بخشی از مقاله

تعویذات چشم زخم نظامی در پنجگنج

چکیده
چشمزخماز موضوعاتی است که از همان روزگاران اولیّه با امور خرافی آمیخته شده است و مردم برای دفع آن بـه راههای گوناگونی روی آوردهاند که یکی از آنها استفاده از تعویذات است. در شرع مقدس اسـلام نیـز تعویـذ بـا قـرآن، اسامی خداوند، اذکار و ادعیه واردشده از معصومان علیهمالسّلام و مضامین صحیح، جایز و با اذکـار مجهـول و مضـامین نادرست، حرام است. حکیم نظامی در خمسه خویش - بنا به ضرورت و آگاهی کامل از خرافی بودن برخی تعویذات- به بسیاری از تعویذات رایج در روزگار خویش اشاره کرده است که در متن مقاله بطور کامل به بررسی آنهـا پرداختـهایـم. تعویذات بکار رفته در خمسه نظامی را میتوان در انواع زیر تقسیمبندی نمود:

-1 تعویذ با اشیاء: سپندسوختن، استفاده از انواع مهرهها، قرار دادن بوته خار در مزارع، نیلکشیدن، پوشاندن. -2 تعویذات ملفوظ: بنامیزد، چشم بد دور، افسون، دعا در خود دمیدن، الحمداالله خواندن.

-3 تعویذات مکتوب: بستن بازوبند، حرز.
-4 مهربانی و دادگری بر مردم.

-5 درمان پزشک.
-6 توکل به خدا.

نظامیحدوداً 71 بار از تعویذات مذکور، استفاده کرده است که به ترتیب »سپندسوختن« و عبارت » چشم بـد دور « را بیش از بقیه تعویذات بکار برده است.

کلیدواژهها: چشمزخم، خرافات، تعویذات، خمسه نظامی

-1 مقدمه

چشمزخم از موضوعاتی است که امروزهعدّهای وجود آن را انکار میکنند و خرافهای بیش نمـیداننـد درحـالیکـه قرآن1، روایات، احادیث و بسیاری از حکمای اسلامی، وجود آن را تأیید می کنند. اعتقاد به چشم زخم و سعی برای دفـع آن را در میان همه قشرها میتوان مشاهده کرد. بطوری که کمتر خانهای را میتوان یافت کـه عبـاراتوَ اِنْ» یکـاد...« و

هذا مِنْ» فَضْل ربّی« در آن نصب نشده باشد.

تعویذ مصدر باب تفعیل از ریشه »ع و ذ « در لغت به معنای پناه بردن، پناه دادن و در امـان نگـاه داشـتن اسـت. رونقِ اصطلاحیِ این تعبیر، پس از نزول سورههای فلـق و نـاسمُعَوّذتـان)( بـوده اسـت کـه خوانـدن آن را بـرای دفـع چشم زخمموثّر میدانند. علامههمایی در مقدمه کنوزالمعزمین در مورد تعویذ نوشته اند: »دراصطلاح خاصِ اهـل فـن چیزی را گویند که به قصد حفظ از آفات و بلیّات و دفع گزندمخصوصاً،چشمزخم بر گردن آویخته باشند « (ابن سینا، بدون تاریخ: .(76 ما در این مقاله تعویذ را در معنای کل مواردی که دافع چشمزخم هستند بکار بردهایم.

دراحادیث و سیره پیامبر اکرم (ص) و امامان، شواهد و استناداتی در تأیید استفاده از تعویذ یافت میشود، ولی این به معنای تجویز بدون قید و شرط تعویذ در اسلام نمیباشد؛ چون این کار با اعمال خرافی زیادی آمیخته شـده اسـت و اسلام از همان ابتدا بهسختی با خرافات به مبارزه پرداخته است. از احادیث و روایات متعدّد استنباط میشود که تعویـذ با قرآن، اسامی خداوند، اذکار و ادعیه وارد شده از معصومان علیهمالسّلام و مضامین صحیح، جایز و با اذکـار مجهـول و مضامین نادرست حرام است. (حرعاملی، (236 :1414

-2 تعویذات نظامی

حکیم نظامی از جمله شاعرانی است که در خمسه خود بهوفـور از عناصـر فرهنـگ عامـه اسـتفاده کـرده اسـت و چشمزخم به عنوان یکی از نمودهای فرهنگ عامه، در آثار او جلوه چشمگیری یافته است. وی حدود 148 بـار بـه ایـن مفهوم اشاره کرده است. در این مقاله ما به تعویذاتی که برای دفع چشمزخم درخمسه بکار رفته است اشارهای میکنیم که بسیاری از آن ها، هنوز هم به همان شکل یا با تغییرات اندکی همچنان به قوّت خود باقی استالبتّ.ه ذکر ایـن نکتـه لازم است که برخی از موارد، خرافهای بیش نیستند و حکیم نظامی نیز بیشک بدانها آگاهی کامل داشته است و برای انس بیشتر خوانندگان و خاصیّت داستانی آثارش ناگزیر بوده است از آن مفاهیم استفاده کند.

تعویذات بکار رفته در خمسه نظامی را میتوان در انواع زیر تقسیم بندی نمود:

-1-2 تعویذ با اشیا :

برخی از اشیا از قدیم الایّام برای دفع چشم زخم مورد استفاده قرار گرفتهاند به طـوری کـه حتـی برخـی از آنهـا همچنان نیز رایجند. اکنون با آوردن شواهدی از پنج گنج نظامی به آنها اشاره میکنیم.2

-1-1-2 سپندسوختن

از رایج ترین اعمال برای دفع چشمزخم از گذشته تا به حال، دود کردن اسفند است که با وردهایی، مواقع خاص
و بعضاً با رسوم خاصی صورت می گرفته است. نظامی در خمسه خویش 20 بار از این مضمون استفاده کرده است که از میان تعویذات بالاترین تعداد را داراست. مرحوم صادق هدایت در کتاب نیرنگستان نوشته است: »برای رفع بیماری و چشمزخم اسفند دود میکنند اگر این کار را نزدیک غروب بکنند بهتر است یک تکه پارچه یا یک تار از بند تنبان و یا خاک ته کفش کسی که نسبت به او بدگمانند گرفته و با قدری اسفند دور سر بچه یا ناخوش میگردانند (و بعد از خواندن وردهایی که مرسوم است میسوزانند)« (هدایت، .(43 :1342 علاوهبر دفع چشمزخم، برای اسفند خواص دارویی زیادی قایل شدهاند ودر ضد عفونی کردن هوای محیط و درمان بیماریهای گوارشی و چشمدرد و... مفید دانستهاند.

در اقبالنامه نیز آمده است که حکیم هندی از اسکندر پرسید :

که بیچشم بد شاهیای ده مرا ز چشم بد آگاهیای ده مرا
چه نیروست در جنبش چشم بد که نیکوی خود را کند چشمزد...

سپند از چه برد آفت از خوی او بگو تا چه نیروست نیروی او
اسکندر جواب میدهد که


سپند از پی آن شد افروخته فسونگر دگرگونه گفته است راز رسد بر فلک دود مشکین سپند

همچنین نظامی در شرفنامه سروده است: سپندی بیار ای جهاندیده پیر که چشمکزنان پیشهای میکنم ولیکن چو میسوزم از دل سپند


که آفت به آتش شود سوخته که چون با سپند آتش آمد فراز فلک خود ز ره باز دارد گزند

(نظامی (1009- 1008 :1383

بر آتش فشان در شبستان میر ز چشم بد اندیشهای میکنم به من چشم بد چون رساند گزند

(همان: (812
نظامی در لیلی و مجنون، سپند را به درع اسفندیار مانند می کند که در مقابل چشمزخم نفوذناپذیر است.

گنجینه به بند میتوان داشت خوبی به سپند میتوان داشت
مادر که سپند، یار دادم با درع سپندیار زادم

(همان: (393

یا در جای این چنین به سپند سوختن تأکید و توصیه کردهاند:
آن روز که خوشتری در آن روز بر چشم بدان سپند میسوز

( همان: (533

-2-1-2 مهرهها

از روزگاران گذشته، مردم آویختن مهرههایی از گردن و دست یا مکـانی را بـرای جلـوگیری از چشـمزخـم مفیـد میدانستند و امروزه هم همچنان در بین مردم رواج دارد و این مهرهها دارای انواع و رنگهای گوناگونی اسـت. در زبـان عربی بدانها تمیمه میگویند و در زبان فارسی از دیرباز تاکنون با نامهای مهـره ازرق، مهـره گـل، مهـره خر(خرمهـره)، نظرقربانی، چشمنظر، نظربند، بدنظر، باباغوری(باباقوری)، جـزع و ... بکـار رفتـه اسـت. علامـههمـایی معتقدنـد » شـاید رسم تمیمه بستن کودکان مانند تعویذ و چیزهای بسیار دیگر از این قبیل، از عرب بسایر ملل و اقوام اسلامی رسـیده و سرایت کرده باشد. چه این عادت که منشأ و مایه اش عقاید جاهلی است در اعـراب چنـدانشـایع و مسـتمرّ بـوده کـه ولادت و کودکی را با تمیمه بستن ملازمه میدادند« (ابن سینا، بدون تاریخ: .(84 در برخی احادیث بستن تمیمه شرک محسوب شده است شاید به این سبب که اعراب جاهلی در پی آن بودند تا به وسیله آنهامقدراتِ الهی را برگردانند یـا

دفعِ ضرر را از غیر خدا در خواست کنند. (بحارالانوار، (19 :1366

از مجموع روایات و احادیث میتوان به این نتیجه رسید که عدّهای از علما با تمائم در صـورتی کـه در آنهـا آیـات قرآن و نام های خداوند نوشته شده باشد، مخالفتیندارند ولی عدّه ای دیگرکلاً آن را مردود میشمارند و میگوینـد کـه در روایات و احادیث، موردی استثنا نشده است و از طرف دیگر وارد شدن با آیات و نام های خداوند به برخی جاها چون مستراح جایز نیست.

در خمسه نظامیسه نوع مهره بکار رفته است که عبارتند از:

مهره ازرق

در ابیات زیر آشکارا به کاربرد مهره ازرق برای دفع چشمزخم اشاره کرده است.


او چو در جستجوی آن دو گهر سیّمی در جهان ندید دگر
مهرهای ازرق آورید به دست وز پی چشم بد در ایشان بست

(نظامی (645 :1383

در ابیات زیر نیز معلوم میشود که مهره ازرق را در دست میبستهاند.
مهره ازرق از غلامان خواست کان دوم را سوم نیامد راست

بر سر دُر نهاد مهرهخُرد داد تا آنکه آورید ببرد
مهربانش چو مهره با دُر دید مُهر از لب گشاد و خوش خندید

ستد آن مهره و دُر از سر هوش مهره در دست بست و دُر در گوش

(همان: (644

مهره گل

سنگ زمین سنگ ترازو مکن مهرهگل، مهره بازو مکن
(همان: (52

خرمهره

گاو که خرمهره درو در کشند چون که بیفتد همه خنجر کشند
(همان : ( 38

-3-1-2 نیل بر رخ

»نیل، سپند سوخته است که برای دفع چشمزخم بر پیشانی و بناگوش طفلان مالند« (فرهنگ معین). همچنـین به صورت نیل چشمزخم نیز بکار رفته است که در فرهنگ آنندراج در مقابل آن آمده است: »داغ سیاه که برای دفـع چشمزخم بر چهره گذارند« (آنندراج). صائب تبریزی نیز چه قدر زیبا در ابیات زیر به این موضوع اشاره کرده است:
نیل، چشمزخم خوبی را دعای جوشن است از سیه بختی دل آگاه میبالد به خویش
(صائب (2377 : 1368
من آن حسن غریبم کاروان آفرینش را که جای سیلی اخوان بود نیل بنا گوشم
(همان: (2694
صادق هدایت هم در کتاب نیرنگستان نوشتهاند ...»:جای قدمهای کسیکه دارای قدرت چشمزخم بوده، با کـارد میبریدند یا بر روی آن با کارد خط میکشیدندیا آنکه انگشت به خاک تـه کفـش تعریـف کننـده زده، روی نـاف خـود میمالیدند یا اسفند دود میکردند و سیاهی آن را به پیشانی کسی که تصور میکردند چشم خورده است، مـیمالیدنـد«

(هدایت .(86 :1342
نظامی در لیلی و مجنون به این رسم اشاره کرده است.
نیلی که کشند گرد رخسار هست از پی چشمزخم اغیار
خورشید که نیلگون حروفست هم چشمرسیده کسوفست
در قسمت دیگری از لیلی و مجنون نیز آورده است: (نظامی(405 :1383

هر نیل که بر رخش کشیدند افسون دلی درو دمیدند


(همان: (402 در این بیت نیز خرد را چون انسانی تصور کرده است که برای دفع چشمزخم از خوبی او استفاده از نیل را توصـیه
میکند.

طبایع را یکایک میل درکش بدین خوبی خرد را نیل درکش
(همان: (109

-4-1-2 بوته ی خار در مزارع

در مزارع برای دفع چشمزخم، بوته خاری -که در معرض دید عموم باشد- قرار میدادهاند. چه بسا کـه ایـن رسـم هنوز هم در برخی نقاط رایج باشد همچنان که امروزه در برخی از منـاطق آذربایجـان، اسـتخوان حیـوان مـردهای را در
ورودی مزارع و باغات قرار میدهند.

تیز خاری که در گلستان بود از پی چشمزخم بستان بود
(همان: (675

-5-1-2 پوشاندن

یکی دیگر از راههای مؤثر در دفع چشم زخم، پوشاندن محل چشمزخم از دیدگان میباشد همچنانکه مولوی در
ابیات زیر از مثنوی گوید:

هرکه داد او حسن خود را در مزاد صد قضای بد سوی او رو نهاد
چشم ها و خشم ها و رشک ها بر سرش ریزد چو آب از مشک ها

(مولوی :1372 دفتر اول (92
مولوی در ابیات زیر نیز به زیبایی، علّت غمگینی و گرفتاری صالحان به انواع بلاها را دفع چشمزخم از آنها میدانـد تـا حال واقعی آنها پوشیده ماند و توجّه مردم را به خود جلب ننمایند و چشم نخورند.

من تورا غمگین و گریان ز آن کنم تا کت از چشم بدان پنهان کنم
تلخ گردانم ز غمها خوی تو تا بگردد چشم بد از روی تو

(مولوی :1372 دفتر سوم (190
اسکندر در راه البرز کوه، گردنکشان لشکر خود را با دادن گنج فراوان، غنی میسـازد بعـد از طـی مسـافتی از بـیم

قصور سپاهیان در نبرد و چشمزخم به تدبیر بلیناس فرزانه، دستور میدهد آن گنجها را درآن مکان، پنهان سازند و...

در آن پیش بینی خرد پیشه کرد که لختی ز چشم بد اندیشه کرد
(نظامی (848 :1383

در داستانهرامب و کنیزک خویش، کنیزک، مهارت بهرام را در شکارِ گور انکار میکند و دوختن گوش و سـم گـور به هم با تیری را ناشی از تمرین میداند، ولی در آخر داستان، علّت آن را جلوگیری از چشم زخم عنوان میکند.

من که گشتم در آن پسند صبور چشم بد را ز شاه کردم دور

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید