بودن به زمینه گرایی ناشی از تمدنها و قومهای مختلف است. در این تحقیق به معرفی و بررسی تفکرات و نمود اندیشههای ریچاردمیر به عنوان یکی از معماران پست مدرن و مقایسه دو اثر موزه هنرهای معاصر بارسلونا و موزه بوردا از او پرداخته میشود. ارتباط بین فضای بیرون و درون و یک حس سیالیت در کارهای میر دیده میشود، او همیشه سعی میکند با قرار دادن ساختمان سفید خودش در لنداسکیپ سبز، ساختمانهایش را به عنوان نگینی در دل طبیعت قرار دهد و توجه ویژه به فضا دارد، البته فضایی دارای نظم و با در نظر گرفتن نور، معیارهای انسانی و فرهنگ معماری.

واژگان کلیدی: ریچاردمیر، روش طراحی، موزه هنرهای معاصر بارسلونا، موزه بوردا.

-1 مقدمه
معماری به مثابه اثر هنری، واقعیت ها یا ارزشهای برتر را معین می سازد. معماری بیانی بصری از ایدهها به دست می-دهد. ایدههایی که چیزی را برای بشر معنادار می کنند، چرا که به واقعیت سامان می بخشند. معماری به عنوان یک هنر اصیل
نمایانگر فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی میباشد. بنابراین جهت فهم کامل بشریت و عقاید وی اعم از اینکه در گذشته باشد یا حال، به نوعی نیازمند بررسی معماری آنها میباشیم. در اهمیت معماری و فواید و کارایی آن شکی وجود ندارد. اما با ورود معماری مدرن، تحولی ویژه در معماری ایجاد شد و تحولاتی در هنرهای دیگر و حتی تفکر بشریت به وجود آورد. حال دیگر نمیتوان با ورود این سبک از معماری ویژگی خاصی را برای معماریهای مختلف برشمرد و به نوعی یکنواختی را به ارمغان آورد. در این بحث سعی بر آن است که نشان داده شود معماری پست مدرن چه ویژگی هایی دارند و با بررسی دو اثر از این سبک تشابه و تمایز آنها نمایان شود. در آثار پست مدرن چه ویژگی های وجود دارد؟ آیا نقاط اشتراک در آثار ریچارد میر قابل شناسایی هستند؟ جهت پاسخ به سؤالاتی از این قبیل به بررسی دو اثر معماری پست مدرن پرداخته شده و سپس چگونگی شکل گیری و ویژگی هر یک بیان می شود تا بتوان شباهت ها و تمایز این دو اثر معماری را دریافت.

اصطلاح پست مدرن برای نخستین بار از حدود 1976 در جهان هنر مورد استفاده قرار گرفت و در کـل تمـایلی را تحـت پوشش قرار می دهد که در برابر مدرنیسم جذبی به وجود آمده است. مبنای معماری مدرن که، سـبکی غالـب و جهـانگیـر در سدهی بیستم میلادی بود ریشه در تحولاتی دارد که خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ایتالیا در حـدود 400 سـال پـیش از ظهور معماری مدرن بوده است. جهان مدرن در مقابل دنیای کهن منظـر متفـاوتی از هسـتی ارائـه مـی دهـد کـه برخاسـته از باورهای عقلی و انسانی مدار است (قبادیان، .(17 : 1382 معماری مدرن به صورت یک مکتب معماری با مبنای نظـری مـدون و بناهای ساخته شده بر اساس اندیشه ی مدرن از اواخر قرن 19 میلادی شکل گرفت. این معماری در شهر شیکاگو آمریکـا و در اروپا در شهرهای پاریس، برلین و وین شناخته شد (قبادیان، .( 30: 1382 معماری پست مدرن از دهـه ی شصـت مـیلادی بـه صورت موضوع و سبک مهمی مطرح شد و انتقادهای زیربنایی به اندیشه ی منطقگرایی و تکنولوژی مدار معمـاری مـدرن وارد شد. رابرت ونتوری اصول فلسفی مدرن را زیر سؤال برد و بینش تکنولوژی مـدار را رد کـرد و بـه جـای آن خواهـان توجـه بـه خصوصیات انسانی مدار گردید. ونتوری شعار کمتر بیشتر است میس وندر روهه را با کمتر کسل کننده است جواب داد. از نظـر وی معماری تنها یک تکنیک و تکنولوژی نیست بلکه مسئله ی پیچیده ای در ساختمان وجود دارد که نمی توان نادیده گرفت. وی سبک بین المللی را مردود و به جای آن معتقد به زمینهگرایی شد زیرا هر بنایی بر اساس زمینه های فرهنگـی، اجتمـاعی، تاریخی و کاربردی و شرایط خاص آن طراحی می شود (قبادیان، .(100: 1382 اثر معماری مثل فرزنـد یـک معمـار اسـت کـه معمار تمام آموختهها و تجربههای خود را در اختیار آن قرار میدهد.

-2 زندگینامه معمار

ریچارد مهیر)1ریچارد میر)، معمار آمریکایی (نیویورکی) ملقب به شوالیه سفید پست مدرنیسم در سال 1934 در شهر نیوجرسی متولد شد. وی در سال 1957 از دانشگاه معتبر کرنل در رشته معماری فارغ التحصیل شد. او پیش از تاسیس دفتر کار خود در نیو یورک در سال 1963 با مور- اوینگز- مریل ومارسل بروئر همکاری می کرد.

پس از کارهای کوتاه با شرکت های مختلف، معمار جوان توانست دفتر کار خود را در شهر نیویورک و در آپارتمان خود افتتاح کند. اولین پروژه خود را به عنوان یک معمار جوان با نمایش و طراحی، قطعه ای از خانه ای که برای پدر و مادر خود طراحی کرده بود آغاز کرد.

در سال 1969 به عضویت گروه پنج نیویورک1 درآمد که به واسطه نمایشگاه 1969 در موزه هنر مدرن2 به کسب برتری نائل شد. اعضای دیگر این گروه مایکل گریوز، پیتر آیزنمن ، چارلز گواتمی و جان هجداک بودند. تمامی طراحی های آنها عموماً خانه هایی از چوب بود که به روش لوکوربوزیه و سبک مدرن بین المللی3 پیش از جنگ طراحی شده بودند.

بسیاری از کارهای اولیه مهیر، شامل خانه های مجللی بود سرشار از خط های هنری و معماری که طراحیهای هندسی جسورانه داشتند. در کارهای او به کارگیری خطوط شکننده (ترد) و شیشه ای در کنار هم، همانند قرار گرفتن انسان در برابر طبیعت است در حالی که استفاده آنها به طور همزمان تفاوت شگرفی ایجاد می کند. ریشه و اصل این طراحیها نه تنها چشم های قوی علاقمندان معماری بلکه منتقدان نیویورک را نیز به خاطر این حرکت جسورانه گرفتار سبک خود می کرد.

در همه ساختمانها خصوصاًطرح های مه یر برتری رنگ سفید کاملا غالب نمایش داده شده که به خلوص و بی نقصی این سبک کمک می کند. از همین رو گروه آنان به نام مستعار معماران سپید نامیده شدند. خانه های سفید مهیر٬ در زمینهای از فضاهای سبز با لایهبندی های افقی و عمودی به چشم میخورد. مزیت کارهای مهیر از نظر اجتماعی این است که ساختمان های او، به سرعت قابل شناسایی است. وی در آفریدن تندیس در فضا نیز دستی چیره دارد.
اعضای گروه five خیلی زود از هم جدا شدند اما نمایشگاه به ماموریتهای بزرگتر بعدی هدایت شد که در مورد مهیر در تعدادی از موزه های معتبر همچون موزه عالی هنر4 در آتلانتا – جورجیا (1983)، مرکز گتی 5 در لسآنجلس (1984-97)٬ موزه هنرهای تزئینی فرانکفورت آلمان، موزه هنرهای معاصر بارسلونا در اسپانیا به اوج خود رسید تا اینکه در انتهای قرن بیستم مهیر تبدیل به یکی از موفقترین معماران بین المللی شد.

عکس – 1 مرکز گتی عکس – 2 موزه هنرهای عالی

پنج عامل محوطه، برنامه، رفتوآمد (سیرکولاسیون)٬ ورودی و سازه است که در تحلیل معماری به او کمک میکند. ریچارد میر به خاطر معماری و طرح هایش در تمام جهان شناخته شده و قابل احترام است وی جوایز کمیسیونهای ارشد در ایالات متحده و اروپا شامل: کاخ دادگستری، تالارهای شهر، موزهها، خانهسازی و اقامتگاههای شخصی را دریافت نموده است. از آنجا که مایر تا به اوج شهرت رسیدن خود در ساحل غربی کالیفرنیا بود، بسیاری از آموختههای حرفهای خود را توسط ساختمانهایی در نیویورک و انگلستان به نمایش گذاشته است.


-3 ویژگی اصلی کارهای میر

روزنهی قرن بیستم از طریق طرح آزاد، نمای آزاد، جداسازی ساختار و دیوارهی بیرونی، اصول بنیادین حرکت مدرن، امکان جستجوی حجمی جدیدی را به وجود می آورد.

از دیدگاه مهیر طرح کلیدی است که اخیرا مورد غفلت قرار گرفته است. تصاویر دو بعدی، دربردارندهی دستورالعملهایی برای شی سه بعدی (یعنی ساختمان) است. در این هنگام است که ساختمان، گسترش مییابد.

زمانی که نما به تصویر کشیده می شود، طرح و برش دربارهی ایدههای فضایی با معمار صحبت میکند. ولی طرح بیان اساسی و متقاعد کنندهی معماری است.

به اعتقاد او ساختمانها باید بتوانند صحبت کنند. به کارگیری مجموعه عناصر خاص و درونی ثابت، طی سالها کار این امکان را داده است که وی شیوهی بیان تکاملی و منسجمی داشته باشد.

معماری مهیر، توجه به فضاست: البته فضایی دارای نظم و در نظر گرفتن نور، معیارهای انسانی و فرهنگ معماری: نه فضایی بی تناسب.

معماری، حیاتی و جاودان است. زیرا انسان را دربر میگیرد و فضا را توصیف میکند: فضایی که در آن حرکت و زندگی میکنیم.

ریچاردمیر با حجم و سطح کار میکند، شکلها را با نور تغییر داده و در ابعاد، نما، حرکت و سکون، تغییراتی به وجود میآورد. ارتباط بین فضای بیرون و درون و یک حس سیالیت در کارهای میر دیده میشود، او همیشه سعی میکند با قراردادن

ساختمان سفید خودش در لنداسکیپ سبز، ساختمانهایش را به عنوان نگینی در دل طبیعت قرار دهد.
فعالیتهای خصوصی مایر، شامل ساختمانهای مسکونی، پزشکی، فنی، تجاری، موزهها و مراکز شهری مهمی چون مجتمع قضایی و تالارهای شهری در ایالتمتحده و اروپاست. جزئیاتی که مایر در ساختمانهایش در نظر داشته است، اصل استواری است که در آن، قوت وتمامیت در ساختار معماری توسعه مییابد.

-4 ریچارد میر در تعریف معماری

این روزها را چنین قلمداد میکند پستمدرنیسم، مدرنیسم، نئومدرنیسم و دیکانستراکتیویسم، من ترجیح می دهم از تمام اینها که تمرکز مرا در هر جا از واقعیت و مسائل مربوط به معماری امروز بر هم میزند دوری کنم. بی تردید امروزه تمام فعالیت معماران، تحت تاثیر مدرنگرایی لوکوروبوزیه، آلتو و میسونده رو و گروپیوس است و ظاهراً من استثناء نیستم، ولی به چیزهای زیادی در کار برامانته، بورومینی و نئومان پی بردهام .

دغدغه اصلی من، ساخت فضا، دست بردن در حجم، سطح، شکل و نورپردازی فضا بوده است. بنابراین، همیشه چیزهای زیادی برای به دست آوردن وجود داشته، چیزهایی که همیشه به آن اندازه که به نظر میرسند، بی روح نیستند. دیدگاههای زیادی هم در مورد مدرنگرایی اولیه وجود دارد که من از آنها استفاده نکردم زیرا معتقدم معماری میتواند جهان را تغییر دهد و معماری خوب و عالی می تواند کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشد به ویژه در شهرهای که وظیفه و مسئولیت خاصی دارند. شهر مکان رو به رشد و توسعهای است و معماری، روح زمانی را که در ان ایجاد شده در آن منعکس میسازد. برای رهایی از رکود و حرکت به سوی رشد و شکوفایی شهر باید در تمام زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و هنری پیش رفت. به نظر من معماری وسیلهای برای حرکت به جلو است در معماری، تلفیق عناصر بافت نه تنها با استفاده از رو نماییهای تاریخی که چیزی فراتر از تزیینات به کاررفته نیست، بلکه به وسیله تفسیر عناصر تشریفاتی ضرورت دارد، زیرا در تاریخ شهر مسیر جدید-

ی برای نسل آینده فراهم میسازد. از این واقعیتها میتوان دریافت که ما در جامعه نابسامان و آشفتهای زندگی میکنیم و من هم با این مسئله موافقم. بنابراین، به جای آنکه این آشفتگی را منعکس سازم سعی می کنم نظمی فراتر از آن ایجاد کنم. تصویر، از جمله ابزاری است که من برای این کار استفاده میکنم و اعتقاد دارم که از طریق هنر تصویر فرد به درک عمق این پیام نائل میشود. به نظر من برای آشکار کردن معانی باید بر روی علامات تکیه کرد. کشف معنی، بیشتر به کمک تصاویر (انتزاع) برای هر فرد ممکن میشود، نه فقط از طریق هنرمندان. بنابراین، تفاسیر و معانی این فرآیند، تفسیر که سرانجام به درک شخصیتر و طولانی مدت منتهی میشود.

-5 فلسفه طراحی ریچارد مایر

سفیدی ابزار، برانگیختن ادارک و به اوج رساندن قدرت شکل ظاهری است. درخشندگی، یکی از راههای رسیدن به این درک است. امیدوارم در آینده بتوام رمز و وسعت انتخاب را کشف کنم. منبع من در این کار، تاریخ معماری است ولی ابزارهایم

همیشه درونی و نماد و هدفم، صرفاً معماری است.

برای من، بخشی ارزش اگاهی از تاریخ معماری این است که پایندگی و تداوم و در نتیجه کیفیت را ارج نهم. من سخت درگیر ساخت یک بنا هستم و ترجیح میدهم بیشتر به خودم در نقش سازندهای خوب و موفق فکر کنم تا یک هنرمند: چون هنر معماری در نهایت همین را میطلبد. هدف من، دریافت و بازتعریف مفهوم نظم است پس برای درک رابطه آنچه بوده است

و آنچه میتواند باشد، از فرهنگ ما جاودانگی و نو بودن را میگیریم. تصمیمگیری در مورد به حساب اوردن یا نیاوردن، انتخاب
و به کارگیری اراده و عقل، از اصول کار من است. از این رو ممکن است دیگران تصور کنند سبک من، خارج از فرهنگ پدید میآید و همچنان به تجربه شخصی مربوط میشود. اصولاً حوزه فکری من در مورد فضا، شکل، نور و استفاده آنها مربوط می-شود. در حقیقت، هدف من حضور است، نه تصور باطل، من با تمام قدرت به دنبال این هستم و معتقدم که قلب و روح معماری است.

-6 هنر و هنر معماری

چندی پیش شخصی از ریچارد میر پرسید: آیا ساختمانی هست که مایل باشی بقیه عمرت را در آن سپری کنی راستی آن چه جور ساختمانی است؟ پاسخ او موزه بود.

گویی کسی حرفها و آروزهای او را میشنید و به آن پاسخ می داد زندگی او پیوسته آمیخته با هنر و موزه بوده است. در مجموع مقوله ارتباط بین هنر و معماری عمیق ترین علایق و دل مشغولیهای او را شکل داده است ارجاع متقاطع بین هنر و معماری که اهمیت به سزایی دارد همیشه مهمترین بخش کار او را به خود تشکیل داده است.

موزه علاوه بر نمایش اشیای هنری فعلی در طرح موزهها معماری با مجموعه ارتباطات بسیار جذابی سرو کار دارد، شکوه شهری تجربه عمومی ارتباط بازدید کنندگان خاص با اشیاء ویژه و منحصر به فرد ارتباط نور با اشیاء و تماشاگران همچنین ارتباط هنر با فضا با محیط های عمومی، بنابراین موزه میتواند نمود و ترجمان معماری ناب و اصیلی باشد که ورای فرهنگ زاده می شود و در عین حال عمیقاً به تجربه شخصی بستگی دارد او بیشتر با هر دو سنت بیان فضاهای اروپایی و آمریکایی و فلسفه مدیریت موزه کار کرده و آنچه را اصول رسمی و قاعده حرکت مدرن قلمداد میکند و تجربه بودن در موزه به معنی

سکون و ایستایی نیست بلکه تغییری پیوسته و همیشگی است.
مهیر از فنون شاعرانه (مدرنیسیم) زیبایی و چند کاربردی بودن فنونآوری تاثیر می پذیرد و خلوصی است که از بخشی تمایز ذاتی بین طبیعت و ساختههای بشری ناشی میشود و این تمایز این دو را با ارتباط مکمل به هم پیوند میدهد.

-7 موزه هنرهای معاصر – بارسلونا

این موزه در منطقهی کازادلا کاریتات، محلهی سابق راهبان قرار دارد و در حقیقت، گفتگویی میان ساختار تاریخی شهر در ربع قرن اخیر و هنر معاصر برقرار کرده است. ماهیت پیچیده ی راهها و جادهها، در ساختار کلی این بنا (بویژه در ورودی اصلی) کاملا مشاهده می شود که به وسیله ی پیادهرو، بین باغ سرسبز موزه و میدان معروف پلازادلز آنجلز که به تازگی در مقابل موزه ساخته شده، هم تراز میشود. این بخش، شبکهی پیادهروی سراسر شهر را به هم متصل میکند.

پیچش ملایم این مسیرگردشی، حرکت گریز از مرکز لابی استوانه ای شکل را تایید میکند و یک پنجم نما را که هندسهی موزه را به بافت شهری که با تقاطعهای مورب و گنبد کلیساهای قدیمی مشخص میشود، متصل میسازد.

اگر از بلا به پلازا دلز آنجلز بنگریم، نمای جنوبی موزه، تنوع شکل را که با بافت غنی آن تناسب دارد، نشان میدهد. ورودی اصلی، با صفحهی پیش نشستهای از عناصر مسطح و پنجرههای قائم شکل میگیرد و با پیشآمدگی این پنجرهها،

تراس در نمای ساختمان ظاهر میشود که به طور کاملا بارزی با این ورودی مشخص شده، به یک صفحه ی شیشه ای نیمه شفاف افقی اتصال یافته است. گالری مجسمهسازی نیمه مجزای موزه، در پوشش خمیدهی موج مانندی قرار دارد و "نمایشگر" رویایی و رمانتیک، با روح مجموعه ی موزه و شکلهای گویای قدیمیترین سرزمین محصور، به ارتعاش در میآید. کمی عقبتر از آن،دیواری وجود دارد که در طوول ساخختمان کشیدده شدده و با صفحات آلومینیومی سفیدی پوشیدده شده است و بین فضاهای گردشی، ورودی و فضاهای اصلی گالری، مانع ایجاد میکند.
ورودی اصلی، یک متر بالاتر از سطح میدان قرار دارد و از طریق شیب که موازی نمای ساختمان است، به ورودی راه مییابد. بازدیدکنندگان پس از ایوان ورودی، به محوطهی پذیرایی استوانهای شکلی وارد میشوند که مشرف به پاسیو است. سپس وارد فضای مدوری میشوند که مربع های نمای هندسی موزه را با بلوکهای مستطیلی شهر درهم میآمیزد. در سالنی با ارتفاع سه برابر آن قرار دارد، بالا میروند.این سالن، بسیار زیبا میدرخشد و چشمانداز زیبایی از پلازا به وجود میآورد. این حجم شفاف، توجه بازدیدکنندگان را به خود جلب میکند و واسطی میان نمای عمومیتر موزه و فضاهای بستهی گالری است.

پیچیدگی یاد و خاطره در این ساختمان فشرده در بارسلونا به نمایش گذاشته میشود، جایی که مقصود از توازن در آمیختگی نماها، ایجاد فرمی است که محرمیت کلی در فضاهای درونی یک مجموعه فرهنگی داشته، همزمان در پلان نیز روان و گردان باشد . نابگرائی لوکوربوزیه در اینجا به تکه تصاویری پیوند میخورد که در ایدئولوژی به هایدک نزدیکترند (دیواره)، و پیوند موجود در پلان میان خط راست و منحنی به گونه ای پیوسته در نمای ساختمان کالبد مییابد.

دینامیسم ساکن معماریهای تازهتر مایر که از پهلوی هم گذاشتن پیدرپی و بررسی نیروهای کانون گرا که از یک استوانه سرچشمه می گیرند در اینجا دوباره آشکار می شوند، نیروهایی که در داخل یک شبکه »غیر آسان« میانجیگری بدست میکنند و با عناصری بریده میشوند که در گوشههای وارونه (از مطالعه خطوط بدست آمده از ساختمانهای شهری به دست آمدهاند) استقرار یافته اند. این شگردی است که به گونهای اثر بخش در پی ایجاد کارایی است.

شکل – 11 موزه هنرهای معاصر بارسلونا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید