بخشی از مقاله

بیماری های گاوی


مقدمه
هدف از فراگيري هر علمي ، به كار بستن و استفاده عملي ازآن براي بهبود زندگي بشر مي باشد . دامپزشك از يك سو با تشخيص، درمان و پيشگيري بيماريهاي دامي به توليد پروتئين و فرآورده هاي غذايي با منشأ دامي كمك مي كند و از سوي ديگر ، با تشخيص و درمان به موقع و در صورت لزوم معدوم كردن دام، از سرايت بيماريهاي قابل انتقال از دام به انسان جلوگيري به عمل مي آورد.
يك گاوزماني قادر به توليد شير مي باشدكه زايمان كرده و كل توليد شير اين حيوان در طول عمر او زماني به حداكثر مي رسدكه به طور مرتب و با فاصله مشخصي ( حدود 12 ماه ) زايمان كند . يك گاودار حرفه اي بايد به راندمان توليد مثل گله توجه فوق العاده اي داشته باشد . اين در حالي

است كه اكثر گاودارها به اين مسأله بي توجه هستند و به دليل طولاني شدن فاصله بين دو زايش گاوها ، توليد شير و در نتيجه درآمدشان كاهش مي يابد .
يكي از دلايل اصلي افزايش فاصله بين دو زايش و آبستني مجدد ، بيماري هايي است كه گاو بعد از زايمان به آن ها مبتلا مي شوند . با پيشگيري ازاين بيماري ها مي توان از افزايش فاصله بين دو زايش و كاهش پتانسيل توليد شير گله جلوگيري كرد .

ادم پستان
سببها ، نشانه هاي باليني و عوامل مساعد كننده
ادم پستان ،يك پرخوني مهم پستان با انفيلتراسيون مايع سروزي در زير پوست مي باشد . نبايد آن را با ورم پستان ، يعني تورم غده پستان كه خيلي بندرت تمام كارتيه ها را در بر مي گيرد، اشتباه كرد . تليسه هاي آبستن بيشتر و شديدتر از گاوها مبتلا مي شوند . ادم پستان معمولاً 2 تا 3 هفته قبل از زايمان نمايان مي شود . حجم پستان افزايش مي يابد . پستان متسع ، درخشان ، دردناك ، با سرپستانكهاي بيش ازحد باز و دور ازهم مي باشد . گاهي ادم تا زير شكم گسترش مي يابد و تشكيل يك آمپول تا ناف را مي دهد ، در موارد ديگر به طرف فرج تا پرينه بالا مي رود .
گاو بسختي از زمين بلند مي شود و بسختي جابجا مي شود . سرپستانكها در معرض آسيب قرار دارند . زخمهاي سرپستانكها از سببهايي مي باشند كه موجب حذف پيش از موعد گاو مي شود . حجم پستان و وضعيت باز سرپستانكها، مزاحم گذراندن شيردوش شده و جريان شير را مختل مي كند . ادم پستان ، زمنيه را براي ابتلاي پستان به تورم مساعد مي كند .
بعضي نژادها (جرسي و هلشتاين ) حساسترند . در هر نژاد ، بعضي از افراد مستعدتر مي باشند . معذالك ، ارثي بودن آن ضعيف است و حدود15% مي باشد .
تليسه هايي كه درسن بيش از 30 ماهگي زايمان مي كنند ، بيشتر در معرض ابتلا هستند . هنگامي كه دوره خشكي افزايش مي يابد و گاوها چاق هستند و كمتر فعاليت بدني دارند ، خطر ابتلا بيشتراست . علت ادم پستان ،تغييرات هورموني قبل از زايمان وبويژه بالا رفتن استروژنهاي عمل كننده روي خاصيت نفوذ پذيري سلولها مي باشد . بعلاوه ، وزن رحم ، كندي درجريان برگشت خون از پستان را مساعد مي كند بالاخره ترشح كلستروم نيز داراي نقش مي باشد . از نقطه نظر غذايي، به نظر مي رسد كه نسبت زياد پتاسيم قبل از اولين زايمان يا درجريان دوره خشكي اثر سوء داشته باشد.افزايش انرژي در جيره دوره خشكي و نيز آماده شدن گاو براي زايمان همراه باافزايش ناگهاني كنسانتره از سببهاي مساعد كننده مي باشند .


اقدامات عمومي مبارزه
بر اساس حذف فاكتورهاي مساعد كننده مي باشد :
در نظر گرفتن زايمان زود در اولين زايمان (24 تا28 ماه ) ؛
مساعد كردن فعاليت بدني ماده گاوها به وسيله آزاد گذاشتن حركاتشان درست قبل

از زايمان ؛
هدايت غذايي مناسب قبل از زايمان ، افزودن تدريجي كنسانتره در جريان 2 تا 3 هفته قبل از زايمان كه نبايد حداكثر از 3 كيلوگرم درروز براي گاوهاي با توليد بالا تجاوز كند .
درمان
درمان براساس دو هدف زير مي باشد :
تسكين موضعي درد و مساعد كردن رفع پرخوني به وسيله استعمال خارجي پمادهاي بويژه براساس متيل ساليسيلات . به عنوان مكمل ، گاهي كمي دوشيدن قبل از زايمان مفيد مي باشد .
فراهم كردن زمينه ازبين رفتن اكسودا به وسيله ادرار با استفاده از مدرهاي قابل تزريق مي توان از داروهاي داراي در عين حال خاصيت مدري و كورتيكوئيد در زماني كه زايمان نزديك است و يا بلافاصله پس از زايمان استفاده كرد .
خونريزي ها
سببها ، نشانه هاي باليني و عوامل مساعد كننده
خونريزي ها عبارت از جريان خون به خارج از رگ هاي خوني مي باشند . تمام قسمت هاي بدن ممكن است دچار خونريزي شوند . در گاوها ، به ويژه در اثر سخت زاييها وبيرون افتادن رحم به خارج (پرولاپس رحم ) ، خونريزي هاي بسيار شديد اتفاق مي افتد .
اين خونريزي هاي زايماني بنا به رگ هاي پاره شده سه تيپ مي باشند :
 خونريزي داخلي عموماً در اثر پارگي سرخرگ رحمي اتفاق مي افتد ، كه به دنبال كشيدن گوساله در گردن رحمي كه كامل باز نشده ، يا در اثر پرولاپس رحم رخ مي دهد .گاو به تدريج قدرت خود را از دست مي دهد و مخاطات چشم بسيار رنگ پريده مي شوند .
 خونريزي سرخرگ مهبل در اثر پارگي فرج و مهبل .
 خونريزي سفره اي – رگ هاي كوچك رحم خونريزي مي كنند . گاو در لحظات مختلف يك لخته خوني نسبتاً حجيم به بيرون مي ريزد . كمبود كلسيم اين نوع خونريزي را مساعد مي كند .
اقدامات عمومي مبارزه


مشكلات زايماني به علت اندازه گوساله ، وضعيت بد گوساله ( اندام يا سربرگشته ، دوقلويي ) يا آنومالي رحم (پيچ خوردگي ) ، دخالت را ايجاب مي كند .
براي اجتناب از عوارض پس از زايمان ، بايد گاو را به آهستگي از زمين بلند كرد تا رحم در وضعيت داخل شكمي قرار گيرد و از پرولاپس آن جلوگيري شود . معاينه گاو ايستاده ، وجود و يا عدم وجود خونريزي سفره اي و پارگي هاي مهم را آشكار خواهد ساخت .


درمان
- در مورد خونريزي داخلي به دنبال پرولاپس رحم ، درمان وجود ندارد . گاو بايد كشتار شود .
- در مورد پارگي سرخرگ مهبلي ، بايد دامپزشك را براي ليگاتور كردن آن باخبر كرد . در مدت انتظار تا رسيدن دامپزشك ، بايد رگ را با يك پنس خون بند فشار داد و يا در صورت نبودن پنس با دست اين كار را انجام داد .
- خونريزي هاي سفره اي نيز دخالت دامپزشك را لازم مي سازد . داروهاي ضد خونريزي مانند Etamsylate ، Naftazone ،Pectine و ويتامين K تزريق مي شوند .
جفت ماندگي
سببها ، نشانه هاي باليني و عوامل مساعدكننده
بيرون آمدن پرده هاي جنيني ، آخرين مرحله از زايمان مي باشد . اين عمل معمولاً طي 12 ساعت پس از تولد گوساله به وقوع مي پيوندد و بعد از اين مدت چنانچه پلاسنتا بيرون نيايد ، جفت ماندگي ناميده مي شود . جفت ماندگي عبارت از تأخير در خروج و يا بيرون نيامدن پرده هاي جنيني است . در گله هاي شيري ، 10 تا 15 درصد زايمان ها به جفت ماندگي منتهي مي شوند . در يك دهم گله ها فراواني بالاي 20 درصد مي باشد .
جفت ماندگي به تنهايي وخيم پلاسنتا ، نتيجه انقباض پلاسنتوم هاي رحم و انقباضات رحمي است. پديده هايي كه موجب جفت ماندگي مي شوند بخوبي شناخته نشده اند. عدم تعادل هورمون ها كه همراه جفت ماندگي مي باشد – تأخير در بالاآمدن سطح استروژنها و پايين افتادن پروژسترون ، غلظت پايين پروستاگلاندينها درخون – قبل از زايمان وجود دارد .از طرف ديگر ، مي دانيم كه جفت ماندگي به نارسايي در انقباضات رحمي مربوط نيست . بيشتر اوقات جفت به طور نسبي خارج مي شود واز فرج آويزان است . هم چنين گاهي به طور كامل در رحم و مهبل باقي مي ماند، بدون آن كه قسمتي ازآن ديده شود . هيچ نشانه عمومي مانند درد يا كاهش اشتها وجود ندارند . اگر درمان جفت ماندگي انجام نشود ، ممكن است دام لاغر شود . تشخيص براساس مشاهده گاو بعد از زايمان استوار است .
هنگامي كه پلاسنتا پيدا نمي شود .. و اين مسئله گاهي در اصطبل و يا در مرتع اتفاق مي افتد – لازم است يك تجسس رحمي براي مطمئن شدن از اين كه جفت بيرون آمده است انجام داد .
معمولاً همراه با جفت ماندگي ، كوتاهي مدت آبستني (زايمان زودرس ، تولد دوقلوها) به چشم مي خورد . جفت ماندگي ممكن است در نتيجه تورم جفت (پلاسنتيت ) به دنبال يك بيماري عفوني

اختصاصي كه احتمالاً ايجاد سقط جنين كرده و يا فقط جفت را عفوني كرده است نيز به وجود آيد .
فاكتورهاي مساعد كننده ، به غير از عفونت ها ،به خوبي شناخته نشده اند و اختصاصي نيستند . مهمترين آن ها شامل عدم تعادل غذايي در اواخر آبستني ، به ويژه كمبود ازت ، انرژي ، ويتامين A ، كلسيم ، منيزيوم و سلنيوم همراه با از دست دادن وزن بدن و توزيع جيره فقير از نظرپيش سازهاي پروستاگلاندينها مي باشند . سيلوي علوفه مي تواند يك فاكتور مساعد كننده باشد .
اقدامات عمومي مبارزه با متريت و سقط جنين در گله باشد ، بايد جهت شناسايي عوامل مشترك اين ابتلاها از گله آزمايش به عمل آيد . اگر تجزيه هاي آزمايشگاهي ، عوامل عفوني اختصاصي را مشخص كنند ، اقدامات ويژه اي مدنظر قرار مي گيرند (مراجعه به بيماري هاي آبستني ) .اگر مربوط به عوامل عفوني نباشد ، بايد جيره دوره آبستني دام را جزء به جزء بررسي كرد : جستجوي كمبودها از نظر انرژي ، ازت ، مواد معدني ، ويتامين A و تصحيح آن ها درصورت لزوم ضروري است .
اگر هيچ چيز غير طبيعي پيدا نشود ، مي توان 5/7 ميلي گرم سلنيت سديم و 630 ميلي گرم استات D1α توكوفرول را يك ماه مانده به زايمان و سپس 15 روزمانده به زايمان از راه عضلاني به طور سيستماتيك به تمام گاوهاي گله تزريق كرد .
از پيشگيري دارويي استفاده مي شود ، اما مؤثربودن آن هرگز در شرايط تجربي به طور جدي اندازه گيري نشده است . اثرپيشگيري كننده پروستاگلاندينهايي كه درست بعد از زايمان تجويز شده اند نشان داده نشده است، استعمال سيستماتيك آن ها به طور كلي گران تمام مي شود .
درمان
تمام گاوهايي كه جفت آن ها طي 12 ساعت پس از زايمان بيرون نيامده است بايد مورد معاينه دامپزشك قرار گيرند .
اگر درآوردن جفت بادست جراحات رحمي ايجاد نكند، دامپزشك مي تواند اين كار را انجام دهد. در اين مورد نياز به داروي اضافي نيست. اگردامپزشك تشخيص دهد كه تورم جفت وجود دارد و در آوردن جفت با دست امكان پذير نيست، درمان جدي با آنتي بيوتيك براساس اكسي تتراسيكلينها، به طور موضعي و يا از راه عمومي (بهتر است )، انجام مي شود. يك درمان هومئوپاتيك نيز مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. داروهايي مانند اوكسي توسين و استروژن ها اغلب مؤثر نيستند ، زيرا بيشتر روي انقباضات رحمي اثر مي كنند تا روي پلاسنتوم.
مسلماً فاكتورهاي غذايي كه مظنون به مساعد كردن جفت ماندگي در گاو مبتلا به جفت ماندگي و به طور عمومي تر در گله هستند ، بايستي تصحيح شوند.


لازم است گاوهايي را كه جفت ماندگي دارند تحت نظرداشت .براي اين منظور، بايد ترشحات مهبل در3 هفته پس از زايمان و كنترل جمع شدگي رحم بين پنجمين و هفتمين هفته مد نظر قرار گيرد .
گاهي مشاهده مي شود كه گاوها جفت خود را مي خورند . اين عمل عوارضي به دنبال ندارد .
استونمي گاوهاي شيري
سببها ، نشانه هاي باليني و عوامل مساعد كننده
استونمي يا كتوز ، بيماري گاوهاي شيرواربا توليد بالاست كه در 10 هفته اول شيرواري

رخ مي دهد. فراواني آن بنابرگله هاي مختلف ، متفاوت است و ممكن است از يك مورد در هر دو يا سه سال تا پانزده مورد در سال متغير باشد . در اوايل شيرواري، گاو براي سنتز لاكتوز به مقادير زيادي گلوكز نياز دارد. اين نياز از سومين هفته بعد از زايمان حداكثر مي باشد. در همين دوره، گاو اشتهاي كافي براي خوردن مواد انرژي زا براي سنتز لاكتوز را ندارد. كمبود انرژي موجب انتقال قابل توجه ذخاير چربي بدن مي شود و تغييرشكل چربي ايجاد مقادير زيادي اجسام ستوني مي كند . اين اجسام ستوني در حضور گلوكز براي توليد انرژي شكسته مي شوند. اگر گلوكز به قدر كافي در دسترس نباشد، اين اجسام ستوني درخون انباشته مي شوند. نشانه هاي درمانگاهي استونمي در ابتدا شامل كاهش توليد، عدم رغبت به غذاهاي هميشگي ، جستجوي علوفه خشك و كاه و ليسيدن دايم (پيكا ) مي باشد. در مرحله بعد، حيوان از پا مي افتد، درجه حرارت بدن طبيعي است، دام خواب آلوده است، گاهي بحران هاي تحريك مشاهده مي شود؛ يبوست و بوي مشخص استون از نشانه هاي بارز بيماري است. گاهي بوي سيب از هواي بازدم، از شير و يا از ادراربه مشام مي رسد .گاو بيمار در 80 درصد موارد بهبود مي يابد، اما لاغر مي شود و توليد شيرش بسيار پايين مي افتد.
استونمي ثانويه ، ممكن است در اثر كاهش اشتها با منشأهاي مختلف مانند درد، بيماري هاي عفوني همراه با تب مركزي اتفاق افتد . بنابراين براي تشخيص قطعي استونمي اوليه ، بايد تمام سبب هاي استونمي ثانويه تفكيك شوند .
اقدامات عمومي مبارزه
پيشگيري كتوز بر اساس تغذيه گاو با جيره هايي است كه دام به خوردن آن ها رغبت نشان مي دهد و از قابليت هضم بالايي برخوردارند . تنها علوفه با كيفيت خوب كه به طور صحيح از نظر ازت و انرژي كامل شده باشد به اين مهم پاسخ مي دهد .اين جيره ها به ويژه در سه ماهه اول پس از زايمان به طور دلخواه و به اندازه كافي دردسترس دام ها قرارداده مي شوند . انتقال به اين جيره دو تا سه هفته قبل از زايمان انجام مي شودو با توزيع علوفه دوره شيرواري وكنسانتره آغاز مي

گردد . رعايت اين توصيه هاي اساسي ، كمبود هاي انرژي و انتقال ذخايربدن را محدود مي سازد . بدن ، گلوكز را از منابع زير تأمين مي كند :
 نشاسته هضم شده درروده كوچك ؛
 نئوگليكوژنزكبدي، كبدي گلوكزرا از اسيد پروپيونيك شكمبه و بعضي اسيدهاي آمينه مي سازد .
هنگامي كه جيره اصلي از نظرمقدار انرژي فقير باشد ، بايد اين كمبود را با مقدار زيادي غلات جبران

نمود . مخلوط گندم و جو با غلات كمتر تخميري مانند ذرت و سورگوم براي كاستن از خطرات استونمي مي تواند جالب باشد .
به موازات اين اقدامات ، بايد براي بالا بردن تأمين گلوكز ، اتلاف انرژي را كه دراثراسترس و جريان هوا (كوران ) رخ مي دهد محدود كرد .
بايد فعاليت بدني دامها را مساعد نمود تا بتوانند ذخاير گليكوژن عضلات خود راانتقال دهند .
درمان
 براي مساعد كردن زمينه بهبود گاوهاي كتوزي ، بايدابتدا ساير بيماريهايي را كه موجب كاهش اشتها مي شوند درمان كرد .
 درمان اختصاصي با تجويز مخلوطي از 500 گرم مونوپروپلين گليكول و 300 گرم پروپيونات سديم انجام مي شود .
 اگر چندين گاو همزمان نشانه هاي استونمي را نشان دهند ، مي توان تمام گاوهاي درمعرض خطر را كه دهمين هفته شيرواري خود را سپري نكرده اند درمان نمود . به اين دامها به مدت 5 روز از راه خوراكي 300 گرم مونوپروپيلن گليكول (MPG) در دوبار يا 300گرم پروپيونات سديم در دوبار تجويز مي شود .
 چنانچه وضع دام بحراني باشد ، تأمين گلوكز از راه وريدي در ابتداي درمان با دُز 05/0 گرم به ازاي كيلوگرم وزن زنده ي دام ضروري است . نبايد بيش از 1/0 گرم به ازاي كيلوگرم وزن گلوكز تجويز كرد ، زيرا خطر ايجاد هيپرانسولينمي (افزايش انسولين خون ) كه حيوان را به طرف هيپوگليسمي شديدتر از قبل مي برد وجود دارد . كورتيكوئيدها مسايل مربوط به كتوز را بخوبي بهبود مي بخشند . اما اين بهبودي به قيمت انتقال پروتئينهاي عضلاني ، ضعف دفاع ايمني وكاهش توليد تمام مي شود ؛ بنابراين اين بايد فقط در موارد بحراني مصرف شوند .
تب شير يا هيپوكلسمي زايماني

 


سببها ، نشانه هاي باليني وعوامل مساعد كننده
تب شير تقريباً 5 درصد گاوهاي شيري بويژه بهترين توليد كننده هاي شير را مبتلا مي كند و بين آنها ، بويژه آنهايي كه چندين شكم زاييده اند ، از سومين زايمان مبتلا مي شوند. در بيش از 70 درصد موارد ، حيوانات در زايمانهاي بعدي نيز مبتلا مي گردند . اين بيماري در خلال 48ساعت پغما مي شود . ريتم قلبي به بيش از 100 ضربان در دقيقه (به جاي 70 تا 75) مي رسد . درجه حرارت بدن به 37 درجه سانتي گراد سقوط مي كند .
تب شير هميشه به وسيله كاهش كلسيم خون يا هيپوكلسمي مشخص مي شود . غلظت

كلسيم به پايين 6 ميلي گرم در 100 ميلي ليترج(به جاي 10 كيلوگرم در 100 ميلي ليترجبه طور طبيعي ) مي رسد . بيماري از افزايش كالسي تونينج– هورمونججتيروئيد (كاهش دهندهجانتقال كلسيم استخواني ) – نتيجه مي شود . كلسيم اسكلت نمي تواند مورداستفاده قرار گيرد ، در حالي كه ترشح آن به طور ناگهاني به 7/1 گرم كلسيم دريك ليتر كلستروم و 2/1 گرم كلسيم دريك ليتر شير افزايش مي يابد .
سببهاي مساعد كننده هيپوكلسمي عبارتند از :
 زيادي كلسيم جيره (بيش از 70گرم در روز ) قبل از زايمان ، همچنين افزودن مكمل معدني – ويتاميني به جيره وغذاهاي خشبي غني از كلسيم (كلم ، منداب : كلزاروغيره )؛
 كمبود ويتامين D3؛


 تغذيه بيش ازحد گاوها در دوره خشكي كه زمينه را براي ثابت كردن كلسيم درچربيهاي ذخيره مساعد مي كند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید