بخشی از مقاله

فطرى بودن پوشش

حجاب و پوشش در تمام اديان و مذاهب، داراى جايگاه خاصّى است، و يكى از دلايل اساسى آن اين است كه حجاب و عفاف، يك امر فطرى است.
داستان حضرت آدم و حوّا نيز فطرى بودن پوشش را اثبات مى‏كند. در تورات (كتاب مقدس يهوديان كه براى مسيحيان نيز مقدّس است)، مى‏خوانيم: «و چون زن ديد كه آن درخت براى خوراك نيكوست و به نظر، خوش‏نما و درختى دلپذير و دانش افزا، پس، از ميوه‏اش گرفته بخورْد و به شوهر خود نيز داد و او خورد*آن‏گاه چشمان هر دوى ايشان باز شد و فهميدند كه عريان‏اند؛ پس برگ‏هاى انجير به‏هم

دوخته، سترها براى خويشتن ساختند. . » بعد ادامه مى‏دهد: «و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زيرا كه او مادر جميع زندگان است * و خداوندْ خدا رخت‏ها براى آدم و زنش از پوست بساخت و ايشان را پوشانيد». (1)
بر طبق اين متن، آدم و حوّا لباسى نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهميدند كه عريان‏اند كه بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباسى از پوست بديشان ارزانى داشت. در قرآن كريم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنين آمده است: فَلَمّا

ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّةِ؛(2)
آن‏گاه كه آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشكار گرديد). و به سرعت، با برگ درختان بهشتى خود را پوشاندند. طبق آيات شريفه قرآن كريم، حضرت آدم و حوّا قبل از چشيدن درخت ممنوعه داراى لباس بوده‏اند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغواى شيطان) لباس خود را از دست دادند كه بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگى (خواه طبق نقل تورات قبل از آن داراى لباس

نبوده و يا طبق قرآن كريم داراى لباس بوده‏اند) بلافاصله خود را با برگ‏هاى درختان بهشتى پوشاندند. اين احساس شرم از برهنگى، حتى بدون حضور ناظر بيگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسيله برگ‏ها (ولو به طور موقت)، از آن جهت كه تحت هيچ آموزش يا فرمانى از جانب خداوند يا فرشته وحى و يا تذكّر هر يك به ديگرى صورت گرفته است، بيانگر فطرى بودن پوشش در انسان است و ثابت مى‏كند كه لباس و پوشش، به تدريج و بر اثر تمدن‏ها ايجاد نشده است؛ بلكه انسان‏هاى نخستين، يا به تعبير بهتر، نخستين انسان‏ها، به طور فطرى بدان گرايش داشته‏اند. و بنا به گواهى

متون تاريخى، در اكثر قريب به اتفاق ملت‏ها و آيين‏هاى جهان، حجاب در بين زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طور تاريخ، فراز و نشيب‏هاى زيادى را طى كرده و گاهى با اعمال سليقه حاكم

ان، تشديد يا تخفيف يافته است، ولى هيچ‏گاه به‏طور كامل از بين نرفته است. اگر به لباس ملّى كشورهاى جهان بنگريم، به خوبى حجاب و پوشش زن را در آن مى‏بينيم. دقّت در لباس ملى

كشورها ما را از ورق زدن كتب تاريخى براى يافتن ملل و اقوامى كه زنان آنها داراى حجاب بوده‏اند، بى‏نياز مى‏سازد و به خوبى اثبات مى‏كند كه حجاب در ميان اكثر ملت‏هاى جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب يا ملّت خاصى نداشته است. تمام اديان آسمانى، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده‏اند و جامعه بشرى را به سوى آن دعوت كرده‏اند؛ زيرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبيعى در فطرت زنان به وديعت نهاده شده است و احكام و دستورهاى اديان الهى هماهنگ و همسو با

فطرت انسانى تشريع شده است؛ پس در همه اديان الهى پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در اديان زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام، حجاب زنان امرى لازم بوده است. كتاب‏هاى مقدس مذهبى، دستورها و احكام دينى، آداب و مراسم و سيره عملى پيروان اين اديان الهى، بهترين شاهد و گواه اثبات اين مدّعاست.

حجاب در شريعت زرتشت
«اَشو زرتشت» با توصيه‏ها و اندرزهاى خود، كوشيده است تا پايه‏هاى حجابى را كه زنان ايرانى به عنوان يك فرهنگ ملّى در ظاهر عرف خود رعايت مى‏كنند، در عمق روح آنان متحكّم نمايد و از اين راه، ضمانت اجراى قانون حجاب را در آينده نيز تأمين نمايد و بدين سان، جامعه خويش را در مقابل امكا

ن انحراف‏هاى اخلاقى پنهان، بيمه كند. قسمتى از پند و اندرزهايى كه «اَشو زرتشت» به پيروان خود توصيه نموده را نقل مى‏كنيم، تا اين اقدام مهم «اشو زرتشت» بهتر نمايان گردد و حركت او در جهت تعالى و آموزش ريشه‏هاى «حفظ حجاب» و بيان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهرى با عفّت باطن، روشن‏تر شود. او مى‏فرمايد: * اى نوعروسان و دامادان! روى سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهيد و گفتارم را به خاطر بسپاريد و با غيرت، در پى زندگانى پاك مَنشى برآييد. هر يك از شما باي

د در كردار نيك و مهرورزى، بر ديگرى پيشدستى جويد تا آن زندگانى مقدس زناشويى، با خوشى و خرّمى همراه باشد. * اى مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروى كنيد. هيچ‏گاه گرد دروغ و خوشى‏هاى زودگذرى كه تباه كننده زندگى‏اند، نگرديد؛ زيرا لذّتى كه با بدنامى و گناه همراه باشد،همچون زهر كشنده‏اى است كه با شيرينى درآميخته و همانند خودش دوزخى است. با اين‏گونه كارها زندگانى گيتى خود را تباه مسازيد. * پاداش رهروان نيكى، به كسى مى‏رسد كه هوا، هو

س، خودخواهى و آرزوهاى باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد. كوتاهى و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس، چيز ديگرى نخواهد بود. * فريب‏خوردگانى كه دست به كردار زشت مى‏زنند، گرفتار بدبختى و نيستى خواهند شد و سرانجامشان خروش و فرياد و ناله است؛ ولى زنان و مردانى كه به اندرز و راهنمايى من گوش فرا مى‏دهند، آرامش و خوشى زندگى

بهره‏شان خواهد بود و سختى و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نيك‏نامى جاودانى خواهند رسيد. (3)
و در كتاب «وَنْدى داد» اين جمله به طور مكرّر آمده است: «كلام ايزدى است كه كردار زشت را نابود مى‏كند: از تو - اى مرد! - خواهش مى‏كنم پيدايش و فزونى را پاك و پاكيزه ساز! از تو - اى زن! - خواهش مى‏كنم تن و نيرو را پاك و پاكيزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشى و شير تو فراوان شود!

». (4)در كتاب پوشاك باستانى ايرانيان در ذيل عنوان «پوشاك اقليت‏هاى ميهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتى چنين مى‏خوانيم: «اين پوشاك كه بانوان زرتشتى از آن استفاده مى‏كنند، شباهتى بسيار نزديك به پوشاك بانوان نقاط ديگر كشور ما دارد؛ چنان‏كه روسرى آنان از نظر شكل و طرز استفاده، نظير روسرى بانوان بختيارى است و پيراهن، شبيه پيراهن بانوان لُر در گذشته نزديك است و شلوار، از لحاظ شكل و بُرش، همان شلوار بانوان كُرد آذربايجان غربى است و كلاهك، همان

كلاهك بانوان بندرى است». دين زرتشت، بر سه اصل اساسىِ، «انديشه نيك»، «گفتار نيك» و «كردار نيك» استوار گشته است. موبدان در تفسير انديشه و كردار نيك مى‏گويند: «يك زرتشتى مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان ديگر دورى جويد». در اندرز «آذرباد مار اسپند» موبد موبدان آمده است: «مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مكن». (5)
حجاب در شريعت يهود
رواج حجاب در بين زنان قوم يهود، مطلبى نيست كه كسى بتواند آن را مورد انكار يا ترديد خود قرار دهد. مورّخين، نه‏تنها از مرسوم بودن حجاب در بين زنان يهود سخن گفته‏اند، بلكه به افراطها و

سخت‏گيرى‏هاى بى‏شمار آنان نيز در اين زمينه تصريح كرده‏اند. در كتاب «حجاب در اسلام»، آمده است: «گرچه پوشش، در بين عرب مرسوم نبود و اسلام، آن را به‏وجود آورد، ولى در ملل غير عرب، به شديدترين شكل، رواج داشت. در ايران و در بين يهود و مللى كه از فكر يهود پيروى مى‏كردند، حجاب، به مراتب شديدتر از آنچه اسلام مى‏خواست وجود داشت. در بين اين ملت‏ها وجه و كفّين (= صورت و كف دست‏ها) هم پوشيده مى‏شد. حتى در بعضى از ملت‏ها سخن از پوشيدن زن و چهره ز

ن نبود، بلكه سخن از قايم كردن زن بود و اين فكر را به صورت يك عادتِ سفت و سخت درآورده بودند». (6)ويل دورانت، كه معمولاً سعى مى‏كند موارد برهنگى يا احياناً تزيينات و آرايش‏هاى زنان هر قوم را با آب و تاب نقل كند تا آن را طبيعى جلوه دهد، در اين مورد مى‏گويد: «در طول قرون وسطا، يهوديان همچنان زنان خويش را با البسه فاخر مى‏آراستند، لكن به آنها اجازه نمى‏دادند كه با سر عريان به ميان مردم روند. نپوشاندن موى سر، خلافى بود كه مرتكب را مستوجب طلاق مى‏ساخت. از جمله تعاليم شرعى يكى آن بود كه مرد يهودى نبايد در حضور زنى كه موى سرش هويداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد». (7)او در توصيف زنان يهودى مى‏گويد: «زندگى جنسى آنان على‏رغ

ساعى، مادرانى پُرزا، و امين بودند و از آن‏جاكه زود وصلت مى‏كردند، فحشا به حدّاقل، تخفيف پيدا مى‏كرد». (8)در كتاب مقدّس يهوديان، موارد متعدّدى يافت مى‏شود كه به طور صريح و يا ضمنى، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأييد قرار گرفته است. در برخى از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به كار رفته است كه نشانگر كيفيت پوشش زنان آن عصر است. اينك به پاره‏اى از آن موارد اشاره مى‏گردد.
پوشش كامل در مقابل نامحرم
در «سِفْر پيدايش» تورات، چنين مى‏خوانيم: و رفقه، چشمان خود را بلند كرد و اسحاق را ديد و از شتر خود فرود آمد. زيرا كه از خادم پرسيد: «اين مرد كيست كه در صحرا به استقبال ما مى‏آيد؟». و خادم گفت: «آقاى من است». پس بُرقعِ خود را گرفته، خود را پوشانيد. (9)

 

عدم تشبّه مرد و زن به يكديگر
در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد؛ زيرا هر كه اين كُند، مكروه يهوه (خداى تو) است». (10)
نزول عذاب در اثر آرايش دختران يهود براى بيگانگان
در «تورات» مى‏خوانيم: «و خداوند مى‏گويد از اين جهت كه دختران صهيون متكبّرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه مى‏روند و به ناز مى‏خرام‏اند و به پاهاى خويش، خلخال‏ها را به صدا مى‏آورند * بنابراين، خداوند فَرقِ سر دختران صهيون را كَلْ خواهد ساخت و خداوند، عورت ايشان را برهنه خواهد نمود * و در آن روز، خداوند زينت خلخال‏ها و پيشانى‏بندها و هلال‏ها را دور خواهد كرد*و گوشوارها و دستبندها و روبندها* و دستارها و زنجيرها و كمربندها و عطردان‏ها و تعويذها را* و انگشترها و حلقه‏هاى بينى را * و رداها و شال‏ها و كيسه‏ها را * و آينه‏ها و كتان‏هاى نازك و عمامه‏ها و بُرقع‏ها را * و واقع مى‏شود كه: به عوض عطريات، عفونت خواهد شد و به عوض كمربند، ريسمان و به عوض موهاى بافته، كَلى و به عوض سينه‏بند، زنّار پلاس و به عوض زيبايى، سوختگى خواهد بو

د * مردانت به شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد * و دروازه‏هاى وى، ناله و ماتم خواهند كرد و او خراب شده، بر زمين خواهد نشست». (11)در تورات، از چادر و برقع و روبنده‏اى كه زنان با آن، سر و صورت و اندام خويش را مى‏پوشانده‏اند، صريحاً نام برده شده است، كه نشانگر كيفيت پوشش زنان است. براى نمونه در كتاب «روت» مى‏خوانيم: «بوعز گفت: زنهار كسى نفهمد كه اين زن به خرمن آمده است. و گفت: چادرى كه بر توست، بياور و بگير. پس آن را بگرفت و او شش ك

يل جو پيموده بر وى گذارد و به شهر رفت». (12)در مورد عروس يهودا مى‏خوانيم: «پس رخت بيوگى را از خويشتن بيرون كرد. بُرقعى به رو كشيد و خود را در چادرى پوشيد و به دروازه عينايم كه در راه تمنه است، بنشست». (13)
لزوم پوشاندن سر از نامحرمان
ويل دورانت مى‏نويسد: اگر زنى به نقض قانون يهود مى‏پرداخت، چنان‏كه مثلاً بى‏آن‏كه چيزى بر سر داشت به ميان مردم مى‏رفت، و يا در شارع عام نخ مى‏رشت، يا بر هر سنخى از مردان، درد دل

مى‏كرد، يا صدايش آن‏قدر بلند بود كه چون در خانه‏اش تكلّم مى‏نمود، همسايگانش مى‏توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه‏اى او را طلاق دهد. (14)او همچنين مى‏نويسد: ... و به استعمال سرخاب و سرمه، نكوهيده مى‏شمردند. موافق بودند كه مرد، بايد براى پوشاك زن خويش سخاوتمندانه خرج كند؛ لكن غرض آن بود كه زن، خود را براى شوهر خويش بيارايد نه براى ساير مردها. (15)در كتاب «حكمة الحجاب و ادلة وجوب النّقاب»، براى تأييد اين‏كه منشأ حجاب زنان يهودى، وجوب حجاب در شريعت موسى(ع) بوده، به داستان حضرت موسى و دختران شعيب اشاره شده است كه در آن، حضرت موسى به آنان امر كرد تا پشت سر او حركت كرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند. (16)
حجاب در مسيحيت
همان‏طور كه اشاره شد، اديان الهى، به خاطر تناسبشان با فطرت و احكام كلّى، جهت و شيوه

واحدى دارند. در مسيحيت، همانند دين زرتشت و يهود، حجاب زنان امرى واجب به شمار مى‏آمده است. «جرجى زيدان»، دانشمند مسيحى در اين‏باره مى‏گويد: «اگر مقصود از حجاب، پوشانيدن تن و بدن است، اين وضع، قبل از اسلام و حتى پيش از ظهور دين مسيح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقى مانده است». مسيحيت نه‏تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب زنان را تغيير نداده و قوانين شديد آن را استمرار بخشيده است، بلكه در برخى موارد، قدم را فراتر نهاده و

با تأكيد بيشترى وجوب حجاب را مطرح ساخته است؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج، امرى مقدّس محسوب مى‏شد و حتى در كتاب «تاريخ تمدن» آمده است كه: ازدواج در سن بيست سالگى اجبارى بود؛ اما از ديدگاه مسيحيت كه تجرّد، مقدس شمرده شده است جاى هيچ شبهه‏اى باقى نخواهد ماند كه براى از بين رفتن تحريك و تهييج، اين مكتب، زنان را به رعايت پوشش كامل و دورى از آرايش و تزيين، به صورت شديدترى فراخوانده است. در اين ارتباط، نگاه

ى به «انجيل» مى‏اندازيم: «... و همچنين زنان خويشتن را بيارايند به لباس مُزيّن به حيا و پرهيز، نه

به زلف‏ها و طلا و مرواريد و رخت گران‏بها* بلكه چنان‏كه زنانى را مى‏شايد كه دعواى ديندارى مى‏كند به اعمال صالحه *... ». (17)«همچنين اى زنان، شوهران خود را اطاعت نماييد تا اگر بعضى ني

ز مطيع كلام نشوند، سيرت زنان ايشان را بدون كلام دريابد * چون‏كه سيرت طاهر و خدا ترس شما را ببينند * و شما را زينت ظاهرى نباشد از بافتن موى و متحلّى شدن به طلا و پوشيدن لباس * بلكه انسانيت باطنى قلبى در لباس غير فاسدِ روح حليم و آرام كه نزد خدا گران‏بهاست * زيرا بدين‏گونه، زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكّل به خدا بودند، خويشتن را زينت مى‏نمودند و شوه

ران خود را اطاعت مى‏كردند * مانند ساره كه ابراهيم را مطيع بود و او را آقا مى‏خواند و شما دختران او شده‏ايد». (18)همچنين درباره وقار و امين بودن زن مى‏خوانيم: «و به همين گونه زنان نيز بايد با وقار باشند و نه غيبتگو؛ بلكه هوشيار و در هر امرى امين». (19)در روايات ما نيز چنين آمده است: حضرت عيسى فرمود: از نگاه كردن به زنان بپرهيزيد؛ زيرا شهوت را در قلب مى‏روياند و همين، ب

راى ايجاد فتنه در شخصِ نگاه كننده كافى است. (20)
حواريون و پس از آنها پاپ‏ها و كاردينال‏هاى بزرگ كه دستورهاى دينى آنان از طرف كليسا و مذهب مسيحيت لازم‏الاجرا شمرده مى‏شد، با شدّتى هرچه تمام‏تر زنان را به پوشش كامل و دورى از آرايش‏هاى جسمى فرامى‏خوانده‏اند. دكتر «حكيم الهى» استاد دانشگاه لندن در كتاب «زن و آزادى» پس از تشريح وضعيت زن نزد اروپاييان، در مورد حكم پوشش و حجاب زن نزد مسيحيت، عقايد «كلمنت» و «ترتوليان»، (دو مرجع مسيحيت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو مى‏كند: «ز

ن بايد كاملاً در حجاب و پوشيده باشد، الّا آن‏كه در خانه خود باشد؛ زيرا فقط لباسى كه او را مى‏پوشاند، مى‏تواند از خيره شدن چشم‏ها به‏سوى او مانع گردد. زن نبايد صورت خود را عريان ارائه دهد تا ديگرى را با نگاه كردن به صورتش وادار به گناه نمايد. براى زن مؤمن عيسوى، در نظر خداوند، پسنديده نيست كه نزد بيگانگان به زيور آراسته گردد و حتّى زيبايى طبيعى آن نيز بايد مخفى گردد؛ زيرا براى بينندگان خطرناك است». (21)تصويرهايى كه از پوشاك مسيحيان و مردم اروپا انتشار يافته است، به وضوح نشان مى‏دهد كه حجاب در بين زنان، كاملاً رعايت مى‏شده است. «براون و اشنايدر»، در كتاب «پوشاك اقوام مختلف»، برخى از تصاوير مربوط به زنان مسيحى را آورده‏اند كه نشان مى‏دهد همگى آنها داراى لباسى بلند و پوشش سر مى‏باشند. (22)
حجاب در شريعت اسلام
اسلام كه آخرين آيين الهى و بالطبع كامل‏ترين دين است و براى هميشه و همه بشريت، از طرف خداوند عالم، نازل شده است، لباس را «هديه الهى» معرفى نموده و وجوب پوشش زنان را با

تعديل و انتظام مناسبى به جامعه بشرى ارزانى داشته است. از انحرافات و يا افراط و تفريطهايى كه پيرامون پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشريح قانون، حدّ و مرزى متناسب با غرايز انسانى را در نظر گرفته است. در حجاب اسلامى، سهل‏انگارى‏هاى مضر و سختگيرى‏هاى بى‏مورد، وجود ندارد. حجاب اسلامى آن‏گونه كه غرب تبليغ مى‏كند، به معناى حبس زن در خانه يا پرده‏نشينى و دورى از شركت در مسائل اجتماعى نيست؛ بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مرد

ان بيگانه، موى سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمايى نپردازد. با توجّه به غريزه قدرتمند جنسى، احكام و دستورهاى اسلام، تدابيرى است كه خداوند براى تعديل و رام‏كردن و همچنين ارضاى صحيح اين غريزه، تشريح فرموده است.
حجاب در قرآن كريم
در قرآن كريم، آياتى چند به طور صريح، در مورد وجوب حجاب و حد و كيفيت آن نازل شده است.

در سوره نور، طى آيه مفصّلى آمده است: «... و به مردان مؤمن بگو كه چشم‏هاى خود را فروپوشند و نيز دامان خويش را، كه براى ايشان پاكيزه‏تر است. همانا خداوند به آنچه انجام مى‏دهند، آگاه است. و به بانوان با ايمان بگو چشم‏هاى خود را فرو پوشند و عورت‏هاى خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينت‏هاى خود را جز آن مقدارى كه ظاهر است، ننمايند و زينت‏هاى خود را آشكار نسازند، مگر براى شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، زنان هم كيششان، كنيزانشان، مردان سفيهى كه تمايلى به زنان ندارند، و يا كودكانى كه از امور جنسى بى‏اطلاع‏اند (غير مميز). و پاهاى خود را بر زمين نكوبند تا زينت‏هاى پنهانشان آشكار شود. و همگى به‏سوى خداوند بازگرديد، اى مؤمنان! باشد كه رستگار شويد». (23)همچنين در سوره احزاب آمده است: «اى پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش

خود را برگيرند تا به عفاف و حُريّت شناخته شوند و مورد آزار و تعرّض هوسرانان قرا نگيرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است». (24)«اى زنان پيامبر! شما اگر تقوا داشته باشيد، همانند ديگران نيستيد. بنا براين، هرگز نرم و نازك با مردان، سخن مگوييد تا آن‏كه دلش بيمار است، به طمع افتد. بلكه متين و نيكو سخن بگوييد و خانه را منزلگاه خويش قرار دهيد و هرگز مانند دوره جاهليت نخستين،(براى نامَحرمان) آرايش و خودآرايى نكنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و رسولش اطاعت نماييد». (25)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید