بخشی از مقاله

بور در خاک

مقدمه
اهميت اقتصادي بور دركشاورزي وباغباني ومسائل مربوط به درخت كاري وجنگل كاري از حدود چندين دهه گذشته مورد توجه وبحث وبررسي قرار گرفته است(8) از سال 1875 بور به عنوان تشكيل دهنده گياهي شناخته شده است وتا اوايل قرن بيستم توجه چنداني به اين حقيقت نشده است تا اينكه دانشمند فرانسوي به نام اچ اگولون در سال 1910 ضرورت بور براي زندگي گياه را عنوان نمود(7).


در حدود 2قرن بيش در مناطقي كه كمبود بور محدوديت توليد محصول را به همراه داشته مطالعات گسترده اي صورت گرفته كه وجود اطلاعات مهمي درمورد چگونگي رشد در خاكهايي كه داراي مقادير كمي بور هستند در بسياري از كشورهاي جهان همچون هندو ايتاليا و شمال وجنوب كشور چين وغيره انعكاس گسترده اي به همراه داشته است(8).


وارينگتون در ايستگاه تحقيقاتي كشور انگلستان مسئله بور به عنوان عنصر مورد نياز گياه را تاييد نمود(7).
كمبود بور مشكلاتي را براي محصولات زراعي وكيفيت آنها در مناطقي كه كمبود بور مشاهده مي شود به وجود آورده است(8).
توجه دانشمندان وكشاورزان به اهميت عناصر كم مصرف كه بور نيز جز آنها مي باشد روز به روز گسترده تر وتخصصي تر مي شود به طوري كه برخي از اين عناصر حتي ممكن است از اهميت منطقه اي نيز برخوردار باشد(5).
از نظر اقتصادي ضرورت استفاده ازحاصلخيزي بور در خاكهايي كه داراي كمبود بور هستند قابل توجه مي باشد كه بيشتر مربوط مي شود به اثري كه بور در گياهان ايجاد مي كند بسياري از
دانشمندان عقيده دارند كه عامل اصلي اينكه بور اساس وپايه بسياري از گياهان است ميل تركيبي شديدي كه اسيد بوريك يا بورات يا تركيباتي مانند ديول ها دارد مي باشد اسيد بوريك از مهم ترين فرمهاي بور است كه بيشتر در خاك ها يافت مي شود وقابل استفاده گياه است(4) متوسط بور در بيشتر خاكها چيزي حدود 30پي پي ام باشد بور ممكن است در فاز جامد ويا مايع وجود داشته باشد كه اين دو فاز دائماً در حال تعادل مي شود وآنچه كه گياه مي تواند از آن استفاده نمايد فاز مايع يا محلول بور مي باشد.
در كشور ايران مسئله كمبود وسميت بور از اهميت بسيار بالايي برخوردار است ولي هنوز مناطقي كه كمبود بور ممكن است مشكلاتي را به همراه داشته باشد به طور كامل مشخص نشده است(5).
در اين پروژه سعي شده است كه به اين مسئله اهميت بيشتري داده شود وبتواند تاحدي مشكلات كمبود يا سميت بور را در گياهان شناسايي كرده وراه وروشهايي را براي حل اين مسائل مطرح كند.


1-فصل اول
بور در خاك : براتهاي آلي ومعدني وبروسيليكاتها منابع اصلي بور در بيشتر خاكها هستند(7).برات يا اسيدبوريك كه بيشتر از ساير فرمها در منابع خاك مشاهده مي شود ممكن است د رمحلول خاك يا جذب سطحي توسط ذرات خاك شود(4).


بور در بيشتر خاكها دركميت هاي كوچكي پيدا مي شود معمولاً گستره اي بين 200-20 پي پي ام دارد(3).
البته در برخي منابع مقدار بور در كل خاك را 80 –7 پي پي ام ذكر كرده اند(4). برطبق نظر جكسون در سال 1968 ميزان بور كل در بيشتر خاكها بين 89-4 پي پي ام متغير است كه ميزان متوسط آن حدود 30پي پي ام مي باشد(4).
مواد آلي خاك منبع اصلي بور دربسياري از خاكهاي كشاورزي است ود رمناطقي كه داراي بارندگي زيادي هستند اغلب مقدار بور در آنها كم مي باشد ودر سطح با

لايي يا خاك سطحي در مناطق خشك كه تا اندازه اي داراي بافت سنگين مي باشد ممكن است غلظت بور خيلي زياد و حتي در سميت نيز وجود داشته باشد.
بيشترين مقدار بوردر خاك در بخش مواد آلي است كه در نتيجه بسياري از بور موجود در لايه شخم بيشتر به صورت تركيبات آلي است خاكهايي كه داراي مقدار كمي مواد آلي هستند كمبود بور در آنها بيشتر از خاكهايي است كه مقادير قابل توجهي مواد آلي در آنها وجود دارد كه لازم به ذكر است كه همين مقدار بور خود نيز تحت تاثير پارامترهاي زيادي قرار مي گيرد(27).

1-1عوامل موثر در ميزان بور درخاك:
1-1-1-بافت خاك: خاكهايي كه درشت بافت واز زهكشي خوبي برخوردار هستند اغلب داراي مقدار بور كمي هستند واكنش خاكهاي شني با خاك زيرين ريز بافت نسبت به افزودن بور معمولاً به اندازه واكنش چنين خاكهايي با خاك زيرين درشت بافت نيست(3).
در سال 1964 مهتا و همكاران مقدار بور قابل جذب تيپهاي مختلف خاك را مشخص كرده وتعيين نمودندكه اكثر اين خاكها از نظر بور در وضعيت تغذيه اي مناسبي قرار دارند واثر بافت خاك ومحدوده بور قابل جذب را مورد بررسي قرار دادند(5).
جدول 1-1 ميزان بور قابل جذب بعضي از خاكهاي گجرات (مهتا وهمكاران ).
بافت خاك محدود تغييرات پی پی ام(قابل جذب) متوسط بور پی پی ام قابل جذب
شني 5/1-3/0 6/0
لومي شني 5/1-2/0 7/0
لومي ليموني 8/0-3/0 6/0
رسي 1-3/0 7/0

در يك آزمايش صورت گرفته در مورد چند نوع بافت خاك مقادير مختلفي از بور در محدوده هاي مختلف براي اين خاكها مشخص شده كه مي توان به جدول زير اشاره نمود.


جدول 1-2 : مقادير متفاوت بور در چند نوع بافت خاك در كشور چين(29).
خيلي زياد زياد متوسط كم خيلي كم بافت كم
<5/2 5/2-1/1 1-5/0 4/0-3/0 2/0< Sandy
<3 3-8/1 5/1-9/0 8/0-4/0 3/0< loam

 

مطالعات آبشويي نشان داده اند كه بور افزوده شده به خاكها حل پذير باقي مي ماند وممكن است از افق هاي بالايي خارج شود خروج بور بستگي به مقدار آب افزوده شده وبافت خاك دارد. خاكهاي ريز بافت تر بور افزوده شده به خاك رامدت بيشتري نگه مي دارند تا خاكهاي درشت بافت.
اثر بافت خاك را در دو خاك بسيار متفاوت برتلفات بور در شكل زير نشان داده شده كه يك منبع حل پذير در آب در يك دوره شش ساله به اين دو خاك داده شده است(3).

نمودار (1-1) بور حل پدير در آب درعمق هاي مختلف بعد از آنكه سالانه 33 بوراكس در هكتار در طي 6 سال به يونجه داده شده است
اين عنصر از افقهاي سطحي خاك شني خارج شده ودر ح

الي كه در افقهاي سطحي خاك رسي باقي مي ماند بور درعمق 30 تا 91 سانتي متري خاك شني انباشته مي شود.پروفيل اين نوع خاك ويژه در اين عمق غلظتي از رس دارد آشكار است كه بور به طريقي بوسيله جزء رس خاك نگهداشته مي شود.
اين واقعيت كه رس، در مقايسه با شن با كارايي بيشتري بور را نگه مي دارد به اين معني نيست كه در حضور غلظتهايي از بور قابل حل در آب، گياهان اين عنصر را از رس به مقدار بيشتري جذب مي كنند تا از شن در حقيقت در غلظتهاي مساوي بور حل پذير در آب خاك، گياهان از خاك شني مقدار بسيار بيشتري بور را جذب مي كنند تا از خاك ريز بافت كه اين موضوع به روشني در شكل زير نشان داده شده است.


نمودار(2-1): اثر بافت خاک و مقدار بور حل پذير در آب خاک درجذب بوربوسيله گياه(3)
بر طبق نظرآقاي فلمينگ اغلب كمبود بور در خاكهايي وجود دارد كه از بافت شني برخوردار هستند واغلب براي رشد گياهان در خاكهاي شني كمبود بور را بيشتر مشاهده مي كنيم(22).
اساساً رابطه مثبتي بين ميزان ومقدار وغلظت بور درخاك وميزان رس خاك وجود دارد. مخصوصاً ميزان بور قابل حل درآب ومقدار بور قابل جذب براي گياهان خيلي بيشتر تحت تاثير بافت خاك قرار مي گيرد وجذب بور نيز بستگي به بافت خاك داشته وميزان آن با افزايش مقدار رس افزايش خواهد يافت.
همچنين مطالعات روي ميزان جذب بور ونوع رس موجود در خاك صورت گرفت ومشخص شد كه بين ميزان جذب بور وميزان رس كائولييت ومونت موريلونايت رابطه مستقيم وجود دارد(37).
بين ميزان بور قابل دسترس وميزان بارندگي ونوع بافت خاك رابطه تنگاتنگي وجود دارد زيرا كمترين آبشويي در خاكهايي با بافت ريز اتفاق مي افتد به طوري كه در خاكهاي سيلتي ورسي كمبود بور كمتري نسبت به خاكهاي شني وجود دارد(3).
2-1-1-PH
يكي از پارامترهاي مهمي كه روي ميزان بور قابل دسترس در خاك اثر مي گذارد PH خاك است با افزايش PH محلول مقدار بور قابل دسترس گياه كم خواهد شد رابطه بين PH وضعيت بور در خاك به طوركامل درك نشده است با اين حال بارها نشان داده شده كه علائم كمبود بور با PH بالارابطه دارد وبا افزايش PH خاك جذب بور به وسيله گيا

ه كاهش مي يابد.(3).
در سال 1945 برگر عنوان مي كند كه بين غلظت بور محلول در خاك رابطه بسيار مهمي با PH محلول خاك وجود دارد .
خاكهايي با PH حدود 7 و يا بالاتر كمبود بور در آ يک خاک درشت بافت شني بر جذب بر بوسيله گياه(3)
3-1-1-رطوبت خاك :
در شرايط خشكي شديد خاك كمبود بور در بسياري از گياهان تسريع مي شود اين رفتار اگر چه در شرايط مزرعه وگلخانه اي مشاهده مي شود به طوركامل درك نشده است اما مي تواند به سرعت تجزيه ماده آلي خاك ربط داده شود همچنين مي توان آن را به سرعت گسترش شبكه ريشه در خاك كه معمولاً در شرايط بسيار خشك كاهش مي يابد مربوط دانست. وبنابه قانون كلي كمبود بور در خاكهايي كه مقدار ماده آلي آنها زياد است كمتر شايع مي باشد.(5).

2-1-جذب بور در خاك:
بخشي از بور در خاك جذب سطحي جزء معدني خاكها مي شود جايگاه اصلي براي چنين جذبهايي عبارتند از:
الف-تركيبات هيدروكس آلومينيوم و آهن كه به صورت پوشش كانيهاي رس همراه آنها هستند.
ب-اكسيدهاي آهن وآلومينيوم
ج-كانيهاي رس به ويژه انواع ميكاها
د-خوشه هاي منيزيم يا هيدروكسي با پوششهايي كه در سطوح هواديده كانيهاي فرو منيزيم ايجاد مي شود(3).
در آزمايشهايي كه در كشور چين صورت گرفته كه نشان مي دهد كه بور در اكسيدها وهيدر اكسيدهاي منگنز ودر اكسيدهاي آلومينيوم وآهن در ساختمان بلوري اكسيدهاي آهن و آلومينيوم تثبيت شده اند تنها 7-06/0 درصد از غلظت كل بور را شامل مي شود.
اكسيدهاي آهن وآلومينيوم نقش مهمي در جذب بور به وسيله خاك بازي مي كنند.
جذب اختصاصي وغير اختصاصي بور تنها 1% در

صد از كل بور را در خاكهاي كشور چين شامل مي شوند جذب غيراختصاصي با افزايش بارندگي كاهش وبا افزايش PH خاك افزايش مي يابد(25).
در سال 1987 بلوچ بيان كرد كه جذب بور به وسيله اكسيدهاي آهن و آلومينيوم آمورف وكريستالي صورت مي گيرد .(15) مشخص شده است كه كانيهاي رس بيشتر از اكسيدهاي سزكويي اين عنصر را جذب مي كنند و هيدروكسيد آلومينيوم از هيدروكسيدآهن موثر تر خواهد بود.(5).
جذب بور به وسيله كانيهاي رسي در طي دو مرحله انجام مي شود:
الف- چذب بور توسط لبه هاي كاني


ب- تركيب شدن با ساختمان صفحات تتراهيدرال در ساختمان سيليكاتي وآلومينيوم به مكانيسم جذب بور مربوط مي شود كه تبادل ليگاندي با گروه هاي هيدروكسيل در لبه هاي كاني ورس كه جذب اختصاصي بور ناميده مي شود (15).
مشخص شده است كه دما ممكن است روي جذب بور به وسيله اين كانيها تاثير بگذارد دانشمندان مختلفي از جمله گريم در سال 1968 اين مسئله را تاييد نموده است.
نتايج آنها نشان مي دهد كه براي يك مدت زماني مشخص حدود 2 ساعت جذب بور در يك محدوده اي از PH در حدود 5/9-5/5 با افزايش دما كاهش مي يابد وبراي مدت 20ساعت يا 6روز جذب بور با افزايش دما افزايش خواهد يافت علت آنها به اين صورت بيان شد كه آنها توجيه كردند كه جذب بور حرارت زا مي باشد ومكانيسم فيكس شدن بور گرما گير است(25) .
جذب بور بوسيله كانيهاي رسي با افزايش قدرت يوني محلول افزايش مي يابد به طوري كه اثرقدرت يوني در روي رسهاي سديمي خيلي بيشتر از رسهاي كلسيمي است.
ميزان تركيبات آنيوني نظير كلديدها-نيتراتها، سولفاتها تاثير كمي روي جذب بور به وسيله كانيهاي رسي مي گذارند ولي حضور فسفاتها باعث كاهش جذب مي شود(19) .
جذب بور به وسيله كائولينيت نسبت به جذب بور به وسيله مونت موريلونايت بيشتر تحت تاثيرمواد سيليكاتي قرار مي گيرد ظرفيت تبادل كاتيوني نيز روي جذب بور به وسيله كانيها اثر مي گذارند جذب بور در رسهاي كه حاوي كلسيم است خيلي بيشتر از رسهايي است كه حاوي سديم ويا پتاسيم مي باشد(15).


براي اين منظور آزمايشهاي متعددي صورت گرفته از جمله آزمايشي كه روي يك نوع رس 2:1 حاوي كلسيم ومحلول كه حاوي يون سديم بوده را انتخاب كرده اند وآزمايشات مختلفي روي آنها صورت گرفته است لايه دوگانه پخشيده وبار منفي كه در سطوح مسطح يا سطحي گسترش كمي پيداكرده وباعث مي شود كه لبه هاي رسهاي كلسيمي بيشتر قادر باشند تا آينون بورات را جذب كنند در حالي كه در رسهاي سديمي گسترش بار منفي بيشتر است وچون بار منفي كمتري نسبت به رس كلسيمي وجود دارد پس بنابراين مقدار آنيون بورات را كمتر جذب مي كند(1

9) .
مقدار جذب بور در يك گرم كاني رس خيلي كمتر از يك گرم كانيهاي اكسيد شده مي باشد كه شايد علت آن گسترش ظرفيت جذب بور در آنها در مناطق سطحي يا سطح ويژه بيشتر كانيهاي اكسيد شده باشد(15).
اضافه كردن آهك باعث مي شود كه تثبيت بور به وسيله خاكها افزايش مي يابد زيرا Pمي كند.
هرچه ميزان كربنات كلسيم خاك بيشتر باشد مقدار جذب بور نيز افزايش مي يابد(4).
ميزان بور قابل حل در اسيد رابطه مستقيم با ميزان كربنات كلسيم خاك دارد ومكانيسم جذب بور مي تواند به علت تبادل با گروههاي كربنات با آنيون بورات باشد.
جذب بور به وسيله منابع كلسيمي با افزايش PH محلول از 6 تا 9 افزايش مي يايد وحداكثر جذب بور در PH برابر5/9 است وبا افزايش PH از 10 به بالاميزان جذب كاهش مي يابد.
مشخص شده كه منابع مواد آلي تاثير بسيار مهمي را در روي ميزان بور قابل دسترس خواهد داشت وميزان بور محلول در آب گرم خيلي زياد با ميزان كربنات آلي خاك رابطه دارد.
آزمايشات الواشيد در سال 1982 ثابت كرده كه جذب بور حداكثر آن خيلي زياد به ميزان كربناتهاي آلي در خاك بستگي دارد(9) .
بين مقدار هيدراكسيدمنگنز و PH خاك وظرفيت تبادل كاتيوني رابطه مثبت وجود دارد وبا ميزان بارندگي ودما رابطه منفي وجود دارد بخش اكسيدهاي آهن وآلومينيوم كريستالي و آمورف بين آنها در PH وتبادل كلسيم ورابطه مثبت وجود دارد. اما بخشهاي اختصاصي بور هيچ رابطه اي با ويژگيهاي خاك وفاكتورهاي آب وهوايي ندارد(16) .
در سال 1987 دانشمندان عنوان نمودند كه جذب بور به وسيله اكسيدهاي آهن وآلومينيوم آمورف وكريستالي با افزايش PH افزايش مي يابد وحداكثر جذب بور به وسيله اكسيدهاي آلومينيوم در PH 8-6 وبراي اكسيدهاي آهن در PH 9-7 مي باشد (37) . اشاره كرده ان

د كه حداكثر جذب بور با افزايش PH خاك كاهش مي يابد وميزان جذب بور در هر گرم اكسيدهاي آلومينيوم خيلي بيشتر از آهن مي باشد زيرا سطح ويژه آلومينيوم براي جذب زياد است واكسيدهاي عناصر جذب بور بسيار سريع اتفاق مي افتد وبراي كامل شدن آن يك روز زمان لازم است(5).
مكانيسم جذب بور توسط اكسيدهاي آلومينيوم و آهن به صورت تبادل ليگاندي است كه با سطوح گروههاي هيدروكسيل رابطه دارد كه تبادل ليگاندي با گروههاي هيدروكسيل سطحي در حقيقت مكانيسم جذب اختصاصي بور در سطح مواد معدني مي باشد(15 ) .


جذب اختصاصي بور بيشتر در نقطه ZPC كاني است وبا PH اسيد افزايش مي يابد جذبب اختصاصي بور در اكسيدهاي آلومينيوم وآهن با افزايش دما از 40 تا 45 درجه سانتيگراد كاهش مي يابد كه اين مسئله تنها در نزديك جذب، از اهميت زيادي برخوردار مي باشد(15).
مشخص شده كه جذب بور به وسيله اكسيدهاي آهن باقدرت يوني محلول همبستگي بسيار زيادي را از خود نشان مي دهد در حالي كه جذب بور به وسيله اكسيدهاي آلومينيوم با افزايش قدرت يوني محلول كاهش مي يابد(10).
تركيبات يوني همچون سيليكاتها وسولفاتها، فسفاتها واگزالاتها جذب بور به وسيله اكسيدها را كاهش مي دهد توانايي تركيبات يوني در جدا كردن يا جذب كردن جذب بور به وسيله اكسيدها افزايش آن به اين صورت است: فسفاتها< سولفاتها< كلريدها سيلكاتها مي توانند يك مقدار ناچيزي از جذب بور به وسيله اكسيدهاي آلومينوم را كاهش دهند تركيبات آنيوني باعث كاهش جذب بور به وسيله مواد معدني مي شود به طوري كه فسفاتها بيشتر از مولبيدات و آن بيشتر از سولفاتها مي باشد(21).
هيدرواكسيدهاي منيزيم مي توانند مقداري از بور محلول خاك را منتقل مي كند. سيلكاتهاي منيزيم جذب بور در آنهاخيلي بيشتر از سيلكاتهاي بدون منيزيم مي باشد

. جذب بور در شن ودر قسمت هاي ديگر خاكهاي مناطق خشك به خاطر وجود هيدرواكسيدهاي منيزيم در مينرالهاي سيليكاتي مي باشد كه در سال 1970 مطرح شده است كانيهاي سيليكاتي دايره اي در جذب بور نقش بسيار مهمي دارند كانيهاي رسي به وسيله افزايش PH محلول جذب بور به وسيله كائولينيت ومونت موريلونايت نسبت به سايركانيهاي

رسي بيشتر مي باشد كه براي اين منظور آزمايشي در روي 2تا خاك صورت گرفت و PH محلول خاك را در محدوده 12-3 در نظر گرفته ودر حضور ساير تركيبات آنيوني بعد از گذشت 2 ساعت ميزان بور جذب شده تحت تاثير PH را براي اين كانيها اندازه گرفته اند ومشخص شده كه جذب بور در PH 3تا 8 افزايش در PH 10-8 ثابت واز 10 به بالاكاهش مي يابد(11) .
مكانيسم جذب شدن بور به وسيله كانيهاي رسي خيلي سريع وتثبيت شدن يافيكس شدن آن بسيار كند است كه در سال 1961 نشان داده شده كه مدت زمان لازم براي فيكس شدن بور بعد از گذشت 6 ماه افزايش پيدا مي كند(15).
تركيبات هوموس خاك نقش مهمي در جذب بور در خاك بازي مي كند مواد آلي مقدار جذب بور در آنها خيلي بيشتر از كانيهاي خاك در يك وزن مشخص است .
در سال 1995 دانشمندان در ادامه مطالب گذشته نشان داده اند كه افزايش مواد وتركيبات آلي به خاك ميزان جذب بور را افزايش مي دهد .


جذب بور به وسيله مواد آلي خاك وكمپوست مواد آلي با افزايش PH زياد مي شود وهمچنين نشان داده شده است كه با افزايش PH جذب بور توسط اسيد هوميك خاك زياد مي شود وحداكثر آن در PH برابر 9 مي باشد وبا افزايش بيش از9 ميزان آن كاهش مي يابد .
جذب بور به وسيله تركيبات آلي خيلي سريع اتفاق مي افتد كه حداكثر آن بعد از گذشت سه ساعت و با افزايش قدرت يوني محلول نيز ميزان جذب بور زياد مي شود(9).
ممكن است تبادل ليگاندي به عنوان مكانيسم جذب بور به وسيله مواد آلي مطرح شود كه به طوري كمپلكس بور – ديول در نتيجه شكسته شدن مواد آلي شكل مي گي

رد گروههاي هيدروكسي كربوكسيلك اسيد نيز ممكن است باعث جذب بور در مواد آلي شود.
وقتي محلولي از اسيد بوريك يا شكل بورات به خاك اضافه مي شود مقدار بسيار زيادي از آن به وسيله خاك جذب مي شود وبعد از آنكه بين بور محلول وبور جذب شده تعادل برقرار مي شود خاكهايي كه داراي ظرفيت جذب بالايي هستند حد تعادل آنها در يك محدوده بالاتري اتفاق مي افتد اما به دليل ظرفيت با فري وتاثيرات آن برروي مكانيسم جذب بور و همچنين غلظت بور در محلول خاك انتظار نمي رود كه مقدار بور درخاك تغيير زيادي را نشان دهد(11).
ماهيت جذب سطحي بورات در خاك هنوز به طوركامل مشخص نيست و مكانيسم جذب آن با ساير آنيونها مانند فسفاتها و مولبيدات كه با كاهش PH جذب سطحي آنهاكاهش مي يابد متفاوت است مشخص شده كه جذب سطحي با كاهش PH كم مي شود وبنابراين قابليت جذب بور در پايين ترين حد خود مي باشد.
در شرايط PH قليايي و آهك دهي زياد قابليت جذب بور كاهش مي يابد ولي بررسي مشخص نشده كه آيا PH بالاموجب تشكيل تركيبات غير محلول بور مي شود يا به علت كلسيم ناشي از آهك دهي قابليت جذب كاهش مي يابد وبراساس نظريه برادفورد در سال 1975 خاكهاي اسيدي پيت وخاكهاي داراي مواد آلي كم نيز ممكن است علائمي از كمبود بور را نشان دهند(5)
قابليت جذب بور در شرايط خشكي كمتر از حالت مطلوب است اين به دليل ناتواني ريشه گياهان در نفوذ به خاك خشك سطحي ومحلي كه بيشتر بور قابل استفاده در آنجامتمركز است


مي باشد همچنين درجه حرارت كم نيز سبب كاهش جذب بور از خاك مي شود زماني كه درجه حرارت محيط ريشه پنج درجه سانتي گراد است ممكن است ريشه گياهان بور را جذب كنند ولي به دليل عدم انتقال براي بقيه گياه غير قابل استفاده است(4).

3-1 منابع بور در خاك:
منابع اصلي بور در خاكها برات آلي ومعدني وكانيهاي بروسيليكاتي هستند بور بومي در بيشتر خاكهاي نواحي مرطوب به شكل تورمالين است كه ماده اي نامحلول ومقاوم در برابر هوازدگي محيط مي باشد اين كاني فرمول رس آن به صورت Na(mg.Fe)3Al6Bo3Si8O18(OH)4 مي باشد كه يك بورو سليكات فلوئوردار غيرمحلول است كه توسط بولد درسال 1963 اين مطلب تاييد شده است اين بروسليكات داراي مقادير متفاوتي آلومينيوم و آهن ومنيزيم، منگنز، كلسيم، ليتم وسديم است سرعت رهايي بور از اين كاني كاملاً كند است وافزايش دفعات كمبود بور نشان دهنده اين واقعيت است كه تورمالين خاك بومي نمي تواند نياز گياه را در شرايط كشت طولاني وسنگين برطرف كند(3).
علت پايداري بيشتر فرمهاي معدني بور مثل براتهاي كلسيم، منيزيم وسديم حلاليت كم كانيهاي بور داراست بخشي از بور خاك كه توسط گياهان يا ميكروارگانسيم ها جذب شده وبه فرم آلي تبديل مي شود وپس از اكسيده شدن به فرم معدني مي شود(4).


بور همچنين ممكن است در سنگهاي رسوبي وآذرين وجود داشته باشد ولي در سنگهاي رسوبي خيلي بيشتر از آذرين است مثلاً در برخي شيستها مقادير نزديك به بور حدود100 پي پي ام است و در گرانيت حدود 15 پي پي ا م وجود دارد. بور همچنين در ساختمان بسياري از كودها نظير بور در خاك مورد استفاده قرار بگيرد شيشه هاي بور وسليكات از نظر دوام قابليت جذب امتيازهائي دارند كه بيشتر در خاكهاي شني و در شرايط بارندگي زياد آشكار تر است واحتمال اين است كه در چنين شرايطي مصرف اين شيشه ها افزايش يابد(3).

2-فصل دوم
بور در گياه: بور موجود در محلول خاك بيشتر به صورت اسيد بوريك است وبه احتمال قوي به همين فرم نيز جذب گياه مي گردد كه در سال 1978 توسط منگل وكركبي مطرح شده است(4).
بور به دو صورت H2Bo3-1, HBo3 -2 توسط گياه جذب مي شود مقدار كل بور در اعضاي گياهي معادل 100-2 پي پي ام مي باشد در محصولات مختلف حداكثر بور در حد كفايت در برگها 30-5 پي پي ام مي باشد ودر برخي برگها ممكن است حتي به 100 پي پي ام نيز برسد بور موجود در محلول خاك مورد استفاده گياه قرار مي گيرد وباقيمانده بور در محلول خاك از نظر موادغذايي مورد استفاده گياه نيز از اهميت خاصي برخوردار است.


فاكتورهايي همچون مواد آلي وكانيهاي رسي ، مينرالها واكسيدهاي آهن و آلومينيوم وكربناتها ومديريتهاي كشاورزي مي تواند برروي ميزان بور قابل جذب براي گياه اثر بگذارد
ميزان بور محلول در آب در خاك با افزايش PH زياد مي شود ولي اين مطلب عموماً نمي تواند براي تمام موارد صحيح باشد(7).
در جنوب شرقي كشور پرو با يك سري خاكهاي مواجه مي شويم كه داراي غلظت زيادي از بور محلول در آب مي باشد كه غلظت بور در اين خاكها به صورت محلول چيزي حدود3 پي پي ام يا بيشتر مي باشد ودر بسياري از مناطق آن به 1000 پي پي ام نيز مي باشند به هر حال در دو گياه كتان و آلفاآلفا به راحتي در چنين خاكهايي مي توانند به رشد خود ادامه دهند در اين خاكها مواد و ويژگيها وفاكتورهاي مهم به قرار زير است.
PH برابر7/0 و8/0 CEC يا ظرفيت تبادل كاتيوني خاك 4/1ميلي اكي والان برصد گرم، بافت خاك مورد نظر لومي ولومي شني مي باشد ،كلسيم آن 80 درصد ومواد آلي آن 9/1 درصد و درصد كربنات كلسيم موجود درآن چيزي حدود 5تا 5/0 درصد مي باشد.
مطالعاتي كه روي تاثير كه كلسيم و منيزيم و PH خاك روي جذب بور به وسيله محصولات مي گذارد صورت گرفته ومشخص شده كه باافزايش PH باعث كاهش جذب بور مي شود كه آن نيز تحت تاثير افزايش PH خاك مي شود. عنوان شده كه شايد علت مقاومت در گياه كتان و آلفاآلفا در مقابل زيادي بور حل پذير در آب به خاطر تاثير PH ومقدار كلسيم خاك باشد.


مشخص شده وقتي PH وكلسيم ومنيزيم به طور همزمان زياد مي شود تاثيرآن در ميزان جذب خيلي كمتر است نسبت به زماني كه هريك از اين عوامل به طور جداگانه اي افزايش مي يايند( ).
در خاكها مقدار 5/0 تا2 پي ام از كل مقدار بور خاك قابل استفاده براي گياه مي باشد كه اين مقدار تنها 5/0تا 5/2 درصد از كل مقدار بور موجود در خاك است كه قابل استفاده گياه مي باشد.(15) .
نتيجه آناليز بافتهاي گياهي مي توان مقدار بور مورد نياز گياهان را مشخص نمود. به طوري كه در اين بررسي ها مشخص شده كه فاكتورهاي مثل زمان نمونه برداري ونوع گياه واندام مورد نظر در ميزان بور تاثير بسيار زيادي را خواهد داشت(10).

افزايش بور نسبت به افزايش كلسيم ومنيزيم يا هر دوخيلي بيشتر تاثير مي گذارد روي محصول وهمچنين مشخص شده كه اضافه كردن فرمهاي كربناته خيلي بيشتر از فرمهاي سولفاته موثر هستند.
به طوري كه بعد از اينكه محلول را برداشته مقدار كمي از بور در خاك پيداشده ودر بور خاكهايي كه كلسيم ومنيزيم يا هردو را به صورت سولفاته دريافت كرده اند نسبت به خاكهايي كه كلسيم ومنيزيم رابه صورت كربناته دريافت كرده اند كمتر بوده وبنابراين مشخص مي شودكه غلظت كلسيم ومنيزيم د ربافتهاي گياهي تحت تاثير افزايش وبكارگيري بور نمي باشد(16).
با بررسي كه بنسون در سال 1961 بر روي نوعي كلسيم انجام داد به اين نتيجه رسيده كه بور در گياهان داراي حركت مهم ومشخصي به طرف بافتهاي جوان تر است كه اين انتقال موجب كاهش بور دربرگهاي پاييني نمي شود ولي مشخص كننده تغييراتي است كه در برگهاي جوان رخ مي دهد وتازماني كه بور كافي وجودداشته باشد تاكانا در سال 1967 گزارش كرده است كه بخشي از بور كه توسط ريشه گياه آفتابگردان جذب مي شود به صورت غيرفعال جذب مي شود كه در فضاي آزاد درون گياه كمپلكس بورات با پلي ساكاريد تشكيل مي شود كه بيشتر مربوط مي شود كه روابط اسيتوكيومتري كه ميان جذب بور و آزاد شدن H وجود دارد.
بسياري از محققان ديگر نيز ثابت كرده اند كه جذب بوريك فرايند غيرمتابولسيمي است(7).
در سال 1976 مشخص شده كه بوري كه توسط ريشه جو جذب مي شود بور موجود در فضاي آزادي است كه معلوم شده است كه جز زيادي از كل بور يا در فضاي آزاد آب وجود دارد يا به طور قابل برگشت به صورت كمپلكس بورات پلي ساكاريد به ديوار چسبيده است بر طبق اين نظرات جزء زنده اي از جذب بور تحت كنترل متابولسيمي است وبعد از اين كه اين عنصر به حلالي قابل برگشتي در فضاي آزاد جمع شده است از آن خارج مي شود به نظر مي رسد كه جزء سازنده فعال جذب بور نسبتاً كم است وبور به هنگام جذب از جريان آب پيروي مي كند(6 ).
بور نسبتاً بي تحرك است مقدار آن از قسمت پايين گياه به بالاافزايش مي يابد د رگياه توتون شدت تعرق تاثير قطعي بر روي جريان صعودي بور در گياه دارد ونشان مي دهد كه اين عنصر بشته در آوندهاي چوبي انتقال مي يابد . جدول زير مقادير متفاوتي از بور را در قسمتهاي مختلف گياه خشخاش نشان مي دهد(4) .

1-2- نقشهاي بور در گياه
نقشهاي بسيار زياد بور به دليل وجود آن د رمناطق رشد وبافتهاي مرستمي نسبت داده شده است اين عنصر غيرفلزي در ساختمان هيچ آنزيمي وجود ندارد ولي فعاليت بسياري از آنرليها را تحت تاثير خود قرار ميدهد از جمله آنريم اكسيداز وسوكراز را مي تواند تحت تاثير قرا ردهد همچنين برروي مرحله گل دهي، ميوه دهي، مقابولسيم ازت انتقال وعمل هورموني وتقسيم سلولي نيز نقش دارد .
در سال 1957 مشخص شده كه تحقيقات انجام شده بر روي ساختمان ديواره كرفس نشان داده شده كه در بافت كلاسشيم گياهان مواجه با كمبود بور لاملا كمتري نسبت به گياهان طبيعي مشاهده مي شود، براساس نظرات وي بور سرع

ت وچگونگي تجمع كربوهيدرات را در مواد ديواره كنترل مي كند، تحقيقات نشان ميدهد برعكس بيشتر سلولهاي كلاشيمي كه داراي گوشه هايي باساختمان نامنظم بوده ومواد ديواره اي حالت متراكم پيدا مي كنند در اين آزمايش بور به عنوان يك عامل مورفوژنتيكي عمل كرده وتشكيل فرمهاي ويژه ديواره سلولي در گياه را تحت تاثير قرار ميدهد. كاج وراجر در سال 1953 توجه خود را به تجمع زياد وغير عادي كوبوهيدراتها در گياهان دچار كمبود بور معطوف داشتند و اين مسئله منجر به آزمايشاتي با استفاده از ساكاروز حاوي كربن 4 نشان دار شد نتايج بدست آمده ثابت كرد كه بور از طريق تشكيل كمپلكس برات-قند-قابل يونيزه شدن در انتقال قندها از ميان نشاء سلول نقش موثري دارد. به اين اعتقاد اين محققيقن در شرايط كمبود بور عرضه كرد و هيدراتها به نواحي مريستمي كاهش يافته ودر نتيجه بافتها تجزيه شده ومي ميرند با اين وجود گزارشهايي نيز وجوددارد كه بور به تنهاي براي انتقال قندضروري نيست.
به نظر مي رسد كه بور علاوه براثر محركي كه در جذب اكسيژن وقند توسط دانه گرده جوانه زده دارد روي رشد لوله گرده نيز نقش ويژه اي دارد(7). گفته مي شود كه بور در رابط آب سلولي نيز نقش دارد براساس نظر سيجر در سال 1950اگرچه اين يك نقش تغذيه اي بوردرحالت عادي نيست ولي اين عرضه بر فرآيندهاي آب زدايي احاطه داشته و از هيدراته شدن نوك ريشه جلوگيري مي كند بنابراين موجب مقاومت ريشه گياهان در مقابل اثرات نامطلوب يونهاي OH مي شود.
وايز و بليني دلايلي متعددي را ارائه نموده اند كه نشان مي دهد بور از طريق تاثير روي فرآيندهاي اكسيدكنندگي ريشه زايي را تقويت مي كند آنان عنوان نموده اند كه اين اثر ممكن است به واسطه تاثير بور در افزايش تحرك اسيدهاي سيتريك وايزوسيتريك غني از اكسيژن به طرف هيپوكوتيلها ويا ساير اثراتي كه روي مقابوليسم اسيد در قلم ها موثر است باشد(1).
محققيقين يك نقش احتمالي نيز براي بور عنوان نموده اند و آن هم در ساخت اسيدهاي نوكلكيك پيشنهادشده كه كاهش ميزان RNA در ريشه گياهان مبتلا به كمبود بور دليل بر اين ادعا است(4).
عنصر بور برخلاف منگنز و روي يا منيزيم سبب انجام واكنش در نتيجه كي ليت شدن آنزيم وسوسبترا نمي شود. براي عنصر ذكر شده فعال بودن برخلاف آهن ومولييدن به تغيير ظرفيت نياز ندارد واين يون از نظر واكنش نشان دادن با گروههاي هيدروكسيل ضد،الكل واسيد آلي وبيشتر شبيه فسفات است كه در تشكيل استرهاي اسيد بوريك مي دهد.(6).


تشكيل تركيب پلي هيدروليك اكسيد در ديواره سلولي باعث تركيب شدن بور با ديواره سلولي شده وايجاد ساختمان ظريف ديواره را شامل مي شود ودر موارد كمبود بور ساختمان ظريف ديواره سلولي زبرتر مي شود وتعدادي كمتري تيغه مياني به وجودمي آيد .نشانه ديگران تاثير سودمند اين عنصرروي بافتهاي در حال رشد است كه براي تند رشدي دانه گرده وهمچنين ثبات دانه گرده ضروري ومهم است(7).
بور عنصربسيار مهمي براي رشد بافتها است كه در غياب اين عنصر بافتها به طور غيرطبيعي تشكيل مي شوند ورشد مي كنند .
در هنگام كمبود بور باعث مي شود كه تقسيم سلولي متوقف شود در نوك ريشه گوجه فرنگي شش ساعت پس از انتقال به يك گلدان فاقد بور از طويل شدن باز مي ايستد . بور در صورت كمبود آن باعث مي شود كه رشد سلولهاي ميان آوندهاي چوبي وبافت آبكش متوقف يا كند شود ودر صورت ادامه كمبود اختلال در متابولسيم به وجودمي آيد. بسياري از محققين معتقد هستند كه يك كمپلكس ضدبورات خيلي راحتتر از مولكول قطبي قند تنها مي تواند از غشاء عبوركند. وعبور دادن قند از غشاء طي يك واكنش قابل برگشت ميان قندوبورات انجام مي شود(7).
در سال 1967 آرنوف اعلام داشته است كه مشخص شده كه عنصر بور با شش فسفر گلوكونات كمپلكس تشكيل مي دهد وآنها عقيده دارند كه در گياهان سالم ممكن است بور فعاليت آنزيم شش فسفرگلوكونات دي هيدورژناز را با كمپلكس شدن با سوستراي آن يعني شش فسفوگلوكونات تعديل كند شش فسفوگلوكونات دهيدروژناز اولين مرحله در مسير فسفات پنتوز تنظيم مي كند.
بور در فرايند تقسيم سلولي در بافتهاي مريستمي تشكيل جوانه هاي برگ وگل وجوانه زدن گره ها نقش دارد در تشكيل وترميم بافتهاي آوندي درمقابولسيم قند ومواد هيدركربنه وانتقال آنها در انتقال كلسيم در گياه وتنظيم نسبت كلسيم به پتاسيم در بافتهاي گياهي ودر تنظيم مقدار آب و هدايت آن در سلول نقش دارد(4).
عنصر بور در ساخته شدن اسيدهاي نوكلئيك حائز اهميت است به نظرمي رسد كه كاهش مقدار RAN، اولين نشانه كمبود بور درريشه گوجه فرنگي بعد از توقف رشد است . بور مقابولسيم RAN نقش داد به طوري كه در سال 1974 مشخص شده كه كمبود بور سبب مي شود ميزان فسفر كه جز اصلي تركيب نوكلئويتد است كاهش يابد . آزمايشهاي كه در سال 1970 توسط بسياري از دانشمندان انجام شد اينها مقابولسيم ازت در گياه آفتابگردان را در رابطه با مقداري عنصر بور مورد بررسي قرار داده اند وتمام اين مطالب نشان ميدهد در گياهي كه به اندازه كافي بور دريافت نكرده است.N – NO3 در ريشه وبرگ ساقه آنها جمع شده ونشان مي دهد كه از كاهش NO وساخته شدن اسيد آمينه جلوگيري شده وبعداز فراهم شدن بور براي گياه جذب فسفر-32 سريع شده وباعث تسريع در عمل پروتئين سازي مي شود كه در جدول(3-2) اين مطلب به خوبي نشان داده شده است.


هرگاه كمبود بور وجود داشته باشد ساخته شدن سيتوكين ها متوقف مي شود. در گياهان كه فاقد بور هستند به علت تجمع اكسين دانشمندان معتقدهستند كه بور با ساختن كمپلكس هاي با بازدارندگان IAA 2 اكسيد ازنظام مربوط به اين انزيم را حفاظت مي كند در سال 1967 دانشمندان در يافتند كه شروع عارضه لبه سوختگي لبه برگ در كاهو به نام لب برگشتگي رابطه زيادي با افزايش فعاليت اكسين در اثركمبود بوردارد.

 

جدول (3-2) تاثير بور روي فسفات DNAوRAN وپروتئين در گل آفتابگردان (4)
بور در محلول غذايي پي پي ام برگ ريشه
فسفات DNA برحسب درصد کل فسفات 0.5 0.2 0.5
فسفاتDNA درصد کل فسفات0.1 1.4 1.8
فسفات RNA 5 درصد 1.4 3.6
فسفات RNA 1 درصد 6.4 13
N پروتئين ميليگرم در هر گلدان 5 ميلي گرم 627 713
N پروتئين ميليگرم در هر گلدان 1 ميلي گرم 1267 1468

2-2 اندازه گيري مقدار بور
مقدار كل بور در سيكاتها بعد از اينكه باعصاره گيري مخصوص زيرين د رحدود آنها به كاربرده شود از داخل اين منابع استخراج مي شود.
يك مدل ساده اي براي تعيين مقدار كل بور در مو اد سيليكاتي پيشنهاد شده كه از نمونه هاي تركيبي با كربنات سديم كه درآب حل مي شود استفاده شده وبه منظور استخراج بور از فاز مايع همراه با عصاره گيري مخصوص استفاده كرده سپس بور را به وسيله اسيد هيدركلريك شستشو داده وبا رنگ سنجي مي شود وبرا ي استاندارد شدن از سه منبع اسنادارد استفاده كرده ونتايج
اندازه گيري نشان مي دهد كه مقدار بدست آمده خيلي بيشتر از حد استاندارد مي باشد نكته قابل توجه اين است كه در دو مرحله اول تفاوت وجود ندارد ودر سطح معني دار پنج درصد يك تفاوتي بين مقدار گزارش شده ومقدار استاندارد وجود دارد.
مقدار بور در سيكاتها مخصوصاً در سنگهاي سيليكاتي نقش مهمي از مطالعات زمين شناسي بازي ميكند وعلاوه بر آن مي توان سميت بور وتوانايي خاك را در فراهم نمودن بور براي يك مدت طولاني را براي رشد گياه تشخيص داد.
غلظت بور در نمونه هاي سيليكاتي استفاده شده د

رزير در سميت ميلي گرم بركيلوگرم بور مي باشد ومقدار بسيار ناچيزي از آن در تركيب باساير مواد است به آساني تشخيص داده نمي شود.
به منظور طبقه بندي مقدار بور در نمونه هاي سيليكاتي از عمل متحرك كردن بور به وسيله متيل بورات استفاده مي شود اما لازم به ذكر است كه براي تشكيل كمپلكس احتياج به صرف زمان مي باشد.
روشهاي ديگري همچون امرسيون اسيكتروگرافي جذب رنگ سنجي الكترود انتخابي يون وهدايت جفت شده پلاسما وامرسيون اسپكتروسكوپي مي توان براي تعيين مقدار كل بور نيز استفاده شود ولي به هرحال بايد اين روشها از دقت وسرعت بالايي برخوردار باشد .
بور مي تواند به وسيله كربنات سديم با عصاره گير مخصوصي نيز تعيين شود ولي در اين مورد چندين مشكل وجود دارد:
- آهن عنصري است كه مي تواند جايگزين بور شود.
- غلظت زيادي از نمك ممكن است باعث شود مقداري از نمونه هاي جامد در نوك شعله به گاز تبديل شود.
اين روشها براي تعيين مقدار بور بسيار حساس مي باشد كه در شرايط آبدار كاربرد زيادي دارد. ولي نكته قابل توجه اين است كه براي نمونه هاي معدني وبراي شرايط زيادي نمك يا در مواردي كه كاتيونهاي همچون آلومينيوم وكبالت وجود داشته باشد توصيه نمي شود . براي تعيين مقدار كل بور در نمونه هاي سيليكاتي قسمتي از بور را در شكل كربنات آبدار همراه با زرين اختصاصي بور وعصاره گيري مخصوص بعد از انحلال با آب بور را استخراج مي كنند.
در ايران يكي از روشهايي كه بسيار استفاده مي شود روش استخراج بور به وسيله آب جوشان است كه سالها قبل پيشنهاد ودر سال 1965 تغييراتي در آن داده شده است(14).

فصل سوم
كمبود بور: در برخي از مناطق ممكن است اتفاق افتد كه مقدار بور در خاك خيلي كمتر از آنچه كه گياه بايد از آن استفاده نمايد است در اين هنگام است كه گياه با كمبود عنصر بور روبرو مي شود وبه مرور علائم كمبود در گياه ظاهر مي شود

(7).
كمبود بور بيشتر در شرايط آب هواي خشك اتفاق مي افتد كه در اين زمان فعاليت ميكروبي در اين خاكها كاهش يافته وحركت بور در محلول خاك در اطراف ريشه گياه محدود ميشود از طرفي با توجه به اينكه مواد آلي يكي از منابع اصلي بور در خاك مي باشد عموماً در مناطقي كه باكمبود موارآلي مواجه مي شوند احتمال كمبود بور درآن مناطق بسيارزياد مي باشد حد بحراني براي بيشتر گياهان پاتزده درصد تاهغتادوپنج درصد ميباشد و تمام گياهان در خاكي با مقدار بور قابل جذب كمتر از 10 درصديك پي پي ام دچاركمبود مي شود وعده اي از گياهان ماننده چغندر قند وكلم در فاصله 10/1تا 75/0نيز علائم كمبودرانشان ميدهد. درمنابع ديگر ذكر شده زميني كه مقدار بور گياه از 15 پي پي ام كمتر باشد علائم كمبود بور ظاهر مي شود كمبود بور ممكن است در نتيجه آبشويي شديد به ويژه در خاكهاي شني، آهك دهي زياد، وهواي بيش از اندازه خشك رخ دهد.
3-1-علائم كمبود بور در گياه
از مهمترين علائم به طوركلي مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1-كلروز2-تحريف وضخيم شده يا شفاف برداشتن ساقه ها وميان تهي شدن آنها
3-روزت 4- ضخيم شدن وپيچ خوردن وكوتاه شدن ريشه ها 5-افتادن غنچه ها وشكوفه ه

ا.
علائم كمبود بور عموماً به صورت بد شكلي، سختي وسفتي ميوه هاست. همچنين ممكن است پوست ميوه شكاف دار وزبر شود وسطح آن ناهموار شده وداخل ميوه ممكن است بافت آن چوب پنبه اي شده ومركز آن قهوه اي شود.وبرگها بريزد وپوست ميوه ها ترك بردارد در سال 1949 اسميت مشاهده كرد كه اولين علامت كمبود كه هم د رمحيط شني وهم در مزرعه ديده

مي شود زرد شدن گلبرگهاي مياني وگلبرگهاي جانبي است كه اين علائم به سرعت توسعه يافته و در طي چند روز ريزش برگ آغاز مي شود وبرگها ضخيم شده وزمان تشكيل آنهاطولاني مي شود(1). هانس عنوان كرده كه در دوره هاي خشكي علائم كمبودتشديد شده ودرختان مركبات كه داراي كمبود بور هستند وحفره هاي آبكشي از بين رفته صمغ قابل ملاحظه اي از ميان شكافهاي كرتكس خارج مي شود اولين علائم كمبود بور مدتها قبل از پيدايش علائم ظاهري در درون گياه وسلولها پديد مي آيد به اين معني كه سلولها تقسيم شده وقادر به جداشدن از هم نيستند وديواره تجزيه مي شود كمبود بور باعث مي شود كه جوانترين برگها بدشكل چروكيده وضخيم شوند وبه رنگ سبز مايل به آبي ظاهر شوند وسپس ممكن است زردي نامنظمي در ميان رگبرگها فرعي پديد آيد.
در سال 1947 اثرات كمبود بور در روي در خت زيتون موردبررسي قرار گرفته ومشخص شد كه جوانه انتهايي شاخه ها خشك شده ولي جوانه هاي جانبي شروع به رشد كرده وبه آرامي موجب رشد گياه مي شود همچنين تغييرات شديد در برگها شامل انهدام كلروفيل، اكسيد، اكسيد اسيون غيرقابل برگشت تركيبات و مواد نستباً نامحلول به وجود مي آيد. در گياهان دچار كمبود بور تنش دانه گرده مختل شده وبه تشكيل ميوه آسيب مي رساند كه در مورد انگور اين مطلب صادق است وباعث مي شود ميوه توليد شده بسيار كوچك ونامرغوب باشد در درخت سيب كمبود بور موجب بروز لكه هاي ارغواني روي شاخه هاي جوان مي شود وشاخه هاي كوچك داراي پوست خشن وزبر مي شود ميوه به حد كافي رشد نكرده وبدشكل وداراي گره متعدد مي شود وزير پوست ميوه بافت چوب پنبه اي ضخيم تشكيل شده وبا توسعه از پوست تا مغز ميوه ادامه دارد. در برخي از ريشه هاي وقتي كمبود بور همراه كلسيم باشد ميوه ها ترك يا شكاف برمي دارند كه در كمبودهاي خفيف سطح ميوه پوشيده از شكافهاي زير شده كه به ظاهر ميوه رنگ حنايي مي د

هد. در درخت گلابي مبتلابه كمبود بور در روي شاخه هاي جوان قسمتهاي پوسيده سطحي ظاهر مي شود كه گاهي كمي برجسته است وريشه غير يكنواخت است معمولاً ظاهري گسترده به مناطق پوسيده روي درخت مي دهد درروي ميوه معمولاً نقاط گود وكم عمق مسطح به صورت گرد يا زاويه دار مشاهده مي شود وبقيه ميوه رنگ سبز تيره تري دارد در خاكهاي سنگين ودر اولين مراحل كمبود بور در درختان گلابي ممكن است عارضه اي به نام سوختگي شكوفه ها رخ دهد كه اين اختلال در سالهايي كه بارندگي شديد ودرجه حرارت كم است بيشتر مشاهده مي شود

علايم شامل پژمردگي مرگ شكوفه ها باقي ماندن برگها در حالت طبيعي وسالم است كه اين شكوفه ها از درخت جدا نمي شود وتا سال بعد باقي مي ماند(7).
معروف ترين نشانه كمبود بور در چغندرقند پوسيدگي طوقه ومركز ريشه است كه با تغييرات آناتومي درنقاط رشدي انتهايي شروع شده وجوانترين برگها پيچيده وكوچك مي شوند ورنگ آنها قهوه اي يا سياه مي شود وطوقه چغندرقند فاسد وعفوني شده وتمام گياه را در برمي گيرد(5).
در اثر كمبود بور جوانه هاي روينده وكم شدن رشد وفاصله ميان گره ها اتفاق مي افتد وزماني كه كمبود شديد شود زردي رنگ-خشكي گلها وبرشكلي ميوه ومرگ گياه مشاهده مي شود.
درمركبات لكه هاي آبگز روي برگهاي جوان ظاهر مي شود وبعد قهوه اي يا خشك مي شود و گلبرگها ضخيم مي شود ميوه كوچك شده وماده صمغ مانندي در داخل آن جمع مي شود.(7)
درتاكها در مناطقي كه آبشويي زياد داريم كمبود بور در درخت انگور مشاهده مي شود ودر مناطق ساحل كاليفرنيا با بارندگي زياد تاكستانهاي ديم احتمالاً كمبود بور را نشان مي دهند كه در آنها سطح برگ به طور غيرعادي زبرشده و نقاط برجسته بين رگبرگها تشكيل شده كه سبب لوله شدن برگ به طرف بالاو پايين مي شود.
كمبود بور معمولاً جوانه ها به قدر كافي ومناسبي رشد نمي كنند وشكل آنها معمولاً گرد ويا داراي سروته پهن مي باشد( 5 ). همچنين از علائم كمبود بور مي توان به خشك شدن نقاط رشد وكاهش اندازه بين دو گره اشاره نمود.( 3 ).طع هستند مشخص مي شود در شرايط كمبود شديد رگه هاي كلروز طويل تر شده وبالاخره تمام سطح برگ را فرا مي گيرد گاهي اثرات آن د رسطوح پاييني برگ هم ديده مي شود ودر كمبود خيلي شديد كلروز درون رگبرگها وبد شكلي رخ مي دهد. (7 ).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید