بخشی از مقاله


برنامه ریزی و تصمیم گیری در مدیریت بحران با رویکرد پیشگیری از وقوع بحران


چکیده

هدف اصلی این مقاله بررسی نقش برنامهریزی و تصمیمگیری در مدیریت بحران با رویکرد پیشگیری از وقوع بحران بود. این پژوهش به لحاظ روش، از نوع اسنادی- پژوهشی و توصیفی- کتابخانهای و از لحاظ هدف در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد. برای جمع آوری اطلاعات ابتدا به اسناد فرادستی در زمینه مدیریت بحران (از جمله، سازمان مدیریت بحران کشور، انجمن علمی مدیریت بحران و مطالعات مدیریت بحران در ایران) مراجعه شد تا چارچوب و درک درستی از مدیریت بحران به دست آمد. سپس چرخه اصلی مدیریت بحران مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. همچنین با مطالعه و بررسی منابع داخلی و خارجی بر روی دو رکن اساسی مدیریت بحران یعنی برنامهریزی و تصمیمگیری که مورد توافق اغلب صاحبنظران داخلی و خارجی بود تمرکز شد. نتایج مطالعات نشان داد مدیریت، برنامهریزی و تصمیمگیری هر یک به سه بخش قبل، در حین و بعد از بحران تقسیم میشوند. مدیریت فرایند مستمر و رکن اساسی در بحران به شمار میآید و برای موفقیت نیاز به برنامهریزیهای مدون و واقع بینانه دارد. داشتن برنامههای سنجیده میتواند وضعیت موجود را به مطلوب برساند؛ لذا اولین قدم برای برنامهریزی صحیح، تبیین و شناخت وضعیت موجود است که نیاز به واقعبینی دارد تا خوش بینی. در صورتی می توان برنامههای کارآمد را در حین بحران به کار بست که تصمیمات بخردانه گرفته شود، تصمیماتی که بدون در نظر گرفتن زمان به سرعت و با توجه به شرایط بحرانی گرفته شود. همچنین با وجود سه عامل مدیریت، تصمیمگیری و برنامهریزی میتوان در بهترین شرایط بحران را تحت کنترل درآورد.

واژههای کلیدی: برنامهریزی- تصمیمگیری- مدیریت بحران- رویکرد- پیشگیری.



-1 مقدمه و بیان مسئله

بسیاری از پدیدهها که انسان و زندگی او را چه به صورت مثبت یا منفی تحت تأثیر قرار میدهند همزاد بشر است و هنگامی که زیست بشر از فردی به جمعی تبدیل وضعیت پیدا میکند این پدیده ها پیچیدهتر و آثار و تبعات آن از گستره بیشتری برخوردار می شود. بحرانها نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ هنگامی آثار مخربترین بحرانها جلوه گر میشود که پیامدهای آن، زندگی عادی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. چه بسیار بحرانهایی اعم از طبیعی و غیرطبیعی ممکن است در اقصی نقاط جهان رخ دهد که شدت و آثار مخرب و فوقالعادهای داشته باشد؛ لکن به دلیل عدم تعامل و برخورد مستقیم آن با فرایند زندگی بشر، حتی در افکار عمومی مطرح نشود. لذا چنین به نظر میرسد که در مدیریت بحران انسان باید محور و کانون تمامی سیاستها، برنامهها و اقدامات در مراحل مختلف قبل، در حین و بعد از بحران قرار گیرد .[6]

مدیریت بحران به مثابه رشتهای علمی، به طور کلی در حوزه مدیریت استراتژیک قرار میگیرد و به طور خاص به مباحث کنترل استراتژیک مربوط میشود .[11] همچنین مدیریت بحران مقولهای نوپدید در زمینه مقابله با پیامدهای حوادث غیرمترقبه و بحرانهای ناشی از آنهاست. در واقع بحرانها جزء جداییناپذیر زندگی اجتماعی به شمار می روند و روزبهروز بر تعداد و تنوع آنها افزوده میشود. بررسیها حاکی از آن است که همزمان با سیر توسعه جوامع و پیچیده شدن فرایندهای درونی آنها، بر تعداد و پیچیدگی بحرانها افزوده میشود .[4]

بر اساس تحلیل گزارش جهانی حوادث، سطح آسیبپذیری جوامع ارتباط مستقیمی با فرایند مدیریت بحران دارد. همچنین تعامل و حل بحرانها با سطح توسعهیافتگی و وجود زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره هر کشور در ارتباط است .[6] در این میان نقش چگونگی برنامهریزی و تصمیم گیری جهت کنترل خسارات ناشی از بحران نقشی انکارناپذیر است .[10] اینکه بحرانها ثبات و نظم حاکم را به چالش می کشند، دلیل قانعکنندهای است تا پرسش »چگونگی مدیریت بحران؟« را از جمله دغدغههای جدی و مهم بدانیم. حجم مطالعات انجامشده در این زمینه و حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولتها از مراکز مطالعاتی و اجرای طرحهای تحقیقاتی، برای ارائه پاسخهای درخور و کارآمد به پرسش »چگونگی تصمیم گیری و برنامه ریزی در حوزه مدیریت بحران« خود دلیل بر این مدعاست .[11]

ژائو (2011)، (Zhou) معتقد است یکی از مهمترین چالش های موجود بر سر راه مدیریت بحران، وجود یک برنامهریزی مناسب و نسبتاً کارآمد و تصمیمگیری صحیح در رابطه با وقوع بحران است .[16] داشتن برنامهای سنجیده، توانایی ایجاد خواهد کرد تا مسئولان با روشی صحیح به سرعت دست به کار شوند؛ زیرا کلیه موارد عمومی، سازماندهی، تقسیم کارها، تخصیص منابع و تعیین مسئولیتها و اختیارات انجامشده و کانالهای ارتباطی نیز تعیین شده است. بنابراین کلیه موارد فوق میتواند از مکانیسمهای کنترل بحران حذف شود و به سرعت برنامه تغییرات متناسب با شرایط خاص آغاز گردد. به همین
دلیل پیشبینی، بررسی و ارزیابی بحران و خطرات آن قبل از وقوع از ضروریات مدیریت بحران است .[2]

بحران همیشه و در هر زمان وجود دارد و با توجه به پیشرفتهای شگرفی که بشر در دوران مختلف به دست آورده نه تنها نتوانسته بحران را ریشه کن کند بلکه بر تعدد و پیچیدگی بحرانها در طول دوران افزوده شده است. در ایده آل ترین حالت بشر توانسته بحران را تا حدودی پیش بینی و در هنگام وقوع آن، کنترل امور را در دست گیرد. از اصول مهم و حساس مدیریت بحران برنامهریزی و تصمیمگیری صحیح است. با برنامهای منظم و پیوسته اولأ میتوان بحران را تا حدودی پیشبینی و در وقوع بحران با در اختیار گرفتن امور و تصمیمگیری سنجیده، خسارتهای ناشی از آن را به حداقل رساند .[2]

تصمیمگیریهای مهم و عمده همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است. تصمیماتی که نه تنها در ابعاد وسیعی تأثیر میگذارد و در حقیقت آینده و گستره بحران را میسازد؛ بلکه در آینده نیز همه درباره آن قضاوت خواهند کرد. بنابراین، از اصول اساسی تصمیمگیری در مدیریت بحران منوط به دستهبندی حقایق و واقعیتها است. یکی از این دستهبندیهای مهم مربوط است به برنامهریزیهای صحیح. اگر قبل از وقوع بحران برنامههای واقع بینانه و صحیح صورت گیرد و پیشبینی های مناسب در خصوص آن انجام شود، در حین وقوع بحران میتوان با تکیه بر برنامههای طرحریزی شده قبلی تصمیمات سنجیده و بخرادانه اتخاذ کرد .[8]

با توجه به حوادث غیرمترقبهای که در سالهای اخیر اتفاق افتاده، به بحث پیرامون مدیریت بحران به خصوص برنامهریزی و تصمیمگیری در مدیریت بحران اهتمام بیشتری شده است. با توجه به مباحث فوق سؤالاتی در اذهان شکل میگیرد، سئوالاتی مانند اینکه بحران چیست؟ در چه شرایطی روی میدهد؟ نقش برنامهریزی صحیح در مدیریت بحران چیست؟ در مدیریت بحران چگونه باید تصمیم گرفت؟ و... با توجه به مواردی که به آن اشاره شد مسئله کلیدی و اصلی که در این مقاله مورد توجه قرارگرفته برنامهریزی و تصمیمگیری صحیح در مدیریت بحران با رویکرد پیشگیری از وقوع بحران است. این تحقیق میکوشد به سه سؤال اصلی در زمینه مدیریت بحران پاسخ دهد:
-1 نقش مدیریت در سه مرحله قبل، در حین و بعد از بحران چیست؟

-2 نقش برنامهریزی صحیح در سه مرحله قبل، در حین و بعد از بحران چیست؟ -3 نقش تصمیمگیری صحیح در سه مرحله قبل، در حین و بعد از بحران چیست؟

-2 مبانی نظری

تعریف مدیریت بحران: مروری بر مبانی نظری مربوط به دانش مدیریت بحران، روشنکننده این مطلب است که تعریفهای اولیه از مدیریت بحران به دلیل تسلط دیدگاه سنتی به این موضوع، آن را صرفأ مدیریت واکنشی معرفی می کند. به عبارت دیگر، بر اساس نگاه سنتی به مدیریت بحران، ابتدا بایستی بحران به وقوع پیوسته باشد و سپس بر آن شرایط بحرانی، مدیریت نمود. چنین تعریفی از مدیریت بحران نه تنها برنامه ریزی، پیش نگری و تصمیمگیری را در فرایند مدیریت بحران دخیل و مربوط نمیداند بلکه میتوان گفت که به نحوی، نقضکننده مفهوم مدیریت نیز هست، چرا که مدیریت فاقد برنامهریزی و تصمیمگیری، نمی تواند به عنوان مدیریت کامل تلقی شود. بنابراین، با توجه به نقایص موجود در تعریف سنتی از مدیریت بحران و به منظور ارائه تعریفی کامل از مدیریت بحران لازم است تا علاوه بر مفهوم »واکنشی« به مفاهیمی مانند »برنامه ریزی» «تصمیم گیری« و »پیشنگری« نیز در تعریف وارد شود. بر اساس نظرات پیرسون و کلایر، مدیریت بحران عبارت است از تلاش نظامیافته در جهت پیشگیری از وقوع بحرانها و یا مدیریت اثربخش آن در زمان وقوع .[14]

بنابراین به طور خلاصه به عنوان یک تعریف، مدیریت بحران علاوه بر اینکه یک مدیریت واکنشی (مدیریت بحران، پس از وقوع حادثه) است به عنوان برنامه ریزی و پیش نگری و تصمیمگیری (آغاز مدیریت بحران قبل از وقوع حادثه بر اساس نتایج حاصل از مشاهده منظم اتفاق ها و تجزیه و تحلیل آنها به منظور ایجاد آمادگی در برابر خطرهای بالقوه) نیز محسوب میشود .[3]

مراحل مدیریت بحران: بر اساس تعاریف ارائهشده از مدیریت بحران، فرایند برنامهریزی، مدیریت و تصمیمگیری را میتوان به سه مرحله پی در پی تقسیمبندی کرد؛ » برنامه ریزی، مدیریت و تصمیم گیری قبل از وقوع بحران«، » برنامه ریزی، مدیریت و تصمیم گیری در حین وقوع بحران« و » برنامه ریزی، مدیریت و تصمیم گیری پس از وقوع بحران.«

مدلهای مدیریت بحران: مدلهای مدیریت بحران به منظور معرفی و نمایش مجموعه پارامترهای تأثیرگذار بر فرایند پدیده مدیریت بحران مورد استفاده قرار می گیرند. در این ارتباط، به برخی از مدلهای مدیریت بحران به صورت مختصر اشاره میشود.

مدل بارنت :(Barnett, 1991) بارنت در این مدل، وظایف و عواملی را که سازمان را قادر به استفاده مناسب از مدیریت بحران میسازد، معرفی و تشریح میکند. او در این مدل، چهار عامل (مسائل مربوط به کنترل، فشار زمانی، سطح تهدید و محدودیتهای مرتبط به انتخاب نوع پدیده بحران) را به عنوان عوامل مقابل مدیریت بحران معرفی میکند. مدل گنزارس هررو و پرات :(Gonzalez-herrero & Pratt, 1996) این مدل بر اساس »نظریه چرخه حیات« است. مراحل چهارگانه مدل گنزارس هررو و پرات عبارتاند از: تولد، رشد، بلوغ و افول. مدل پیرسون و میتراف :(Pearson & Mitroff, 1993) مدل پنج مرحلهای پیرسون و میتراف،تقریباً می تواند برای مطالعه بسیاری از پدیدههای بحرانی مورد استفاده قرار گیرد . این مدل با شناسایی »نشانههای اولیه بحران« آغاز و با »پیشگیری«، »محدود سازی«، »بازسازی» «یادگیری سازمانی« ادامه می-

بابد. مدل فینک :(Fink, 1986) مدل مدیریت بحران فینک از چهار مرحله »شناسایی علائم اولیه«، »مرحله حاد«، »مرحله مزمن« و »مرحله تجزیه و تحلیل« تشکیل شده است .[7]

اما مهمترین مدل مدیریت بحران که مورد توافق اغلب صاحبنظران داخلی و خارجی میباشد مربوط است به مدل سه بخشی کومبز .(Coombs) 1999 شکل 1 این مدل را به خوبی نشان میدهد.


شکل -1 چرخه اصلی مدیریت بحران
منبع: .[12]

-3 روششناسی

پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی صورت گرفته است. این تحقیق به لحاظ روش، از نوع اسنادی- پژوهشی و توصـیفی-کتابخانه ای و از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد. برای جمع آوری اطلاعات ابتـدا بـه اسـناد فرادسـتی در زمینـه مدیریت بحران (از جمله، سازمان مدیریت بحران کشور، انجمن علمی مدیریت بحـران و مطالعـات مـدیریت بحـران در ایـران) مراجعه شد تا چارچوب و درک درستی از بحران به دست آمد. بدین ترتیب که از محتوای این اسناد فیشبرداری شـد، و مـورد تحلیل قرار گرفت. سپس چرخه اصلی مدیریت بحران مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. همچنین بـا مطالعـه و بررسـی منـابع داخلی و خارجی بر روی دو رکن اساسی مدیریت بحران یعنی برنامه ریزی و تصمیم گیری که مورد توافق اغلـب صـاحب نظـران داخلی و خارجی بود تمرکز شد. طی بررسی های داخلی و خارجی هر یک از متغیرهای مورد بررسی (مـدیریت، برنامـه ریـزی و تصمیم گیری) به سه مرحله قبل، در حین و پس از بحران تقسیم گردید. مطالب داخلی و خارجی به دست آمده درباره متغیرها با محتوای اسناد فرادستی مورد مقایسه قرار گرفتند تا جمعبندی درستی حاصل شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید