بخشی از مقاله


تاثیر شاخص توسعه انسانی بر شاخص عملکرد محیط زیست (مطالعه موردی: کشورهای منتخب اسلامی)

چکیده
این پژوهش اثر شاخص توسعه انسانی1بر شاخص عملکرد محیط زیست2در کشورهای منتخب اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد. روش مورد استفاده در این مطالعه پانل دیتا و برای دوره زمانی 2006-8 است. نتایج این مطالعه یک رابطه مثبت معنـادار بـین شاخص عملکرد محیط زیست و شاخص توسعه انسانی را نشان میدهد. نتایج همچنین نشان دهنده رابطه منفی بـین شـاخص عملکرد محیط زیست با ارزش افزوده بخش کشاورزی و یک رابطه مثبت با سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. داده های مورد نیاز برای این مطالعه از بانک جهانی گردآوری شده است.

واژگان کلیدی: شاخص توسعه انسانی، شاخص عملکرد محیط زیست، پانل دیتا، کشورهای منتخب اسلامی.


َ


-1 مقدمه و طرح مسأله

مسائل زیست محیطی یکی از مهم ترین موارد مطرح در سطح جهانی و در سطح ملی در بسیاری از کشورهای دنیا هستند. امروزه اهمیت محیط زیست و نقش حیاتی آن در پیشبرد توسعه اقتصادی در کشورهای مختلف غیر قابل انکار است. عدم استفاده بهینه از محیط زیست سبب بروز مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در هر کشوری میشود. طی دهههای اخیر، مسائل زیست - محیطی از جنبههای مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. آغاز موج توجه عمومی به مسائل زیست محیطی، طی دههی 1960به وقوع پیوست و تمرکز عمده این توجهات روی آلودگیهای صنعتی، به دلیل رشد روزافزون اقتصادهای صنعتی بود. در یک دیدگاه افراطی برخی از اقتصاددانان و کارشناسان محیط زیست معتقدند که محدودیت منابع زیست محیطی مانع ادامه رشد اقتصادی است، از طرف دیگر به اعتقاد برخی از اقتصاددانان، پیشرفتهای فنی و سرمایههای فیزیکی، وابستگی به منابع طبیعی را کاهش داده و منجر به رشد اقتصادی میشود(صادقی،.(211:1392

در اواخر دههی 1970میلادی مسائل مربوط به تجارت و محیط زیست اوج گرفت و طرفداران محیط زیست در اعتراض به وضعیت اسفناک محیط زیستی حاصل از توسعه روزافزون تجارت، مخالفتها و نشستهای گستردهای در نقاط مختلف جهان ترتیب دادند .(Holinger,2008: 10) در واقع علیرغم افزایش سطح درآمد، ناظر کاهش رفاه انسانها خواهیم بود. علاوه بر این تخریب منابع طبیعینهایتاً فعالیت اقتصادی را با خطر مواجه میکند. از این رو برای حفاظت از محیط زیست و حتی حفظ فعالیتهای اقتصادی باید رشد اقتصادی متوقف شود و جهان به سمت اقتصادی در وضعیت پایا حرکت نماید( .(Panayotou, 2000: 8

کوزنتس نخستین بار در سال 1955 به بررسی رابطه بین نابرابری درآمدی و رشد اقتصادی پرداخت. وی با بررسی دادههای تجربی موفق به استخراج منحنی U شکل معکوس شد که از آن زمان به افتخار وی این منحنی را منحنی کوزنتس نامیدند، پس از آن کارهای بسیاری توسط اقتصاددانان مختلف در مورد وجود رابطه بین رشد اقتصادی و آلودگی صورت گرفت و چون پژوهشگران به منحنی مشابهی همانند منحنی کوزنتس به دست آمده از رابطه بین رشد اقتصادی و نابرابری درآمـدی (کـه توسـط کـوزنتس استخراج گردیده بود) دست یافتند این منحنی را منحنی زیست محیطی کوزنتس نامیدند(سلیمی فر و دهنوی، .(183 : 1388 بنابر فرضیه منحنی کوزنتس، در مراحل ابتدایی رشد اقتصادی، تخریب محیط زیست زیاد است تا اینکه این موضوع بـه نقطـهای در حداکثر خود میرسد و سپس در مراحل بالای رشد، محیط زیست بهبود مییابد(پژویان و مراد حاصل، .(144 :1386

شاخص عملکرد محیط زیست (EPI) به عنوان یک عامل کمی در کنترل آلودگیها و پیامدهای مـدیریت منـابع طبیعـی، ابـزار قدرتمندی را برای بهبود مدیریت، سیاستگذاری، تصمیمگیریها و تعیین راهبردهای محیط زیست فراهم مـیکنـد. شـاخص عملکرد محیط زیست، یک شاخص بسیار مهم و ترکیبی است که اهدافی را جهت نیل به کارایی محیط زیست مشخص نموده و موقعیت فعلی هر یک از اجزای تشکیل دهنده این شاخص را اندازهگیری نموده و چگونگی نیل به اهداف مورد نظر هر کشور را ارزیابی میکند (متصدی زرندی و ببران،.(101 : 1387 این شاخص بر ابعاد پایداری محیطزیست تأکید داشته و عملکرد سیاستها و برنامه های کشورها را در زمینه کاهش معضلات محیطزیستی و حفاظت از محیطزیست و مدیریت منابعطبیعی مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد. شاخص عملکرد محیطزیست (EPI) با دو هدف کلان شامل -1 کاهش تـنش و فشـارهای محـیطزیسـتی تهدیدکننده سلامت انسان (هدف سلامت محیطزیست) و -2 حفاظت از زیستبومها و منابعطبیعی (هدف پایداری محیطزیست) متشکل از 25 شاخص فرعی (در 6 زمینه سلامت محیط زیست، کیفیت هوا، کیفیت منابع آب، تنوع زیستی و زیستگاه، کیفیـت منابع طبیعی مولد و انرژی پایدار) مطرح شده استکه با استفاده از روشهای آماری مناسب، شاخص ترکیبی عملکرد محیطزیست (EPI) برای کشورهای مختلف ساخته میشود. مقدار این شاخص بین صفر تا 100 در نوسان بوده و هر چه کشوری ارقام بالاتری از این شاخص را به دست آورد دارای بهترین عملکرد محیطزیستی و هر چه رقم یاد شده کمتر باشد، مبین عملکرد نامطلوب تردر زمینه محیطزیست است (سنگاچین و همکاران، .(73 :1389

شاخص توسعه انسانی (HDI) نیز یکی از شاخصهای مهم برای اندازهگیری توسعه انسانی است که توسط برنامه توسعه سازمان ملل از سال 1990 برای بالا بردن آگاهی های جهانی در مورد توسعه انسانی برای کشورهای مختلف دنیا منتشر میشود. در اولینگزارش توسعه انسانی در سال 1990 آمدهاست: مردم، یعنی مردان و زنان، ثروت واقعی هر ملتی را تشکیلمیدهند. هدف توسعه، خلق شرایطی است که مردم بتوانند در آن از عمر طولانی و زندگی سالم و سازندهای بهره مند شوند.

انتشار این گزارش کمک میکند تا مردم دوباره در مرکز توجه توسعه جای گیرند . در گزارش توسعه انسانی، کشورها را بر اساس میزان شاخص توسعه انسانی به گروه های کشورهای با توسعه انسانی بسیار زیاد، کشورهای با توسعه انسانی زیاد، کشـورهای بـا توسعه انسانی متوسط و کشورهای با توسعه انسانی کم تقسیم میکنند. در گزارش سال 2011، ایران در گروه کشورهای با توسعه انسانی زیاد قرار گرفتهاست. شاخص HDI شامل اثرات متغیرهای اجتماعی مانند، بهداشت، حقوق سیاسی، آزادیهای مـدنی و آموزش و پرورش است. افزایش سطح آموزش و پرورش و بهداشت در جامعه میتواند از طریق کاهش نرخ رشد جمعیت و بهبود سلامت افراد، فشار بر منابع طبیعی را کاهش دهد و سبب بهبود عملکرد محـیط زیسـت یـا افـزایش شـاخص EPI مـیشـود .(Mukherjee et al, 2010: 50) هد ف این مطالعه بررسی رابطه بین شاخص توسعه انسانی و شاخص عملکـرد محـیط زیسـت در کشورهای منتخب اسلامی ( جدول 1 پیوست) با استفاده از روش پانل دیتا است.

-2 سؤال و فرضیه پژوهش

در این پژوهش سعی میشود اثر شاخص توسعه انسانی بر شاخص عملکرد محیط زیست در کشورهای منتخـب اسـلامی مـورد بررسی قرار گیرد، به همین جهت بنیادیترین سوال پژوهش عبارت است از:
- آیا بین شاخص توسعه انسانی و شاخص عملکرد محیط زیست در کشورهای منتخب اسلامی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؟ به عبارت دیگر آیا با رشد شاخص توسعه انسانی، شاخص عملکرد محیط زیست افزایش مییابد؟
بنابراین فرضیه تحقیق به صورت زیر عنوان میشود:

- به نظر میرسد بین شاخص توسعه انسانی و شاخص عملکرد محیط زیست در کشورهای منتخب اسلامی، رابطه مثبت و معنی-

داری وجود دارد.

-3 پیشینه پژوهش

مطالعات نظری و تجربی انجام گرفته درباره رابطه بین شاخص توسعه انسانی و عملکرد محیطزیست کم هستند؛ لکن مطالعـات مشابهی در این زمینه انجام شده است. در ادامه برخی از مهم ترین مطالعات نظری و تجربی انجام شده در این رابطه مورد بررسی قرار میگیرد.

گروسمن و کروگر(1991) 1، اولین پژوهش در زمینه رشد اقتصادی و کیفیت محیط زیست را انجام دادند و به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی تجارت آزاد آمریکای شمالی، مطالعهای را انجام دادند و توسط رابطهای رگرسیونی، ارتباط میان آلودگی و رشـد اقتصادی را بررسی کردند. برای این مطالعه از متغیر تولید سرانه ناخالص داخلی، روند زمانی و شاخصهای آلودگی همچون میزان انتشار دی اکسید گوگرد SO2 و ذرات معلق در هوا ( 2 (SPM استفاده شده است و با توجه به نتایج این تحقیق رابطه میان تولید ناخالص داخلی سرانه و میزان انتشار دی اکسید گوگرد را به صورت U وارونه به دست آوردند.

دبراین(1997)3، به بررسی نقش تغییرات جمعیت شهرنشین یا نوآوری فنی در کاهش انتشار CO2 در هلند و آلمان غربی طی دهه 1980 پرداخت. اگر چه وی در یافتن شواهدی برای تأیید نظر خود توفیقی کسب نکرد، اما دریافت کـه سیاسـت زیسـت محیطی که به وسیله توافقهای بین المللی گسترش یافته است، تغییر مناسبی در مورد این است که چرا با افزایش سطح درآمدمیزان آلودگی تمایل به کاهش دارد. لازم به یادآوری است که طبق نتایج دبراین درآمد یک عامل تعیین کننده در تعیین سیاست-های زیست محیطی است اما توسعه شهرنشینی اثری معنادار بر تولید CO2 ندارد.

دیجگراف و والبرگ(2001) 1، با بررسی اثرات رشد اقتصادی بر میزان CO2 منتشر شده در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(2 (OECD طی سالهای1960تا1997 ضمن آزمون منحنی اولیه کوزنتس دریافتند که در این کشورها دوران گذار سپری شده است. نتایج این تحقیق نشان دهنده کاهش میزان CO2 سرانه منتشر شده به ازای هر واحد درآمد سرانه میباشد. درآمد سرانه آستانه بدست آمده در این تحقیق، 15704 دلار بوده است. چنانچه مصرف انرژی از نظر زیست محیطی از کارایی لازم در تولید برخوردار نباشد، دستیابی به توسعه پایدار دچار مشکل میشود. از نظر بسیاری ازدانشمندان سطوح بالاتر فعالیت اقتصادی(تولید یا مصرف) نیازمند انرژی و مواد اولیه بیشتر است و به دنبال آن مقادیر بیشتری از مواد زائد فرعی ایجاد میشود و تجمع مواد زائد و تمرکز آلایندهها به تخریب محیطزیست بیشتر منجر میگردد. بنابراین انتظار میرود با افزایش سطحدرآمد در جامعه، رفاه اجتماعی کاهش یابد. از اینرو، برای حفاظت از محیطزیست لازم است رشد اقتصادی در برخی از مواقع حتی متوقف شود و از این طریق جهان به سمت اقتصاد در وضعیت پایا حرکت نماید.

بویس (2003) 3 بیان میکند که نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی منجر به نابرابریهای، زیست محیطی میشود در نتیجه ممکن است تاثیر منفی بر عملکرد محیط زیست داشته باشد و عقیده دارد که بهبود وضعیت بهداشتی و آموزشی به عنوان ابعادی از شاخص توسعه انسانی میتواند بهبود عملکرد محیط زیست را به دنبال داشته باشد.

ملنیک4 و همکاران (2005) استدلال میکنند که پایداری محیط زیست نیازمند توسعه متوازن در همه بخشها و به ویـژه در بخش توسعه انسانی است و پایداری محیط زیست را برای حفاظت از منابع طبیعی و مردم ضروری میدانند.

فرانکل و رز(2005) 5، در بررسی اثر تجارت بر محیطزیست در یک سطح مشخص تولید ناخالص داخلی سرانه به ایـن نتیجـه رسیدند که تجارت بیشتر منجر به تولید بیشتر شده و در نهایت آلودگی افزایش مییابد. این محققین در مطالعه خود به این نتیجه نیز دست یافتند که در این خصوص عوامل برونزایی نیز تعیین کننده هستند به همین جهت در مدل رگرسیونی به غیر از متغیر تولید ناخالص سرانه، متغی رهای نسبت مجموع صادرات و واردات به تولید ناخالص ملی (درجه باز بودن اقتصاد)، درجه دمکراسی و متغیر تراکم جمعیت را در نظر گرفتند. یافته های این تحقیق حکایت از آن دارد که تجارت ممکن است اثر قابـل تـوجهی روی شاخصهای آلودگی داشته باشد. نتایج این تحقیق، فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس را تایید نمود. به گونهای که میتوان گفت که رشد اقتصادی، وضعیت محیط زیست را در سطوح پایین درآمد بدتر میکند و در سطوح بالای درآمد، بهبود میبخشد. مرادحاصل (1386)، در رسالهی خود تحت عنوان »بررسی رابطه میان رشد اقتصادی و کیفیت زیسـت محیطـی در کشـورهای منتخب (در قالب فرضیه منحنی کوزنتس)« با استفاده از روش دادههای تلفیقی (پانل)، اثر رشد اقتصادی بر آلوگی هوا را در قالب فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس برای 67 کشور با گروههای درآمدی متفاوت (شامل ایران) مورد آزمون قرار دادند. در این پژوهش علاوه بر متغیر رشد اقتصادی، جمعیت شهری، قوانین زیست محیطی، تعداد خودرو و درجه باز بودن اقتصاد بر میـزان آلودگی هوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اکثر کشورهای با درآمد بالا با طی نمودن نیمه اول در منطقه دوم از منحنی کوزنتس قرار دارند درحالیکه کشورهای با درآمد پایین و متوسط عمدتاً به نقطـه اوج منحنـی نرسـیده و همچنان رابطه رشد اقتصادی و تولید آلودگی در این کشورها مثبت میباشد. لذا این کشورها با استفاده از تجربیات کشورهای با درآمد بالا می توانند مراحل توسعه اقتصادی را با سرعت بیشتری پشت سر گذارند. در طرف دیگر این طیف کسانی هستند که معتقدند سریع ترین راه برای بهبود کیفیت محیط زیست در امتداد مسیر رشد و توسعه اقتصادی قرار دارد. به عبارت دیگر در این دیدگاه رشد به عنوان پیش زمینه ای برای بهبود کیفیت محیط زیست تلقی میشود (پژویان و مراد حاصل، .(1386

ماخرجی و همکاران (2010) نیز در مطالعهای به بررسی رابطه بین محیط زیست، توسعه انسانی و رشد اقتصادی پرداختهاند. نتایج رگرسیون، یک رابطه معنادار غیر خطی بین عملکرد محیط زیست و سطوح درآمدی کشورها را تایید می نماید. این رابطه بیـان میکند که عملکرد محیط زیست کشورها در سطوح اولیه درآمدی، همگام با درآمد افزایش مییابد اما در سطوح درآمدی بالاتر، با کاهش مواجه میشود. به عبارت دیگر با توجه به یافتههای آنها، رابطه سطوح درآمدی کشورها و شاخص عملکرد محیط زیست برروی نمودار، یک منحنی U شکل معکوس میباشد.

-4 معرفی مدل و متغیرهای به کار رفته در پژوهش

همان طور که بیان شد مطالعه حاضر با به کارگیری روش پانل دیتا، به بررسی اثر شاخص توسعه انسانی بر شاخص عملکرد محیط زیست میپردازد. مدل بکارگرفته برای این منظور به صورت زیر است:

×

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید