بخشی از مقاله

انقلاب صنعتی

پیش از انقلاب صنعتی
اروپا در آستانه انقلاب صنعتی ، مانند هر بخش دیگر جهان ، جامعه ای روستایی بود. بیش از سه چهارم مردم آن در کشتزارها کار و زندگی می کردند. حتی در کشورهای بیش تر شهری شده ای چون انگلستان و فرانسه که پایتخت هایشان ، یعنی لندن و پاریس شهرهایی پر جنب و جوش بودند ، از میان جمعیت چندین میلیونیشان تنها چند هزار نفر در شهرها و شهرک ها زندگی می کردند.


صنعت هم در داخل و هم در خارج شهرها وجود داشت ، اما در مقیاسی کوچک بود و کم تر از پنج درصد جمعیت اروپا را در بر می گیرد. بیش تر این صنعت در پیرامون کشاورزی می چرخید ، نظیر تولید پارچه از پشم خام و پنبه.
بیش از یک انقلاب صنعتی
گر چه انقلاب نعتی طی سالها به اصطلاحی عادی تبدیل شده ، اما در عین حال گمراه کننده است. اولاً ، انقلاب ها با تغییر سریع همراهند ، اما در جریان انقلاب صنعتی ، به ویژه مرحله آغازین آن ، تغییر غالباً تدریجی بود و گاهی چندین دهه طول می کشید. این فرآیند در واقع بیش تر تکاملی بود تا انقلابی.


دومین کاستی اصطلاح انقلاب صنعتی در این است که فرآیند مربوطه تنها شامل حال صنعت نمی شد ، بلکه به راستی تمام وجوه زندگی ، از اقتصاد گرفته تا سیاست و جامعه را تحت تاثیر قرار می داد. تنها گزینش کشاورزی ر حدود نه هزار سال پیش چنین تاثیر همه جانبه ای داشت. پیش از کشاورزی ، انسان ها مجبور به کوچ نشینی همراه با شکار و گردآوری غذا بودند؛ پس از آن به زندگی پایدارتری در کشتزارها دست یافتند و اندوخته غذایی مستنری تولید کردند. وجود منابع غذایی قابل اتکا بود که امکان پدید آمدن زیستگاههای فراخ تر ، شهرک ها و شهرها ، و نیز واحدهای سیاسی بزرگ تر ، کشورها و امپراتوری ها را فراهم آورد. مگهداری حساب اندوخته های

غذایی و اجناس مبادله شده نیازمند ثبت و ضبط بود که به نوبه خود باعث پیدایش نگارش گردید.
به همین ترتیب ، انقلاب صنعتی روش و نوع کار مردم را تغییر داد، به طوری که تعداد کارگران کارخانه ها از کشاورزان فزونی گرفت. محل زندگی مردم نیز تغییر کرد و به تعداد جمعیت شهرنشین افزوده و از جمعیت روستایی کاسته شد. از آن گذشته ، بر اثر ماشینی شدن کشاورزی و در نتیجه افزایش تولید مواد غذایی و نیز بر اثر جابجایی سریع و اطمینان بخش مواد غذایی با کشتی ها و وسایل نقلیه با نیروی محرکه بخار و نفت ، جمعیت رشد کرد و بهبود حمل و نقل تمکان جابجایی این جمعیت صنعتی را افزایش داد.
اقلاب صنعتی سطح زندگی عمومی را بالا برد و به تعداد بیش تری از مردم امکان داد که از کالاها و مسکنی کهپیش تر تجملی به حساب می آمد برخوردار شوند. اما ، در عین حال ، مشکلات موجود ، نظیر بی کاری ، دستمزدهای پایین ، و شرایط بد کار را بدتر کرد. تراکم جمعیت ، به ویژه در فقیرترین بخش های شهرها ، باعث بروز ناآرامی اجتماعی ، بزهکاری و مشکلات بهداشتی شد. افزون بر آن ، تراکم جمعیتدر شهرها و تولید ماشینی موجب افزایش آلودگی گردید. در واگنش به این پیامدهای منفی ، سیاست های اقتصادی و اجتماعی تازه ای ظهور رکد که سرمایه داری آزاد ، سوسیالیسم و مارکسیسم از جمله آن ها بودند.
بدین ترتیب ، انقلاب صنعتی تنها صنعت را متحول نساخت ، بلکه به دنیای امروز شکل داد. چنانچه تاریخدان پل مانتو می نویسد:
اگر انقلاب صنعتی جز یک رشته پیشرفت های فنی معنای دیگری نداشت و اگر پیامدهای آن از

سطح تغییراتی در ماشین آلات و تولید فراتر نمی رفت ، تنها می توانست رخدادی دارای اهمی

ت ثانوی باشد... اما ] این انقلاب [ از راه ... کنش های مادی ... مهر خود را .. بر تمامی جامعه امروزی باقی گذاشت.

انگلستان و تولد انقلاب
زادگاه انقلاب صنعتی انگلستان قرن هجدهم بود که از موهبت جمعیت ، منابع طبیعی ، اختراعات ، پول یعنی همه آنچه برای صنعتی شدن ضرورت داشت ، برخوردار بود. در واقع، هیچ یک از این عوامل به انگلستان منحصر بود ؛ در میان سایر کشورهای اروپایی، فرانسه و هلند نیز از این عناصر برخوردار بودند. با وجود این ، در انگلستان بود که آمیزه ای از این عوامل برای نخستین بار باعث پیدایش انقلاب صنعتی شد.


جمعیت رو به افزایش انگلستان
انقلاب صنعتی هم به کارگر و هم به مصرف کننده احتیاج داشت که جمعیت به سرعتدر حال افزایش انگلستان هر دو را تامین می کرد. پیش از قرن هجدهم ، رشد جمعیت در انگلستان کند

بود. انگلستان در سال 1700 کم تر از هفت میلیون نفر جمعیت داشت و رشد جمعیتش چنان کند بود که آمارشناس انگلیسی گرکوری کینگ پیش بینی می کرد که کل جمعیت ان تا سال 2300 به یازده میلیون نخواهد رسید. اما ، در واقع ؛ از نیم قرن پس از کینگ ، جمعیت به سرعت رو به افزایش گذاشت. در نخستین دهه های قرن نوزدهم ، یعنی تنها کمی بیش ار یکصد سال ، و نه ششصد سال ، پس از پیش بینی کینگ ، جمعیت انگلستان به یازده میلیون نفر رسید.
اگر چه تعداد تولدها در طول قرن هجدهم افزایش یافت ، اما تحول چشمگیر در نرخ مرگ و میر بود که به سرعت کاهش یافت. مثلاً ، در لندن و حومه آن در سال 1700 نیم میلیون مرگ بیش از تولد

به ثبت رسیده ؛ اما در سال 1800 تعداد مرگ و میرها تنها بیست هزار بیشتر از تولدها بود.


یکی از علل کاهش نرخ مرگ و میر این بود که به دلیل آموزش بهتر ماماها و تاسیس زایشگاه ها ، تعداد نوزادانی که از زایمان جان سالم بدر می بردند بیش تر شد. افزون بر آن ، موارد مرگ و میر کودکان و بزرگسالان بر اثر بیماری کاهش یافت. بیماری های واگیردار شایعی که در سراسر شده های پیشین کشور را به نابودی کشانده بود ، پس از 1700 از بین رفت. مثلاً ، از قرن چهاردهم ،

طاعون خیارکی ، یا «مرگ سیاه» ، متناوباً جنعیت انگلستان را کشتار می کرد. اما پس از شیوعطاعون در دهه 1660 ، این بیماری از انگلستان رخت بر بست. دیگر بیماریهای بزرگ نیز از الگوی مشابهی پیروی کردند. سیفلیس ، یک بیماری نسبتآً شایع و کشنده قرن شانزدهم ، گر چه در انگلستان قرن هیجدهم هنوز وجود داشت ، اما دیگر ابعاد همه گیر نداشت.
دلیل پایان یافتن این بیماریهای همه گیر نامشخص است. بی شک وضع بهداشتی مانند سده های پیشین خراب بود ؛ زباله ها و فاضلاب معمولاً به خیابان ها ریخته می شد. اما لااقل یک بیماری مرگبار ، آبله ، بر اثر تلاش های انسانی و آغاز مایه کوبی علیه آن در دهه 1760 ، تحت کنترل در آمد.

«شلغم» تاونشد
مهم ترین غذای تازه حیوان شبغم بود که ویسکونت چارلز تاونشند در نیمه نخست قرن هجدهم عرضه داشت. ویسکونت چنان مروج پرشور این صیفی بود که آماج شوخی های بسیاری شد و نام مسخره «شلغم» تاونشند بر او نهاده شد. اما ، سرانجام ، بسیاری به ارزش این ماده غذایی پی بردند.


تا زمان تاونشند ، دامداران ناگزیر بودند با آغاز فصل سرما حیوانات خود را ذبح کنند ، چرا که در طول ماه های زمستان چیزی برای تغذیه آن ها وجود نداشت. تاونشند دریافت که شلغم را می توان برای تمام زمستان انبار کرد و حیوانات اهلی با خوردن آن خوب پرورش می یابند. نویسنده جیمز بورک چنین نتیجه می گیرد که «اگر گاوهای شیرده با شلغم تغذیه می شدند...، می توانستند در تمام طول فصل زمستان شیر بدهند. شلغم برای پرواز کردن گاوهای نر در طول ماه های زمستاننیز مورد استفاده قرار می گرفت.»
تاوشند طرفدار سرسخت شبدر نیز بود ؛ گیاهی پوششی که ازت خاک را که بر اثر کشت محصولات غذایی کاهش می یافت جایگزین می کرد و دیگر نیازی نبود که کشاورزان هر سه سال یک بار بخشی از کشتزارهای خود را کشت نشده یا آیشی باقی بگذارند. تاوشند به جای آن که کشتزارها را به صورت آیش باقی بگذارد تا ازت به صورت طبیعی ساخته می شود ، به استفاده از شبدر اصرار داشت که هم خاک را بازپروری می کرد و هم غذای مناسبی برای گاو و گوسفند مهیا می ساخت.

ماشین نیوکامن
در سال 1690 ، دانشمند فرانسوی دنی پاپن یم کدل کوچک و کارآی ماشین بخار را ساخت که حدود شش و نیم سانت ارتفاع داشت. حدود بیست سال بعد،یعنی در سال 1712 ، مخترع انگلیسی توماس نیوکامن طرح پاپن را اقتباس کرد و یک ماشین بخار تمام عیار ساخت.


ساز و کار این ماشین بخار نسبتاً ساده بود. آب جوش می آمد تا بخار تولید کند و بخار باشتاب به درون محفظه ای به نام سیلندر فرستاده می شد. در داخل سیلندر یک پیستون درست به اندازه قالب سیلندر وجود داشت که بخار آن را به طرف بالا فشار می داد. سپس یک افشانه آب سرد سطح بیرونی سیلندر را فرا می گرفت تا بخار را خنک و بار دیگر آن را به آب تبدیل کند.از آن جا که آب نسبت به بخار جای کمتری می گیرد ، در داخل سیلندر ، در زیر پیستون ، خلا ایجاد می شد

. آن گاه فشار هوا بر سطح خارجی پیستون ، آن را با فشار به ته سیلندر بر می گرداند. تکرار این فرآیند باعث می شد پیستون پیوسته به بالا و پایین تلمبه شود.
برای استفاده اتز ماشین بخار در جریان کار فقط لازم بود میله ای را به پیستون متصل کنند و آن میله را به یک دستگاه وصل کنند. از آنجا که آتش بود که آب را برای تولید بخار می جوشاند ، در آغاز این ماشین را ماشین آتش نامیدند و در سراسر تاریخ ماشین بخار ، کسانی که به این آتش سوخت می رساندند ، آتشکار نامیده می شدند.


جیمز وات
ماشین نیوکامن چندان قدرتمند نبود و همین کاستی استفاده از آن در صنایع انگلیس محدود می کرد. بسیاری از اختراعات دیگری که پس از ماشین بخار نیوکامن پت به عرصه گذاشتند ، نظیر ناکوی سیار و دستگاه نخ ریسی جنی ، هنوز یا به نیروی عضلانی و یا به چرخ های آبی و آسیهای بادی متکی بودند. کاربرد اصلی این ماشین این بود که آب را از معادن عمیق ، که در سطح شیب دار به طرف پایین سرازیر می شد ، به بیرون تلمبه کند.
در سال 1765 جیمز وات ، یک ابزار ساز اسکاتلندی ، راهی پیدا کرد که ماشین بخار بهتر کار کند. او به هنگامی که مشغول تعمیر یک ماشین نیوکامن برای دانشگاه گلاسکو بود ، متوجه شد که خنک کردن سیلندر و از پی ان گرم کردن دوباره موجب اتلاف انرژی ای می شود که می توان برای کار از آن استفاده کرد. خود او می نویسد: که وارد آن می شود داغ نگهداشته شود ... . به فکرم رسید که اگر رابطی بین سیلندر محتوی بخار و لوله دیگری خالی از هوا نگهداشته شود ... بخار بی درنگ به درون لوله خالی هجوم می برد ... و تگر آن طرف خیلی سرد مگه داشته شود ... بخار بیشتری وارد آن خواهد شد تا این که تمام آن به آب تبدیل شود.
ماشین پیشنهادی وات ، مانند ماشین بخار نیوکامن ، با ایجاد خلأ در زیر پیستون کار می کرد ، اما بر خلاف ماشین موجود ، درجه حرارت سیلندر ثابت باقی می ماند. مهم تر از آن ، چنین ماشین بخاری بهتر کار و نیروی بیش تری تولید می کرد.


اختراعات فرانسوی
اگر چه انگلستان مرکز انقلاب صنعتی و منشأ نوآوری های بسیاری بود ، اما در زمینه اختراعات موقعیت انحصاری نداشت. فرانسه نیز به سهم خود مخترعان خودش را پرورش داد. مثلاً ، در سال 1798 نیکولا – لویی روبر ماشینی ساخت که کاغذ را به صورت رول های دراز در می آورد که کار بسته بندی و ذخیره سازی را آسان می کرد و در نقاشی کاربرد داشت.
یک سال بعد ، کلود – لویی برتوله روش سفید کردن پارچه با کار را عرضه داشت. روش برتوله نصف زمانی را می برد که روش قدیمی سفید کردن طول می کشید. در روش قدیمی ، کارگران می بایست شش ماه برای خیساندن و دوباره خیساندن پارچه در شیر ترشیده وقت صرف می کردند.
و بالاخره در سال 1805 ژوزف – ماری ژکار ماشینی ساخت که پارچه را مطابق طرح هلای ظریف می بافت. کارت هایی که روی آن سوراخ هایی تعبیه (پانچ) شده بود ، ماشین را در تولید این الگو هدایت می کرد. این روش کارت های سوراخدار (پانچ) بعدها برای راه اندازی رایانه ها (کامپیوترها)ی اولیه در قرن بیستم به کار رفت.


نوسازی بلژیک
با پایان گرفتن جنگ های ناپلئون در سال 1815 ، انقلاب صنعتی در قاره اروپا به طور جدی آغاز شد و در بلژیک ، که تا زمان استقلالش در سال 1830 بخش جنوبی هلند بود ، ریشه های محکمی یافت . بلژیک نیز مانند انگلستان دارای جمعیتی رو به رشد ، ذخایر خوب زغال سنگ و آهن و صنعت بافندگی چند قرنی آماده برای ماشینی شدن بود.
بلژیک نیز ، با وجود قوانین انگلیسی ممنوعیت انتقال ماشین ها و کارگران به خارج ، به سنت قاره ای استفاده از فن آوری انگلیسی برای ماشینی کردن صنعت خود ادامه داد.
چنان که پژوهشگر پیتر ان . استرنز می نویسد ، «سوداگران بلژیکی ماشین آلات بریتانیایی را در

قایق های پارویی از کشور] انگلستان[ قاچاقی خارج می کردند و در چندین مورد دقیقاً کارگران ماهر انگلیسی را ربودند.»
اما در کل ، تولید کنندگان بلژیکی در یافتن متحدان ، سازندگان یا کارآفرینانی که مایل باشند قانون را نادیده بگیرند و به آماده سازی صنعت بلژیک کمک کنند ، به ندرت با مشکلی مواجه می شدند. این کار گاهی با رشوه انجام می شدند . این کار گاهی نیز بدین سبب که آن ها این را فرصتی برای کسب سود در کشوری می دیدند که در آن رقابت فن آورانه کم تر از انگلستان بود.
در میان مهم ترین این کار آفرینان ، خانواده کوکریل بودند که نخستین ماشین های شانه زنی پشم و نخ ریسی را در بلژیک احداث کردند. کوکریل ها سرانجام را در شهر باژیکی لیژ برای تولید ماشین آلات بافندگی احداث کردند که نخستین کارخانه از این نوع در خارج از انگلستان بود. نیروی کار بیش از دو هزار نفری ، آن را به یکی از بزرگترین کارخانه های جهان تبدیل کرد. این خانواده سپس در بلژیک وارد کار استخراج معدن و کشتی سازی شد. یکی از کوکریل ها به این می نازید که «من تمام اختراعات جدید ]انگلیسی[ را ... ده روز پس از به نتیجه رسیدن آن در اختیار دارم.»
سطوح سنگفرش شده و جاده های مشمول عوارض
در قرن هیجدهم ، بسیاری از جاده ها سنگفرش نشده بود و در هوای بارانی پر از گل و لای ضخیم و عبور ناپذیر می شد. قرن نوزدهم شاهد تب و تاب بهشازی جاده بود. بیش تر این بهسازی مدیون کار نقشه بردار اسکاتلندی جان مک آدام بود که در سال 1815 روشی آسان و سریع برای سنگفرش کردن ارائه کرد. سنگفرش جاده به این ترتیب بود که در آغاز کارگران سنگ های بزرگ را به ارتفاع یم پا یا بیش تر روی هم می انباشتند ، سپس روی آن را با یک لایه از سنگ های یک تا دو اینچی می پوشاندند. بر اثر استفاده سنگ های برامده به هم فشرده و سطح سنگفرش شده (مک آدام) محکوم می شد و به هنگام بارندگیآب را از خود عبور می داد.

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید