بخشی از مقاله


اصول ارزشی و اخلاقی در ورزش

چکیده:
بازي و ورزش ازتمايلات و نیازهای اساسی انسان است برای بشر داشتن يك زندگي سرشار از توانايي ، طراوت و نيرومندي توام با زیبایی جسمی وروحی مطلوب وبرای دستیابی به آن پرداختن به فعاليتهاي ورزشي ضروري است. بسياري از صاحبنظران مسائل تربیتی معتقد هستند فعاليتهاي ورزشي ارزشها را آموزش مي دهد . واز طریق آن كار گروهي ، رفتار ورزشي ، همكاري، انضباط و اعتماد به نفس آموخته می شود وبدین ترتیب از نتايج مطلوب ورزش بهره گيری می شود .
ورزش جوانان با كمك به القاي اين ارزشها وبه عنوان عامل مهمی در جلوگيري از بزه كاري مورد

توجه قرار مي گیرد . نسیم ولایت در ورزش در واقع جاری شدن روح پاک ورزش ,بوی خوش دوستی صداقت ,راستی, درستی , نیرومندی,جوانمردی وگسترش منش های ورزشی و ارزش های پهلوانی درعرصه های مختلف وچگونگی اشاعه آن در جامعه است.
در زمينه مسائل فرهنگي ما با فقر پژوهش روبرو هستيم. اميدوار هستيم كه صاحب نظران و پژوهشگران عرصه هاي مختلف ورزش ,مسائل فرهنگی ورزشی را بیشترمورد امعان نظرقرار دهند . دراین راستا ابتكار بسيج ورزش كشوررا كه يك نهاد عمومي فرهنگي و غير دولتي است , در برگزاري همايش نسيم ولايت در ورزش ارج مي نهيم
در اين مقاله ضمن تعاريفي از اصطلاحات واژه هاي ورزش - نسيم - ولاء - ولايت – پهلواني مفهوم ورزش به اصول ارزشي و اخلاقي مربيگري اشاره مي شود.


ای نسیم سحری بندگی ما برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم
حافظ
. ورزش و مسئوليت اخلاقي
ورزش مدرسه ای ایده ال برای زندگی است مهارتهایی که از طریق بازی ,تربیت بدنی و ورزش فراگرفته می شوند برای رشد و توسعه عمومی و اخلاقی بسیار اساسی تلقی می شود. ورزش به جهت جاذبه زياد آن همواره مورد ستايش بوده است اين امر به اين معنا است كه جوانان با جنسیت ، نژاد و مليتهاي مختلف از طريق ورزش می اموزند که ارزشهاي يكديگ

ررا بپذيرند و به ارزشهاي فرهنگي جامعه احترام بگذارند.
در ايران كهن ورزش و مسئوليت اخلاقي همزاد و همراه بوده اند. پاسداري از زندگي خانوادگي و قومي و ملي در برابر تجاوزات بيگانگان بدن نيرومند و چابك و مقاوم را ايجاب مي كرده و اين امر بدون درك مسئوليت اخلاقي به خاطر دفاع از مقدسات و نواميس انساني نمي توانست ميسر باشد. به طورکلی تاریخ ورزش ايران تاریخ حماسه پهلوانان وجوانمردان بوده است وورزشکاران ایرانی هم در كسب فضايل اخلاقي و هم در کسب توانایی ورسیدن به ا هداف نظامي و اجتماعی می کوشیدند. دردوران تمدن اسلامی نیز باتوجه به اهمیت فعالیت های ورزشی درتامین سلامتی جسمی وروحی انسانها که درمکتب تربیتی اسلام , سلامتی بالاترین نعمت ها به شمار آمده است (الصحه الفضل النعم حضرت علی "ع") شاهد شکل گیری فعا لیت های ورزشی درغالب آیین فتوت درلنگرگاه ها, ورزشخانه یا زورخانه ها بوده ایم

بررسی واژه هاي كليدي

در فرهنگ لغات درخصوص واژه ورزش آمده است : ورزش Varz- eŠ ورزيدن )برهان ) (آنندراج)
1- عمل كردن، كار كردن 2- حصول 3- كاشت ، زراعت، « كسي را كجا تخم يا چارپاي بهنگام ورزش نبودي بجاي » ( شا، بخ 8: 2315 )4- عمل، كار 5- شغل ، حرفه ،پيشه ، « ( شا، بخ 1: 60 ) 6- اجراي مرتب تمرين هاي بدني به منظور تكميل قواي جسمي و روحي (معین) آمده است:

بشد رای واندیشه و کشت و ورز که مردم ز ورزش همی گیرد ارز
****
شما دیر مانید وخرم بوید به رامش سوی ورزش خود شوید
فردوسی
با بلاهای دوست ورزش کن خویشتن را بلند ارزش کن
****
هر چه ورزش کنی همانی تو نیکویی کن اگر توانی تو اوحدی
ورزش خانهV.- xana (-e) (امر)
جايي كه در آن به تمرين هاي بدني پردازند ؛ زورخانه :
« باز دو نرگس آن خوش نگه مستانه ميكند ورزش بيداد به ورزشخانه »
( گل كشتي. تاریخ ورزش باستانی . 389 )

ورزش كردن V.- Kardan ( مص.ل )
1- ممارست كردن ، تمرين كردن ، ورزيدن :
« با بلاهاي عشق ورزش كن خويشتن را بلند ارزش كن »
( اوحدي . سروري )
2- اجرا كردن تمرينهاي بدني بمنظور تكميل قواي جسمي و روحي بطور مرتب ( _ شاهد ورزش خانه

ورزيدگي Varzỉda (e) –gi ( ورزيده) ( حامص)
ورزيده بودن ، تجربه داشتن : « در هنر خود ورزيدگي و مهارت نشان مي داد »

ورزيدن Varz -ỉdan ( = برزيدن په.Varzitan - ورز ) ( مص ل.) ( ورزيد ، ورزد ، خواهد ورزيد ، بورز ، ورزنده ، وزرا ، ورزيده ، ورزش ) 1- كاركردن 2 - پياپي انجام دادن
« بيا با ما مور ز این كينه داري كه حق صحبت ديرينه داري » ( حافظ . 312)
3- ممارست كردن 4- كوشيدن 5- حاصل كردن ، اندوختن 6- زراعت كردن

ورزيده Varz- ỉda (-e) ( ورزيدن)


1 – كار كرده 2- پياپي انجام داده 3- شخص ممارست كرده ، تمرين كرده، تجربه دارنده « مدت هفت سال صنعتكاراني ورزيده متعدد روي درها و پنجره كار كرده اند»( مرآة البلدان . ج 4 ص 104)
4- كوشيده 5- حاصل كرده، مكتسب ، بدست آمده
« فرستم بگنج تو از گنج خويش همان نيز ورزيده رنج خويش » ( شا. بخ 6، 1797)
6- زراعت كرده 7 – مكرر بكار برده ، مستعمل (پوست و غيره )

نسيم nặsim
باد نرم _(منتهی الارب )
باد نرم و خنك - دم باد _(منتهی الارب ) - باد خوش (دستوالغات زمخشری چیزی که بوي خوش دارد (غیاث اللغات) (انندراج) ، بوي معطر بوي بهشت (فرهنگ معین )- باد مطبوعي كه در هواي گرم مي ورزد
وقت آنست که ازخواب جهالت سر خویش برکنی تابه سرت بروزد از علم نسیم
ناصر خسرو
کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت من وشراب فرح بخش ویار حور س

رشت
ای نسیم سحری بندگی ما برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم
حافظ

ولاء Valặ ( ع. – ف. : ولا)( ا)
1- محبت ، صداقت ، مصادقت 2 – قرب ، نزديكي 3-خويشاوندي

ولاء Valặ ( ع. – ف. : ولا)( مص م.) 1 – پياپي كردن ، دمادم كردن
2- پياپي آمدن 3- پيوستگي كردن ميان دو چيز 4- دوستي كردن با كسي 5 – توالي اجراي امري
6- پيوستگي 7- دوستي ، مصادقه :
« امروز كه ايام در پيمان ولاي اوست . و قضا آنجا كه رضاي او ، هر تير تدبيري كه ما اندازيم بر نشانه كار نيايد » ( مرزبان نامه 1317 ، 83 )

ولايت Valặyặt ( = ع. ولايه)( مص ل) 1- حكومت كردن 2- دست يافتن ، تصرف كردن 3- مجموعه شهرهايي كه تحت نظر والي اداره مي شود ( ولايت - Ve) ولايت گيلان، ولايت مازندران
4- سرزمين ، خطه « ولايت نصرت شعار از كلاردشت نهضت نموده بعد از چند كوچ به ولايت لار رسيد »
( ظفرنامه يزدي . چا . اميركبير 2 : 417) 5 – شهر ، بلده 6_ كشور ، مملكت
« گفت كز جمله ولايت روس بود شهري بنيكوي چو عروس » ( هفت پيكر . ارمغان 216)

ولايت Valặyat ( = ع. ولايه)( مص ل)
1- حكومت كردن 2- تسلط داشتن 3- حكومت ، امارت « ابونصر .. بر ملك واقف بود... و قانون ولايت از او استكشاف و استنطاق مي نمود» ( سلجوقنامه ظهيري . چا. خاور . 23 ) 4- تسلط 5- مجموعه شهرهايي كه تحت نظر والي اداره مي شود 6- سرزمين ، خطه 7- مقام ولي ، كه پس از مقام نبي ( نبوت ) قرار دارد

پهلو Pahlaw (- ow)
( = پهله ، پب. ParФava ، قوم پارت)(ص ا) 1- پارت ( بخش 3 ) = پهلوي
2- در عهد ساساني ، عنوان و لقب روساي خاندانهاي «قارن » و « سورن » و « اسپاهبذ» كه از نژاد اشكانيان بودند ، قارن پهلو ، سورن پهلو ، اسپاهبذ پهلو 3- همان گونه كه اسم « ماد »- قوم بزرگ شمال و شمال غربي ايران – بعدها بصورت « ماه » ( پهلوي ماد) به عده اي از شهرها مانند :ماه نهاوند ، ماه بصره ، ماه كوفه ، و ماهي دشت و غيره اطلاق شده ، نيز نام « پهل

» ، « پهلو » و « پهله » به عده اي از شهرها و نواحيي كه با قوم مذكور رابطه داشتند ، اطلاق گرديده از جمله : پهل شاهسدان ( پهل شاهستان) كه ارشك بزرگ ، موسسه سلسله اشكاني در آنجا سلطنت را بدست گرفت ( ظاهراً گرگان كنوني ) . بعدها « پهلو » به معني شهر گرفته شده :
«
از ايران هر آن كس كه گو زاده بود دليــر و خــردمنــد و آزاده بــود »
« بفـــرمود تا جمــله بيــرون شـدند ز پهلو سوي دشت و هامون شدند »
( لشكر كشيدن سياوش؛ شا. بخ 3: 558)

4- دلير ، شجاع ، گرد ، پهلوان :
« چو بازارگانان درين دژ ( رويين دژ) شوم ( اسفنديار) – نداند كس از دژ كه من پهلوم. » ( شا. بخ 6: 1609)


پهلوان Pahlav - ặn ( = پهلو ، قوم پارت دلير بودند) ( ص نسبـ ، امر) منسوب به پهلو (هـ . م.)
1- سخت توانا و دلير ، شجاع : « همه كار او پهلوان راندي كسي را بر شاه ننشاندي » ( شا. بخ 8. 2289 )
2- درشت اندام؛ عظيم الجثه 3 – درشت گوي
4- مرد اصلي كه در داستاني شرح اعمال او روايت شود ، قهرمان
5- كشتي گير / پهلوان پايتخت = رييس پهلوانان ، پهلوان پهلوانان / پهلوان جهان = بزرگترين پهلوان دنيا ، قهرمان عالم ، جهان پهلوان « مدار ملك و عماد دولت و اساس كار او سام نريمان بود كه او را پهلوان جهان خواندندي»

پهلوان افكن p. - afkan ( = پهلوان افكننده ) (ص فا.) آنكه پهلوانان را مغلوب كند ؛ بسيار قوي ، مرد افكن

1 - پهلواني Pahlavặn- ỉ ( حامص) 1 – پهلوان بودن ، قهرماني ، شجاعت : « در واقع او را بهادري و قهرماني بود » (ظفرنامه يزدي 2: 412) 2- مقام و رتبه پهلوان : « من ترا پهلواني لشكر دهم »( سمك عيار 1: 33)

2 - پهلواني Pahlavặn- ỉ ( ص نسبـ) منسوب به پهلوان 1 - هر چيز متعلق به پهلوان
2- شهري ( = پهلو ) 3- زبان پهلوي (= بخش 3) « اگر پهلوي نداني زبان بتازي تو « اروند» را دجله خوان » ( فردوسي)
4- پارسي: فارسي ( فصيح) « بسي رنج بردن ، بسي نامه خواندم بگفتار تازي و از پهلواني » ( فردوسي)
5- ( گيا.) زردآلويي خاص شهر يزد

پهلواني دادن P.- dặdan (مص ل.) 1- سمت پهلواني عطا كردن ، عنوان قهرماني دادن

:
« پهلواني دادن هرمزد بهرام چوبينه را » (شا. بخ 8: 2591 ) 2- بزرگي و اعتبار دادن.

آریایی ها دوستان با وفا


اقوامی هم نژاد که در روزگاران بس کهن با هم می زیستند بعد ها به دو بخش تقسیم شدند وگروهی از آنان به هندوستان رفتند وگروهی دیگر که خودرا" آریا " یا آیریا یعنی دوست با وفا می نامیدند , درسرزمین هایی که در اسیای غربی واقع بود وایران کنونی وافغانستان وترکستان وقفقازیه راشامل می شد سکنی گزیدند ,آنجارا "ایران" به معنی مکان آریایی ها خواندند(فرهنگ معین )
آریایی ها چند دسته بودند , مادها در غرب وشمال غربی ایران, پارس ها در جنوب ایران ودر ناحیه فارس ودر شمال شرقی ایران هم گروهی از آریایی ها به نام پارت ها ساکن شدند
جواد کریمی نویسنده کتاب نگاهی به تاریخ تربیت بدنی جهان در صفحه 23 این کتاب نوشته است :سرزمینی که این گروه برای زندگی خویش گزیده بودند فلاتی مسطح بود با دره هایی حاصلخیز وآب وهوایی متغیر این طبیعت مردم ایران را مردمی با تحرک وکوشا وجنگجو بار آورد تا انجا که توانستند در سال های 558تا331 پیش ار میلاد یکی ار قدرتمند ترین امپراتوری های آن روزگار را به وجود آورند
علیرضا حکمت در کتاب آموزش وپرورش در ایران باستان صفحه 79 هدف های آموزش وپرورش در ایران باستان را بر اساس تعالیم زرتشت پیامبر به شرح زیر تقسیم بندی نموده است :
1- هدف دینی واخلاقی که بر اساس تعالیم زرتشت قرار داشت وشامل سه شعار گفتار نیک , کردار نیک وپندار نیک بود
2- هدف نیرومندی وبهداشت که جوانمردی ,راستی ,پاکدلی وپاک تنی را تعلیم می داد
(در آیین زرتشتی پاکیزگی تن ازوظایف دینی است وناپاکی تن وبیماری منسوب به اهریمن است )
3-هدف جنگی به منظور نگاهداری مرز وبوم وحفظ آرامش واحیانا کشور گشایی که اساس آن بر تعلیمات نظامی بوده است
4-هدف اقتصادی که تعلیم حرفه ها وصنایع وکشاورزی ودامداری وبازرگانی را در بر می گرفت
5-هدف سیاسی که عبارت از تعلیم کشورداری از نظر تامین امنیت داخلی وروابط با دیگر کشورها بود
در ایران باستان سازمان عمومی برای تعلیم وتربیت که بتوان نام مدرسه را به آن اطلاق کنیم وجود نداشت کار تعلیم وتربیت عمدتا بر عهده خانواده ها بوده ,اما برای فرزندان حاکمان واعیان واشراف درمیدان های اختصاصی وحکومتی برنامه های آموزشی منظم زیر نظر مربیان تعلیمات بدنی ونظامی وجود داشت
کریمی در همان کتاب آورده است :در میان کشورهای مشرق زمین ایران تنها کشوری بوده است که در نظام تعلیم وتربیت خود بیشترین الویت را به به ورزش وتربیت بدنی داده است
علیرضا حکمت در همان منبع آموزش وپرورش در ایران باستان در صفحه 284 می نویسد:
ایرانیان برای ورزش وپرورش بدن نتایجی اخلاقی قائل بودند وعقیده داشتند که ورزش گذشته از تامین تندرستی ونیرومندی پروراننده صفات نیکی همچون شجاعت ,جوانمردی وفروتنی نیز می باشد
حکیم ابوالقاسم فردوسی حماسه سرای بزرگ ایرانی که داستانها ی پهلوانی وحماسی ایران کهن را ازمنابع پهلوی به نظم در آورده است این عقیده ایرانیان باستان را چنین بیان کرده است:
زنیرو بود مرد را راستی زسستی کژی زاید وکاستی

زنده یاد مرحوم استاد غلام رضا انصاف پور در کتاب تاریخ وفرهنگ زور خانه نوشته

است :
در حقيقت فلسفه و جهان بيني ايرانيان در دوران باستان فلسفه مبارزه( نور وظلمت است) اهورا مزدا و اهريمن دو قطب اين فلسفه را تشكيل مي دهند , نور و ظلمت از كهن ترين انديشه هاي آريايي است و توجه به اين دو عامل همواره مشي اجتماعي ايرانيان بوده است.
در كتاب مينو خرد پهلوي باب 43 براي تجهيز ياران اهورا مزدا در جنگ با اهريمن چنين ندا داده شده:
«روان دانش را برخود بياراييد و جامه اعتماد به نفس و اطمينان بر تن كنيد و سپر راستي و درستي در دست بگيريد و با گرز سپاس و كمان تدارك, آماده به جنگ اهريمن بشتابيد».
در دوره اوستا بنا بر آموزشهاي زرتشت، سلامت بدن و تربيت بدني از فرايض فرد فرد ايرانيان شمرده مي شده زيرا معتقد بوده اند كه سلامت روح افراد وابسته به سلامت بدن است.
در يسنا 9 فقره 19 آمده كه يك انسان اوستايي ضمن پنج چيز كه از اهورا مزدا درخواست مي كرد اول بهشت و دوم قوت بدن بود.
ايراني اوستايي تندرستي و برومندي و نيرومندي را از شرايط اوليه زندگي مي دانست و هميشه دعا مي كرد كه اهورا مزدا به وي فرزندي توانا و نيرومند و تندرست بدهد
. در يشت 5 فقره 78 آمده كه هر دختر آرزو داشت با جواني برومند و چابك ازدواج كند تا از او فرزنداني نيرومند به وجود آورد.
اين خواسته ها، نمودار ارج زورمندي و كارآمدي مرد دلير براي پاسداري و سربازي از ارزش هاي زندگي و دسترنجها و آبادي ها و استقلال شخصيت اجتماعي ايرانيان دوره اوستا مي تواند باشد.
دينشاه ايراني سليستر در كتاب اخلاق ايرانيان باستان پس از گفتگو درباره اهميت كمالات معنوي و روحاني توأم با كمال جسماني در صفحه 21 اين كتاب پاسداري و دفاع از روستا ها و شهرها و كشورهاي آريايي را بزرگترين وظيفه اخلاقي و نظامي ايرانيان دوره اوستا ياد كرده است.
.
پروفسورآدولف راپ Adolf Rapp در كتاب خود موسوم به «مذهب و مراسم ايرانيان باستان» مي نويسد:
«چيزي كه در دوره باستان بيش از هر چيز جالب توجه است و روح معنوي ايرانيان را در زندگاني اجتماعي آنان مجسم مي نمايد روش آموزش و پرورش آنهاست
. اين شیوه تربیتی از كودكي در روح جوانان منشأ بروز احساسات پاک وكردار نيك گرديده و ايشان را در كار ها به سوی راستي و ترقي راهنمايي مي نمود و از ابتدا چنان نيروي رواني و بدني آنان را مهياي كار مي ساخت و جامعه صحيح و سالمي تربيت مي كرد كه افراد آن در آتيه به آساني مي توانستند منشأ خدمات شايان شده و وظايف خود را در قبال وطن و ملت خود انجام دهند.
اين روش آموزش و پرورش معنوي و بدني كه از عصر مادها تا زمان شاهنشاهي هخامنشيان در «پازارگاد در دربار ايران برقرار بود، در تمام ممالك شرقي نظير آن ديده نشده بود و به طوري توجه يونانيان به آن جلب شده كه از زمان هرودوت به بعد آن روش تعليم و تربيت را از ايرانيان فرا گرفته و در يونان رواج دادند.»
هرودوت (I, I36 Herodot) مي نويسد: «ايرانيان فرزندان خود را از پنجسالگي تا بيست سالگي به سه امر عادت مي دهند: اسب سواري، تير اندازي و راستگويي و ...».
استرابون (Strabon . XV) سن مقتضي براي آموزش و پرورش را از پنج سالگي الي بيست و چهار سالگي نوشته كه در اين مدت جوانان به تكميل فنون تيراندازي و نيزه بازي و سواركاري مي پرداختند.
افلاطون (Platon, Alcibiad Prim P , I2I D) مي نويسد:
«پارسي ها با توجه كامل كودكان را با ورزش قوي بنيه مي سازند. آموزگاران جوانان و كودكان را با تعليمات زرتشت به راستي و درستي اندرز داده و در تهذيب اخلاق آنان مي كوشند و روح دلاوري و مردانگي و آزادگي و جنگاوري راد ر ايشان مي دمند.»
پلوتارك (Plutarque , Alex . 23) مي نويسد: «در ايران رشادت و تناسب اندام از محاسن جوانان شمرده مي شود و ايرانيان مي كوشند به وسيله ورزش کردن وانجام حركات مختلف بدنی بر زيبايي اندام خود بيافزايند.»


مورخين يونان باستان در موارد متعدد ديگر از ورزشهاي پهلواني و جنگي ايرانيان باستان سخن مي گويند: چنانكه گزنفون در كتاب كورشنامه از ورزشهاي گوناگوني كه به جوانان ايران آموخته مي شد، ياد مي كند. و باز استرابون از انواع ورزشها بدين شرح سخن مي گويد: «راه پيمايي، اسب سواري، تيراندازي پياده و سوار، زوبين اندازي پياده و سوار، شنا به سوي هدف، پرتاب فلاخن، پرش، شكار، بازي گوي پياده و سوار ... رياضت براي تحمل سرما و گرما كه ايرانيان به آنها مبادرت مي ورزيدند.»
گزنفون مي نويسد: «ايرانيان اقسام دانستني هاي ورزشي را فرا مي گرفتند و چون تمام اين مراحل را مي گذراندند به خصال پهلواني متمايز مي گشتند و آنان را گردك يعني جوان گرد مي ناميدند
ایرانیان پس از پذیرش آئین مقدس اسلام ودر اثر خدمات متقابل اسلام و ایران پایگذار تمدن جدیدی شدند که نقش مهمی را طی قرن هادر تمدن جهانی ایفا نمود دراین دوران شاهد شکل گیری فعالیت های ورزشی در قالب گروه های اهل فتوت هستیم
براي آگاهي ازوسعت دامنه دستور العملها وراهنمايي هاي مكتب فتوت نام تعدادي ازفتوت نامه ها دراين جا گفته مي شود . گرچه سراسر كتب كلاسيك ايراني مانند شاهنامه فردوسي، تذكره الاولياء. منطق الطير، خمسه نظامي ، بوستان وگلستان ، ديوان حافظ ، مثنوي معنوي مولوي …. مشحون ازآموزش هاي درخشان انساني آيين فتوت است ، بااين وجود مي توان ازصدها كتاب ورساله نام برد كه تنها موضوع آن ها درخصوص فتوت تاليف شده مانند فتوت نامه سلطاني ، تحفه الاخوان في خصايص – الفتيان سمرقندي، رساله فتوتيه ، فتوت نامه چيت سازان ، فتوت نامه عطار، فتوت نامه ابوعبدالرحمن نيشابوري ، فتوت نمامه علي بن عبدالرسول ، فتوت نامه تحفه الاخوان خواجه عبدالله انصاري ، كتاب الفتوت حنبلي، قواعد الفتوت عبدالرزاق كاشاني ، رساله فتوت امام فخر رازي ، فتوت نامه منظوم ناصري سيواسي ، رساله في الفتوت شيخ علاء الدوله سمناني ، رساله فتوتيه ميرسيد علي همداني ، فتوت نامه ابن معمارو … كه تمامي مي توانند نمايشگر عواطف عالي انساني ومردم گرايي تاريخي ايرانيان باشد .(غلامرضا انصاف پور تاریخ وفرهنگ زورخانه )

مفهوم ورزش
مردم به صورت تجربي و بينشي معناي واژه ورزش را گاه به صورت سرگرمي و گاه براي ورزشكاران حرفه اي به معناي وظيفه و شغل تعبیر می کنند . از ديدگاه صاحب نظران صنعت گردشگري و جهانگردي ,ورزش وسيله اي براي ايجاد شغل است و از نظر بازاريابي ورزشي نيز به عنوان يك كار اقتصادی محسوب مي شود .
سينگر و اسپريد دو تن از صاحبنظران در كتاب مديريت ورزشي معاصر ، ورزش را فعاليتهاي جسماني، رقابتي بين انسانها كه بر اساس مقررات مدون انجام مي شود تعيين كرده اند.
وندرز واگ ( 1988) تعريف متفاوت ديگري را عرضه كرده است :
ورزش فعاليتی رقابتي است كه با استفاده از وسايل و امكانات خاص و با ابعادي ويژه از جهات زماني و فضايي براي دستيابي به ركوردهاي برتر و بالا تر صورت مي گيرد.
پيتر فيلدينگ و ميلر ( 1994) ورزش را:
هر نوع فعاليت تجربي يا حرفه اي به منظور آمادگي جسماني ، تفريح ، ورزش قهرماني و ياوسیله ای براي پركردن اوقات فراغت مطرح ميکنند
. در اين ديدگاه ورزش از روي ضرورت رقابتي نيست و هميشه هم به وسايل و مقررات خاص نياز ندارد . ورزش به فعاليتهايي اطلاق مي شود كه تمرين ، دويدن و انجام حركات موزون را در

 

بر مي گيرد.
مقوله ارزش شناسی در ورزش
حقیقت ,فضیلت , کیفیت چگونگی عملکرد افراد واینکه چه باید باشد ازجمله مباحث مقوله ارزش شناسی است به عنوان بخشی ازارزش شناسی اخلاقیات این امکان را می دهد تا بدانیم که رفتارمان وچگونگی تاثیر مابر کنش های دیکران اهمیت بسیاری دارد.
سوالاتی در مورد اینکه جه چیز اخلاقی ومنصفانه است ؟ چه چیزی زیبا وخوشایند است ؟ وچه چیزی از نظر هنری نیکوست ؟ بخشی از ارزش شناسی است واز مقوله اخلاقیات به شمار می آید داوری درورزش های موزون وریتمیک ,ژیمناستیک, شیرجه اسکیت و... نیز ازجمله مباحث دانش زیبایی شناسی است
اصطلاحات اخلاق ومعنویت با مسئولیت های انسانی ارتباط دارند همه افراد بر اساس قبولی ارزش ها داوری می کنند وبایستی توجه داشته باشیم که همه افراد نیز از اکاهی ورفتار های بالای اخلاقی ومعنوی بر خوردار نیستند معمولا ما از خرد سالی در معرض آموزش ها ی اخلاقی قرار داریم ولی فرا گیری توان تفکر منتقدانه در باره این اصول مدتها طول
می کشد وسر انجام به موقعیتی می رسیم که سوال کنیم چرا ؟
لذا لازم است مدیران ورزشی باتوجه به ارتباط مستقیم اخلاقیات ومعنویت با حوزه تصمیم گیری انها از مواردی که ارزشمند وشایسته می باشد آگاهی یابند وبرای توزیع منصفانه این خوبی ها تلاش کنند به عبارت دیگر درپاره ای از موقعیت ها,شناسایی وحساس بودن به خوبی ها واصول اخلاقی وتلاش برای سهیم شدن همه تیمها دراین خوبی ها ودستیابی به راه حلی اصولی وشیوه هایی برای نیل به اهداف اخلاقی به شمار می آید .
برای مثال مشخص کردن وگنجاندن اصول وانتظارات اخلاقی در دستور کاراداری مسئول ورزش باشگاههای ورزشی وسایر محیط ها ی ورزشی هم سازمان وهم شرکت کنندگان در این برنامه هارااز منافع ان بهره مند می شوند
(Joy T.DesSensi دانشگاه تنسی.کناکس ویل) ×Contemporary Sport Management


مسئولیت مربيان در انجام وظايف و ايفاي نقش هاي مختلف
همانگونه که ملاحظه می شود مربيان مسئولیت انجام وظايف مختلف و ايفاي نقش هاي معلمی,مربیگری و مدیریت رابر عهده دارند اما مهمترین مسئولیت های مربیان پايبندي بر بازيهاي جوانمردانه ( بازی های منصفانه )است که همان فلسفه مربيگري است و اين فلسفه براین مبنا است كه ورزش نوعي دنبال كردن اصول اخلاقي است و همه افراد بايد در آن شركت كنند،پيام بازيهاي منصفانه،تقويت روح كمال گرايي،صداقت و راستي است. برای پیشبرد بازی های منصفانه بایستی مفاهیم کلی وخاصی را مورد توجه قرارداد
مفاهيم كلي :

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید