بخشی از مقاله

برنامه‌ریزی


برنامه‌ریزی یا طرح‌ریزی یعنی اندیشیدن از پیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامه‌ریزی تعارف متعددی ارائه کرده‌اند که برخی از آنها از این قرار است:تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن،
تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد،
تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راه‌ها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند،
طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوه‌ای که از پیش تعریف شده، تغییر بدهد.


فرآیند برنامه‌ریزی

تعریف برنامه ریزی
برنامه ریزی عبارت است از تهیه و توزیع و تخصیص عوامل و وسایل محدود برای رسیدن به هدف های مطلوب در حداقل زمان و با حداقل هزینه ممکن
برنامه ریزی یعنی تعیین فعالیت های اثربخش در جهت تحقق هدف به بهترین شکل ممکن (کارآیی)
مدیریت با برنامه ریزی مفهوم پیدا می کند


انواع برنامه ریزی
برنامه ریزی بدو دسته : 1- برنامه ریزی جامع 2- برنامه ریزی عملیاتی تقسیم می گردد .
الف) مشخصات برنامه ریزی جامع
1- برنامه ریزی جامع ، برنامه ریزی در سطح بالای سازمان است
2- برنامه ریزی جامع توسط مدیریت ارشد سازمان انجام می شود
3- برنامه ریزی جامع عمدتاً دراز مدت است
4- برنامه ریزی جامع تمام برنامه های دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد
انواع برنامه ریزی جامع
برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی دراز مدت
ب) برنامه ریزی عملیاتی
برنامه ریزی عملیاتی به فعل در آوردن تصمیمات و چهار چوب های تعیین شده توسط برنامه ریزی جامع است


فرآیند برنامه‌ریزی
فرآیند برنامه‌ریزی از دوازده گام تشکیل شده که به قرار زیر است:
گام اول: آگاهی از فرصت‌ها (مسائل و نیازها)
این گام با یک مقایسهٔ اساسی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب شروع می‌شود. باید یک ارزیابی نسبی از وضعیت اقتصادی، سیاسی، رقابت و فناوری محیط داشته باشیم (وضع موجود) و چرایی و چه چیزی آنچه می‌خواهیم بدست آوریم را نیز بدانیم (وضع مطلوب). برنامه‌ریزی به تشخیص صحیح از وضعیت مسائل و فرصت‌ها نیاز دارد؛ بنابراین پاسخ به پرسش‌های زیر مفید خواهد بود:مقصود از برنامهٔ در دست تدوین چیست؟


آیا رسیدن به این مقصود به حذف برنامهٔ فعلی، اصلاح آن، یا برنامه‌ای جدید نیاز دارد؟
رسیدن بدین مقصود برای سازمان چه اهمیتی دارد؟
گام دوم: تعیین اهداف کوتاه‌مدت
اهداف کوتاه مدت، نتایج مورد انتظار و زمان رسیدن به مواردی را که باید مورد تأکید قرار گیرد، معین می‌کند و آنچه را که با بکارگیری استراتژی، خط مشی، رویه، قوانین، بودجه و برنامه زمانبندی باید بدست آید، مشخص می‌کند.
گام سوم: کسب اطلاعات کامل دربارهٔ فعالیت‌های مورد نظر
دانستن فعالیت‌هایی که باید برنامه‌ریزی شود و تأثیر آنها بر سایر فعالیت‌های داخلی و خارجی سازمان، برای برنامه‌ریزی هوشیارانه ضروری است. اطلاعات حاصل از مطالعه و بررسی، مروری بر سوابق، مشاهدهٔ اعمال سایر سازما‌ن‌ها و راه‌حل‌های بکار رفته در گذشته و تجربه منابع مشهور، اطلاعات قابل استفاده را تشکیل می‌دهد. پرسش‌های زیر به این گام کمک می‌کند:آیا تمامی داده‌های لازم جمع‌آوری شده و برای پوشش دادن به همهٔ فعالیت‌ها کافی است؟
آیا پیشنهادهای افراد اجرایی اخذ شده است؟

گام چهارم: دسته‌بندی و تحلیل اطلاعات
در این مرحله، هر جزئی از اطلاعات، هم به‌طور مجزا و هم در ارتباط با کل آن، بررسی می‌شود؛ روابط میان متغیرها شناسایی و بررسی می‌شود و اطلاعات موجود طبقه‌بندی می‌شود. پرسش‌های زیر می‌تواند مفید باشد:آیا روابط آشکار بین داده‌های واقعی وجود دارد؟
آیا افراد مهم اجرایی روابط بالا را تأکید می‌کنند؟
آیا برای تسهیل در تحلیل، اطلاعات جدول‌بندی شده یا به‌صورت نمودار درآمده است؟
گام پنجم: تعیین فرضیه‌ها و شناخت موانع


مفروضات برنامه‌ریزی، بر مبنای تصورات ما از محیطی است که برنامه‌ریزی می‌خواهد در آن انجام گیرد. باید تمام مدیران برنامه‌ریزی روی مفروضات اتفاق نظر داشته باشند. پرسش‌های زیر برای تعیین فرضیه‌ها مفیدند:برای برنامه‌ریزی چه فرضیه‌های مهمی دربارهٔ آینده دارید؟
آیا فرضیه‌ها جامع هستند و تمام مقتضیات مهم را پوشش می‌دهند؟
چه فرضیه‌هایی را باید به منظور شناسایی تغییراتی که ممکن است تأثیر جدی بر برنامه بگذارد، کنترل کرد؟
گام ششم: تعیین بدیل‌ها


در این گام بدیل‌های مختلف (راه‌حل‌های مختلف مسأله یا برنامه‌های پیشنهادی مختلف) جمع‌آوری می‌شود. همهٔ راه‌حل‌های احتمالی باید جمع‌آوری شود، بدون اهمیت به این که در نگاه اول ممکن است بعضی بدیل‌ها مفید نیستند یا راه‌حل بهینه نیستند. پس از آن باید نقاط ضعف و قوت بدیل‌ها تعیین شود تا بتوان آنها را با هم مقایسه کرد. در این مورد پرسش‌های زیر را می‌توان مطرح کرد:در صورت انتخاب هر برنامه (بدیل)، چه اصلاحی (تعدیلی) ممکن است لازم شود؟
آیا کیفیت، سرعت و هزینهٔ لازم رضایت‌بخش است؟
آیا مکانیزه کردن کارها بر سرعت انجام آنها می‌افزاید؟


گام هفتم: ارزیابی بدیل‌های گوناگون
پس از تعیین بدیل‌ها و بررسی نقاط ضعف و قوت هر یک، باید آنها را با اهداف و مفروضات اولیه سنجید. در این مرحله از فرآیند برنامه‌ریزی است که فنون پژوهش‌های عملیاتی و ریاضی در زمینهٔ مدیریت کاربرد عمده‌ای دارند.


گام هشتم: انتخاب بدیل
مرحلهٔ اصلی در تصمیم‌گیری، انتخاب بدیل است. برای انتخاب بهینه پرسش‌های زیر مفید است:آیا برنامه (بدیل)، برای تطبیق با شرایط متفاوت قابلیت انعطاف دارد؟
آیا برنامه، مورد پذیرش افراد اجرایی (عملیاتی) است؟
برنامهٔ انتخابی از نظر پرسنل، مکان، تجهیزات، آموزش و نظارت، به چه امکانات جدیدی نیاز خواهد داشت؟


گام نهم: تدوین برنامه‌های فرعی (پشتیبانی)
برنامه‌ریزی بدون این مرحله به‌ندرت کامل می‌گردد. تقریباً همیشه برای حمایت از برنامهٔ اصلی، به برنامه‌های فرعی نیاز است. برای مثال،هنگامی که یک شرکت هواپیمایی تصمیم به خرید یک سری هواپیمای جدید می‌گیرد، این تصمیم‌گیری به یک سری برنامه‌ریزی فرعی جدید نیاز دارد؛ از جمله در مورد استخدام و آموزش افراد مختلف با مهارت‌های گوناگون، خرید و نگهداری لوازم یدکی، ایجاد امکانات تعمیراتی، برنامه زمانبندی جدید، تأمین بودجه، اخذ بیمه و غیره.
گام دهم: تنظیم تفصیلی توالی فعالیت‌ها و جدول زمانبندی


جزئیات اینکه فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده، در کجا، توسط چه کسی و در چه زمانی باید انجام شود به طور مناسب تنظیم می‌گردد؛ چگونگی و زمان به‌کارگیری برنامه، حیاتی است. پرسش‌های زیر برای تنظیم این مرحله می‌تواند مطرح شود:آیا برنامه، از نظر محتوا و زمانبندی نظر مجریان و پذیرش از طرف آنها را جلب کرده است؟
آیا جزئیات دستورالعمل‌ها برای پوشش دادن به برنامه، تدوین شده است؟
آیا فرم‌ها و لوازم مورد نیاز آماده است؟


گام یازدهم: بیان برنامه‌ها به کمک ارقام به‌وسیلهٔ تخصیص بودجه
پس از اخذ تصمیم و تعیین برنامه‌ها، مرحلهٔ تبدیل آن به عدد و رقم فرا می‌رسد. هر واحدی در سازمان می‌تواند بودجه‌ای مخصوص به خود داشته باشد. اگر این تخصیص بودجه خوب انجام گیرد، بودجه می‌تواند وسیله‌ای برای ترکیب هزینهٔ برنامه‌های گوناگون با یکدیگر و همچنین معیار مهمی برای سنجش میزان پیشرفت در برنامه‌ها باشد.
گام دوازدهم: پیگیری پیشرفت کار
موفقیت برنامه با نتایج بدست آمده سنجیده می‌شود، بنابراین پیش‌بینی چگونگی پیگیری کافی، برای تعیین انطباق عملکرد با برنامه و نتایج بدست آمده با نتایج مورد انتظار، باید جزء کار برنامه‌ریزی باشد. ناگفته نماند که بطور معمول این امر جزء وظیفهٔ اساسی کنترل است. پرسش‌های زیر برای ارزیابی این مرحله می‌تواند کارساز باشد:آیا در یک دورهٔ زمانی منظقی، گزارش‌

ها و مدارک کافی برای آگاه ساختن مدیران کلیدی و سنجش نتایج، جمع‌آوری شده است؟
در چه محدوده یا بُردی، نتایج رضایت‌بخش محسوب می‌شود؟
در صورت نقصان نتایج، چه اقدامات اصلاحی پیشنهاد می‌کنید؟

برنامه ریزی زمانی
آگاهی دقیق از گذران وقت و زمان
اگر مایل هستید که از زمان خود استفاده بیشتری ببرید، قبل از همه باید بدانید در حال حاضر وقت شما چگونه می‌گذرد؟ چه زمانهایی را از دست می‌دهید و چه زمانهایی سرتان را شلوغ می‌کنید و ... . برای این کار به فعالیتهای خود در طول یک روز فکر کنید. چه ساعتی از خواب بیدار شدید؟

چقدر وقت صرف فعالیت اولیه صبحگاهی مثل ورزش ، صبحانه خوردن ، نظافت و ... کردید؟ برای هر کاری که بعد از آن انجام دادید چقدر وقت گذاشتید؟ آیا زمان اختصاص داده شده متناسب با

فعالیت و کار مورد نظر بود؟ آیا می‌توانستید کمتر از آن هم وقت صرف کنید؟ آیا برای انجام آن فعالیت زمان مناسبی را انتخاب کردید؟ آیا بهتر بود آن فعالیت را صبح انجام می‌دادید یا ظهر یا شب و چه ساعتی؟
فکر کنید چه وقتهایی را از دست دادید؟ کجاها تأخیر داشتید؟ بحث تأخیرتان چه بوده است؟ آیا مجبور شدید فعالیتهایی را انجام دهید که جزء برنامه شما نبودند؟ آیا لازم بود این فعالیتها را انجام دهید، حتی به قیمت به هم خوردن برنامه زمانی‌‌تان؟ انجام این فعالیت کدام بخش از فعالیتهای برنامه ریزی شده شما را حذف کرد؟ برای اجرای آنها چه برنامه جدیدی چیدید؟ یک راه مناس

ت برای خود تهیه کنید و فعالیتهای روزانه خود را در آن تثبیت کنید. یادتان نرود حتما مدت زمان صرف شده برای هر فعالیت را نیز یادداشت کنید. به این ترتیب و با این برنامه شما می‌توانید نکات ضعف و قوت برنامه فعلی خود را شناسایی کنید و متناسب با شرایط شخصی خودتان برنامه ریزی کنید.
برنامه منحصر به فرد شما


توجه کنید هر چند یکسری اصول کلی برای برنامه ریزی زمانی وجود دارد، اما معمولا برنامه زندگی هر فردی مختص به خود اوست. به این دلیل که افراد مختلف فعالیتهای مختلف دارند، اولویت بندی مختلفی دارند و سرعت عمل متفاوتی دارند. بر این اساس برنامه زمانی که خانم خانه‌دار دارای فرزند دو ساله با خانم خانه‌دار دارای یک فرزند نوجوان و یک خانم شاغل ، یک جوان کنکوری ، یک

مرد شاغل ورزشکار نویسنده و ... متفاوت خواهد بود. برخی افراد سرعت بیشتری دارند، در نتیجه کمتر وقت خود را با عمل کند خود از دست می‌دهند. برخی افراد مشغله بیشتری دارند و به فعالیتهای مختلفی می‌پردازند، در حالی که تنوع فعالیتهای برخی افراد بسیار محدود است. از این جهت یکسری اصول کلی برای شخص خود یک برنامه منحصر به فرد باید تهیه کنیم. الگوبرداری و کپی نامه‌های دیگران مجاز نیست؟

 


اهداف خود را بر حسب زمان دسته بندی کنید.
به دو صورت می‌توانید اهداف خود را دسته بندی کنید. یکی بر حسب اینکه چه مدت طول خواهد کشید تا شما به اهداف خود برسید، که بر این اساس اهداف شما به سه دسته تقسیم می‌شوند. اهداف طولانی مدت که مدت زمان زیادی طول خواهد کشد تا شما به اهداف خود برسید، مثل رسیدن به شغل دلخواه برای یک نوجوان دبیرستانی که می‌خواهد استاد دانشگاه شود. اهداف کوتاه مدت که مدت زمانی که نیاز هست تا شما به اهداف خود برسید کمتر است، مثل هدف قبولی در کنکور امسال. دسته سوم اهداف روزمره هستند که معمولا مدت زمانی

کمتری طی می‌شود تا آنها برآورده شوند، مثل مطالعه کتاب ریاضی بخش اول همین امروز. در مرحله اول اهداف خود را با این دسته بندی ، طبقه بندی کنید و اهداف طولانی مدت ، کوتاه مدت روزمره خود را مشخص کنید و طول زمانی هر یک را نیز یادداشت کنید. یعنی چقدر طول خواهد کشید تا شما به آن هدف برسید، یک روز ، یک سال یا ده سال.


در مرحله دوم اهداف بر اساس مدت زمانی که برای انجام آنها لازم است دسته بندی می‌شوند. برخی از اهداف نیازمند صرف وقت بیشتری هستند، مثلا شما برای مطالعه کتاب زیست شناسی سال سوم خود به مدت بیشتری نیاز دارید تا مطالعه یک فصل آن. برای هر روز خود ، هر هفته خود ، هر ماه خود و هر سال خود برنامه ریزی کنید. اهداف طولانی مدت خود را در نظر بگیرید، برای رسیدن به آنها چه کارهایی را باید انجام دهید. در انجام این کارها هر سال چقدر باید پیشرفت

داشته باشید، هر ماه چقدر ، هر هفته و هر روز چقدر؟ نتیجه را در برنامه روزانه ، ماهانه و سالانه خود یادداشت کنید. به این ترتیب مشاهده می‌کنید که حتی برای رسیدن به اهداف سالانه و طولانی مدت خود نیز باید برنامه ریزی روزانه داشته باشید. اجزاء لازم برای رسیدن به این اهداف را در برنامه روزانه خود قرار دهید.

 


زمان اجرای هر فعالیت را به صورت مناسب انتخاب کنید.
برخی فعالیتها نیاز به اوقات خاصی در شبانه روز دارند. یک مثال واضح از این دسته از فعالیتها این است که شما نمی‌توانید تمرین آواز یا موسیقی خود را برای ساعاتی از شب که معمولا سایر افراد در حال استراحت هستند برنامه ریزی کنید. در مورد سایر فعالیتها مسأله کلی حساستر و ظریفتر است. مثلا در مورد مطالعه ، تحقیقات نشان می‌دهد که ساعاتی از شبانه روز بهترین زمان برای مطالعه هستند، مثل ساعت حول و حوش 10 صبح و 2 نصف شب ، در این دو ساعت منحنی یادگیری بسیار بالاست. علاوه بر این ساعت حول و حوش 3 بعد از ظهر منحنی یادگیری در پایینترین نقطه خود قرار دارد، بنابراین زمانی مناسب برای مطالعه نیست.


بنابراین توجه به رعایت تناسب زمانی بسیار مهم است. شما نمی‌توانید کارهایی را که نیاز به تمرکز بیشتری دارند در زمان بیداری فرزندان خانواده که در حال بازی و شلوغی هستند انجام دهید، یا زمان استراحت خود را در زمان کار و فعالیت دیگران قرار دهید. از اتلاف وقت جلوگیری کنید. ما معمولا اوقاتی را داریم که ذره ذره هدر می‌روند، بدون آنکه متوجه شویم آنها را شناسایی کنید، علت آنرا بدانید و به رفع آنها اقدام کنید، این وقتها صرف استراحت شما نشده‌اند. چرا که استراحت یک زمان ویژه را در برنامه ریزی زمانی شما دارد. اتلاف وقت معمولا بخاطر تأخیر ، کندی عمل ، بی حوصلگی و فراهم نبودن شرایط انجام فعالیت و ... بوجود می‌آیند.
برنامه خود را براحتی تغییر ندهید.


خیلی طبیعی است که گاه مسائلی پیش می‌آید که غیر منتظره هستند و اغلب برنامه ما را بهم می‌ریزند. در اینگونه مواقع کاملا هوشیار باشید؟ آیا شما می‌توانید جلوی این عامل مزاحم و مختل کننده برنامه خود را بگیرید؟ آیا ارزش آن بیش از سایر فعالیتهای شماست؟ آیا شما مجبور به قول فعالیت ناخوانده هستید؟ در صورتی که اجباری در کار نباشد و یا ارزش فعالیت جدید چندان زیاد نباشد مقاومت کنید، مثل دعوت یک دوست برای صرف شام که می‌توانید آنرا به روز دیگری موکول کنید (چگونه نه بگوییم؟). در غیر اینصورت می‌توانید یک برنامه جبرانی برای خود ردیف کنید و در اولین فرصت مشکل را جبران کنید. مثلا می‌توانید در برنامه‌های روزهای بعد کمی از اوقات تفریح خود را حذف کنید و صرف فعالیتی کنید که مجبور رها کردن آن شده‌اید.

 

اهمیت برنامه ریزی تحصیلی
امور درسی یکی از مهمترین فعالیتهاست که اهمیت زیادی در سایر جنبه‌های زندگی دارد. بر این اساس انجام این فعالیت مهم به نحو احسن بطوری که نتایج خوب و عالی در بر داشته باشد اهمیت زیادی پیدا می‌کند. هیچ کاری بدون برنامه ریزی فعالیتی کامل نخواهد بود. بویژه مسائل درسی و تحصیلی بیشتری دارند، مدت زمان در آنها مهم است و ... .
فواید برنامه ریزی تحصیلی


به روشن شدن اهداف کمک می‌کند.
زمانی که فرد اقدام به تهیه یک برنامه تحصیلی برای خود می‌کند توجه بیشتری به اهداف برنامه مبذول می‌دارد. و این کمک می‌کند تا شناخت بیشتری از اهداف پیدا کند و آنها را دسته بندی می‌کند. اهداف طولانی مدت و کوتاه مدت را تشخیص دهد و هیچیک را فدای دیگری نکند.
از اتلاف وقت جلوگیری می‌کند.
همچون سایر امور زندگی مسائل تحصیلی نیز از لحاظ تنظیم وقت و زمان دارای اهمیت هستند. برنامه ریزی به فرد کمک خواهد کرد، استفاده مفیدتری از مدت زمانی اختیار بکند و از اتلاف وقت خود جلوگیری نماید. مسأله وقت در برخی موارد تحصیلی همچون نزدیکی امتحانات و در حین برنامه ریزی برای کنکور اهمیت شایان توجهی دارد. از دست دادن وقت برابر خواهد بود با از دست دادن بسیاری از موفقیتها در آینده.


از اتلاف انرژی جلوگیری می‌کند.
استفاده از یک برنامه ریزی استاندارد و با اصول صحیح علمی به فرد کمک خواهد کرد انرژی و توان ذهنی خود را بیهوده به هدر ندهد. در این نوع برنامه ریزیهای استاندارد عمدتا روشهای مفیدی مورد استفاده قرار می‌گیرد که موجب خواهد شد، فرد بیشترین استفاده را از توان ذهنی خود بکند و از اتلاف آن جلوگیری کند. به یک مثال توجه کنید، در برنامه ریزی تحصیلی بر مبنای یافته‌های

روانشناسی اصل در نظر گرفته می‌شود، با این محتوا که بعد از مدتی (حدود 45 دقیقه) بعد از شروع مطالعه و یادگیری منحنی یادگیری بسیار پائین می‌آید، بطوری که فرد یادگیری خوبی بعد از این زمان نخواهد داشت، مگر اینکه یک استراحت کوتاهی داشته باشد. با در نظر گرفتن اصولی از این قبیل ، فرد برنامه ریزی تحصیلی خود را طوری انجام می‌دهد تا هر 45 دقیقه یکبار استراحت کوتاهی داشته باشد تا دوباره با تجدید قوای ذهنی شروع به یادگیری نماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید