بخشی از مقاله

معماری طبیعی، گونه‌ای معماری آمیخته با رنگ است که در آغاز سدهٔ بیستم به ظهور رسید. معمارانی چون فرانک لوید رایت، آنتونی گادی و رادولف استینر که هر کدام با الهام از طبیعت شیوه‌ای از این معماری را بنیان گذاشتند. این شیوه معماری به معنای تقلید صرف از طبیعت نیست بلکه در آن خواسته‌های بشر بعنوان موجودی خلاق و زنده در نظر گرفته می‌شود، به انسان فردیت می‌بخشد و به سازگاری انسان با طبیعت پیرامون و مشخصه‌های فرهنگی وی کمک می‌کند.

معماری طبیعی از توجه صرف به ابعاد فرهنگی و اجتماعی پا را فراتر گذاشته و جنبه‌های فیزیکی، روحی و روانی بشر و ارتباط وی با دنیای پیرامون را مد نظر قرار می‌دهد و در زمانی که معماری روز شدیداْ وابسته به اقتصاد، تکنیک و مقررات است معماری طبیعی این موارد را با ابعاد زیستی، فرهنگی و روحی بشر گره می‌زند.

در حضور طبیعت اکثراً با شگفتی به کارکرد بی نظیر آن در شرایط مختلف پی می بریم، شاید پاسخ در قابلیت های شگفت انگیز طبیعت در پاسخ دهی به موقعیت های بحرانی باشد. اما در مقابل ، بعد از گذشت هزاران سال از شروع ساخت و ساز بنا آنچه انسانها می سازند خود را در مقایسه با ساخته های طبیعت بسیار ناکار آمد و همینطور از نظر سازه ای با میزان مصرف بسیار بالای منابع طبیعی و ناتوان در مقابله با شرایط بحرانی جوی و طبیعی نشان داده اند، ساخت و سازهایی مضر برای سلامت انسان و محیط و در بسیاری موارد نازیبا از لحاظ بصری و ناسازگار با محیط اطراف

ارگانیزم های گوناگون طبیعی از بدو پیدایش ملهم از نوعی بینش و آگاهی درونی دقیق، به درستی می دانند کجا باید ساخت، از چه مصالحی استفاده کرد و این مصالح چگونه باید با هم ترکیب شوند، در حالیکه انسانها ظاهراً فاقد این دانش ذاتی در طراحی و ساخت هستند. آنها باید فرابگیرند در دنیای ما هر ایده ی جدید ریشه در کشف تعدادی از زوایای پنهان طبیعت دارد که به گونه ای شگفت آور از طریق مشاهده و بازتابهای طبیعی آشکار می شوند، هر اختراع زاییده تفکر انسان، هرچند که تنها کاربردی انسانی داشته باشد اما ناخودآگاه رویکردی به سرچشمه

نامتناهی نبوغ و قدرت طبیعت دارد متأسفانه ارزش های معماری امروز با رویکردی مصرف گرا به ساخت، فرمهای قراردادی و با دلمشغولی های شخصی و بدون توجه به محیط اطراف آن، گستره متنوع فرمهای طبیعی را به دست فراموشی سپرده اند فرم و عملکرد معماری طبیعت روندی است که ما آن را به صورت غریزی و درونی و به عنوان تکوین رشد و آفرینش درک می کنیم. پایه ای ترین سطح آن التزام به زندگی است که خود را در قالب شکل مصالح آشکار می کند. معماری به ضربانها و ریتم نامرئی حیات فرم و شکل می دهد و در حقیقت جریانیست که به طرح ساختار و به ساختار طرح می بخشد. معماری فرآیندی است که نیروهای گوناگون مرتبط را در شکل کلی واحد سامان دهی و ترکیب می کند. اجزای تشکیل دهنده یک کل ممکن است بدون توازن ترکیب به نظر برسند، اما هیچگاه بدون ارتباط جلوه نخواهند کرد. به همان میزان بیشتر با عمق و قدرت تکاملی آن آشنا می شویم. هر ارگانیسم زنده توسط نیرویی غیر قابل تغییر هدایت می شود. تلاش برای کارآمد

سازی هرچه بیشتر فرم و عملکرد. در حیطه طبیعی بسیار مهم است که " عملکرد" به عنوان روند و رابطه و "فرم" به عنوان نتیجه این روند تعریف شود فرم بر اثر بر هم کنش با طبیعت است که شکل می گیرد و طبیعتاً عملکرد به سمتی پیش می رود تا رابطه ی خود را با محیطی گسترده تر و در محدوده صرف اطرافش تطبیق دهد ساختار و سازه به نظر می رسد در میان تمام موجودات، انسان کمتر از بقیه از استعدادی درونی برای طراحی هوشمندانه برخوردار باشد. ما تنها می توانیم بیاموزیم و به این منظور کتاب گشوده طبیعت بهترین منبع یادگیری برای ماست آنچه هنوز ناشناخته باقی مینده است پاسخ به این سوال است که چگونه ارگانیسم های زنده همچون موریانه ها،

زنبورها، لاروها، سمورهای آبی و هزاران گونه ی دیگر از چنین دانش درونی در نحوه ی ساخت سازه هایی با چنین قدرت تخیل ، دقت و مهارت فنی برخوردارند. امری که بیش از همه در اینجا اهمیت دارد درک قدرت طراحی طبیعت برای استفاده عملی از آن در معماری انسان است به نظر می رسد در جستجو برای یافتن حلقه گمشده بین طبیعت و معماری، مطالعه روندهای شبیه سازی و همانند سازی در طبیعت و معماری امری ضروری باشد بدن انسان شکل بدن انسان، منحصر به فرد بودن آن و هویت تشکیل یافته آن از بخشهای متمایز، به انسان اولین قانون ترکیب را آموخته است: وحدت در عین گوناگونی. بدن انسان در طراحی چه آگاهانه باشد یا نه، بخشی اساسی از تمام تمدن های معماری، بدون توجه به دوره و زمان آنها را تشکیل می دهد حیوانات استفاده از خصوصیات بدن حیوانات در تعداد زیادی از تمدن های بشری، این قابلیت را برای معماران ایجاد کرده است تا از تقلیدی سمبلیک برای ایجاد ارتباط بین ایده های خود و ایجاد ارزش های

جامع استفاده کند. صفات مشخصه هر حیوان و هر کدام از اعضای بدن آنها( بال، پنجه، منقار، شاخ و پوست – مانند پوست بدن ببر)در ساخت بناها به منظور دست یابی به قدرت جادویی استفاده می شده است. از نمونه های استفاده شده فرمهای بدن حیوانات در معماری می توان از فرم دفاعی بدن لاک پشت، فرم سیال و آزاد بدن پرندگان و فرمهای محاطی حلزون نام برد کوهها گفته می شود"بزای آنها که رویاهایشان برخاسته از طبیعت است، حتی کوچکترین تپه منبعی از الهام است." ستایش کوهها به عنوان نقاط عطف جهان، الهام بخش تمایل سرکوب ناپذیر انسان

برای ساخت کوههای نمادین همانند زیگوراتها، هرمها و معابد و به همان شیوه در عصر امروز، آسمان خراش ها و سازه ساختمانهای مسکونی که از نظر منظر اطراف خود تبعیت می کنند، شمرده می شود شکل زمین شکل زمین که از آن به عنوان ژئومورفیسم هم یاد می شود. بیان کننده گرایش هایی جدید در معماری است و این حرکت کاملاض آگاه از نقش خود در اصلاح سیستماتیک رویکرد به منظر در عصر انقلاب صنعتی است. هرچند که انسان گاهی از شکل زمین به صورتی نامناسب و یا بدون مراعات جنبه های طبیعی استفاده می کند ولی باید با آن به گونه ای برخورد که پایداری آرام آن مورد خدشه قرار نگیرد خاک به عنوان یک ماده ساختمانی گاهی فرمهایی با خطوط منحنی ایجاد می کند که ظریف و تحسین برانگیز هستند و با دست انسان آنچنان شکل می گیرند که تداعی گر جریان آب می شوند کریستال در آشوب سنگهای از بی فرم، در دل کوهها زمین گنج خود، کریستال ها، را پنهان کرده است.اینجاست که طبیعت آشکارا قصد

دارد به انسان نظم، وضوح و اطاعت از قوانین آفرینش و تکامل را بیاموزد پیروی ای که نباید کوکورانه و به تقلیدی صرف تبدیل شود شاخه انشعاب جزئی از طبیعت درخت است که به انسان ایده رشد و تکثیر را می آموزد. انشعاب مظهر ایجاد است، تولید مثلی که در مقطع زمانی خاص از رشد خود در طبیعت دوبرابر می شود، دقیقاً عکس آنچه در مورد جریان آب اتفاق می افتد مادامی که حرکت رو به جلوی آن شاخه های جدا شده از سرچشمه را به هم پیوند می دهد. انشعاب به انسا

ن قدرت تکرار را می آموزد. دنباله ای از تنه، شاخه ها، سربرگها، برگها، رگ برگها و....قانونی مشابه نظم حاکم بر معماری را به نمایش می گذارند درخت درخت در بسیاری از فرهنگها سمبلی از کل عالم، پیدایش و تکامل آن است. همینطور رشد عمودی آن، درخت را به مظهری اسانس تبدیل می کند، سمبلی از آنچه آن را مقیاسی از کل جهان می دانیم گلها مدل های مرکز گرای گلها نه تنها به معماران ایده های بی پایانی از فرمهای تزئینی را می دهد، بلکه اصول توزیعی و ارگانیسم های طبیعی شکل گرفته بر اساس محور عمودی و با فرمهای متنوعی از ساختارهای لایه ای هم پوشاننده، آرایشی از چیدمان گل برگها حول یک محور مرکزی و گسترش عمودی آن از یک نقطه را به چیزی که انسان در پدید آوردن آن دخالت نداشته باشد را طبیعت گویند. طبیعت محصول دیالکتیک ذهنی انسان و جهان ابژه‌ها است. انسان، پیش از زندگی در شهرها، در طبیعت می‌زیسته‌است.تغییر و دگرگونی از ویژگی‌های طبیعت است.
گرایش به طبیعت در فلسفه معماری
گرایش بشر به تغییر و دگرگونی در طبیعت باعث ایجاد دیدگاهی در فلسفه به نام طبیعت گرایی شد. از فیلسوفانی که دیدگاه خود را بر اساس تغییر پذیری طبیعت قرار داده‌اند می‌توان از دنیس دیدرو و مارکی دوساد نام برد.
بیونیک، به معنای زیستارشناختی یا به کارگیری اندام‌های ساختگی طبیعت، اولین بار توسط دانشمند امریکایی جک.ای.استیل در سال 1959 بکار برده شد.


او بیونیک را علم سیستم‌هایی که شالوده و پایه تمامی سیستم‌های زنده‌اند، می‌داند.
در ابتدا بیونیک به بررسی ماشین‌هایی که براساس سیستم‌های زنده طراحی و ساخته شده بودند می‌پرداخت و هم اکنون بیونیک از هر جهت هنر به کارگیری دانش سیستم‌های زنده در حل مسائل فنی است.
امروز هرجا سخن از تکنولوژی به میان می‌آید، تصویر همان دستاوردهای مهم تکنولوژی که پاسخگوی نیازهای اساسی برای انسان امروز و آینده است، به ذهن می‌آیند، اما اگر کمی به مسیر تکنولوژی دقت کنیم کم و بیش به منشاء برخی پدیده‌ها پی می‌بریم، به اینکه مثلاً هر پدیده صنعتی یا ساختمانی از کدام الگوی زنده طبیعت الهام گرفته است.


سال‌هاست که محققان در پی اثبات علیت و موجودیت این ارتباط هستند تا از طریق آن چگونگی شکل گرفتن سیستم‌های مختلف زندگی را بررسی و توجیه کنند و هم آنها هستندکه از رهاورد این تحقیقات، با تلفیق دو واژه «بیولوژی» و «تکنیک»،‌علم «بیونیک» را به عنوان دانشی که مسایل فنی را از راه‌های زیستی حل می‌کند، بنا نهاده‌اند.
اگر چه خود بیونیک هنوز به عنوان یک علم نوپاست، اما فعالیت بیونیکدانان را که همواره در جستجوی یک الگوی زنده برای توجیه هر پدیده هستند، می‌توان در حوزه علوم کاربردی مطرح کرد.
چارلی لوکستون از پیشگامان عرصه معماری بیونیک نقطه تمرکز معماران بیونیک را استفاده به جا از مواردی در طبيعت می‌داند که موجب استحکام ساختمان و ایجاد تنوع و آرامش در فضا می‌شود.
روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زنده‌نمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهسته تمامیت سازه به آن دست پیدا می‌کنند و مهمترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند.
یکی از بهترین طرح‌های شناخته شده از علم بیونیک اثر لئوناردو داوینچی نقاش معروف است که ماشین پرنده را براساس ساختمان بدن یک خفاش طراحی کرد. استدلال او این بود که خفاش دارای بال کاملا پوشیده‌ای است که هوا را از خود عبور نمی‌دهد و دارای پوستی پرده مانند است که آن را تقویت می‌کند.
حدود 400 سال بعد از طرح داوینچی ، ماشین پرنده توسط کلمنت آدر با الهام از خفاش ساخته شد و در سال 1890 تا ارتفاع 15 متری پرواز کرد.


در ساخت زیردریایی‌ها نیز از بدن دلفین الهام گرفته شده است. این جانور با نیروی عضلانی کم می‌تواند به سرعت در آب حرکت کند و راز این حرکت در پوست دو لایه بدنش است. لایه پوست بیرونی قابل ارتجاع و لایه پوست درونی شبیه یک رشته لوله پر شده از ماده اسفنجی است.
این ویژگی باعث می‌شود تلاطم ناشی از جریان پرفشار آب چندان محسوس نباشد، زیرا پوست قابل ارتجاع بیرونی، فشار را به لایه اسفنجی و تراکم‌پذیر درونی که مانند فنر عمل می‌کند منتقل می‌كند، به طوری که جریان پرتلاطم پیش از آن که فرصتی برای پیشروی پیدا کند از بین می‌رود و به همین دلیل است که در طراحی زیردریایی، جدار آن را مانند پوست دلفین می‌سازند.
نمونه‌های معماری
بناها در معماری بیونیک یا معماری طبیعی یا با استفاده از مواد شکننده و نا پایدار ساخته می‌شدند یا در دل یک حفره طبیعی که در زمین یا صخره شکل گرفته. یکی از این مکان‌های طبیعی، غارها بودند.
معماری غاری که به طور عمده در قالب معماری مقابر جلوه کرده، از عصر باستان وجود داشته و به عنوان بارزترین نمونه‌های آن می‌توان به مقبره کاتوکومب رم و ناپل و مقبره‌هاي لبنان اشاره کرد.
کلیساهای سنگی در ارمنستان و نیز غارهای بسیار بزرگ مسکونی مکشوف در گورمه ترکیه و ماترا در جنوب ایتالیا نیز از دیگر نمونه‌های این سبک معماری هستند. این بناها احتمالا چیزی شبیه به لانه‌های بزرگ موریانه‌ها که هزاران موریانه را در خود جای می‌دهند، بوده‌اند.


علاوه بر این معماری گلی یا خاکی را نیز می‌توان یکی از شاخه‌های معماری طبیعی در نظر گرفت. شهرهای قدیمی و تاریخی همچون صنعا در یمن یا ساختمان‌های گلی دو گون در مالی نمونه‌هایی از این سبک هستند.
در عصر حاضر
از گرم‌ترین نقطه دنیا تا سردترین نقطه، سعی در الهام‌گیری از طبیعت دیده می‌شود. در کلبه‌های برگ و چوب بومیان آمازون، بناهای کاهی اقوام مختلف آفریقایی یا در کلبه‌های اسکیموهای بومی آلاسکا و گریلند نیز الهام از طبيعت به وضوح دیده می‌شود، به عنوان نمونه‌های غیربومی نیز می‌توان به طراحی ساختمان مرکزتحقیقات لندن اشاره کرد که از گیاهی به نام لوتوس الهام گرفته شده است.
از لحاظ ساختار و شکل کلی نیز، بنای استادیوم المپیک مونیخ قابل توجه است. همچنین بانک کارمرز در فرانکفورت آلمان، ساختمان اینونیک در کمبریج و پروژه همزیگری صنعتی kalundborg در دانمارک از مشهورترین نمونه‌

هایی هستند که در آنها از سبک بیونیک برای طراحی و ساخت بنا استفاده شده است.
تقلید از طبیعت مزایای بسیاری دارد. فرض کنیم هر جاندار کنونی محصول چندین میلیون سال تکامل است، در این فاصله زمانی طبیعت هر چه را که با هدف ویژه‌اش سازگاری نداشته از بین برده است و این امیدواری را بوجود آورده که بشر بتواند با مطالعه فرآیند تکامل، مکانیسم‌های جدید فناوری را از روی موجودات زنده نسخه‌برداری کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید