بخشی از مقاله

سرطان لوزالمعده

جسم انسان از ميليونها ميليون سلول تشکيل شده است که در کنار هم ، بافتهايي مانند ماهيچه‌ها ، استخوان و پوست را مي‌سازند. اغلب سلولهاي طبيعي بدن در پاسخ به تحريکاتي که از داخل و خارج بدن به آنها وارد مي‌شود، رشد و توليدمثل مي‌کنند و در نهايت مي‌ميرند. اگر اين فرآيند در مسير تعادل و صحيح خود اتفاق بيفتد ، بدن سالم مي‌ماند و عملکرد طبيعي خود را حفظ مي‌کند. اما مشکلات ، زماني شروع مي‌شود که يک سلول طبيعي دچار " جهش " و يا تغيير شده و به سلول سرطاني تبديل مي‌شود.


نحوه پيدايش سرطان
يک سلول طبيعي ممکن است بدون هيچ دليل واضحي به يک سلول سرطاني تبديل شود، ولي در اغلب موارد ، تبديل در اثر مواجهه مکرر با مواد سرطانزا مانند الکل و دخانيات صورت مي‌گيرد. شکل ظاهري و نيز عملکرد سلولهاي سرطاني شده با سلولهاي طبيعي تفاوت دارد. جهش يا تغيير ايجاد شده در DNA يا ماده ژنتيکي سلول اتفاق مي‌افتد. DNA همان مسئول کنترل شکل ظاهري و

عملکرد سلول است. وقتي DNA يک سلول تغيير مي‌کند، آن سلول با سلولهاي سالم کنار خود تفاوت مي‌يابد و ديگر کار سلولهاي طبيعي بدن را انجام نمي‌دهد. اين سلول تغيير يافته از سلولهاي همسايه‌اش جدا مي‌شود و نمي‌داند چه زماني رشدش بايد به پايان برسد و بميرد. به عبارت ديگر سلول تغيير يافته از دستورها و علائم داخلي که سلولهاي ديگر در کنترل آنها هستند، پيروي نمي‌کند و به جاي هماهنگي با سلولهاي ديگر خودسرانه عمل مي‌کند.


بدخيم شدن سرطان
وقتي سلول " جهش يافته " تقسيم مي‌شود ، به 2 سلول جديد " جهش يافته " تبديل مي‌گردد و اين فرآيند به همين ترتيب ادامه مي‌يابد تا همان يک سلول موذي به توده‌اي از سلولها که تومور ناميده مي‌شود، تبديل مي‌گردد. گاهي اين تومورها ، خوش خيم بوده و رشد نمي‌کنند. ولي در صورتي که سلولهاي تومور رشد کنند و تقسيم شوند و سلولهاي طبيعي اطراف خود را از بين ببرند

و به نقاط ديگر بدن هم دست‌اندازي کنند، تومور بدخيم محسوب مي‌شود. بزرگترين خطر تومورهاي بدخيم ، توانايي آنها در حمله به بافتهاي سالم و پخش شدن در بدن است و اين همان متاستاز سرطان است. هر چه تومورها رشد کنند و بزرگتر شوند، جلوي رسيدن مواد غذايي و اکسيژن را به سلولهاي سالم مي‌گيرند و با پيشرفت سرطان ، سلولهاي سالم مي‌ميرند و عملکرد و سلامت بيمار از بين مي‌رود. اگر جلوي اين فرآيند گرفته نشود، سرطان به مرگ مي‌انجامد.
علائم هشدار دهنده سرطان
خونريزي غير طبيعي در هر نقطه از بدن.


پيدايش هرگونه توده سفت سلولي در زير پوست، مثلا در سينه يا نقاط ديگر.
پيدايش زخمي که به آساني بهبود نمي‌يابد (بويزه در اطراف زبان ، دهان و لبها).
سوء هاضمه دائمي
تغييراتي در وضع خالها يا زگيل از قبيل تغيير رنگ ، بزرگ شدن ، خارش ، دردناک شدن و يا خونريزي از آنها که به مدت طولاني ادامه يابد.
پيدايش آشفتگي در اعمال روده‌ها يا مثانه که با درمانهاي عادي بهبودي نيابد.
سرفه ، گرفتگي صدا و يا مشکل شدذن عمل بلع به مدت طولاني.

 

اگر هر يک از اين علائم فوق بيش از دو هفته ادامه يابد، بايد بيمار تحت بررسي تخصصي قرار گيرد. البته در بشتر موارد اين علائم حاکي از وجود سرطان نيستند.
انواع سرطانها
اغلب سرطانها به سه دسته عمده تقسيم مي‌شوند:
کارسينوم : شامل سرطانهايي مي‌شود که از سلولهايي که سازنده پوست هستند (مثل سرطان پوست) و يا لايه داخلي اعضا را مي‌پوشانند (مثل سرطان ريه) و يا سازنده غدد هستند (مثل سرطان سينه) منشا مي‌گيرد.

سارکوم : اين دسته سرطانهايي هستند که از بافت همبند مثل غضروف ، استخوان و ماهيچه منشاء مي‌گيرند. از اينرو سرطان استخوان يا سرطان ماهيچه را در هر نقطه از بدن سارکوم مي‌گويند.
لوسمي و لنفوم‌ها : شامل سرطانهايي است که از سلولهاي تشکيل دهنده خون و سلولهاي ايمني منشاء مي‌گيرند.
در کشورهاي غربي ، سرطان پوست شايعترين سرطان است و پس از آن سرطان سينه،

ريه ، پروستات ، روده بزرگ ، مثانه و رحم قرار دارد.
راههاي پيشگيري
پيشگيري اوليه از سرطان با اجتناب از عامل مسبب يا مصرف ماده‌اي که مانع از پيدايش فرايند بدخيمي مي‌شود ، صورت مي‌گيرد و شامل اقداماتي براي کاهش خطرات شيوه زندگي (اجتناب از توتون ، مصرف غذاهاي کم چرب و غني از فيبر ، استفاده از کرم ضد آفتاب) و مصرف عوامل پيشگيري شيميايي است. عوامل پيشگيري شيميايي داروها يا ريز مغذيها (مواد معدني يا ويتامينها) هستند. عوامل زير نيز در پيشگيري از سرطانها موثرند.
عدم استفاده از مشروبات الکلي و دخانيات.
صرف غذاهايي که به صورت آب‌پز تهيه مي‌شود.
عدم استفاده از غذاهايي که آثار سوختگي در آنها نمايان است.

استفاده از سبزيجات و انواع ميوه‌ها
استفاده کمتر از گوشت قرمز


رعايت کامل امور بهداشتي
درمان
امروزه اکثر سرطانها درمان قطعي ندارند اما براي جلوگيري از رشد و پيشرفت آنها از روشهاي جراحي ، پرتو درماني ، شيمي درماني ، هورمون درماني ، پيوند مغز استخوان و ... استفاده مي‌شود. البته يافته‌هاي جديد زيست شناسي سلولي تومور در روشهاي درماني ترکيبي طي يک برنامه هماهنگ مورد بهره برداري قرار مي‌گيرند.


سَرَطان يا چَنگار[۱] بيماري‌اي است که در آن سلول‌هاي بدن بطور کنترل نشده‌اي تکثير مي‌يابند. در يک جاندار سالم، هميشه بين ميزان تقسيم سلول، مرگ سلولي و تمايز، يک تعادل وجود دارد.
سرطان شامل همه انواع تومورهاي بدخيم مي‌شود[۲] که در پزشکي آنها را بيشتر با نام نئوپلاسم مي‌شناسند.
احتمال بروز سرطان در سنين مختلف وجود دارد ولي احتمال بروز سرطان با افزايش سن زياد مي‌شود[۳] سرطان باعث ۱۳٪ مرگ‌ها است[۴] بر طبق گزارش انجمن بهداشت آمريکا ۷٫۶ ميليون نفر بر اثر سرطان و در سال ۲۰۰۷ مرده‌اند [۵] سرطان تنها ويژه انسان نيست و همه جانوران و گياهان پرسلولي نيز ممکن است به سرطان دچار شوند.


سرنوشت سلول‌ها کاملاً کنترل شده‌است و براساس نيازهاي بدن انجام مي‌شود. در جنين ميزان تکثير سلول‌ها بيشتر از مرگ سلولي است اما در جاندار بالغ ميزان مرگ سلولي و تقسيم سلولي به تعادل مي‌رسد. سرنوشت سلول در هر زمان، به طور کاملاً دقيق، بوسيله فاکتورهاي رشد،

پيام‌هاي محيطي و برخي پروتئين‌ها و پيامبرهاي سلولي، کنترل مي‌شود. جهش‌هايي که منجر به تغيير هر يک از فاکتورهاي موثر در سرنوشت سلول، مي‌شوند باعث بهم خوردن نظم دقيقي که در تنظيم رشد و تکثير و تمايز سلول هاوجود دارد مي‌شود و مي‌تواند منجر به بروز سرطان شود. سلول‌هاي سرطاني کنترل خود را بر چرخه سلولي از دست داده و به طور مداوم و بدون توجه به پيام‌هاي سلولي و فاکتورهاي رشد، به تکثير ادامه مي‌دهند. در سلول‌هاي سرطاني بيان

پروتئين‌هاي سلولي تغيير کرده و برخي از آنها که نبايد بيان شوند بيان شده و بيان برخي ديگر از ژن‌ها متوقف مي‌شوند. به طور کلي فاکتور‌هايي که نقص در آنها منجر به از دست رفتن کنترل رشد و تکثير سلول‌ها و بروز سرطان مي‌شوند به دو دسته تقسيم مي‌شوند: انکوپروتئين‌ها و پروتئين‌هاي سرکوبگر تومور.


در سال ۲۰۰۰ ده ميليون مورد جديد سرطان و شش ميليون مورد مرگ وابسته به سرطان در دنيا به ثبت رسيد. در آمريکا هر سال در حدود يک و نيم ميليون نفر براي نخستين بار متوجه مي‌شوند که به نوعي سرطان مبتلا شده‌اند. بر اساس آمار سرطان باعث مرگ ۵۵۶۰۰۰ نفر در سال ۲۰۰۳ شد که برابر مرگ روزانه ۱۵۰۰ نفر مي‌باشد و فقط مرگ ناشي از بيماري‌هاي قلبي و عروقي داراي شيوعي بيش از آن است[۶]. شايع ترين تومورها در مردان سرطان‌هاي پروستات، ريه و روده بزرگ

مي‌باشند و در زنان پستان، ريه و روده بزرگ هستند. سرطان‌هاي ريه، پستان، پروستات و روده بزرگ علت بيش از ۵۰ درصد سرطان‌هاي تشخيص داده شده و نيز مرگ ناشي از سرطان را در آمريکا را شامل مي‌شوند[۷]. در طول ۵۰ سال گذشته ميزان کلي مرگ وابسته سن ناشي از سرطان به طور قابل توجهي در مردان افزايش يافته در حالي که اين نسبت در زنان کمي کاهش

يافته است. اين افزايش در مردان بيشتر به علت سرطان ريه مي‌باشد ولي بهبود اين نسبت را در زنان را مي‌توان به کاهش واضح ميزان مرگ و مير ناشي از سرطان‌هاي رحم، معده، کبد و از همه مهمتر سرطان گردن رحم در زنان مرتبط دانست[۸].


تفاوت‌هاي بارزي در ميزان وقوع و مرگ و مير ناشي از انواع سرطان در سرتاسر دنيا وجود دارد. براي مثال ميزان مرگ ناشي از سرطان معده در ژاپن ۷ تا ۸ برابر آمريکا است درمقابل ميزان مرگ و مير ناشي از سرطان ريه در آمريکا کمي بيش از ۲ برابر ژاپن است. مرگ و مير ناشي از سرطان پوست که بسشتر به علت ملانوم بدخيم مي‌باشد در نيوزلند ۶ برابر شايع تر ايسلند است که مهمترين علت آن تفاوت در معرض نور خورشيد قرار گرفتن مي‌باشد.


سرطان لوزالمعده و راه هاي پيشگيري از آن
سرطان لوزالمعده در تمامي گروه‌هاي سني، از جوان 15 ساله گرفته تا سالمند 90 ساله ديده مي ‌شود. اما حداکثر شيوع آن در سنين 55 تا 85 سالگي است. علت واقعي بروز اين سرطان هنوز شناخته شده نيست، ولي مشاهده شده که سيگار مي‌ تواند احتمال بروز آن را افزايش دهد. مطالعات نشان مي دهد که غذاهاي پُرچرب نيز در ايجاد اين سرطان نقش دارند.
دکتر ايرج خسرونيا، رييس جامعه متخصصان داخلي ايران درباره سرطان لوزالمعده توضيح مي دهند.

چه اتفاقي براي لوزالمعده مي ‌افتد که دچار سرطان مي‌ شود؟
بيش از 90 درصد از سرطان‌هاي لوزالمعده از سلول‌هاي مجاري لوزالمعده که مسئول انتقال آنزيم‌هاي گوارشي به دوازدهه(اولين قسمت روده باريک) است، سرچشمه مي‌ گيرد، به طوري که دو سوم تومورهاي مجرا در سر و يک سوم بقيه در تنه و دم لوزالمعده ايجاد مي ‌شوند. اين سرطان‌ها اغلب به وسيله بافت‌هاي ملتهب لوزالمعده احاطه مي ‌شوند، به طوري که در تشخيص لوزالمعده ايجاد مشکل مي ‌کنند. تومورهاي لوزالمعده مي ‌توانند باعث انسداد مجراي صفراوي شوند و موجب بيماري زردي گردند.


آيا اين سلول‌هاي سرطاني به اطراف نيز کشيده مي‌ شوند؟
بله. سلول‌هاي سرطاني اغلب به بافت‌هاي اطراف، غدد لنفاوي لوزالمعده و کبد گسترش مي ‌يابند. گاه سلول‌هاي جزاير لانگرهانس (مجموعه‌اي از سلول‌هاي متمرکز در لوزالمعده که وظيفه‌شان توليد هورمون‌هاي مختلف است) سرطاني مي ‌شوند، ولي بيشتر تومورهاي اين سلول‌ها خوش‌خيم هستند. تومور سلول‌هاي اين جزاير وقتي ترشح کننده هورمون باشند، تومور فعال ناميده مي ‌شوند. در صورتي که تومور ترشح کننده انسولين باشد، موجب ترشح مقادير زياد انسولين مي شود و علايم هيپوگليسمي(کاهش قند خون) را ايجاد مي کند.
در مقابل، تومورهاي غير فعال چه مي ‌کنند؟
اين تومورها نمي ‌توانند مقادير زياد انسولين که سبب افت قند خون شود را توليد کنند. اين نوع سرطان‌ لوزالمعده گرچه بسيار نادر است، ولي اغلب نسبت به سرطان‌هاي مجرا، احتمال بيشتري براي بهبود دارد.
چه عللي موجب سرطان لوزالمعده مي ‌شود؟
علت شناخته شده‌اي براي اين سرطان بيان نشده است، اما تحقيقات بيانگر اين مطلب است که افراد سيگاري دو برابر افراد غير سيگاري به سرطان لوزالمعده مبتلا مي ‌شوند. رژيم غذايي نيز ممکن است در ايجاد سرطان لوزالمعده دخالت داشته باشد، به طوري که اين سرطان در افرادي که کافئين مصرف مي‌ کنند و همچنين افرادي که غذاهاي پُرچرب، به خصوص چربي‌هاي حيواني مصرف مي‌ کنند، بيشتر مشاهده مي ‌شود.


براي پيشگيري از اين سرطان چه راهکارهايي را پيشنهاد مي‌ کنيد؟
براي جلوگيري از ابتلا به سرطان لوزالمعده پيشنهاد مي ‌شود که رژيم‌هاي غذايي متنوع، کم‌چرب و با فيبرهاي غذايي فراوان مصرف گردد و از استعمال دخانيات پرهيز شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید