بخشی از مقاله

تاثیرحقوق همبستگی بشر در حقوق محیط زیست


چکیده
از زمان تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در 1948 سیر توسعه مفهومی و محتـوایی حقـوق بشـر ادامـه داشـته و سـاز و کارهای نهادی حقوق بشر به شدت افزایش یافته اند . مفهوم حقوق بشر ابعاد وسیع تری در اعلامیه حقوق بشر یافت و در دو میثاق حقوق سیاسی و مدنی و حقوق اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، حقوق به بشر در دیگر حوزه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی نیز بسط و نمو یافت . فراگیری مفهوم حقوق بشر به ایجاد و گسترش نهادهای ارتقاء و حمایت از حقوق بشر منجر شد و مفهوم حقوق بشر به عنوان یک رکن اصلی در کنار دو مفهوم توسعه و صلح و امنیت قرار گرفت . جهانی شدن و ظهور مسائل و موضوعات جدید در نظام بین الملل باعث پیوند حقوق بشر و برخی از حوزه های چالش برانگیز جهانی شد . توسعه ، صلح ، محیط زیست و میراث مشترک بشریت به عنوان حقوق بشر به رسمیت شناخته شده و بر تفکیک ناپذیری آنها از دیگر حوزه های حقوق بشر تاکید شد .
در کنار توسعه مفهومی و محتوای حقوق بشر سازوکارهای نظارتی نیز در چند دهـه اخیـر سـیر تحـولی داشـته انـد . ایجـاد کمیسیون حقوق بشر و 7 کمیته ناظر بر حسن اجرای کنوانسیون های حقوق بشری در سازمان ملل ، کمیساریای عالی حقوق بشر و دهها قطعنامه مجمع عمومی و شورای اقتصادی ، اجتماعی از مصادیق این توسعه می باشند.

کلمات کلیدی: محیط زیست ، حقوق بشر ، میثاق بین المللی ، کنوانسیون ، حق .


.1 مقدمه
با ورود به نیمه دوم قرن بیستم نگاهها به سمت نسل نوینی از حقوق اساسی بشر جلب گردید. حقوق اساسی بشر به سه نسل یا گروه عمده تقسیم میشوند: نسل اول حقوق، حقوق مدنی و سیاسی می باشد؛ نسل دوم حقوق ، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می باشد و نسل سوم حقوق را میتوان حقوق مردم یا همبستگی نامید. در خصوص نسل اول، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که در سال 1966 تصویب و در سال 1976 لازم الاجرا شد. این میثاق دارای یک مقدمه و 53 ماده است. این میثاق، حقوق مدنی و سیاسی را بهصورت نسبتًا مشخص تر و روشن تر و بیشتر از آنچه که در اعلامیهی جهانی حقوق بشر آمده است را شامل شده است. در مورد نسل دوم حقوق بشر نیز اعلامیه میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مشتمل بر 31 ماده و یک مقدمه موجود است که پس از تصویب در سال 1966 ، در سال 1976 ضمانت اجرایی پیدا کرد. این میثاق نسبت به اعلامیهی جهانی حقوق بشر فهرست جامع تر و تخصصی تری در مورد حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در بردارد. در کنار حقوق نسل اول و دوم که امروزه از حقوق بدیهی و اساسی بشر در دنیای امروز می باشد، نس سوم حقوق بشر مطرح است. حقوق نسل سوم به طور کلی به چهار شاخه تقسیم میشود.این حقوق عبارتند از: حق بر صلح، حق بر توسعه، حق بر محیط زیست و حق بر میراث مشترک بشریت. هر چند در این که حقوق این نسل را محصور کنیم در این چهار حق بحث های مختلفی وجود دارد و برخی از نویسندگان عناوین دیگری را نیز همچون حق بر استعمارزدایی، حق بر ارتباطات و مساعدت های بشردوستانه، حق بر زبان و فرهنگ بومی، حق بر دین داری و یکتاپرستی و غیره را جزء نسل سوم حقوق بشر قلمداد کردهاند. اما در این میان یکی از مهمترین مباحثی که به طور حتم در این نسل از حقوق قرار می گیرد و از توسعه یافته ترین شاخه های حقوق همبستگی میباشد، حق بر محیط زیست سالم می باشد. حق بر محیط زیست هر چند نوپا می باشد ولی برای دیگر حقوق بشر پیش نیاز است، چرا که برای بهرهمند شدن انسانها از این سایر حقوق، فرض بر این است که آنان از حداقل سلامتی و تندرستی برخوردار باشند. بر این اساس حق برخورداری از محیط زیست سالم را می توان در بنیادی ترین حق شناخته شده در منشور ملل متحد، یعنی حق حیات یافت. در مورد این نسل از حقوق بشر، میثاق خاصی به تصویب نرسیده است ولی در سال 1982 میلادی موضوع طرح سومین میثاق بینالمللی شد و اگر چه تنها طرحی از این میثاق ارایه شد و هنوز این میثاق به عنوان یک سند قطعی و قابل الحاق درنیامده اما چنان وارد گفتمان حقوق بشری شده است که جای خود را به عنوان میثاق این نسل حقوق بشر گشوده است.

در متون و اسناد بینالمللی تعریفی از حق بر محیط زیست ارایه نشده است، اما مواد 14 و 15پیش طرح سومین میثاق بین المللی حقوق همبستگی در بیان حق بر محیط زیست می گوید: هر انسان و کلیهی انسانها به صورت گروهی حق دارند از محیط سالم و متعادل از نظر زیست محیطی و مساعد برای توسعهی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی برخوردار گردند. همچنین ماده 15 اینچنین بیان می دارد: دولتهای عضو متعهد میگردند که شرایط طبیعی حیات را دچار تغییرات نامساعدی ننمایند که به سلامت انسان و بهزیستی جمعی صدمه وارد کند، صدمههایی که برای توسعهی جمعی ضروری باشد و راهی برای اجتناب از آن وجود نداشته باشد، قابل قبول محسوب میگردد. با توجه با آن چه گفته شد، حق بر محیط زیست این است که انسانها حق دارند که محیط زیست آنها از شرایط مناسب برای زندگی سعادتمندانه توأم با امنیت و سلامت برخوردار باشد.

اما در باب چگونگی شکلگیری حق بر محیط زیست سالم باید گفت که با تحول و توسعه در حقوق بینالملل و توسعهی میدان عمل آن و در نتیجهی پیدایش مفاهیمی چون حقوق بشر، باعث شد که قواعد حقوق بین الملل به سمت منافع مشترک بشریت توسعه یابد. در پی حرکت حقوق بین الملل به سمت منافع مشترک جامعه جهانی، مسائل جدیدی شکل گرفت از قبیل بهره برداری از فضای ماوراء جو و محیط زیست. در پی شناخته شدن محیط زیست به عنوان مقوله ای فراملی و بینالمللی، این امر در حیطه حقوق بینالملل محیط زیست قرار گرفت. در حقیقت قواعد حقوق بین الملل محیط زیست در پی حفظ یکی از میراثهای مشترک بشریت میباشد که همان محیط زیست است. از طرف دیگر قواعد و قوانین حقوق بین الملل محیط زیست، موجبات شکلگیری این حق را بوجود آورد و به نوعی تضمین کننده حق بر محیط زیست سالم برای نوع بشر شد. اعلامیهی استکهلم در مادهی 1 بیان می دارد که »:انسان از حقوقی بنیادین برای داشتن آزادی، برابری و شرایط مناسب زندگی در محیطی که به او اجازهی زندگی با حیثیت و سعادتمندانه را بدهد، برخوردار است، او رسمًا مسئولیت حفاظت و بهبود محیط زیست برای نسلهای حاضر و آینده را بر عهده دارد.«
این ماده از اعلامیه استکهلم بخوبی نمایانگر و بیان کننده حق بر محیط زیست سالم است. این حق امروزه با وجود سابقه کم ولی یکی از مقبولترین شاخههای نسل سوم حقوق بشر میباشد. نسلی که مفاهیم جدید حقوق بشر را در تفاهم و همکـاری همبستگی بشر میبیند.
2. تحول حقوق بشر
حقوق بشر موضوعی به قدمت بشر است ، لکن حقوق بشر به مفهوم امروزی قدمتی 200 ساله دارد و شامل مجموعه ای از قوانین مقررات - عرف - رویه و سازو کار های اجرایی است . این مفاهیم در معاهدات متعددی تبلور یافته و پیوند خورده است. تلاشهای مهم حقوق بشر مدرن را می توان به انقلابهای آمریکا و فرانسه و اعلام قوانین منع برده داری در قرون 18 و 19 نسبت داد .
تاسیس جامعه ملل به تقویت وجدیت بحث حقوق بشر در حوزه بین اللمللی انجامید . توجه جامعه ملل به شاخه های حقوق بشر در موضوعاتی مانند اقلیت ها - زنان - کودکان - حقوق کار و برده داری بود .
بعد از جنگ جهانی دوم مسئله نژادی و قومی در حقوق بشر مورد توجه قرار گرفت و از سویی عدالت اقتصادی - احترام به آزادی بیان و اجتماعات با برقراری صلح پیوند خورد .

ماده یک منشور ملل متحد به حقوق بشر اشاره داشته و این حقوق را در ارتباط ساختاری با دیگر وظیفه سازمان یعنی تامین صلح و امنیت بین المللی دانست .
تاکید منشور بر حقوق بشر از جمله در ماده 68 ، شورای اقتصادی و اجتماعی را موظف به تاسیس نهاد مسئول توسعه و ترویج حقوق بشر توسط شورای اقتصادی وا جتماعی کرد . کمیسیون حقوق بشر در 1946 توسط شورا ایجاد شد. اعضای کمیسیون در ظرفیت شخصی انتخاب می شدند . کمیسیون حقوق بشر اعلامیه جهانی حقوق بشر را در 1948 تصویب کرد و بعد از آن دو میثاق بین المللی را تصویب کرد .
میثاق سیاسی مبنای حقوق آزادی با ماهیتی لیبرال و فرد گرا و تحت فشار غرب ایجاد شد این میثاق به نسل اول حقوق بشر معروف و تاکید بر حق حیات - حق امنیت - آزادی فکر - مذهب و بیان - منع شکنجه و حق تابعیت میثاق حقوق اقتصادی - اجتماعی فرهنگی معروف به نسل دوم حقوق بشر ماهیتی سوسیالیستی و با فشار بلوک شرق تصویب شد و برموضوعاتی مانند حق امنیت اجتماعی - بهداشت - آموزش - تفریح و استراحت تاکید دارد .
نسل سوم حقوق بشر به شرایط مناسبی گفته می شود که در آن تحقق دو نسل اول ممکن باشد . حق صلح - حق توسعه - حق محیط زیست سالم . توجه جهانی به حقوق نسل اول بوده و حقوق نسل دوم نیز در تحت الشعاع توجه بین المللی به نسل اول بوده و به علاوه هزینه ها و تعهدات اجرای نسل های دوم و سوم برای کشورها هم از عوامل کندی توجه به این نسلها بوده است .
مسئولیت حقوق بشر به صورت اولیه در وظایف شورای اقتصادی و اجتماعی بوده و این شورا کمیسیون حقوق بشر را تاسیس کرده است که بر ترویج سازوکارهای حقوق بشر نظارت کرده است . کمیسیون در سال 2006 منحل و شورای حقوق بشر جایگزین آن شد . کمیسیون حقوق بشر در ابتدا به دلیل تاکید منشور بر اصل عدم مداخله در حاکمیت دولتها از نظارت بر دولتها و رسیدگی به موارد نقض خودداری می کرد . شورا هم تاکید داشت که کمیسیون اجازه بررسی موارد نقض حقوق بشر در کشورها را ندارد . نهایتا قطعنامه های 1503 و 1235 را را برای کمیسیون برای ورود به دومین مرحله از فعالیت خود یعنی حمایت از حقوق بشر باز کرد . تا این تاریخ وظیقه کمسیون فقط ترویج حقوق بشر بود . از این تاریخ به بعد به تدریج نقض حقوق بشر در آفریقای جنوبی و اسرائیل در سال 1967 و رودزیا در 1970 به عنوان شکایت از سوی دولتها به کمیسیون واصل شد .
.3 حقوق همبستگی
تقویت حقوق بشر در راستای انسانی شدن حقوق بین الملل و بین المللی کردن حقوق بشر به ایجاد سه نسل حقوق بشر موسوم به -1 حقوق سیاسی و مدنی -2 حقوق اجتماعی اقتصادی و فرهنگی و -3 حقوق جمعی یا همبستگی که شامل حق توسعه ، حق تعیین سرنوشت ، حق صلح ، حق برخورداری از محیط زیست مطلوب است انجامیده است. 1

توجه به دو حقوق اول تحت توجهات جنگ سرد بود کشورهای غربی بر آزادی انسان و حقوق سیاسی و مدنی او تاکید داشتند که ریشه در ارزشهای لیبرال داشت2 و بلوک شرق حقوق برابری برخاسته از ارزشهای سوسیالیستی را مورد تاکید قرار می دادند . پایان جنگ سرد و برجسته شدن روند جهانی شدن مرحله جدید از تحول در ماهیت حقوق جهانی بشر است . اساس آن شان انسانهاست که دولتها باید از آن حفاظت کنند . دراین دوران فرصت ها و تهدیدات جدیدی در جامعه جهانی ظهور کردند که حل و فصل آنها از طریق اقدامات یک جانبه دولتها میسر نبود و همبستگی جهانی را می طلبید . در این دوران نسل سوم حقوق بشر در کانون توجه قرار گرفت و در چارچوب این رویکرد مفاهیم مسئولیت اجرای تعهدات حقوق بشری ، تفکیک ناپذیری تمام اصول حقوق بشر ، مردم سالاری و جهانی بودن مورد توجه قرار گرفت .
در مرحله سوم و پس از ظهور حقوق جمعی مبنای همبستگی و همکاری و همراهی هرچه بیشتر انسانهاست حقوق بشر هم ماهیتی تقسیم ناپذیر و جهانی دارد . 3

.4حقوق محیط زیست
موضوع حمایت از محیط زیست در جهت منافع بشری و از بین بردن آثار مخرب فعالیتهای صنعتی تبدیل به مسائله ای جدی در جهان معاصر گردیده است و از ویژگیهای مشترک سیاست داخلی کشورها محسوب می شود .
حقوق بشر در ابتدا تقریبا منحصر به حقوق مدنی و سیاسی بوده است . ویژگی مقوله اول یا نسل اول حقوق بشر یعنی حقوق آزادی ها جنبه سلبی آن یعنی عدم مداخله دولت است بعد از انقلاب مکزیک و روسیه حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی یعنی حقوق برابری به تدریج مورد شناسایی قرار گرفته و از کالبدی حقوقی ، در نظامهای داخلی و بین المللی بهره مند شد . نسل دوم حقوق بشر ایجابی است یعنی تلاش دولت برای ایجاد امکانات و زمینه های لازم جهت برخورداری شهروندان از حقوق و آزادیهای خود است . ظهور آثار منفی ناشی از فرایند جهانی شدن ، ضرورت داشتن حقوق بشری مبتنی بر برادری و همبستگی انسانی برای بهره مندی عادلانه از فرصت های خلق شده و مقابله موثر با تهدیدات ناشی از جهانی شدن ، شناسایی ، محتوا بخشی و تضمین نسل سوم حقوق بشر یعنی حقوق همبستگی را آشکار کرد .
کنفرانس آرماندهامر و بنیاد بین المللی حقوق بشر به این سوال که چرا باید به دنبال نسل سوم حقوق بشر باشیم چنین پاسخ داده است : »برخی دل مشغولی های کهنه جهانی امروز ویژگی فوری یافته و روند قاعده گذاری در زمینه حقوق بشر نیز نسبت به آنها تاثیر پذیری خاصی از خود نشان می دهد . این حقوق نه ناشی از سنت فردگرایی نسل اول و نه ناشی از سنت سوسیالیستی نسل دوم بوده بلکه ریشه دریک نظام حقوقی با تحرک خاص دارد که در آن شاهد ظهور قواعدی هستیم که گاهی ادامه مفاهیم قدیمی و گاهی تفسیر ابعاد جدید نظم اجتماعی می باشد.« در مقایسه با دو نسل قبلی حقوق بشر ، ویژگی حقوق همبستگی (حق بر محیط زیست سالم ، حق بر توسعه ، حق بر صلح و حق بر میراث مشترک بشریت) این است که تامین این حقوق مانند حقوق سیاسی و مدنی هم جنبه سلبی دارند (برای دولت ) هم مانند حقوق اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی جنبه ایجابی دارند یعنی مردم می توانند از دولت مطالبه کنند .
حق بر محیط زیست و نقش آن در توسعه حقوق بین الملل محیط زیست .
سنتی ترین بعد حقوق بین الملل تنظیم روابط بین تابعان آن یعنی دولتها است . حقوق بین الملل سنتی حاکم بر روابط بین المللی در دوران کلاسیک 1815-1914 اساسا شامل قواعد مبتنی بر عمل متقابل یا تعادل امتیازات مکتسبه و الزامات به عهده گرفته شده می باشد . در قرن نوزدهم و سپس بعد از جنگ جهانی اول با ممنوعیت تجارت برده ، حقوق بشردوستانه و کنوانسیون بین الملل کار شاهد ایجاد دسته ای از قواعد بین المللی هستیم که مستثنی از اصل عمل متقابل بوده و مبنی بر منافع بلاواسطه و مستقیم دولتی که تعهد بین المللی را به عهده می گیرد نمی باشد . آنچه مورد نظر است منافع کلیه کشورها و جامعه بین المللی است . بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم ، دل مشغولیهای مربوط به حمایت از حقوق بشر موجب گسترش این دسته از قواعد ، حاوی تعهدات بلاعوض درجهت منافع مشترک بشریت می شود . سپس با مقررات مربوط به بهره برداری از جنوبگان ، فضای ماورای جو و میراث مشترک بشریت تعداد این نوع قواعد افزایش می یابد . کاملا واضح است که قواعد شاکل حقوق بین الملل محیط زیست به آن دسته از قواعد که هدف آنها منافع مشترک بشریت است تعلق دارند . قواعد حقوق بین الملل محیط زیست معمولا حاوی منافع مستقیم و بلاواسطه برای دول متعاهد نمی باشد . هدف آنها حفاظت از دریا ، هوا ، گونه های گیاهی و حیوانی وحشی و .. است . نهایتا هدف و غایت این قواعد تنظیم مستقیم روابط بین دولتها ، یعنی تابعان حقوق بین المللی نیست ، بلکه هدف پیوند این تلاشها و ایجاد همکاری بین آنها برای بهبود سرنوشت و زندگی بشریت است .
اگر حقوق محیط زیست مبتنی بر منفعت و علائق مشترک بشریت است، باید گفت که این منفعت در حقوق شناخته شده برای افراد نیز منعکس است و لذا تضادی بین این دو راه یا طریق در طرح و بررسی مسائله وجود ندارد . رعایت جهانی حقوق و آزادیهای بنیادین افراد جزئی از علایق و منافع مشترک بشریت است . دراین خصوص می توان مقدمه اعلامیه حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل متحد را یادآور شد که می گوید " شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح را در جهان تشکیل می دهد .
حق برخورداری از محیط زیست سالم به عنوان یک اصل حقوق بشری در اعلامیه استکهلم 1972 ، منشور جهانی طبیعت 1982 ، اعلامیه ریو 1992 ، ماده 24 منشور آفریقائی حقوق بشر 1981 ، ماده 11 پروتکل الحاقی به کنوانسیون آمریکائی حقوق بشر 1988 ، ماده 24 کنوانسیون حقوق کودک 1989 ، بند 1 ماده 4 کنوانسیون سازمان بین المللی کار در خصوص قبائل و اقوام بومی 1989 و... اشاره شده است .
حق داشتن محیط زیست سالم دارای چهار جزء است
- حق شهروندان برای مشارکت در اتخاذ تصمیمات زیست محیطی

- حق دسترسی به اطلاعات زیست محیطی
- حق آموزشهای زیست محیطی
- حق دادخواهی زیست محیطی
قواعد شاکل حقوق بین الملل محیط زیست به آن دسته از قواعد که هدف آنها منافع مشترک بشریت است تعلق دارند . قواعد حقوق بین الملل محیط زیست معمولا حاوی منافع مستقیم و بلاواسطه برای دول متعاهد نمی باشند و هدف آنها حفاظت از دریا ، هوا ، گونه های گیاهی و حیوانی وحشی و و.. است . نهایتا هدف و غایت این قواعد تنظیم مستقیم روابط بین دولتها ، یعنی تابعان حقوق بین المللی نیست ، بلکه هدف پیوند این تلاشها و ایجاد همکاری بین آنها برای بهبود سرنوشت و زندگی بشریت است .
در پیمان زیست محیطی کیوتو که در سال 1997 توسط نمایندگان یکصد و هفتاد و پنج کشور به تصویب رسید ، تصریح شده است که سی و یک کشور صنعتی جهان میزان انتشار گازهای گلخانه ای خود را تا سال 2010 ، نسبت به سال 90 ، حدود 5 درصد کاهش دهند . سازمان ملل پیش بینی کرده است در فاصله سالهای 1990 تا 2010 ، میزان انتشار گازهای گلخانه ای در آمریکا 33 درصد و در استرالیا 11 درصد افزایش یافته است . براساس آمار و ارقامی که سازمان ملل متحد منتشر کرده است ، انتشار گاز دی اکسید کربن که خطرناک ترین گاز گلخانه ای به شمار می رود در کشورهای صنعتی در فاصله سالهای 2000 تا 2005 بیش از 11 درصد افزایش یافته است .
اولین کنفرانس جهانی سازمان ملل در باره انسان و محیط زیست معروف به استکهلم در 5 ژوئن 1972 برگزار شد . نتیجه کار کنفرانس تصویب و انتشار یک بیانیه حاوی 26 اصل است که در ان حق برخورداری انسان از محیط زیست سالم همطراز با حقوق بشر شناخته شده است .
دومین کنفرانس ملل متحد با عنوان همایش زمین در 1992 در ریودوژانیرو تشکیل شد و حاصل آن بیانیه ریو شامل 27 اصل و دستورکار موسوم به 21 و دو کنوانسیون مهم در تقویت همکاریهای زیست محیطی بود .

.5 توسعه پایدار و پیوند محیط زیست و حقوق بشر
شکل گیری مفهوم توسعه پایدار در چارچوب نظام ملل متحد اصولا به منظور ایجاد هماهنگی در نقطه نظرات مختلف کشورهای صنعتی و کشورهای درحال توسعه درخصوص اهمیت رعایت مسائل زیست محیطی در سیاستهای اقتصادی می باشد . در اعلامیه ریو بر مشارکت جهانی منصفانه از یک سو و توجه به نیازهای خاص کشورهای درحال توسعه از طرف دیگر اصل مسئولیت مشترک اما متفاوت شکل می گیرد که ریشه در میراث مشترک بشریت دارد که عبارت از مسئولیت مشترک کشورهای برای حفاظت از محیط زیست در سطح ملی ، منطقه ای و جهانی می باشد . اصل 7 اعلامیه ریو اعلام می دارد که »دولت ها باید با

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید