بخشی از مقاله


تبیین حس سرزندگی در مجتمع هاي مسکونی

چکیده:

استفاده از رویکرد معماري جمعی و یا روش هاي مشارکتی همواره مورد بحث بوده است.مسکن (مجموعه هاي مسکونی) بستر مناسبی براي استفاده از روشهاي مشارکتی در معماري هستند تا از طریق فهم و درك صحیح الگوهاي رفتاري ساکنان بتوان به ارتقاء کیفیت محیط مصنوع و در نهایت بالا بردن میزان احساس جمعی و توسعه افراد بهره جست.امروزه بنا با ماهیت فرآیند طراحی مجتمع هاي مسکونی و ضرورت بهره گیري از کاربري هاي چند منظوره در طراحی مجتمع هاي مسکونی که در راستاي افزایش رفاه شهروندان و ساکنان مورد توجه قرار گرفته است، تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی بوده که مرکز توجه این پژوهش، مطالعه عوامل ایجاد کننده حس سرزندگی در مجتمع هاي مسکونی میباشد. با بررسی عوامل شکل دهنده به سرزندگی در مجتمع هاي مسکونی از دیدگاه روانشناسی محیط ، بدنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی است که »طرح کالبدي مجتمع هاي مسکونی چه نقشی در ایجادحس سرزندگی ساکنین دارد؟« و در این راستا کالبد از دو جنبه فعالیتی و فضایی در مجتمع هاي مسکونی مورد بررسی قرار گرفته است.

.

واژگان کلیدي:

روش هاي مشارکتی ، مجتمع مسکونی ، سرزندگی ، کالبد

-1 مقدمه

طراحی مسکن بصورت انبوه معمولاً تنزل درکیفیت را به همراه دارد . با توجه به تحولاتی که درطراحی مسکن رخ د اد ه است، مشخص نیست که این تحولات توانسته باشد حس سرزندگی در محیط مسکونی را محقق نماید. نشاط و سرزندگی یکی از مؤلفههاي اصلی یک مکان واجد کیفیت شهري میباشد. مکان پدید ه ایست که انسان د ر طول زندگی خود به آن معنا بخشید ه و به آن وابسته می شود میان حس به مکان و ادراك و شناخت مکان از سوي فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را با آن باز می شناسد. محیطهاي شهري سرزنده، زمینهساز تعاملات اجتماعی بین افراد متفاوت و خلق و افزایش سرمایه اجتماعی میگردند.تحقیقات نشان د اد ه اند که کیفیت و ویژگی هاي محیط کالبد ي میتواند پاسخ گوي توقعات و نیازهاي مرد م نیز باشند . باتوجه به تفاوت هایی که د ر طراحی مجتمع مسکونی وجود د ارد به نظر می رسد که تمرکز بر طرح کالبدي مجتمع مسکونی سنجش حس سرزندگی و نقش طرح هاي مختلف کالبدي بر حس مرد م نسبت به محل سکونت خود را تأمین نماید.

اگر فضاي زندگی را به مانند یک موجود زنده فرض شود بر اي ادامه زندگی به سرزندگی و نشاط نیازمند است.اکنون سرزندگی، تنها هدفی فانتزي براي فضاي شهري به شمار نمیآید؛ بلکه متخصصان در پی تثبیت اصول ترویج دهنده آن -در برنامهریزي تا کالبد-هستند. با نگاهی هر چند کوتاه به مجتمع هاي امروز به راحتی میتوان دریافت که در پی چهره مجتمع و مردم آن ملال و رخوت موج میزند ، مجتمع هاي مسکونی معاصر از تعدادي بلوك هاي خشک،بیروح و تکراري ، مسیرهایی فاقد امنیت براي عابرین و . . . تشکیل شدهاند که بدون توجه به فرهنگ و نیاز مردم ساخته شدهاند .براي جلوگیري از بروز این مشکلات و نیز ایجاد شرایطی مطلوب براي استفادهکنندگان از مسکن لازم است که تنوع و سرزندگی را در آن مجتمع ها ایجاد کنیم.

-2 معنی لغوي سرزندگی و تعاریف ارائه شده توسط نظریه پردازان

کورش گلکار: سرزندگی شهري را معادل واژة (Livability) و بعضاً (Liveliness) میداند او سرزندگی شهري را به عنوان یکی از مؤلفههاي سازنده کیفیت کلی طراحی شهري تعریف مینماید که به عبارت دیگر "سرزندگی" به همراه شانزده کیفیت دیگر، یعنی خوانایی، شخصیت بصري، حسن زمان، غناي حسی، رنگ تعلق، آموزندگی، نفوذپذیري و حرکت،اختلاط کاربري و فرم، همه شمول بودن، کیفیت عرصه همگانی، آسایش اقلیمی، ایمنی و امنیت، انعطافپذیري، همسازي با طبیعت، انرژي – کارآیی و پاکیزگی محیطی، پدیدهاي به نام کیفیت طراحی شهري را میآفریند(گلکار ،:ش. (67 :44

کوین لینچ: تعریف لینچ (Lynch) از سرزندگی براساس کتاب تئوري شکل خوب شهر منتشر شده در سال 1981 چنین میباشد: هماهنگی محیط با نیازهاي بیولوژیکی انسان و میزانی که فرم مکانها، بقا زیست محیطی انسان و سایر موجودات زنده مفید به لحاظ اقتصادي براي انسان را تأمین میکنند. به لحاظ سرزندگی، محیطی سکونتگاه خوب محسوب میشود که سلامت و بهزیستی افراد و بقاي موجودات زنده را تأمین کند که البته سه خصوصیت اصلی محیط را که بر سلامتی و ایجاد یک محیط حیاتی و بستر مناسب براي زندگی مؤثرند را، "بقا"، "ایمنی" و "سازگاري" میداند (لینچ، . (159 :1381

آلن جکوبز و دانلد اپلیارد :(Apple yard) آلن و دانلد اپلیارد براساس بیانیهاي که در سال 1987 با عنوان "به سوي یک مانیفست طراحی شهري" منتشر کردند، سرزندگی را امکان زندگی راحت تعریف نمودهاند.

جین جیکوبز: جین جیکوبز در کتاب مرگ و زندگی شهرهاي بزرگ آمریکا منتشر شده در سال 1961، سرزندگی را مکان برقراري برخوردها و تعاملات مفید بین افراد و تماشا کردن دیگران میداند.
"سرزندگی" در معنی لغوي در لغتنامه دهخدا این گونه آمده است: "با نشاط بودن، سرزنده داشتن"(دهخدا ،1335، ج . (454 :29 جان روس معتقد است براي ارجاع به "سرزندگی"، باید به جاي استفاده از واژه (Livability) از واژه "کیفیت زندگی" ( Quality of (life استفاده نمود. وي سرزندگی را "کیفیت زندگی بدان گونه که توسط مردم در فضاي شهري ادراك و تجربه میشود" تعریف میکند. رابرت کوان در دیکشنري شهرسازي، سرزندگی (Livability) را "مناسب براي زندگی و فراهم آورنده کیفیت زندگی مطلوب" تعریف میکند.. در لغتنامه شهرسازي رابرت کوان سرزندگی و زیستپذیري در کنار هم آمده و این گونه معنی شده است: " Vitality and "Viability ویژگی مراکز شهرهاي کوچک و بزرگ موفق است؛ سرزندگی شهر بازتاب سطح شلوغی آن در اوقات مختلف روز و در

بخشهاي مختلف است؛ در صورتی که زیستپذیري میزانی براي سنجش ظرفیت آن براي جذب سرمایه براي بقاء بهبود و تطابق نیازهاي متغیر است cowan)،. (422 :1387


-3 مبانی نظري

سرزندگی و پویایی فضاي زندگی و درمقابل، ملال انگیزي آن بازتاب شمار و به خصوص نوع فعالیتها و رویدادهایی است که در فضا صورت می پذیرد .بنابراین براي شناسایی سرزندگی ابتدا باید به بررسی فعالیت ها پرداخته شود (به نوشته پاکزاد، .(41:1386

»فعالیت: به تمامی افعا ل انسانی که در راستا ي برآورد ن یکی از نیازهاي او انجام میگیرند. « (یان گهل،(10:1387 فعالیتها را به لحاظ اجباري یا اختیاري بودن به سه دسته تقسیم نموده که عبارتند ا ز :فعالیتهاي ضروري(اجباري)مانند رفتن به مدرسه یا محل کار، منتظر ماندن در ایستگاه اتوبوس، خرید فعالیت هاي انتخابی(تفریحی)مانند رفتن به پارك و به طور کلی تفریحی و فعالیت هاي اجتماعی مانند تماشا کردن دیگران، صحبت کردن، جلب توجه کردن .


-4 کالبد در مجتمع هاي مسکونی

در فرهنگ عمید واژه کالبد چنین معنا شده است:»قالب ، تن، بدن« (عمید ، .(813 فرهنگ معین این واژه را اینچنین معرفی می کنند:- 1» قالب هر چیز ( عموما ) ، کالب-2 قالب خشت زنی (خصوصا) -3 تن (آدمی و جانوران ) ، بدن« (معین.2859،.(1371 فرهنگ دهخدا نیز تعابیر مشابهی دارد : »کالبد به معنی کالب است که قالب هرچیز باشد /. به معنی تن و آدمی و حیوانات دیگر نیز هست . چون این تن خاکی براي روح حیوانی به معنی قالب است ، آن را نیز کالبد گفتهاند . کالبد را تنها بر تن آدمی اطلاق نکنند، بر جماد و نبات نیز اطلاق نمایند و کالبد روینده بدن نباتی را گویند و کالبد کانی یعنی جمادي) « دهخدا.241،.(1345
کالبد در مجتمع هاي مسکونی از دو زاویه قابل بررسی میباشد :

-1 مؤلفه هاي فضایی : مؤلفه هاي فضایی مجتمع هاي مسکونی از دو بعد قابل بررسی است. یکم ، کالبد مسکن به عنوان یک واحد مسکونی که می توان از طریق رعایت اصول اقلیمی، نور و تابش آفتاب مناسب،کوران،ایجاد فضاهایی دلباز مانند حیاط در بام، بهره مندي از دید و منظر مناسب و. . . فضاهاي مطلوبی را در داخل واحد هاي مسکونی ایجاد نمود ؛ و دوم، رابطه کالبدي مسکن با محیط مسکونی خود که به نوعـی شاخص اجتماعی میباشد که نوع نیازها و رفتارهاي سکونت ، مسکن خاصی را طلب می کندو فضاهاي عملکردي مسکن با توجه به شرایط اقتصادي و اجتماعی ساکنان خود داراي ابعاد متفاوت می باشد. ابعاد کالبدي مجتمع هاي مسکونی شامل سطح اشغال و تراکم، ارتفاع بلوك هاي ساختمانی، نحوه چیدمان بلوك هاي ساختمانی و مسایل مربوط به مجاورت بناها و میزان کیفیت فضاي باز میان بلوك ها میباشد که در این مقاله به صورت تفصیلی مورد بررسی قرار میگیرد(چپ من،1386،.(149

-2مؤلفه هاي فعالیتی : شکل کالبدي فقط یک صحنه است که انبوهی از نمایشنامه هاي انسانی به طور پیوسته در آن بنیان نهاده شده است. تنوع فعالیت هایی که در یک مکان در 24 ساعت در روز،هفت روز هفته،رخ میدهد، شاخصی از سرزندگی آن مکان است. فعالیت ها ممکن است متضاد باشند و یا متقابلاَ یکدیگر را حمایت کنند. از سوي دیگر ممکن است قابل دسترسی و یا انحصاري باشند(چپ من،1386،.(149


-5 ارتباط فعالیت با نیازهاي انسانی در شکل گیري فضا

در سال هاي اولیه قرن بیستم گروهی از متفکران اروپایی تلاش کردند مسایل شهري را بدون احتیاج به تغییرات اساسی اجتماعی حل نمایند. در کنار انتشار اثر هاوارد در مورد باغشهرها، ترنی گارنیه شروع به مطالعه ایده شهر صنعتی نمود. نکته قابل توجه در مورد الگوي مسکن شهر صنعتی گارنیه، پیش بینی بلوك هاي آپارتمانی مجهز یه خدمات عمومی بود که منعکس کننده نظریه ي »مجتمع هاي مسکونی مجهز به خدمات عمومی اولیه« است. علاوه بر این، تفکرات لوکور بوزیه نیز تاثیر فراوانی بر تکامل مجتمع هاي مسکونی گذارده است. به عقیده او، الگوي مسکن کم طبقه که به معنی زندگی در خانه و زمین شخصی بود، باعث هدر رفتن زمین می شد، در حالی که زندگی در ساختمان هاي بلند مرتبه هایی که در میان فضاي سبز پراکنده شده اند، راه حلی کاراتر و بهتر در برنامه ریزي کاربري زمین می باشد .(Schoenauer, 2000, 473)حرکت دیگري که در آغاز قرن بیستم گسترش پیدا کرد، خانه سازي براي گروه هاي کم درآمد اجتماي به صورت کوي هاي مسکونی است. در این الگو برخلاف شکل گیري سنتی ساختمان ها در کنار خیابان، بلوك هاي ساختمانی به صورت عمود بر راستاي خیابان ها قرار می گرفتند. این گرایش یعنی »استقرار منطقی بناها« بر پایه نظریات شهرسازي، علاوه بر تامین محیط آرام، سعی در تامین نور و تهویه مناسب ساختمان ها از طریق احداث آنها در ردیف هاي موازي و تامین فضاي باز و وسیع در بین بلوك هاي ساختمانی داشت. در کنار این نظریات، در آمریکا از نخستین سال هاي قرن بیستم کلارنس پري مشغول فعالیت روي مسائل واحدهایی متشکل از خانه ها و تسهیلات خدماتی آنها بود. وي نظریات خود را در سال 1923 تحت عنوان »واحد هاي همسایگی« منتشر نمود که کلارنس اشتاین و هنري رایت آنرا در رادبرن نیوجرسی آمریکا اجرا نمودند (اوستروفسکس، 1378، .(93-114

یان گهل ، شهرساز دانمارکی، فعالیتهاي انسانی را به گونهاي طبقهبندي نموده است که میتوان آن را با هرم نیازهاي انسانی مازلو مرتبط دانست. براساس طبقهبندي فعالیتی گهل میتوان فعالیتها را به لحاظ اجباري یا اختیاري بودن به سه دسته تقسیم نمود که عبارتند از: فعالیتهاي ضروري (اجباري) مانند رفتن به مدرسه یا محل کار، منتظر ماندن در ایستگاه اتوبوس، خرید کردن و ...

فعالیتهاي انتخابی (تفریحی) مانند رفتن به پارك و به طور کلی تفریح و فعالیتهاي اجتماعی مانند تماشا کردن دیگران، صحبت کردن، جلب توجه کردن و ... gehl)،. (5 :1987

در واقع میتوان گفت که این نیازهاي انسان است که تعیین کننده فعالیتهاي رخ دهنده در یک فضا میباشد و نوع فعالیتهاي موجود در فضا مبین موفقیت یا عدم موفقیت یک فضاي شهري است و البته وجود نیازهایی مانند خوراك و پوشاك به تنهایی دلیل

کافیاي براي ایجاد سرزندگی در یک فضا نیست؛ مفاهیم دیگري براي ارتقاء یک محیط وجود دارد که کاربردهاي متنوع و حقوق استفاده کنندگان یکی از این مفاهیم ضروري است.آبراهام مازلو روانشناس آمریکایی در بررسی خود در رابطه با نیازهاي انسان، هرمی را ترسیم و در آن نیازها را به شکل سلسله مراتبی به ترتیب از پایین به بالا -1:بقاء-2ایمنی و امنیت-3تعلق-4اعتماد به نفس-5خودشکوفایی-6 زیبایی بر حسب اهمیت و سطوح برآورده شدن طبقهبندي نموده است که هر چه به رأس هرم نزدیک میشویم نیازها متعالی می-شود(خستو،. (25 :1388

با مقایسه هرم نیازهاي مازلو و طبقهبندي فعالیتی گهل این گونه نتیجه گرفت که فعالیتهاي اجباري عمدتاً از نیازهاي اولیه و ضروري انسانی نتیجه میشوند و بنابراین مانند آنها، از دامنه عمل گستردهتري برخوردار خواهند بود و هر چه به رأس هرم نزدیکتر میشویم، فعالیتهاي انتخابی در مرحله عالیتر آن فعالیتهاي اجتماعی به وقوع خواهد پیوست که در جهت برآوردن نیازهاي عالیتر انسانی مانند خودشکوفایی و زیبایی خواهند بود و دامنه وقوع آنها محدودتر میباشد.بنابراین میتوان گفت فعالیتهاي ضروري، تقریباً بدون ارتباط با کیفیت محیط فیزیکی انجام میشوند در حالی که فعالیتهاي انتخابی بستگی به این درجه دارد که فضا چه چیزي براي ارائه به افراد دارد و افراد را به چه اعمالی در آن وا میدارد. هر چه فضا بهتر باشد فعالیتهاي انتخابی بیشتري در آن صورت میپذیرد و طول مدت فعالیتهاي ضروري نیز در آن افزایش مییابد. فعالیتهاي اجتماعی که شامل بازي کودکان، احوالپرسی، گفت و شنود، انواع فعالیتهاي جمعی و دیدن و شنیدن افراد دیگر میشود، نتیجه کیفیت و مدت دوام انواع دیگر فعالیتها است زیرا زمانی رخ میدهد که افراد یکدیگر را در شرایط خاص ملاقات میکنند. هنگامی که تمام انواع فعالیتها با ترکیب و تکمیل یکدیگر رخ دهند، فضاهاي جمعی در شهرها و مناطق مسکونی معنیدار و جذاب میگردند(رفیعی،.(25 :1390

-6ویژگی هاي فضایی در مجموعه مسکونی:

-1-6تأثیر اقلیم در سرزندگی مجموعه مسکونی:

نوع آب و هواي نامطلوب از کشوري تا کشور دیگر متفاوت است. براي هر منطقه خاص باید راه حل منحصر به فردي در نظر گرفته شـود. در فصول بهار و تابستان و اوقاتی که درصد بارش نزولات جوي زیاد نیست، عمدتاً فضاهاي عمومی شلوغتر و تنوع فعالیتها بیشتر اسـت؛ توقف ها طولانی تر و فعالیتهایی نظیر ایستادن، نشستن، خوردن و آشامیدن و مشاهده کردن افزایش مییابد. فعالیتهایی که در مـاههـاي زمستان از آن ها خبري نیست، در تابستان نقش مهمی را در سرزندگی فضاها ایفا مینمایند و بالاخره فعالیت نشسـتن زمـانی کـه درجـه حرارت صندلی ها به بالاي 10 درجه می رسد، آغاز می گردد. برطبق تحقیقاتی که در کشورهاي اسکاندیناوي انجام گرفته است، مـیتـوان گفت در ماه ژانویه که دماي هوا 2 درجه سانتی گراد است، توزیع فعالیت ها به صورت 30 درصـد ایسـتاده و 70 درصـد در حـال حرکـت می باشد؛ در حالی که در ماه جولاي با دماي هواي 20 درجه، اکثر فعالیتها ایستاده و نشسته و فضا مملو از افراد ساکن ایستاده و نشسته است. همچنین در روزهاي سرد فضاهاي آفتابگیر و به دور از وزش باد شلوغ و فضاهاي سایهدار خالی از افراد میشـود. ویلیـام وایـت در تحقیقات خود از فضاهاي کوچک بر روي اهمیت محافظت در برابر شرایط نامساعد جوي به منظور تأمین شرایط قابل قبـول بـراي انجـام فعالیتهاي خارج منزل تأکید میکند .(Gehl, Jan, 1987: 173-183)

-2-6تأثیر آب و گیاهان در سرزندگی مجموعه مسکونی:

یکی از عناصر مهم در تقویت فعالیت و سرزندگی فضاهاي شهري آبنماها هستند. چشمهها محل برداشت آب هزاران سال است که از مراکز مهم تجمع و پاتوق افراد بودهاند و مرکزیت خود را براي تعاملهاي اجتماعی به اثبات رساندهاند. امروزه نیز آبنماها ارزش خود را از دست ندادهاند و اطراف آن براي ساکنین پاتوق براي غیر ساکنین یک نشانه مهم شهري میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید