بخشی از مقاله


درآمدی بر اخلاق زیست محیطی

 

چکیده

کارگزاران توسعه در کشورهای در حال توسعه مدتی است احساس کرده اند کـه بسـیاری از ارزشـها و عقایـد حـاکم و رایـج در الگوهـای کنونی توسعه، نمی تواند باعث ارتقای توسعۀ پایدار بر اساس محیط زیست گردد. از آنجا که انسـان فاعـل علمـی اسـت و بـه دیگـر سـخن تصمیمات و عملکردش بر اساس بینش و نگرش او شکل می یابد رویکرد نوین مغرب زمین به طرح مباحـث اخـلاق زیسـت محیطـی بـدان روست که نگرش های مادی و اومانیستی و لیبرالیستی که محور همه امـور را انسـان مـی دانـد، در مـدیریت ، حفـظ و ارتفـاﺀ منـابع زیسـت محیطی فرومانده است.
مشکلات گسترده و روز افزون محیط زیست، ساماندهی محیط زیست را با چالشهای بسیاری مواجـه سـاخته اسـت. در ایـن میـان گـام اول ، همانا تغییری است که در درک ما از محیط طبیعی و نقش و مسوولیت ما نسبت به آن پدید آمده است. گام دوم این عرصه، زمانی برداشـته می شود که ارزشهای اخلاقی مربوط به محیط زیست، فراگیر و جهانی شود و از سوی همه جوامع و مکاتب پذیرفته و رعایت شوند و گرنـه پیامدهای اعمال ضد اخلاقی در مورد محیط زیست دامان همه انسانها و جوامع را خواهد گرفت و پیامدهای خطرناک خـود را متوجـه همـه انسانها بلکه همه موجودات زنده خواهد ساخت.

این مقاله هدف و فایده اخلاق زیست محیطی در قالب سه بحثِ، نگرش صحیح به مسأله محیط زیست، وقوف انسان به مسئولیت خویش و نهادینه سازی زیباترین تعامل ممکن با محیط زیست مورد کاوش قرار داده ، در ادامه پس از بررسی مسائل دانـش اخـلاق زیسـت محیطـی، دکترین های مختلف در اخلاق زیستی را تحت سه گونه نظریه منفعت گرا، میثاق گرا، و پرهیزکارانه بیان می کند . این نوشتار با نگاهی به پرسشهای بنیادین در دانش اخلاق زیست محیطی، به بررسی گزینه های مختلف و نگرش های گوناگون در رابطه با مفهوم »ارزش ذاتی« در اخلاق زیست محیطی پرداخته ، نظریات دانشمندان و صاحب نظرانی چون آر.جﹺی. بّـری، تیمـوتی ای ورث، گـورل تـوردین، هنریـک بـی کاوالکانتی، سوروکین، موریس اِف استرانگ و ... را در باره ضرورت مطالعات اخلاقی در مورد محیط زیست متذکر می شود.

در خاتمه با بررسی استدلال »آخرین انسان« اهمیت گونۀ نگرش را در اخلاق زیست محیطی مورد توجـه قـرار داده و بـا نقـد نگـرش هـای مادی محور همچون ماتریالیستی، لیبرالیستی و اومانیستی و طرح دیدگاه وحیانی، بنیانهایی استوارتر برای اخـلاق زیسـت محیطـی را معرفـی می کند.

بررسی تطبیقی مبانی اسلام و جهان غرب در اخلاق محیط زیست نشانگر آن است که اسلام به دلیل گونۀ نگرش به جهان هسـتی، از مبـانی و اصول مستحکمتری برای هدایت فکری عامل انسانی برخوردار است.در این میان آنچه نباید مورد غفلت قرار بگیرد مبانی استوار معرفتـی، نگرش نو و بنیادی و آموزه های روشن، دقیق ، اصلی و اصیل وحیانی است که ظرفیت گسـترده ای در جوامـع مختلـف در اختیـار بشـریت قرار می دهد.

واﮊه های کلیدی: اخلاق زیستی، محیط زیست، خداوند، ارزش ذاتی ، بهره متوازن، آخرین انسان


مقدمه:

بحران کنونی زیست کره را با هیچ مشکل جهانی دیگر، از ابتدای تاریخ تا کنون، نمی توان مقایسه کرد. تاکنون هیچ مشکلی وجـود نداشـته که بر تمام مسائل عصر ما و سیاره ما، بر سطح خارجی و درون و اعماق زمین، موجودات زنده، بر آبکره و هواکره این چنین اثـر گذاشـته و با آنها در تأثیر و تأثر متقابل بوده باشد.]١[

آلودگی گسترده هوا، پدیدۀ خطرناک باران های اسیدی، افزایش کلروفلوئرو کربن هوا و تأثیر آن در تخریب لایـه ازن، تقلیـل و آلـودگی آبهای زیر زمینی، آلودگی وسیع آبهای سطحی، رودخانه ها، دریاها و اقیانوسها به وسیله زباله ها و ضایعات صنعتی، آلودگی نفتی دریاها و رودخانه ها، نابودی تدریجی جنگل ها، مراتع و نقاط سبز زمین، انقراض گونه ها، مسابقات جنون آمیز تسلیحات شیمیایی، میکروبی و هسـته ای، جنگ های ویرانگر محیط زیست، دفن زباله های اتمی کشورهای صنعتی، مرگ ۰۰۰۴ نفر در لندن بر اثر مه دود فتوشـیمیایی در سـال

]٢[۲۵۹۱، وقوع حوادث دلخراشی همانند حادثه بوپال هند و چرنوبیل روسیه گوشه ای از مشکلات فراوان زیست محیطی معاصر است.

با کمال تأسف، علی رغم بحث های علمی و توصیه های اکید دربارۀ مسائل زیست محیطی، گسترۀ این مشکلات روز به روز بیشـتر شـده و بیشترین سهم در آلودن طبیعت، نصیب جامعه هایی است که بیش از همه در دفاع از طبیعت و محـیط زیسـت سـخن گفتـه انـد . کشـورهای صاحب علم و تکنیک نه تنها این مشکل را حل نکرده اند، که پس از آغاز انقلاب صنعتی ، برخی از مشکلات را به دیگر نقاط زمین صـادر کرده اند و همچنان صادر می کنند.]٣[

بدون شک بحران های زیست محیطی معاصر، زاییدۀ اندیشه های مادی نگر، توسعه طلب، سلطه جو و پیامـد نـاگوار اشـتهای سـیری ناپـذیر رهبران سیاسی، مدیران اقتصادی و در یک کلام معلوم کژ اندیشی فکری و جهالـت عملـی انسـان در جهـان اسـت؛ آشـفتگی و بـی نظمـی زندگی و جامعه و بحرانهای زیست محیطی حکایتی روشن از آشفتگی درون انسان هاست و بدینسان است که صلح و صفا و طراوت محیط زیست زندگی نیز تنها در صورت تحقق آن ها در درون آدمیان امکان پذیر است.]٤[

فروریختن پایه های باور دینی و کنار نهادن آموزه های اخلاقی و در نتیجه خواسته های نامحـدود و مطلـق، موجـب پیـدایش جنـگ، نـزاع، زیاده خواهی، تجاوز از حد و حق خود، اختلاف و چند دستگی، اضطراب، دروغ، پرخاش، بی عدالتی ، مصرف زدگی، تخریـب طبیعـت، افزایش گازهای گلخانه ای، استثمار، آلودگی و .. می شود، زیرا تا » درون انسان ها تحول پیدا نکنـد، بـرون و زیسـتگاه آنهـا نیـز دگرگـون نخواهد شد.]٥[

به نظر می رسد انسان معاصر نیازمند بازنگری در شیوۀ برخورد خویش با محیط زیست است و می توان این نگرش اصـیل را از آمـوزه هـای وحیانی طلب کرد.

اخلاق محیط زیست

اخلاق محیط زیست شاخۀ جدیدی از اخلاق فلسفی است. که به دلیل ضرورتهای دوران معاصر شکل گرفته است. اخـلاق محـیط زیسـت، در وسیع ترین مفهوم خود، عبارتست از مطالعۀ رابطۀ ما با همۀ چیزهایی که جزیی از محیط زیست به شمار می آیند. ایـن رابـطۀ موجـودی است که دارای احکام اخلاقی است؛ موجودی که برای او موضوع درستی و نادرستی قابل طرح است. گفتنی است تعبیر »همه چیزهـا« کـه در تعریف پیش گفته به کار رفته است، شامل سایر انسانها و آنچه که انسان می سازد، نظیر ماشین و شهر و ... نیز می شود.

اغلب یک برداشت محدودتر نیز مطرح می شود که در آن اخلاق محیط زیسـت فقـط بـه آن بخـش از محـیط مربـوط اسـت کـه مـا آن را طبیعت می نامیم، که درَآن صورت به عنوان یک مفهوم مشکل آفرین در می آید ]٦[ و دست آدمی را در ارایه مباحث اخلاقی فراگیر مـی بندد.

هدف و فایده اخلاق زیست محیطی

۱‐ نگرش صحیح به مسأله محیط زیست

اخلاق زیست محیطی، نقش انسان را به طور موثر ، از فاتح زمین به شهروند و محافظ محیط تغییر می دهد. لازمه ایـن نقـش جدیـد آن است که زمین را به چشمی بنگریم که درخور احترام و عشق است و نه صرفاﹰ یک کالای اقتصادی کـه بایـد آن را مصـرف کـرد و بـه دور ریخت.

۲‐ وقوف انسان به مسئولیت خویش

اکنون فیلسوفان مغرب زمین، خود مجبورند اعتراف کنند که »در تشخیص اخلاق آرمـانی از اخـلاق واقـع بینـانۀ زمینـی، یـک کـانون بالقوۀ ابهام وجود دارد. دادن حق حیات به گیاهان، جانوران و سرزمینها ممکن است به این معنی تعبیر شود که ما نیـز، همچـون پیـروان مذهب هندی جاینیسم، برای هر فرد گیاه یا هر فرد حیوان حق بنیادی زندگی قایل هستیم«

۳‐ نهادینه سازی زیباترین تعامل ممکن با محیط زیست

اخلاق زمین که »آلدولئوپولد« در سال ۹۴۹۱ مطرح کرد بر حقوق همه منابع از جمله گیاهان، جانوران و مواد زمین، به تداوم حیـات(و

حداقل در بعضی نقاط، تداوم آن به حالت طبیعی) تاکید می ورزد.

اخلاق، زمینیان را در مقام کارگزار طبیعت می بیند و بـرای او در پایـداری طبیعـت، بـرای خـود و نسـلهای آینـده اش مسـئولیت قایـل

است.]٧[


مسایل دانش اخلاق زیست محیطی

هر جامعه انسانی در مورد طبیعت، تأثیر طبیعت بر انسان و آثار انسان بر طبیعت پیرامونش باورهایی دارد. این باورها بازتاب کوششـهای بشر در جهت یافتن هماهنگی در طبیعت، درک طرح و هدف این نظم طبیعـی و تعیـین جایگـاه انسـان در آن اسـت. مطالعـات زیسـت محیطی این علایق سنتی را با آگاهیها و اصول علمی و تکنولوﮊیک در هم آمیخته اسـت]٨[ و اخـلاق زیسـت محیطـی چگـونگی ایـن ارتباط را بیان می دارد:

آیا برای طبیعت حقﹼی وجود دارد؟ آیا طبیعت حقی دارد؟

آیا ارزشهای اخلاقی ما باید به جوامع زیست شناختی غیر انسان و حتی به منظومه های زمین تأمین کننده حیات نیز گسترش یابد؟

با توجه به این تأثیر ما بر محیط امروز پیامدهای آتی دارد پس بحث از اخلاق زیست محیطی حق نسلهای آینده را نیز شامل مـی شـود.

شرایط طبیعت در غیبت هرگونه نفوذ انسانی چگونه است؟براستی تأثیر طبیعت بر انسان چیسـت؟تأثیر انسـان بـر طبیعـت کـدام اسـت و نقش بشر در طبیعت چیست؟ اینها از اهمیت روحی، اخلاقی، مذهبی و ماورای طبیعی برخوردار است.

دکترین های مختلف اخلاق زیست محیطی

در اخلاق محیط زیست سه گونه نظریه منفعت گرا، میثاق گرا و پرهیزکارانه شکل گرفته است که به تعریف هر یک می پردازیم:

الف: نظریه ای که تصمیمش به باید یا نباید در انجام یک عمل، بر مبنای پی آمدهای آن بر رفاه مردمی که تحت تـأثیر آن عمـل قـرار مـی گیرند مبتنی است، یک نظریه منفعت گرا محسوب می شود.

ب: نظریه ای که تعریفش از اخلاق، مبنای حقوق و وظایفی است که موجود اجتماعی آزادانه و از طریق توافق متقابل در پـیش مـی گیـرد، یک نظریه میثاق گرا است.

ج: اخلاق پرهیزگارانه، نظریه ای است که هر عمل را زمانی به لحاظ اخلاقی موجه می داند که پرهیزگاران خدا باور به آن دست زنند.]٩[


مبانی تئوریک اخلاق زیست محیطی

پرسش اساسی، پیرامون ارزشی است که می باید به محیط طبیعی نسبت داد، بدین معنا که چیزهایی به غیر انسان، اعـم از زنـده و بـی جـان ، آیا ارزش نهادن بر آن ها و مراقب بودن در برخورد با آنان فقط به خاطر آن است که به جهات متعدد برای ما مفیدند، یا ایـن کـه تمـام و یـا بعضی از آن ها ارزش های مستقل و فراتر از منافع انسانی نیز دارند؟

در برابر این پرسش بنیادین فوق دو پاسخ شکل گرفته است:

۱‐ برخی از فلاسفه عقیده دارند آن چیزهایی در طبیعت ارزشمند است که در نهایت با منافع انسـان تعریـف شـود. بـر اسـاس ایـن دیـدگاه اخلاق محیط زیست، نیازمند یک مفهوم ارزشی به عنوان کیفیتی مستقل از قضاوت، سلیقه و منفعت بشـری نیسـت، بلکـه تـابع سـودمندی و ارزش گذاری انسان است.

۲‐ در برابر، برخی طبیعت را دارای »ارزش ذاتی( Intrinsic value)« می داننـد؛ ولـی در ایـن صـورت پرسـش مهـم و اجتنـاب ناپـذیر دیگری مربوط به مفهوم »ارزش ذاتی« مطرح می شود، زیرا عبارت »ارزش ذاتی« مرتباﹰ در نوشته های مربوط به اخلاق محیط زیست به کـار می رود! در تعریف ارزش ذاتی دو بیان ارائه شده است:

الف: »ارزش ذاتی« یعنی ارزش غیر ابزاری؛ ارزشی که به چیزی نسبت می دهیم که نه به خاطر سودمندیش بلکه به خاطر این که بـه خـودی خود ارزشمند است.

ب: در نظر برخی از فلاسفه آن وقتی ما در طبیعت» ارزش ذاتی « را می یابیم که ما نیستیم که ارزش را در آن می نهیم. به عبارت دیگـر آن ارزش وقتی ذاتی است که محصول القای ذهن ارزش گذار ما نیست]١٠.[ به عقیده آن ها اگر در طبیعت ارزش به صورت جزیی از واقعیـت مستقل از ذهن نباشد در آن صورت ارزشش بستگی به آن دارد که آیا انسان برای آن اهمیت قایل است یا خیر؟ اما اگر واقعاﹰ و بالذات طبیعت در خور ارزش باشد، حتی اگر ما به آن پی نبریم، باز هم آن ارزش وجود دارد و ضعف ما در تشخیص آن، یک خطای شناختی و معرفتی است، به دیگر تعریف، ارزش ذاتی یعنی ارزشی که یک چیز، مستقل از موجودیتِ موجودِ ارزش گذار(انسان) دارد.

پرسش دیگر فلاسفه در این عرصه این است که کدام موجودات خواهان آنند که از لحاظ اخلاقی بالذﹼات، با اهمیت شناخته شـوند و کـدام موجودات چنین نیستند؟

پاسخ به این پرسش به مبنای، بینش و نگرش اساسی فیلسوفان اخلاقی در مورد جهـان و انسـان بسـتگی دارد؛ در آن نظـریۀ اخلاقـی کـه بـه عنوان اخلاق »انسان – محور« شناخته می شود، چنین اهمیتی ( جایگاه مستقل اخلاقی) برای هر موجودی به جز انسان انکار می شود، اما در نظریات و بینشهای اخلاقی »خدا محور«، هر یک از موجودات در مرتبـه وجـودی خـود، دارای ارزش مسـتقل و بالـذات هسـتند و هـر چنـد

دارای کارکردهای ابزاری هم باشند. برخی از فلاسفه چنین عقیده دارند، تا زمانی که جایگاه مستقل اخلاقی را منحصر به انسان بدانیم. هـیچ کدام از نظریات اخلاقی مربوط به برخورد ما با طبیعت رضایت بخش نیست. اینجاست که برجسـتگی و امتیـاز بـی بـدیل نگـرش وحیـانی و

»خدا محور« به خوبی روشن و آشکار می گردد.


اهمیت آموزه های اخلاقی در ساماندهی محیط زیست

مردم و کارگزاران توسعه در کشورهای در حال توسعه مدتی است احسـاس کـرده انـد کـه بسـیاری از ارزشـها و عقایـد حـاکم و رایـج در الگوهای کنونی توسعه، نمی تواند باعث ارتقای توسعۀ پایدار بر اساس محیط زیست گردد.

از آنجا که انسان فاعل علمی است و به دیگر سخن تصمیمات و عملکردش بر اساس بینش و نگرش او شکل می یابد رویکرد نـوین مغـرب زمین به طرح مباحث اخلاق زیست محیطی بدان روست که نگرش های مادی و اومانیستی و لیبرالیستی کـه محـور همـه امـور را انسـان مـی داند، در مدیریت و برنامه ریزی سیستماتیک منابع زیست محیطی فرومانده است.

مشکلات گسترده و روز افزون محیط زیست، ساماندهی، مهندسی و برنامه ریزی سیستماتیک محیط زیست را بـا چالشـهای بسـیاری مواجـه ساخته است ؛ بدین جهت است که اندیشمندان فرهیخته و نازک اندیش جوامع بشری را بـه چـاره اندیشـی و طـرح مباحـث اخـلاق زیسـت محیطی واداشته است. گورل توردین می گوید: برنامه ریزی فیزیکی کافی نیست، مـا همچنـین نیازمنـد برخـورداری از دورنمـایی از آینـده هستیم، دورنمایی که مبتنی بر ارزشهای اخلاقی باشد]١١.[

گرچه مسائل زیست محیطی را غالباﹰ به صورت یک موضوع مرتبط با واقعیات ترسیم می کننـد امـا درگیریهـای محـوری محـیط زیسـت در پیوند با ارزشها و آگاهی ها مطرح است و اهمیت آگاهیها و ارزشها در بهبود تعامل انسان با محیط زیست بر هیچ کس پوشیده نیست]١٢.[

براستی ارزش محیط زیست تا کجاست؟ ساده ترین پاسخ بینش مادی گرایانه آن است که شرط اصلی تامین همـه منـابع تجدیـد شـونده، از آب و غذا تا الیاف ، چوب، هوا و حتی خود ما و سلامت انسان ، وجودِ محیط زیست مناسب است ولی به نظر می رسد مسـأله فراتـر از ایـن آسان گیری تئوریک و عملی است. موضوع محوری در تمام این تحولات، همانا تغییری است که در درک ما از محـیط طبیعـی و نقـش و مسوولیت ما نسبت به آن پدید آمده است]١٣.[

در دهه ۰۷۹۱ فلاسفه مغرب زمین شروع به تدوین رشتۀ جدیدی به نام »اخلاق زیست محیطی« کردند که به مطالعۀ ارزش محـیط فیزیکـی و زیست شناختی می پردازد. کانون توجه این رشته از مطالعات در مورد ارتباط »انسان بـا محـیط زیسـت« خـود اوسـت کـه در نقـطۀ مقابـل
»مطالعات سنتی اخلاق« که به رابطۀ »بین انسانها« می پردازد، جای می گیرد.

یکی از دلایل پدیدار شدن و تدوین این رشته، آن است که اندیشمندان فرهیخته دریافتند کـه بـرای ارزش گـذاری بـر محـیط ، هـم دلایـل اخلاقی وجود دارد و هم دلایل عملی. هر چند برای این ارزش گذاری چهار دسـته توجـه، منفعـت طلبانـه، بـوم شـناختی، زیبـا شـناختی، و اخلاقی مطرح شده است]١٤.[

نکته و علت دیگر، نیاز انسان و جوامع انسانی به تدوین اخلاق زیست محیطی است؛ زیرا صرف وضع قوانین نمی تواند تخریبهای گسترده و افسار گسیخته آدمی در محیط زیست را مهار کند.

بخش عمده ای از مسایل مربوط به ساماندهی مسایل محیط زیست به نگرش و فرهنگ انسـانها و جوامـع بشـری وابسـته اسـت. اکنـون ایـن پرسش مطرح شده است که علت نیاز به اخلاق جدید در ارتباط با محیط زیست کدام است؟ پاسخ به آن سه عامل را در بر می گیرد.

۱. تأثیرهای جدید بر طبیعت: از آنجا که تمدن فن سالار جدید شدیداﹰ بر طبیعت اثر می گذارد لـذا بررسـی پیامـدهای اخلاقـی ایـن گونه اعمال جدید ضرورت دارد.

۲. آگاهی جدید از طبیعت: علم جدید نشان می دهد که انسان محیط خویش را به گونه ای تغییر داده و می دهد کـه در گذشـته آن را نمی شناخته و این خود مسائل اخلاقی جدیدی را پیش روی می نهد ، مثلاﹰ تا یکی دو دهۀ پیش کمتـر کسـی گمـان مـی کـرد که فعالیتهای بشری بتواند محیط زیست زمین را در مقیاس تمامی کره تغییر دهد. اما اکنون دانشمندان عقیده دارنـد کـه سـوزاندن سوختهای فسیلی و پاک تراشی جنگلها، مقدار گاز کربنیک هواسپهر را تغییر داده و این خود می تواند اقلیم جهان ما را دگرگون

کند. پس باید احکام اخلاقی آن را به پژوهش نشست.

۳. نگرانیهای گسترده تر اخلاقی: مکاتب و اندیشه های وحیانی عقیده دارنـد کـه حیـوان، درخـت و سـنگ نیـز از حقـوق روحـی و اخلاقی برخوردارند و بسطِ طبیعی تمدن، حکم می کند که در اخلاقیات خود محیط زیست را نیز بگنجانیم. این توجـه و نگرانـی بسط یافته مسئولیت الهی انسان نیز بر نیاز به اخلاقیات جدید تأکید می گذارد.

با کمال تأسف موسسات ، تکنولوﮊی و اصول اقتصادی جهان برای حفظ یا ارج نهادن به آن محیط زیست یا آن اقداماتی کـه زنـدگی را بـه روی این کرۀ خاکی پایدار می سازد وبه زندگی ما زیبایی می دهد، ارزشی شایسته قایل نیست. ما بایـد آنچـه را کـه بـه عنـوان پیشـرفت در ذهن داریم، دوباره تعریف کنیم. به گفتۀ »آر.جﹺی. بّری«، استاد بیولوﮊی دانشگاه لندن، رفتار ما به ارزشهایی بستگی دارد که ما برای خـود، برای جامعۀ خود، برای آینده و برای طبیعت قایل می شویم.

گام دوم این عرصه، زمانی برداشته می شود که ارزشهای اخلاقی مربوط به محیط زیست، فراگیر و جهـانی شـود و از سـوی همـه جوامـع و مکاتب پذیرفته و رعایت شوند و گرنه پیامدهای اعمال ضد اخلاقی در مورد محیط زیست دامان همه انسـانها و جوامـع را خواهـد گرفـت و پیامدهای خطرناک خود را متوجه همه انسانها بلکه همه موجودات زنده خواهد ساخت.
»تیموتی ای ورث«، معاون وزیر امورخارجـه آمریکـا در امـور جهـانی مـی گویـد : دنیـا مأیوسـانه محتـاج و نیازمنـد مجموعـه ای جدیـد از ارزشهای مشترک جهانی است‐ یعنی مقاصد مشترکی که ریشه در اصول اخلاقی عدالت و نظارت داشته باشند.

»هنریک بی . کاوالکانتی« رییس کمیسیون توسعۀ پایدار سازمان ملل متحد نیز می گوید : پیـام مهمـی کـه بایـد بـه مخاطـب آن برسـد؛ پیـام استفاده از منطق به تصمیم گیران امروزی است که ملهم از اصول اخلاقی اما شدیداﹰ وابسته بـه ایـده و عقیـده اهمیـت دادن بـه مواهـب الهـی است]١٥.[

»سوروکین« جامعه شناس و فیلسوف بنام مغرب زمین نیز در مورد نیاز کنونی جامعه جهانی به اخلاق زیسـت محیطـی مـی گویـد: بـا وجـود توسعۀ وسایل فنی و صنعتی و تکنیکی، هنوز ما به مراتب بیش از هر زمـان دیگـر، احسـاس فقـر اخلاقـی و انسـانی مـی کنـیم]١٦.[ بدینسـان رویکرد کنونی تدوین اخلاقی محیط زیستی برخاسته از نیاز انسان به آن است.

راز و رمز اهمیت بی بدیل و نقش سازنده آموزه های اخلاق زیستی آن است که »اقداماتی که از عمیقترین ارزشـهای اخلاقـی و معنـوی مـا نشأت نمی گیرد، نمی تواند در ایجاد آینده ای مطمئن، پایدار و امید بخش موفق شود؛ آینده ای کـه در اجـلاس ریـو (ریـودوﮊانیرو) مـورد اشاره قرار گرفت؛ آینده ای که همه ما حسرت و آرزوی آن را داریم]١٧.[
آری همگان باید بدانیم و توجه کنیم که پایداری در عرصه مسایل مربوط به محیط زیست، با هر یک از ما شـروع مـی شـود، یعنـی اعمـال، رفتار و ارزشهای فردی ما. زیرا جامعۀ مدرن تقریباﹰ به طور کامل، ارتباط و پیوند معنوی میان »مادر طبیعت« و ابعـاد انسـانی زنـدگی را از یـاد می برد و در فرآیند تصمیم گیری کلان آن را ملاک قرار نداده و قرار نمی دهند.

گونه نگرش، مبنای بنیادین اخلاق زیستی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید