بخشی از مقاله


آتشفشان


فهرست

مقدمه..2
آتشفشان..3
فوران اتشفشان.17
انواع هاوايي.18
نوع استو رومبو لي18
نوع وو لكانو19
نوع پله..19
نوع كو مو لو و لكان يا كپول.20


مقدمه

آتشفشان یک ساختمان زمین شناسی است که به وسیله آن مواد آتشفشانی (به صورت مذاب ، گاز ، قطعات جامد یاهر 3)از درون زمین به سطح آن راه می یابند. انباشتگی این مواد در محل خروج، برجستگی هایی به نام کوه آتشفشان ایجاد می نماید.
آتشفشان یکی از پدیده های طبیعی و دائمی زمین شناسی است که در طول تاریخ زمین شناسی نسبتا بدون تغییر باقی مانده و در ایجاد، تحول و تکامل پوسته و گوشته زمین نقش اساسی داشته و دارد.
تولید مواد آتش فشانی و پدیده های مؤثر در ایجاد آتشفشان از دوره پرکامبرین تا عهد حاضر تغییر چندانی نداشته است و آنچه در این راستا تغییر کرده است، نوع دانسته ها، چگونگی اندیشیدن و نحوه بهره گیری از آنهاست.آتشفشانها پدیده های جهانی هستند و در سایر کرات منظومه شمسی به ویژه سیارات مشابه زمین یک پدیده عادی محسوب می شود و آتشفشان بی شک در کیهان نیز رخ می دهد.
همچنین پوشش سطحی ماه اغلب با سنگ های آتشفشانی پوشیده شده است و بارزترین ارتفاعات مریخ توسط آتش فشانها ساخته شده است.
فوران های فومرولی در برخی کرات مانند قمر آیو در سیاره مشتری یک پدیده عادی می باشد. زبانه های آتش و لکه های خورشیدی را جدا از ماهیتشان، می توان نوعی فوران آتش فشانی در خورشید تلقی نمود.


علم آتشفشان شناسی به مباحث نحوه تشکیل و تحول ماگما، چگونگی جابجایی و حرکت انواع مواد، گدازه ها و ماگماها و نیز تحولات آنها در اتاقک های ماگمایی، چگونگی فعالیت آتش فشان ها و گسترش مواد آتشفشانی در سطح زمین، چگونگی تحول مواد آتشفشانی و اشاره می کند. علم آتشفشان شناسی از برخی علوم زمین چون پترولوژی ، تکتونیک جهانی، ژئوشیمی، چینه شناسی ، رسوب شناسی ، ژئوفیزیک ، کیهان شناسی و برخی دیگر از علوم تجربی مانند شیمی، فیزیک ، آمار و ریاضی کمک می گیرند.


(2)
آتشفشان
آتشفشان يکي از پديده هاي طبيعي و دائمي زمين شناسي است که در طول تاريخ زمين شناسي نسبتا بدون تغيير باقي مانده و در ايجاد، تحول و تکامل پوسته و گوشته زمين نقش اساسي داشته و دارد.
توليد مواد آتش فشاني و پديده هاي مؤثر در ايجاد آتشفشان از پرکامبرين تا عهد حاضر تغيير چنداني نداشته است و آنچه در اين راستا تغيير کرده است، نوع دانسته ها، چگونگي انديشيدن و نحوه بهره گيري از آنهاست. آتشفشانها پديده هاي جهاني هستند و در ساير کرات

منظومه شمسي به ويژه سيارات مشابه زمين يک پديده عادي محسوب مي شود و آتشفشان بي شک در کيهان نيز رخ مي دهد.
همچنين پوشش سطحي ماه اغلب با سنگ هاي آتشفشاني پو

شيده شده است و بارزترين ارتفاعات مريخ توسط آتش فشانها ساخته شده است.
فوران هاي فومرولي در برخي کرات مانند قمر آيو در سياره مشتري يک پديده عادي مي باشد.
زبانه هاي آتش و لکه هاي خورشيدي را جدا از ماهيتشان، مي توان نوعي فوران آتش فشاني در خورشيد تلقي نمود.
علم آتشفشان شناسي به مباحثي نحوه تشکيل و تحول ماگما، چگونگي جابجايي و حرکت انواع مواد، گدازه ها و ماگماها و نيز تحولات آنها در اتاقک هاي ماگمايي، چگ

ونگي فعاليت آتش فشان ها و گسترش مواد آتشفشاني در سطح زمين، چگونگي تحول مواد آتشفشاني و اشاره مي کند. علم آتشفشان شناسي از برخي علوم زمين چون پترولوژي، تکتونيک جهاني، ژئوشيمي، چينه شناسي، رسوب شناسي، ژئوفيزيک، کيهان شناسي و برخي ديگر از علوم تجربي مانند شيمي، فيزيک، آمار و رياضي کمک مي گيرند
آگاهي از علم آتشفشان شناسي و شناخت آتشفشان ها در بسياري از موارد نظري و کاربردي اهميت شايان توجهي دارد که از آن جمله:
1- با کمک علم آتشفشان شناسي مي توان تا حدودي از ساختمان و ترکيب داخلي زمين (حداقل پوسته و گوشته فوقاني) اطلاعاتي را کسب نمود.
2- هر چند مواد آتشفشاني که به سطح زمين مي رسند، نماينده واقعي قسمت ذوب شده آن نيستند (به دليل ذوب درصدي، تفريق، آلايش و) ولي بخشي از انکلا وهاي موجود در آنها که قطعاتي از سنگ هاي ذوب نشده قسمت هاي ژرف هستند و توسط آتشفشان ها به سطح زمين مي رسند، مي توانند نماينده قسمت ذوب شده باشند.
بررسي اين سنگهاي بيگانه Olistolite و مواد آتشفشاني ما را در شناخت درون زمين ياري مي دهد.
3- امروز استفاده از انرژي ژئوترمال در بسياري از کشورها مرسوم است و جزء انرژي هاي ارزان محسوب مي شود.
سرزمين هاي نزديک به آتشفشان هاي فعال، نيمه فعال و جوان که به تازگي آرامش يافته اند، داراي منابع
(3)
انرژي خوبي هستند. اين انرژي همچنين بعنوان يک منبع تجديدپذير و بدون آلودگي زيست محيطي در واقع يکي از اميدهاي بشري است. در کشور ما نيز منابع زمين گرمايي غيرعادي بسياري وجود دارد که توجه به شناخت و چگونگي استفاده از انرژي آنها راهي است که به تازگي آغاز شده است و با کمي حفاري و ايجاد تاسيسات نسبتا ارزان مي توان به منابع انرژي ارزشمندي دست يافت.
4- با عنايت به علم آتشفشان شناسي درباره فعاليت مجدد آتشفشان ها و خطرات احتمالي آنها آگاهي کافي در اختيار مجامع قرار مي گيرد.


5- شناخت مسائل وابسته به آتشفشان هاو سنگ هاي آتشفشاني نظير تفريق ماگمايي در آشيانه ماگمايي و محلول هاي گرمابي وابسته، جايگاه سنگ هاي آتشفشاني و خاستگاه آنها بسياري از مسائل ژنتيکي کانه ها را حل مي کند زيرا بسياري از کانسارهاي فلزي و غير فلزي بطور مستقيم يا غيرمستقيم حاصل آتشفشان ها هستند.
از طرف ديگر براي پيش بيني هر گونه فعاليت مجدد آتشفشاني در کشور مي بايست برا

ي هر يک از آتشفشانهاي خاموش با سن کواترنر، يک شناسنامه تهيه شود تا تمامي ويژگي ها و رفتارهاي گذشته آتشفشاني را داشته باشد تا بتوانيم با هر گونه تغيير در رفتار آنها، هشدارهاي لازم را به جامعه داده و اطلاعات مفيدي را در اختيار مردم قرار دهيم.
در کشور ما فعاليت ها و پديده هاي وابسته به آتشفشان بسيار چشمگير مي باشند. شناخت آتشفشانها و پديده هاي وابسته و نقشي که آتشفشان ها در زمين شناسي ايران، کانسار سازي و تامين انرژي دارند، قابل تعمق است.
آتشفشان يک ساختمان زمين شناسي است که به وسيله آن مواد آتشفشاني (به صورت مذاب، گاز، قطعات جامد ياهر از درون زمين به سطح آن راه مي يابند. انباشتگي اين مواد در محل خروج، برجستگي هايي به نام کوه آتشفشان ايجاد مي نمايد. ساختمان آتشفشان شامل 3 بخش است:
1- دودکش آتشفشاني مجرايي است که به وسيله آن مواد آتشفشاني از درون زمين به سطح آن راه مي يابند. نک (Neck) مجراي آتشفشاني قديمي است که اکنون از گدازه هاي قديمي پرشده است و چون از سنگ هاي پيرامون خود مقاوم تر است، به صورت برجستگي ستون مانند باقي مانده و سنگهاي اطراف آن که مقاومت کمتري دارند، فرسايش يافته اند.
2- دهانه آتشفشان: پايانه بالايي مجراي آتشفشان که اغلب از قسمتهاي ديگر مجرا وسيع تر است، دهانه آتشفشان گفته مي شود که شامل انواع مختلف ذيل مي باشد:
الف – دياترم (Diatreme) عبارت است از دهانه هاي انفجاري که براثر انفجار ناشي از وجود گازهاي آتشفشاني تشکيل گرديده است. اين گازها خاستگاه ماگمايي و غير ماگمايي دارند. ب – مآر (Maar) دهانه هاي نسبتا وسيع آتشفشاني که اغلب به وسيله بخار آب حاصل از گرماي ايجاد مي شوند. مآرها اغلب در مناطق مرطوب و دريايي رخ مي دهند.
ج – کالدرا (Caldera) دهانه هاي خيلي وسيع آتشفشاني که قطر آنها به چندين کيلومتر مي رسد و شامل انواع ذيل مي باشد:
کالدراي انفجاري:اين نوع کالدرا بر اثر انفجار حجم عظيم از مواد آتشفشاني و پي سنگ در اثر گازهاي تحت فشار حاصل مي شود و دهانه هاي وسيعي را تشکيل مي دهد بالتدکالد

راي آتشفشاني باندائي سان در ژاپن (فوران در سال 1888).
به طور نمونه وابستگي کانسارهاي ذيل با پديده ها و سنگ هاي آتشفشاني ذکر شده است:
- اغلب کانسارهاي مس در ايران به طور مستقيم يا غيرمستقيم با سنگ هاي آتشفشاني

مرتبط مي باشند.
- تمام کانسارهاي Mn ايران با سن ترشياري با سنگ هاي اتشفشاني و محلول هاي گرمابي وابسته به آنها ارتباط دارند. مانند کانسارهاي منگنز ايالت قم – نائين و آذربايجان
- تمامي کانسارهاي آنتيموان – آرسنيک، جيوه و طلاي اپي ترمال وابسته به سنگ هاي آتشفشاني و محلول هاي گرمابي آنها هستند مانند کانسارهاي زرشوران – آق دره – شوراب – داشکستن
- تقريبا تمامي کانسارهاي بنتونيت – کائولن (ترشياري) و زئوليت هاي ايران با توف هاي اسيدي آتشفشاني در ارتباط مي باشند
- برخي از کانسارهاي سرب و روي نيز با سنگ هاي آتشفشاني ارتباط دارند.چ
يک کوه آتشفشان داراي مراحل تولد، کودکي – جواني (فعال)، پيري و مرگ (غيرفعال – نيمه فعال) است که مي تواند با ايجاد کانسارها و منابع انرژي و با فعاليت هاي انفجاري، ساختار اقتصادي و اجتماعي يک کشور را تحت الشعاع قرار دهد. فعاليت آتشفشاني در عصر حاضر مانند زلزله در گروه بالاياي طبيعي و ناگهاني محسوب مي شود.
بهترين راه براي مقابله با چنين پديده هاي طبيعي شناخت هر چه بيشتر آنها مي باشد.
خوشبختانه در کشور ما در چند هزار سال اخير آتشفشاني رخ نداده است.
اما اين واقعيت را نبايد فراموش کنيم که سرزمين ايران در گذشته نه چندان دور (از نظر زمين شناسي)، پديده هاي آتشفشاني بسيار فعالي را پشت سر گذاشته است که شواهد آنها به صورت صدها آتشفشان خاموش و نيمه خاموش نمايان است. البته اين احتمال وجود دارد که فعاليت آتشفشاني ديگري در ايران رخ ندهد اما به هر حال با قاطعيت نمي توان گفت که تمام فعاليت هاي آتشفشاني در اين سرزمين براي هميشه به خاموشي گرائيده است.
کالدراي ريزشي: متداولترين نوع کالدرا مي باشد مي باشد که عمل فرونشست و يا ريزش1، 1- Collap se در اثر انفجار و خارج شدن حجم زيادي از مواد ماگمايي و نيز سنگيني بخشهاي بالايي آتشفشان اتفاق مي افتد که با ايجاد شکستگي هاي همراه است. ممکن است اين شکستگي ها توسط مواد مذاب به صورت دايک پرشود و يا از طريق آنها مواد فرار يابد احتمالا مواد گدازه اي جديد به سطح کالدرا برسد.
اگر دايک ها به صورت حلقوي پيرامون مخروط آتشفشان ظاهر شوند به آنها دايک هاي حلقوي مي گويند. در حالي که اگر دايک ها به سمت درون زمين به صورت همگرا يا متقارب باشند و يک نوع شکل مخروطي مانند ايجاد نمايند که راس آنها به طرف درون زمين باشد به آنها صفحات مخروطي گفته مي شود.
در مواردي نيز دايک ها نسبت به مخروط آتشفشان آرايش شعاعي دارند که به آنها دايک هاي شعاعي گفنه مي شود.
? – کالدراهاي فرسايشي بر اثر فرسايش دهانه آتشفشان قديمي و گسترش آنها به وس

يله عوامل جوي، يخچالي و بادي حاصل مي شوند. کراترهالکا کالا در جزيره ماوي هاوايي است.
3- مخروط آتشفشاني: برجستگي هاي مخروطي شکل که از انباشتگي مواد آتشفشاني در پيرامون دهانه آتشفشان حاصل مي شود و بر حسب اين که کدام مواد آتشفشاني تشکي

ل شده است تحت نام هاي مختلفي است:
? – مخروط هاي تغرايي که فقط از مواد آذرآواري تشکيل شده است.
? – مخروط هاي گدازه اي که فقط از گدازه تشکيل شده است.
? – مخروط هاي چينه اي که تناوبي از گدازه و مواد آذر آواري (پيروکلاستيک است)
تعاريف
? ماگما Magma: ماده طبيعي، داغ و سيال که عمدتا سيليکاته بوده و ماده اصلي سازنده سنگ ها به شمار مي رود
? گدازه Lava: ماگمايي است که به سطح زمين راه يافته است. گدازه مي تواند در سطح زمين مانند رودخانه جريان يابد يا تشکيل درياچه را بدهد.
? گرانروي ماگما ( ويسکوزيته (Viscosity :
هر چه ميزان Sio2 در ماگما بيشتر باشد، گرانروي ماگما بيشتر شده و سياليت کاهش مي يابد.
گرانروي ماگما، ميزان مقاومت ماگما در مقابل جريان يافتن است يا ميزان اصطحکاک داخلي ماگما که به ترکيب شيميايي، دما و فشار حاکم بر ماگما بستگي دارد. واحد گرانروي NS/m2 که به آن پواز مي گويند و با u نشان داده مي شود.
? آشيانه هاي ماگمايي:
شواهد ژئوشيميايي، ژئوفيزيکي و پترولوژيکي نشان دهنده آن است که در زير اغلب آتشفشانها آشيانه هاي ماگمايي وجود دارد. اشيانه هاي ماگمايي داراي اشکال و اندازه هاي متعددي مي باشد (از 001/0 تا 1000 کيلومتر مکعب يا بيشتر) و به صورت منفرد تا شبکه اي پيچيده که توسط دايک ها و سيل ها برهم مرتبط مي شوند. زرفاي آشيانه هاي ماگمايي متغير مي باشد ولي به طور کلي آشيانه هاي ماگمايي در ژرفاي کم، بهتر تشکيل مي شوند.
آشيانه هاي ماگمايي در اعماق بيشتر از نظر حرارتي گرم تر و از نظر شيميايي مافيک تر و داراي بلورهاي درشت تري مي باشند.
?دياپير Diapirs: وازه دياپير از دو کلمه Dia به معني ( از ئسط يا از ميان ) و Peiro به معني ( سوراخ کردن يا رخنه کردن ) اقتباس شده است. تصور بر اين است که معمولا ماگماها از گوشته ( اغلب استنوسفر منشاء مي گيرد و به صورت دياپير حرکت مي کند.
دياپيرها توده هاي سنگي يا ماگمايي شناوري هستند که ضمن حرکت به سمت بالا، سنگ بالائي را سوراخ مي کنند.


در زون زاکرس، به ويژه در جنوب ايران و در مناطق بندرعباس – داراب و شهرکرد گنبدهاي نمکي با چگالي و گرانروي کمتر به سن کامبرين زيرين وجود دارند که سنگ هاي رسوبي بالايي خود را با چگالي و گرانروي بيشتر قطع کرده اند و از ميان آنها خود را به سطح زمين رسانده اند. به نظر مي رسد که سنگ هايي که توسط اين گنبدها قطع شده اند، اغلب بيش از 15 کيلومتر ضخامت دارند.
توده هاي نفوذي شکل توده هاي نفوذي با توجه به سنگ هاي دربرگيرنده (ميزبان) به 2 دسته تقسيم مي شوند:


الف – توده هاي نفوذي که سنگ ميزبان و سنگ هاي مجامد را قطع مي کنند مانند باتوليت – ايتوک و دايک
ب – توده هاي نفوذي که با سنگ ميزبان حالت موازي مانند سيل – لاکوليت و فاکوليت
? – دايک: توده هاي آذرين نفوذي تخته اي يا ديواره مانند که شيب تندي داشته و لايه بندي يا فولياسيون سنگ هاي دربرگيرنده را قطع مي کند.
? – سيل: توده هاي آذرين نفوذي تخته اي که به موازات ساختمان هاي صفحه اي سنگ در برگيرنده نفوذ مي نمايد.
? – باتوليت: توده هاي نفوذي بزرگ و معمولا متقاطع با سنگ هاي دروني که وسعت بيرون زدگي هاي آنها بيش از 100 کيلومتر مربع مي باشد.
4-استوک : توده هاي کوچک و متقاطع سنگ هاي دروني، با بيرون زدگي کمتر از 100 کيلومتر مربع.
5-لاکوليت: مجموعه وسيعي از سنگ هاي آذرين در بين لايه هاي رسوبي را لاکوليت گويند که به صورت عدسي شکل مي باشد. لاکوليت ها معمولا از سيل ها ستبرتر ولي در ازاي آن کمتر است. که لويوليت، فاکوليت و بيسماليت حالات خاصي از آن مي باشند.
6-بيسماليت: لاکوليتي است که قسمتي از سقف آن بر اثر شکستگي ها به طرف بالا رانده شده است.
7- فاکوليت: اشکالي از مواد گداخته که به صورت هم شيب باتاق تاقديس يا ناو ناوديس لايه هاي رسوبي، انجماد مي يابد. فاکوليت مي تواند بي ريشه باشد و از ذوب موضعي سنگ هاي رسوبي به هنگام چين خوردن به وجود آيد.


8- لوپوليت: توده هاي بزرگ و معمولا هم شيب با سنگ هاي دروني بوده و به شکل عدسي شکل يا با سطح محدب مي باشد.
مواد پيروکلاستيک I-
پيروکلاست: به صورت تک بلور يا داراي قطعات بلورين – شيشه و قطعات سنگي است که در نتيجه انفجار ايجاد مي شود و مستقيما مرتبط با فعاليت هاي آتشفشاني است.
9-آگلومرا: به صورت سنگ هاي پيروکلاستيک که متوسط اندازه پيروکلاست هاي آن ها بيش از 64 ميلي متر بوده و قطعات پيروکلاست مزبور اغلب مدورند.
10-خاکستر (غبار): به صورت پيروکلاست هاي با قطر ميانگين کمتر از 0625/0 ميلي متر است.
11-بلوک يا قطعه سنگ: پيروکلاست هاي با قطر بيش از 64 ميلي متر که عموما زاويه دار يا تقريبا زاويه دار است.
12-بمب: پيروکلاست هايي که قطر آنها معمولا بيش از 64 ميلي متر بوده و شکل يا بافت سطحي آنها نشان گر فوران در حالت مذاب يا نيمه مذاب مي باشد.


13-تفرآ: نام کلي براي نهشته هاي ناپيوسته اي از پيروکلاست ها بکار مي رود.
14-اپي کلاست: بلورها، قطعات بلورين و قطعات سنگي که بر اثر هوازدگي يا فرسايش و انتقال تحت اثر نيروي ثقل، باد، آب يا يخ از يک سنگ اوليه با منشاء پيروکلاستيک جدا شده اند.
15--توف: سنگ پيروکلاستيکي که اندازه ميانگين پيروکلاست هاي آن، کمتر از 2 ميلي متر باشد.
16-لاپيلي: پيروکلاست هايي با شکل دوکي که ميانگين اندازه آنها بين 2 تا 64 ميل

ي متر است.
90 % آتشفشان هاي فعال دنيا، در مرز بين ورقه هاي ليتوسفري قرار دارد.
علاوه بر آتشفشان هايي که در مرز بين صفحات واقع شده اند، نوعي ديگر از آتشفشان ها نيز درداخل صفحات قرار مي گيرد. دراز گودال هاي اقيانوسي و حواشي قاره ها مانند نواحي ژاپن، اندونزي، فيليپين، زلاندنو، آلاسکا، غرب ايلات متحده امريکا، مکزيک، اکوادور، پرو، شيلي، ايتاليا، يونان و محل آتشفشانهاي فعال و انفجاري مي باشد (کمربندهاي زمين لرزه نيز بر همين نواحي منطبق است).
اختصاصات انفجاري اين آتشفشانها و جايگاه جغرافيايي آنها باعث شده است که جزء گروه آتشفشان هاي حادثه ساز و مرگبار قرار گيرند مانند کوه اتشفشان وزدو، سوفريورگوادلوپ، کوه سنت هلفف سانتورين ژاپن، جاوه و مکزيک.
رشته کوه هاي ميانه اقيانوسي محل وقوع اتشفشانهاي فعال آرام وتقريبا دائمي هستند و در اعماق 1000 تا 2000 متري زير اب دريا اتفاق مي افتند.
اگر خروج ماگما در محل هاي پشته ميان اقيانوسي بيشتر از مناطق ديگر باشد، ممکن است اين مناطق از آب خارج شده و جزيره اي را تشکيل دهند مانند ايسلند.
10% ديگر آتشفشانهاي فعال دنيا مانند جزاير هاوايي، اسور (Azores)، رئونيون (Reunion)، تاهيتي (Tahiti) و آتشفشان هاي ماسيف سانترال فرانسه Massive Central که اکنون خاموشند در خارج از مرز ورقه ها قرار دارند.
پراکندگي آتشفشان هاي جهان براساس موقعيت و نوع مخروط آنها شامل:
1-نواحي آتشفشاني اروپا تا قفقاز
2-نواحي آتشفشاني آفريقا و درياي سرخ
3-نواحي آتشفشاني خاور ميانه و اقيانوس هند
4-نواحي آتشفشاني زلاندنو تا فيجي
5-نواحي آتشفشاني مالزي و استراليا


6-نواحي آتشفشاني اندونزي و جزاير آندامان
7-نواحي آتشفشاني فيليپين و آسياي جنوب شرقي
8- نواحي آتشفشاني ژاپن، تايوان و جزاير ماريان
9- نواحي آتشفشاني کوريل، کامچاتکا و سرزمين اصلي آسيا
10-نواحي آتشفشاني آلاسکا


11- نواحي آتشفشاني کانادا و آمريکاي غربي
12- نواحي آتشفشاني هاوايي و اقيانوس آرام
13- نواحي آتشفشاني امريکاي مرکزي و مکزيک
14- نواحي آتشفشاني امريکاي جنوبي
15- نواحي آتشفشاني درياي کارائيب يا هند غربي
16- نواحي آتشفشاني ايسلند و اقيانوس منجمد شمالي
17- نواحي آتشفشاني اقيانوس اطلس
فوران آتش فشان:
فورانهاي آتشفشاني معمولا براساسي شکل دهانه اي که از آن فوران صورت مي گيرد، محل قرار گيري دهانه در کوه آتشفشان، شکل و نوع مخروط آتشفشاني و بالاخره خصوصيات عمومي فوران (آرام يا شديد – انفجاري يا غير انفجاري) طبقه بندي مي شوند.
گدازه هاي اسيدي به علت درصد Sio2 بالايي و درجه حرارت نسبتا پايين داراي گرانروي (ويسکوزيته) بالا و سياليت پائين و در نتيجه به صورت انفجاري همراه با مواد پرتابي مي باشد.
اما در گدازه هاي بازيک به علت درصد Sio2 پائين و درجه حرارت نسبتا بالا، گرانروي پائين بوده و سياليت افزايش مي يابد و در نتيجه مواد پرتابي با مقدار کم و فوران آرام انجام مي شود
3- نوع پله:
در آتشفشان نوع پله كه در جزيره مارتينيك قرار دارد، مجراي آتشفشاني به وسيله گدازه بسيار لزج و خميري شكلي مسدود مي شود و در نتيجه گازها و بخارات براي خود سوراخ و راهي در دامنه و پهلوي كوه پيدا مي كنند.
ابرهاي سوزان در اين نوع آتشفشان تقريبا شبيه نوع وولكانو مي باشند ولي شدت خروج آنها از دهانه زيادتر است. به علاوه، حركت آنها موازي با سطح زمين و گاهي مايل با آن است، در حالي كه در نوع وولكانو اين حركت به صورت قائم مي باشد.
در اين نوع آتشفشان نوع پله، اغلب مواد مذابي كه خيلي غليظ و خميري شكل هستند كه با فشار زياد از دهانه خارج مي شوند و به شكل سوزني در دهانه كوه منجمد مي شوند كه به اين مواد منجمد شده در دهانه كوه، سوزن پله مي گويند.


4- نوع كومولوولكان يا كوپول:
اين نوع آتشفشان فاقد بوده و مخروط آن به شكل گنبد است كه به يك طرف بيشتر متمايل است. اين نوع آتشفشان در شرايطي تقريبا مشابه نوع پله ايجاد مي شود.
قطعات بزرگي از سنگ، كه از دهانه اين نوع آتشفشان خارج مي

شود، ممكن است داراي سطوح صيقلي يا مخطط باشند
? سنگ هاي آتشفشان سنگهايي هستند كه به صورت ماگماي گداخته در سطح زمين به سرعت سرد مي شوند و به علت سرد شدن سريع داراي شيشه مي باشند و يا آن قدر ريز دانه اند كه نمي توان مود آن هارا تعيين نمود.
? بافت سنگ هاي آتشفشاني عمدتا به صورت: ? – پورفيريك: بلورهاي درشت منوكريست در متن ريز بلور يا شيشه اي.
? – بافت اينترسرتال: در بين كاني هاي سنگ فضاهاي خالي ديده مي شود كه اين فضاها با شيشه يا محصول دگرساني آن پر مي شود
? – بافت تراكيتي: نوعي بافت پورفيريك با خميره ميكروليتي يا ميكروليتي –شيشه اي كه حد آن ميكروليت هاي فلدسپار، حالت جرياني دارند.
- بافت اسفروليتي: بافتي كه در آن شيشه اي فلدسپاري و سيليسي به صورت شعاعي متبلور شده اند
6-بافت شيشه اي: قسمت اعظم سنگ از شيشه تشكيل شده و گاهي حالت جرياني دارد كه بافت شيشه اي جرياني مي گويند.
7- بافت دم چلچله اي: بلورهاي سنگ و شيشه به حالت دم پرستويي و حاصل سرد شدن يا تبلور سريع مي باشند
8-بافت اسپينيفكيس: بافتي كه در سنگ هاي اولترامافيك خروجي ( گدازه كوماتي ايت ) ديده مي شود. در اين بافت اليوين ها و پيروكسن ها به صورت اسكلتي، داربستي يا زنجيره اي ديده مي شوند.
? انواع سنگ هاي آتشفشاني
1-سنگ داسيتي – ريوليتي: داراي فنوكريست هاي كوارتز همراه با اسكاني فلدسپار و پلاژيوكلاز در يك زمينه دانه ريز فلدسپار و كوارتز. اين سنگ ها معادل آتشفشاني سنگ هاي گرانيتي مي باشند.
2-سنگ تراكيتي: حجم اصلي اين سنگ ها را فلدسپار به ويژه فلدسپات الكالن تشكيل مي دهد كه به صورت فنوكريست و خميره سنگ يافت مي شود.
3-سنگ آندزيت و بازالت: فراوانترين سنگ هاي آتشفشاني كه داراي كاني هاي رنگين زيادي است. مانند تراكيت ها، فنوكرسيت كوارتز وجود ندارد ولي فنوكرسيت پلاژيوكلاز و كاني هاي رنگين زياد است. در خميره نوع سنگ فلدسپار آلكالن وجود ندارد و خميره عمدتا از پلاژيوكلاز و پيروكسن مي باشد.


4-سنگ هاي فنوليتي، تفريتي و بازانيت:
تشخيص صحرايي اين سنگ ها بسيار مشگل است، مگر اينكه سنگ داراي مقدار زيادي فنوكريست هاي فلدسپاتوئيد مانند لوسيت، نفلين و آناليسم باشد. اين سنگ ها در ايالت هاي بازالت آلكالن و مناطق ريفت قاره اي وجود دارد.
5-سنگ لاتيت: معادل آتشفشاني سنگ مونزونيتي كه در مقايسه بازالت و آندزيت، داراي فلدسپار غني از پتاسيم مي باشد.


سري ماگمايي آتشفشاني نيز شامل سري تولئيتي، كالكوآلكالن، آلكالن يا شولقرنيتي مي باشد.
- سري تولئيتي شامل بازالت تولئيتي، سنگ هاي حدواسط و اسيدي مي باشد. لري تولئيتي از نظر سديم و پتاسيم و ديگر عناصر آلكالن و همچنين عناصر خاكي نادر و سيليس غني مي باشد كه در مناطق سازنده و در داخل صفحات و گاهي در مناطق در حال فرورانش يافت مي شوند.
- سري كالكوالكالن يا سري هيپرستن كه مانند سري تولئيتي غني از سيليس است و درصد Al2O3 آن بيش از 17% است و در مناطق فرورانش ديده مي شود.
- سري آلكالن: فقير از سيليس، عناصر آلكالن، عناصر خاكي نادر، مواد فرار، ارتوپيروكسن و پيژونيت و حاوي اليوين پايدار و بدون حاشيه واكنشي و داراي فلدسپاتوئيد ( نفلين – آناليسم، لوسيت ) مي باشد و در داخل صفحات قاره اي و اقيانوسي ديده مي شوند.
- سري شوشونيتي: داراي پتاسيم زياد م نسبت 1= Kzo/ NazO مي باشد.
و در مناطق در حال فرورانش فراوان است ولي مانند كالكوآلكالن نمي تواند شاخص خوبي براي اين مناطق باشد، زيرا سري شوشونيتي در داخل صفحات قاره اي نيز ديده مي شود.
فعاليت هاي آتشفشاني كواترنر در حقيقت ادامه فعاليت هاي ترشياري در ايران است و در مناطقي كه آتشفشانهاي كواترنر فعاليت داشته اند، عموما آتشفشانهاي ترشياري نيز با شدت بيشتري فعال بوده اند.
آتشفشان هاي جوان فعاليت خود را از ميوسن به ويژه ميوسن بالايي و يا ميوپليوسن شروع كرده اند و تا كواترنر ادامه يافته اند. مهمترين مناطق آتشفشاني نئوژن – كواترنر در ايران به صورت ذيل مي باشد
1- آتشفشان دماوند:
مخروط آتشفشاني دماوند در شرق تهران و 60 كيلومتري ( فاصله هوايي ) آن با مختصات “24 ‘06 520 طول شرقي و “05 ‘57 350 عرض شمالي واقع شده است.
نزديكترين شهرها به اين آتشفشان به ترتيب عبارتند از: رينه (در دامنه جنوبي) ، پل

ور، دماوند و فيروزكوه ( در شرق )
گسترش گدازه ها و مواد آذر آواري در دماوند در حدود 400 كيلومتر مربع و در محدوده اي به طول ‘18 520 تا ‘59 510 و عرض “30 ‘04 360 تا “38 ‘48 350 را شامل مي شود.
ارتفاع قله آتشفشاني دماوند از سطح دريا 5610 متر مي باشد. 2 مسير براي صعود به قله وجود دارد:


مسير اول جنوب شرق كه مسير نسبتا آساني است و مسير ديگري مسير شمالي كه صعود از طريق آن بسيار مشكل و خطرناك است.
زمستان هاي منطقه دماوند بسيار سرد همراه با يخبندان و تابستانهاي آن معتدل مي باشد.
در بيشتر ماه هاي سال قله آتشفشاني دماوند پوشيده از برف است و مناسبترين ماه براي صعود به قله، مرداد ماه مي باشد.
بخشي از سنيدي قله دماوند كه در مرداد ماه قابل مشاهده است، متعلق به گوگردهاي متصاعد شده از دهانه مخروط مي باشد. مخروط آتشفشاني دماوند در شرق البرز مركزي قرار دارد. اگر البرز غربي و شرقي را امتداد دهيم، در محل دماوند اين دو امتداد از هم دور مي شوند.
آتشفشان البرز مربوط به ولكانيسمي است كه در كواترنر در البرز مركزي رخ داده است.
تمامي ساختمانهاي تكتونيكي از جمله: گسل ها، تراست ها، چين هاي البرز مركزي كه در منطقه دماوند وجود دارند، زماني كه به محدوده گدازه ها مي رسند، محو مي شوند.
آتشفشان دماوند به صورت مخروط نامتقارني است كه در قسمت جنوب غرب آن گدازه ها گسترش بيشتري دارند.
ريفت مخروط آتشفشاني بيان در اين موضوع است كه فعاليت اين آتشفشان محضر به دهانه مركزي نبوده است بلكه دهانه هاي جانبي نيز در ايجاد مخروط نقش داشته اند. تعدادي دهانه جانبي در ارتفاعات بالاي مخروط در سمت جنوب غرب و شمال شرق قرار دارند اما فعاليت اصلي اين آتشفشان از دهانه مركزي آن صورت مي گيرد.
در تركيب سنگ شناسي آتشفشان دماوند بر اساس ميزان Sio2 و تركيب كاني شناختي آن 3 گروه سنگي قابل تفكيك هستند:
الف – سنگ هاي بازيك كه اين سنگ ها در محدوده پلور و رينه و پل وركوه ديده مي شوند. اين سنگ ها نسبت به ديگر سنگ هاي دماوند قديمي تر مي باشند. زيرا بر روي سنگ هاي بازيك منطقه پلور مقدار كمي گدازه هاي حدواسط (تراكي آندزيت) مشاهده مي شود. اين گدازه ها تنها در دامنه هاي كم شيب دماوند مشاهده مي شوند و مقدار آنها از ساير سنگ ها كمتر است.
اين گدازه ها به علت درصد Sio2 پائين و سياليت بالا داراي وسعت بيشتري است.
ب – سنگ هاي حدواسط كه حجم اصلي سنگ هاي آتشفشاني منطقه را دارا است شامل گدازه ها و سنگ هاي آذرآواري مي باشد و تركيب كاني شناختي تراكي آندزيت و تراكيت دارند


تغييرات سنگ شناسي و ژئوشيميايي تراكي آندزيت ها و تراكيت ها تدريجي بوده و انواع حدواسط بين اين دو فراوانند.
ج – سنگ هاي اسيدي كه مرز بين سنگ هاي اسيدي و حدواسط در سنگ هاي آتشفشاني دماوند تدريجي است. اين سنگ ها در دامنه قله شمالي كوه هاره و با ضخامت حدود 100 متر بر روي آهك هاي لار قرار گرفته اند.
اين گدازه ها به طور متناوب همراه با مواد توفي به شدت دگرسان شده مي باشند.


اين گدازه ها متراكم و قرمز رنگ بوده و فنوكريست هاي پلاژيوكلاز و هورنبلند در آنها قابل تشخيص است.
د- سنگ هاي ولكاني كلاستيك كه در بخشهاي جنوبي، شرقي و غربي دماوند بيشتر ديده مي شود و در بخشهاي شمالي كاهش مي يابد.
سنگ هاي ولكانو كلاستيك به 2 دسته پيروكلاستيك و اپي كلاستيك تقسيم مي شوند:
نهشته هاي پيروكلاستيك شامل انواع توف هاي آتشفشاني دماوند شامل:
1-توف هاي شيشه اي دره هزار، توف تراكيتي جنوب قله دماوند، توف شيشه اي شمال دماوند و توف شيشه اي پوميسي رينه.
2- برش آتشفشاني دماوند.
3-نهشته هاي ريزشي پوميسي
4- نهشته هاي جرياني پيروكلاستيك غرب دماوند و بالاي روستاي آبگرم
-5- نهشته هاي جرياني بلوك و خاكستر.
-6-نهشته هاي اپي كلاستيك كه در بخشهاي جنوبي و شرقي دماوند قابل مشاهده است.
در ارتباط با نحوه تشكيل آتشفشان دماوند نظريات مختلفي ارائه شده است كه در ذيل به آنها اشاره خواهد شد:
- اوسينيكو ( 1930 ) معتقد است كه منطقه گسل دار اسك و آبگرم باعث بالا زدن گدازه ها شده است
- كريستا ( 1940 )، يك خمش در كمان البرز را مسبب تشكيل آتشفشان دماوند دانسته است.
- آلن باخ ( 1966 )، معتقد است كه گسل هاي تشكيلات رسوبي موجب صعود گدازه ها به سطح زمين گشته اند.
- جانگ و همكاران ( 1975 )، با اعتقاد بر برخورد صفحات عربستان و اورازيا، فرورانش صفحه عربستان در امتداد سطح بينوف و ذوب اين صفحه در اعماق و ايجاد ماگماي آتشفشاني، علت پيدايش نمونه هاي كالكوآلسكالن ايران مركزي را مربوط به عمق زياد اين منطقه ذوب مي دانند كه در نتيجه دور بودن از تراست و عمق زياد ذوب، سنگ هاي آتشفشاني آلكالن آشكار شده اند.
- بروس و همكاران ( 1977 ) با توجه به تركيب شيميايي گدازه هاي دماوند آن را آتشفشان ويروس و دور
از زاگرس در نظر گرفته و تشكيل آن را مرتبط با برخورد صفحه عربستان و اورازيا و فرورانش نوع خاص و ذوب پوسته اقيانوسي مي دانند.
1. a. Ovcinnikow (1930)
2. E. christa (1940)
3. Allen – bach
- علي درويش زاده (1364) عقيده دارد كه آخرين حركت كمپرسيوني (فشارشي) كه فلات ايران را تحت الشعاع قرار داده و سبب چين خوردگي، بالا زدگي و جمع شدن پوسته قاره اي ايران گرديده، محل تاشدگي البرز را هم تحت فشار قرار داده است و اين فشار مو

جب فعال شدن شكستگي هاي عميق و خروج مواد مذاب گرديده است.
- نوگل سادات (1985) معتقد بود كه حركت گسل هايي كه داراي خميدگي هستند، باعث ايجاد يك منطقه كشش در محل خميدگي گشته و آتشفشان دماوند نيز اثر چنين پديده اي است.
- ايران نژاد (1370) معتقد است كه گسل هاي عميق منطقه مي توا

نند شرايطي را ايجاد كنند كه از طريق آن ماگماي آلكاسن به سطح زمين برسد.
گسل هاي اسك، بايجان، نوا، سفيدآب، شاهان دشت و ورارود در منطقه شناخته شده و تا زير دماوند ادامه دارند.
2- آتشفشان سهند:
اين آتشفشان در 40 كيلومتري جنوب تبريز با ارتفاع حداكثر 3710 متر واقع شده است.
يعقين سن مطلق گدازه هاي مختلف آن سن 12 تا 140 هزار سال را نشان مي دهد (1356(.
سن به عقيده معين وزيري فعاليت هاي آتشفشاني سهند در چندين مرحله صورت گرفته اند و در بين اين مراحل آرامش نسبي وجود داشته است. وفور خاكستر به همراه قطعات يوميسي تا فواصل دور پراكنده شده اند كه نشان گر انفجارات شديد آتشفشان سهند است.
بلندترين قله، مجموعه متناوبي از برش، پيروكلاستيك ها و آهك سيليسي است كه طي دو مرحله فعاليت به وجود آمده اند. مرحله اول به صورت انتشار روانه هاي برشي و مرحله دوم شامل خروج گدازه هاي داسيتي است. تركيب سنگ شناختي سهند شامل آندزيت، داسيت، ريوداسيت و ريوليت به همراه مواد آذرآواري فراوان مي باشند. ماگماي تشكيل دهنده اين سنگ ها اشياع از سيليس بوده و داراي آلومينيوم زيادي است.
مطالعه اين آتشفشان نشان مي دهد كه ولكانيسم در آب صورت گرفته و آثار انواع ماهي در مناطق اطراف توده سهند بيان گر آن است كه سهند را دريايي كم عمق فرا گرفته است. با آغاز فعاليت اين آتشفشان در اواسط ميوسن و ايجاد شرايط نامطلوب، گروهي از پستانداران به صورت دسته جمعي از بين رفته اند كه آثار اين جانوران در حوضه هاي رسوبي اطراف مشهود است.
توده آتشفشاني سهند در واقع يك استراتوولكان شامل پيروكلاست ايگنمبريت و گدازه است كه توسط دودكش هاي مختلف و پراكنده در يك منطقه وسيع بيرون ريخته شده اند.
در فاصله دوره هاي آتشفشاني سهند، رسوبات سيلابي – رودخانه اي و يخچالي تشكيل شده اند كه غالبا تا شعاع چندين ده كيلومتري اطراف مراكز آتشفشان گسترش يافته اند.
توده آتشفشاني سهند به وسعت بيش از 3000 كيلومتر مربع، رسوبات دوره ميوسن و قديمي تر را پوشانده است.
تشكيلات ولكانو سديمنت آن به شعاع چند ده كيلومتر از دامنه هاي سهند به طرف جلگه هاي اطراف گسترش يافته اند.
3- آتشفشان سبلان:
اين آتشفشان در باختر شهر اردبيل به ارتفاع 4811 متر قرار دارد كه در واقع خط تقسيم حوضه هاي آبريز اروميه و رودخانه ارس به شمار مي رود.


رشته كوه آتشفشاني خاموش سبلان از دره قره سو در شمال غرب اردبيل شروع و در جهت شرقي – غربي به طول 60 كيلومتر و عرض تقريبي 48 كيلومتر تا كوه قوشاداغ در جنوب اهر ادامه مي يابد.
مخروط آتشفشاني سبلان از نوع چينه اي است كه گدازه هاي آن سطحي معادل 1200 كيلومتر مربع را اشغال كرده اند.


مخروط سبلان ساختمان مركزي عظيمي است كه بر روي يك سيستم هورست با روند شرقي – غربي قرار گرفته است.
ديدون و ژرمن ( 1976) سن اين آتشفشان را پليوكواترنر مي دانند
اما باباخاني، سكويه و ريو (1369) اظهار مي دارند كه نخستين جريان گدازه سبلان بر روي توف ها و كنگلومرا هاي الوار ق رار دارند كه از نهشته هاي كواترنر پيشين حوضه مشكين شهر هستند.
ديدون و ژرمن فعاليت آتشفشاني سبلان را به 3 بخش تقسيم مي كنند:
الف – جريانات گدازه اي سبلان كهن كه بيشترين بخش كوه سبلان را در بر ميگيرد و شامل آندزيت هاي زيرين و مياني و جريان گدازه داسيتي است.
ب – فرونشست كه بخش مركزي ساختمان پيشين گسيخته شده كه نتيجه آن ايجاد يك فرورفتگي دايره اي به قطر 20 كيلومتر است و همزمان با فرونشست كالدار، فوران هاي انفجاري نيز روي داده است و از مواد آذرآواري تشكيل شده است.
ج – گنبدها و جريانات گدازه اي سبلان جوان كه پس از فروريزش كالدار، فوران مواد آتشفشاني صورت گرفته كه بلندترين بخش هاي مركزي آتشفشان را تشكيل مي دهند.
لازم به ذكر است كه فعاليت هاي آتشفشاني سبلان از نوع آلكالن سريك است.
5-آتشفشان بزمان:
سنگ هاي آتشفشاني – نفوذي شمال گودال جازموريان مجموعه سنگ هاي ماگمايي بزمان را شكل مي دهند. اين كمپلكس ماگمايي جزء زون ماگمايي اروميه – دختر محسوب مي شوند.
سنگ هاي نفوذي منطقه بزمان از گرانيت آلكالن پورفيري با فلدسپات هاي پتاسيم دانه درشت، گرانيت هاي دورنيلنددار، گرانوديوريت تا كوارتز ديوريت تشكيل شده اند كه داراي 64 تا 74 ميليون سال سن مي باشند
سنگ هاي خروجي اين منطقه شامل سنگ هاي داسيتي، آندزيت – داسيتي و بندرت ريوليت، ايگنمبريت و توف هاي شيشه اي متبلور تشكيل مي دهند كه در جنوب شرق آتشفشان بزمان رخنمون دارند.
سنگ هاي آتشفشاني بزمان عمدتا آندزيت، بازالت و كمي اليوسن بازالت مي باشند.
آتشفشان داراي ساختمان استراتوولكان پيچده اي مي باشد و انواع گدازه هاي آندزيتي، داسيتي و ريوداسيتي در دامنه شرقي آن زيادتر است
مخروط اصلي اين آتشفشان از اجتماع برش هاي ايگنمبريتي، پرميس و گدازه تشكيل شده كه به طور متناوب قرار گرفته اند
6-آتشفشان آرارات


آرارات يك آتشفشان استراتوولكان است كه وسعتي در حدود يك هزار كيلومتر مربع را اشغال كرده است.
اين آتشفشان در محل تلاقي شكستگي هاي بزرگ با جهت شرقي – غربي و غربي – جنوب شرقي قرار گرفته است.
در منطقه آرارات، بر روي رسوباتن كواترنر، توف هاي قرمز تحتاني و سپس گدازه هاي آندزيتي، داسيتي و ريوداسيتي ريخته شده اند و در پايان نيز روانه هاي بازالتي منطقه را مي پوشانند.
سنگ هاي آتشفشاني آرارات (به غير از بازالت ها) به دو سري غني از ايتريم و فقير از ايتريم تقسيم مي شوند كه هر دو سري شامل آندزيت، داسيت و ريوداسيت است اما بازالت ها به طوور

كلي فقير از ايتريم مي باشند.
نسبت استرانسيم راديوپنيك در داسيت ها و آندزيت ها بين 0.7042 +ـ 0.7055 است كه نشان منشاء گوشته اي آنهاست.
لامبر و همكاران ولكانيسم آرارات را در نتيجه شكستگي هاي بزرگ ليتوسفري و حركات ميكروبلوك ها مي داند و نظريه فرورانش را در مورد آرارات صادق نمي داند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید