بخشی از مقاله

بهبود مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به درخودماندگی با مداخله ی بازی درمانی عروسکی

چکیده

تحقیق حاضر به بررسی تاثیر بازی درمانی عروسکی در بهبود مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده پرداخته است. این تحقیق یک اقدام پژوهشی طرح محور مبتنی بر پیش آزمون - پس آزمون می باشد. به این معنا که از یک طرح شبه آزمایشی، با گروه آزمون و شاهد با پیش آزمون - پس آزمون استفاده شد و سپس اثربخشی طرح عروسک درمانی ارزیابی گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کودکان درخودمانده سنین 6 تا 7 سال مدرسه مهر ساری تشکیل می دادند که 14 نفر از این کودکان به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم بندی شدند. در این پژوهش از مقیاس ارتباط اجتماعی (ESCS) که توسط ماندی و همکارانش (2002) طراحی شده است استفاده شد. این مقیاس به سنجش توجه اشتراکی، تعامل اجتماعی و درخواست های رفتاری کودکان می پردازد و یک ابزار ارزیابی مهارت های ارتباطی غیرکلامی است. همچنین برای اجرای پژوهش جلسات بازی درمانی عروسکی برگزار شد و گزارشاتی با شیوه مصاحبه و سوالات باز یا گفت و شنودهای کوتاه در پایان هر جلسه گرفته شده است. کودکان گروه مداخله در جلسات بازی درمانی عروسکی با میانگین 20 جلسه شرکت داده شدند و پیش و پس از مداخله، آزمون مقیاس ارتباط اجتماعی، برای دو گروه اجرا شد. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار spss و با آزمون یو من-ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد عروسک درمانی بر بهبود مهارت های ارتباطی کودکان در خودمانده اثربخش است. همچنین، تاثیر بازی درمانی عروسکی در گروه آزمون، یعنی گروهی که در درمان عروسکی مشارکت داشتند، در هر سه بعد توجه اشتراکی، درخواست های رفتاری و تعامل اجتماعی خود را نشان داد.

کلمات کلیدی: بازی درمانی عروسکی، ارتباط چشمی، توجه اشتراکی، مهارت های ارتباطی، درخودماندگی

مقدمه

مهارت های ارتباطی به منزله آن دسته از مهارت هایی است که به واسطه آن افراد می توانند درگیر تعامل های بین فردی و فرایند ارتباط شوند. یعنی فرایندی که افراد در طی آن اطلاعات، افکار و احساسات خود را از طریق مبادله کلامی و غیرکلامی با یکدیگر در میان می گذارند (هارجی و دیکسون، .(2004 این مهارت ها از چنان اهمیتی برخوردارند که نارسایی آنها با احساس تنهایی، افسردگی، اضطراب اجتماعی، عزت نفس پایین و عدم موفقیت های شغلی و تحصیلی همراه باشد (احمدی و همکاران، .(1392 در این زمینه گرشام و الیوت (2006) معتقدند مهارت ارتباطی به مجموعه رفتارهای فراگرفته قابل قبولی گفته می شود که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه موثر داشته و از عکس العمل های نا معقول اجتماعی خودداری کند.مهارت های ارتباطی خصوصاً در دوران کودکی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. محققان معتقدند کمبود مهارت های ارنباطی در دراز مدت ضربه شدیدی به کودک وارد می کند (دیویس و همکاران، .(2010 مهارت های ارتباطی به وضوح نیازمند آموزش است. یادگیری این مهارتها وابسته به بافت و موقعیت خاص فرد است، زیرا مهارت های اجتماعی مختلفی در موقعیت ها و تکالیف گوناگون حائز اهمیت است و افراد سالم به دلیل اینکه می توانند نشانه های اجتماعی را شناسایی کرده و به آنها پاسخ مناسبی دهند، خود را با موقعیت های گوناگون وفق می دهند اما افرادی که ناتوانی های رشدی دارند در طیف گسترده ای از رفتارهای اجتماعی با کاستی مواجه می شوند، در نتیجه می توان گفت اختلال درخودماندگی کودکان نیز همراه با کمبود مهارت های ارتباطی است (ماتسون، .(2008 بنابراین آموزش مهارت ارتباطی بر پایه این اصل قرار دارد که کودکان نمی دانند در موقعیت های اجتماعی چه کار کنند و می توان کودکان را برای غلبه بر این مشکلات آموزش داد. اما این آموزش برای کودکان مبتلا به درخودماندگی که مهارت ارتباطی نابسنده دارند، دارای پیچیدگی و روشهای خاص خود است.

کودکان مبتلا به درخودماندگی کسانی هستند که برای شکوفا شدن استعداد بالقوه ای که از آن برخوردارند به آموزش و پرورش و خدمات وبژه ای نیاز دارند. آنها به این دلیل به چنین آموزش ها و خدماتی نیاز دارند که در یک یا چند جنبه از جنبه های زیر با اغلب کودکان تفاوت دارند. فقدان ارتباط چشمی دو جانبه، محدودیت لبخند اجتماعی، علاقه و گرایش ناچیز به چهره ی انسانها، نقص در ارتباط کلامی، محدودیت در درک دیگران، نقص و محدودیت در بازی های مشارکتی از جمله این محدودیت ها و نواقص هستند (خلیل ارجمندی، .(1383 برنامه ها و مداخلات فراوانی برای تقویت مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به درخودماندگی پیشنهاد و اجرا می شوند که بازی درمانی یکی از این روش هاست. بازی درمانگران در کار با کودکان درخودمانده مداخلات متنوع و خلاقی را در نظر می گیرند. به طور نمونه لو و همکارانش (2010) با اجرای یک پروژه اقدام پژوهی به بررسی کاربرد بازی با ماسه به عنوان واسطه ای برای برانگیختن کودکان درخودمانده و هدایت آنها به بازی های وانمودی پرداختند و دریافتند که پس از 10 هفته از شروع این برنامه، افزایش قابل ملاحظه ای در زمینه های بیان کلامی، برقرای و تداوم ارتباطی و افزایش بازی های وانمودی

و خودانگیخته مشاهده شد (جوزفی و ریان، .(2008 بکار گیری عروسک دستی برای کودکان درخودمانده را می توان در زمره مداخلات هنر درمانی و به مثابه برنامه درمانی مکمل در حیطه هیجانات کودکان درخودمانده برشمرد (گلداستین، .(2007 بازی درمانی عروسکی در آموزش همدلی و مهارت های درک هیجانی نیز برای کودکان درخودمانده به کار گرفته شده است. در پژوهشی با برگزیدن چهار کودک درخودمانده، در سنین 5 تا 8 سالگی، با بکارگیری عروسکهای دستی دارای چهره هایی با حالات هیجانی مختلف، بازی هایی را در قالب چهار تا پنج جلسه در هفته و هر هفته به مدت 20 دقیقه شکل دادند. پس از 30 جلسه، برای تمام کودکان درخودمانده افزایش نظام مندی در پاسخ های همدلانه نسبت به محرک ها و سرنخ های ارائه شده در جلسات مشاهده گردید (اسکرانت و همکاران، .(2009 دیویس (2010) در نتیجه تحقیقات خود بیان داشت بازی درمانی یک درمان ایمن و همساز با ویژگی های رشدی و شرایط کودکان درخودمانده است. ویلچ (2012) در رویکردی به نام رابطه درمانی با کمک عروسک دستی با کودکان و نوجوانان درخودمانده به بازی عروسکی پرداختند. آنها می بایست به عروسک ها کمک می کردند تا در موقعیت های زندگی روزمره برخورد مناسبی نموده و احساسات خود را بروز دهند. گزارش ها حاکی از این بود که شرکت کنندگان در عروسک درمانی از شادی و هیجانات مثبت بیشتری برخوردار گردیدند. در پژوهشی دیگر، به منظور تدوین برنامه بازی محور برای 12 کودک درخودمانده سنین 2-6 سال، طی 12 جلسه 30 دقیقه ای با گزینش تصادفی و با یک طرح تک گروهی با پیش و پس آزمون نشان دادند که برنامه های بازی درمانی در چهار حیطه ارتباط اجتماعی (کلامی، غیرکلامی، تعامل اجتماعی و رفتارهای چالش انگیز) به طور معنادار اثربخش بوده است (دیویس و همکاران، .(2008 اثربخشی مداخله بازیدرمانی عروسکی بر مهارتهای اجتماعی کودکان اتیستیک در پژوهش رنگانی (1393) نیز مورد تائید قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین مهارتهای اجتماعی و خرده مقیاسهای آنها (توانایی درک هیجانات

و احساسات دیگران، توانایی شروع تعامل با دیگران، توانایی حفظ تعامل با دیگران و توانایی پاسخدهی به دیگران) در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است. قرائی و فتح آبادی (1392) نیز، اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر ارتقای مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی دچار نشانگان داون را مورد مطالعه قرار دادند.
و
نمونه آمـاری شامل سه کودک پسر آموزشپذیر دچار نشانگان داون بود که بهشیوه نمونهگیـری در دسـترس انتخـاب و طـی 71 جلسـه 53 دقیقـهای آمـوزشمهارتهای اجتماعی از طریق بازی درمانی عروسکی به آنان ارائه شد. هر یک از کودکان، پیش از آغـاز، در حین و پس از پایان مداخله و پس از گذشت 54 روز در مرحله پیگیـری ازطریـق فهرسـت بـازبینیمحقق ساخته مهارتهای اجتماعی، هشت بار توسط محقق و چهار بار توسط معلمین مـورد مشـاهده وارزیابی قرار گرفتند. نتایج در یکی از آزمودنیها، نشان دهنده افزایش مهارتهای اجتمـاعی درطول مداخله و کاهش مهارتها (بالاتر از خطپایه) در دوره پیگیری و نشان دهنده افزایش مهارتهـا درطول مداخله و مرحله پیگیری، در آزمودنی دیگر بود. یوسفی (1390) نقش عروسک درمانی در بهداشت روانی کودک را بررسی کرد و نتیجه گرفت که بین عروسک درمانی و احساس تعهد، حس سرپرستی، ارتباط اجتماعی، اعتماد به نفس، هدایت فکری و همانند سازی خویش ارتباط وجود دارد. همچنین، نکاح و همکاران (1390) که به بررسی تاثیر مداخله بازی درمانی عروسکی بر مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده پرداخته بودند دریافتند که مداخله بازی درمانی عروسکی بر مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده اثربخش است و بکارگیری عروسکهای دستی به عنوان ابزاری در دسترس و انعطاف پذیر می تواند در مداخلات درمانی کودکان درخودمانده بکار رود. بنابراین بازی درمانی عروسکی برای کودکان درخودمانده، می تواند مهارت های ارتباطی این کودکان را افزایش داده و موجب افزایش هیجانات مثبت این کودکان و نوجوانان شود.

اهمیت توجه به اختلال درخودماندگی کودکان تا به حدی است که توجه متخصصان و برنامه ریزان بهداشت جهانی را به خود جلب کرده است تا حدی که سازمان بهداشت جهانی با اختصاص روز جهانی اطلاع رسانی پیرامون این اختلال، اهتمامی فراگیر برای شناسایی زود هنگام و طراحی و اجرای مداخلات زودآغاز در این زمینه را خواستار گردیده است. مسلماً شناسایی زود هنگام این اختلال درمان آن را نیز تسریع می بخشد. بنابراین این شناسایی باید از آغاز دوران کودکی صورت بگیرد. از آنجا که مشکلات ارتباطی و نقص در برقرای ارتباط اصلی ترین خصیصه های اختلال است و توجه به آن در طراحی مداخلات درمانی از اولویت برخوردار است؛ این پژوهش سعی دارد به بررسی و مطالعه این موضوع پرداخته و به این سوال پاسخ دهد که برنامه های بازی درمانی عروسکی چه نقشی در افزایش مهارت های ارتباطی کودکان درخودمانده در شهر ساری دارد؟

روش شناسی تحقیق

تحقیق حاضر یک اقدام پژوهشی طرح محور مبتنی بر پیش آزمون - پس آزمون می باشد. به این معنا که از یک طرح شبه آزمایشی، با گروه آزمون و شاهد با پیش آزمون - پس آزمون استفاده شد و سپس اثربخشی طرح عروسک درمانی ارزیابی گردید. اجرای چنین طرحی این امکان را فراهم آورد که ضمن گزینش تصادفی هر دو گروه آزمون و شاهد و استفاده از پیش آزمون و پس آزمون برای اجرای مداخله با بهره گیری از اقدام پژوهی بر اساس واقعیتی که مشارکت کنندگان با آن درگیرند، ضمن اجرای مداخله به صورت گام به گام به حک و اصلاح فعالیت مداخله ای و تکمیل آن بپردازد. روش کار را می توان به صورت جدول زیر نمایش داد:

جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کودکان درخودمانده سنین 6 تا 7 سال شهر ساری تشکیل می دادند که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند. 14 نفر از این کودکان که اغلب در سنین پیش دبستانی بودند انتخاب شده و به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم بندی شدند. در این پژوهش از مقیاس ارتباط اجتماعی (ESCS) که توسط ماندی و همکارانش (2002) طراحی شده است استفاده شد. این مقیاس به سنجش توجه اشتراکی، تعامل اجتماعی و درخواست های رفتاری کودکان می پردازد و یک ابزار ارزیابی مهارت های ارتباطی غیرکلامی است و از طریق مشاهده ساختارمند نوار دیداری انجام تکالیف چندگانه انجام می پذیرد و اجرای آن 15 تا 25 دقیقه زمان می برد. همچنین وضعیت جمعیت شناختی دانش آموزان اعم از سن، رتبه تولد و تشخیص گذاری اولیه به شیوه معاینه بالینی و تابلوی بالینی علائم اختلال درخودماندگی مشخص گردید و برای اجرای پژوهش جلسات بازی درمانی عروسکی برگزار شد و گزارشاتی با شیوه مصاحبه و سوالات باز یا گفت و شنودهای کوتاه در پایان هر جلسه گرفته شده است. کودکان گروه مداخله در جلسات بازی درمانی عروسکی با میانگین 20 جلسه شرکت داده شدند و پیش و پس از مداخله، آزمون مقیاس ارتباط اجتماعی اولیه، برای دو گروه اجرا شد. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون یو من-ویتنی مورد برسی قرار گرفت. سطح احتمال 0/05 درنظر گرفته شد.

روش اجرای تحقیق

پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر بازی درمانی عروسکی در بهبود مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده، به مشارکت مادران مبادرت ورزید. برای اجرای پژوهش با مراجعه به دبستان استثنایی مهر ساری کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم مشخص شدند. به طور کلی 107 دانش آموز معلول جسمی-حرکتی و اوتیسم در دبستان مهر ساری فعالیت می کنند. 14 نفر از کودکان درخودمانده بین سنین 6 تا 7 سال قرار داشتند که 7 نفر آنها در گروه آزمون و 7 نفر دیگر در گروه شاهد تقسیم بندی شدند. رضایت والدین قبل از شروع تحقیق، به منظور رعایت حقوق آزمودنی ها اخذ گردید و والدین در یک جلسه توجیهی در جریان فرایند تحقیق قرار گرفتند. پس از اجرای پیش آزمون ها، در یکی از کلاس های این مدرسه که با موکت فرش شده بود و با حضور کمک درمانگرها که برای ضبط و برداشت تصاویر و تحلیل رفتار کودکان دعوت به همکاری شده بودند، مداخلات طی روزها و ساعات مشخص و بر اساس برنامه پیشنهاد شده و بر اساس امکان حضور مادران اجرا شد. در این مرحله از مادران خواسته شد که در یک مکان جداگانه و بدون دخالت حضوری در اتاق بازی، مشاهدات، ایده ها و برداشت های خود را یادداشت کنند. به طور میانگین 20 جلسه مداخله ارائه گردید و کودکان بازی درمانی عروسکی را تجربه کردند. گروه شاهد در هیچ برنامه ای مبنی بر بازی درمانی عروسکی شرکت داده نشدند اما به طور همزمان در فعالیت ها و کلاس های آموزشی دبستان شرکت داشتند. پس از ارائه ی بازی درمانی عروسکی، مرحله پس آزمون فرا رسید. در این مرحله دو گروه شاهد و آزمون با مقیاس ارتباط اجتماعی((ESCS که به ارزیابی مهارت های ارتباطی غیرکلامی می پرداخت و از طریق مشاهده ساختارمند نوار دیداری انجام تکالیف چندگانه انجام می پذیرفت و اجرای آن 15 تا 25 دقیقه زمان می برد، آزموده شدند.این آزمون مجموعه ای از 25 موقعیت نیمه ساختارمند است و در نتیجه مشاهده ی فیلم ضبط شده از اجرای این مقیاس می توان رفتار کودک را در سه مقوله توجه اشتراکی، رفتارهای درخواست گرایانه و رفتارهای مبتنی بر تعامل اجتماعی طبقه بندی نمود. نمره گذاری بر حسب مشاهده ی فیلم است و بر اساس وضعیت بروز رفتار، نمره های صفر و 1 در آن منظور می شود.
نتایج تحقیق
یافته های حاصل از توصیف داده ها نتایج زیر را دربر داشت:
وضعیت سن کودکان نشان می دهد که 64/2 درصد از کودکان در دامنه سنی 6 سال و 4 ماه تا 6 سال و 8 ماه قرار دارند و 35/7 درصد از آنان در بازه ی سنی 6سال و  9ماه تا 7 سال قرار دارند. بیشتر این کودکان یا تک فرزند هستند و یا فرزند دوم خانواده می باشند. 43/8 درصد از کودکان با مراجعه ی مستقیم والدین به پزشک فوق تخصص از وجود این اختلال آگاه شدند و 57/1 درصد توسط آسیب شناس گفتار و زبان تشخیص اولیه داده شد و به فوق تخصص ارجاع داده شد. وضعیت تکلم نیز در این کودکان به این صورت بود که 4 نفر فاقد تکلم بودند و 10 نفر در حد ادای کلمات می توانستند صحبت کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید