بخشی از مقاله


آنچه که NLPFs از جنگل های صنعتی و عمومی تشخیص میدهد، اختلاف مالکان Nlpf اهداف مدیریتشان، توانایی ها و محدودیت ها می باشد. مادراینجا روی 94 درصد مالکیت خصوصی جنگل ها تمرکز می کنیم که توسط افراد و خانواده ها حفظ شده است و اینک مجموعاً برای 59 درصد کل زمین های جنگلی مالک شده به طور خصوصی به حساب می آید. این افراد چه کسانی هستندو چرا آنها مالک زمین های جنگلی هستند؟


«مالکان Nlpf چه کسانی هستند؟»
9.9 میلیون مالک جنگل های خصوصی درسال 1994 وجود داشت و بالای 8/7 میلیون در 1978 وتعدادشان درحال رشد است. تقریباً 100 درصد مالک Nlpf بودند. چرا؟
تعداد نسبتاً کوچکی ازدارندگان صنعت مقدارزیادی زمین را مالک بودند. بنابراین اگرچه آنها درحدود 20 درصد زمین جنگل خصوصی را مالک هستندآنها شامل کمتر ازیک درصد تعداد مالکان می باشند. درحدود 90 درصد مالکان Nlpf درمناطق شمالی و جنوبی ایالات متحده هستند. درسال 1994 شمال درحدود 18 درصد مالکان زمین جنگلی خصوصی تر از 1978 داشت به جنوب یک

افزایش 26 درصدی را تجربه کرد، درحالیکه غرب جهش تقریباً 67 درصدی را مشاهده کرد. تعداددرحال رشد مالکان Nlpf نشان میدهد که منبع Nlpf بیشتر و بیشترین مالکان تقسیم شد

ه است.این مخصوصاً درتداخل شهری – روستایی درست است، جایی که قطعه بندی زمین و شهرسازی روندهای چشمگیری هستند. تجزیه مالکیت های بزرگ به مالکیت های کوچکترتقسیم شده است. که همچنین درمناطق روستایی رخ می دهد، همانطورکه آداب شهری خلوتگاه روستایی را جستجو می کند. یک برآورد این است که تعداد مناطق Nlpf با 10 آکریا کمتر52 درصد بین 1978 و 1995 افزایش یافته است. تجزیه بدون شک مربوط به افزایش دراماتیک درتعداد مالکان Nlpf درغرب طی دو دهه گذشته می باشد. درتطابق با روندولی به طرف تجزیه مالکیت های

جنگل، برخی قسمت های کشور, تراکم زمین را تجربه می کند، جایی که درآن مالکیت های بزرگ حتی از طریق خرید زمین مجاوربزرگتر می شود. این مخصوصاً درمناطق حاکم شده توسط مالکیت صنعتی بزرگ آشکارمی باشد، از قبیل قسمت های جنوب عمیق. قطع جمعیتی مالکان Nlpf درحال تغییر است. بخش مالکان قدیمی تر Nlpf درحال افزایش است: درحدود 45 درصد مالکان Nlpf، 45 تا 64 ساله هستند و درحدود 20 درصد، 65 ساله یا بیشتر هستند. مالکیت مزرعه Nlpf از 57 درصد زمین جنگلی Nlpfدر 1952 تا 29 درصددر 1992 کاهش یافته است. امروزه مالکان اداری و بازنشسته زمین های جنگلی، رایج ترین تصرف ها میباشند که با همدیگر بالای نیمی از مالکیت های خصوصی را شامل می شوند.
خریداران جدید زمین Nlpf به هرحال تمایل به جوان تربودن با تحصیلات بالاتردارند و درآمدهای بالاتر از مالکان دهه های اولیه Nlpf دارند. اگرچه 67 درصد مالکان زمین جنگلی دریک مایلی زمین های جنگلی شان یادرخود آنها زندگی می کنند، آنها تمایل به مالک شدن جنگل بازمان کمتراز نسل های اولیه دارند: 40 درصد مالکان خصوصی، زمین هایشان را برای 15 سال یا کمتر مالک شده اند.
کمتر از10 درصد زمین جنگل خصوصی برای بیش از 45 سال همان مالکیت را دارد.

این موانع جدی را برای مدیریت طولانی مدت نشان میدهد. شکل 5-10 توزیع زمین جنگل خصوصی توسط تصرف مالک ,1994 چندین افسانه قدیمی درباره مالکان Nlpf تنها اخیراً برای مبارزه طلبی توسط تحقیق علمی اجتماعی شروع شده است. براساس تصمیم هایی که ممکن است اعتباربیشتری در 1950 داشته باشد، بسیاری از جنگل سازان به مالکان Nlpf به عنوان مردم روستایی با خانواده ای قوی که به زمین وابسته هستند فکر می کنند.


همچنین آنها جهت یافته به طرف تولید جنگل تصورشده بودند و قدری به طرف محیط گرایی مخالف بودند. آنها ارزش گذاری حقوق ملک خصوصی را تحت هرملاحظه دیگرتصورکرده بودند، که شامل بهداشت اکولوژیکی یا نفع عمومی می باشد. این حقایق مخصوصاً برای مالکان قطعه های بزرگ زمین جنگلی درست تصورشده بودند. تحقیق اخیردرجنوب آمریکا و هرکجای دیگر، دروغی براین افسانه ها قرارمیدهد.


ُُمالکان Nlpf به نظرمیرسد که به طورافزاینده ای بقیه گروه آمریکایی و شریک شدن با همان میزان هارا دوست دارند. آنها شهری ترهستندوازلحاظ مالی بهترو تحصیل کرده تر از گذشته هستند. آنها ارزش های محیطی روند کلی جامعه را درهمان بخش ها سهیم هستند، همانطورکه شهروندان دیگر U.S انجام می دهند. ومالکان بخش بزرگ تقریباً متفاوت از مالکان بخش کوچک

نیستندهمانطورکه قبلاً معتقد بودند. «چرا آنها زمین جنگلی را مالک می شوند؟» مالکان Nlpf جنگل را برای دلایل بسیاری مالک می شوند. برخی زمین های جنگلی را به ارث می برند یا آنرا تصادفی با مزرعه یازمین مسکونی می خرند. دیگران زمین جنگلی را برای تفریح یا به عنوان یک سرمایه گذاری خریداری میکنند. اکثرمالکان Nlpf دلایل بسیاربرای مالک شدن زمین جنگلی دارند.
تنها برخی از آنها ممکن است تصمیمات مدیریتیشان را درزمان های ویژه حاکم سازند. در
1) جنگل بخشی ازمحل سکونت یا مزرعه شان می باشد.
2) مالکیت جنگل لذت هنری را فراهم می آورد.
3) مالکیت جنگل یک سرمایه گذاری مالی خوب است.


4) آنها ازتفریح جنگل لذت می برند.
مالکان نسبتاً کم Nlpf، 5 درصد دریک بررسی اخیر (3) گزارش تولید جنگل به عنوان دلیل اولیه برای مالک شدن زمین جنگلی. باوجوداین تمام وقت اکثر جنگل تجاری در Nlpf برداشت شده است. 46 درصد آنها درسال 1994 بررسی شده اند که جنگل را برداشت کرده بودند.
این مخصوصاً ازمالکیت Nlpf بزرگتر ژست می باشد که به طورنمونه مدیریت متمرکز را برای محصولات جنگل دریافت می کند. مصاحبات مفصل با مالکان Nlpf بیان میدارد که ارزش های مربوط به جنگل و عملکردها ممکن است اجزاء میراث قومی یا فرهنگی مالکان جنگل باشند. مالکیت جنگل و مدیریت جنگل برای خانواده ها فرصتهایی برای بودن و کارباهم دیگررا فراهم می آوردو انسجام خانوادگی را تقویت میکند و گره های بین نسل هارا تقویت و قوی می سازد. برای بسیاری از مالکان، مالکیت

جنگل کلیدی برای هویت شخصی می باشد و مدیریت بیانی برای عقاید وارزش های شخصی ارائه میدهد. جنگل کاملاً اداره شده به عنوان میراث آنهایی به کارگرفته می شود که کار گزارش

هستند. ما دامیکه این ارزش ها که تراز درآمد فروش الواریا شکارروزانه آسان نشان داده می شوند، آنها باوجود این به تعیین شرایط جنگل Nlpf کمک میکنند.
«خط مشی ها و برنامه های Nlpf»
برداشت کلی تاریخی:از 1900 مالکان Nlpf معاونت برنامه ریزی مدیریت جنگل به کاشت درخت، کنترل آتش و دیگرفعالیت های جنگلبانی برا از نمایندگی های عمومی دریافت کرده اند.
«1-10 sidebar »
تعدادی، مقدارزیادی را مالک میشوند و اکثراً تنها مقدارکمی را می خواهند.
توزیع آکرهای جنگل خصوصی درمیان مالکان، بحث گمراهی کامل مالکیت های خصوصی را عرضه می دارد. اکثر مالکان خصوصی بخش های نسبتاً کوچکی اززمین جنگلی را حفظ می کنند: 59 درصد کمتر از 10 آکر دارند و 86 درصد کمتر از 50 آکررا مالک هستند. به عبارت دیگر اکثرزمین جنگلی دربخش های خیلی بزرگ توسط مالکان صنعتی و مالکان Nlpf حفظ شده است تحقیق نشان می دهد که مالکان بخش های بزرگ احتمالاً بیشتر از مالکان بخش های کوچک برنامه های مدیریت دارند و درباره جنگلبانی آگاهی دارند و برای مدیریت جنگل قابل اعتماد هستند و الواربرداشت می کنند.


یک بررسی درسال 1994 تخمین زد که کمتر از 6 درصد مالکان Nlpf برنامه مدیریت جنگل نوشته شده داشتند. اینها به طور نمونه مالکان بخش های بزرگتر بودند، اینها 6 درصد مالکان Nlpf را مالک شده بودند که 26 درصد زمین جنگلی Nlpf بود. تعدادی بررسی و تحقیق نشان داد که شدت مدیریت جنگل به طور مثبت مربوط به سایز یا اندازه حفظ جنگل و موقعیت های مالک می باشد. به هر حال، برخی تحقیقات اخیر بیان می دارد که مالکان بخش بزرگ متفاوت از مالکانبخش کوچک در عقایدشان باتوجه به موضوعات محیطی و جنگلبانی نیستند همانطور که به طور نمونه فرض شده است. برای مثال اکثریت هردو گروه موافق هستند که حقو ملک خصوصی باید محدود شود اگر برای حمایت محیط ضروری است توزیع مساحت Nlpf در میان مالکان دلالتهای مهمی برای خط مشی جنگل دارد. از لحاظ تاریخی برنامه های مساعدت جنگلبانی با حمایت مالیات، کیفیت زیادی را مطلوب قرار داده زیرا تماس با تنها چند مالک می توانست عملکرد هزاران آکر زمین جنگلی را حاصل دهد به هرحال در نتیجه مالکان بخشهای کوچک تر، بسیاری از آنهایی ممکن است معاونت جنگلبانی حرفه ای را به کار گیرند، مساعدت عمومی کمتری را دریافت کردند.
«2-10 sidebar »
«ارزشهای محیطی مالکان Nlpf»: از اواخر دهه 1960 محیط گرایی بطور روزافزون بخشی از ویژگی آمریکایی می شود. نظر سنجی ها، ترقی ثابتی را در بخش موضوع گزارش گری آمریکایی فراهم کردن هوای پاک، و آب و فضای باز و حیات وحش با سند ارائه داده است. اکثر آمریکایی ها

تلاشهای بیشتری را توسط دولت برای حمایت در مقابل زوال محیطی ساپرت می کنند و معتقدند که حمایت و حفاظت از محیط باید روی حفظ حقوق ملک خصوصی یا رشد اقتصادی گردد. همانند اکثر مالکان زمین جنگلی کشور مالکان خصوصی غیر صنعتی در این خط مشی بحث و گفتگو می کنند. آیا مالکان Nlpf با ارزشهای محیطی عمومی و کار سهیم هستند؟ تحقیق اجرا شده روی دهه گذشته نشان می دهد که در نگرششان به طرف مدیریت جنگل و حفاظت محیطی، مالکان

Nlpf شد بقیه عموم آمریکای هستند. بررسی 1992 در نیمه جنوبی بانگرش های محیطی مالکان Nlpf بانگرش عمومی مقایسه شده است نظرات مالکان Nlpf و غیر مالکان ضرورتاً روی قابلیت پذیرش حریق مقرر شده است. استفاده از علفکش ها و عمل برداشت یکسان بودند. اکثریت مالکان و غیر مالکان شبیه تعادل مطلوب بین حفاظت محیطی و حقوق ملک خصوصی می باشد که حفاظت محیطی را مطمئن می سازد. سه منطقه با جمله حقوق ملک خصوصی باید محدود باشد اگربرای حمایت محیط ضروری است موافقت شده و هردو مالک جنگل و غیر مالکین یک تعادل بین ارزش های محیطی و اقتصادی ایجاد کرده اند، اما تعادلی که حفاظت محیطی را دراول قرار میدهد. درمجموع، ارزش های محیطی و عقاید مالکان جنگل خصوصی آنهارا از علوم انعکاس داده است.
با تشخیص سهم قطعی زمین های Nlpf برای تولید الوار U.S، خدمات جنگل U.S درابتدا در وجودش تقدم بالایی را به اصلاح مدیریت این زمین ها اختصاص داده است. برنامه های دولت دراین ناحیه همیشه بحث انگیز می باشد. از پذیرش برنامه های مساعدت جنگلبانی عمومی در 1898، طرفداران افزایش یافته درگیری دولت درمدیریت جنگل خصوص به طورثابت احساس شده است که مقررات برداشت روی زمین های خصوصی برای حمایت بهره و منفعت عمومی ضروری است و اینکه تحریک های مالیات بریا مطمئن ساختن مدیریت مؤثرمورد نیاز است. انتقادها تداخل دولتی را درمدیریت زمین خصوصی بی مقدارکرده است و بحث می شود که کاربازار آزاد مدیریت مسئول جنگل را درطولانی مدت مطمئن می سازد. این بحث از لحاظ تاریخی مخلوطی از مقررات محرکهای مالی، خط مشی های مالیاتی، تحصیل و برنامه های مساعدت فنی را حاصل آورده است.


نقش خدمات جنگل U.S درمدیریت زمین جنگلی خصوصی با نشریه Gifford pin chot 1898 شروع شد. pin chot معتقد بود که مدیریت خاص جنگل های خصوصی به نفع عموم بود. circular موضوع مدیریت جنگل آزاد را به کشاورزان و دیگر مالکان بخش های بزرگ زمین های جنگلی عرضه کرد. قانون clark – mcnavy 1924 یک بررسی جامع از خط مشی مالیات جنگل دولتی انجام دادکه برای آشکارکردن معانی خنثی سازی الگوی cut – and get out بهره برداری جنگل و ترک زمین مورد انتظاراست، که مناطق وسیعی اززمین با مالیات معوقه را درعقب به جا گذاشته است.
قانون فونداسیون را برای کل مساعدت فدرال برای دولت ها جهت مدیریت جنگل خصوصی فراهم کرده و یک نقطه بومی برای بحث روی نقش فدرال درجنگلبانی خصوصی شده است. رهبران ص

نعت جنگل درمقابل مقررات دولتی اعمال برداشت روی زمین خصوصی اعمال نفوذ کرده اند.
جامعه ای از کمیته جنگلبانان آمریکایی توسط pin chot به عهده گرفته شده که بحث کرده که مقررات را به حکایت منفعت عمومی موردنیاز بوده است. گزارش کمیته، ویرانی جنگل:
یک خط ملی و چگونگی برخوردبا آن، نتیجه گیری کردکه مقررات ملی برای جلوگیری از تخریب جنگل باید روی زمین های جنگلی خصوصی کنترل به عمل آید همانطور که ممکن است برای مطمئن ساختن صنایع جنگل روی یک پایه ثابت درهماهنگی با منفعت عمومی ضروری می باشد. pin chot برخی نظرات شخصی را به آنها اضافه کرد که همانندزیر است:
تخریب جنگل از طریق متقاعد سازی متوقف نخواهد شد، روشی که برای 20 سال گذشته تلاش شده و شکست خورده است. از آنجائیکه آنها اینطورعمل نخواهندکرد, مالکان خصوصی زمین جنگلی باید حالا برای اداره مایملکشان درهماهنگی با نفع عموم قانع شده باشند. زمین برای عمل روشن شده است و خطوط کشیده شده است. او که برای جنگلبانی نیست درمقابل آن است انتخاب بین آسایش چوب بر و نفع عمومی قراردارد. با وجود نگرانی pin chot کنگره جدا از مقررات عمل کرده و برای همکاری بین دولت فدرال و دولت در تعدادی برنامه های طراحی شده برای تشویق مدیریت خاص جنگل انتخاب شده است. یک تاریخدان، خدمات جنگل ویلیام روبین، نفوذ صنایع جنگل را درشکل دهی خط مشی عمومی به طرف زمین های جنگل خصوصی تأکید کردو نتیجه گیری کرد که شرایط صنعتی نوع و کیفیت برنامه های فدرال را تعیین کرده است.شکل 6-10 جنگلبانان منبع اولیه اطلاعت مدیریت جنگل و مساعدت برای بسیاری از مالکان هستند.
3-10 sidebar:
«ازمشکل کوچک زمین جنگل تا جنگل داری درحد معقول». جنگل های خصوصی ملی غیرصنعتی موضوع عمده ای دارد و تمرکز تحقیق جنگل داران حرفه ای را از انتشار Gifford pinchots زز درسال 1898 دربردارد. نظرغالب حرفه به طرف جنگل های خصوصی درچندین جزء ظاهر گشته، با وجود اینکه فازهای مطابق با موضوعات روز را هم پوشانی می نماید. از شروع، اعضاء با بهره وری الوار

Nlpfمشغول شدند. نگرش مسئله کوچک زمین جنگلی ازاین نظر برمی خیزد که زمین های Nlpf توسط بهره برداری تخریب شده بودند و الوار درحجم های متناسب با مساحتشان تولید نکرده بودند. بهره وری پائین الوارمشکل بود. از 1950 تا 1980 این نظر درمسئله مالک زمین جنگلی کوچک پیداشد. که درآن تحت بهره وری Nlpf تصورشده اند که مختص گوناگونی اهداف مالک Nlpf، فقدا

ن علم جنگلداری شان و عدم میلشان برای عمل به آنچه که جنگلبانان حرفه ای برای مدیریت جنگل درنظرگرفته بودند.
به عبارت دیگر, مالکان Nlpf خودشان مشکل بودند. سرانجام برخی دراین حرفه شروع به درک این کردند که مشکل، اصلاً مشکل مالک نبود، اما مشکل حرفه یا شغل بود: مالکان Nlpf آنچه که صنعت جنگل و عموم میخواهد، دارند. جنگل های زیبایی پر از الوار و حیات وحش را میخواهند. اگرجنگل داران برای نفوذ مدیریت Nlpf درخواست کرده اند، آنها ابتدا باید به دریافت اهداف مالک Nlpf کمک کنند. دراوایل 1990، با وجود دورنمای دیگرروی Nlpf که درپاسخ به پیشرفت های به وجود آمده درعلم جنگل به وجود آمده بود. همانطورکه دانشمندان شروع به تشخیص اهمیت محیطی مقیاس، روابط اکولوژیکی و اثرات تجمعی کردند, جنگل بانان شروع به درنظرگرفتن مالکیت های جنگل دریک زمینه چشم انداز کردند. تحت الگوی مدیریت اکوسیستم بهره برداری الوار به عنوان یک ارزش درمیان بسیاری رابه اداره شدن ملاحظه شده بود که شامل کیفیت آب، بهبود یا بازیافت گونه های به خطر افتاده وبهداشت جنگل می باشد. از اینرو، تأکید روی تحقیق Nlpf از عملکرد مالک فردی به جستجوی چگونگی اثر الگوهای مالکیت روی مراحل اکولوژیکی و ارزش ها منتقل شده است و اینکه چطور مالکان ممکن بود برای رسیدن به اهداف حفاظت برای مناظرکلی همکاری کنند. این الگو درعرض برای شامل شدن ارزش های انسانی و اجتماعی همراه با ارزش های جنگلی و محیطی گسترده می گرددو خودش با سیستم های اجتماعی همراه با سیستم های اکولوژیکی مربوط می گردد. یک توضیح این مدل درحال ظهورجنگلداری درحد معقول است که به طورصریح جامعه را همراه با اثرات اقتصادی و محیطی مدیریت جنگل درنظر گیرد. دراین مدل، مالکان Nlpf نقش های اصلی را نه تنها به عنوان مالکان منبع بلکه به عنوان همسایگان روستایی به جوامع واقتصادها بازی می کنند. جنبه های هریک از این الگوها درشغل جنگلداری رایج می باشد. دورنمای حاکم به طورمتداوم درپاسخ به تغییرات درعلم، ارزش های اجتماعی و آب وهوای اقتصادی و سیاسی پدیدارمی گردد.
تا 1990، نیاز صنعت برای فیبرچوب با هزینه پائین نیروی رانش به عقب برنامه های مساعدت Nlpf بود، که تمرکز قوی روی بهره وری الوار حاصل می آورد. اخیراً جنبه های محیطی، ابتکارات خط مشی عمومی را برناحیه Nlpf حاکم کرده است. 1950 تا1960 دهه های رشد وحشتناک دربرنامه های مساعدت جنگلداری فدرال وهمکاران دولتی بودند. قانون مدیریت همکارانه جنگل 1950 برای خدمات جنگلداری فنی مستقیم برای کل دسته های مالکیت خصوصی جنگل و منطقه های غیرکشاورزی فراهم شده است.درطول «دوران محیطی» اواخر 1960 و اوایل 1970، چندین دولت

مقررات را برای حمایت کیفیت محیطی روی زمین های خصوصی از اعمال برداشت ضعیف الوارپذیرفتند. مادامیکه دولت های بسیاری به برنامه های مالیات گذاری جنگل طراحی شده برای تشویق مالکیت خوب زمین های Nlpf تکیه کرده اند، ایالت های دیگر مقررات اعمال جنگل را برای محدودکردن و توصیف فعالیت های مدیریت وضع کرده اند. قانون عمل جنگل 1973 کالیفرنیا، مقررات برداشت الوار جامع را شامل شده است. قانون مساعدت جنگلداری همکارانه 1973، وزیر کشاورزی را برای برقراری نیازمندی ها برای برنامه های منبع ایالتی جنگل قادرساخته است. درنتیجه این و دیگر مقررات، نقش دولت فدرال درمساعدت جنگل داری خصوصی درحد زیادی برای یک مساعدت

اجرائی یا اداری کاهش یافته بود. درتطابق با درگیری فدرال دربرنامه های دوران رکود اقتصا دی مسئو لیت اولیه برای مسا عدت جنگلداری خصوصی روی شانه های ایالت بود0
«خط مشی های معاصر و برنامه ها»:ازنشریه1998 Gifford pin chot از 21 circular ,منفعت عمومی در بهداشت ,زمین های جنگلی خصوصی از طریق ترکیب محرکهای مالی,مقرات تحصیل,مساعدت فنی وشرکا ءدنبال شده است0
«محرکهای مالی» - مساعدت مالی:
درآغاز قرن 21 تعدادی از برنامه های دولت برای یاری مالکان جنگل وجود دارد یا ارزشهای محیطی توسط زمین کشاورزی حمایت می گردد یا بهره وری جنگل و منابع مربوطه را افزایش می دهد. اکثر این برنامه ها شامل پرداخت هزینه شریکی برای مالکان خصوصی جهت اجرای انواعی از اعمال مدیریت جنگل می باشد. علاوه بربرنامه های مساعدت فدرال، برخی ایالت ها برنامه های مساعدت مجری را در مدیریت زمین ها Nlpf مورد هدف قرارداده اند.
«مالیات گذاری جنگل»
مالیاتها، مالکیت سنتی براساس بالاترین و بهترین کابرد زمین هستند و تولید یک درآمد سالانه را فرض می کنند.
به هرحال، برخلاف زمینهای کشاورزی تعدادی مالکیت های Nlpf درآمد سالانه تولیدی کنند و مالکان جنگل را دریک وضع نامطلوب نسبت به مالکان دیگر قرارمی دهند. چندین ایالت حالا برنامه های مالیات ملک ویژه را اجرامی کنند که برای حرکت چنین اثرات مخربی از مالیات گذاری برای مالکان Nlpf طراحی شده اند. برای این ایالت های دارای مالیات ها، زمین ممکن است به طور سالانهمالیات گذاری شود، اما الوار مالیات گذاری نشده تازمانی که این برداشت شود. مالیات بردرآمدهای فدرال و دولتی اثرزیادی روی مالکیت خصوصی جنگل و مدیریت دارد. و به طور سریع هرخلاصه را خرج از تاریخ ارائه میدهد. و به هرحال قوانین برای گزارشگری درآمد فروش الوار و کسر هزینه ها برای فعالیت های جنگل داری همیشه موضوعات مهم مالیات برای مالکان Nlpf هستند طی سالها به اصلاحات متعدد برای قانون مالیات جهت کاهش اثرمالی فعالیت های مدیریت جنگل روی تعهد مالیات مالکان مورد تلاش قرارگرفته است. به طورکلی، درآمد فروش الوارمیتواند هدف سرمایه درنظر گرفته شود و بنابراین با یک نرخ متفاوت از درآمد معمولی مالیات گذاری شده است.
هزینه های جنگلداری به طور نمونه قابل کسر از درآمد هستند اگر مالک بتواند به طورفعال درفعالیت های مدیریت دربر گرفته شود. مالیات ها روی ملک یازمین دربالا یک استثناء را اجازه داده است که بالا هستند و بین 37و55 درصد ارزش زمین هستند.
درنتیجه مالیات های فدرال زمین اغلب برای وادارکردن مالکان برای فروش زمین های جنگلی شان سرزنش شده اند یا برای برداشت الوارشان درحد زیادنیز مورد سرزنش قرارگرفته اند. اهداف برای کم کردن اثرمنفی مالیات های زمین روی مالکان خصوصی جنگل شامل افزایش حذف مجاز می باشد و مستثنی کردن از مالیات ارزش زمین جنگلی دریک حالت مجاز قرارگرفته است.
4-10 sidebar
«گواهی محصولات جنگلی»- گواهی سبز: ارزیابی سومین گروه مدیریت قابل دوام و محصولات جنگلی یک روش براساس بازار دارای رشد سریع برای اصلاح سرپرستی روی زمین های خصوصی و جنگل عمومی می باشد. چندین سازمان برای اهمیت و برتری گواهی جنگل داری رقابت می کنند. یکی از متداول ترین ها، مجمع سرپرستی جنگل است، یک سازمان بین المللی براساس مکزیکو می باشد. fsc اصول و معیارستاره را برای گواهی سبز فعالیت های مدیریت جنگل توسعه داده است که شامل اصول با توجه به تطابق با قوانین موجود حقوق افراد بومی، کارگران و جوامع مجلس، اثرات محیطی، حفظ منابع مهم محیطی و فرهنگی و برنامه ریزی مدیریت، رسیدگی و ارزیابی می باشد. مادامیکه اکثر اصول به طورگسترده به عنوان مرکزی برای جنگلداری مسئول پذیرفته شده اند، پذیرش جهان نیست. بحث روی اینکه آیا اعمالی از قبیل مشخص سازی،

درختکاری و استفاده از حشره کش ها باید پذیرفته شود. جنگلبانان تأیید شده fsc برنامه های مدیریت مالک جنگل و زمین ها را برای تطابق با استانداردهای ملی و منطقه ای بررسی میکنند.محصولات الوارکه از جنگل های تصدیق شده برداشت شده اند سپس میتوانند به عنوان تصدیق شده یاسبز وارد بازار شوند.
استانداردهای چندین سازمان گواهی دهنده با استانداردهایfsc تطا بق میکنندکه شامل sinrt wood - یک گواهی دهنده غیرانتفاعی و سیستم های گواهی علمی,یک گواهی دهنده برای سودی باشد0 این باقی می ماند که محصولات چوبی دارای گواهی سبزیک نرخ بالاتر رادرمکان بازار فرمان خواهد دادوبدین وسیله یک اثر واقعی روی مدیریت mpf دارد0
«مقررات»-اگرچه مالکان mpf توسط هزاران فدرال زیادی تحت تآثیر قرارگرفته ا ند0هیچکدام مهم تراز آنهایی که در قانون آب پاک1972 شامل شده اندوقانون گونه های در خطر1973نمی باشد0(تحت قانون اب پاک,دولت ها مسئولیت برای رسیدگی واداره اثرات منا بع آلودگی آب دارندکه شامل منابع مربوط به جنگل میباشد)بسیاری از قوانین اعمال جنگل دولت از تلاش های دولت برای بر آوردن نیازمندیهای قانون آب پاک بر می خیزد 0اگر چه اعمال silricultura نرمال معاف ازاین قانون هستند,در زمینهای مرطوب لایروبی میشود یا پر میگردد که اجازه ای از شرکت مهندسین نیاز دارد قانون گونه های در خطر 1973 مقررات را برای حفظ گونه های در خطروتهدید شده ومکان طبیعی شان تنظیم میکند.
درراهنمای1995 sweet home case ,دادگاهsupreme اختیاردولت رابرای تنظیم گونه های طبیعی در خطر روی زمین خصوصی حمایت کرد.(قانون گونه های در خطر جلوگیری از فعالیتها ی برداشت الوار را در مکان طبیعی شان در pacific northwest وهر مکان طبیعی در جنوب شرق طلب کرده است).دادخواهی ها به این کاربرد قانون مربوطه شده که موضوع این که آیا چنین منع هایی روی فعا لیت مدیریت جنگل روی زمین های خصوصی ایجاد شده است وآیا مالکان زمین تحت تأثیر باید جبران کنند. اکثر دولتها وتعدادی واحدهای محلی دولتی ودر حال رشدمقررات منع اعمال مدیریت جنگل مالکان خصوصی جنگل را پذیرفته اند.


درسال1940 ,اولین موج مقررات,جنگل داری راروی زمینهای خصوصی تحت پوشش قرارمیدهند که توسط موضوع موجودیت الوار آینده تحریک شده بودوازاین رو استانداردهای احیاء تأکید شده است.
مقررات بعدی دستور داده است که فعا لیت های مدیریت جنگل اثر مضری روی کیفیت محیطی توسط تنظیم استانداردهای جزئی برای برداشت الوارساخت جاده و مکان واستفاده از علف کش ها وآفت کشیها ندارد.مقررات اخیر قابلیت دوام طولانی مدت منبع, گوناگون زیستی, اصلاح کیفیت آب وحفاظت منبع را مخاطب قرار داده است.
در1997 ,درحدود یک سوم زمین های خصوصی ملی توسط قوانین اعمال جنگلی دولت تحت پوشش قرار گرفته است وکل 38 دولت حداقل یک برنامه داشتند که اعمال جنگل روی زمین خصوصی تنظیم میکند.(قوانین اعمال دولتی جنگل به طور نمونه شامل استانداردهایی برای ساخت جاده تقاطع های نهر,برداشت الوار ,مکان طبیعی حیات وحش حساس, جنگل سازی مجدد وحفظ زمینهای مرطوب و.... میباشد).چندین دولت مقررات وابسته یا مشروط را تجربه می کنند جایی که بهترین اعمال مدیریت داوطلبانه هستند. که وابسته به کار برد گسترده شان هستند. جایی که استانداردهای عمل جنگل بر قرار شده دنبال نشده اند,دولت ممکن است جرایمی را وضع کند.
تشخیص محدودیتهای مقررات برای حصول به اهداف حفاظت سازمانهای غیر دولتی، نمایندگیهای دولتی و دیگران باهم دیگر درحال کار برای توسعه انگیزه های حفاظت نو آورانه جهت مالکان

خصوصی زمین هستند دربرخی حالتها نمایندگیها و سازمانهای حفاظتی زمین را از مالکان خصوصی به منظورحمایت ارزش محیطی ویژه که شامل میشود، میخرند. درحالتهای دیگر راحتیهای حفاظت با مالکان رابه اجازه به کاربردهای عمومی یا عدم اجازه به اعمال معین مذاکره شده است. ازقبیل برداشت گونه های درخت یا انواع جنگلی که به طور محلی تهدید شده اند.
توافق های حفاظهای سالم برای تشدید حمایت از مکان طبیعی گونه های درخطر بدون جلوگیری مالکان از استفاده از زمینشان طراحی کرده است.


«مساعدت فنی و تحصیلی و آموزشی»
بیشترتحقیق روی مالکان Nipf اشاره می کند. یک منبع عمده اطلاعات و آموزش برای مالکان Nipf خدمات توسعه همکاران میباشد. «شکل 7-10» مقررات عمل جنگل، زمینهای جنگل خصوصی را تحت پوشش قرار میدهدکه ضروری هستند. دولتهای دیگربرای بهترین اعمال مدیریت تشویق شده اند.اکثر دولتها یک تعادل عملی بین معیارهای حفاظت جنگل داوطلبانه و قانونی جستجو می کنند. CES برنامه های آموزشی و موضوعاتی برای مالکان Nipf، مدیران منبع حرفه ای پرسنل صنعت محصولات جنگل، قطع کنندگان درخت، سیاست سازان و عموم به طور کلی فراهم می آورد. معمولاً خدمات آموزشی از طریق کارگاهها، کنفرانسها، روزهای مزرعه، برنامه های TV و رادیو، نشریات اینترنت، نوارهای ویدئویی، بازاریابی، فروشگاههای روزنامه و برنامه های کامپیوتری تهیه شده است.
همانطور که منابع کاهش می یابد به تعدادی دولتها یک مدیرآموزشی داوطلب را می پذیرند که برنامه مدیرجنگل ماهر نامیده نشده و برای توسعه توانائیهای آموزشی شان می باشد. این برنامه آموزش جنگل داری تمرکز شرکت کنندگان را فراهم می آورد و درعرض هرخدمات داوطلبانه مدیر جنگل برای مالکان دیگر جنگل دارد. برنامه برای تحریک فعالیت مدیریت درمیان مالکان موردهدف

میباشد ورهبررا درمدیریت جنگل فراهم می آورد و مدیریت جنگل را برای غیرمالکان ارتقاء میدهد و عوامل توسعه جنگلداری را ازفعالیتهایشان یاری میکند.
«شراکت»- برخی از قدیمی ترین شرکتها درمیان مالکان Nipf وبین مالکا

ن و صنعت جنگل هستند. از 1998، مشارکتهای مالک جنگل در 31 دولت یا ایالت وجود داشت. ده تا ازاین دولتها همچنین مؤسسات محلی داشتند.
عضویت کلی درکل مجمع های مالک جنگل محلی و دولتی را شناخته که 48000 با تخمین زده شده بود. اگرچه اعضای این مجمع ها بخش خیلی کوچک 9.9 میلیون مالک جنگل خصوصی در حالت اثرشان درمیزان های محلی، ایالتی و ملی را نشان می دهد که درحال رشد است

از طریق حمایت کنفرانسها، کارگاهها آنها اعضاء را آموزش می دهند و آنها را درتماس با هم دیگر و با پرسنل نمایندگی، محققان و دیگر اشخاص منبع طبیعی قرارمیدهند. برخی مجمع ها از فعالیتهای آموزشی محیطی برای جوانان و عموم حمایت می کنند اکثراً نامه ومقالات مربوط را به دفاتر محلی منتشر می کنند. برخی از گزارشگری نرخ الوار بازاریابی و خرمات بیمه رابرای اعضایشان فراهم می آورند. بسیاری از لحاظ سیاسی در سطوح دولت و ملی خواه هستند. درتوسعه خط مشی شرکت می کنند. هرمالک Nipf یا حداقل 10 آکر زمین جنگلی و یک تعهد برای مدیریت جنگل میتواند عضوی از برنامه مزرعه درخت کاری اساسنامه برنامه آمریکایی شود. از 1998 برنامه به تعداد70000 عضورا راه اندازی کرد.


مایملک، معیار برنامه را برآورده می سازد که به عنوان tree farms تصدیق شده است و درفواصل عادی مجدداً بررسی شده است. هرسال برنامه کشاورز ملی را از گیرنده گان سال انتخاب می کند. بسیاری از شرکت های محصولات جنگلی، مساعدت رایگان و آزاد مالکان جنگل را با برنامه ریزی مدیریت، دختکاری، مدیریت نباتی، برداشت الوارو بازار یابی فراهم می آورد.
شکل8-10 بسیاری از مالکان زمین جنگلی مشتاقند تا اداره کردن زمینهایشان را فرا گیرند کارگاهها و کنفرانسها دسته وسیعی از مقالات را دربر میگیرد که به آسانی موجود هستند و انتشارات

برای جستجوی اطلاعات جدیدمیباشند. درعوض برای این مساعدت شرکتهای بسیاری توافق نامه های نوشته شده با مالکان را توسعه می دهند که شرکت ابتدا بخش روی محصولات الوار را تضمین می کند همانطور که آنها به بازار می آیند. درسال 95-1994 تقریباً 11000 مالک دربرنامه های

مساعدت مالک و بسیار ی در جنوب شرق شرکت کردنددرگذشته هنگامی که منفعت عمومی درزمینهای جنگل خصوصی درابتدا به عنوان یکی از تولیدات الوار درحال ارتقاء تعریف شده بود، برنامه ها روی اصلاح بهره وری پایه های فردی جنگل تمرکز کرد. همانطورکه منفعت عمومی به طور گسترده برای دربرگرفتن اصلاح کیفیت محیطی، احیاء مکانهای طبیعی تنزل کرده و تجدید گونه های درحال خطر میشود به تمرکز روی مالکیت فردی ناکافی می شود. اهداف حفاظت عمده با تقویت

عمومی شامل تجدید حشره طبیعی بیشتر و رژیم های آتش حفظ گروههای سالم گونه های آبزی و خشکی می شود و تجدید مکانهای طبیعی درحال خطر از قبیل جنگل های کاج جنوب شرق. و هدف به تلاش روی چشم اندازهای وسیع نیاز دارد. درک اینکه حفظ منبع به توجه به مقیاس چشم انداز یا منظره نیاز دارد برنامه ریزی و خط مشی مدیریت جنگل را به پیش میراند. حصول به اهداف حفاظت در چشم اندازهای مالکیت مخلوط مبارزه طلبانه است جائی که اهداف مالک، توانائیه

ا و محدودیتها به طور گسترده فرق می کند.
توسعه شراکتها بین مالکان عمومی و خصوصی و مصرف کنندگان زمین یکی از خبرهای مجرای حفاظت در آغاز قرن 21 می باشد. یافتن یک مخلوط و اثر دستورالعملهای قانونی و غیر قانونی برای تشویق روشهای همکارانه برای مشکلات محیطی احتمالاً درمیان خط مشی های حفاظت جنگل اولین دهه هزاره جدیدمی باشد.
«پیدایش روزها و موضوعات»
آغاز قرن 21 هردوزمان هیجان انگیز و وحشت زا برای مالکان Nipf و برای حرفه جنگلداری بود. حدومیزان تغییر درفرضیه جنگلداری – علم جنگل، ارزشهای اجتماعی و تقاضاها، خط مشی های جنگل – هرگز بیشتر نشده است. این تغییر سریع این را برای پیشگویی یا اطمینان از آنچه که شرایط برای مالکان Nipf میخواهد حتی 5 سال بعد از حالا متفاوت می سازند.
«5-10 Sidebar»
«برنامه oregons salmon: یک تجربه در همکاری عمومی – خصوصی» - برای ساکنان شمال غربی آرام. سالحون مظهر ایده آل زندگی منطقه در تماس با طبیعت می باشد. کاهش غم انگیز در گروههای ماهی آزاد یاسالحون بعنوان تهدیدی نه تنها برای گونه ها مشاهده شده بلکه تهدیدی برای هویت منطقه میباشد. طرح 1995 توسط خدمات ماهیگیران دریایی ملی برای به صورت لیست درآوردن Coho salmon و همچنین تحت قانون گونه های درخط یک آزمایش نوآورانه و عمده را برای جلوگیری از صورت برداری و همچنین برای تجدید مکان طبیعی ماهی آزاد به پیش رانده شده است. درسال 1997 قانونگذار Oregon هزینه 30 میلیون دلار – 13.6 میلیون دلاری را از یک مالیات روی محصولات جنگل آسیب دیده توسط مالکان و صنعت جنگل تأیید کرد. تا آنچه که بعنوان برنامه

Oregon شناخته شده است را اجرا کند. درحقیقت برنامه تکمیل مقررات موجود را با معیارهای طراحی شده تنها برای جلوگیری از گرفتن ماهی آزاد مورد هدف قرار میدهد. بلکه برای تجدید مکان طبیعی ماهی آزاد و افزایش گروههای ماهی آزاد مورد هدف قرار میدهد.
برنامه و صندوق موجود را برای 60 مجمع موجودو جدیداً ایجادشده – مجمع های داوطلبانه ما

 

لکان، مقیمان، سازمانهای محیطی و نمایندگیهای عمومی برای همکاری در تلاشهای تجدید و بازسازی ایجاد کرده است. درسال اول برنامه برخی از 1200 گزارش فعالیت بازسازی روی پروژه ها تکمیل شده بودند که شامل تثبیت بانک حصار بندی، تجدید مکان طبیعی، جای گزینی آبگذر می باشد. اصلاح و رسیدگی و تلاشهاجزء عمده ای از کار مجمع آب چشان را دارد. داوطلبان آبگذرها ؛ سدها ؛ تقاطع نهرها ؛ جاده های جنگلی و دیگر موانع را که عبور ماهی را تحت تأثیر قرارمیدهد را نقشه برداری کرده اند. آنها تخم ریزی ماهی و بررسی دماهای نهر را اجرا کرده اند. دستورالعملهابرای اجراوگزارش این برسی هاروی سایت گسترده موجوداست,بدین وسیله شرکت گسترده دررسیدگی تشویق میگردد.کرده علمی چند انضبا طی مستقل,کارهای مجمع های آب بخشان را از طریق یک حسابرسی سالانه مورد رسید گی قرار می دهند.این آزمایش از انتها تا بالا,همکاری داوطلبانه بین دولت و سهامداران محلی بدون خطروتناقص توریست-در سال1998 یک قاضی دادگاه بخش فدرال قانون وضع کرد که ماهی گیران ماهی گیری قانون گونه های در خطر را توسط صورت برداری نکردن coho.زیر پا گذاشتنه اند که به موجب آن صورت بر داری اش اجباری است.در توافق قبلی که عمل,مالیات محصولات جنگل را خنثی کرده است. بنابر این برنامه وجوهی رادر خطر قرار میدهد.این برای مشاهده آنچه که اثرات روی قانون گذاری داردحفظ می گردد که روی هزاران شرکت کننده داوطلب در مجمع های آب پخشان محلی دارد. گروههای حفاظت دراطراف منطقه برای مشاهده اینکه آیا مجمع ها این را حفظ می کنند ,مشاهده می شود.0(با وجود این ,درادامه,روندهاوموضوعا تی هستند که در تولد قرن جدید پدیدار می شوند که احتمالا روی مالکیت و مدیریت nipfsطی دهه آتی اثر خواهد گذاشت.)
«حقوق ومسئولیت های مالکین nipf »


یافتن تعدادی منا سبت بین حقوق فردیوعمومی برای زمین خصوصی برای تعریف موضوع nipf ادامه می یابد منفعت عمومی در زمین های خصوصی جنگلی با درک اهمیت این زمین ها برای بهداشت محیط رشد نایافته است.(مالکانnipfخودشان راپیدا کرده اند که برای تولید بیشتر الوار ,حیات وحش بیشتر,زیبائی بیشتر در خواست شده اند.)مادامیکه در هما ن زمان در معرض اکسیژن بیشتر قرار می گیر ند.(مالکان در کل ایا لت هادر معرض قوانین فدرال از قبیل قانون گونه های در خطر وقانون آب پاک هستند.)به هر حال سطح مقررات ایالت با ایالت دیگر فرق میکند نه با مقررات دولت روی قوانین اعمال جنگل برای ایا لت هایی که در آن اعمال جنگل بطور مفصل تنظیم شده اند.درگیری بیشتر محل یا مکان قانونی ؛فراوانی امور منظقه ای میبا شد که رو ی مدیر یت جنگل ها ومنابع مربوطه اثر می گذارد.رویا رویی با در هم بر همی؛گاهی اوقات در گیری و تغییر متداوم قوانین ومقررات وجود دارد.مالکان nipf در باره توانایی آینده شان برای اداره کردن جنگل هایشان ناراحت ونگران هستند.
«مکانیسم های غیر نظارتی برای حمایت محیطی»
این سرگرمی نظارتی همراه با رشد نیاز برای مخاطب قرار دادن مسا ئل و مشکلات محیطی در یک مغیا س چشم انداز یک تحقیق ملی را برای مکا نیسم های غیر نظار تی جهت حصول به اهداف محیطی حرکت می دهد. این زمانی برای شکست باخط مشی های موجود؛ نگرانی روی آ ینده وآزمایش مطلوب با روشهای جدید برای جنگل داری میباشد. اینها شا مل ار تقاء اعمال مدیریت

عالی داوطلبانه ؛ ترتیبات مدیریت همکارانه ؛آسایش های حفاظت؛ اتحاد های استراتژ یک بین سازمان های محیطی؛ صنعتی ومالک ومکانیسم های بازار نو آورانه از قبیل گواهی نامه سبز میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید